صفحه 9 از 11 نخستنخست ... 567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 110

موضوع: اشعار ایرج جنتی عطایی

  1. #81
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    همسفر

    تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته
    نبودنت فاجعه ، بودنت امنیته
    تو از کدوم سرزمین ، تو از کدوم هوایی
    که از قبیله ی من ، یه آسمون جدایی
    اهل هرجا که باشی
    قاصد شکفتنی
    توی بهت و دغدغه
    ناجی قلب منی
    پاکی آبی یا ابر
    نه خدایا شبنمی
    قد آغوش منی
    نه زیادی نه کمی
    منو با خودت ببر
    من حریص رفتنم
    عاشق فتح افق
    دشمن برگشتنم
    منو با خودت ببر
    ای بوی تو گرفته تنپوش کهنه ی من
    چه خوبه با تو رفتن ، رفتن همیشه رفتن
    چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن
    همقدم جاده ها ، تن به سفر سپردن
    چی می شد شعر سفر بیت آخرین نداشت
    عمر کوچ من و تو دم واپسین نداشت
    آخر شعر سفر ، آخر عمر منه
    لحظه ی مردن من ، لحظه ی رسیدنه
    منو با خودت ببر..


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #82
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    باور کن

    باور کن
    صدامو باور کن
    صدایی که تلخ و خسته س
    باور کن ، قلبمو باور کن
    قلبی که کوهه اما شکسته س
    باور کن ، دستامو باور کن
    که ساقه ی نوازشه
    باور کن ، چشم منو باور کن
    که یک قصیده خواهشه .
    وسوسه ی عاشق شدن
    التهاب لحظه هامه
    حسرت فریاد کردن اسم کسی با صدامه
    اسم تو ، هر اسمی که هس
    مثل غزل چه عاشقانه س
    پر وسوسه ، مثل سفر
    مثل غربت صادقانه س
    باور کن ، اسممو باور کن
    من فصل بارون برگم
    مطرود باغ و گل و شبنم
    درختم ، درخت خشکی تو دست تگرگم
    باور کن ، همیشه باور کن
    که من به عشق صادقم
    باور کن ، حرف منو باور کن
    که من همیشه عاشقم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #83
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    شب شيشه اي

    ما به هم محتاجیم
    مثل دیوونه به خواب
    مثل گندم به زمین
    مثل شوره زار به آب
    ما به هم محتاجیم
    مثل ما به آدما
    مثل ماهیا به آب
    مثل آدم به هوا
    دستامون از هم اگه دور بمونه
    شب شیشه ای دیگه نمی ***ه
    از تو این شیشه ای همیشگی
    خورشید مقوایی سر می زنه
    به عزای دوری دستای ما
    کوچه ها ، ساکت و بی صدا می شن
    بوی رخوت همه جا رو می گیره
    همه ی درها ، به غربت وا می شن
    جاده هامون که به خورشید می رسن
    مثل تاریکی ، بی انتها می شن
    ما به هم محتاجیم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #84
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    کندو

    تنها تر از انسان در لحظه ی مرگ
    ساده تر از شبنم رو سفره برگ
    مطرود هم قبیله محکوم خویشم
    غریبه ای طعمه ی این کندوی نیشم
    نفرینی آسمون مغضوب خاکم
    بیگانه با نور و هوا هوای پاکم
    تن خسته از تقویم از شب شمردن
    با مرگ ساعتها بی وقفه مردن
    هم غربت بغض شب مرگ چراغم
    تو قرق زمستونی اندوه باغم
    ای دست تو حادثه تو بهت تکرار
    وابسته ی این مردابم بیا سراغم
    تولدم زادن کدوم افوله
    که بودنم حریص مرگ فصوله
    خسته از بار این بودنم نفس حبابم
    بی تفاوت مثل برکه بی التهابم
    تشنه ی تشنه ی تشنه م خود کویرم
    با من مرگ سنگ و انسان ، تاریخ تیرم
    من ساقه ی نورم میراث مهتاب
    تسلیم تاریکی تو جنگل خواب
    ای آیه ی عطوفت ای مرگ غمگین
    برهنه کن منو از این لباس نفرین
    ای اسم تو جواب همه سوالا
    از پشت این کندوی شب منو صدا کن....


