صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 40

موضوع: ازدواج و همسرداري

  1. #21
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    تحصیلات چه کسی بالاتر باشد؛ زن یا شوهر

    روانپزشک و مشاور خانواده: با توجه به امکانات تحصیلی مساوی که در شرایط فعلی برای دختران فراهم شده تعداد بیش تری از آنان قادر به ادامه تحصیل در دانشگاه هستند، در عین حال پسران عموما به دلیل انجام نظام وظیفه و کسب معاش خانواده کمتر ادامه تحصیل می دهند و این عدم توازن مدرک تحصیلی یکی از مشکلات ازدواج جوانان شده است.

    گروه جامعه دی نا

    در سال های اخیر، تعادل در ادامه تحصیل بین دختران و پسران از بین رفته است و دختران تمایل بیش تری نسبت به ادامه تحصیل دارند تا پسرها و پسران ترجیح می دهند که کار کنند، تا این که پله های ترقی را در تحصیلات پشت سر بگذارند. بنابراین، دخترانی که از تحصیلات بیش تری برخورداراند می خواهند کسی را به عنوان همسر قبول کنند که در حد خودشان تحصیلات دانشگاهی داشته باشد، و چون تعداد این پسران به این شکل به طور نسبی کم تر شده است و این باعث می شود تعداد دختران مجرد افزایش پیدا کند.

    فربد فدایی، مدیر گروه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در مورد این که چطور می توان با مساله بالاتر بودن تحصیلات دختران نسبت به پسران روبه رو شد، به خبرنگار آژانس خبری روز (دی نا) گفت: ضروری است در این مورد به جنبه های کوناگون ازدواج که دارای تاثیر مثبت است اشاره شود و به این مساله تاکید گردد که تحصیلات دانشگاهی برای مرد یکی از معیارهای شایستگی او محسوب می شود و اگر سایر معیارهای شایستگی به ویژه ایمان قوی، پشتکار، وفاداری، نجابت و سلامت وجود داشته باشد مساله تحصیلات عالی اهمیت کم تری پیدا می کند و آن معیار شایستگی تلقی نمی شود، بنابراین به آقایان توصیه می شود که بکوشند و ویژگی های مثبت خود را افزایش دهند که مهم ترین آن ها ایمان، اعتقاد، پشتکار و خانواده دوستی است.

    این روانپزشک، در خصوص این که چرا تعداد دختران تحصیلکرده نسبت به پسران افزایش یافته، اظهار داشت: با توجه به امکانات تحصیلی مساوی برای دختران، طبیعی است که تعداد بیش تری از آنان نسبت به گذشته قادر به ادامه تحصیل در دانشگاه باشند و در عین حال نظر به این که پسران عموما با مسایلی از قبیل خدمت انجام نظام وظیفه و کسب معاش خانواده روبه رو هستند امکان پذیرش آن ها در دانشگاه کمتر می شود و این رقابتی است که در آن دختران موفق تر می شوند.

    فدایی، در ادامه افزود: البته از یک جهت به افزایش سطح توانمندی های علمی دختران منجر می شود و این جای خوشبختی دارد و نشان می دهد که جمهوری اسلامی وجود امکانات تحصیلات مساوی را برای هر دو جنس ایجاد کرده است ولی در عین حال نوعی عدم توازن از نظر داشتن مدرک تحصیلی بین دختران و پسران ایجاد می شود که امکان دارد در زمینه ازدواج مشکلاتی را ایجاد کند.

    مدیر گروه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، به ارایه راهکارهایی برای این معضل پرداخت و گفت: می توان به وسیله رسانه های گروهی در فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی، ازدواج یک دختر و پسری که خانم از تحصیلات بالاتری برخورداراست را موفق نشان دهد و این می تواند مفید باشد و احیانا موانعی را که در زندگی این دو تن ممکن است روی دهد را در مجموعه های تلویزیونی به صورت هنرمندانه مشخص و راه حل آن ها را بیان کنند.

    فدایی در پاسخ به این که چطور می توان از ازدواج های ناموفق جلوگیری کرد اظهار داشت: بهتر است که از ازدواج های شتاب زده که ناشی از ارتباط های خارج از خانه است خودداری شود و ازدواج به سبک سنتی و با آگاهی کامل از شخص و خانواده وی صورت بگیرد معمولا مردان همانگونه شوهری خواهند کرد که پدران آن ها شوهری کرده اند و زنان هم همانگونه همسری خواهند بود که مادران آن ها بوده اند، البته استثنا هم وجود دارد و متغیرهای فراوانی است که اگر به همه آن ها توجه شود امکان خطر و اشتباه پایین است.

    این روان پزشک، به معیارهای ازدواج در خانواده های سنتی اشاره کرد و تصریح کرد: خانواده های ما ممکن است که از لحاظ ظاهر دیگر سنتی نباشند اما در فلب خودشان همان روابط ارزنده خانوادگی هنوز وجود دارد، بنابراین توصیه می شود که به جای شتاب در امر ازدواج از طریق خانواده ها بیش تر اقدام کنند چون خانواده ها یکدیگر را می شناسند و این هماهنگی ها بیش تر خواهد بود و هم چنین خانواده ها می توانند همسران مناسبی را به فرزندان خود توصیه و پیشنهاد کنند.

  2. #22
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آیا مردان زمانی که همسرشان بیمار می‌شود، نامرد می‌شوند؟!



