صفحه 1 از 47 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 467

موضوع: *^*^* زبان خوراكي ها *^*^*

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    *^*^* زبان خوراكي ها *^*^*

    مطالب اين تاپيك از كتاب زبان خوراكيها اثر" دكتر غياث الدين جزايرى " گرفته شده است.



    اسم من ((كنگر)) است
    در من املاح بسيارى موجود است


    ترشحات غدد را زياد مى كنم
    خودم براى كليه و مثانه مضرم ، اما ريشه ام براى آنها مفيد است
    هضم غذا را آسان مى كنم و جراحات روده را التيام مى دهم براى آن ها كه بمرض پيسى گرفتارند مرا توصيه كنيد...
    كنگر چو برآورد سر از خاك زمين گفت
    خرما نتوان خورد ازين خار كه كشتيم
    اسم من كنگر است . به عربى به من عكوب - سلبين و خربع گويند و در كتب قديم حرشف - كندل - جندل - كعيب - كعوب و عقوب ذكر كرده اند، زادگاه اوليه من صحارى خشك ايران و آسيا و آفريقا مى باشد. با اينكه شما ايرانيان در دنيا به وطن پرستى معروف مى باشيد، معذلك جاى بسى تعجب است كه در كتابهاى جديد مرتبا از ((آرتيشو)) كه يك گياه خارجى بوده و اكثر مردم آنرا نمى شناسند، و طرز پختن و خوردن آنرا نمى دانند، تعريف مى كنيد و هيچگونه اسمى از من و منافع سرشار من كه يك گياه ايرانى بوده ، و از قديم به صورت خورش و مخلوط با ماست و كشك مصرف داشته ام نمى بريد.
    غذاشناسان اروپايى مرا نمى شناسند و چون مخصوص بيابانهاى خشك و لم يزرع بوده و تاكنون اهلى نشده ، و از كودهاى شيميايى بهره مند نشده ام ، در اروپا بعمل نمى آيم و در بازار آنجا وارد نشده ام و با اين وصف جاى تعجب است كه بعضى ها نوع بزرگ مرا كنگر فرنگى مى خوانند و عده اى هم آرتيشو را كنگر فرنگى مى دانند و اين هم صحيح نيست . زيرا خواص ما با هم فرق بسيار دارد. من انواع و اقسام دارم و خواص ما تقريبا يكسان است . به انواع ماشكاعى - طوبه و كافيلو و كنگر خر مى گويند.
    البته خر به معنى بزرگ است . من داراى ويتامين هاى ((آ)) ((ب )) و ((ئى )) هستم و املاح زيادى همراه دارم و نيز داراى هورمونهاى گياهى بوده ، و ترشحات غدد را تقويت مى نمايم و از اين رو در معالجات هورمونى مى توانم خدمات شايان و برجسته اى بنمايم . شهرت من در تقويت غرايز جنسى است ، ولى تنها يك مقوى ساده نيستم بلكه محرك شهوت بوده ، و آن را لذت بخش مى نمايم ...
    دومين استفاده اى كه در معالجات هورمونى مى توان از من كرد، معالجه برص است . اين بيمارى نتيجه بر هم خوردن تعادل ترشحات غدد داخلى بوده ، و در طب جديد تاكنون راه معالجه ى قطعى پيدا نشده است . در حاليكه در گذشته ، پزشكانى بودند كه اين بيمارى را معالجه كرده و اسرار آنرا براى خانواده ى خود حفظ نموده و به ديگران نياموخته اند و چون اين اسرار بر زبان خوراكيها پوشيده نيست بر خوانندگان آن نيز بتدريج فاش خواهد شد. يكى از طرق معالجه پيسى در گذشته اين بود كه آب مرا گرفته ، با يك سوم آن موم و روغن مخلوط كرده و روى لكه هاى برص مى گذاشتند.
    من بادشكن و پيشاب آور بوده ، و از شكم روش جلوگيرى مى كنم . به درمان مرض قند كمك مى نمايم ، هضم غذا را آسان مى كنم - كليه و مثانه را گرم مى نمايم زخم ريه و جراحات روده را التيام مى دهم . ضماد من جهت معالجه ((گرى )) مفيد بوده ، و از ريزش مو جلوگيرى مى نمايد. ضماد من جهت خوشبو كردن عرق بدن توصيه شده است . براى معالجه اورام سخت و خارش هاى پوستى مى توانيد از مرهمى كه جهت معالجه پيسى دستور دادم استفاده كنيد و اثر فورى آنرا ببينيد. ضماد ريشه من جهت سوختگى آتشس و پيچيدگى عصب نافع است . صمغ بوته ى من كه پيشينيان به آن كنگرزد مى گفتند، ايجاد قى مى كند و همراه آن صفرا و بلغم را خارج مى نمايد. ضماد آن اورام را فرو مى نشاند. مقدار خوراك آن از سه گرم تا هفت گرم است .
    حال براى اين كه تصور نشود، زبان خوراكيها تعصب ملى داشته و فقط از خوراكيهايى بحث مى كند كه ايرانى الاصل باشند، عنان سخن را بدست آرتيشو مى دهم تا او هم خود را بشما معرفى كند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    آرتيشو
    اسم من در زبان فرنگى ((آرتيشو)) مى باشد و در كتب قديم گياه شناسى بمن انگنار - انگيناز - و قناريه مى گفتند. بعضى ها هم بمن كنگر فرنگى و كنگر بستانى مى گويند. ميوه ى من صنوبرى و شبيه ميوه ى درخت كاج است . با اين فرق كه رنگ من سبز بوده ، و تك برگ هايى كه روى آن است تيغى شبيه سوزن قرار دارد.
    براى پختن من ميوه ى مرا در ديگ طورى قرار دهيد كه ساقه آن بطرف پايين و برگهاى آن به سمت بالا باشد بعد كمى آب ريخته و روى آتش ملايم بگذاريد تا پخته شود، بعد به آن كمى نمك زده ، ميل نماييد. مقدار زيادى از املاح و مواد مؤ ثر و مفيد من در آن آب حل مى شود. باين جهت بهتر است آب مرا هم ميل فرماييد.
    پخته من به آسانى هضم مى شود، و بهر معده اى حتى اگر ضعيف باشد سازگار است ، ولى من براى كليه و مثانه خوب نيستم ، و آنها را تحريك مى كنم اگر كليه ى شما خوب كار نمى كند، و يا مبتلا به سنگ كليه و مثانه هستيد بايد از خوردن من پرهيز نماييد.
    زادگاه اوليه من نواحى بحرالروم است ، ولى امروزه در اكثر كشورها بمنظور استفاده ى غذايى و دارويى كاشته مى شوم . در ايران نيز چند سالى است مرا كاشته اند، و گاهگاهى در سبزى فروشيهاى لوكس پيدا مى شوم . قسمت مورد استفاده غذايى من انتهاى برگ هاى روى ميوه و طبق آن است ، در زبان فارسى به اين نوع طبق نهنج گويند - اين نهنج گوشتدار بوده ، و قسمتى از گوشت آن در برگها پيش رفته است . براى خوردن آن بايد ابتدا برگها را تك تك كنده ، و با كمك دندان گوشت آنها را به دندان بكشيد، و بعد گوشت نهنج را ميل نماييد. اگر ميوه من تازه باشد، تمام نهنج گوشتدار و قابل خوردن است .
    ميوه من سرشار از ويتامين هاى ((آ)) و ((ب )) مى باشد و املاح معدنى مثل گوگرد و منگنز و فسفر زياد دارد. من اشتها را باز مى كنم ، خون را پاك مى نمايم ، و چربى و اوره ى خون را پايين مى آورم ، و براى مبتلايان به مرض قند مفيد مى باشم .
    براى معالجه اسهال ، معمولا مرا خام مى خورند و براى اين كار معمولا از ميوه هاى تازه و جوان بايد استفاده نمود. اگر به خوردن خام من راغب نيستيد، مى توانيد آب مرا گرفته و نوش نماييد. به مادران بچه شيرده توصيه كنيد كه از خوردن من صرفنظر نمايند. زيرا من شير را در ********** خشك مى كنم .
    براى مبتلايان به رماتيسم و نقرس و يرقان و سنگ كليه و مثانه مفيد مى باشم جوشانده ى ريشه من ، به تنهايى يا همراه با پوست بيد تب بر بوده ، تب و لرز را معالجه مى كند.
