صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: تاریخ و فرهنگ شهر یزد

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    تاریخ و فرهنگ شهر یزد

    پیشینه تاریخی
    شهر یزد یکی از هفت کلانشهر ایران (تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز ،یزد و اهواز) است برخی از مورخین بنای اولیّهٔ شهر یزد را به زمان اسکندر مقدونی نسبت می دهند که وی زندانی ساخته و نام آن را چنین نهاده است و به اعتقاد عده*ای دیگر از تاریخ نویسان در دورهٔ ساسانیان به فرمان یزد گرد اول (421-339 م) در این محل شهری بنام «یزدان*گرد» بنا گردیده است. نام یزد از همین عنوان گرفته شده است و به معنی مقدس، فرخنده و در خور آفرین می باشد.
    مورخین یونانی شهر کهن و باستانی را ایساتیس خوانده*اند که احتمالا بعد از ویرانی شهر کهن «کته» پدید آمده است. پس از ظهور اسلام و گرایش مردم ایران به دین اسلام به یزد لقب «دارالعباده» داده شد.
    یزد به معنای پاک و مقدس و یزد گرد به معنای داده خدایی است. شهر یزد نیز به معنای شهر خدا و سرزمین مقدس است.
    اولین بار نام یزد در کنار اسم چینی تخمه یکی از همرزمان داریوش آورده شد.

    زبان و گویش مردم یزد مردم یزد به زبان فارسی رایج با پاره*ای ویژگی*های گویشی سخن می گویند و بسیاری از واژه*ها و ترکیبات زیبای فارسی را در گویش خود حفظ کرده*اند. در استان یزد برخی ویژگیهای گویشی میان شهرستانهای مختلف محسوس است. معتقدان به آیین زرتشتی در میان خود هنوز به زبان نیاکانشان سخن می*گویند و بویژه مراسم مذهبی خود را با این زبان انجام می*دهند. گویش یزدی بخشی از فارسی دری (فارسی خالص و اولیهٔ ایرانیان) است.
    از دبیرستان*های قدیمی یزد می**توان به دبیرستان مارکار، دبیرستان ایرانشهر و دبیرستان کیخسروی اشاره کرد. استان یزد با بیش از 52 درصد مصرف برق صنعتی یک استان صنعتی شناخته شده است

    محله های قدیم استان یزد مشخص*ترین وجهه شهر معماری خاص کویری آن است. بادگیرها، مناره*ها و گنبدها مشخص*ترین جنبه ظاهری معماری شهر است. در این معماری از بادگیر برای گرفتن جریان باد و خنک*کردن فضای ساختمان به کار می**رفته است.
    بافت و ساخت معماری ویژهٔ منطقهٔ یزد از بارزترین نمونه*های معماری خاص اقلیم*های گرم و خشک در جهان است. تناسب آن با نیازها و شرایط اقلیمی- فرهنگی مردم منطقه، گذشته از زیبایی خاص این معماری، از ویژگی*های آن است. در مرکز هر محله معمولاً حمام، بازارچه، آب انبار، مسجد، حسینیه، لرد، کارگاه های کوچک، جوی آب (برای دسترسی به قنات) قرار دارد که بسیاری از این امکانات هنوز پا برجا هستند.

    خانه*های قدیمی در جهت قبله ساخته شده*اند. با این جهت گیری فضاهای تابستانی و اتاق*های زمستانی به طرزی مفید پیرامون حیاط مرکزی قرار می*گیرند.
    حیاط مرکزی اصلی ترین فضای خانهٔ یزدی است. حوض آب در وسط حیاط قرار گرفته است و باغچه ها دور تا دور آن با درختانی که نیاز کمی به آب دارند همچون اَنار، اَنگور، اَنجیر و پسته که علاوه بر سبزی خانه و تامین سایه و خنکی هوا از خشکی هوا نیز می*کاهد.
    از جمله نمونه های بارز معماری قرنهای گذشته محلهٔ فهادان یا یوزداران است که در گویش محلی جنگل یا محل یوزاران نامیده می شود. قدمگاه منسوب به امام رضا نیز در این گذر واقع شده است.

    اقلیت های دینی نظیر یهودیان بیشتر در محله یهودی*ها در سمت جنوب مسجد جامع ساکن هستند و کنیسه*ای دارند. زرتشتیان نیز از جمله در محلّهٔ عیش آباد، محلّهٔ نعیم آباد، کوچهٔ بیوک، محلّه نرسی آباد، محلّهٔ اَهَرستان ساکن هستند

    نگاهی کوتاه به شهر یزد
    شهرستان یزد با وسعت 2397 كیلومتر مربع به عنوان مركز استان یزد می باشد. این شهرستان شامل دو بخش مركزی و زارچ با شهرهای یزد، شاهدیه، حمیدیا و دهستان های فجر، فهرج، اله آباد و محمد آباد می باشد.
    منطقه یزد یكی از سرزمین های باستانی اقوام ایرانی و دارای میراث درخشانی از فرهنگ و تمدن كهن و ادوار مختلف تاریخی است. برخی از مورخین، بنای اولیه شهر یزد را به زمان اسكندر مقدونی نسبت می دهند و معتقدند زندان مشهور اسکندر به دست وی ساخته شده است. به اعتقاد عده ای دیگر از تاریخ نویسان؛ در دوره ساسانیان به فرمان یزدگرد اول (421–339 م) در این محل شهری بنام "یزدان گرد" بنا گردیده است. نام یزد از همین عنوان گرفته شده و به معنی مقدس، فرخنده و در خور آفرین می باشد. یزد به معنای پاك و مقدس و یزدگرد به معنای داده خدایی است. شهر یزد نیز به مفهوم شهر خدا و سرزمین مقدس است.
    آثار دیدنی فراوانی در گوشه و کنار این شهر وجود دارد که از آن میان می توان به موارد زیر اشاره نمود: مسجد جامع کبیر یزد، مجموعه امیر چخماق، بقعه دوازده امام، زندان اسکندر، مجموعه حمام خان و بازار خان، خانه لاری ها، موزه آینه و روشنایی، مجموعه تاریخی باغ دولت آباد، مسجد چهل محراب، مسجد یعقوبی، دخمه زرتشتیان، آب انبار شش بادگیر، آتشکده زرتشتیان، مسجد ملا اسمائیل، مسجد ریگ، خانه محمودی و...