    تحقیقات جدید نشان می‌دهد مردان با احتمال 7 برابر بیشتر از زنان همسر بیمار خود را ترک می‌کنند.
    تحقیقات سازمان ملی آمار کشور انگلستان نشان می‌دهد بین سال‌های 2006 تا 2007 نزدیک به 144‌هزار و 220 طلاق در این کشور اتفاق افتاده است که نزدیک به 18‌درصد آنها که رقمی نزدیک به 25‌هزار و 959 مورد را شامل می‌شود ناشی از فشارها و مشکلات خانوادگی از جمله بیماری‌های یکی از همسران بوده است.
    در کشور آمریکا نیز تحقیقات مؤسسه آمارهای بهداشتی و سلامتی این کشور نشان می‌دهد نزدیک به 75‌درصد از ازدواج‌هایی که یکی از طرفین آنها به بیماری‌های سخت و مزمن دچار شوند در نهایت به طلاق منجر می‌شود.
    اما در این تحقیقات مشخص نشده بود که آیا جنسیت بیمار در میزان بروز طلاق مؤثر است یا خیر. در مطالعه‌ای که ماه گذشته در نشریات مربوط به سرطان به چاپ رسید مشخص شد مردان با احتمال 7 برابر بیشتر از زنان، در صورتی که همسرشان به بیماری‌های بسیار سخت دچار شوند آنها را رها می‌کنند.
    در این تحقیق دکتر مارک چامبرلین از مرکز مطالعات سرطان در سیاتل مطالعه‌ای را روی 500 زوج که یکی از آنها به بیماری‌هایی مانند سرطان یا تصلب شرائین سخت دچار شده بودند به انجام رساند. از این تعداد نزدیک به 105 ازدواج به دلیل بیماری زنان به طلاق انجامید، اما این در حالی است که فقط 15 زوج به دلیل بیماری مرد با طلاق به زندگی مشترک خود خاتمه دادند.
    از میان 23 زوجی که به دلیل ابتلای همسرشان به تومور مغزی طلاق گرفته بودند، 18 طلاق مربوط به بیماری زن و فقط 5 طلاق به دلیل ابتلای مرد به سرطان بود. در مورد بیماری تصلب شرائین نیز از میان 23 طلاق صورت گرفته، 22 مورد به دلیل بیماری زن و فقط یک مورد به دلیل بیماری مرد بود که این موضوع نشان می‌دهد مردان بسیار بیشتر و راحت‌تر از زنان همسر خود را به دلیل ابتلا به بیماری طلاق می‌دهند.
    در سال 2001 نیز تحقیق مشابهی توسط دکتر مایکل گلانتز از دانشگاه یوتا به انجام رسید. در این مطالعات نزدیک به 193 زوج که یکی از طرفین به بیماری سرطان مغز دچار شده بودند تحت بررسی قرار گرفتند و در نهایت مشخص شد از این تعداد نزدیک به 13 مرد بعد از ابتلای همسرش به این بیماری سخت او را رها کرد، این در حالی است که در این مدت فقط یک زن حاضر به ترک همسرش به دلیل ابتلا به بیماری سرطان شده بود.
    دانشمندان معتقدند دلیل این موضوع تفاوت‌های بسیار زیاد بین زنان و مردان در مورد چگونگی برخورد با مشکلات احساسی بین این دو جنس است.
    گویا مردان به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده‌اند که در زمان ابتلای همسرشان به بیماری‌های سخت آنها را رها کرده و به عبارتی خود را از زیر بار فشار مضاعفی که در این زمان به آنها وارد می‌شود رهایی ببخشند، این در حالی است که زنان به طور ژنتیکی در کنار همسرشان می‌مانند و سعی می‌کنند در گذران این دوران با او همراهی کنند.
    اما دلایل تفاوت واکنش مردان و زنان نسبت به بیماری‌های سخت همسرانشان بسیار پیچیده است. در بسیاری از مواقع زوج سالم نسبت به زوج بیمار بسیار بیشتر از بیماری همسرش تحت تأثیر قرار می‌گیرد و احساس آشفتگی، پریشانی و سردرگمی بیش‌تری می‌کند.
    در تحقیقاتی که در نشریات تومورشناسی به چاپ رسید مشخص شد همسر یک فرد بیمار بسیار بیشتر از او احساس تنهایی می‌کند و میزان رضایت او از زندگی مشترک و سلامت روحی و روانی او از همسر بیمار به میزان زیادی کم‌تر است.
    در بسیاری از موارد همسر سالم باید صبر و تحمل بیش‌تری نسبت به همسر بیمار برای پذیرش شرایط جدید داشته باشد که این موضوع همراه با بدتر شدن شرایط سلامت همسر، فشار روحی زایدالوصفی را به او وارد می‌کند.
    به طور کلی تحقیقات نشان می‌دهد مردان بسیار بیشتر از زنان در صورتی که همسرشان در سال‌های اولیه ازدواج به بیماری‌های سخت دچار شوند آنها را تنها می‌گذارند. در بسیاری از موارد همسر سالم از خود می‌پرسد چرا ناگهان زندگی او باید اینگونه دستخوش تغییرات قرار بگیرد و تا این حد با مشکل روبه‌رو شود.
    در این مواقع عدم رضایت از زندگی در میان مردان بسیار بیشتر از زنان است که همین عامل سبب می‌شود، آنها تمایلی به ادامه زندگی مشترک نداشته باشند. تحقیقات نشان می‌دهد حمایت‌های عاطفی همسر و اعضای خانواده بسیار به فرد بیمار برای مقابله با بیماری کمک می‌کند و این حمایت‌های عاطفی برای زنان اهمیت و تأثیر بیشتری دارد.

  3. #23
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    LI class=NewsDetail>
       Media   UploadedFiles   2011 03 05   bvmvzjqaon zanashui
    4 مشکل رایج در زندگی زناشویی



    ممکن است رابطه شما با همسرتان رابطه بسیار خوبی باشد اما اگر مانند بسیاری از زن و شوهرها، در اولویت قرار دادن هر چیز و هر کس و بی‌اهمیت جلوه دادن یکدیگر، برایتان بسیار ساده است، نگران نباشید، زیرا با هوشیاری، به راحتی می‌توانید به مسیر اصلی بازگردید.گزارش زیر به شما کمک می‌کند تا زندگی بهتری داشته باشید.

    گاهی دقیقا کارهایی که در زندگی زناشویی انجام نمی‌دهید، برای بهترشدن زندگی کارساز هستند.

    ممکن است رابطه شما با همسرتان رابطه بسیار خوبی باشد اما اگر مانند بسیاری از زن و شوهرها، در اولویت قرار دادن هر چیز و هر کس و بی‌اهمیت جلوه دادن یکدیگر، برایتان بسیار ساده است، نگران نباشید، زیرا با هوشیاری، به راحتی می‌توانید به مسیر اصلی بازگردید.گزارش زیر به شما کمک می‌کند تا زندگی بهتری داشته باشید.

    هنگامی که همسرتان برای سومین هفته متوالی نشتی شیر آب را تعمیر نکرد، شما شکایت او را پیش بهترین دوست خود می‌کنید. یا اتفاقا مادر شوهرتان اظهار می‌کند: چرا تو و بن همیشه در مورد برنامه‌ریزی برای تعطیلات با هم مشاجره می‌کنید؟ و در اینجاست که متوجه می‌شوید همسرتان شکایت کرده است.

    مشکل چیست؟ بعضی وقت‌ها بیان احساسات نه تنها بسیار خوب، حتی لازم و ضروری است اما عیب‌جویی کردن باعث ایجاد میزان بسیار زیادی انرژی منفی می‌شود. آیا دوست دارید همه فکر کنند که زندگی زناشویی شما یک فاجعه است؟ به چیزهایی که دوست ندارید از یاد ببرید و آنچه سبب پیوند شما در نخستین دیدارتان شد، فکر کنید.

    راه حل: از به اشتراک گذاشتن همه جزئیات مسائل خصوصی زندگی زناشویی خود، خودداری کنید. اگر دوست شما شروع به صحبت در مورد عیب‌های شوهرش کرد، با او همدردی کنید اما مسائل خصوصی خودتان را تعریف نکنید؛ مگر اینکه بخواهید شوهرتان را مانند یک فاتح معرفی کنید. به‌علاوه، در جمع‌های خانوادگی به هیچ‌وجه نارضایتی خود را ابراز نکنید و در عوض از هر فرصتی برای تعریف و تمجید آشکارا از یکدیگر استفاده کنید.

    سندروم بیچاره من

    وقتی برای رفتن به یک میهمانی عجله دارید و شما هنوز آماده نیستید و شوهرتان آه می‌کشد یا به شما چشم غره می‌رود، با خونسردی به کارتان ادامه دهید. لطفا از کارهای غیرضروری صرف‌نظر کرده و از برخورد کردن با همسرتان جدا خودداری کنید.

    مشکل چیست؟ همانقدر که شکایت کردن به غریبه‌ها کاری ناپسند است، سکوت کردن و تحمل کردن نیز می‌تواند به همان میزان مخرب باشد. وقتی افراد نقش شخص فداکاری را بازی می‌کنند، هیچ کاری صورت نمی‌دهند به‌جز اینکه با مخفی کردن احساسات واقعی خود و بنا کردن دیوار بلند تنفری که از هم پاشیدن آن کاری بس دشوار است، خود را به خطر می‌اندازند.

    راه حل: چاره کار بسیار ساده است. هر آنچه احساس می‌کنید را بیان کنید. جرالدین کر، متخصص مسائل زناشویی و خانواده در نیوجرسی، می‌گوید: گاهی یکی از زوجین در مورد مشکل خود با همسرش صحبت نمی‌کند، زیرا فکر می‌کند این کار چیزی را تغییر نمی‌دهد که این موضوع هم به‌خودی خود یک مشکل محسوب می‌شود. بنابراین، زمانی را به گفت‌وگو با همسرتان اختصاص دهید اما این زمان باید وقتی باشد که هر دوی شما آرام و خوشحال هستید. شرایط را مانند معمایی مطرح کنید که با کمک یکدیگر بتوانید آن را حل کنید. به‌طور مثال، حالا که ما نمی‌توانیم صبح‌ها سر وقت از خانه خارج شویم، بهتر نیست که من بگذارم که تو اول از حمام استفاده کنی تا کمی زودتر آماده شوی؟

    در برخی موارد می‌توانید با نگرشی زیرکانه برخورد کنید. ایمی ساوترلند، نویسنده «آنچه مرا درباره زندگی، عشق و ازدواج به فکر فرو می‌برد»، ابتدا شروع به تعریف و ستایش از همسرش می‌کند و با این کار هر بار تغییری جزئی را که او خواهانش است، در شوهرش می‌بیند. مثلا او به جای اینکه لباس‌های چرکش را روی زمین بیندازد، آنها را در سبد رخت‌های چرک می‌اندازد. می‌توانید یقین داشته باشید که پس از مدتی او شروع به تلاش بیشتری می‌کند تا تعریف‌های بیشتری از طرف همسرش دریافت کند. ساوترلند اظهار می‌کند: این موضوع نه‌تنها باعث ایجاد عشق بیشتری می‌شود، بلکه بسیار هم تأثیرگذار است.

