نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: آیزاک آسیموف

  1. #1
    afsanah82
    مهمان

    آیزاک آسیموف



    آیزاک آسیموف (‎به روسی Исаак Юдович Озимов ‏) (۲ ژانویه ۱۹۲۰ - ۶ آوریل ۱۹۹۲) نویسندهٔ آمریکایی روسی تبار گونه‌های علمی، علمی-تخیلی، خیال‌پردازی، وحشت و دکتر در بیوشیمی بود. شهرت اصلی او بیشتر به خاطر سری بنیاد (در ایران سری امپراتوری کهکشانی) است. قوانین سه‌گانهٔ رباتیک وی از شهرت جهانی برخوردار است و دایره‌المعارف بریتانیکا وی را واضع واژه رباتیک در زبان انگلیسی می‌شناسد. وی بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب در تمام دسته‌های اصلی رده‌بندی دیوی (به جز فلسفه) دارد و سیارک آسیموف ۵۰۲۰ به افتخار وی نامگذاری شده‌است. آسیموف، کلارک و هاین‌لاین به عنوان سه نویسندهٔ بزرگ گونهٔ علمی-تخیلی شناخته می‌شوند.

    زندگی

    روونا موریل، آسیموف را نشسته بر تختی مزین به نقشهایی از حاصل عمرش تصویر کرده‌است.

    او در استان اسمالنسک در شوروی (روسیهٔ امروزی) در یک خانواده آسیابان یهودی متولد شد. در سن پنج سالگی خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کردند. از آنجا در خانه با او به زبانهای ییدیش (زبان یهودیان اروپای شرقی) و انگلیسی صحبت می‌کردند به هر دو زبان روان سخن می‌گفت، اما روسی نیاموخت.

    خواندن را از پنج سالگی آموخت و از آن هنگام در امور ادارهٔ مغازهٔ لبنیات‌فروشی به خانواده کمک می‌کرد. خود وی سحرخیزی‌اش در سالهای آینده را مرهون همین کمکها و تلاشش برای راضی کردن پدر به اینکه تنبل نیست می‌دانست. در همان مغازه مجله‌های علمی-تخیلی هم فروخته می‌شد و آیزاک کوچک آنها را می‌خواند. در حدود یازده سالگی او شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستان‌هایش را به مجله‌های عامه پسند بفروشد.در ۱۸ سالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شماره اکتبر ۱۹۳۸مجله داستان‌های حیرت‌آور چاپ شد.

    سه سال بعد، در سال ۱۹۴۱ داستان دیگری با عنوان شبانگاه به مجله داستان علمی - تخیلی حیرت‌آور فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. مجله داستان علمی - تخیلی حیرت‌آور برای هر کلمه یک سنت پرداخت می‌کرد. آسیموف در مورد این داستان چنین می‌گوید: "پس برای یک داستان ۱۲هزار کلمه‌ای ۱۲۰ دلار باید می‌گرفتم ولی وقتی چک ۱۵۰ دلاری دریافت کردم گمان کردم اشتباه شده و پس از تماس با سردبیر دریافتم که او آنقدر از داستان خوشش آمده که یک چهارم سنت برای هر کلمه فوق العاده پرداخت کرده‌است.»

    او از ابتدا نبوغ خود را در آموختن نشان داد. او چند کلاس را یک مرتبه بالا رفت و در ۱۵ سالگی دیپلم گرفت. او در ۱۹۳۹ از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد و به سال ۱۹۴۸ دکتری بیوشیمی‌اش را اخذ کرد. پس از اخذ مدرک عضو هیئت علمی دانشگاه بوستون شد. از سال ۱۹۵۸ تدریس را کنار گذاشت و به صورت تمام وقت به نوشتن پرداخت (درآمد نویسندگی‌اش از حقوق دانشگاه بیشتر شده بود). با داشتن حق تصدی حتی در چنین شرایطی عضو هیئت علمی باقی ماند (همین حق تصدی در کتاب آزمایش مرگ نقش مهمی بازی می‌کند.). در ۱۹۷۹ دانشگاه به پاس نوشته‌هایش او به استاد کامل ارتقا داد. وی دوبار ازدواج کرد، بار دوم با جانت ا. جپسون (که او نیز یک نویسندهٔ سبک علمی-تخیلی نیز است) و دو فرزند داشت.