    جوشاندن برگ من ، يعنى همان برگهايى كه روى نهنج صنوبرى قرار گرفته و سر آن سوزن دارد، يكى از دوستان كبد است .
    ميوه ى پخته ى مرا بلافاصله پس از پختن ميل نماييد، و آنها را براى روزها بعد نگاهدارى نكنيد. زيرا ميكروبهايى در روى آن رشد مى نمايند كه باعث دل درد و مسموميت مى شوند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #3
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    من ((بو مادران )) هستم
    اسم من بومادران مى باشد. به من علف هزار برگ - زهرة القنديل هم گفته اند. در كتابهاى گياه شناسى قديم ايران ، اسم يك نوع من برنجاسب و نوعى ديگرم قيصوم ذكر شده است ، بطور خودرو در ايران و نقاط مختلف اروپا، در كنار جاده ها و دشت مى رويم ، سر شاخه هاى گلدار من داراى يك اسانس معطر فرار و چند تركيب دارويى است مقدارى اينولين - مواد چربى و مومى و كمى تانن هم دارم ، مرا در اروپا به عنوان تب بر و نيروبخش و ضد تشنج استعمال مى نمايند، مصرف من براى ادرار زياد مى كنم - تب شكن هستم جوهر مرا به صورت ماليدنى مى توانيد بر روى محل دردناك اورام و روماتيسم استعمال كنيد، و با وازلين و روغن هاى ديگر مخلوط كرده ، و بعنوان پماد يا كرم مسكن بكار بريد. جوشانده ى سر شاخه هاى گلدار من عادت ماهانه زنان را باز مى كند و زايمان را آسان مى سازد و سنگهاى كليه و مثانه را ميريزاند. ضماد من جهت درد سينه و انواع سردرد و سرسام بكار برده شده است . اين ضماد اورام را مى خواباند و اگر روى شقيقه بگذاريد، دماغ را باز مى كند. پاشيدن سوخته من روى زخم مفيد است - استنشاق آب جوشانده ى من جهت درمان زكام و نزله و آنفولانزا توصيه شده است ، اين جوشانده ضد تنگى نفس - معالجه تب و لرز - پاد زهر سموم و مسكن دردهاى مفاصل و عرق النساء مى باشد، بخورد و دود من حشرات را فرار مى دهد. اگر ضماد مرا روى محل نيش عقرب بگذاريد، فورا درد آنرا ساكت مى كنم . سوخته مرا براى جلوگيرى از خونريزى بكار مى برند، اگر ضماد مرا گرم گرم روى محل گرى بگذاريد به روييدن مو كمك مى كنم سابقا براى زود درآمدن ريش ، سر شاخه هاى مرا با روغن ترمس (باقلاى مصرى ) مخلوط كرده ، روى صورت جوانان و مردان كوسه مى گذاشتند و عقيده داشتند كه اثرش قطعى است . براى تسكين اعصاب دم كرده پنج درصد مرا بكار بريد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #4
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    من ((انبه )) هستم
    42
    به فارسى به من ((انبه )) مى گويند و اعراب آنرا معرب كرده ((انبج )) خوانده اند در كتب قديمى ((موانبه )) و نغزك نيز ذكر شده است .

    زادگاه اوليه من هندوستان و نواحى استوايى است و اكنون در بلوچستان است . غرغره ى اين عصاره ، مخلوط با كمى آب جهت دردگلو و اورام لوزتين بكار مى رود. پوست من داراى 15 تا 18 درصد تانن است ، و يك قاشق چاى خورى كوبيده آن دو مرتبه در روز براى معالجه اسهال كافى است ، برگ هاى مرا در هندوستان به يك دسته از **********داران كه سم آنها دو شقه است مى دهند و از ادرار آن ها رنگ زردى مى گيرند كه در رنگرزى و نقاشى بكار مى رود، صمغ درخت من كمى در آب حل مى شود و از انواع صمغ عربى است .
    درخت من از بزرگتر از درخت گردو است . ميوه من ابتدا گس و بعد ترش مى شود، و در اثر زياد ماندن در روى درخت ، كم كم شيرين مى گردد.
    ميوه من بوى خوشى نظير عنبر دارد، مقوى جسم و روح و اعضاى دستگاه گوارش است . كليه و مثانه را باز و تقويت مى كند - دهان را خوشبو كرده ، و رنگ چهره را باز مى كند. براى خفقان سرفه - سياه سرفه - تنگ نفس و انواع سردرد و معالجه اسهال و دردهاى قولنجى زياد تجويز مى شود. مسكن عطش بوده ، اشخاص لاغر را فربه مى نمايد. پيشاب آور و ملين است . زياده روى در خوردن من براى صاحبان مزاج گرم خوب نيست ، و خوردن من در شكم خالى ناراحت كننده مى باشد مخصوصا نبايد ترشى مرا در موقع گرسنگى خورد، بلكه بهتر است ، آنرا در نيمه دوم غذا، يعنى موقعى كه التهاب گرسنگى خوابيد همراه با خوراك تناول نمود. مربا و ترشى من ، براى تقويت معده اثرى نيكو دارد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. #5
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    سم من ((سيب زمينى )) است

    من از آمريكاى جنوبى آمده ام
    مسكن دردهاى معدى هستم
    مقوى قلب بوده ، لثه ها را محكم كرده و از خونريزى آن جلوگيرى مى كنم
    تنورى ن ويتامين بيشترى دارد
    از سرخ كردن من بپرهيزيد... و اگر زخم معده داريد از نوع اسلامبولى من استفاده كنيد....

    به من در فارسى سيب زمينى مى گويند و چون در زمان ناصرالدين شاه ، ميرزا ملكم خان مرا به ايران آورد، مدتى به ((آلوملكم )) معروف بودم . اعراب به من بطاطا - بطاطس و بطاطه مى گويند و عده اى هم از آنها مرا ((تفاح الارض )) مى خوانند. زادگاه اوليه من آمريكاى جنوبى است و براى اولين بار ملاحان اسپانيايى مرا در كشور پرو پيدا كرده و در سال 1550 يعنى چهارصد و بيست سال قبل به اروپا آوردند، و از آن تاريخ كشت من در جهان شروع شد و اكنون در بيشتر كشورها به عمل مى آيم ، قسمت قابل استفاده من در تغذيه و درمان ، غده زيرزمينى است كه به نام سيب مشهور شده است .
    گل و برگ من به علت داشتن سم سولانين چندان مصرفى ندارد. معذلك جوشانده سى در هزار آنها، خواب آور و آرامبخش است . براى رماتيسم - ضعف اعصاب و درد مفاصل تجويز مى شود. اگر اين شربت را با عسل شيرين كنيد، براى رفع عفونت هاى ريوى و معدى مفيد شناخته شده است . سم سولانين من با سم ساير خانواده ى ما فرق دارد. اين سم قى آور بوده . مردمك ديده را باز مى كند. توليد سرگيجه ، قولنج و اسهال مى نمايد. رنگ چهره را برافروخته و ايجاد تشنج مى كند، و درمان آن پس از شستشوى معده ، خوردن شير و تخم مرغ است . اين سم در تمام قسمت هاى بوته من وجود دارد و تنها در غده ى زيرزمينى من مقدار آن كم است ، ولى پس از جوانه زدن زياد مى شود و علامت آن سوزاندن بيخ گلو است . گرچه خوردن من در اين حالت براى تسكين دردهاى عصبى و معدى و خارش اگزما مفيد است ، ولى بايد از خوردن آن اجتناب كرد. من ملين هستم و به علت داشتن بيست ميلى گرم ويتامين ث درصد گرم ، ضد رقيق شدن و فساد خون بوده ، لثه ها را محكم و از خونريزى جلوگيرى مى كنم . اگر مرا پوست كنده در آب جوش بيندازيد، و بپزيد فقط چهل درصد از ويتامين ((ث )) خود را از دست داده ، و شصت درصد را حفظ مى كنم ، ولى اگر مرا در آب سرد انداخته و بعد بجوشانيد پنجاه درصد از ويتامين ((ث )) من از بين مى رود، و اگر پوست كنده بپزيد 65 درصد از ويتامين من نابود مى شود. تنورى و كباب شده من ويتامين بيشترى دارد.