    دعوا بر سر موضوعات مختلف

    همسرتان به‌طور مداوم از انبوه کتاب‌هایی که کنار قفسه کتاب‌هایتان انباشته کرده‌اید، به شما شکایت می‌کند و شما هم هر بار متقابلا به او جواب می‌دهید که جدا! آیا تو هم به همه آن 7دوربین احتیاج داری؟

    راه‌حل: بیشتر وقت‌ها جمع‌آوری وسایل همسرتان نشانه این است که من این عمل تو را دوست ندارم، پس همین حالا تغییرش بده! اما درخواست اینکه کسی همه عادات بخصوص خود را رها کند و انتظارات شما را عملی کند، واقعا ناعادلانه است.

    راه‌حل: گاهی موضوع مورد بحث در واقع برای یکی از طرفین از اهمیت خاصی برخوردار است. در همه موارد آن را به‌عنوان موضوعی رنج‌آور بپذیرید. اما اگر هر دوی شما مدام در مورد وسایلتان که در واقع آنقدرها هم ارزش ندارند، مشاجره کنید یا اگر به خاطر نداشتن وقت کافی برای دسته‌بندی و جمع‌آوری آنها و توافق درباره اینکه کدام را باید دور بیندازید، گیج و سردرگم هستید، با کمک یکدیگر راهکاری تازه برای مشکلات خود بیابید. برای نمونه، وسایل اضافه را که شامل مجموعه‌کتاب‌های شما و دوربین‌های اضافه همسرتان می‌شود، فروخته و با پول آن تلویزیونی را که هر دوی شما دوست داشتید، خریداری کنید.

    فاصله زیاد

    هر دوی شما مشغله‌های زیادی اعم از کار، فرزندان و سرگرمی‌هایی که در طول روز در خلوت‌تان و برای خودتان انجام می‌دهید، دارید. بدون شک زمانی هم برای استراحت و خواب نیاز دارید.
    مشکل چیست؟ وقتی کیفیت زمانی را در زندگی زناشویی خود نادیده بگیرید، شما با جدی نگرفتن یا بدتر از آن، وانمود کردن به اینکه اصلا نیازی به کوشش بیشتر برای صمیمی‌کردن ارتباط نیست، روابط زناشویی‌تان را به خطر می‌اندازید. تکرار بیش از حد این کار برای مدتی طولانی می‌تواند منجر به این شود که روزی چشم باز کرده و حتی دلیل ازدواج با هم را به خاطر نخواهید آورد. کریشنباوم در این مورد اظهار می‌کند: افراد با عقب نگهداشتن خود به جدایی پاسخ می‌دهند و این مسئله باعث به انحطاط کشیدن زندگی زناشویی می‌شود.

    راه‌حل: افراد به احترام و خوبی نیز با مهربانی پاسخ می‌دهند. بنابراین، پریشانی‌ها را از بین برده برای برقراری ارتباطی دوباره، از فرصت استفاده کنید. گاهی اوقات دور از چشم بچه‌ها با هم به پیاده‌روی بروید. اگر عادت ناپسند میخکوب‌شدن جلوی تلویزیون را دارید، حداقل برای 20 دقیقه آن را خاموش کنید و با همسرتان صحبت کنید یا یک جدول سودوکو را با کمک هم حل کنید.

  4. #24
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    چگونه به دعواهای زناشویی پایان دهید


