صفحه 4 از 46 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 454

موضوع: دیوان اشعار اوحدی

  1. #31
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    با که گویم سرگذشت این دل سرگشته را؟

    راز سر گردان عاشق پیشه‌ی غم کشته را؟


    آب چشم من ز سر بگذشت و می‌گویی: بپوش

    چون توان پوشیدن این آب ز سر بگذشته را؟


    جان شیرین منست آن لب، بهل تا می‌کشد

    در غم روی خود این فرهاد مجنون گشته را


    آنکه روزی گر چمان اندر چمن رفتی برش

    باغبان از سرزنش می‌کشت سرو کشته را


    خال او حال مرا برهم زد و خونم بریخت

    با که گویم حال این خال به خون آغشته را؟


    آسمان برنامه‌ی عمرم نبشتست این قضا

    در نمی‌شاید نوشتن نامه‌ی بنوشته را


    خاک کوی او بهشتم بود هشتم، لاجرم

    این زمان در خاک می‌جویم بهشت هشته را


    کمتر از شمعی نشاید بود و گر سر می‌رود

    هم به پایان برد می‌باید سر این رشته را


    اوحدی خواهی که چون عیسی به خورشیدی رسی

    آتشی درزن، بسوز این دلق مریم رشته را


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #32
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دلم در دام عشق افتاد هیلا

    فتاده هر چه بادا باد هیلا


    چو دل را در غمش فریادرس نیست

    مرا از دست دل فریاد هیلا


    بر آب چشم من کشتی برانید

    که توفان در جهان افتاد هیلا


    بده ساقی، چو کشتی ساغر می

    به یاد دجله‌ی بغداد هیلا


    منم وامق، تویی عذرا وفا کن

    تویی شیرین منم فرهاد، هیلا


    ز اشک و سوز و آه من حذر کن

    که بارانست و برق و باد هیلا


    چو داد بیدلان دادی، نگارا

    مکن بر جان من بیداد هیلا


    گر از جور تو روزی پیش سلطان

    چو مظلومان بخاهم داد هیلا


    مگو از تلخ و شور، ای مطرب، امروز

    که خسرو دل به شیرین داد هیلا


    ز قول اوحدی بر بیدلان خوان

    غزلهایی که داری یاد هیلا



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #33
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دراز شد سفر یار دور گشته‌ی ما

    فغان ازین دلی بی‌او نفور گشته ما


    به آن رسید که توفان بر آیدم بدو چشم

    ز سوز سینه همچون تنور کشته ما


    بخواند راوی مستان به صوت داودی

    ز شوق او سخن چون زبور گشته ما؟


    چه بودی آنکه چو حوری در آمدی هر دم

    به خانه‌ی چو سرای سرور گشته‌ی ما؟


    چه بودی ار خبر او همی رسانیدند

    به گوش خاطر از خود نفور گشته ما؟


    ز حافظان وفا نیست مشفقی که کند

    ملامت دل از کار دور گشته‌ی ما


    حدیث ما تو بگوی، اوحدی که مشغولست

    به یاد دوست دل با حضور گشته‌ی ما


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #34
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    نه هفته‌ایست، نه ماهی، که رفته‌ای زبر ما

    نهفته نیست کزین غم چه دیده چشم تر ما


    زمان ما به سر آورد درد عشق تو، جانا

    هنوز تا غم هجران چه آورد به سر ما؟


    بدان کمر نرسد دست من، ولی برساند

    محبت تو سرشک دو دیده بر کمر ما


    لبت که از همه گیتی پسند ماست، نگه کن

    که راحت همه گشت و جراحت جگر ما


    ز ظلمت شب هجران به زحمتیم، چه بودی

    کز آسمان وصالی بتافتی قمر ما؟


    ز روی خوب شکیبم نبود و صورت خوبان

    تو از تامل ایشان بدوختی نظر ما


    نموده‌ای که: چو غایب شوند مهر نماند

    بیا، که مهر تو غایب نمی‌شود زبر ما


    ستم ببین تو که: دیگر ز گفت و گوی رقیبان

    بر آستان تو ممکن نمی‌شود گذر ما


    عجب که یاد نکردی ز اوحدی و نگفتی

    که: چیست حال دل این غریب پی سپرما؟



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #35
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ای چراغ چشم توفان بار ما

    بیش ازین غافل مباش از کار ما


    هر زمانی در به روی ما مبند

    گر چه کوته دیده‌ای دیوار ما


    شکر آن که خواب می‌گیرد به شب

    رحمتی بر دیده‌ی بیدار ما


    ای که با هر کس چو گل بشکفته‌ای

    بیش ازین نتوان نهادن خار ما


    کاشکی آن رخ نبودی در نقاب

    تا نکردی مدعی انکار ما


    با چنان ساعد که بر بازوی اوست

    کس نپیچد پنجه‌ی عیار ما


    خلق عالم گر شوند اغیار و خصم

    نیست غم، گر یار باشد یار ما


    اوحدی، می‌بوس خاک آستان

    کندر آن حضرت نباشد بار ما



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #36
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ای غم عشق تو یار غار ما