    علاوه بر ويتامين ((ث )) من داراى ويتامينهاى ((ب )) و املاح پتاسيم و فسفر آهن - منيزى و آهك هستم . به علت داشتن پنج گرم املاح پتاسيم در يك كيلوگرم ، مقوى قلب بوده و با داشتن مواد نشاسته اى ، براى مبتلايان به مرض قند زيان ندارم و اين دسته از بيماران مى توانند بجاى نان تنورى مرا ميل نمايند. ولى اگر مرا در آب انداخته بپزند، مقدارى از املاح من در آب حل شده ، و براى مبتلايان مفيد نيست ، مگر آنكه آب جوشانده مرا همراه با من نوش نمايند. به بيماران قلبى توصيه كنيد كه براى جبران كمبود پتاسيم ، يك رژيم غذايى با من بگيرند و براى اين كار، ابتدا چند روز شير زياد ميل نمايند و بعد سه روز متوالى هر روز يك كيلو تنورى يا پخته ى مرا بدون نمك زدن بتدريج در شش نوبت ميل نمايند و بجز من غذاى ديگرى نخورند. در روز سوم مقدار ادرار خيلى زياد مى شود و بايستى رژيم را قطع كنند. مقدار نشاسته در انواع من فرق مى كند. در انواع درشت من كه به سيب زمينى آردى معروف است ، زيادتر و در نوع اسلامبولى و فشندى كمتر است . من داراى دو تا سه درصد مواد ازته و نيم درصد چربى هستم .
    بدترين غذايى كه در ايران با من درست مى كنند، سرخ كرده من است كه غالبا آنرا برشته مى نمايند، اگر مى خواهيد مرا همراه با روغن بخوريد، آب پز آنرا گرم گرم پوشت كنده با كره مخلوط و نرم نماييد و اگر مى خواهيد با روغن بپزيد بهتر آن است كه روغن مايع گياهى را جوشانده و خلال هاى مرا در آن بريزيد و بهم بزنيد و پس از آنكه كف آن تمام شد و من بخوبى پخته شدم ، آنها را با كفگير گرفته در آبكشى كه روى ديگ روغن قرار گرفته بريزيد و بگذاريد روغن اضافى آن خارج مى شود، براى تهيه چيپس معمولا خلال مرا در آب انداخته و نشاسته ى آنرا مى گيرند و بعد بطريق فوق در روغن مى پزند و بعد نمك زده و بسته بندى مى كنند. از خوردن آن موقعى كه زياد مانده است خوددارى كنيد و اطفال را از خوردن آن منع نماييد.
    اگر آب پز مرا گرم گرم پوست كنده و له كنيد و روى مواضع دردناك و متورم بگذاريد، درد آنها را تسكين خواهد داد. من به علت داشتن املاح فسفر شهوت را زياد مى كنم و قواى عقلانى را تقويت مى نمايم . يكى ديگر از خواص من زياد شدن ادرار است . كليه و مثانه را به اين وسيله زهكشى مى كنم . مهمترين خاصيت درمانى من كه شايان توجه و تحسين است ، معالجه زخم معده مى باشد. من به علت داشتن دياستازو آنزيمى مخصوص ، زخم هاى معدى را التيام و فضولات خارجى معدى را كه غالبا سبب زخم هستند همراه خود دفع مى نمايم . حتى اگر اين فضولات تكه هايى فلزى را از قبيل ميخ - سنجاق و ذرات لعابى باشد.
    براى معالجه زخم معده ، آب نوع اسلامبولى مرا خام گرفته و ميل نماييد. براى جبران كمبود ويتامين ((ث )) رنده كرده خام مرا همراه با سالاد ميل كنيد و در موقع تهيه سالاد اوليويه ، خام مرا رنده كرده اضافه نماييد.
    پخته و آب پز مرا زياد نگاه نداريد. زيرا يك نوع قارچ سمى مى تواند روى آن رشد نمايد.
    در صنعت با من الكل و عسل مصنوعى و نشاسته درست مى كنند.
    اگر هنگام شب مرا با روغن گردو به سالاد اضافه كنيد براى از بين بردن كرمهاى معدى و روده اى مفيد مى باشم . ضماد خام من مرهمى گرانبها و عالى است . اگر آنرا روى يك پارچه تميز گذاشته ، روى پلك چشم هاى ورم كرده بگذاريد ورم آنرا فرو مى نشانم . ترك دست و پا را كه در اثر سرمازدگى پيدا مى شوم ، معالجه مى كنم و درد و سوزش و سوختگى را برطرف مى سازم . رنده كرده خام من مخلوط با روغن زيتون بثورات چركى جلدى را درمان مى كند و گذاشتن اين مرهم روى دكمه اى بواسير و نواسير مفيد است .
    اگر خام مرا در شير رنده كنيد، بهترين شير زيبايى جهت نرم و لطيف كردن پوست هاى دست و صورت شما مى باشم و به اين شير بهتر است كمى گلاب اضافه نماييد. اگر آبگوشت يا آش شما در اثر غفلت كمى شور شد مى توانيد تكه هاى مرا در آن بريزيد تا نمك اضافى را به خود جذب نمايم .
    اگر در سماور و كترى شما املاح آهكى رسوب كرده و قشر سختى به وجود آورده است ، مى توانيد پوست مرا در آن ريخته بجوشانيد تا آنها را كنده و تميز نمايم .
    اگر غذاى شما در اثر مسامحه سوخت و ديگ شما ته گرفت ، مى توانيد چند دانه از نوع آردى مرا در آن انداخته ، در كمى آب بپزيد و بعد آنرا به ته ديگ ماليده و ذرات سوخته را به كمك آن پاك نماييد.
    من در شهرهاى صنعتى اروپا و آمريكا يك وعده غذاى كارگران را تاءمين مى كنم و آلمان ها پيشرفت خود را در علم و صنعت از نيروى من مى دانند. در ايران مرا در آبگوشت ، طاس كباب و اسلامبولى و خورش قيمه و اكثر خوراكى هاى فرنگى اضافه مى نمايند، تنورى و آب پز مرا همراه با گلپر زياد مى خورند اگر مى خواهيد فرزندان شما در درس پيشرفت نمايند، مرا به خوراك آنها اضافه كنيد و پوره مرا به اطفال شيرخوار كه مى خواهند غذا خور شوند بدهيد، براى باز شدن آبسه ى دندان ، تنورى يا پخته مرا گرم گرم له كرده كنار آن بگذاريد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. #6
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    من ((5 انگشت )) يا ((فلفل بيابانى )) هستم
    48
    در اطراف تهران و كرج به من ((فلفل بيابانى )) و در اطراف شير از ((دل آشوب )) در نيكشهر و ايرانشهر ((بنگاله )) و گونك نامند. من در نواحى البرز - خراسان - خرمشهر - شهبازان - كازرون - اطراف خليج فارس - بندرعباس - صالح آباد و قم مى رويم .

    اعراب به من ((فنجكشت و اثلق )) و فرنگى ها ((گاتيليه )) مى گويند. زادگاه اوليه من ايران و آسياى مركزى است . ولى امروزه در جنوب اروپا و در سواحل درياى مديترانه كاشته مى شوم .
    درختچه اى هستم زيبا، به ارتفاع 5/1 تا دو متر مرا به علت گلهاى زيبايى كه دارم ، به عنوان يك درخت زينتى مى كارند - برگهاى من پنجه اى و پنج تايى است - گلهاى من به رنگ آبى و شبيه سنبله اى است دراز. ميوه من آبدار و ميان آن سخت و بادوام است . اگر برگ مرا بدست بماليد، بوى خوشى از آن استشمام مى شود. ميوه من قابض بوده و به هضم غذا كمك مى كند. دماغ و كيسه صفرا و معده را باز مى نمايد و براى سردرد مفيد است . براى معالجه جنون ، بواسير و گرفتگى طحال و ورم رحم تجويز شده است . براى يائسگى پيشرس مرا تجويز كرده اند. براى پيچيدگى اعصاب و ترك تهيگاه (شقاق ) و جلوگيرى از تاءثير زهر مار و حشرات ديگر، بكار مى روم و چنانچه برگ تازه مرا كوبيده ، بدون آب مانند شامى در روغن سرخ كنند و بعد با عسل آنرا به زنى ، كه مبتلا به ((پرسوت )) است بخورانند، درمان خواهد شد (پرسوت يك بيمارى رحمى است كه بعد از زايمان همراه با تب ديده مى شود و علامت آن زردى و ضعف و كم اشتهايى است ) اگر با خوردن يكى دو دانه از اين شامى حال آنها رو به بهبودى رفت ، معالجه را ادامه دهيد.