    حتما شنیده اید که افراد متاهل از لحاظ جسمانی و روحی سالم تر از افراد مجرد هستند، این مساله ای است که تحقیقات متعدد هم آن را ثابت کرده است. اما نکته ای که باید آن را در نظر گرفت این است که افراد متاهلی که درگیر یک ازدواج بد هستند از لحاظ جسمانی و سلامت روحی – روانی وضعیت بدتری نسبت به افراد متاهلی که ازدواج مناسب دارند و حتی افراد مجرد، دارند. در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۵ در کانادا انجام گرفت مشخص شد افرادی که ازدواج نامناسب دارند بیشتر از افراد مجرد استرس دارند و وضعیت کلی سلامت آنها مناسب نیست. در ضمن مطالعه ای دیگر در فرانسه نشان داده که افرادی که در زندگی زناشویی خود درگیری دارند بیشتر دچار بیماری های قلبی می شوند. البته این به آن معنا نیست که یک ازدواج خوب باعث می شود فرد قطعا سالم تر شود و یک ازدواج بد قطعا باعث بیمار شدن فرد می شود اما چیزی که قطعی است این است که یک ازدواج مشکل دار هم برای روح شما و هم برای جسم شما مضر است.
    آناستازیا (این اسم مستعار است) یکی از زنانی است که تجربه زندگی بد را پشت سر گذاشته است. او که یک هنرمند است پس از ازدواج متوجه شد همسرش به هیچ وجه از او حمایت نمی کند و تمام مخارج زندگی و کارهای خانه را باید خودش انجام بدهد. وقتی آناستازیا به برخی از کارهای خانه نمی رسید به پرخاشگری می پرداخت و حتی همسرش را به ضرب و شتم تهدید می کرد. وقتی این زن باردار شد همسرش حتی کمتر از قبل به او توجه کرد و این باعث شد این زن تمام مدت مضطرب باشد. خودش می گوید: «من مجبور بودم هم بیرون از خانه و هم در داخل خانه کار کنم، حتی یک روز هم نمی توانستم استراحت کنم، تمام مدت مضطرب بودم و این روی خواب من هم تاثیر گذاشت، کلا وضعیت بسیار بدی داشتم و پزشک معالج من هم متوجه شد این وضعیت روی سلامت من تاثیر گذاشته است.» دکتر آنسیا مارتین جی، پزشک معالج آناستازیا می گوید: «متاسفانه استرس ها باعث شد این زن همیشه مضطرب باشد، این موضوع هم روی خواب و هم روی تغذیه او تاثیر گذاشت و باعث افزایش فشار خون او هم شد و این روی سلامت او و سلامت نوزادش تاثیر گذاشت.»این موردی است که نباید به سادگی از آن گذشت. شارون ریوکین، فوق تخصص روانپزشکی که در کلینیک سانتاروزا در کالیفرنیا کار می کند، می گوید: «اگر یک ازدواج نامناسب داشته باشید، نباید تاثیر استرس ناشی از این ازدواج روی بدن خودتان را دست کم بگیرید.
    در چنین ازدواج هایی دوطرف اضطراب، عصبانیت، افسردگی و خشم را تجربه می کنند. این عوامل می توانند هر روز روی سلامت فرد تاثیر بگذارند.» این متخصص مشاوره ازدواج می گوید: پس از سال ها کار در این حیطه به این نتیجه رسیده است که بخشی از ازدواج ها که در آن یک یا دو طرف دیگر علاقه ای به طرف دیگر ندارد یا یک طرف رفتار تهاجمی و عصبی دارد، بهتر است پایان داده شوند اما اکثریت ازدواج های پرمشکل را می توان بهبود بخشید. این پزشک و همکارانش این توصیه ها را برای افرادی که درگیر روابط نامناسب زناشویی هستند ارایه می دهند و چگونگی کمک به آنها را هم می گویند.
    ● صحبت کنید
    دکتر سوزان هایلر، فوق تخصص روانشناسی در دانشگاه ونور که متخصص زوج درمانی است، می گوید: «همه زوج ها دچار مشکل می شوند اما مساله اصلی این است که باید در مورد مشکلات با طرف مقابل حرف زد، اگر این کار را نکنید اختلاف بین شما بیشتر و مشکلات به جای حل شدن چندبرابر می شوند.»
    جی (این نام مستعار است) از همسر خود جدا شده است. او می گوید: «ما اختلافات زیادی داشتیم، من بارها و بارها از دست همسرم ناراحت می شدم اما مسایل را به او نمی گفتم ولی یک روز که خشمم فوق العاده شد با او به مشاجره پرداختم و متاسفانه اختلاف ما به برخورد فیزیکی انجامید، شاید اگر از روز اول هر موقع که به مشکل برمی خوردم موضوع را به همسرم می گفتم و سعی می کردیم آن را حل کنیم آن وقت به نقطه انفجار خشم و عصبانیت نمی رسیدیم.»دکتر هایلر ادامه می دهد: «افرادی که در خانواده هایی بار آمده اند که در آن والدین به خوبی با هم ارتباط برقرار و با هم صحبت می کنند بعدها در زندگی شخصی خودشان هم به خوبی مشکلات را با صحبت کردن حل می کنند. این یک مهارت است که متاسفانه بسیاری از افراد جوان این مهارت را فرا نمی گیرند و این باعث می شود در زمان های بحرانی نتوانند به خوبی با طرف مقابل خود ارتباط برقرار کنند و مشکل آنها بیشتر از قبل شود.»
    ▪ راه حل مشکل: بهتر است به کتاب های مخصوص روانشناسی در حیطه ارتباط برقرار کردن مراجعه کنید یا به مشاوران امور ازدواج مراجعه کنید، حتی می توانید از طریق اینترنت مطالب جالب را پیدا و مطالعه کنید. در برخی مناطق هم کلاس های مخصوص آموزش این مهارت ها دایر است.
    ● گوش کنید
    همه ما دوست داریم شنیده شویم اما همه ما بلد نیستیم گوش کنیم. دکتر ریوکین می گوید: «یکی از مشکلات اساسی زوجین مشکل دار این است که آنها به حرف همدیگر گوش نمی دهند. وقتی خوب به طرف مقابل گوش ندهیم، فقط چیزهایی را می شنویم که دوست داریم، ممکن است از چند جمله طرف مقابل فقط یکی که ما را عصبانی می کند بشنویم و آن وقت دچار خشم بیشتر شویم و به آن واکنش نشان دهیم.»
    در ضمن یادتان باشد کسی که خوب گوش نمی دهد، نمی تواند یک ارتباط صمیمی برقرار کند چراکه مهم ترین حس برای برقراری ارتباط یعنی اعتماد را به طرف مقابل خود نمی دهد.
    ▪ راه حل مشکل: خیلی ساده می توانید این مشکل را حل کنید. کافی است تمرین گوش دادن بکنید، چگونه؟ خیلی ساده، با همسرتان قرار بگذارید هر بار یکی از شما حرف بزند و دیگری زمانی بین سه تا پنج دقیقه را کامل با تمرکز تمام به او گوش کند. روانشناسان می گویند برخی افراد ۱۰ سال پس از شروع زندگی مشترک، پس از چند ساعت گوش دادن با تمرکز به حرف های همسرشان به درک جدید و شناختی متفاوت از او رسیده اند.
    ● همسرتان را مقصر ندانید
    همه ما انسان ها به طور غریزی حق را به خودمان می دهیم اما اگر این موضوع همیشگی و دایمی باشد و حس قضاوت ما را تهدید کند، می تواند به یک فاجعه در زندگی مشترک بدل شود. بسیاری از زوج ها صرفا این مشکل را دارند که هر دو طرف سعی می کنند تا هر جور که شده حقانیت خود را در اختلاف ها نشان دهند. در واقع آنها گاهی بحث های اولیه را فراموش می کنند و فقط به فکر گرفتن امتیاز از طرف خود هستند تا به او ثابت کنند که حق دارند. دکتر یوجی ساماکو از دانشگاه ایلینویز می گوید: «مقصر دانستن طرف مقابل مشکل را حل نمی کند، در واقع اینکه همیشه بخواهید دیگری را در تمام مشکلات و مسایل مقصر بدانید روی رفتار خودتان هم تاثیر منفی می گذارد و باعث می شود نسبت به رفتارها و گفته های خود حس منطقی بودن را از دست بدهید. مطمئن باشید هیچ وقت هیچ مشکلی با متهم شناختن همسرتان حل نخواهد شد. گاهی این رفتار ناخودآگاه است اما اگر تکرار شود به صورت عادت درمی آید و آن وقت ترک آن بسیار مشکل می شود. در آن زمان دیگر فرد حتی نمی تواند بفهمد که دارد یک رفتار تقلیدی و تکراری از خودش نشان می دهد.»
    ▪ راه حل مشکل: دکتر ساماکو راه جالبی را پیشنهاد می دهد: «این بار که با همسرتان به مشکل خوردید و در جریان بحث و مجادله سعی کردید به او بقبولانید که او مقصر است به یاد این بیفتید که شاید او تنها مقصر نیست. در این لحظه کمی به خودتان و او استراحت بدهید و سپس بر این تمرکز کنید که مشکل از کجا شروع شد و چگونه بسط پیدا کرد، سپس به این فکر کنید آیا تغییر شیوه شما نمی توانست به حل این مشکل بینجامد. اگر جواب این سوال مثبت بود یعنی شما هم در رابطه با این بحران تا حدودی مقصر هستید. در این شرایط دیگر نمی توانید تمام گناه را متوجه همسرتان بدانید، مطمئن باشید با این روش، شیوه رفتار و عملکرد شما تغییر خواهد کرد.
    یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که زوج ها طی زمان با آن برخورد می کنند این است که حساسیت خود به طرف مقابل را از دست می دهند که این ناشی از اطمینان خاطری است که مرد یا زن نسبت به همسرش یافته است و فکر می کند هر رفتار یا گفتاری از او سر بزند طرف مقابل همراه او خواهد ماند. در اصل این مساله را می توان به «اطمینان از عدم ترک شدن توسط همسر» دانست. این تلقی باعث می شود رفتار مهمی از سوی فرد سر نزندو باعث دوری او از همسرش شود. دکتر ریوکین در این مورد می گوید: «همه انسان ها به توجه، مهربانی و محبت نیاز دارند، بدون این حس ها، انسان احساس تنهایی، طردشدگی و عدم مطلوب بودن می کند.»
    ▪ چگونه مشکل را حل کنیم: با یک هدیه کوچک، یک تشکر، یا حتی یک یادآوری به همسرتان احساس نشان دهید، شاید از او عصبانی هستید اما حتی در این حالت هم می توانید به او توجه کنید. با همین کار ساده و یک ابراز احساسات خشم دو طرف کاهش می یابد و فضا برای بحث منطقی مساعد می شود. پس از آن می توانید در زمان آ رامش با خونسردی به همسرتان مشکل را یادآوری و آن را حل کنید.
    ● زمان بدهید
    مشکلات میان زوج ها گاه پیچیده و چند بعدی است برای همین نباید انتظار داشت خیلی سریع حل شوند. باید بدانید یک مشکل ممکن است در چند ثانیه رقم بخورد اما حل آن به چند هفته و چند ماه زمان نیاز داشته باشد.
    ▪ چگونه مشکل را حل کنیم: به خودتان و به همسرتان زمان بدهید. این جمله را با خود تکرار کنید که «زمان می تواند شدیدترین عصبانیت ها را آرام کند. هیچ مشکلی هم در کوتاه مدت حل نمی شود. یک راه بسیار خوب استفاده از مشاوران و روانشناسان است اما فکر نکنید آنها خیلی سریع مشکل را حل می کنند. حداقل برای حل مسایل یک ازدواج پر مساله باید به مشاور خودتان سه ماه زمان بدهید.

  5. #25
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    چطور بهترین شریک زندگی را برای خود انتخاب کنیم؟






    خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید.خیـلی هـای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید. امـا خیـلی هـا هم هستنـد کـه در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.

    اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله می خواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.

    و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.

    کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست
    خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.
    فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک dna خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این dna را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب dna آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.

    یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.

    یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.

    اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.

    حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است
    اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد. البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.

    اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. البته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.

    هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.

    افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند.
    یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند. گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.

    هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.

    وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.

    صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند
    وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما نشان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.

    هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟

    خودتان را در کنار همسرتان در 20 سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.

    دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است
    عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید.

  6. #26
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    برخی از این ضرب المثلها را می خوانید: هنگام ازدواج بیشتر با گوش‌هایت مشورت کن تا با چشم‌هایت (ضرب‌المثل آلمانی)

    *داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته‌ای. (ضرب‌المثل فرانسوی)

    *ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)

    *ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)

    *انتخاب پدر ومادر دست خود انسان نیست، ولی می‌توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل‌باک)

    *با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل‌های خسته‌کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)

    *برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید «کر» باشد و زن «لال». (سروانتس)

    *ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت، هر دو «زنده» می‌شوند و اگر «بد» شد هر دو می‌میرند. (سعید نفیسی)

    *ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)

    *قبل از رفتن به جنگ یکی، دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)

    *من تنها با مردی ازدواج می‌کنم که عتیقه‌شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)

    *زن ترجیح می‌دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی‌تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)

    *هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی‌کند. (ضرب‌المثل اسکاتلندی)

    *ازدواج قرارداد دو نفره‌ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)

    *ازدواج مجموعه‌ای از مزه‌هاست هم تلخی و شوری دارد، هم تندی و ترشی و شیرینی و بی‌مزگی. (ولتر)

  7. #27
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    با 6 روش اسرار آمیز مرد ایده آل خود را پیدا کنند

    راههای اسرار آمیز برای یافتن مرد ایده آل

    آیا تا به حال به طریقی که کفش هایتان را در می‌آورید فکر کرده اید؟ آیا آنها را از پا در آورده و به گوشه ای پرت می‌کنید؟ آیا به طریقه در آوردن آنها در هر روز توجه می‌کنید؟ تنها با توجه اندکی به کارهای متفاوتی که انجام می‌دهید (مثل در آوردن کفش ها) می‌توانید چیزهای بسیار مهمی‌را در مورد خودتان یاد بگیرید. و در عوض این کار یک زندگی با شکوه تر و کامل تری را به شما ارزانی می‌دارد. تمام این موارد به این دلیل است که قلب شما گشوده ميگردد، ذهن شما پالايش ميشود، روح شما حاضر ميگردد و به شما می‌گوید که به راستی چه کسی هستید. تمام این موارد جزء رازهایی هستند که شما می‌توانید راه عاشق شدن را از طریق آن بیاموزید.

    اگر از تنهایی و یا سر و کله زدن در رابطه های فعلی خود خسته شده اید وقت آن رسیده است که خود حقیقی تان را بهتر بشناسید. باید بدانید که انتظارات شما در یک رابطه چیست و چگونه می‌توانید با آزاد کردن ذهن خود عشق حقیقیتان را پیدا کنید. می‌توانید از همین جا شروع کنید. یکی از 6 حرکت زیر را از ''''هنر عاشق شدن'''' انتخاب کنيد.

    به کسی که در نزدیکیتان است توجه بیشتری کنید

    عشق را بازیچه دست خود قرار ندهید

    به پدر و مادر اجازه اظهار نظر دهید

    چمدان های خود را بر روی زمین بگذارید

    هدیه دهید

    با خودتان آشتی کنید

    خیلی رایج است که بیشتر افراد وقت زیادی را صرف می‌کنند تا بتوانند ''''فرد ایده آل'''' خود را پیدا کنند. از این ور و آن ور چرخیدن باز ایستید و درست با چشمانی باز پیش رویتان را بنگرید.

    به شخصی که همین حالا ارتباط نزدیکی با شما در زندگی دارد نگاه کنید. حال این فرد چه یک دوست باشد چه یک همکار یا هر کس دیگر، به کارهایی که برای دور کردن او از خودتان انجام می‌دهید دقیق تر شوید. انجام چنین کارهایی را متوقف کنید. اجازه دهید که در مسیری که هر دو دوست دارید بیفتید. همه چیز را در رابطه همانطور که هست قبول کنید.

    کارهایی را که گفتیم فردا با فرد مورد نظر خود انجام دهید. البته منظور ما این نیست که با هر شخصی که در حال رد شدن از مقابل تان است، طرح ازدواج بریزید. کاری که به شما پیشنهاد کردیم تنها تمرینی است که به خودتان ثابت شود چقدر ساده از بسیاری از افراد تنها با این امید که به فکر پیدا کردن ''''مرد ایده آل'''' هستید می‌گذرید. اما هر چقدر که شما با دیگران درست برخورد کنید به همان اندازه نیز می‌توانید به شانس خود برای پیدا کردن فرد مورد علاقه تان نزدیک شوید.

    عشق را بازیچه خود قرار ندهید

    بسیاری از افراد مجرد گله می‌کنند که هیچ گاه مورد محبت دیگران قرار نمی‌گیرند. دلیل این امر بسیار ساده است. آنها آنقدر درگیر زندگی روزمره هستند که حتی علاقمندان بالقوه آنها حتی فرصت پیدا نمی‌کنند که آنها را به درستی بشناسند.

    شما در رابطه خود چه مقدار نقش بازی می‌کنید؟ انتظار دارید تا دیگران در مقابل شما چه کارهایی انچام دهند و چه نقشی بازی کنند؟ شاید به نظرتان شانس با شماست که می‌توانید طرح خودتان را همانطور که می‌خواهید دنبال کنید؛ اما سوال اینجاست که: آیا شما عاشق فردی که نقش بازی می‌کند و یا نقشی که بازی می‌کند، می‌شوید؟ اگر به نقش هایی که بازی می‌کنید اعتباری نیست پس برای مدتی نقش بازی کردن را کنار بگذارید. سعی کنید نقش های دیگری را بازی کنید نقش هایی که تا به حال به غالب آنها فرو نرفته اید. می‌توانید با فردی ارتباط برقرارا کنید که نقش هایی بازی می‌کند که شما به آنها علاقه ای ندارید آنگاه متوجه خواهید شد که چه حالی به شما و سایرین دست می‌دهد.

    هدف ما این است که بین شما و نقش هایی که بازی می‌کنید تمایز قائل شویم. و در نتیجه می‌توانید به راحتی نقش های ساختگی را به دور بریزید و خیلی راحت خود واقعی تان را آشکار سازید. که این قسمت خود بخشی از موفقيت است. شما همیشه دوست داشتنی و زیبا هستید. و این دو نقش هایی هستند که باید در زندگی خود همیشه به غالب آنها فرو روید.

    به والدین خود اجازه اظهار نظر دهید

    یکی از بزرگترین مشکلاتی که در زندگی عاطفی وجود دارد این است که هر کس می‌خواهد به تنهایی روی پای خودش بایستد و حضور دیگران را نادیده می‌گیرد. ما آنچنان سخت به یکدیگر می‌چسبیم و به دیگری اجازه انجام امور دلخواهش را نمیدهیم که جایی برای رشد عشق و علاقه باقی نمی‌ماند.ما نبايد این کار را انجام دهیم.

    اگر کسی می‌خواهد به زندگی شما وارد شود به او اجازه انجام این کار را بدهید. حتی می‌توانید به او خوش آمد هم بگویید. اصلا مهم نیست که او چه تیپ آدمی‌است. از چیزهایی که با خود به همراه دارد نهایت استفاده را ببرید، حتی اگر این رابطه برای مدت زمان کوتاهی ادامه داشته باشد.

    زمانی که نوبت به آن رسید که فردی پایش را از زندگی شما بیرون کشد به او اجازه انجام این کار را بدهید. طوری او را رها نکنید که همیشه یک تجربه تلخ عدم پذیرش، یا از دست دادن در زندگی اش باقی بماند. به خاطر داشته باشید که زندگی شخصی او به شما هیچ ارتباطی ندارد. فقط قبول کنید که وقت آن رسیده که پایش را از زندگی شما بیرون کشد.

