دنیای روابط پدرها و پسرها

در آغاز زندگی مشترک و پذیرش مسوولیّت هدایت کانون مقدس خانواده، صلاحیّت و کفایت همسری و لیاقت و قابلیت پدر و مادر بودن، باید به طور همزمان توسط داوطلبان ازدواج و مشاوران ایشان مورد توجه قرار گیرد. به سخن دیگر زوج‌های جوان قبل از آنکه به فرزندآوری بیندیشند، باید از احراز قابلیت‌ها و شایستگی‌های مقام و منزلت ارجمند پدری و مادری اطمینان حاصل کنند. چرا که فرزندآوری و فرزندپروری مستلزم مسوولیت‌ها و رسالت‌های مهم و حیاتی است.


207 FatherSunConnection




در این سلسله مقالات ، رابطه ی میان پسرها و پدرها در چهارچوب وظایف و مسوولیّت‌های پدران خانواده مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.

تردیدی نیست که مسوولیت عمده و اساسی تربیت فرزند در مراحل اولیه رشد و تحول کودک، به‌ویژه در دوره ی زندگی جنینی، شیرخوارگی و پیش‌دبستانی بر عهده ی مادر است، امّا مادر زمانی می‌تواند از عهده این امر مهم به نیکی و درستی برآید که خود از آرامش روانی و امنیت خاطر برخوردار باشد تا به دور از هر گونه اضطراب و دغدغه ، با بهره‌مندی از دلگرمی، همدلی، همراهی و حمایت مشوقانه و سنگربانی متعهّدانه‌ 1 همسر (پدر)، ترسیم‌گر مسیر سعادت فرزند گردد.

در این رهگذر مادر‌باید با همفکری و تشریک مساعی پدر، زمینه‌ای فراهم کند که کانون پربرکت خانواده، همواره مطلوب‌ترین بستر رشد متعادل و تحول متعالی شخصیت فرزند باشد و کودکان، زیباترین و خوشایندترین تجارب زندگی با الگوهای بزرگسال را کسب نمایند. در اکتساب تجارب زندگی اجتماعی، بالطبع حضور فعّال و پرنشاط مادر و پدر در تعامل و ارتباط متقابل و پیوند عاطفی و اجتماعی با فرزندان دختر و پسر، امری کاملاً ضروری است.
فرزندان خردسال دختر و پسر نیاز دارند در فرآیند یافتن هویّت فردی و اجتماعی، الگوپذیری، همانندسازی و شناخت نقش‌های مطلوب اجتماعی، از فرصت‌های لازم برای محشور بودن با الگوهای بزرگسال زن و مرد، همچون مادر و پدر، به اندازه ی کافی و در موقعیت‌ها و شرایط مختلف، در خانه و خارج از خانه بهره‌مند شوند.

میزان قدرت سازش یافتگی کودکانی که برای حضور در کلاس‌های پایه‌ اول، خانه را به قصد مدرسه ترک می‌کنند، به‌طور قابل ملاحظه‌ای به کمیّت و کیفیت تجارب زندگی ایشان با الگوهای بزرگسال در کانون خانواده بستگی دارد.

آن دسته از کودکانی که با نگرشی کاملاً مثبت و خوشایند نسبت به شخصیّت الگوهای بزرگسال مثل پدر و مادر، عمه و خاله، عمو و دایی ، مادربزرگ و پدربزرگ پای به عرصه ی مدرسه می‌گذارند، در برقراری ارتباط با معلّم کلاس و آموزش‌پذیری بسیار موفّق هستند، و بر عکس کودکانی که با کوله‌باری از تجارب ناخوشایند از زندگی با الگوهای بزرگسال، تعارض‌ها، کشاکش‌ها و ستیزها بین والدین، تحمّل تحقیرها، سرزنش‌ها و تنبیه‌ها وارد مدرسه می‌شوند، همواره با شک و تردید به شخصیت معلّم می‌نگرند و در برقراری ارتباط مفید و موثر و متقابل با او و سازش یافتگی اجتماعی، با مشکل قابل ملاحظه مواجه می‌شوند.

فی‌المثل اگر پسربچه ی نوآموزی که به تازگی راهی مدرسه و کلاس درس شده، خاطرات تلخی از کلام و رفتار پدر در موقعیّت‌های گوناگون زندگی اجتماعی و در کانون خانه داشته باشد، با این تصور که احتمالاً همه ی مردان این گونه‌اند، نسبت به شخصیت آقا معلّم می‌اندیشد و به سادگی نمی‌تواند از صمیم قلب، همانند بسیاری از همسالان خود، با او ارتباط برقرار کند و برقراری چنین ارتباطی گاه ماه‌ها به طول می‌انجامد. بدیهی است که در اینجا، این آقا معلّم فهیم، بصیر و متعهّد است که می‌بایست با رفتار صمیمانه، صبورانه و مهربانانه و پایداری و ثبات در این شیوه و منش و با حسن اخلاق و پاسخ‌های مثبت و حسنه در برابر واکنش‌ها و رفتارهای نامطلوب شاگرد زمینه‌ای فراهم آورد که کودک باور و بازخورد تازه و درستی نسبت به شخصیّت الگوهای بزرگسال در اجتماع پیدا کند و تجربه ی نو و خوشایندی از ارتباط اجتماعی با الگوهای بزرگسال مرد حاصل نماید.

