صفحه 15 از 23 نخستنخست ... 5111213141516171819 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 230

موضوع: دیوان عرفی شیرازی

  1. #141
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شکستن دل ما کار زور بازو نیست

    هلاک اهل وفا جر به نوشدارو نیست


    به عیب جویی مجنون بدم ولی گویم

    خوشا دلی که تسلی به چشم آهو نیست


    چنین گلی نه از این لاله زار دهر برست

    وگر نیست سخن در جهان که خودرو نیست


    علاچ زخم نه بازوی چاره خواست کند

    سرم که همدم درد است بار زانو نیست


    ز فیض طبع کسی بهره ساز شد عرفی

    وگر نه چون دگران شاعر است، جادو نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #142
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به دل ز رفتن جانم چه عیش هاست، که نیست

    نکرده جای غمش صد صفا هاست، که نیست


    مرا ز چشم تو هر شیوه ای که باید هست

    همین نهفته نگه های آشناست، که نیست


    ز فتنه های جمال تو هر که بود رمید

    کنون رمیده ز حسنت همین حیاست، که نیست


    دلی که چشم تو بیمارش از کرشمه نکرد

    به ناز بالش غم تکیه اش سزاست، که نیست


    نهاد مرهم لطفی به دل که در دو جهان

    به غیرت از دل چاکم همین وفاست، که نیست


    پس از ملال در آمد یه سینه، یار و بگفت

    که نیم جان تو عرفی کجاست، که نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #143
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ترک جان در ره آن سرو روان این همه نیست

    عشق اگر نرخ نهد قیمت جان این همه نیست


    جزو قیمت نی ام اما به قناعت شادم

    کان چه محصول زمین است و زیان این همه نیست


    باغبان را مگر از عشوه ی گل دل بگرفت

    ور نه پژمردگی بیم خزان این همه نیست


    آخر از شعبده دلگیر شود شعبده باز

    دل قوی دار که دستان جهان این همه نیست


    صفتی به ز ریا نیست مگر زاهد را

    ور نه چون باد بروت دگران این همه نیست


    منزل صلح میان تو دراز است، فغان

    ور نه در دین تو با کیش معان این همه نیست


    شوق ما راه تماشاگه خود نشناسد

    ور نه آرایش گلزار جنان این همه نیست


    خضر توفیق مگر راهبرت شد عرفی

    ور نه خود رهبری نام و نشان این همه نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #144
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    منم که از غم محرومیم جدایی نیست

    میانه ی من و امید، آشنایی نیست


    من وبهشت محبت، کز آب کوثر او

    به غیر خون دل و زهر بینوایی نیست


    از آن به درد دگر هر زمان گرفتارم

    که شیوه های تو را با هم آشنایی نیست


    بیا که حسن به طور دل است شعله فروز

    مرو به وادی ایمن که روشنایی نیست


    غبار تنگ دلی بر جهان نشسته چنان

    که هیچ گوشه ای از بهر دل گشایی نیست


    سوال نیک و بد از ما نمی کنند به حشر

    گناه اهل محبت به جز رهایی نیست


    ز عشق و حالت عرفی سوال کردم، گفت

    هنر بسی است کسی را که بی وفایی نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #145
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر به دیرم طلبد مغبچه ی حور سرشت

    بیم دوزخ برم از یاد جو امید بهشت


    نسبت سبحه و زنار دو صد رنگ آمیخت

    ور نه این رشته ی پیمانست که آدم بسرشت


    عشرت رفته مجو باز، که دهقان فلک

    تخم هر کشته که بدرود دگر بار بکشت


    ساغر می چو دهی بوسه ز پی نیز بده

    به ندامت بکشم گر که کنندم به بهشت


    ترک دین در ره معشوق گناه است، ولی

    نه گناه است که در نامه توانند نوشت


    این قدر کعبه پرستی که تو داری عرفی

    از تو آید که کنی منع من از طوف کنشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #146
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دوش بختم دامنی در چنگ داشت

    در گل روی نگاهم رنگ داشت


    بس که می شد التماس دل قبول

    از تمنای شهادت ننگ داشت


    در خیالم شکر بود و شکوه بود

    نغمه ام یارب کدام آهنگ داشت


    عشق کی با جان من دشمن نبود

    شعله با خاشاک دایم جنگ داشت


    نقشبند حسن عرفی ناز بود

    کز دل فرهاد نقش سنگ داشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #147
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کوی عشق است این که مرغ سدره، این جا، پر گذاشت

    خوشدلی آمد که تاج غم ربا بر سر گذاشت


    عقل دل را در ره عشق رهبر شد، ولی

    تیز بینی کرد و در اول قدم رهبر گذاشت


    آمد از شهر ازل با عالمی هوش و خرد

    بی وفا دل در عنان برتافتن اکثر گذاشت


    دل گشای خویش را سنجید با دل بستگی

    زان کلید این جا شکست و قفل بر در گذاشت


    راحت آمد تا گشاید قفل اندوه از دلم

    از کلید و دست خود یک مشت خاکستر گذاشت


    آتشین مرغ دلم را می دهد صد بال و پر

    در گلستانی که جبریل امین شهپر گذاشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #148
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گذشت و بر من عاجز ببین چه حال گذشت

    که شاهباز به کبک شکسته بال گذشت


    ز غمگساریم ای دوستان بیاسایید

    که دردها ز فسون کارها ز حال گذشت


    ملال عالمیان دم به دم دگرگون است

    منم که مدت عمرم به یک ملال گذشت


    همین بس است دلیل بقای عالم عشق

    که یک شب غم او در هزار سال گذشت


    به باغ طبع تو عرفی که صید تازگی است

    هر آن نسیم که بگذشت بر نهال گذشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #149
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    موج زن در دل خیال آن لب میگون گذشت

    آب حیوان بین که از دریای آتش چون گذشت


    تا دلی آوردم و این فتنه ها بر داشتم

    از گرانباری چه ها بر خاطر گردون گذشت


    با من گریان چه داری، رو که تا نزدیک من

    هر قدم می باید از صد دجله و جیحون گذشت


    در درون باغ عشرت عمر ها بگذشت، لیک

    عمر دیگر در پریشانی هم از بیرون گذشت


    کاروان عمرها کش نوشدارو بار بود

    دایم از سیلاب زهر و جویبار خون گذشت


    نقش پا بنمایدت گر زانکه پی گم می کنی

    کز کدامین طرف عرفی آمد و مجنون گذشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #150
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    موج زن در دل خیال آن لب میگون گذشت

    آب حیوان بین که از دریای آتش چون گذشت


    تا دلی آوردم و این فتنه ها بر داشتم

    از گرانباری چه ها بر خاطر گردون گذشت


    با من گریان چه داری، رو که تا نزدیک من

    هر قدم می باید از صد دجله و جیحون گذشت


    در درون باغ عشرت عمر ها بگذشت، لیک

    عمر دیگر در پریشانی هم از بیرون گذشت


    کاروان عمرها کش نوشدارو بار بود

    دایم از سیلاب زهر و جویبار خون گذشت


    نقش پا بنمایدت گر زانکه پی گم می کنی

    کز کدامین طرف عرفی آمد و مجنون گذشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 15 از 23 نخستنخست ... 5111213141516171819 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/