    نگاهی کوتاه به استان یزد
    استان یزد در قسمت مركزی فلات ایران قرار دارد و دارای نُه شهرستان، نوزده شهر، هفده بخش و چهل و سه دهستان می باشد. این استان با استانهای اصفهان، فارس، خراسان و كرمان همجوار است.
    بخش بزرگی از مساحت این استان را قسمتهایی از كویرهای مختلف پوشانده؛ به همین دلیل نوسان درجه حرارت در زمستان و تابستان و حتی در شب و روز بسیار زیاد است به طوریکه حداكثر حرارت 45 درجه سانتیگراد بالای صفر و حداقل 20 درجه سانتیگراد زیر صفر در نوسان است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    استان یزد در یک نگاه
    استان یزد در قسمت مركزی فلات ایران قرار دارد و دارای نُه شهرستان، نوزده شهر، هفده بخش و چهل و سه دهستان می باشد. این استان با استانهای اصفهان، فارس، خراسان و كرمان همجوار است.
    بخش بزرگی از مساحت این استان را قسمتهایی از كویرهای مختلف پوشانده؛ به همین دلیل نوسان درجه حرارت در زمستان و تابستان و حتی در شب و روز بسیار زیاد است به طوریکه حداكثر حرارت 45 درجه سانتیگراد بالای صفر و حداقل 20 درجه سانتیگراد زیر صفر در نوسان است

    __________________

    ویژگی های فرهنگی استان یزد

    مردم استان يزد به زبان فارسی رايج، با پاره*ای ويژگي*های گويشی سخن می*گويند. برخی ويژگی*های گويشی در ميان شهرستان*های اين استان محسوس است. زبان*شناسان نيم زبان*های (لهجه*هاي) جديد ايرانی را به دو دسته باختری و خاوری تقسيم كرده*اند. لهجه يزدی جزو نيم*زبان*های مركزی دسته باختری است كه در بخش باختری فلات ايران، تا حدود مرزهای عراق رواج دارد.
    در بيش تر نيم*زبان*های مركزی از جمله لهجه شيرين يزدی، اثر آميختگی كم تری با زبان عربی ديده می*شود. زرتشتيان يزد به زبان نياكان خويش ـ زبان فارسی دری ـ سخن می*گويند. زبان زرتشتيان يزد به دليل پاره*ای عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آميختگی بسيار با زبان فارسی پيدا كرده،*به طوری كه آهنگ ناتوان شدن و حتا، فراموش شدن آن روز به روز تندتر می شود؛ ولی گونه زبان دری برخی از روستاهای يزد از جمله روستای «زين*آباد» كه كم تر زير رخنه اين عوامل بوده، پاک*تر از گونه ی دری شهرستان يزد باقی مانده است.
    دو بيتی*های يزدی بخش مهمی از ادبیات شفاهی و عامه ی مردم استان یزد را تشکیل می دهند.
    لالايي*های يزدی نیز بخش دیگری از ادبیات شفاهی مردم استان یزد را تشکیل می دهند. برخی از آن ها در زیر آورده می شود.
    ـ لالا لالا گل ريزه / چرا خوابت نمی*گيره / بخواب اين نازنين من/ *ننه قربون تو ميره / لالا لالا حبيب من / به درد دل طبيب من.
    ـ لالا لالا گل فندوق / يبابات رفته سر صندوق / لالا لالا گل پونه / بابات حالا می*ياد خونه.
    ـ لالا لالاعزيز ترمه پوشم / كجا بردی كليد عقل و هوشم / لالا لالا گل باغ بهشتم / برای بابات كاغذ نوشتم / نور ديده من عزيزه / دو چشمونش شو و روز سرمه ريزه.

    ضرب*المثل*ها:
    ـ او كج نی، نو كجه (Owkai; Nowkaj _ e/a)
    نو عبارت است از آبراهه زيرزمين يا آبراهه قنات. اين ضرب*المثل را برای اثبات امری می*گويند كه از اصل و منشأ اشكال داشته باشد. نظير ضرب*المثل معروف «آب از سرچشمه گل*آلود است».
    ـ ارسی پايين كرده، تيجرم كشيده (Orosi pain kerde/a tijiram kasid _ e/a)
    اين ضرب*المثل بيان حال شخص بد اخلاق و اخمويی است كه روزنه*ای برای برقراری ارتباط باز نگذاشته است.
    ـ اين روزا زودی حوض پر مشه (in nuza zudi howz _ es por mese/a)
    در بيان حال كسی گفته می*شود كه وضع و حال مساعدی دارد و بخت با او يار است.
    ـ ترمه كه كهنه مشه،* پالون خر لر مش
    (tteme/a ke kone /a mese palune /a xar _ ela lor mese a)
    در بيان گذر عمر و رسيدن به سن كهولت و پيری است. همچنين در بيان حق ناشناسی نيز به كار می*رود.
    ـ خدا شترلوک را نصيب كلاغ كور مكنه
    (Xoda sotor _e/a luk ra nasib _ e/a kelag _e/a kur mokone/a)
    به كسی می*گويند كه ثروت بادآورده*ای نصيبش شده و يا از بخت مساعد، نصيبی يافته است و شايستگی آن را ندارد.
    ـ شولی به سرم ريز كه مجال خوردنم نيس (Suli be sar_om riz ke magal_e xordanom nis)
    شولی غذای سنتی و مورد علاقه مردم يزد است. در بيان حال كسی است كه انجام كاری را می*خواهد و فرصت آن را ندارد.
    ـ گرمی گفته تا هند مبرمت، سردی گفته تا در خونه

    جاذبه هاي اجتماعي استان یزد

    هر يک از جوامع ايرانی؛ از جاذبه های اجتماعی خاص خود برخوردار هستند. شيوه هاي معيشت، جشن ها و آيين های سنتی و باستانی، غذاهای محلی، شيرينی های خانگی و آداب و رسوم حاكم بر مراسم های مختلف از جمله جاذبه های اجتماعی مناطق مختلف ايران هستندكه همگی برآيند شيوه*ي زندگی اجتماعی مردمان هر ناحيه است. زيست بوم های كويري و شيوه*ي معيشت مردم كوير از فضاهای جالب توجه استان يزد است كه می تواند در خدمت توسعه گردشگری قرار بگيرد. در استان يزد همانند دیگر مناطق ایران جشن ها و آیین ها به سه دسته ی ملی، محلی و مذهبی تقسیم می شوند که در میان جشن های ملی؛ نوروز باستانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به علت اسكان تعداد زيادي از زرتشتيان در اين استان، جاذبه هاي اجتماعي و جشن ها و آيين هاي آن ها نيز از اهميت و جاذبه*ي زيادي برخوردار است. شيريني*پزي يزد در سراسر ايران شهرت فراوان دارد. شيريني*پزان يزد از هفتاد سال پيش با دقت و مهارت، اين سوغات معروف يزد را به ساير نقاط ايران و حتي كشورهاي جهان عرضه مي*كنند. استان يزد در لايه های مختلف اجتماعی خود از جاذبه های كم نظير و زيبايی برخوردار است كه آشنايی با آن ها از مهم ترين ويژگی های گردشگری اجتماعی اين ناحيه است.