    زندگی عادی او چنین بود که راس ساعت ۶ صبح بیدار شود و در ساعت ۷:۳۰ پشت ماشین تحریر خود بنشیند و تا ۱۰ شب کار کند. آسیموف در جلد نخست زندگی‌نامه خود با عنوان «خاطره‌ای هنوز سرسبز» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، توضیح داده که چگونه نویسنده‌ای وقت شناس شده‌است.

    پدر روسی او در بروکلین چند دکان شیرینی فروشی داشت که از ساعت ۶ صبح تا ۱ نیمه شب باز بودند. آیزاک نوجوان هر صبح ساعت ۶ از خواب بر می‌خواست تا روزنامه پخش کند و هر بعد از ظهر تند از مدرسه باز می‌گشت تا به پدرش کمک کند و اگر چند دقیقه دیر می‌کرد پدرش او را سرزنش می‌کرد که بچه تنبلی است. پس از گذشت ۵۰ سال آسیموف در زندگینامه‌اش از این عادت چنین یاد می‌کند: «برای من مایه غرور است که هر چند ساعت شماطه داری دارم اما هیچ گاه آن را کوک نمی‌کنم و ساعت ۶ صبح خود از خواب بیدار می‌شوم، من هنوز به پدرم ثابت می‌کنم که آدم تنبلی نیستم.»

    آسیموف دچار ترس از فضاهای باز بود و جاهای کوچک و بسته را ترجیح می‌داد. اگر چه آسیموف درباره سفرهای فضایی در دنیاهای ناشناخته و به مدت سال‌های نوری بی‌شمار نوشت، ولی خودش از پرواز کردن با هواپیما اکراه داشت. بن بوا، ویراستار آثار او گفته‌است: «آیزاک می‌گوید دوست دارد در فضا و در پهنه آسمان‌ها پرواز کند، اما فقط در تخیلش.» جلوهٔ این ترس را می‌توان در داستان غارهای پولادی (جزو سری روبوتی آسیموف) مشاهده کرد که در آن تمام جمعیت زمین در شهرهای بسته و زیرزمینی در فضاهای کوچک زندگی می‌کنند. آسیموف دچار ترس از پرواز هم بود و در تمام عمرش تنها دو بار با هواپیما مسافرت کرد، که هر دو بار آن اجباری و غیر قابل اجتناب بود. در همان کتاب غارهای پولادی، الیجاه بیلی (قهرمان اصلی این کتاب و کتابهای خورشید عریان و روبوتهای سپیده‌دم) دچار ترس از پرواز است و آسیموف نیم صفحه‌ای را به شرح چگونگی ترس و احساس بیلی می‌پردازد.

    او از ۱۹۸۵ تا پیش از مرگش رییس انجمن امانیست‌های آمریکا بود. بعد از مرگش جای او را دوست و همکار نویسنده‌اش کورت وانگات گرفت. او همچنین دوست نزدیک جین رودنبری (نویسندهٔ اصلی داستان‌های پیشتازان فضا Star Trek) هم بود و در وهلهٔ اول او علمی-تخیلی بودن ایدهٔهای رودنبری را برای مسوولان کمپانی پارامونت تایید کرد. بعدها در یکی از قسمت‌های سریال شخصیتی روبوتی معرفی شد که به یاد آسیموف مغز پوزیترونی داشت، که البته این تنها شباهت آن به روبوتهای آسیموف بود.) هم بود.
    آیزاک آسیموف در ششم آوریل سال ۱۹۹۲ درگذشت. مدتی بعد از مرگ وی اعلام شد که مرگ وی در اثر بیماری ایدز بوده‌است، این طور اعلام شده که وی در اثر انتقال خون در یک عمل جراحی مبتلا شده بود.

