مسیحیت اولیه



تعدادی از مذاهب در طول قرون دوم و سوم میلادی در سراسر امپراتوری روم، پیروانی را برای خود جلی کرده اند. مراسم نیایش ایسوس و میتراها طرفداران زیادی داشت، اما مهارت سنت پل (پل مقدس) در تبلیغ کمک کرد تا مسیحیت به صورت مذهب اصلی مردم روم، در دوران او در آید. مسیحیان غالبا توسط امپراتوران رومی مورد شکنجه شدیدی قرار می گرفتند، اما سرانجام مسیحیت به عنوان دین رسمی این امپراتوری پذیرفته شد.

ب.

امپراتوری رم در مقابل ادیانی که با مذاهب رسمی و خدایان رومی در جنگ نبودند و یا تقدیس امپراتور را به زیر سوال نمی برند، با آزاد اندیشی و تحمل برخورد می کرد. مذهب ملی رومیها قدری سرد و بی روح بود و تعجبی ندارد که ادیان دارای جنبه های روحانی و احساسی بیشتر، محبوبیت بیشتری پیدا کردند.

ادیان دیگر



آیین میترا الهه ایرانی نور، روی عشق و برادری و اهمیت آن تکیه می کرد. این آیین خصوصا در بین سربازان رومی محبوبیت داشت. آیین لیموس، یک الهه مصری، بسیاری از زنان رومی را جلب نمود. مذهب مسیحیت در بین طبقه پایین جامعه بسیار طرفدار پیدا کرد، زیرا آنها عقیده داشتند خداوند همه انسانها را با هم برابر می داند، و حتی بردگان و آزاد شدگان و زنان نیز همگی از حقوق مساوی برخوردار هستند.

مخالفان



اولین گروه های مسیحیان از دیدگاه پاگانها (افرادی که خدایان متعدد می پرستیدند) مورد تردید بودند. دلیل این مسئله آن بود که آنها تصور می کردند مسیحیان برای برگزاری «جشنهای انس»، آدمخواری، جلسات سری تشکیل می دهند. چرا که گوشت حیوانات قربانی شده در معبد پاگانها (کافران بت پرست) را خریداری نکرده و همچنین در تفریحات عمومی وحشیانه، شرکت نمی کردند. دولت هر چند وقت یکبار مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار می داد. بسیاری از مسیحیان شکنجه شده و مردند. اما به هر حال، علیرغم شکنجه و آزار فراوان، مسیحیت به گسترده شدن خود ادامه داد.

دوران آشوب



در دوران آشوب بزرگ، که امپراتوری مورد تهدید حمله بربرها و ایرانیان *****گر قرار داشت، همه امپراتور ها بدنبال یک خدای قدرتمند برای کمک به دفع بلا از روم، بودند امپراتور دیوکلتیانوس (245 ـ 313 میلادی). میترا به عنوان خدای خود اعلام کرد، که از امپراتوری حمایت و حفاظت کند. امپراتور کنستانتین (280 ـ 337)خدای مسیحیت را انتخاب نمود.

کنستانتین



در سا 312، کنستانتین در حالی که به طرف روم می رفت تا آنرا از رقیب پس بگیرد، اعلام کرد که علامت مسیحیت را روی خورشید دیده است و حمله «شما با این علامت پیروز خواهید شد»، را به لاتین روی آن خوانده است. روی پل میلویان بر روی رودخانه تیبر، ارتش کنستانتین، به پیروزی رسید. در طول مدت کوتاهی، مسیحیت به عنوان مذهب رسمی امپراتوری روم، جایگاه خود را تثبیت کرد.

30 میلادی

در این سال حضرت عیسی مسیح «ع) از سوی متعصبین یهود (فریمسیان) که وجود مبارک وی و تعالیم نجاتبخش ایشان را تهدیدی علیه خود می پنداشتند، مورد محاکمه قرار گرفته و بنا به عقیده مسیحیان، مصلوب گردید.

37

پل اهل تارسوس، با دیدن صحنه ای در جاده دمشق، به دین مسیحیت می گرود و ماموریت خود را برای تبلیغ و مسیحی کردن نصارا (غیر یهودیان)، آغاز می کند.

42

پیتر، که برای قرنهای متمادی به عنوان اولین پاپ، مقام او را جشن می گیرند، اولین جامعه مسیحی را در رم بنیانگذاری می کند.

64

مسیحیان به خاطر آتش سوزی شهر رم مورد اتهام قرار گرفتند. امپراتور ترون طی تلاشی برای بدست آوردن مجدد محبوبیت خود، آنها را مورد شکنجه و آزار قرار می دهد. پیتر مقدس در این زمان به شهادت می رسد.

70

رومیها اورشیلم (بیت المقدس) را بعد از شورش یهودیان بر علیه حکومت آنها، شدیدا تخریب می کنند. بسیاری از یهودیان از اورشلیم اخراج می شوند. مسیحیان در این شورش بر علیه رومیان شرکت نمی کنند. رم به مرکز حرکت های رو به رشد مسیحی تبدیل می شود.

304

جوامع مسیحی در اطراف مدیترانه به صورت گروههایی جمع شده و از آنجا تا بریتانیا و دره نیل در مصر، رفتند.

313

به سبب پشتیبانی امپراتور کنستانتین، مسیحیت خیلی سریع به قویترین مذهب در امپراتوری رم تبدیل شد.

325

اولین گردهم آیی رهبران کلیسای مسیحیت، برای تبیین عقاید مسیحیت و سازماندهی جامعه مسیحیت، در نیقیه، تشکیل شد. اعتقاد نامه حواریون با اعتقاد نامه نیسن، (مجموعه ای از جملات اعتقادی مسیحیان) نوشته می شود.

330

رم جدید در بیزانس توسط کنستانتین، تاسیس شده و دوباره به کنستانتینوبول (بعدا استانبول)، نامگذاری شده وبه عنوان پایتخت امپراتوری مسیحیت، ساخته می شود.

381 ـ 391

در طول حکومت امپراتور تئودوسیوس، مسیحیت به صورت دین رسمی امپراتوری روم در می آید. ادیان غیر مسیحی (کافر) و بدعت گذاری در میحیت (افکار مخالف دیدگاههای کلیسا) غیر قانونی اعلام می شود.

حقایق ثبت شده



مسیحیان اولیه نیز مانند یهودیان و رومی ها، مردگان خود را در دخمه های زیر زمینی دفن می کردند. در این دخصه ها یک کلیسای کوچک برای اجرای مراسم تدفین وجود داشت. بسیجیان شکنجه شده در این قبرهای تاریک زیر زمینی پنهان می شدند و حتی در آنجا زندگی می کردند. به دلیل آنکه تعداد زیادی از مقدسین در این محلها دفن شده بودند، بسیاری از آنها بعدا تبدیل به مرقد و زیارتگاه شدند.