    عشاير

    استان يزد از مدنيت و شهر نشيني ديرينه اي برخوردار بوده و به دليل موقعيت خاص جغرافيايي خود از عشاير منسجم با ويژگي هاي خاص عشاير برخوردار نيست ولي خانه هاي خشتي و گلي استان يزد كه در محورهاي بياباني و كويري گسترده شده اند يكي از زيباترين شيوه هاي همزيستي با طبيعت را به نمايش گذاشته اند كه براي گردشگران بسيار جذاب وديدني است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غذاهای محلی استان یزدمردم استان يزد به غذاهای با طبيعت گرم علاقه زيادي دارند. خوراكي*هايی نظير نبات و شيرينی جزيی از برنامه روزانه آن*ها است. ولي تمام غذاهاي رسمي و رايج در كشور كه در غذاهاي ايران به آن اشاره شده در اين استان نيز تهيه و در اختيار گردشگران قرار مي گيرد. شولي يكي از انواع غذاهاي محلي استان يزد است كه نوعي آش است كه در بين مردم يزد محبوبيت بسيار دارد و با حبوبات سبزي و سركه پخته مي*شود. انواع آش‏، آبگوشت، پلوها و خورش ها در اين استان تهيه مي شوند. ‏
    شيريني*پزي يزد در سراسر ايران شهرت فراوان دارد. شيريني*پزان يزد را در اصطلاح «خليفه» يا «حاج*خليفه» مي*نامند. اين خليفه*هاي هنرمند از هفتاد سال پيش ـ كه كار شيريني سازي و شيريني*پزي با دست انجام مي*شد تا به امروز كه قسمت زيادي از آن توسط ماشين*آلات انجام مي*شودـ با دقت و مهارت، اين سوغات معروف يزد را به ساير نقاط ايران و حتي كشورهاي جهان عرضه مي*كنند.
    شيريني*هاي معروف و خوش مزه يزدي عبارت اند از: باقلوا، لوز بيدمشك، لوز پسته، لوز نارگيل، قطاب، پشمك، نان برنجي و حاجي بادام. هم چنين زولبيا و گوش*فيل از شيريني*هاي خاص اين استان در ماه رمضان هستند. علاوه بر اين، قند و نبات يزدي نيز در مقايسه با نمونه*هاي مشابه از كيفيت بهتري برخوردار است. نبات يزدي بيش تر در دو نوع «كاسه*نبات» و «نبات پرده» عرضه و قند يزدي تنها به صورت «كله*قند» ارايه مي*شود. انواع شيريني هاي يزدي يكي از مهم ترين سوغاتي هاي مسافران اين استان به ساير نقاط است
    .

