صفحه 51 از 64 نخستنخست ... 4147484950515253545561 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 501 تا 510 , از مجموع 631

موضوع: دیوان اشعار حافظ ( رباعیات )

  1. #501
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    یا مبسما یحاکی درجا من اللالی

    یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی


    حالی خیال وصلت خوش می‌دهد فریبم

    تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی


    می ده که گر چه گشتم نامه سیاه عالم

    نومید کی توان بود از لطف لایزالی


    ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش

    تا در به در بگردم قلاش و لاابالی


    از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک

    امن و شراب بی‌غش معشوق و جای خالی


    چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت

    حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی


    صافیست جام خاطر در دور آصف عهد

    قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال


    الملک قد تباهی من جده و جده

    یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی


    مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت

    برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #502
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سلام الله ما کر اللیالی

    و جاوبت المثانی و المثالی


    علی وادی الاراک و من علیها

    و دار باللوی فوق الرمال


    دعاگوی غریبان جهانم

    و ادعو بالتواتر و التوالی


    به هر منزل که رو آرد خدا را

    نگه دارش به لطف لایزالی


    منال ای دل که در زنجیر زلفش

    همه جمعیت است آشفته حالی


    ز خطت صد جمال دیگر افزود

    که عمرت باد صد سال جلالی


    تو می‌باید که باشی ور نه سهل است

    زیان مایه جاهی و مالی


    بر آن نقاش قدرت آفرین باد

    که گرد مه کشد خط هلالی


    فحبک راحتی فی کل حین

    و ذکرک مونسی فی کل حال


    سویدای دل من تا قیامت

    مباد از شوق و سودای تو خالی


    کجا یابم وصال چون تو شاهی

    من بدنام رند لاابالی


    خدا داند که حافظ را غرض چیست

    و علم الله حسبی من سؤالی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #503
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی

    خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی


    در وهم می‌نگنجد کاندر تصور عقل

    آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی


    شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را

    هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی


    آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی

    وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی


    چون من خیال رویت جانا به خواب بینم

    کز خواب می‌نبیند چشمم بجز خیالی


    رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت

    شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی


    حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی

    زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #504
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی

    آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی


    مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا

    و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی


    می‌گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم

    می‌کردم اندر آن گل و بلبل تاملی


    گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق

    آن را تفضلی نه و این را تبدلی


    چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب

    گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی


    بس گل شکفته می‌شود این باغ را ولی

    کس بی بلای خار نچیده‌ست از او گلی


    حافظ مدار امید فرج از مدار چرخ

    دارد هزار عیب و ندارد تفضلی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #505
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

    وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی


    چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم

    در کنج خراباتی افتاده خراب اولی


    چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی

    هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی


    من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت

    این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی


    تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست

    در سر هوس ساقی در دست شراب اولی


    از همچو تو دلداری دل برنکنم آری

    چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی


    چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی

    رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #506
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زان می عشق کز او پخته شود هر خامی

    گر چه ماه رمضان است بیاور جامی


    روزها رفت که دست من مسکین نگرفت

    زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی


    روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل

    صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی


    مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد

    که نهاده‌ست به هر مجلس وعظی دامی


    گله از زاهد بدخو نکنم رسم این است

    که چو صبحی بدمد در پی اش افتد شامی


    یار من چون بخرامد به تماشای چمن

    برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی


    آن حریفی که شب و روز می صاف کشد

    بود آیا که کند یاد ز دردآشامی


    حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد

    کام دشوار به دست آوری از خودکامی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #507
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی

    که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی


    شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم

    که به همت عزیزان برسم به نیک نامی


    تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن

    که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی


    عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود

    نه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامی


    اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته

    به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی


    ز رهم میفکن ای شیخ به دانه‌های تسبیح

    که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی


    سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش

    که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی


    به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت

    که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی


    بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ

    که چنان کشنده‌ای را نکند کس انتقامی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #508
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    انت روائح رند الحمی و زاد غرامی

    فدای خاک در دوست باد جان گرامی


    پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت

    من المبلغ عنی الی سعاد سلامی


    بیا به شام غریبان و آب دیده من بین

    به سان باده صافی در آبگینه شامی


    اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر

    فلا تفرد عن روضها انین حمامی


    بسی نماند که روز فراق یار سر آید

    رایت من هضبات الحمی قباب خیام


    خوشا دمی که درآیی و گویمت به سلامت

    قدمت خیر قدوم نزلت خیر مقام


    بعدت منک و قد صرت ذائبا کهلال

    اگر چه روی چو ماهت ندیده‌ام به تمامی


    و ان دعیت بخلد و صرت ناقض عهد

    فما تطیب نفسی و ما استطاب منامی


    امید هست که زودت به بخت نیک ببینم

    تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی


    چو سلک در خوشاب است شعر نغز تو حافظ

    که گاه لطف سبق می‌برد ز نظم نظامی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #509
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

    دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی


    چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو

    ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی


    زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت

    صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی


    سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل

    شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی


    در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

    ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی


    اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

    ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی


    آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

    عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی


    خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

    کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی


    گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

    کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #510
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ز دلبرم که رساند نوازش قلمی

    کجاست پیک صبا گر همی‌کند کرمی


    قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق

    چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی


    بیا که خرقه من گر چه رهن میکده‌هاست

    ز مال وقف نبینی به نام من درمی


    حدیث چون و چرا درد سر دهد ای دل

    پیاله گیر و بیاسا ز عمر خویش دمی


    طبیب راه نشین درد عشق نشناسد

    برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی


    دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم

    به آن که بر در میخانه برکشم علمی


    بیا که وقت شناسان دو کون بفروشند

    به یک پیاله می صاف و صحبت صنمی


    دوام عیش و تنعم نه شیوه عشق است

    اگر معاشر مایی بنوش نیش غمی


    نمی‌کنم گله‌ای لیک ابر رحمت دوست

    به کشته زار جگرتشنگان نداد نمی


    چرا به یک نی قندش نمی‌خرند آن کس

    که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی


    سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست

    جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 51 از 64 نخستنخست ... 4147484950515253545561 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/