    جز غمت خود کس نزیبد یار ما


    کار ما با غم حوالت کرده‌ای

    نی، به این‌ها برنیاید کارما


    در ازل جان دل به مهرت داد و این

    تا ابد مهریست بر رخسار ما


    ما همان اقرار اول می‌کنیم

    گر دو گیتی می‌کنند انکار ما


    ساقی، از رندان حریفی را بخوان

    تا به می بفروشد این دستار ما


    می بیار و خرقه‌ی ما را بکن

    تا ببیند مدعی زنار ما


    علم نیک و بد چو جای دیگرست

    این تفاوت چیست در پندار ما؟


    زاهدان فردا چه گویندار خدای؟

    سهل گیرد کار برخمار ما


    تا رضای او نباشد، اوحدی

    توبه بی‌کارست و استغفار ما



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #37
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تو مشغولی به حسن خود، چه غم داری ز کار ما؟

    که هجرانت چه می‌سازد همی با روزگار ما؟


    چه ساغرها تهی کردیم بر یادت: که یک ذره

    نه ساکن گشت سوز دل، نه کمتر شد خمار ما


    به هر جایی که مسکینی بیفتد دست گیرندش

    ولی این مردمی ها خود نباشد در دیار ما


    ز رویت پرده‌ی دوری زمانی گر برافتادی

    همانا بشکفانیدی گل وصلی ز خار ما


    تو همچون خرمن حسنی و ما چون خوشه چینانت

    از آن خرمن چه کم گشتی که پر بودی کنار ما؟


    ز دلبندان آن عالم دل ما هم ترا جوید

    که از خوبان این گیتی تو بودی اختیار ما


    نمی‌باید دل ما را بهار و باغ و گل بی‌تو

    رخ و زلف و جبینت بس گل و باغ و بهار ما


    ز مثل ما تهی‌دستان چه کار آید پسند تو؟

    تو سلطانی، ز لطف خود نظر می‌کن به کار ما


    چه دلداری؟ که از هجران دل ما را بیازردی

    چه دمسازی؟ که از دوری بر آوردی دمار ما


    به قول دشمنان از ما، خطا کردی که برگشتی

    کزان روی این ستمکاری نبود اندر شمار ما


    ز هجرت گر چه ما را پر شکایتهاست در خاطر

    هنوزت شکرها گوییم، اگر کردی شکار ما


    بگو تا: اوحدی زین پس نگرید در فراق تو

    که گر دریا فرو بارد بنفشاند غبار ما



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #38
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چو آشفته دیدی که شد کار ما

    نگشتی دگر گرد بازار ما


    میزار ما را، که کار خطاست

    دلیری نمودن به آزار ما


    به فریاد ما گر چنین می‌رسی

    به گردون رسد ناله‌ی زار ما


    دل ما ننالیدی از چشم تو

    اگر جور کردی به مقدار ما


    بجز ما نخواهد خریدن کسی

    متاعی که بستی تو در بار ما


    چه خسبی؟ که شبهای تاریک خواب

    نیامد درین چشم بیدار ما


    مریز اوحدی را نمک بر جگر

    که شوریده او می‌کند کار ما



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #39
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    از ما به فتنه سرمکش، ای ناگزیر ما

    که آمیزشیست مهر ترا با ضمیر ما


    ما قصه‌ای که بود نمودیم و عرضه داشت

    تا خود جواب آن چه رساند بشیر ما


    نی‌نی ، به پیک و نامه چه حاجت؟ که حال دل

    دانم که نانوشته بخواند مشیر ما


    ای باد صبح‌دم خبر ما بپرس نیک

    کین نامها نه نیک نویسد دبیر ما


    ای صوفی، ار تو منکر عشقی به زهد کوش

    ما را ز عشق توبه نفرمود پیر ما


    بس قرنها سپهر بگردد بدین روش

    تا بر زمین عشق نیابد نظیر ما


    پستان خود به مهر بیالود و دوستی

    روز نخست دایه که می‌داد شیر ما


    در آب و گل ز آدم خاکی نشان نبود

    کغشته شد به آب محبت خمیر ما


    دلبر ز آه و ناله‌ی من هیچ غم نداشت

    دانست کان شکار نیفتد به تیر ما


    زان دل شکسته‌ایم که بر دوست بسته‌ایم

    کز ما دل شکسته طلب کرد میر ما


    سهلست دستگیری افتاد گان ولی

    وقتی بود که دوست شود دستگیر ما


    با خار ساختیم، که گل دیر بردمد

    شاخ بلند دوست به دست قصیر ما


    از جان برآمدست، نباشد شگفت اگر

    در دل نشیند این سخن دلپذیر ما


    ای اوحدی، اگر ید بیضا بر آوری

    مشنو، کزان تنور برآید فطیر ما



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #40
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ای پرتو روح‌القدس تابان ز رخسار شما

    نور مسیحا در خم زلف چو زنار شما


    هم لفظتان انجیل خوان، هم لهجتان داودسان

    سر حواریون نهان در بحر گفتار شما


    شماس ازان رخ جفت غم، مطران پریشان دم بدم

    قسیس دانا نیز هم بیچاره در کار شما


    اعجاز عیسی در دو لب پنهان صلیب اندر سلب

    قندیل زهبان نیم شب تابان ز رخسار شما


    از لعلتان کوثر نمی، وز لفظتان گردون خمی

    میلاد شادیها همی از روز دیدار شما


    زان زلفهای جان گسل تسبیح یوحنا خجل

    صد جاثلیق زنده‌دل چون من خریدار شما


    گردی ز عشق انگیخته، بر گبر و ترسا بیخته

    خون مسلمان ریخته در پای دیوار شما


    ای عیدتان بر خام خم گوساله‌ی زرینه سم

    فسح نصاری گشته گم در عید بسیار شما


    دیرش زمین بوسد به حد، رهبان از وجوید مدد

    چون اوحدی یوم‌الاحد آید به زنهار شما


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 4 از 46 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/