    ضماد ميوه وبرگ من جهت دردسر و بواسير نافع است . خوردن برگ من شير را زياد و شهوت را كم مى كند. ادرار و خون عادت ماهانه را نيز كم مى نمايد. حمول و بخور برگ و ميوه من ، همراه با مقدار مساوى پونه جهت باز شدن ادرار و قاعدگى و نشستن در آب جوشانده آنها، جهت ورم رحم و مقعد و مرهم آن با روغن و برگ موجهت ورم بيضه مفيد است . ضماد گرم برگ من ، براى ورم بيضه و بيضه ى آب آورده مفيد است .
    ميوه من لطيف تر از برگ من است و من براى كليه ضرر دارم و بهتر است هميشه مرا همراه با صمغ عربى مصرف نمايند تا زيانم از بين رود و براى كبد مفيد باشم .
    مقدار خوراك ميوه من تا يك مثقال است ، هفت عدد از برگ من مسهلى قوى است . من سابقا جزو تركيب يكى از آبهاى ضد سوزاك بودم و مرا از آن جهت اضافه كرده بودند كه جلوى تحريك را بگيرم تا زخم التيام پذيرد و چون اثر من بعد از بهبودى هم ادامه داشت ، آنرا حذف كردند و بجاى آن انيسون اضافه نمودند.
    راهبان و پارسايان در بهار مرا زير خود فرش ميكنند تا شهوت بر آنها غلبه نكند تكيه كردن بر چوب درخت من مانع آميزش و شهوت است و گذاشتن من زير فرش خواب مانع احتلام است .
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  12. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. #7
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    اسم من ((عسل )) است !
    50
    هم دوا هستم ، هم غذا
    اكسير طول عمر را در من جستجو كنيد
    هيچ نوع ميكربى در من اثر ندارد....زيرا دشمن سرسخت آنها هستم .
    شفابخش زخمهاى دهان بوده سستى اندام و عضلات را از بين مى برم .
    پادزهر خوبى براى سموم مختلف هستم .
    دوست كبدم و سنگهاى كليه و مثانه را خرد مى كنم .
    و خلاصه هزاران خاصيت ديگر كه كمتر كسى از آن مطلع است !


    مرا به فارسى انگبين ، و برادر ارجمندم را كه خوراك ملكه كندو بوده ، و داراى اكسير جوانى و طول عمر است ، شاه انگبين گويند - شهد - نوش - نوشابه - هم به من گفته اند.
    من از زمانهاى خيلى دور، يعنى قبل از پيدايش انسان در كندوهاى طبيعى ، در لابلاى صخره ها و شكاف درختان جنگلى وجود داشتم ، من از نيكنوش گلها و برگها و دمبرگها كه بوسيله زنبور عسل كشيده مى شود درست مى شوم زنبور عسل تمدنى بسيار قديمى دارد و قوانين كندو از زمانى اجرا مى شد كه انسان آشنا به مقررات انتظامى و حقوقى نبود، مصريان و ايرانيان عهد باستان ، تقريبا چهارهزار سال پيش به اصول كندودارى و پرورش زنبور عسل همت گماردند، سقراط مرا اكسير طول عمر مى دانست . من تنها ماده قندى بودم كه قبل از قند، كام انسان را شيرين كرده و ارزش غذايى خود را در طول تاريخ حفظ نموده ام .
    در مقابر فراعنه ى مصر، كوزه هايى پر از عسل ساليان دراز باقى مانده ، و هنوز با گذشت چهل قرن فاسد نشده ، و مقدارى از منافع خود را حفظ كرده است و اين خود از عجايب ذاتى من است كه با وجود شيرينى ، ترش نمى شوم ، كپك نمى زنم و تغيير ماهيت نمى دهم . در قرآن مجيد سوره ى مباركه ى ((نحل )) در شاءن من نازل شده و اين افتخارى بس بزرگ براى من است .
    عده اى مرا هم دوا و هم غذا دانسته اند. من اين تعريف را قبول ندارم ، زيرا دوا معمولا به آن دسته از گياهان اطلاق مى شود كه با بدن انسان بيگانه بوده و پس از تاءثير، زيان فراوانى به دنبال مى آورد و با توجه به اينكه در عصر حاضر، بعضى از داروها بيفايده و خطرناك مى باشند كمال بى انصافى است اگر كسى مرا دوا بخواند، من با بدن انسان آشنا و يكى از غذاهاى اصلى شما هستم كه بدون تشريفات و به آسانى هضم شده ، جذب ياخته هاى عضلات شما مى گردم . بهترين تعريفى كه تاكنون از من شده ، و سزاوار آن مى باشم شفا است كه بنا بر مندرجات قرآن مجيد، در من وجود شفا موهبتى است كه ايزد توانا آنرا در نيكنوش گياهان به وديعت نهاده و براى آنكه انديشمندان پى به عظمت دستگاه آفرينش برند، به زنبور عسل دستور داده است كه آن را از شيره گلها و برگها گرفته ، و مرا كه حاوى نيكنوشهاى گوناگون به رنگهاى مختلف هستم بسازد.
    اسرار ساختمان من با وجود پيشرفت هاى علمى هنوز بر زيست شناسان و دانشمندان ديگر كشف نشده ، و فقط مى دانند كه زنبور عسل پس از مكيدن شيره گياهان آنرا به كيسه ى عسل كه در شكم است برده و پس از چند عمل شيميايى ناشناخته و محرمانه ، آنرا به مايعى خوشبو و خوش طعم ، مقوى ، نشاطآور، و نيكو خصال تبديل كرده و در خانه هاى مومين كه قبلا ساخته شده است ، ذخيره مى نمايد. براى تهيه يك كيلو از اين شهد گوارا زنبور ناگزير است دو ميليون دفعه روى گلها بنشيند و براى شما انگبين تهيه نمايد كه هم غذا باشد و هم شفا، حال اگر زنبور بجاى مكيدن شيره گلها از قند سفيد استفاده كند، فرآورده او را نمى توان عسل ناميد و به همين جهت است كه در قوانين كشورهاى مترقى ، عسل به شهدى اطلاق مى شود كه آنرا زنبور عسل پس از تغذيه از گياهان مختلف ساخته باشد. هنر من تنها شفاى بيماران نيست ، بلكه اكسير طول عمر نيز در شاه انگبين قرار دارد، و از اين رو مشاهده مى فرماييد كه عمر ملكه زنبور عسل كه تنها از شاه انگبين تغذيه مى كند، چهار تا پنج سال مى باشد. در صورتى كه عمر زنبورهاى كارگر تابستانى شش تا هشت هفته و عمر كارگر زمستانى كه از اضافات شاه انگبين بهره مند مى شوند، شش تا هشت ماه است . حال ببينيد دو زنبور كه يكى از انگبين و ديگرى با شاه انگبين تغذيه مى كند، چقدر تفاوت طول عمر دارند.
