البته واضح و مبرهن است که تونل یکی از مظاهر مهم پیشرفت و تمدن در میان جوامع بشری است و به قول بابا بزرگ مان که الان عینکش را زده و آمده بالای سر ما و گیر داده که در نوشتن انشا کمکمان کند: در هزاران سال آینده باستان شناسانی که میخواهند بقایای تهران را از زیر خاک بیرون بیاورند با کشف یکی از این تونلها میفهمند ما چقدر پیشرفته بودیم!
البته ما میخواستیم در ادامه بنویسیم که رد شدن از تونل را به خاطر سوت و جیغزدن به همراه خواهر و برادرهایمان خیلی دوست داریم، اما مامان میگوید: این جلف بازیها زشت است و به جای این حرفها بنویسیم که: تونلها مسیر ما را کوتاهتر میکنند و باعث میشوند در وقت و هزینه شهروندان صرفهجویی شود. البته بابا با شنیدن این حرف مامان خیلی شاکی شد و بعد از مطرحکردن حرفهایی که به قول مامان به درد موضوع انشاء بچهها نميخورد، گفت که چه با تونل چه بیتونل روزی چند ساعت در ترافیک میماند و دود میخورد و کپک میزند. اما مامان گفت بابا باید نیمه پر لیوان را هم ببیند. در فاصله جرو بحث مامان و بابا بود که مامان بزرگ آمد کنارم نشست و گفت که بنویسم تکنولوژی تونلسازی متعلق به ما ایرانیان بوده و خارجیها از روی دست ما کپی کردند چون فرهاد کوهکن اولین طراح و سازنده تونل در تاریخ بوده و طفلکی به دلیل آنکه نتوانسته پروژهاش را سر وقت تحویل دهد، پولش را ندادهاند و زندگیاش از هم پاشیده و عشقش هم رفته زن یک پیر مرد پولدار شده!
بابا وقتی مامان به آشپزخانه رفت، دوباره گیر داد بنویسیم که: اصولاً افتتاح تونل گاهی خیلی مهمتر از خود تونل میشود و تازه تونل این خوبی را دارد که چون سر و ته ندارد میتواند دوباریعنی یک بار از سر و یک بار از ته افتتاحش کرد!
بابا میخواست باز هم بگوید که بابا بزرگ به او گفت این حرفها به درد انشای بچه نمیخورد و خودش ادامه داد که: بنویس بابا جان ... بنویس آن قدیمها تو تمام تهران فقط یک ماشین دودی بود که تازه آن هم تونل نداشت. البته بابا بزرگ گفت اما الان با اين همه ماشين كه هر روز در ترافيك اسير ميشوند صد تا تونل هم كم است در همين هنگام بود كه ما یاد یک فیلم افتادیم که اسیران یک اردوگاه جنگی برای فرار از آنجا یک تونل میکنند و بعد به این نتیجه رسیدیم که احتمالاً این تونلها هم برای فرار ماشینها از ترافیک تهران ساخته میشود.
اما وقتی خواستیم حساب کنیم برای فرار این همه ماشین از ترافيك چقدر تونل لازم است، به قول داداش بزرگمان که دانشجوی رشته کامپیوتر است هنگ کردیم!
در پایان همین جا از معلم علوممان درخواست میکنیم هر چه سریعتر ما را برای گردش علمی به یک کارگاه ساخت تونل ببرد تا از نزدیک با روشهای ساخت آن آشنا شویم تا مبادا اگر در آینده کارمان به تونل کندن رسید زندگی مان حكايت آن پيمانكار بدشانس را پيدا نكند و سرگذشت زندگی غمانگیزمان در صفحه سنگ صبور مجله خانواده صورتی چاپ شود!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)