صفحه 10 از 65 نخستنخست ... 678910111213142060 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 645

موضوع: غزلیات خواجوی کرمانی

  1. #91
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    یاران همه مخمور و قدح پر می نابست

    ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست

    مرغ دل من در *** زلف دلارام

    یا رب چه تذرویست که در چنگ عقابست


    چشم من سودازده یا درج عقیقست

    اشک من دلسوخته یا لعل مذابست


    ورد سحرم زمزمه‌ی نغمه‌ی چنگست

    و آهنگ مناجات من آواز ربابست


    دور از تو مپندار که هنگام صبوحم

    با این جگر سوخته حاجت بکبابست


    سرمست می عشق تو در جنت و دوزخ

    از نار و نعیم ایمن و فارغ زعذابست


    با روی بتان کعبه‌ی دل دیر مغانست

    در دیر مغان زمزم جان جام شرابست


    کار خرد از باده خرابست ولیکن

    صاحب خرد آنست که او مست و خرابست


    دست از فلک سفله فرو شوی چو خواجو

    کاین نیل روان در ره تحقیق سرابست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #92
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    هنوزت نرگس اندر عین خوابست

    هنوزت سنبل اندر پیچ و تابست

    هنوزت آب درآتش نهانست

    هنوزت آتش اندر عین آبست


    هنوزت خال هندو بت پرستست

    هنوزت چشم جادو مست خوابست


    هنوزت سنبل مشگین سمن‌ساست

    هنوزت برگ گل سنبل نقابست


    هنوزت ماه در عقر مقیمست

    هنوزت عقرب اندر اضطرابست


    هنوزت گرد گل گرد عبیرست

    هنوزت لاله در مشگین حجابست


    هنوزت بر مه از شب سایبانست

    هنوزت برگل از سنبل طنابست


    هنوزت لب دوای درد دلهاست

    هنوزت رخ برای شیخ و شابست


    هنوزت ماه در اوج جمالست

    هنوزت شب نقاب آفتابست


    هنوزت شکر اندر پر طوطیست

    هنوزت برقمر پر غرابست


    هنوزت در دل خواجو مقامست

    هنوزت با دل خواجو عتابست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #93
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    رخسار تو شمع کایناتست

    وز قند تو شور در نباتست

    ریحان خط سیاه شیرین

    پیرامن شکرت نباتست


    خضرست مگر که سرنوشتش

    برگوشه‌ی چشمه‌ی حیاتست


    برعرصه حسن شاه گردون

    پیش دو رخ تو شاه ماتست


    یک قطره ز اشک ما محیطست

    یک چشمه ز چشم ما فراتست


    عنوان سواد خط سبزت

    برنامه‌ی نامه‌ی نجاتست


    وجهی ز برات دلربائی

    یا نسخه‌ئی از شب براتست


    آخر به زکوة حسن ما را

    دریاب که موسم زکوتست


    خواجو ز تو کی ثبات جوید

    ز آنروی که عمر بی ثباتست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #94
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما هم از شب سایبان برآفتاب انداختست

    سروم از ریحان تر برگل نقاب انداختست

    برکنار لاله‌زار عارضش باد صبا

    سنبل سیراب را در پیچ وتاب انداختست


    حلقه‌های جعد چین بر چین مه‌فرسای را

    یک بیک در حلق جانم چون طناب انداختست


    تا کند مرغ دلم را چون کبوتر پای بند

    برکنار دانه دام از مشک ناب انداختست


    آندو هندوی سیه کار کمند انداز را

    همچو دزدان بسته و برآفتاب انداختست


    منکه چون زلفش شدم سرحلقه‌ی شوریدگان

    حلقه وارم بردر آیا از چه باب انداختست


    مردم چشم ار ز چشم من بیفتد دور نیست

    چون بخونریزی سپر بر روی آب انداختست


    ساقی مستان که هوش می پرستان می‌برد

    گوئیا بیهوش دارو در شراب انداختست


    در رهش خواجو بب دیده و خون جگر

    دل چو دریا کرده و خر در خلاب انداختست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #95
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ایکه لبت آب شکر ریختست

    بر سمنت مشگ سیه بیختست

    نقش ترا خامه‌ی نقاش صنع

    بر ورق جان من انگیختست


    ساقی از آن آب چو آتش بیار

    کاتش دل آب رخم ریختست


    با تو محالست برآمیختن

    گرچه غمت با گلم آمیختست


    در سر زلف تو ز آشفتگی

    باز بموئی دلم آویختست


    خانه‌ی دل عشق بتاراج داد

    عقل ازین واقعه بگریختست


    خون دل از دیده‌ی خواجو مگر

    عقد ثریاست که بگسیختست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #96
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    کارم از دست دل فرو بستست