    اين كه گفته شد خدا شفا را در نيكنوش ما قرار داده است ، تنها يك ادعا نيست ، بلكه متكى به دلايل علمى و تجربى زير مى باشد، نخستين تجربه اى كه آزمايش آن با وسايل علمى امروزى بسيار آسان است ، اين است كه شما مى توانيد مقدارى ميكرب خطرناك را با من مخلوط كنيد و ببينيد با اين كه من يك ماده ى غذايى كامل هستم و بايستى محيط خوبى براى پرورش ميكربها و قارچها باشم ، نه تنها اين موجودات در روى من رشد نمى نمايند، بلكه به زودى از بين رفته و اجساد آنها نيز به تدريج محو و نابود خواهد شد. اين تجزبه كوچك و بسيار آسان از آن جهت شايان توجه است كه من فاقد مواد سمى هستم و با اين حال ، خاصيت ميكرب كشى و ضد عفونى كننده ى من از قوى ترين زهرها زيادتر و از همه آنتى بيوتيك ها وسيع تر است . ممكن است بعضى بپرسند كه من با كدام اسلحه به جنگ اين موجودات خطرناك مى روم ، و چگونه اين جانوران موذى را از بين مى برم . سؤ الى است بسيار بجا و منطقى . من داراى چندين نوع آنتى بيوتيك خوراكى و بى ضرر با طيفى وسيع كه انسان نسبت به آنها حساسيت ندارد بوده و نيز داراى تشعشعات راديواكتيو، و از همه مهمتر داراى مقدارى دياستاز و عوامل زنده هستم كه مى توانند اين ميكربها را خورده و از بين ببرند و حتى قادرند هر ماده ى خارجى را كه با عسل مخلوط شود از خود برانند و روى همين اصل است كه عسل مخلوط و تقلبى به آسانى شناخته شده و حتى اگر قند هم به آنها بزنند، به صورت شكرك درآمده متقلبين را رسوا مى نمايد. اين عوامل زنده كه در عسل هر چه تازه تر باشد بيشتر است هنرهاى بسيار دارند كه دانستن بعضى از آنها خالى از لطف نيست . اولين كار اين دسته تجزيه ى قند چغندر به قندهاى انگور و توت است و با اين كه ابتدا من داراى مقدارى از نوع قند چغندر هستم معذلك پس از چندى فاقد آن شده ، و تمام قندهاى من ، تجزيه شد به قند توت تبديل ميشود عوامل زنده مى توانند مواد نشاسته اى و چربى را نيز تجزيه و تبديل نمايند و روى همين اصل است كه قوى ترين ميكربها و قارچها در برابر آنها ياراى مقاومت ندارند. اگر شما عسل تازه را روى پينه هاى دست و پا و زبرى هاى روى زانو و آرنج بماليد، آنها را از بين خواهد برد و با همين حربه است كه من مى توانم سنگرهاى ميكرب هاى كهنه و مزمن را خراب كرده و به داخل آنها نفوذ نمايم .
    يكى ديگر از خواص شفابخشى من آن است كه هر دارويى با من مخلوط شود و يا همراه من مصرف گردد خاصيت بهى بخشى آنرا چند برابر مى نمايم ، و روى همين اصل مسلم بود كه پزشكان و داروسازان قديم بيشتر داروها را همراه من تجويز و تهيه مى كردند.
    من با داشتن قند فراوان سركه نمى شوم و قندهاى من با شيرينى فراوانى كه دارند، به دندان هاى شما صدمه نمى زنند، بلكه مى توانند آنها را سفيد و لثه ها را محكم سازند.
    خاصيت ضد عفونى كننده من ، اگر تاكنون بر شما ثابت نشده است مى توانيد يك كاسه عسل و يك كاسه شربت قند را كنار هم بگذاريد. پس از چندى خواهيد ديد كه پشه و مگس در روى كاسه شربت جمع شده ، ولى جراءت نزديكى به عسل را ندارند.
    شما مى توانيد از خاصيت ضد عفونى كننده من براى كليه امراض جلدى به صورت خالص و يا مخلوط با مواد گياهى ديگر استفاده كنيد - مضمضه با شربت من براى زخم هاى دهان و غرغره با آن جهت اورام گلو بسيار سودمند است . بهترين خمير دندان را مى توانيد از تركيب من با مواد ديگر درست نماييد و ماليدن خالص من به لثه و دندان نيز نافع است و سبب روييدن گوشت نو مى شود. من معده و عروق را باز مى كنم ليزابه هاى بلغمى را جذب و از عمق بدن بيرون مى آورم . براى سستى اندام و عضلات و استسقاء و ورم طحال مفيد مى باشم .
    بادشكن بوده براى معالجه قولنج روده تجويز شده ام ، پادزهر سموم ، مخصوصا مسموميت غذايى هستم و دوست كبد و شكننده سنگهاى كليه و مثانه مى باشم . من به علت طعم شيرين ، خاطرخواه زياد دارم و ناسازگارى غذا را از بين برده ، غذاهاى ناگوار را گوارا مى سازم . چون زود جذب ياخته ها مى شوم ، هر دارويى كه همراه من خورده شود به سرعت اثر نيكنوش را خواهد بخشيد.
    من حاوى تمام ويتامين ها و تمام عناصر معدنى مورد نياز بدن انسان هستم و كمبودهاى غذايى را جبران مى نمايم ، با داشتن قند زياد، آن گونه كه ساير قندها براى مبتلايان بمرض قند ضرر دارند زيان بخش نيستم . ترشحات غدد داخلى و بزاق را تعديل مى كنم و براى معالجه سختى عمل بلع و خشكى گلو و درمان سرفه زياد توصيه و تجويز شده ام . مبتلايان به مرض كم خوابى و بى خوابى مى توانند از من استفاده كنند. قبل از خواب چند قاشق مرباخورى از شهد گواراى من ميل نمايند. براى رفع دل درد و يبوست و كم اشتهايى مى توانيد از من استفاده كنيد. خوردن من جريان خون را آسان مى كند و كندى آنرا از بين مى برد و گرفتگى مويرگها را باز مى نمايد و از سكته قلبى جلوگيرى مى نمايد. براى زخم معده و امعاء مفيد است و ترشى معدى را از بين مى برد و اشتها به غذا را زياد مى كند.
    در دوران پيرى براى حفظ سلامتى انسان ، غذايى مناسبتر از من نيست . به اشخاص سالخورده بگوييد كه تا مى توانند از خوردن قند سفيد كه بى جان و مرده است خوددارى كرده و از شهد من كه زنده و فعال است تناول نمايند.
    در صنعت داروسازى از وجود من براى شيرين كردن داروها بجاى قند استفاده مى كنند تا بيماران شما شفاى عاجل پيدا نمايند. مرا همراه خمير دندان كنيد تا كرم خوردگى را از بين ببرم . در حب ها - در شيافها و پمادها از من داخل كنيد تا اثر معجزه آساى آنرا ببينيد. در شهرهاى جنوبى فرانسه ، شربت مرا با مخمر آبجو مخلوط كرده و مى نوشند. عمل آنها چندان خوب نيست . زيرا مخمر آبجو قادر نيست با من رشد نمايد.
    خوردن من همراه با كندر جهت پاك كردن سينه و قصبة الريه و استسقا و بند آمدن ادرار و شكستن بادهاى سرفه و دفع سموم مخلوط با آب مقطر يا باران جهت زياد شدن ادرار و خورد شدن سنگهاى كليه و مثانه و رفع تشنگى بسيار نافع است . سرمه من به تنهايى يا مخلوط با آب پياز جهت شفاف شدن چشم و رفع خارش پلك و جلوگيرى از آبريزش چشم مفيد است . اين خواص و هزاران منافع ديگر موقعى در من جمع است كه تقلبى و ساختگى نبوده ، بوسيله زنبور عسل از نيكنوش گلها تهيه شده باشم .
    سكنجبينى كه با من تهيه شود، بهترين مشروبات بوده ، و صفرابرى اعلا مى باشد.
    شربتها و مرباها و مارمالادها و شيرينى ها را با من درست كنيد تا از زندگانى لذت ببريد.
    از نوع وحشى من هنوز در بعضى از كوههاى ايران خصوصا بلوچستان و كردستان پيدا مى شود و بسيار لذت بخش مى باشد. بهترين نوع محصول من ، محصول بهاره است كه از گلهاى معطر بهارى بهره مند گرديده است .
    پرده اى از موم كه زنبور عسل روى من مى كشد، بهترين نشانه ى اصليت من است . اگر اين پرده را به عنوان ماسك زيبايى به روى صورت خود بكشيد و پس از چندى آنرا با آب پاك كنيد، و با آب نيم گرم بشوييد، چين و چروك و گوشت هاى اضافى و پست و بلنديهاى كوچك را از بين مى برد و به لطافت پوست شما كمك مى كند.
    به مبتلايان به جوش غرور توصيه كنيد كه همه روزه كمى عسل به صورت خود بمالند و آنقدر با دست مالش دهند تا از بين رود و بدون شستن آثار آن ديده نشود. اگر چند روز مرتبا به اين كار ادامه دهند، جوش از بين رفته و آثار آن نيز محو مى گردد.
    ممكن است بعضى از زنبورها به گل خرزهره و چند گل سمى ديگر عادت كنند، و محصولى سمى تهيه نمايند. اين كار به ندرت اتفاق افتاده و قابل جلوگيرى است .
    نيكنوش يك كلمه فارسى است و فرنگى ها به آن نكتار گويند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  14. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. #8
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    اسم من ((عسل )) است !