    __________________



    ویژگی های مردم نگاری استان یزد

    مردم استان يزد از نژاد آريايي و ايراني هستند و به علت موقعيت جغرافيايي ويژه اين استان،*از آميختن با نژادهاي غير ايراني تا اندازه*اي مصون مانده*اند. در روزگار باستان و آغاز مدنيت و آبادي در اين سامان، نژادهاي ديگري در اين ناحيه مي*زيستند و با نژادهاي اصلي آن درآميختند. اين آميزش بي گمان بعدها در سرگذشت اجتماعي، فرهنگي و حتي تركيب نژادي مهاجران تازه رسيده آريايي نيز تأثير بسيار داشته است.
    در نيمه هزاره دوم پيش از ميلاد، آريايي*ها به فلات مركزي ايران از جمله منطقه يزد كه در دل اين فلات قرار دارد، روي آوردند. در دوره*هاي بعد نيز، گروه*هاي عرب، ترك، *مسيحي و كليمي به اين منطقه آمدند. در سده اخير نيز اعراب مهاجر به اين استان آمده و در آن ساكن شدند.
    پيش از ورود مسلمانان به ايران، مردم استان يزد نيز مانند مردم ساير نقاط ايران زرتشتي بودند. با انقراض حكومت ساسانيان در نيمه نخست سده اول هـ.ق، مردم بيش تر نقاط ايران از جمله استان يزد نيز به دين اسلام گرويدند؛ ولي برخي از آنان با پرداخت جزيه، آيين خود را حفظ كردند و زرتشتي باقي ماندند. قريب به اتفاق مردم استان يزد، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
    از اقليت*هاي مذهبي كه در اين استان زندگي مي*كنند، مي*توان از زرتشتيان، يهوديان و مسيحيان نام برد. در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هجري شمسي استان يزد، تعداد 3879 نفر زرتشتي، 78 نفر مسيحي، 100 نفر كليمي و 704 نفر نيز از ساير اديان وجود داشته*اند.
    آيين*هاي سوگواري در استان يزد به دو دسته آيين هاي سوگواري خصوصي و عمومي تقسيم مي شوند. در آيين هاي سوگواري خصوصي پس از به خاك سپردن متوفا و خواندن نماز،*به خانه صاحب*عزا مي*روند و آش يا شعله*زرد مي*خورند. اين آش كه زردرنگ است و از ماش، برنج و روغن تهيه مي*شود، آش «پشت*تابوت» نام دارد.
    روز سوم در مسجد پرسه مي*گذارند و براي شادي روح متوفا قرآن مي*خوانند و از مهمانان با قهوه پذيرايي مي*كنند. بعد از ظهر به مزار رفته و فاتحه مي*خوانند.
    روز هفتم به گورستان رفته وسر خاك كندر و نبات دود كرده و روضه مي*خوانند. سپس به خانه صاحب*عزا برگشته و در اتاق متوفا، شمع روشن كرده، پارچه سياهي پهن و روضه*خواني مي*كنند. روز چلهم نيز اصبح زود شروع به پختن «سوروك» (كه نوعي نان روغني زردرنگ است و از آرد و روغن ارده تهيه مي*شود) مي*كنند. اين نان را بر سر مزار مي*برند، با نقل و شيرين به مردم مي*دهند و روضه*خواني مي*كنند.
    آيين هاي سوگواري هاي عمومي و مذهبي بر بزرگان ديني انجام مي شود كه باشكوه ترين آن ها بر سيد و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) و يارانشان برگزار مي شود. يكي از آيين*ها و مراسم ويژه ماه محرم كه در تمام نقاط يزد برگزار مي*شود، آيين نخل*بندي و نخل*گرداني است. نخل از جنس چوب است و آن را به شكل برگ درخت و يا سرو مي*سازند. معمولاً وزن نخل زياد است و جابه*جا كردن آن نياز به كمك ده*ها نفر دارد. نخل را به عنوان تابوت «سيدالشهداء» يا نمادي ازتابوت شهداي كربلا مي*شناسند و ريشه سنتي كهن دارد. مردم يزد در گويش محاوره*اي به آن «نقل» مي*گويند و معتقدند كه «نخل» يا «نقل» نشاني از اقامت برافراشته شهدا است.
    دكتر «اسلامي ندوشن» مي*نويسد: با آن كه نخل هيچ شباهتي به درخت خرما ندارد، آن را به نام اين درخت مي*نامند. شايد به علت آن كه اصلش از جنوب*غربي و بين*النهرين است. نخل شباهت بسياري به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه يعني جاودانگي و رشادت و زندگي اخروي و آزادگي كه يادآور روحيات و خصايل امام حسين(ع) است. هم چنين اين مراسم بازتابي است از «نقل» حكايت كربلا.
    مراسم نخل*بندي و نخل*گرداني در يزد بدين صورت است كه چند روز پيش از شروع ماه محرم، «باباهاي» (خادمان) ميدان شروع به تزيين و آذين بستن نخل مي*كنند. آذين*بندي نخل حداقل يك هفته طول مي*كشد. در طول اين مدت، باباهاي ميدان، زيورآلات و وسايل مربوط به تزيين نخل را ـ كه قدمت آن*ها به دوره صفويه مي*رسد ـ از انبار بيرون آورده و تمام روز را با پاهاي برهنه به اين امر مي*پردازند. بستن نخل نياز به مهارت و سليقه خاص دارد و خادمان ميدان، شيوه*هاي آن را از پدر و اجداد خود آموخته*اند. آن*ها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سياه مي*پوشانند، آن گاه روي پارچه سياه را شمشيربندان مي*كنند. براي اين كار، صدها شمشير، قمه و خنجر برهنه ـ بعضي از آن*ها جنس بسيار عالي دارد و نام سازنده آن*ها بر روي آن*ها نقر شده ـ را در دو رديف بر دو بدنه نخل مي*بندند. به طوري كه هر دو طرف نخل، شمشيربندان مي*شود و هيچ جاي خالي در آن باقي نمي*ماند.
    سپس تزيينات ديگري از قبيل آيينه*هاي بزرگ قاب*دار، منگله*ها و دستمال*هاي ابريشمي رنگي و زري را در دو سوي نخل مي*بندند و بر تارك آن جقه*هاي فلزي از جنس فولاد و برنج و هم*رنگ آن*ها پرهاي طاووس يا ميوه انار مي*گذارند و نخل را مانند يك ****، زيبا و خوش*بو مي*كنند. در داخل آن نيز زنگ*هاي بزرگي را با طناب مي*آويزند و بچه*ها هنگام حركت، آن*ها را به صدا در مي*آورند.
    در روز بلند كردن نخل، ده*ها تن از مردان محله، زير پايه*هاي نخل رفته، آن را با عظمت تمام به حركت درمي*آورند و چون جنازه*اي با شكوه، آن را از ميان موج جمعيت عبور مي*دهند. نخل گردانان نخل را تا مسيري مي*برند و يا آن را چند بار دور حسينيه محل مي*چرخانند.
    در اطراف يزد رسم بر اين است كه درختان را وقف مي*كنند تا پس از كهن سال شدن، ساقه*هاي آن*ها را ببرند و نخل را مرمت كنند. نخل*سازي صنعت ظريفي است كه همگان از عهده آن بر نمي*آيند. استادان اين رشته شيوه*هاي ساخت آن را به ديگران مي*آموزند. به دليل اهميت نخل و نخل*گرداني در يزد، هم*اكنون خانواده*هايي در اين منطقه وجود دارند كه شهرت آن*ها «نخل*بند» و «نخل*ساز» است.
    دسته سقا: در مراسم عزاداري امام حسين(ع)، گروهي از نوجوانان لباس سياه مي*پوشند و لنگ قرمزي دور كمر خود مي*بندند. آن*ها مشك روي دوش گذاشته و بازوبندي از قرآن*مجيد را كه با پولك*هاي رنگارنگ و برگ*هاي فلزي نقره*اي رنگ تزيين شده، بر كتف خود مي*بندند و در صفي منظم با ذاكر و سردسته خود هم خواني مي*كنند. اگر فصل گرما باشد يكي دو نفر هم در پشت صف با مشك پر از آب و يا شرب گلاب به اهل مجلس و عزاداران آب مي*دهند. آن*ها آب را در جام ابوالفضل(ع) ريخته و به مردم تعارف مي*كنند. دسته سقاي يك علم چهارگوش دوپايه و يا يك علم سه*گوش با تمثال حضرت ابوالفضل(ع) را با خود حمل مي*كنند.
    كتل بستن: در يزد به اسب زين كرده*اي كه به طرز خاص آراسته شده و پيشاپيش دسته عزاداري حركت مي*كند، «كتل» مي*گويند. گاهي به گردن اين اسب چند شال،*ترمه يا ابريشمي به رنگ*هاي سبز و سرخ آويزان كرده و سر و صورت حيوان را با چند قطعه آيينه كوچك، نگين، قرآن و ... آذين مي*نمايند و گاه بنا بر سليقه شخصي و به تعبيري ديگر، پارچه سفيد خون*آلودي را بر پشت حيوان مي*كشند و چند قطعه چوب رنگ شده قرمز به نشانه تير و پيكان در پارچه فرو مي*كنند. هم چنين كبوتر زنده*اي را كه با رنگ قرمز آغشته شده نيز بر پشت اسب مي*گذارند. افسار اين اسب يا كتل همواره در دست محافظ آن است و جلو دسته سينه*زني حركت مي*كند و محافظ آن مرتب سر و صورت حيوان را نوازش مي*كند. اين حركت نمادين را «اسب و كتل» مي*نامند.

    __________________


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    موسیقی و نمایش های محلی استان یزد

    مردم يزد به دليل موقعيت اين شهر و اطلاق نام «دارالعباده» به آن، كم تر به موسيقی توجه نشان داده*اند. بيش تر كسانی كه صدای خوب و خوش دارند، هنر خود را از طريق مجالس عمومی روضه*خوانی و مداحی عرضه می*كنند. از طرفی، چون فضای جغرافيايی اين شهر در مقايسه با موقعيت*های جغرافيايی هم جوار، از طراوت و نشاط چندانی برخوردار نبوده، مردم آن كار و تلاش را بر تفريحات ديگر ترجيح داده*اند. تنها سازی كه در يزد به عنوان ساز بومی و محلی نواخته می*شود «عربانه» است. عربانه همان دايره است كه يزدی*ها در مجالس شادمانی و عروسی می*نوازند و سايرين با كف زدن و گاهاً با خواندن ترانه*های محلی و رقص اين ساز را همراهی می*كنند.
    بازی*های محلی استان یزد که در طول سالیان مختلف در این خطه رایج بوده است امروزه کم تر رواج دارد و مهم ترین این بازی ها عبارت اند از:
    حوضك حوضکابيزه(بازی مخصوص کودکان)، کولی گرفتن(نوعی بازی زورآزمایی است)، اسابدو، اسای زنجيرباف، درنگ درنگ، لشكركشی (كشتی)، كلاغ پر پر، غزغزک، يغل دوغل، دزد و جلادبازی، چشم قايم بازی، شيطان بازی، خرک بازی، پرپرک، پالكی اک، كولوغک، كرتک بازی، اتلک توت تلک،*ترش ترشک، گو، اين چی شبيه؟، آغل بازی، گوبيگير بالا بيا، گرگم به هوا، گوی و چفته بازی، برفی قته لولو، حمون ما مورچه داره، بلالک، باقلا به چند من؟، بقچه بازی،* لپر انداز لپرالتلنگ، اوستا بدو، گندم گل گندم، تو رو نه بازی، اتوک كلی، كل بازيک، كره خرک، پشه كش، تل*جهی، شاالا يا قرعه*كشی، چرخ و چاهوک، دم دوک بازی،* اسای لنگ سرتراش، پهلوان بازی، هندونه بری، شيطون*بازی و اضاف بازی.

