قاتل: چاقو مال من نبود، اما چسبید به دستم، دوستم کشته شد!
هر دو تلاش کردیم چاقو را برداریم اما دست من زودتر به آن رسید. در حالی که من و سعید به یکدیگر پیچیده بودیم نمیدانم چطور شد که یک ضربه به سعید خورد. من نمیخواستم این اتفاق بیفتد. این یک حادثه بود و من قصد کشتن دوستم را نداشتم.
روزنامه خراسان نوشت:
جوانی که در یک درگیری خیابانی با ضربه چاقو دوستش را از پا درآورده است در جلسه محاکمه ادعا کرد این حادثه اتفاقی رخ داده و او ناخواسته باعث مرگ دوستش شده است.
در ابتدای این جلسه که صبح دیروز در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران، به ریاست قاضی عبدالهی برگزار شد، ابتدا روشن، نماینده دادستان به قرائت کیفرخواست پرداخت و گفت: «شامگاه ۲۵ دی ماه سال ۸۸ در نزاعی خیابانی در نزدیکی میدان سبلان جوانی به نام سعید بر اثر اصابت ضربات چاقو جان باخت. ساعتی پس از این حادثه جوانی به نام رضا به اتهام قتل وی بازداشت شد.
متهم به قتل در جریان بازجویی ها درگیری با مقتول را پذیرفت اما مدعی شد فقط یک ضربه به او زده است. با این حال طبق نظریه پزشکی قانونی ضربه ای که رضا به شکم سعید زده باعث مرگ وی شده است. بنابراین از آن جا که همه دلایل و شواهد نشان می دهد رضا عامل قتل سعید است برای وی تقاضای کیفر را دارم.»
نماینده دادستان ادامه داد: «در این پرونده پدر و شوهرخواهر رضا و همچنین پدر متوفی نیز متهم به مشارکت در نزاع منجر به قتل هستند.»
به دنبال قرائت متن کیفرخواست اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و در چند جمله خواستار قصاص متهم شدند. سپس نوبت به رضا، جوان ۲۲ ساله رسید تا از خود دفاع کند. او در دفاعیاتش گفت: «من و سعید از مدت ها قبل با یکدیگر دوست بودیم و تا به حال چندین مرتبه با همدیگر دعوا کردیم اما هر بار بعد از مدتی با هم آشتی می کردیم. اما نمی دانم این بار چطور شد که کار به این جا کشید.»
وی در تشریح شب حادثه گفت: «آن شب ما به خانه خواهرم که در نزدیکی خانه خودمان است دعوت بودیم، سعید با من تماس گرفت و گفت میخواهد من را ببیند. او که عصبانی بود و به من فحاشی میکرد گفت باید هرچه زودتر به دیدنش بروم. اما من گفتم خانه خواهرم هستم و نمی توانم بروم. از طرفی پدرم گفته بود دوست ندارد من با سعید رفاقت کنم. حدود نیم ساعت از رفتنم به خانه خواهرم گذشته بود که باز هم سعید تماس گرفت اما من جوابش را نمی دادم. تماس های او ادامه پیدا کرد تا این که پدرم فهمید و عصبانی شد. او گفت: حالش خوب نیست و به خانه خودمان برگشت.
هنوز چند دقیقهای از رفتن پدرم نگذشته بود که او با من تماس گرفت و گفت سعید و پنج، شش نفر دیگر در نزدیکی خانه سر راهش را گرفته و او را با چاقو زدهاند. من که از شنیدن این خبر عصبانی شده بودم خیلی سریع خودم را به آنجا رساندم. وقتی سعید من را دید به طرفم حمله ور شد. او ابتدا یک لگد به من زد و سپس با چاقویی که در دستش بود ضربه ای به سرم زد. با این ضربه گیج شدم. سعید روی من افتاد و چند ضربه به یکدیگر زدیم تا اینکه چاقو از دستان سعید روی زمین افتاد. هر دو تلاش کردیم چاقو را برداریم اما دست من زودتر به آن رسید. در حالی که من و سعید به یکدیگر پیچیده بودیم نمیدانم چطور شد که یک ضربه به سعید خورد. من نمیخواستم این اتفاق بیفتد. این یک حادثه بود و من قصد کشتن دوستم را نداشتم.»
او همچنین در جلسه محاکمه به دست و پای پدر و مادر سعید افتاد و از آنها خواست او را ببخشند. رضا گفت: «ای کاش من به جای سعید کشته می شدم تا این همه مصیبت را تحمل نمی کردم.»
در ادامه این جلسه دیگر متهمان نیز در جایگاه حاضر شدند و به دفاع از خود پرداختند و در پایان پس از اخذ آخرین دفاع از متهم ردیف اول، هیئت قضات وارد شور شدند تا رای خود را در این باره اعلام کنند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)