    50
    هم دوا هستم ، هم غذا
    اكسير طول عمر را در من جستجو كنيد
    هيچ نوع ميكربى در من اثر ندارد....زيرا دشمن سرسخت آنها هستم .
    شفابخش زخمهاى دهان بوده سستى اندام و عضلات را از بين مى برم .
    پادزهر خوبى براى سموم مختلف هستم .
    دوست كبدم و سنگهاى كليه و مثانه را خرد مى كنم .
    و خلاصه هزاران خاصيت ديگر كه كمتر كسى از آن مطلع است !


    مرا به فارسى انگبين ، و برادر ارجمندم را كه خوراك ملكه كندو بوده ، و داراى اكسير جوانى و طول عمر است ، شاه انگبين گويند - شهد - نوش - نوشابه - هم به من گفته اند.
    من از زمانهاى خيلى دور، يعنى قبل از پيدايش انسان در كندوهاى طبيعى ، در لابلاى صخره ها و شكاف درختان جنگلى وجود داشتم ، من از نيكنوش گلها و برگها و دمبرگها كه بوسيله زنبور عسل كشيده مى شود درست مى شوم زنبور عسل تمدنى بسيار قديمى دارد و قوانين كندو از زمانى اجرا مى شد كه انسان آشنا به مقررات انتظامى و حقوقى نبود، مصريان و ايرانيان عهد باستان ، تقريبا چهارهزار سال پيش به اصول كندودارى و پرورش زنبور عسل همت گماردند، سقراط مرا اكسير طول عمر مى دانست . من تنها ماده قندى بودم كه قبل از قند، كام انسان را شيرين كرده و ارزش غذايى خود را در طول تاريخ حفظ نموده ام .
    در مقابر فراعنه ى مصر، كوزه هايى پر از عسل ساليان دراز باقى مانده ، و هنوز با گذشت چهل قرن فاسد نشده ، و مقدارى از منافع خود را حفظ كرده است و اين خود از عجايب ذاتى من است كه با وجود شيرينى ، ترش نمى شوم ، كپك نمى زنم و تغيير ماهيت نمى دهم . در قرآن مجيد سوره ى مباركه ى ((نحل )) در شاءن من نازل شده و اين افتخارى بس بزرگ براى من است .
    عده اى مرا هم دوا و هم غذا دانسته اند. من اين تعريف را قبول ندارم ، زيرا دوا معمولا به آن دسته از گياهان اطلاق مى شود كه با بدن انسان بيگانه بوده و پس از تاءثير، زيان فراوانى به دنبال مى آورد و با توجه به اينكه در عصر حاضر، بعضى از داروها بيفايده و خطرناك مى باشند كمال بى انصافى است اگر كسى مرا دوا بخواند، من با بدن انسان آشنا و يكى از غذاهاى اصلى شما هستم كه بدون تشريفات و به آسانى هضم شده ، جذب ياخته هاى عضلات شما مى گردم . بهترين تعريفى كه تاكنون از من شده ، و سزاوار آن مى باشم شفا است كه بنا بر مندرجات قرآن مجيد، در من وجود شفا موهبتى است كه ايزد توانا آنرا در نيكنوش گياهان به وديعت نهاده و براى آنكه انديشمندان پى به عظمت دستگاه آفرينش برند، به زنبور عسل دستور داده است كه آن را از شيره گلها و برگها گرفته ، و مرا كه حاوى نيكنوشهاى گوناگون به رنگهاى مختلف هستم بسازد.
    اسرار ساختمان من با وجود پيشرفت هاى علمى هنوز بر زيست شناسان و دانشمندان ديگر كشف نشده ، و فقط مى دانند كه زنبور عسل پس از مكيدن شيره گياهان آنرا به كيسه ى عسل كه در شكم است برده و پس از چند عمل شيميايى ناشناخته و محرمانه ، آنرا به مايعى خوشبو و خوش طعم ، مقوى ، نشاطآور، و نيكو خصال تبديل كرده و در خانه هاى مومين كه قبلا ساخته شده است ، ذخيره مى نمايد. براى تهيه يك كيلو از اين شهد گوارا زنبور ناگزير است دو ميليون دفعه روى گلها بنشيند و براى شما انگبين تهيه نمايد كه هم غذا باشد و هم شفا، حال اگر زنبور بجاى مكيدن شيره گلها از قند سفيد استفاده كند، فرآورده او را نمى توان عسل ناميد و به همين جهت است كه در قوانين كشورهاى مترقى ، عسل به شهدى اطلاق مى شود كه آنرا زنبور عسل پس از تغذيه از گياهان مختلف ساخته باشد. هنر من تنها شفاى بيماران نيست ، بلكه اكسير طول عمر نيز در شاه انگبين قرار دارد، و از اين رو مشاهده مى فرماييد كه عمر ملكه زنبور عسل كه تنها از شاه انگبين تغذيه مى كند، چهار تا پنج سال مى باشد. در صورتى كه عمر زنبورهاى كارگر تابستانى شش تا هشت هفته و عمر كارگر زمستانى كه از اضافات شاه انگبين بهره مند مى شوند، شش تا هشت ماه است . حال ببينيد دو زنبور كه يكى از انگبين و ديگرى با شاه انگبين تغذيه مى كند، چقدر تفاوت طول عمر دارند.
    اين كه گفته شد خدا شفا را در نيكنوش ما قرار داده است ، تنها يك ادعا نيست ، بلكه متكى به دلايل علمى و تجربى زير مى باشد، نخستين تجربه اى كه آزمايش آن با وسايل علمى امروزى بسيار آسان است ، اين است كه شما مى توانيد مقدارى ميكرب خطرناك را با من مخلوط كنيد و ببينيد با اين كه من يك ماده ى غذايى كامل هستم و بايستى محيط خوبى براى پرورش ميكربها و قارچها باشم ، نه تنها اين موجودات در روى من رشد نمى نمايند، بلكه به زودى از بين رفته و اجساد آنها نيز به تدريج محو و نابود خواهد شد. اين تجزبه كوچك و بسيار آسان از آن جهت شايان توجه است كه من فاقد مواد سمى هستم و با اين حال ، خاصيت ميكرب كشى و ضد عفونى كننده ى من از قوى ترين زهرها زيادتر و از همه آنتى بيوتيك ها وسيع تر است . ممكن است بعضى بپرسند كه من با كدام اسلحه به جنگ اين موجودات خطرناك مى روم ، و چگونه اين جانوران موذى را از بين مى برم . سؤ الى است بسيار بجا و منطقى . من داراى چندين نوع آنتى بيوتيك خوراكى و بى ضرر با طيفى وسيع كه انسان نسبت به آنها حساسيت ندارد بوده و نيز داراى تشعشعات راديواكتيو، و از همه مهمتر داراى مقدارى دياستاز و عوامل زنده هستم كه مى توانند اين ميكربها را خورده و از بين ببرند و حتى قادرند هر ماده ى خارجى را كه با عسل مخلوط شود از خود برانند و روى همين اصل است كه عسل مخلوط و تقلبى به آسانى شناخته شده و حتى اگر قند هم به آنها بزنند، به صورت شكرك درآمده متقلبين را رسوا مى نمايد. اين عوامل زنده كه در عسل هر چه تازه تر باشد بيشتر است هنرهاى بسيار دارند كه دانستن بعضى از آنها خالى از لطف نيست . اولين كار اين دسته تجزيه ى قند چغندر به قندهاى انگور و توت است و با اين كه ابتدا من داراى مقدارى از نوع قند چغندر هستم معذلك پس از چندى فاقد آن شده ، و تمام قندهاى من ، تجزيه شد به قند توت تبديل ميشود عوامل زنده مى توانند مواد نشاسته اى و چربى را نيز تجزيه و تبديل نمايند و روى همين اصل است كه قوى ترين ميكربها و قارچها در برابر آنها ياراى مقاومت ندارند. اگر شما عسل تازه را روى پينه هاى دست و پا و زبرى هاى روى زانو و آرنج بماليد، آنها را از بين خواهد برد و با همين حربه است كه من مى توانم سنگرهاى ميكرب هاى كهنه و مزمن را خراب كرده و به داخل آنها نفوذ نمايم .
    يكى ديگر از خواص شفابخشى من آن است كه هر دارويى با من مخلوط شود و يا همراه من مصرف گردد خاصيت بهى بخشى آنرا چند برابر مى نمايم ، و روى همين اصل مسلم بود كه پزشكان و داروسازان قديم بيشتر داروها را همراه من تجويز و تهيه مى كردند.