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #85
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    شب آفتابی



    عروسک قصه ی من
    گهواره ی خوابت کجاست ؟
    قصر قشنگ کاغذی
    پولک آفتابت کجاست ؟
    بال و پر نقره ای
    کفتر عشقمو کی بست ؟
    اینه ی طوطی منو
    سنگ کدوم کینه شکست ؟
    عروسک قصه ی من
    زخم شکسته با تنت
    بمیرم ای شکسته دل
    چه بی صداست شکستنت
    صدای عشق من و تو
    که تلخ و گریه آوره
    تو این سکوت قصه ای
    شاید صدای آخره
    بعد از من و تو عاشقی
    شاید به قصه ها بره
    شاید با مرگ من و تو
    عاشقی از دنیا بره
    عروسک قصه ی من
    سوختن من ساختنمه
    تو این قمار بی غرور
    بردن من ، باختنمه
    عروسک قصه ی من
    شکستنت فال منه
    این سایه ی همیشگی
    مرگه که دنبال منه
    جفتای عاشقو ببین
    از پل آبی می گذرن
    عروسک قلبشونو
    به جشن بوسه می برن
    اما برای من و تو
    اون لحظه ی آبی کجاست ؟
    عروسک قصه ی من
    پس شب آفتابی کجاست ؟



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #86
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    وقتی تو شب گم می شدم



    وقتی تو شب گم می شدم
    هم خونه خواب گل می دید
    همسایه از خوشه ی خواب
    سبد سبد خنده می چید
    وقتی تو شب گم می شدم
    ستاره شب شکن نبود
    میون این شب زده ها
    هیشکی به فکر من نبود
    آواز خون کوچه ها
    شعراشو از یاد برده بود
    چراغا خوابیده بودن
    شعله شونو باد برده بود
    آخ اگه شب شیشه ای بود
    پل به ستاره می زدم
    شکست اینه ی شبو
    نیزه ی خورشید می شدم
    آخ اگه مرگ امون می داد
    دوباره باغ می شدم
    تو رگ یخ بسته ی شب
    نبض چراغ می شدم
    آخ که تو اقیانوس شب
    سوختنمو کسی ندید
    تو برزخ بیداد شب
    هیشکی به دادم نرسید
    تو اوج ویرون شدنم
    تو شب دم کرده ی درد
    کسی دعا نخوند برام
    هیشکی برام گریه نکرد
    وقتی تو شب گم می شدم
    دلم می خواست شعله بشم رو سایه های یخزده
    دست نوازش بکشم
    دلم می خواست آشتی بدم
    تگرگو با اقاقیا
    خورشید مهربونی رو
    مهمون کنم به خونه ها
    آخ اگه مرگ امون می داد
    دوباره باغ می شدم
    تو رگ یخ بسته ی شب
    نبض چراغ می شدم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #87
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    ماه پیشونی



    توی گسترده ی رؤیا
    ای سوار اسب ابلق
    راهی کدوم مسیری
    توی تاریکی مطلق
    ای به رؤیا سر سپرده
    با توام ای همه خوبی
    راهی کدوم دیاری
    آخه با این اسب چوبی
    با توام ای که تو فکرت
    با هر عشق و با هر اسمی
    رهسپار فتح قلب
    ماه پیشونی طلسمی
    توی خورجین قشنگت
    عکس ماه پیشونی داری
    واسه پیدا کردن جاش
    دنیا رو نشونی داری
    ماه پیشونی تو قصه
    فکر بیداری تو خوابه
    خورشید هفت آسمون نیست
    عکس خورشید توی آبه
    از خواب قصه بلند شو
    اسب چوبیتو رها کن
    ماه پیشونی مال قصه ست
    مرد من منو صدا کن
    اگه از افسانه دورم
    اگه ماه پیشونی نیستم
    اگه با زمین غریبه
    اگه آسمونی نیستم
    می تونم یه سایه باشم
    برای یه خواب شیرین
    می تونم نوشدارو باشم
    برای یه لحظه تسکین
    ماه پیشونی اگه قلبش
    قلب یه کفتر تنهاست
    اگه قامت بلندش
    قامت جدایی ماست
    من حقیقی تر از اندوه
    رعشه ی تلخ صداتم
    ماه پیشونی نیستم اما



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #88
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    پل