    عقلم از جام عشق سرمستست

    زلف او در تکسرست ولیک

    دل شوریده حال من خستست


    با دلم کس نمی کند پیوند

    بجز از حاجبش که پیوستست


    هر کجا در زمانه دلبندیست

    دل در آن زلف دلگسل بستست


    یا رب این حوری از کدام بهشت

    همچو مرغ از چمن برون جستست


    با منش هر که دید می‌گوید

    فتنه بنگر که با که بنشستست


    عجب از سنبل تو می‌دارم

    که چه شوریده‌ی زبر دستست


    دل ریشم چو در غمت خون شد

    مردم دیده دست ازو شستست


    گرچه بگسسته‌ئی دل از خواجو

    بدرستی که عهد نشکستست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #97
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    خطی کز تیره شب برخور نوشتست

    چه خطست آن که بس در خور نوشتست

    اگر چه در خورست آن خط ولیکن

    خطا کردست کان برخور نوشست


    خطا گفتم مگر سلطان حسنش

    براتی بر شه خاور نوشتست


    و گر نی اجری خیل حبش را

    خراج روم بر قیصر نوشتست


    و یا توقیع ملک دلبری را

    مثالی بر مه از عنبر نوشتست


    بشیرینی بتم بستست گوئی

    بدان افسون که برشکر نوشتست


    همه راز نهانم مردم چشم

    بیاقوت روان بر زر نوشتست


    تو گوئی منشی دیوان تقدیر

    مرا این در ازل بر سر نوشتست


    بچشم عیب در خواج می‌بینید

    چو می‌دانید کاینش سرنوشتست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #98
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست

    زآتش روی تو آب گل سوری رفتست

    در دهانت سخنست ار چه بشیرین سخنی

    لب شکر ***ت عذر دهانت گفتست


    همچو خورشید رخ اندر پس دیوار مپوش

    زانکه کس چشمه‌ی خورشید به گل ننهفتست


    دل گم گشته که بر خاک درت می‌جستم

    گوئیا زلف تو دارد که بسی آشفتست


    چون توانم که ز کویت بملامت بروم

    کاب چشم آمده و دامن من بگرفتست


    از سر زلف درازت نکنم کوته دست

    که بهر تار سر زلف تو ماری خفتست


    احتیاجت به چمن نیست که بر سرو قدت

    گل دمیدست و همه ساله بهار اشکفتست


    بسکه خواجو همه شب خاک سر کوی ترا

    بدو چشم آب فشاندست و بمژگان رفتست


    گر کسی گفت که شعرش گهر ناسفتست

    چه زند گوهر ناسفته که گوهر سفتست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #99
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جانم از غم بلب رسیده‌ی تست

    دلم از دیده خون چکیده‌ی تست

    راستی را قد خمیده‌ی من

    نقشی از ابروی خمیده‌ی تست


    طوطی جانم از پی شکرت

    زآشیان بدن پریده‌ی تست


    با لب لعل روح پرور تو

    جوهر روح پروریده‌ی تست


    شاید ار سر نهند سرداران

    پیش رویت که برکشیده‌ی تست


    دل شوریدگان بی آرام

    در سر زلف آرمیده‌ی تست


    دیده نادیده می‌کنی و مرا

    دیده پیوسته در دو دیده‌ی تست


    بنده را کو به زر کنند بها

    بی‌بها بنده زر خریده‌ی تست


    دل خواجو بجان رسید و مرا

    جان غمگین بلب رسیده‌ی تست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #100
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    گر حرص زیردست و طمع زیر پای تست

    سلطان وقت خویشی و سلطان گدای تست

    ای صاحب اجل که روی در قفای دل

    رخش امل مران که اجل در قفای تست


    گر نفس راه می‌زندت کاین طریق نیست

    از ره مرو که پیر خرد رهنمای تست


    زین تابخانه رخت برون بر که کاینات

    یک غرفه بر در حرم کبریای تست


    جای وقوف نیست درین دامگاه دیو

    بگذر که این مزابل سفلی نه جای تست


    از ره مرو بنغمه سرائیدن غراب

    چون مرغ روح بلبل بستانسرای تست


    بر فرش خاک تکیه زدن شرط عقل نیست

    چون تختگاه عالم جان متکای تست


    ای یار آشنا که دم از خویش می‌زنی

    بیگانه شو ز خویش چو یار آشنای تست


    خواجو اگر بقا طلبی از فنا مترس

    چون بنگری فنای تو عین بقای تست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 10 از 65 نخستنخست ... 678910111213142060 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/