    با خودتان نیز یک چنین کاری را انجام دهید. اجازه دهید که آزادانه در عرصه زندگی گام بردارید. و بی جهت خود را در دام زنجیر های بی پایه و اساس گرفتار نکنید. هر چقدر که خود و سایرین را آزادتر بگذارید خیلی راحت تر می‌توانید عاشق شوید.

    چمدان هایتان را روی زمین بگذارید

    برخی از افراد تصور می‌کنند که تا زمانیکه تمام نیازهایشان بر آورده نشده باشد نمی‌توانند عاشق شوند. و جالب تر این است که همین افراد زمانی که به تمام نیازها و خواست هایشان می‌رسند متوجه می‌شوند که آنقدر ها هم که فکر می‌کردند نتوانستند به خوشبختی و سعادت دست پیدا کرده و خوشحال باشند. به همین دلیل درخواستهای مکرر تنها به عنوان مانعی بر سر راه عاشقی هستند.

    ''''باید'''' های شما در یک رابطه به چه چیزهایی ختم می‌شود؟ اگر نمی‌دانید بهتر است یک تکه کاغذ بردارید و لیستی از آنها تهیه کنید و نگاه دقیقی به تک تک آنها بیندازید. می‌توانید آنها را به چمدانی تشبیه کنید که باعث می‌شود تمام فرصت ها و انسان های خوبی را که در پیش روی شما قرار می‌گیرند تنها به دلیل بار اضافی که بر دوش می‌کشید نبینید. این چمدان همچنین باعث می‌شود که شما احساس ترس و انعطاف ناپذیری هم بکنید. شما بايد تمام خواست ها و نیازهای کهنه خود را به دور اندازید تا بتوانید آزادانه زندگی کنید.

    اجازه دهید که تنها یکی از توقعات شما برای چند روز هم که شده از ذهنتان بیرون رود. ببینید که بدون وجود آنها چه احساسی به شما دست می‌دهد. (البته به خاطر داشته باشید که هر زمان که اراده کنید می‌توانید مجددا'''' آنها را به ذهن خود راه دهید) بعد یکروز دیگر هم این کار را انجام دهید. زمانیکه این کار را چندین بار انجام دادید، به این نتیجه می‌رسید که چیزهایی را که تصور می‌کردید واقعا برای زندگی شما حیاتی هستند در حال فراموش شدن می‌باشند. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید خیلی خوشحال تر و سبک تر زندگی خواهید کرد. همچنین چنین طرز فکری، اجازه می‌دهد تا بسیاری افراد جدید، فرصت های و امکانات نوین پا به عرصه زندگی شما بگذارند. شما تنها با گذاشتن چمدان های خود بر روی زمین به آنها اجازه می‌دهید تا به زندگیتان قدم بگذارند.

    هدیه دهید

    بخشیدن و دریافت کردن یکی از موارد ضروری در هر رابطه می‌باشند. زمانی که ما عاشق می‌شویم هیچ مشکلی نباید بر سر راه ما پیدا شود. خیلی راحت بخشش می‌کنیم و هر چه که در مقابل به ما برسد ما را بسیار خوشحال می‌کند. اگر می‌خواهید عاشق شوید این موارد را باید با جان و دل بپذیرید و داد و دهش را تمرین کنید.

    شما در یک رابطه به طرف مقابل خود چه هدایایی می‌دهید؟ انتظار دارید در مقابل آنها چه چیزهایی دریافت کنید؟ حالا چند دقیقه بر روی چیزهای دیگری که می‌توانید به دیگران بدهید فکر کنید. سپس دست به کار شوید و آنها را در اختیار دیگران قرار دهید. این کار را هر روز انجام دهید. هر روز چیز تازه ای به آنها دهید. هدایای شما حتما لازم نیست که یک کادوی رویایی یا گران قیمت و حتی از انواع اجناس مادی باشد فقط کافی است چیزی باشد که از جانب شما دریافت کنند. سپس این کار را برای افراد مختلف انجام دهید. ذن معتقد است که شما باید این کار را به دور از هر گونه سر و صدا و انتظار برای دریافت چیزی در ازای آن انجام دهید.

    این کار را در مورد خودتان نیز انجام دهید. چند دقیقه بر روی این موضوع فکر کنید که دوست دارید چه هدایایی به خودتان دهید. هدیه شما می‌تواند قدم زدن در پارک، خرید یک رژ لب و یا گذراندن وقت با کسی که دوستش می‌دارید باشد. بهتر است که هر روز به خودتان یک هدیه بدهید.

    هرچند این تمرین بسیار ساده می‌باشد، اما از قدرت خارق العاده ای برخوردار است. انجام این کار به طور روزانه می‌تواند هر رابطه ای را از این رو به آن رو کند. زمانی که چیزی می‌بخشید نباید هیچ گونه چشم داشتی به جبران آن از طرف مقابل داشته باشید.( حتی نه یک تشکر خشک و خالی و نه یک لبخند) فقط برای بخشندگی ببخشید بدون داشتن هیچ گونه انتظار و خواهشی. اگر با یک چنین ذهن باز و سخاوتمندی زندگی کنید به طور طبیعی تمام هدایای مورد نظرتان به سمت شما سرازیر می‌شوند.

    با خودتان آشتی کنید

    بسیاری از افراد حتی اگر با یکی از دوستانشان هم زندگی کنند باز هم اظهار میدارند که فرد تنهایی هستند. تنها مشکل این افراد این است که با خودشان قهر هستند. زمانی که به شناخت خود دست پیدا کردید و متوجه شدید که چه کسی هستید، غیر ممکن است که از آن به بعد تنها بمانید.

    با خودتان آشتی کنید. وقت بگذارید تا خودتان را بهتر بشناسد. تمام اندام ها و اعضای بدنتان را همانطور که هستند بپذیرید. از سرزنش و قضاوت جریاناتی که اتفاق می‌افتد دست بردارید. آرام باشید و نگاهی به درون خود بیندازید.

    با همین تمرین آخر کار خود را شروع کنید. به تنفس خود دقت کنید و ببنید که در داخل بدن شما چه تحولاتی در حال روی دادن است. آنها را با کمال میل بپذیرید و دوباره به تنفس کردن باز گردید. نفس به نفس خود را درک کنید و ببینید که به دور از تمام این هیاهو ها و غوغا ها شما چه فرد کامل و بی عیبی هستید. آیا می‌توانید این شخصیت را در روابط خود نیز نگه دارید؟ ایا با کسانی ارتباط برقرار می‌کنید که خود واقعی شما را می‌شناسند و برایشان قابل تحسین هستید. در زندگی و همچنین در روابط خود تغییرات مثبتی ایجاد کنید. این کار می‌تواند به سادگی دقت کردن به طرز در آوردن کفش ها از پا باشد.

    ''''زمانی که شما به خود واقعی تان اجحاف پیدا کنید موفقيت برای شما معنا پیدا خواهد کرد. زمانی که خود واقعی تان باشید تمام دنیا عاشق شما می‌شود.''''

  8. #28
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    چند حدیث جالب توجه از پیامبر گرامی اسلام دربارهٔ ازدواج


    (دختران) دوشيزگان از زنان به منزله ميوه هستند بالاى درخت ، زمانى كه ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد (بايد آن را چيد) و الا آفتاب آن را فاسد مى كند و باد (خزان) رنگ آن را تغيير مى دهد و از بين مى رود، به تحقيق دوشيزگان شما وقتى كه درك كردند آنچه را كه زنان درك مى كنند (يعنى وقتى كه به سن بلوغ رسيده و حائض شدند) چاره اى ندارند جز شوهر كردن ، و الا از فتنه و آشوب در امان نمى مانند.
    از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است که فرمود:

    «از سعادت مرد آن است كه دخترش در خانه او (در خانه پدر) حالت حيض (قاعدگى) نبيند».

    ***
    امام رضا عليه السلام فرمود: جبرئيل نازل شد به رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم گفت : يا محمد صلى الله عليه و آله و سلم خدايت هر آينه به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:

    (دختران) دوشيزگان از زنان به منزله ميوه هستند بالاى درخت ، زمانى كه ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد (بايد آن را چيد) و الا آفتاب آن را فاسد مى كند و باد (خزان) رنگ آن را تغيير مى دهد و از بين مى رود، به تحقيق دوشيزگان شما وقتى كه درك كردند آنچه را كه زنان درك مى كنند (يعنى وقتى كه به سن بلوغ رسيده و حائض شدند) چاره اى ندارند جز شوهر كردن ، و الا از فتنه و آشوب در امان نمى مانند.

    رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از شنيدن اين كلام از پيك وحى (جبرئيل) حركت كرده و به سوى مسجد آمد و جمع كرد مردم را و بر بالاى منبر رفت و اعلام كرد بر مردم آنچه را كه جبرئيل به دستور خداى تبارك و تعالى به آن حضرت رسانيده بود.

    بعد از اين فرمايشات نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، مردى از ميان مردم برخاست و گفت :
    يا رسول الله دخترانمان را به چه كسى تزويج كنيم ؟

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به كفوهايشان .

    آن مرد گفت : كفوهايشان چه كسانى هستند؟

    حضرت فرمود: بعضى از مؤ منان كفوهاى بعضى ديگر هستند و اين جمله را تكرار فرمود.

    ***

    يكى از معصومين عليهم السلام فرمود:

    «مردى خدمت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از فقر و حاجت به آن حضرت شكايت كرد، حضرت فرمود:برو زن بگير كه زن گرفتن روزى را زياد مى كند».

    از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، آن حضرت فرمود:

    «روزى را بوسيله زن گرفتن تحصيل كنيد و بدست آوريد».

    از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:

    «براى وسعت رزق ، زن بگيريد، زن بركت دارد».

    ***
    از ازدواج با اینگونه زنها حذر کنید

    در حدیث معتبر از رسول گرامی اسلام محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که آن حضرت از زید بن ثابت پرسید: آیا ازدواج کرده و زن اختیار نموده ای؟

    زید بن ثابت جواب داد: نه، هنوز یا رسول الله.

    حضرت فرمود: ای زید زن بگیر تا پاکدامن بمانی، ولی با پنج (نوع ) زن ازدواج نکن.

    زید گفت: آنها کدام زنان هستند یا رسول الله !؟!

    فرمود: عبارتند از (شهبرة )، (لهبرة )، (نهبرة )، (هیدرة )، و (لفوت ).

    زید عرض کرد: یا رسول الله، اینها که فرمودید، من نمی دانم یعنی چه؟!

    رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مگر شما عرب نیستید؟!؟

    (شهبرة ) به زنی می گویند که کبود رنگ و آبی چشم و بدزبان و بی حیا و هر چه به دهنش آید بگوید.
    (لهبرة ) به زنی می گویند بلند قامت و لاغر اندام (کم عقل) باشد.
    (نهبرة ) به زنی می گویند که کوتاه قد و بد قیافه و زشت (سخن ) باشد.
    (هیدرة ) به زنی می گویند که پیر سالخورده و حیله گر و مکاره باشد.
    (لفوت ) به زنی می گویند که از قبل فرزند یا فرزندانی داشته باشد.

    باز هم از نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که به زید بن ثابت فرمود: ای زید زن بگیر که ازدواج کردن و زن گرفتن مایه برکت و مزید عفت است، ولی از ازدواج با دوازده (نوع ) زن پرهیز کن.

    زید گفت: آنها را برای من معرفی کن یا رسول الله؟!

    حضرت فرمود:
    (هنفصة ): زنی که سلیطه باشد.
    (عنفصة ): زنی که پر حرف و بدبو باشد.
    (شهبرة ): زنی که کبود رنگ و آبی چشم و بدزبان باشد.
    (سقلقیة ): زنی که از (عقب ) از دبرش حیض ببیند.
    (مذبوبة ): زنی که کم عقل و یا دیوانه بوده باشد.
    (مذمومة ): زنی که ذم شده و نکوهیده باشد.
    (حنانة ): زنی که مرتب از شوهر سابقش یاد کند.
    (منانة ): زنی که با مال و ثروت خود بر شوهرش منت گذارد.
    (رفثاء): زنی که بد سخن و فحاش و بدگو باشد.
    (هیدرة ): زنی که پیر فرتوت و حیله گر باشد.
    (ذوقناء): زنی که به عمل جنسی و آمیزش بی رغبت باشد.
    (لفوت ): زنی که از شوهر قبلی خود فرزند داشته باشد.

  9. #29
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    10 اشتباه بزرگ روزهای اول ازدواج
    زوج‏هاي جوان شباهت زيادي به دانشجوهاي سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول يادگيري خم وچم زندگي مشترك هستند. آنها انسان هستند و دچار اشتباه مي‏شوند. اما آگاهي از اشتباهات معمول مي‏تواند به شما كمك كند كه مانع بروز آنها شويد.

    1- به دوران پس از ازدواج فكر نمي‏كنيد.
    بعضي از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج مي شوند كه متوجه نمي شوند در گير چه مسايلي شده اند. شما متاهل شده ايد. جشن ازدواج شايد سرگرم كننده باشد اما فقط يك روز است. اكنون شما ناچار هستيد با يكديگر زندگي كنيد، با هم كنار بياييد و خانواده خودتان را تشكيل دهيد. از برنامه هاي جشن و بازتاب آن -از تماشاي فيلم عروسي تا تجديد خاطرات با دوستان- لذت ببريد ، اما تمام مدت تصوير بزرگتري را در ذهن داشته باشيد.

    شما به اين دليل با همسر خود ازواج كرده ايد كه دوستش داشتيد. اگر اين طور باشد، هيچ دليلي وجود ندارد كه او را تغيير دهيد.

    2- سعي مي‏كنيد همسرتان را تغيير دهيد.
    به احتمال قوي، شما به اين دليل با همسر خود ازدواج كرده ايد كه عاشقش بوده ايد. اگر اين طور باشد، هيچ دليلي وجود ندارد كه او را تغيير دهيد. بدون شك، افراد بالغ به طرزي چشمگير تغيير نمي كنند پس بهترين اطمينان شما اين است كه همسر خود را قبول كرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوت هايي كه با ديگران دارد و نه علي رغم آنها، دوست بداريد. تلاش براي عوض كردن همسرتان فقط احساسات او را جريحه دار كرده و زندگي مشترك شما را خراب مي كند.

    3- با خانواه همسرتان رابطه بدي را آغاز مي‏كنيد.
    اگر تا اين لحظه به رابطه ي شما لطمه وارد شده، دست به هر كاري بزنيد تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود بخشيد. اولين نفري باشيد كه صلح را برقرار مي كند ، زيرا هنگام دعواي شما با خانواده همسرتان، تنها كسي كه آزرده خاطر مي شود همسرتان است كه احساس مي كند بين شما گير افتاده است.

    4- در مشاجرات اجازه مي‏دهيد احساسات شما پيروز شوند.
    پرخاشگري و فرياد زدن و جيغ كشيدن در حل مشكل يا اختلاف نظرها به شما و همسرتان كمكي نمي كند. گفت و گوي آرام و منطقي شما را به پيش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانيد خودتان را كنترل كنيد ، زندگي تان را به مخاطره مي اندازيد. پس هر كاري را كه شامل اين موارد است – از استراحت در ميانه بحث تا طلب كمك به وسيله روش هاي درماني – انجام دهيد.
    زندگي تنها تفريح و مهماني و خوشي نيست .درخود توانايي پذيرش مشكلات بزرگ تر را داشته باشيد.

    5- از بحث هاي سنگين اجتناب مي‏كنيد.
    هيچ كس دوست ندارد درباره مسايل سنگيني مثل كنترل مسايل مالي، راه هاي ممكن در صورت بچه دار نشدن، نحوه آمادگي براي اتفاقات پيش بيني نشده اي مثل مرگ، بحث كند. با اين حال اكنون كه متاهل شده ايد، چاره اي جز صحبت درباه اين موضوعات نداريد. ازدواج شما به اين مسايل وابسته است. عاقل باشيد و در مورد تمامي اين مسايل با همسر خود صحبت كنيد. در صورت لزوم با ديگران مشاوره داشته باشيد اما اين مسايل را نا ديده نگيريد.