    افتخارات

    داستان‌های علمی - تخیلی آسیموف جایزه‌های متعددی برد: ۵ جایزه «هوگو» که با انتخاب خوانندگان اعطا می‌شود و سه جایزه «نیبولاً که از طرف نویسندگان علمی - تخیلی اعطا می‌شود. تریلوژی یا داستان‌های سه‌گانه او که داستان یک امپراتوری کهکشانی در آینده‌است و از کتاب‌های»بنیاد«(۱۹۵۱)، »بنیاد امپراتوری«(۱۹۵۲)، و»بنیاد دوم" (۱۹۵۳) تشکیل یافته‌است جایزه هوگو سال ۱۹۶۶ را به عنوان بهترین مجموعه داستان علمی - تخیلی برای او به ارمغان آورد. او همچنین جایزه استاد بزرگ را که انجمن نویسندگان علمی‌تخیلی آمریکا به پاس یک عمر فعالیت موفقیت‌آمیز در زمینه داستان نویسی علمی-تخیلی اعطا می‌کرد در سال ۱۹۸۷ به دست آورد.

    آثار


    پرکاری آسیموف حیرت آور می‌باشد. وی نزدیک به ۵۰۰ کتاب در دامنه گسترده‌ای از موضوعات، از کتاب‌های کودکان گرفته تا کتاب‌های درسی ئ دانشگاهی نوشته‌است. بیشترین شهرت وی شاید به خاطر داستان‌های علمی - تخیلی بود و نقش پیشتازانه او در بالا بردن داستان‌های علمی - تخیلی از سطح مجلات بی‌ژرفا به سطح فکری مربوط به جامعه‌شناسی و تاریخ و ریاضیات و علم باشد. آسیموف همچنین داستان‌های اسرار گونه و معما گونه[۱] نیز نوشته‌است. از وی کتاب‌هایی در نقد مسائل فیزیک، شیمی، زیست شناسی، اخترشناسی، طنز، شکسپیر، کتاب مقدس و موضوعات زیاد دیگر نیز چاپ شده‌است.

    قوانین رباتیک



    آسیموف با کمک ویراستار انتشارات دابل‌دی سه قانون برای رباتهای پوزیترونی خود تدوین کرد که به قوانین رباتیک آسیموف مشهور شدند. قوانینی که همه رباتها در آثار آسیموف (و حتی بسیاری جاهای دیگر، حتی گاهی در صنعت) ملزم به پیروی از آنها به طور غریزی هستند:
    یک ربات نباید با ارتکاب عملی یا خودداری از انجام عملی باعث آسیب‌دیدن یک انسان شود.
    یک ربات باید از فرمانهای انسان‌ها تبعیت کند مگر اینکه آن فرمانها در تعارض با قانون نخست باشد.
    تا هنگامی که قانون نخست یا دوم زیرپا گذاشته نشده‌است ربات باید وجود خود را حفظ کرده و در بقای خود بکوشد.

  2. #2
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    گفتارها
    « هر دینی مانند یک خیال‌پردازی است برای دیگران، اما برای معتقدین آن حقیقت مقدس مطلق است. »
    « من نیکبخت بوده‌ام که با ذهنی پر تکاپو و کارآمد و با قدرتی برای واضح اندیشیدن و توانایی برای ابراز چنان اندیشه‌هایی زاده شده‌ام. »
    « برای من مایه غرور است که هر چند ساعت شماطه داری دارم اما هیچ گاه آن را کوک نمی‌کنم و ساعت ۶ صبح خود از خواب بیدار می‌شوم، من هنوز به پدرم ثابت می‌کنم که آدم تنبلی نیستم »
    « اگر پزشکم به من بگوید، بیش از پنج دقیقه زنده نیستم، وقتم را تلف نخواهم کرد، سریعتر تایپ می‌کنم. »

  3. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/