    __________________



    صنایع دستی استان یزد

    استان یزد یکی از مهم ترین استان های کویری ایران است که صنایع دستی آن را سرامیک و سفال، کاشی سازی، زرگری، زیلوبافی، شعربافی، ترمه بافی، فرش بافی، شمد، دستمال، مخمل، دارایی، چادرشب بافی، قناویز، دندانی، گیوه بافی، حصیر بافی، خورجین بافی، روفرشی، سفره، احرامی، قلم*زنی، شيشه*گری، چرم*سازی، موتابی و نمدمالی تشکیل می دهند.
    سراميک و سفال: هنر سفال*گری در استان يزد به ويژه در شهر ميبد دارای طرح*های ويژه*ای است و از حال و هوای كوير نشأت گرفته است. در اصطلاح محلی به توليدات سفال ”كواره“ می*گويند. سفال و سراميک ميبد با نقش*های اصيل «خورشيد خاتم» و «مرغ و ماهی» شهرت فراوان دارد. «خورشيد» سمبل آفتاب درخشان كوير، «مرغ» نماد گونه*ای از گنجشكان نواحی كويری و «ماهی» كنايه از كم آبی اين سرزمين است. طرح سراميک ميبد با نقش خورشيد، مر و ماهی در نمايشگاه بين*المللی مونيخ در سال 1971 ميلادی (1350 هـ..ش) برنده مدال طلا شد و در ساير نمايشگاه*ها با استقبال بازديدكنندگان و تاييد صاحب*نظران روبه رو شد. كوزه*ها و كاسه*های ساخت استان يزد، به ويژه ساخته*های شهر ميبد از ظرافت و زيبايی خاصی برخوردارند و نمونه*های آن در سفال*های ساير نقاط ايران به چشم نمی*خورد. كواره*های ساخت ميبد عبارتند از:سفال ساده بی لعاب، سفال لعاب دار، اشيای كاشی و سراميک.

    كاشی*سازی: كاشی*سازی عبارت از به كارگيری كاشی*های زيبا و گوناگون سنتی در معماری بناها است. اين هنر در استان يزد قدمتی هفت صد ساله دارد. هنرمندان ابتدا اشكال دل خواه كاشی را تهيه و سپس روی آن*ها را نقاشی می*كنند و بعد آن*ها را لعاب داده و پخت می*كنند.انواع كاشی اين استان عبارت اند از: كاشی يزدی، كاشی كمک، كاشی شبكه، كاشی شش گوش، كاشی حاشيه، كاشی اكمند، كاشی هفت*رنگ و كاشی جوک.

    زرگری: زرگری يكی از هنرهای دستی استان يزد است. زرگرها با طرح*های بسيار زيبا از نقوش ساده هندسی و نمادين با تلفيق سنگ*ها و گوهرهای قيمتی زيورهای بسيار متنوع برای زينت زنان و دختران می*آفرينند.اين زيورآلات شامل گوشواره، گردن بند و سينه*ريز، دست بند، انگشتر، *حلقه و النگو است. در استان يزد سال*ها است كه راسته*ای تحت عنوان راسته زرگرها در بازار خان ساخته شده است. از جمله ابزار زرگری كه تا پنجاه سال پيش مورد استفاده بود و در حال حاضر منسوخ شده، می*توان به ترازوهای مثقالی، بوته، كوره*های گلی، انبر سركج،* رجه با شيارهای كوچک و بزرگ، حديده با سوراخ*های متعدد در انواع ياقوتی و الماس اشاره كرد. در حال حاضر از وسايل بسيار مدرن استفاده می*شود كه در يک ساعت چند كيلوگرم طلا و نقره را به مفتول و تسمه تبديل می کند.
    زيلوبافی (پلاس*بافی): اين دست*بافته زيبا، خاص مناطق حاشيه كويری است. اين فرش با نوع زندگی مردم منطقه تطابق دارد و بخشی از اعتقادات مذهبی، تاريخ، معماری، طبيعت و گويش مردم اين نواحی نيز، بر تار و پود آن نقش بسته است. زيلوبافی در شهر ميبد سابقه*ای ديرينه دارد. برخی سابقه زيلوبافی در شهر ميبد را به قرن هشتم هـ.ق و دوره ی مظفريان نسبت می*دهند. قديمی*ترين و در عين حال نفيس*ترين زيلوهای ميبد، به قرن دوازدهم هـ.ق تعلق دارد و بر روی آن بيست*وچهار سجاده طراحی شده است. در مجموع رنگ*های آن با اندكی اختلاف،* يكسان و چشم*نواز است. در حاشيه اين زيلو، نام واقف و تاريخ 1188 هـ.ق نقش شده است. سه تخته زيلو در مسجد جامع «هفتادر» در عقدا وجود دارد كه در نوع خود بی نظير است. دوتخته آن بافته «حاجی باقر ميبدی» در سال*های 1070 و 1083 هـ. ق است و زيلوی فرسود ديگر، مربوط به سال 1023 هـ.ق است. از ديگر زيلوهای تاريخی ميبد می توان به زيلوی آويخته مسجد اميرچقماق (مربوط به سال 1279 هـ.ق) و زيلوهای كهنه مسجد ركن*آباد ميبد اشاره كرد.
    نقش*های زيلو در ميبد به سه نوع تقسيم می*شوند: پنج*تايی (مجي)، هفت*تايی و سيده*تايی.
    پنج*تايی شامل: چشم بلبلی، پرگ و مهرگ.
    هفت*تايی شامل:بافتوگ، پرت*توره (ردشغال)، زلف، مفرش حلقه، زنجير وگ، تالوگ، ركن*الدينی، چاركلگ، سروگ خزن قللی، چشم بلبلی.
    سيزده*تايی شامل: گره، بندرومی، كلی، گچ كند، تالوگ، سرو، سينه*ريز، كمری و پرت گرگ (ردگرگ).
    فرش*بافی: عمده*ترين صنعت دستی استان يزد، صنعت فرش*بافی است. اين صنعت تقريباً در تمام شهرها و روستاهای آن رواج دارد. قالی*های دست*بافت يزدی در اندازه*های 4×3، 5/3×5/2،2×3، 5/2×5/2، و1×1 توليد می*شود. نقشه*های اصيل فرش يزد به نام*های «هراتی»، «گل و ماهی»، «سردار جنگل» و «كرمانی» است. 75% از فرش*های اين استان با خامه پشم و 25% از خامه كرک بافته می*شود. صنايع توليد رنگ، خامه و رنگ رزی از جمله صنايع جنبی است كه مكمل صنعت فرش*بافی اين استان است.
    شعربافی: از مهم*ترين صنايع دستی يزد، شعربافی و محصولات مختلف اين صنعت است. شعربافی در ابتدا توسط زنان انجام می شد، اما رفته*رفته اين هنر به يک كار كارگاهی و مردانه تبديل شد. تا چند سال پيش صدای كار دستگاه*های شعربافی در بيش تر كوچه*های يزد شنيده می*شد. كارهای شعربافی متنوع و دست*بافته*های آن عبارت اند از: ترمه زری*بافی، شمد، دستمال، مخمل، دارايی، چادرشب، قناويز و دندانی.