    من با داشتن قند فراوان سركه نمى شوم و قندهاى من با شيرينى فراوانى كه دارند، به دندان هاى شما صدمه نمى زنند، بلكه مى توانند آنها را سفيد و لثه ها را محكم سازند.
    خاصيت ضد عفونى كننده من ، اگر تاكنون بر شما ثابت نشده است مى توانيد يك كاسه عسل و يك كاسه شربت قند را كنار هم بگذاريد. پس از چندى خواهيد ديد كه پشه و مگس در روى كاسه شربت جمع شده ، ولى جراءت نزديكى به عسل را ندارند.
    شما مى توانيد از خاصيت ضد عفونى كننده من براى كليه امراض جلدى به صورت خالص و يا مخلوط با مواد گياهى ديگر استفاده كنيد - مضمضه با شربت من براى زخم هاى دهان و غرغره با آن جهت اورام گلو بسيار سودمند است . بهترين خمير دندان را مى توانيد از تركيب من با مواد ديگر درست نماييد و ماليدن خالص من به لثه و دندان نيز نافع است و سبب روييدن گوشت نو مى شود. من معده و عروق را باز مى كنم ليزابه هاى بلغمى را جذب و از عمق بدن بيرون مى آورم . براى سستى اندام و عضلات و استسقاء و ورم طحال مفيد مى باشم .
    بادشكن بوده براى معالجه قولنج روده تجويز شده ام ، پادزهر سموم ، مخصوصا مسموميت غذايى هستم و دوست كبد و شكننده سنگهاى كليه و مثانه مى باشم . من به علت طعم شيرين ، خاطرخواه زياد دارم و ناسازگارى غذا را از بين برده ، غذاهاى ناگوار را گوارا مى سازم . چون زود جذب ياخته ها مى شوم ، هر دارويى كه همراه من خورده شود به سرعت اثر نيكنوش را خواهد بخشيد.
    من حاوى تمام ويتامين ها و تمام عناصر معدنى مورد نياز بدن انسان هستم و كمبودهاى غذايى را جبران مى نمايم ، با داشتن قند زياد، آن گونه كه ساير قندها براى مبتلايان بمرض قند ضرر دارند زيان بخش نيستم . ترشحات غدد داخلى و بزاق را تعديل مى كنم و براى معالجه سختى عمل بلع و خشكى گلو و درمان سرفه زياد توصيه و تجويز شده ام . مبتلايان به مرض كم خوابى و بى خوابى مى توانند از من استفاده كنند. قبل از خواب چند قاشق مرباخورى از شهد گواراى من ميل نمايند. براى رفع دل درد و يبوست و كم اشتهايى مى توانيد از من استفاده كنيد. خوردن من جريان خون را آسان مى كند و كندى آنرا از بين مى برد و گرفتگى مويرگها را باز مى نمايد و از سكته قلبى جلوگيرى مى نمايد. براى زخم معده و امعاء مفيد است و ترشى معدى را از بين مى برد و اشتها به غذا را زياد مى كند.
    در دوران پيرى براى حفظ سلامتى انسان ، غذايى مناسبتر از من نيست . به اشخاص سالخورده بگوييد كه تا مى توانند از خوردن قند سفيد كه بى جان و مرده است خوددارى كرده و از شهد من كه زنده و فعال است تناول نمايند.
    در صنعت داروسازى از وجود من براى شيرين كردن داروها بجاى قند استفاده مى كنند تا بيماران شما شفاى عاجل پيدا نمايند. مرا همراه خمير دندان كنيد تا كرم خوردگى را از بين ببرم . در حب ها - در شيافها و پمادها از من داخل كنيد تا اثر معجزه آساى آنرا ببينيد. در شهرهاى جنوبى فرانسه ، شربت مرا با مخمر آبجو مخلوط كرده و مى نوشند. عمل آنها چندان خوب نيست . زيرا مخمر آبجو قادر نيست با من رشد نمايد.
    خوردن من همراه با كندر جهت پاك كردن سينه و قصبة الريه و استسقا و بند آمدن ادرار و شكستن بادهاى سرفه و دفع سموم مخلوط با آب مقطر يا باران جهت زياد شدن ادرار و خورد شدن سنگهاى كليه و مثانه و رفع تشنگى بسيار نافع است . سرمه من به تنهايى يا مخلوط با آب پياز جهت شفاف شدن چشم و رفع خارش پلك و جلوگيرى از آبريزش چشم مفيد است . اين خواص و هزاران منافع ديگر موقعى در من جمع است كه تقلبى و ساختگى نبوده ، بوسيله زنبور عسل از نيكنوش گلها تهيه شده باشم .
    سكنجبينى كه با من تهيه شود، بهترين مشروبات بوده ، و صفرابرى اعلا مى باشد.
    شربتها و مرباها و مارمالادها و شيرينى ها را با من درست كنيد تا از زندگانى لذت ببريد.
    از نوع وحشى من هنوز در بعضى از كوههاى ايران خصوصا بلوچستان و كردستان پيدا مى شود و بسيار لذت بخش مى باشد. بهترين نوع محصول من ، محصول بهاره است كه از گلهاى معطر بهارى بهره مند گرديده است .
    پرده اى از موم كه زنبور عسل روى من مى كشد، بهترين نشانه ى اصليت من است . اگر اين پرده را به عنوان ماسك زيبايى به روى صورت خود بكشيد و پس از چندى آنرا با آب پاك كنيد، و با آب نيم گرم بشوييد، چين و چروك و گوشت هاى اضافى و پست و بلنديهاى كوچك را از بين مى برد و به لطافت پوست شما كمك مى كند.
    به مبتلايان به جوش غرور توصيه كنيد كه همه روزه كمى عسل به صورت خود بمالند و آنقدر با دست مالش دهند تا از بين رود و بدون شستن آثار آن ديده نشود. اگر چند روز مرتبا به اين كار ادامه دهند، جوش از بين رفته و آثار آن نيز محو مى گردد.
    ممكن است بعضى از زنبورها به گل خرزهره و چند گل سمى ديگر عادت كنند، و محصولى سمى تهيه نمايند. اين كار به ندرت اتفاق افتاده و قابل جلوگيرى است .
    نيكنوش يك كلمه فارسى است و فرنگى ها به آن نكتار گويند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  16. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. #9
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    اسم من ((چغندر)) است !
    55
    خام من به اندازه عسل خاصيت دارد.
    درمان بى دريغ رعشه هستم .
    درد مفاصل و نقرس را درمان مى كنم خوردن آب برگ من ، مسكن سردرد و دندان درد است .
    و آنها كه از شوره مو رنج مى برند، علاج ناراحتى خود را در من خواهند يافت ...


    من چغندر هستم . به من چگندر و چندرهم مى گويند. اعراب مرا ((سلق )) صدا مى كنند. در گذشته به پخته بيخ من لبلبو و اكنون لبو مى گويند.
    گياه شناسان قديم ايران بيخ مرا از دسته ميوه ها و سبزيها جدا كرده و جزو هويجها شمرده اند ولى برگ من در دسته سبزيهاست . برگ من سحرگاه بى مزه و شامگاه شيرين است . زيرا در روز با كمك نور آفتاب ، قند مى سازم و شب بتدريج آنرا جهت ذخيره به بيخ خود كه انبار من است مى فرستم و به همين جهت است كه اگر برگ مرا صبح بچينند و ميل نمايند، جزء سبزيهاى خنك بوده ، و عصر خنكى كمترى دارم ، و خيلى متاءسفم كه شما نمى توانيد برگ و بيخ مرا خام خام ميل نماييد والا مى توانستم ادعا كنم كه خداوند بعد از عسل ، شفا را در من قرار داده است . بيخ من اگر خام خورده مى شد، بدون شك شما مى توانستيد آنرا عسل گياهى بدانيد. من با اين كه خاصيت مسهلى ندارم معذلك پاك كننده شكم هستم . به هضم غذا كمك مى كنم و التهاب معده را فرو مى نشانم . مفيدترين و بهترين اعضاى من ، برگ من است و بعد ساقه هاى آن و سپس بيخ من كه پخته آن ((لبو)) نام دارد.
