مهمترين بخش خواستگاري گفتگوي دختر و پسر است که گاهي خانوادهها و حتي عروس و داماد خيلي سرسري از کنار آن ميگذرند و با اين توجيه که «وقت براي شناختن هم بسيار است» فرصت گفتگوي مقدماتي را به کمترين زمان ممکن تقليل ميدهند. اما بايد بدانيد که اين گفتگو، نه تنها به زمان کافي احتياج دارد، بلکه راه و رسم خاصي هم دارد تا بتوانيد در کمترين زمان ممکن بهترين شناخت را از طرف مقابلتان به دست بياوريد. براي يادگيري، اين روشها مطلب زير را بخوانيد.
- سعي کنيد سوالاتتان را از قبل بر روي کاغذي بنويسيد تا مبادا در جلسه خواستگاري و در مواجهه با فرد مقابل فراموشتان شود. براي فراموش نکردن پاسخهاي فرد مقابل ميتوانيد آنها را يادداشت کنيد تا بعداً بهتر و با دقت بيشتري مورد بررسي و ارزيابي قرار دهيد.
- توجه داشته باشيد که هميشه اولين سوالات فرد مقابل مهمترين دغدغهها و حساسيتهاي فردياش را نشان ميدهند. بنابراين از اين طريق ميتوان بهتر و بيشتر فرد مقابل و دل مشغولي هايش را شناخت.
به عنوان مثال اگر دختري اولين سوالش در مورد مسائل مادي مانند مسکن، ماشين وغيره باشد مطمئناً دغدغه¬اش دنياي بيرون فرد و ماديات او است.
- سوال محور و پاسخ محور باشيد. يعني هم به سوالاتي که از شما پرسيده ميشود و هم به پاسخ هايي که به شما داده ميشود، توجه کنيد. سوالات فرد مقابل دغدغهها و پاسخ هايش افکار و عقايدش را نشان ميدهند.
- بهتر است از پرسيدن سوالات بي¬ارزش و بي اهميتي چون رنگ و غذاي مورد علاقه و... خودداري کرد. چون اولاً در اکثر اين موارد افراد سعي مي¬کنند سلايقشان را شبيه به فرد مقابل نشان دهند. ثانياً لزومي ندارد سليقه¬ها يکسان باشند . مهم اين است که نگاهها، تفکرات، باورها و... افراد با يکديگر همسو، همجهت و همسنخ باشند.
- سعي کنيد از پرسيدن سوالات کلي خودداري کنيد چون اينگونه سوالات براي شروع خوب ولي فايدهاش اندک است. مثلاً نظر شما در مورد حجاب چيست؟
پاسخ سوالهاي کلي، جوابهاي کلي است و چون جوابهاي کلي مبهم و ناشفاف هستند، طرفين همانگونه که دوست دارند و براساس ذهنيات خود آنها را تفسير ميکنند. اين امر باعث اجتناب افراد از شناخت درست و دقيق يکديگر ميشود. پس بهتر است به جاي سوالات کلي، مفاهيم را به طرف مصداقها و مثالهاي عيني کشانده و با طرح مسئله، فرد را در موقعيتهاي واقعي قرار دهيد. موقعيتهايي که هر روز در زندگي خانوادگي افراد پيش ميآيد و زوجين نسبت به آن واکنش احساسي، فکري يا رفتاري نشان مي دهند مثلاً ميتوان به جاي سوال کلي بالا سوالات جزئي زير را پرسيد:
آيا آقايان هم بايد حجاب داشته باشند؟
شما حجاب همسر خود را چه مي دانيد؟
- متاسفانه در جلسه خواستگاري عمده دغدغهي افراد، خوب حرف زدن است به همين دليل فراموش ميکنند که بايد به حرفهيا فرد مقابل نيز خوب گوش دهند. مهارت خوب گوش دادن را از همين الان تمرين کنيد.
- ميتوانيد از فرد مقابل بخواهيد که گفتگويتان را در اتاق شخصي او انجام دهيد. چون نظم وچينش وسايل اتاق، تابلوها، کتابها و... همه و همه شما را در راستاي شناخت دقيقتر او ياري ميرسانند. شايد همين امور سوالهاي تازهاي در ذهن شما ايجاد کند.
- به طرح زيرکانه سوالهاي معکوس بپردازيد. همه سوالهايتان را مستقيم نپرسيد، زيرا پاسخهاي آن قابل اعتماد نيستند. به عنوان مثال اگر به بگوييد من خيلي اهل تفريحم نظر شما درباره تفريح وگردش چيست؟ او نيز در پاسخ به شما ميگويد: من هم همينطور.
در اين گونه مواقع بايد به صورت معکوس سوال بپرسيد. مثلاً نظرتان راجع به کساني که مي¬گويند هيچ جا خانه نمي-شود، چيست؟ در اين صورت فرد مقابل نميتواند نظر واقعي شما ا تشخيص داده و طبق آن پاسخ دهد. جوابي که در پاسخ به اين سوالات داده ميشود نظر حقيقي فرد مقابل است.
- سوالاتي که پاسخ آنها بله يا خير است هم سوالات معتبري نيستند. چرا که جواب کامل و قانع کنندهاي نميدهند. اولاً سوالهايتان را طوري طراحي کنيد که فرد مقابل بتواند در پاسخ به آنها توضيح دهد و ثانياً حتماً از فرد مقابل بخواهيد در مورد پاسخهايي که نوع نگاهش به زندگي را بيان ميکنند، توضيح بيشتر و کاملتري بدهد.
- توجه داشته باشيد که گفتن همه چيز لازم نيست. برخي از مسائل بايد تا آخر عمر در دل فرد به عنوان راز بمانند. مثلاً اگر فرد با دوستي از جنس مخالف دوست بوده ولي بعد از مدتي پشيمان شده و اين کار را کنار گذاشته است و کسي هم جريان را نميداند و احتمال آشکار شدن آن هم صفر است، نگويد. اما اگر احتمال لو رفتنش وجود دارد، حتماً بگويد.
اما مطرح کردن مسائلي که به زندگي آينده و مشترک دو نفر ربط دارد، ضروري است. مانند بيماريهاي حاد يا خاص جسمي و روحي، ازدواج پيشين، هرگونه اعتياد و...
برگرفته از :گلبرگ زندگي، حسين دهنوي/کارگاههاي آموزشي دکتر شاهين فرهنگ
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)