حدود دو سال قبل «حبيب» خانه‌ام را اجاره و جشن عروسي‌اش را نيز همانجا برگزار كرد. همسرش هم زن آرام و بي‌آزاري است و حالا هم آنها صاحب پسر يك ساله‌اي هستند اما افسوس كه «حبيب» اعتياد شديد به مواد مخدر دارد و با بهانه‌جويي‌هايش همسر و فرزندش را اذيت مي‌كند ...
مرد بهانه‌جو كه همسر جوانش را مقابل چشمان پسر يكساله‌شان به قتل رسانده بود پس از محاكمه در دادگاه كيفري محكوم به قصاص شد.
براساس اوراق پرونده، غروب نهم شهريور سال 89 مرد ميانسالي نگران و مضطرب به كلانتري 16 حصارك كرج رفت و افسر نگهبان را از ماجراهاي عجيب خانه مستأجرش باخبر كرد. صاحبخانه گفت: «حدود دو سال قبل «حبيب» خانه‌ام را اجاره و جشن عروسي‌اش را نيز همانجا برگزار كرد. همسرش هم زن آرام و بي‌آزاري است و حالا هم آنها صاحب پسر يك ساله‌اي هستند اما افسوس كه «حبيب» اعتياد شديد به مواد مخدر دارد و با بهانه‌جويي‌هايش همسر و فرزندش را اذيت مي‌كند. امروز هم وقتي پس از چند روز به خانه برگشتيم متوجه صداي گريه بچه آنها شدم كه قطع نمي‌شد. هرچه حبيب و همسرش را صدا زدم جوابي نشنيدم. ضمن اين كه از خانه آنها بوي تعفن شديد مي‌آيد و كسي هم در را باز نمي‌كند. بنابراين فكر مي‌كنم حادثه بدي رخ داده و حالا نگران سرنوشت زن جوان و فرزندش هستم»!
بدين‌ترتيب گروهي از مأموران راهي محل موردنظر شده و پس از ورود به خانه با جسد «راحله»- 25 ساله- روبه‌رو شدند كه با چند ضربه چاقو به قتل رسيده بود. پسربچه گريان نيز در كنار پيكر بي‌جان مادرش سرگردان و نيمه‌جان پيدا شد. از سوي ديگر بوي تعفن شديد حكايت از آن داشت كه قتل دست‌كم 2 روز قبل رخ داده است. در حالي كه هيچ اثري از مرد خانواده نبود، بازپرس شعبه اول دادسراي امور جنايي كرج دستور انتقال جسد به پزشكي قانوني و تحقيق از همسايگان و خانواده و دستگيري مرد فراري را صادر كرد. با گذشت 14 روز از جنايت هولناك در حالي كه تيم جنايي تلاش گسترده‌اي براي دستگيري تنها مظنون پرونده آغاز كرده بودند، «حبيب» خود را تسليم مأموران كرد.
وي پس از انتقال به دايره ويژه قتل اداره آگاهي كرج با اعتراف به قتل همسر جوانش گفت: «وقتي «راحله» را عقد كردم، او مرا از راز پنهان زندگي‌اش باخبر كرد. بنابراين خواستم از هم جدا شويم و براي طلاق به دادگاه رفتم، اما به خاطر ناتواني در پرداخت مهريه‌اش از او به اتهام فريب در ازدواج هم شكايت كردم كه به جايي نرسيد. سرانجام با ريش سفيدي اطرافيان، آشتي كرديم اما من دست‌بردار نبودم و او را به دادگاه بردم تا از مزاحم قبلي همسرم شكايت كند اما افسوس كه ادعاهايم ثابت نشد و به نتيجه‌اي نرسيد! هميشه نيز بر سر اين موضوع با همسرم درگير بودم. اما شب حادثه برخلاف هميشه در حضور بچه‌ام جواب تندي به من داد كه عصباني شدم. بعد هم تصميم به قتلش گرفتم و با او درگير شدم. بنابراين دست‌هايش را بستم تا او را بكشم اما با خود گفتم تا صبح بچه مي‌ترسد و كسي نيست او را نگه دارد. بنابراين از تصميمم منصرف شده و به «راحله» تذكر دادم كه نخوابد و بيدار بماند و گرنه كشته خواهد شد اما او آرام و بي‌صدا به گوشه‌اي رفت و در حالي كه گريه مي‌كرد، بچه را بغل كرد و هر دو خوابيدند. پس از آن سراغ موادمخدر رفتم و تا صبح پاي بساط نشستم. حدود ساعت 6 صبح در حالي كه از آرامش و بي‌توجهي «راحله» عصباني بودم چاقويي از آشپزخانه برداشته و سراغش رفتم. سپس دهانش را بسته و با كارد به جانش افتادم. بعد هم از خانه خارج شده و به كمپ ترك اعتياد رفتم. امروز نيز به خاطر عذاب وجدان خودم را معرفي كردم.پ س از اين اعتراف‌هاي تكاندهنده و بازسازي صحنه جنايت، مرد معتاد با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
در جلسه محاكمه كه در شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز به رياست قاضي «هدايت رنجبر» و با حضور 4 قاضي مستشار برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان با تشريح جزئيات جنايت و كيفرخواست، تقاضاي مجازات قانوني متهم را كرد. سپس پدر و مادر مقتول براي داماد جنايتكار قصاص خواستند.
پدرمقتول گفت: دامادم معتاد و بيكار بود كه به خاطر توهم ناشي از مصرف موادمخدر، رفتارهاي عجيبي داشت. دخترمان هيچگاه از مشكلات زندگي‌اش حرفي به ما نمي‌زد و به خاطر بچه‌اش، همه‌چيز را تحمل مي‌كرد اما «حبيب» آنقدر بهانه‌گير و بداخلاق بود كه این 2 سال زندگی را به كام دخترمان تلخ كرده بود. «راحله» هم به خاطر صداقت و سادگي‌اش از ابراز علاقه پسري به خودش در دوران مجردي به همسرش حرف‌هايي زده بود. حتي آن پسر به خواستگاري‌اش هم آمد كه ما قبول نكرديم. همين بهانه كافي بود تا داماد بهانه‌جو و معتادمان ما را رسوا كند و هر روز دخترمان را به دادگاه بكشد. او حتي از خواستگار سابق دخترمان هم شكايت كرد و آبروي همه را برد. حالا هم چنين مسائل شرم‌آوري را بيان مي‌كند و حتي روح دخترم را هم راحت نمي‌گذارد. بنابراين حاضريم سهم ديه صغير را بپردازيم تا او هر چه زودتر قصاص شود.
مرد جنايتكار نيز در آخرين دفاعياتش گفت: حرف تازه‌اي ندارم چرا كه مطمئنم بايد او را مي‌كشتم. حالا هم از قتلش پشيمان نيستم اما از ازدواجم با او بشدت پشيمانم!
در حالي كه داماد جنايتكار هيچ دليل محكمه‌پسندي درباره ادعاهايش به دادگاه ارائه نكرده و نتيجه تحقيقات قضايي، پليسي نيز از حسن رفتار و اخلاق مقتول حكايت داشت، قاضي «رنجبر» و 4 قاضي مستشار شعبه يكم دادگاه كيفري كرج – بصيرنيا، مازني، غلامي، پاكدامن – وارد شور شده و به اتفاق آرا حكم قصاص نفس – اعدام – مرد معتاد را صادر كردند تا با رعايت سهم صغير و پرداخت نصف ديه مرد، حكم پس از تأييد نهايي به اجرا درآيد.
منبع: ایران