صفحه 8 از 78 نخستنخست ... 4567891011121858 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #71
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    به دو میگون لب و پسته دهنت

    به سه بوس خوش و فندق شکنت

    به زره پوش قد تیر وشت

    به کمان‌کش مژه‌ی تیغ زنت


    به حریر تن و دیبای رخت

    به ترنج بر و سیل دقنت


    به دو نرگس، به دو سنبل، به دو گل

    بر سر سرو صنوبر فکنت


    به می عبهر آن سرخ گلت

    به خوی عنبر آن یاسمنت


    به گهرهای تر از لعل لبت

    به حلی‌های زر از سیم تنت


    به فروغ رخ زهره صفتت

    به فریب دل هاروت فنت


    به نگین لب و طوق غببت

    این ز برگ گل و آن، از سمنت


    به دو مخمور عروس حبشیت

    خفته در ****‌ی جزع یمنت


    به بناگوش تو و حلقه‌ی گوش

    به دو زنجیر شکن بر شکنت


    به سرشک تر و خون جگرم

    بسته بیرون و درون دهنت


    به شرار دل و دود نفسم

    مانده بر عارض جعد کشنت


    به نیاز دل من در طلبت

    بگداز تن من در حزنت


    به دو تا موی که تعویذ من است

    یادگار از سر مشکین رسنت


    به نشانی که میان من و توست

    نوش مرغان و نوای سخنت


    که مرا تا دل و جان است بجای

    جای باشد به دل و جان منت


    دوست‌تر دارمت از هر دو جهان

    دوست‌تر دارم از خویشتنت


    تو بمان دیر که خاقانی را

    دل نمانده است ز دیر آمدنت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #72
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    هر که در عاشقی قدم نزده است

    بر دل از خون دیده نم نزده است

    او چه داند که چیست حالت عشق

    که بر او عشق، تیر غم نزده است


    عشق را مرتبت نداند آنک

    همه جز در وصال کم نزده است


    دل و جان باخته است هر دو بهم

    گرچه با دل‌ربای دم نزده است


    آتش عشق دوست در شب و روز

    بجز اندر دلم علم نزده است


    یارب این عشق چیست در پس و پیش

    هیچ عاشق در حرم نزده است


    آه از آن سوخته‌دل بریان

    کو بجز در هوات دم نزده است


    روز شادیش کس ندید و چه روز

    باد شادی قفاش هم نزده است


    شادمان آن دل از هوای بتی

    که بر او درد و غم رقم نزده است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #73
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت

    جوجوم کرد و چو بشنید آه من بر من گرفت

    آهی از عشقت درون دل نهان می‌داشتم

    چون برون شد بی‌من او راه دهن بر من گرفت


    عشقت آتش در من افکند و مرا گفتا منال

    ناله‌ی آتش بگاه سوختن بر من گرفت


    دل به دست خویشتن شد کشته در پای غمت

    خود به خود کرد این و جرم خویشتن بر من گرفت


    عشق می‌خواهد که چون لاله برون آیم ز پوست

    من چو گل بودم درون پیرهن بر من گرفت


    گفتم آخر درد خاقانی دوا یابد به صبر

    چون طبیب عشق بشنید این سخن بر من گرفت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #74
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    سر و زر کو که منت یارم جست

    فرصت آمدنت یارم جست

    بن مویی ز دلم کم نشود

    سر موئی ز تنت یارم جست


    نه میی از قدحت یارم خواست

    نه گلی از چمنت یارم جست


    نه من آیم نه توام دانی خواند

    نه تو آئی نه منت یارم جست


    گم شد از من دل من چون دهنت

    نه دلم نه دهنت یارم جست


    چون کنم قصه لبت کشت مرا

    که قصاص از سخنت یارم جست


    هم شوم زنده چو تخم قز اگر

    جای در پیرهنت یارم جست


    بر تو نظاره هزار انجمن است

    از کدام انجمنت یارم جست


    من کیم کز شکر و پسته‌ی تو

    بوس فندق‌شکنت یارم جست


    وطنت در دل خاقانی باد

    تا مگر زان وطنت یارم جست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #75
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    یارب آن خال بر آن لب چه خوش است