    ترمه: ترمه*بافی در استان يزد سابقه*ای بيش از دويست*و*پنجاه سال دارد و همواره جزو سوغات مهم اين شهر و يكی از اقلام صادراتی آن بوده است. ترمه پارچه*ای است در نهايت زيبايی كه تار آن از ابريشم طبيعی و پودش از ابريشم نخ، پشم و كرک الوان است. در گذشته ترمه را با دست می*بافتند، از اين رو به آن «انگشت*باف» نيز می*گفتند. اما در حال حاضر توليد آن نيمه دستی است. انواع ترمه عبارتند از: شال چارقدی، شال بندی، شال راه*راه، شال محرمات، شال اتابكی، شال كشميری، شال رضايی، شال اميری و شال يزدی. معروف*ترين نقش*های ترمه عبارتند از: طرح جام، بته كشميری، بته اژدری، رضا تركی، گلزار، قاب قرآن، خجسته،*تاجی و نقوش جديد.
    زری*بافی: زری*بافی از بافته*های قديمی است كه قدمت آن به دوره ساسانيان می*رسد. در گذشته مراكز عمده توليد آن شهرهای اصفهان، ابيانه، يزد و كاشان بود.

    شمد: نوعی پارچه ابريشمی است كه به عنوان روانداز در فصل تابستان استفاده می*شود. شمد اغلب دارای نقش*های ساده و چهارخانه است.
    دستمال: دستمال*بافی در كارگاه*های كوچک صورت می*گيرد. دستمال يزدی در ابعاد و طرح*های متنوع در تمام نقاط كشور خريدار دارد. معروف*ترين طرح*های دستمال يزدی عبارت اند از:عشايری، ابريشمی، مرسريزه. در حال حاضر، ماده اوليه اين بافته*ها ابريشم مصنوعی (ويسكوز) است.

    مخمل: توليد اين پارچه به طور دست*بافت در يزد انجام می*شود. در بافت مخمل يزدی از ابريشم استفاده می*كنند.
    دارايی: دارايی از بافته*های زيبا و ويژه يزد است. برای تهيه دارايی، نخ*های تار را قبل از بافت به روش*های خاصی رنگ می*كنند، به طوری كه پس از بافت، نقش*های متنوعی در آن پياده می*شود. ماده خام دارايی قبلاً ابريشم خالص بود و اكنون ابريشم مصنوعی است.

    چادرشب: در يزد و اردكان دو نوع چادر*شب بافته می*شود. گونه نخست،* نازک و نقش*دار است و به چادر شب رختخواب پيچ معروف است. گونه دوم، ضخيم*تر بوده و برای حمل علوفه و فرآورده*های كشاورزی به كار می رود و به آن چادرشب بيابانی می*گويند.

    قناويز: قناويز از پارچه*هايی است كه با ابريشم بافته می*شد و امروز به فراموشی سپرده شده است.

    دندانی: دندانی يا گل خورد پارچه*ای است كه بافت آن ساده به نرمی* رسد، اما زحمت بسيار دارد. اين پارچه به پارچه جامه زرتشتيان شهرت دارد.

    گيوه*بافی: بافتنی و سرگرمی زنان روستايی هنگام فراغت از كار است. زنان با استفاده از نخ پنبه*ای و سوزن گيوه می*بافند. در مناطقی مانند تفت، مهريز، خوانزا، نير، بهاباد هنوز گيوه*بافی ادامه دارد. پس از آن كه بافت رويه گيوه توسط زنان به اتمام رسيد، مردان كار دوخت آن را انجام می*دهند. به اين عمل تخت*كشی می*گويند. در گذشته تخت گيوه را از چرم و لته (پارچه*های سر قيچي) درست می*كردند؛ اما در سال*های اخير از تخت لاستيكی استفاده می*كنند.

    حصيربافی: حصيربافی يا بافت بوريا كه با استفاده از الياف درخت خرما است، در مناطق مختلف استان يزد چون بافق، طبس، بهاباد، مباركه و ورستانی «زردين» اردكان رواج دارد. مهم*ترين مراكز توليد اين صنعت در مناطق طبس و بافق متمركز است. انواع توليدات حصيری عبارت اند از: انواع كلاه، بادبزن، جارو، سبد و پادری.

    خورجين*بافی: لبافی يا خورجين*بافی از ديرباز در شهرهای اشكذر و اردكان رواج دارد. خورجين بيش تر مورد استفاده روستاييان است. ماده اوليه خورجين، نخ پنبه است كه آن را مانند زيلو بردارهای عمودی مي*بافند و نسبت به زيلو نقش كم تری دارد.

    روفرشی: پارچه نخی يا پنبه*ای ضخيمی است كه به صورت راه*راه در رنگ*های سياه و سفيد و يا آبی و سفيد بافته می*شود.

    سفره: پارچه چهارگوش پنبه*ای است كه توسط زنان روستا بافته و رنگ رزی می*شود. از اين بافته برای سفره خميری يا موارد ديگر استفاده می*كنند.
    احرامی: پارچه*ای است پنبه*ای در اندازه*های 100×70 سانتی متر كه برای مصرف حجاج بافته می*شود.
    از ديگر صنايع دستی استان می*توان به قلم*زنی، شيشه*گری، چرم*سازی، موتابی و نمدمالی اشاره كرد.
    __________________


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    وجــه تسميه و پيشينه تاريخي يـــــــــزد
    يزد، يعني آفريننده خوبي ها، پاكي ها و شهر خداست. نام گذاري اين شهر با واژه «يزش» به معناي ستايش و نيايش در زبان پارسي ميانه و با واژه يزدان يا يزتان به معني پاك، مقدس، فرخنده و همچنين به معني ذات خدا در ارتباط است. يزد در دوران هخامنشي و شايد پيش از آن «ايستاتيس» ناميده مي شده که «هرفته» (فرافر) و «سريزد» كنوني، در 30 كيلومتري خاور شهر يزد بازمانده اين شهر است. استان يزد از تاريخي كهن برخوردار است، تا جايي كه بناي شماري از شهرهاي آن، مانند: ميبد را به سليمان پيامبر، يزد را به ضحاک و اسکندر مقدوني و ابر کوه را به ابراهيم پيامبر نسبت داده‎اند. مجموعه آثار باستاني پراکنده موجود دراستان يزد به سهم خود، بازمانده شايان توجهي از تاريخ و فرهنگ کهن ايران است. کشاورزي و مدنيت يزد، در چهار کانون بزرگ مهريز و فهرج، يزد، رستاق و ميبد و اردکان، پا گرفته است. اين منطقه با قرار گرفتن در مسير شاه راه هاي باستاني ري ـ کرمان و پارس ـ خراسان، در ميانه هزاره نخست پيش از ميلاد، نقش مرزباني ايالت ها و نگه باني راه هاي بسياري را که به چهار سوي ايران مي رفته، ايفا مي‎کرده است.