    6- بر سر مسايلي بيهوده دعوا مي‏كنيد.
    هر انسان متاهلي با همسر خود بر سر مسايلي بحث مي كند – از باز گذاشتن سر خمير دندان تا آويزان كردن لباس روي دستگيره در- كه در نظر ديگران بي معني است. بحث هاي خود را براي مسايل مهم تري نگه داريد. اين دلخوري ها را به حال خود بگذاريد. به راستي اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جوراب هاي كثيف روي زمين است، بايد خودتان را خوش شانس بدانيد.

    7- حسادت مي‏ورزيد.
    همسرتان شما را براي زندگي انتخاب كرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان مي شود كه تصور مي كند شما به او اعتماد نداريد. اگر او هميشه قابل اعتماد بوده است، نبايد با حسادت خود حتي براي او ايجاد مزاحمت كنيد. اين براي رابطه سم است.

    8- مثل دوران تجرد خود رفتار مي‏كنيد.
    اكنون زمان آن رسيده كه بزرگ شويد. گردش شبانه رفتن با دوستان، زماني اشكال نداشت كه شما مجرد بوده ايد و هيچ كس در منزل منتظر شما نبوده است. به عنوان يك فرد متاهل، انجام بعضي كارها شايسته نيست. شما مي دانيد درست و غلط چيست. پس كار درست را انجام دهيد.

    9- غرور را به زندگي مشترك خود راه مي‏دهيد.
    زن يا شوهري كه بعد از هر مشاجره بر عذرخواهي اصرار دارد، هميشه برنده است و كسي كه مهر و محبت همسر خود را انكار مي كند، هيچ كار مفيدي براي زندگي مشتركشان انجام نمي‏دهد. او اجازه مي دهد غرور و روش هاي حل مشكلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پيدا كنيد و رابطه شما به نتيجه برسد. بايد ملايم تر باشيد و راهي پيدا كنيد كه مسووليت اعمال خود را به گردن بگيريد.

    10- اوقات بسيار كمي را در كنار يكديگر سپري مي‏كنيد.
    بايد مانند يك گل از زندگي مشترك خود مراقبت كنيد. گل، بدون آب، نور خورشيد و مراقبت هرگز رشد نخواهد كرد. بنابراين، بايد برنامه ريزي كنيد تا مدت زمان بيشتري را در كنار همسر خود باشيد.

  10. #30
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    ما به هم محتاجیم یا معتاد?!!

    سوالی که اغلب زوج‌های جوان از مشاوران خانواده می‌پرسند این است که عادت به دوست داشتن یعنی چه؟ و اساسا چه اتفاقی می‌افتد که عشق تبدیل به عادت می‌شود؟ آیا عادت خوب است یا اینکه می‌توان همیشه مثل روزهای اول ازدواج عاشق بود؟ اصلا می‌توان عشق دایمی برقرار کرد؟ ...
    اصولا ما آدم‌ها خیلی زود به هم شرطی می‌شویم یعنی اینکه ذهن ما عادت می‌کند در ساعات خاصی و به شیوه‌های خاصی و به شکل‌ خاصی تغذیه عاطفی شود، این یعنی عادت کردن به کسی که ما را با سبک و سیاق خودش تغذیه عاطفی می‌کند و چون این سبک همیشه ثابت است ما نسبت به آن شرطی شده و عادت می‌کنیم.


    عادت، نه عشق
    گاهی وقتی مدتی از رابطه زوجین می‌گذرد و ما به شناخت بیشتری نسبت به طرف مقابل می‌رسیم متوجه می‌شویم که این فرد آدم مناسبی نیست برای اینکه من عشق و علاقه خود را به پای او بریزم. اما متاسفانه به دلیل همین شرطی شدن یا عادت کردن نمی‌توانیم او را رها کنیم. به دلیل اینکه ذهن ما به ما ندا داده و از ما می‌خواهد که این تغذیه ادامه داشته باشد. این یعنی عادت کردن و وقتی این اتفاق می‌افتد خیلی از خانم‌ها و آقایان از اطرافیان کمک می‌خواهند تا از این بند رها شوند.


    عشق یا عادت آسیب‌زا
    عشق بعد از ازدواج می‌تواند تغذیه کننده باشد برای اینکه مشکلات را راحت‌تر تحمل کنند اما گاهی پیش می‌آید که دو طرف مطمئن می‌شوند که ادامه زندگی به ضرر خودشان و بچه‌ها است. یعنی همیشه اینجور نیست که تداوم یک زندگی 100 درصد به نفع خانواده باشد و گاهی آنقدر این رابطه مخرب و آسیب‌زا است که هم به زوجین و هم به بچه‌ها به شدت آسیب می‌زند. گاه اینکه بچه‌ها با یک والد به سلامت زندگی کنند -که البته به ندرت پیش می‌آید- خیلی بهتر از آن است که با دو والد و با آسیب زندگی کنند. پس هم می‌تواند جنبه مثبت داشته باشد و هم جنبه منفی. جنبه مثبت آن زمانی است که بخواهیم مشکلات را حل کنیم و به رابطه ادامه بدهیم وقتی که بودن ما در کنار یکدیگر به نفع خودمان و بچه‌ها است و جنبه منفی دارد زمانی که بودنمان به ضرر خودمان و بچه‌ها است ولی به خاطر عادت نمی‌توانیم رها شویم. گاهی بچه‌ای هم وجود ندارد اما چون طرفین به هم عادت کرده‌اند نمی‌توانند جدا شوند.


    زمانی که عشق به عادت تبدیل می‌شود
    در واقع عشق وقتی به عادت تبدیل می‌شود که ما زیبایی‌های فرد مقابل را نمی‌بینیم که این زیبایی، زیبایی ظاهری نیست بلکه ما مجذوب توانایی‌ها، استعدادها و رفتارهای زیبای این فرد می‌شویم که اینها آنقدر زیاد هستند که ما هر روز که کنار او هستیم و در درونش نفود می‌کنیم بیشتر گرفتارش می‌شویم و این یعنی عشق.
    اما اگر در ادامه رابطه متوجه شویم که اینها دورنمایی از آن فرد بود وقتی دقت می‌کنیم می‌بینیم نه تنها هیچ‌کدام از این خصوصیت‌ها در این فرد وجود ندارد بلکه اتفاقا صفات منفی هم دارد که هیچ‌کدام خوب نیستند. در این رابطه دیگر عشقی وجود ندارد و ممکن است ما به علت شرطی شدن ذهن‌مان به این رابطه و این تغذیه عاطفی نتوانیم از آن جدا شویم در حالی که ادامه آن برای هیچ یک از ما مفید نیست و وقتی زیبایی بین دو نفر وجود ندارد عشق خراب می‌شود زیرا عشق در واقع از ما چیزی را می‌سازد که می‌خواهیم بشویم. وقتی این زیبایی وجود ندارد، عشق هم نیست.


    ازدواج منطقی هم مشکل دارد
    حال اگر یک فردی به صورت منطقی ازدواج کرد ولی بعد از مدتی فهمید این همانی نبوده که می‌خواسته چه‌طور؟ قطعا ما نمی‌گوییم هر کسی که منطقی ازدواج کرد دیگر هیچ مشکلی ندارد. آدم‌هایی هم هستند که منطقی ازدواج می‌کنند و مشکلاتی هم دارند و مشکلات‌شان را حل می‌کنند. اما نکته‌ای که هست این است که اگر فردی از نظر احساسی و عاطفی بگوید این همانی نیست که من می‌خواستم ما می‌گوییم که شما وقتی از نظر منطقی کسی را گزینش می‌کنید حتما در طول این گزینش‌ها و ارزیابی‌هایتان دقت کنید و ببینید که احساس عاطفی به او دارید یا نه؟ یا ممکن است بگویید احساس عاطفی‌تان صد در صد منفی است. در این‌صورت نیز انتخاب شما اشتباه خواهد بود زیرا صرف نظر از عوامل منطقی، حس خوب و دوست داشتن طرف مقابل نیز مهم خواهد بود.

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/