    بر هلالش نقط از شب چه خوش است

    دهنش حلقه‌ی تنگ زره است

    نقطه بر حلقه‌ی مرکب چه خوش است


    مه سپر کرده و شب ماه سپر

    به سپر برزده کوکب چه خوش است


    بر لبش خال ز گازم اثر است

    اثر گاز بر آن، لب چه خوش است


    زلف دستارچه و غبغب طوق

    زیر دستارچه غبغب چه خوش است


    گوشوارش به پناه خم زلف

    خوشه در سایه‌ی عقرب چه خوش است


    دل در آن زلف معنبر چه نکوست

    مرغ در دام معقرب چه خوش است


    پشت دست آینه‌ی روی کند

    او بدان آینه معجب چه خوش است


    سنبلش لرزد و گل خوی گیرد

    آن خوی و لرزه‌ی بی‌تب چه خوش است


    بر درش حلقه بگوشم چو درش

    از در آن ناله مرتب چه خوش است


    کشت چشمش دل خاقانی را

    او بدین واقعه یارب چه خوش است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #76
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    در عشق تو عافیت حرام است

    آن را که نه عشق پخت خام است

    کس را ز تو هیچ حاصلی نیست

    جز نیستیی که بر دوام است


    صد ساله ره است راه وصلت

    با داعیه‌ی تو نیم گام است


    شهری ز تو مست عشق و ما هم

    این باد ندانم از چه جام است


    ز آن نیمه که پاک بازی ماست

    با درد تو داو ما تمام است


    ز آنجا که جفای توست بر ما

    دیدار تو تا ابد حرام است


    هر دل ز تو با هزار داغ است

    هر داغی را هزار نام است


    خاقانی را ز دل خبر پرس

    تا داغ به نام او کدام است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #77
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست

    سلامت کرانه کرد، خود اندر میان نشست

    برآمد سپاه عشق به میدان دل گذشت

    درآمد خیال دوست در ایوان جان نشست


    مرا باز تیغ صبر بفرسود و زنگ خورد

    مگر رنگ بخت داشت بر او زنگ از آن نشست


    فغان از بلای عشق که در جانم اوفتاد

    تو گفتی خدنگ بود که در پرنیان نشست


    مرا دی فریب داد که خاقانی آن ماست

    به امید این حدیث چگونه توان نشست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #78
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    چرا ننهم؟ نهم دل بر خیالت

    چرا ندهم؟ دهم جان در وصالت

    بپویم بو که در گنجم به کویت

    بجویم بو که دریابم جمالت


    کمالت عاجزم کرد و عجب نیست

    که تو هم عاجزی اندر کمالت


    شبم روشن شده است و من ز خوبی

    ندانم بدر خوانم یا هلالت


    مرا پرسی که دل داری؟ چه گویم

    که بس مشکل فتاده است این سؤالت


    خیالت دوش حالم دید گفتا

    که دور از حال من زار است حالت


    ز خاقانی خیالی ماند و آن نیز

    مماناد ار بماند بی‌خیالت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #79
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    هر که به سودای چون تو یار بپرداخت

    همتش از بند روزگار بپرداخت

    در غم تو سخت مشکل است صبوری

    خاصه که عالم ز غم‌گسار بپرداخت


    عشق تو در مرغزار عقل زد آتش

    از تر و از خشک مرغزار بپرداخت


    لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس

    کیسه بجای یکی هزار بپرداخت


    هجر تو افتاد در خزانه‌ی عمرم

    اولش از نقد اختیار بپرداخت


    خاطر خاقانی از برای وصالت

    گوشه‌ی دل را به انتظار پرداخت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #80
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    دلم در بحر سودای تو غرق است

    نکو بشنو که این معنی نه زرق است

    فراقت ریخت خونم این چه تیغ است

    نفاقت سوخت جانم این چه برق است


    جهان بستد ز ما طوفان عشقت

    امانی ده که ما را بیم غرق است


    تو هم هستی در این طوفان ولیکن

    تو را تا کعب و ما را تا به فرق است


    اگرچه دیگری بر ما گزیدی

    ندانستی کز او تا ما چه فرق است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 8 از 78 نخستنخست ... 4567891011121858 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/