    برای خواب معصومانه ی عشق
    کمک کن بستری از گل بسازیم
    برای کوچ شب هنگام وحشت
    کمک کن با تن هم پل بسازیم
    کمک کن سایه بونی از ترانه
    برای خواب ابریشم بسازیم
    کمک کن با کلام عاشقانه
    برای زخم شب مرهم بسازیم
    بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
    میون سفره ی شب تو با من
    بذار بین من و تو دستای ما
    پلی باشه واسه از خود گذشتن
    تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق
    تو با اسم شب من آشنایی
    از اندوه تو و چشم تو پیداست
    که از ایل و تبار عاشقایی
    تو رو می شناسم ای سر در گریبون
    غریبگی نکن با هق هق من
    تن شکسته تو بسپار به دست
    نوازش های دست عاشق من
    به دنبال کدوم حرف و کلامی ؟
    سکوتت گفتن تمام حرفاست
    تو رو از تپش قلبت شناختم
    تو قلبت ، قلب عاشق های دنیاست
    تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه
    منو به جشن نور و اینه بردی
    چرا از سایه های شب بترسم
    تو خورشید رو به دست من سپردی
    کمک کن جاده های مه گرفته
    من مسافرو از تو نگیرن
    کمک کن تا کبوترهای خسته
    رو یخ بستگی شاخه نمیرن
    کمک کن از مسافرهای عاشق
    سراغ مهربونی رو بگیریم
    کمک کن تا برای هم بمونیم
    کمک کن تا برای هم بمیریم بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
    میون سفره ی شب تو با من
    بذار بین من و تو دستای ما
    پلی باشه واسه از خود گذشتن



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #89
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    سرگردون



    از عذاب جاده خسته
    نرسیده و رسیده
    آهی از سر رسیدن
    نکشیده و کشیده
    غم سرگردونی هامو
    با تو صادقانه گفتم
    اسمی که اسم شبم بود
    با تو عاشقانه گفتم
    با تنم دردی اگه بود
    بی رمق بود اگه پاهام
    تازه تازه با تو گفتم
    اگه کهنه بود دردام
    من سرگردون ساده
    تو رو صادق می دونستم
    این برام شکسته اما
    تو رو عاشق می دونستم
    تو تمام طول جاده
    که افق برابرم بود
    شوق تو راه توشه ی من
    اسم تو هم سفرم بود
    من دل شیشه ای هر جا
    هر شکستن که شکستم
    زیر کوهبار غصه
    هر نشستن که نشستم
    عشق تو از خاطرم برد
    که نحیفم و پیاده
    تو رو فریاد زدم و باز
    خون شدم تو رگ جاده
    نیزه ی نم باد شرجی
    وسط دشت تابستون
    تازیانه های رگبار
    توی چله ی زمستون
    نتونستن ، نتوستن
    کینه ی منو بگیرن
    از من خسته ی خسته
    شوق رفتنو بگیرن
    حالا که رسیدم اینجا
    پر قصه برا گفتن
    پر نیاز تو برای
    آه کشیدن و شنفتن
    تو رو با خودم غریبه
    از غمم جدا می بینم
    خودمو پر از ترانه
    تو رو بی صدا می بینم
    کی صدایتو داد به مهتاب ؟
    مهتابو کی برد از اینجا ؟
    اسمتو کی داد به خورشید ؟
    خورشید و کی داد به ابرا ؟
    با من رهیده از خود
    یک ترانه هم صدا شو
    با من از زنجیر این شب
    هم صدا شو و رها شو



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #90
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    طلایه دار



    ای بزرگ موندنی
    ای طلایه دار روز
    سایه گستر رو سر
    از گذشته تا هنوز
    ای صدات صدای نور
    تو شب پوسیدنی
    ای سخاوت غمت
    بهترین بوسیدنی
    واسه این شرقی تن داده به باد
    تو گوارایی حس وطنی
    تو شقاوت شب قرن یخی
    تو شکوفایی تاریخ منی
    اگه شعرم زمزمه
    توی بازار صداست
    تپش قلبم اگه
    پچ پچ شاپرکاست
    تو رو فریاد می زنم
    ای که معجزه گری
    ای که این شب زده رو
    به سپیده می بری
    واسه این شرقی تن داده به باد
    تو گوارایی حس وطنی
    تو شقاوت شب قرن یخی
    تو شکوفایی تاریخ منی
    ای تو یاور بزرگ
    همه قلبای شکسته
    ای تو مرهم عزیز
    هر چی دست پینه بسته
    رو کدوم قله نشستی
    تو که دنیا زیر پاته
    غصه ی دستای خالی
    لرزش پاک صداته
    توی قرن دود و آهن
    تو رسول گل و نوری
    تو عطوفت مسلم
    تو حقیقت غروری
    تو مفسر محبت
    تو طلایه دار صبحی
    فاتح تاریخی من
    تو خود سردار صبحی
    اسم تو ، اسم شب من
    به شکوه اسم اعظم
    متبرک و عزیزی
    مثل سجده گاه آدم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 9 از 11 نخستنخست ... 567891011 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/