    منطقه يزد بي گمان، در دوران هخامنشي داراي راه هاي بزرگ و معتبر، راه داري و مراکز پستي و چاپاري بوده است. زيرا علاوه بر راه هاي شناخته شده باستاني، از روي مدارک پيشين، راه‎هاي فراموش شده‎اي نيز که در روزگار باستان به مرکز اقتصادي و فرهنگي ايران باستان مي‎پيوسته‎اند به تازه‎ گي شناسايي شده‎اند.

    منطقه يزد، در دوران ساساني، به ويژه در روزگار قباد، انوشيروان و يزدگرد اوّل، ... از جايگاه اجتماعي و اقتصادي ويژه اي بر خوردار بوده و به عمران و آبادي آن، توجه بسيار شده است. در نخستين سده اسلامي، سرزمين يزد به دست مسلمانان افتاده قبايل عرب به سوي ايران سرازير شدند. گروهي نيز از قبيله هاي بني تميم و بني عامر، درکوي عرب ها ي يزد، استقرار يافتند. در سده 4 هـ. ق، که ديلميان بر بخش هاي باختر و جنوب ايران و عراق چيره گرديدند، جمعي از علويان هم به يزد آمده در کوي حسنيان سکونت گزيدند. بنيان گذار اين خاندان علاء الدوله ابوجعفر بود كه در 398 هـ. ق، از سوي سيّده خاتون، دختر عمه خود ( مادر مجدالدوله ديلمي ) به حکومت مستقل اصفهان و پيرامون آن منسوب گرديد. در سال 443 هـ. ق طغرل سلجوقي، شمس الملوک ظهير الدين ابومنصور فرامرز را به حکومت مستقل يزد و ابر کوه منصوب کرد. از سرشناس ترين افراد اين خاندان امام زاده سيّد جعفر ( ع ) است، که از سيّدهاي عريضي بوده در سال 424 هـ. ق، در يزد در گذشت و مزارش هم چنان زيارتگاه مردم است.

    حکم راني ابومنصور فرامرز در روزگار فرمان روايي طغرل، آلب ارسلان و ملک شاه سلجوقي بوده نزد آنان احترام ويژه اي داشت. پس از وي به ترتيب فرزندش مؤيد الدوله ابومنصور علي بن فرامرز، علاءالدوله کاليجار و پسرش امير فرامرز، بر يزد حكومت كردند. اينان در نزد سلجوقيان، داراي احترام و اعتبار بودند. چون امير فرامرز پسر نداشت، حکومت يزد به دو دخترش واگذار و رکن الدين سام بن وردان روز، به اتابکي آنان گماشته شد. بدين ترتيب حکومت يزد، از آل کاکويه به اتابکان يزد انتقال يافت.

    رکن الدين سام، پس از اندک زماني، در سال 584 هـ. ق، از کار اتابکي دختران امير فرامرز کنار رفت و برادرش عزالدين، به اتابکي رسيد. اتابکان يزد با ايجاد پيوند هاي زناشويي، روابط دوستانه‎اي با سلجوقيان بر قرار کردند و مورد احترام و مشورت آنان بودند. پس از عزالدين ( در گذشته 615 هـ. ق )، وردان روز، اسفهسالار ابومنصور ( قطب الدين ) ( در گذشته 637 هـ. ق )، قطب الدين محمود، رکن الدين علاءالدوله ( در گذشته 662 هـ. ق )، طغان شاه، علاءالدوله ( در گذشته 673 هـ. ق )، رکن الدين يوسف شاه، و حاجي شاه بن يوسف شاه يكي پس از ديگري به اتابکي رسيده بر يزد و پيرامون آن حکومت کردند. اتابکان در آبادي و عمران يزد کوشش هاي بسياري کردند و بناهاي زيادي از خود به يادگار گذاشتند.

    رکن الدين سام در نزديکي دروازه مهريز مدرسه اتابک را ساخت. وردان روز در بازار دلالان، مدرسه وردان روز را بنا کرد. محمود شاه در گسترش شهر کوشيد و کوي‎هاي بيرون شهر را درون حصار آورده ميداني بزرگ نيز در شهر ساخت. مادرش مريم ترکان نيز روستاي مريم آباد را بنا نهاد. در روزگار حمله چنگيز به ايران سلطان ابومنصور اتابک ( قطب الدين )، چيره گي مغولان را پذيرفت و جانشينان‎اش به عنوان دست نشانده‎ گان مغول، در حکومت يزد پايدار شدند و با کفايت و زيرکي، يزد را از سپاه مغول مصون داشتند.

    در اين دوره به دليل امنيت و آرامش نسبي در يزد، بازرگاني و پيشرفت شهر ها و آبادي ها و مبادله کالاهاي گوناگون، رونق يافت و کالاهاي يزدي تا آن سوي آب هاي جنوبي ايران، به ويژه هندوستان راه يافت. راه داري و نگه داري راه ها، در دوران مغول و ايل خانان مورد توجه قرار گرفت و نگاه داري راه‎ها را به بزرگان و امرا واگذار کردند. در اوايل سده 8 هـ. ق، امنيت و نيز راه هايي که از منطقه يزد مي‎گذشتند؛ گسترش يافت. اين مسأله نقش به سزايي در رونق بازرگاني و هم چنين شکوفايي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي ايالت يزد داشت. حکومت حاجي شاه بن يوسف آخرين اتابک خاندان اتابکان يزد، در 718 هـ. ق به دست امير مبارزالدين محمّد بن مظفر از ميان رفت.

    امير مظفر، بزرگ خاندان مظفر، از نواده گان غياث الدين خراساني بود، که در دربار ايلخانان مغول وارد خدمت شد و به حکومت ميبد رسيد. پس از مرگ او، پسرش امير مبارزالدين محمّد در اوايل حکومت ابوسعيد بهادر خان ( 716 – 736 هـ. ق ) ايل خان مغول به حکومت ميبد و راه داري يزد انتخاب شد. در سال 718 هـ. ق، حاجي شاه بن يوسف، اتابک يزد را، در نبردي شکست داده وضمن پايان دادن به حکومت اتابکان يزد از سوي ابوسعيد بهادر خان، به حکومت يزد رسيد.