    قند من براى مبتلايان به مرض ديابت خوب نيست ، ولى در عوض خداوند مصلح آن ، يعنى دواى مرض قند را در ساقه و برگ من قرار داده است . مشروط بر اين كه صبح زود آنرا بچينيد و در سايه حفظ نماييد.
    برگهاى كلفت من سنگين و دير هضم است ، ولى در اثر پختن سختى و نفخ آن از بين مى رود، خنكى برگهاى نازك من زياد است ، و قوت غذايى كمترى دارد، ولى در عوض دواى بسيار خوبى است . خوردن پخته من رعشه را معالجه مى كند، مخصوصا برگ سرخ رنگ آن اگر آنرا خام با سركه و خردل بخوريد، طحال را باز مى كند و ورم آن را فرو مى نشاند، جهت درد پشت و مثانه و امراض مقعد مفيد است . آب برگ من با داروهاى مسهل ، به اخراج بلغم كمك مى كند. جهت درد مفاصل و نقرس سودمند است . اگر بيخ مرا با عسل ممزوج كرده و در بينى بكشيد فضولات را پاك مى كند. خوردن آب برگ من جهت سردرد و دندان درد مفيد است . كمپرس با آب برگ من قرمزى چشم را از بين مى برد. مخصوصا اگر با روغن بادام يا عسل مخلوط كرده باشيد. شستشو با جوشانده برگ من ، شوره و چربى سر را از بين ميبرد. مخصوصا اگر آن را گرم كنيد و با پنبه يا باند روى پلك چشم كمپرس كنيد. اگر چند قطره آب نيم گرم برگ مرا در گوش بچكاند، درد آن را ساكت مى كند. مخصوصا اگر با روغن بادام يا عسل مخلوط كرده باشيد. شستشو با جوشانده برگ من ، شوره و چربى سر را از بين مى برد و شپش را نابود مى كند. ضماد برگ من با بوره (اسيد بوريك ) جهت كك مك و طاسى به كار مى رود، و همچنين براى ورم پشت پا و استسقاء و ساير اورام مفيد است ، تنقيه با آب نيم گرم من جهت ورم روده و گرفتگى آن نافع است . اگر دست و پاى شما و كودكان شما در اثر سرمازدگى تركى پيدا كرده است ، نگران نباشيد آن را مدتى در آب گرم من بگذاريد برطرف خواهد شد. ماليدن برگ پخته من پس از سرد شدن ، درمان سوختگى آتش و آب جوش است و آفتاب زدگى را معالجه مى كند. ضماد برگ كوبيده من جهت تسكين درد و پاك كردن كك مك و معالجه طاسى و با عسل جهت دمل و جوشهاى جلدى و با حنا جهت روياندن مو و رشد آن و با روغن بادام جهت فروكش كردن اورام و خوردن آن با خردل مسكن شكم درد بوده ، و بادشكن مى باشد.
    من به علت داشتن ارسنيك و گوهر شب چراغ و روبيديم از بيمارى جذام جلوگيرى مى كنم و به علت داشتن فسفر غذاى مغز بوده ، و نيروى حافظه را زياد مى كنم . اعصاب را محكم مى نمايم و حرارت خون را مى نشانم و استخوان بندى را تقويت مى كنم . من براى درد كليه مفيد مى باشم ، من داراى مواد ازته ، مواد قندى ، املاح معدنى مثل كلسيم و آهن نيز مى باشم و اين خاصيت در برگ من زيادتر است . آب لبو براى بهبود التهاب مثانه ، رفع يبوست و بيماريهاى پوست مصرف مى شود. بو داده پوست بيخ مرا مى توان مانند قهوه دم كرده و نوشيد. من داراى ويتامين ((آ)) به صورت جوهر زردك ، و انواع ويتامين هاى ((ب )) و ((ث )) بوده اشتهاآور هستم ، برگ قرمز من به علت داشتن ويتامين هاى زياد و كمى آرسنيك و روبيديم تا بخواهيد مفيد است .
    حال كه خواص لبو را دانستيد و توجه فرموديد كه بيخ من تمام مواد لازم را از نظر ويتامين و آنزيم جهت هضم و جذب قند دارد، بد نيست بدانيد كه قندى كه با كمك داروهاى شيميايى از بيخ من گرفته مى شود، فاقد اين عوامل مفيد بوده و براى اينكه در بدن شما سوخته و نيروى لازم را تحويل دهد، ناچار است كه اين عوامل را از غذاهاى ديگر و ذخاير بدن گرفته ، انسان را دچار كمبود آنها ساخته و موجب گرسنگى نامرئى گردد و سرانجام صدها مرض ايجاد نمايد، قند سفيد يك غذاى محرك و بيمارى زاست و در زندگى نيم مصنوعى شما از غذاهاى كشنده محسوب مى شود. مرگ تدريجى كه از خوردن قند سفيد به انسان دست مى دهد، عامل بسيارى از ناخوشى ها و ناراحتى هاى جسمى و روحى است . دندان را خراب مى كند خون را كثيف مى نمايد. كبد را كه سكان كشتى بدن است خراب مى نمايد و سلسله اعصاب را ضعيف مى سازد. به اين جهت من به شما توصيه مى كنم كه براى شيرين كردن كام خود، حتى المقدور شيرينى هاى طبيعى مثل عسل ، مويز، شيره خرما و از بيخ پخته من (لبو) استفاده نماييد و اگر خواستيد قند سفيد بخوريد از قند نيشكر بهره مند شويد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  18. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  19. #10
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array
    من ((شاهتره )) هستم !
    55
    زادگاه من ايران است و يك نوع ديگرم در اروپا مى رويد و كم و بيش به من شباهت دارد و به زبان فرنگى به آن ((فومتر)) مى گويند و در ايران ديده نشده است ، جوهر آن با جوهر گوگرد توليد رنگ بنفش مى كند بنابراين آنچه را در اينجا مى گويم مربوط به خودم بوده ، و ممكن است در نوع خارجى من نباشد.
    اعراب نام مرا معرب كرده ((شاهترج )) گويند و القابى نظير بقلة الملك و سلطان البقول و شجره الدم به من داده اند. و اين لقب با اينكه درخت نيستم به علت آن است كه خون را تصفيه و پاك مى نمايم . من سبزه اى به غايت سبز و خرم بوده ، كمى تلخ مى باشم ، بازكننده گرفتگى كبد و اسپرز هستم ، مقوى معده و كبد بوده ، آنها را دباغى مى كنم . سودا را از بين مى برم . صفرا كم مى كنم . پيشاب آور هستم . خشك من در تقويت معده بهتر از تازه من است . درمان تب هاى سودايى و بلغم مى باشم . به علت داشتن ويتامين ((ث )) مقوى لثه بوده ، از خونريزى آن جلوگيرى مى كنم . با سركه جلوگير از قى صفراوى و قى بلغمى و پاك كننده روده ها از فضولات آنها هستم ، آب برگ من با عسل و تمر هندى جهت پاك كردن معده و روده ها و گرفتگى كبد و طحال و رفع يرقان و درمان جرب و خارش تجويز شده است .
    آب مقطر من ضد عفونى كننده بوده ، و مانع اسهال است . سرمه عصاره برگ من به چشم جهت تقويت قوه بينايى توصيه شده است ، و آب ريزش چشم را كم مى كنند. عصاره برگ من مخلوط با عسل جهت منع روييدن مژه هاى برگشته كه كنده باشند به كار مى رود. مضمضه جوشانده من بهترين وسيله براى برطرف كردن جوشهاى دان و زخم هاى آن است ، ضماد خشك من مخلوط با حنا مفيد است . يكى از پزشكان قديم ايران ، به نام ((ابن ماسويه )) مرا جهت معالجه گزيدن زنبور نافع دانسته است و صاحب كتاب شفاءالامقام نوشته است ، براى گزش زنبور برگ تازه من بهتر از خشك است . بذر من در تمام احوال قوى تر از ساير اعضاى من مى باشد. ريشه نوع اروپائى مرا آمريكايى ها براى درمان سيلفيس و امراض پوستى بكار مى برند.
    وجه مشترك من و نوع فرنگى در تقويت معده - تحريك اشتها و درمان امراض جلدى است . براى تصفيه خون نيز هر دو نوع ما به كار مى رود و معمولا از دم كرده شاخه هاى گلدار ما كه 20 در هزار تهيه مى شود، استفاده مى كنند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  20. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 1 از 47 1234511 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/