متأسفانه در جامعه ی ما به لحاظ برخی کاستی‌ها و نارسایی‌ها و ضعف در بینش و وجود پندارهای نادرست فرهنگی، اغلب پسربچه‌ها تا پایان سنین دبستانی (حدود 12- 11 سالگی)، آن‌گونه که بایسته و شایسته است نمی‌توانند با الگوهای بزرگسال مرد در اجتماع ارزشمندی همچون کلاس و محیط مدرسه در تعامل و ارتباط متقابل باشند. 2 به همین دلیل است که پسرها تا قبل از شروع سن مدرسه و در کانون خانواده، با جنس زن حشر و نشر دارند و در دوران دبستان نیز غالباً با خانم معلّم‌ها در تماس و ارتباط متقابل قرار می‌گیرند و کمتر فرصت کسب تجارب جامع و موثر با پدر و الگوهای بزرگسال مرد در خارج خانه پیدا می‌کنند. در حالی که پسر بچه‌ها نیاز دارند با الگوهای بزرگسال همجنس خود بیشتر آشنا شوند و در همانند سازی با الگوهای مطلوب مردان مهربان، صبور، مقاوم و مقتدر موفّق گردند.

پسر بچه‌ها و نوجوانان :
پسر بچه‌ها دوست دارند که در خانه و مدرسه، از نزدیک با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری، آرمان‌ها و اندیشه‌ها، هدف‌ها و برنامه‌های پدران و معلّمان و مربّیان مرد بیشتر آشنا شوند.

نوجوانان پسر دوست دارند و نیازمند هستند که اوقاتی از ساعات روز و شب خود را در حریم حمایتی و هدایتی پدر محبوب، منطقی، استوار و مقتدر سپری کنند.
برای نوجوانان پسر، برقراری ارتباط مفید، موثر و متقابل با الگوهای محبوب و مطلوب مرد، فوق‌العاده مغتنم و ارزشمند است.
کودکان و نوجوانان که بیش از دیگران دارای ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با «پدر» هستند و از مصاحبت و همنشینی، همراهی و همزبانی و همدلی با پدر لذت می‌برند، از بیشترین مصونیّت روانی و فرهنگی برخوردار هستند و در دوران جوانی، با بالاترین احساس خود ارزشمندی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیّت همراه می‌شوند.

لیکن آن دسته از کودکان و نوجوانان پسر که از کمترین ارتباط خوشایند کلامی با پدر محروم هستند و در برابر وجود «پدر» فاقد اختیار و آزادی و قدرت بیان و اظهار مکنونات قلبی و برقراری پیوند کلامی و عاطفی بوده، پیوسته توسط پدر مورد کم توجّهی و بی‌مهری قرار می‌گیرند. جرأت سوال و جواب نیز نمی‌یابند و با دنیایی از ناآرامی درون، پریشانی خاطر، عقده‌های روانی و اندیشه و احساسی نه چندان مطلوب نسبت به رفتارهای پدر در تأمین نیازهای فطری آنان، پای به دوره جوانی می‌گذارند، بیش از دیگر همسالان خود، وجودشان مستعد انواع آسیب‌پذیری‌های روانی، فکری، اجتماعی و سیاسی خواهد بود.

اینکه گاهی مشاهده می‌کنیم جوانی به رغم تعلق به یک خانواده ی متشخّص، متدیّن و متعهّد به نظام، پدری فعال و دارای حسن شهرت مذهبی، سیاسی و اجتماعی، اعم از روحانی و غیرروحانی دچار آسیب‌پذیری‌های اجتماعی و سیاسی می‌شود و یا انحراف اخلاقی آشکار پیدا می‌کند، می‌بایست پیش از هر چیز ریشه ی آن را در کمبود محبّت و فقر پیوندهای عاطفی و ارتباطات خوشایند و پرجاذبه ی کلامی بین پدر و فرزند در دوران کودکی و نوجوانی جست‌وجو کرد.
پر واضح است که مشاهیر جامعه و افراد متشخّصی که در اداره ی امور جامعه سهم بیشتری دارند، از معمّم و غیرمعمّم در این ارتباط مسوولیت مضاعفی دارند. ایشان به رغم مشغله‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می‌بایست لحظه‌ای از پیوندهای عاطفی- منطقی با فرزندان خویش به‌طور عام و با پسران خود به طور خاص غفلت ننمایند. اینان باید برای بچه‌های خود پدری مهربان، گشاده‌رو و صبور باشند و همواره فرزندان خود را با کلام جاذب و شیرین و پیوندهای عاطفی و روانی، مورد تکریم و تشویق قرار دهند و نیازهای عاطفی و روانی و فطری آنها را با شایسته‌ترین وجه تأمین کنند.
ادامه دارد....
منبع: بر گرفته ازکتاب روان شناسی رابطه ها – با تغییر و تلخیص