    مبارزالدين محمّد، پس ازدرگذشت ابوسعيد بهادر خان، دم از استقلال زد و بر کرمان، شيراز و قلمرو حکومت ملوک شبان کاره، در جنوب ايران چيره شده در سال 723 هـ. ق، حکومت آل مظفر را تشکيل داد. يزد، در روزگار حکومت امير مبارزالدين، از نظر سياسي و اقتصادي داراي اهميت و اعتبار شد. اين جايگاه، نه تنها به خاطر تلاش مظفريان در يزد پديد آمد، بلکه شرايطي که در دوره مغول بر کشور حاکم شد، شهر هاي دور افتاده و به دور از هياهوي سياسي، چون يزد را مورد توجه نام داران قرار داد. طي يک سده حکم راني مغول بر ايران، ناحيه يزد بيش از دو برابر گسترش يافت و با مديريت و تدبير امير مبارزالدين محمّد، به مرکز فعاليت هاي سياسي و اقتصادي تبديل يافت. قلمرو امير مبارزالدين محمّد با در گذشت وي به سال 765 هـ. ق بين پسران‎اش بخش شد، به طوري که سلطان احمد، در کرمان، شاه محمود، در اصفهان، شاه يحيي، در يزد و شاه شجاع، در فارس و بخشي از خوزستان به حکومت پرداختند. كه از اين ميان شاه يحيي نسبت به آباداني سرزمين يزد، تلاش بسيار کرد. در حکومت 77 ساله آل مظفر ( 718 – 795 هـ. ق ) منطقه يزد به اوج شکوفايي و بزرگي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي رسيد. در مدرسه ها، مسجدها، دارالسياده ها و خانقاه ها، علوم گوناگون رايج زمان، درس داده مي شد. ويژه گي ديگر دوره مظفريان رونق صوفي گري در يزد است. ايجاد خانقاه ها ويژه مرشدان و مريدان صوفيان نبود، بلکه شاهان و شاه زاده گان مظفري و بزرگان هم بدان علاقه مند بوده صوفيان يزد، از احترام ويژه خاندان مظفري بر خوردار بودند. حکومت آل مظفر در سال 795هـ. ق به دست تيمور لنگ خاتمه يافت.

    تيمور لنگ حکومت يزد را به يکي از نزديکان خود سپرد. اما پس از بازگشت تيمور به ماوراءالنهر، گروهي، از همدلي مردم نسبت به آل مظفر بهره برده به رهبري آبدار، يزد را از دست حاکم تيموري بيرون آوردند. سپس سلطان محمّد، پسر ابوسعيد طبسي، يزد را به دست آورده استقلال آن را اعلام نمود. با عدم توفيق حاکمان تيموري نايين، اصفهان و اردستان در برگرداندن نظم و امنيت به يزد، پير محمّد، پسر عمر شيخ و نوه تيمور لنگ حکم ران فارس، و نيز حاکم سيستان با سپاهي ره سپار يزد شده؛ يزد را محاصره و سرانجام گشودند. تيمور لنگ براي حفظ جايگاه هنري و اهميت يزد، دستور داد نسبت به مردم اين سامان نرمي نشان داده ماليات دو ساله را نگيرند. هم چنين فرمان داد تا برج و باروي شهر را بنا کرده دارالحکومه معروف به « دژ مبارکه نارين قلعه » را به طور شايسته اي بسازند.

    ايالت يزد پس از مرگ تيمور، مدتي پهنه درگيري نوادگان تيمور، پير محمّد و اسکندر بود. شاهرخ پسر تيمور با پيروز شدن بر ديگران حکومت يزد را به امير جلال الدين، پسر چخماق سامي سپرد. وي با مردم يزد به خوبي رفتار کرد و براي عمران و آبادي اين سرزمين کوشش نمود و بناهاي بسياري از خود بر جاي نهاد، که برخي از آن ها هنوز برجاي مانده از آثار تاريخي و ديدني استان يزد به شمار مي روند. پس از در گذشت امير جلال الدين، بيوه و فرزندانش دنباله کار را گرفته از خاندان خود، نام نيک به يادگار گذاشتند.

    بازمانده گان تيمور، در همه جا دل گرم کننده هنرمندان، معماران و انديشمندان بودند و يزد نيز در اين زمان به شکوفايي اقتصادي، هنري و فرهنگي رسيد. کاشي کاري‎هاي مسجد جامع و ميدان امير چخماق و مسجد امير چخماق، مصلاي عتيق، ... از آثار اين زمان است. مدرسه ها و کتاب خانه هاي بسياري چون مدرسه و کتاب خانه قطبيه سربلوک، مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتاب خانه يوسف چهره، مدرسه و کتاب خانه اصيليّه سردهوک و کتاب خانه باورديه ايجاد شدند، که نويسنده گان، پژوهش گران و تاريخ نگاراني، چون شرف الدين علي يزدي، در آن ها پرورش يافتند.

    با برآمدن ترکمانان قراقويونلو و آق قويونلو، يزد از دست تيموريان بيرون رفته اميران ترکمان، يکي پس از ديگري بر ايالت يزد حکومت کردند. حكومت طوايف گوناگون با تسلط شاه اسماعيل صفوي بر تمام ايران در 913 هـ. ق، خاتمه يافت. نعمت الله باقي، پسر ميرزا عبدالباقي، صوفي سرشناس، که در جنگ چالدران کشته شد، در زمان شاه تهماسب، دختر شاه اسماعيل را به زني گرفته حاکم يزد شد. وي ديوان خانه عباسيه را ساخت و مسجد شاه تهماسب، در نزديکي ميدان بعثت کنوني از يادگارهاي اوست. از ديگر آثار دوران صفوي مي‎توان به اين موارد نيز اشاره كرد : غياث آباد تفت که به دست مير ميران فرزند نعمت الله باقي ( ممدوح وحشي بافقي )، مدرسه شفيع ، مسجد شاه ولي تفت كه شاه ابوالوالي حاكم يزد آن را بنا نهاده است.

    در هنگام حمله افغان ها، مردم رشيد و آزاده سرزمين يزد، به رهبري ميرزا عنايت سلطان، دلاوري هاي بسياري از خود نشان دادند؛ چنان كه محمود افغان، در گشودن يزد ناکام مانده راهي اصفهان گرديد. اشرف افغان، جانشين محمود، نيز پس از چهار سال نبرد توانست يزد را بگشايد. با روي کار آمدن نادرشاه افشار و بيرون راندن افغان ها از ايران، محمّد تقي خان، خواهر زاده عنايت سلطان به حکومت يزد منصوب شد. وي و فرزندانش، تا آخر دوره قاجار، در نقش حاکم يا مستوفي يزد خدمت هاي ارزنده اي به اين سرزمين کرده آثار تاريخي و بنا هاي ديدني بسياري در يزد به يادگار گذاشتند. باغ دولت آباد، باغ ناصريه، مدرسه خان، ميدان خان، بازار خان، بازار قيصريه و... از آثار آنان است. اين منطقه در دوره قاجاريه و پس از آن در آرامش و آباداني به سر برده و هم اكنون نيز يكي از مهم ترين و ارزشمندترين مناطق ايران است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #6
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ثار تا ریخی

    یکی از مناطق باستانی اردکان زردفگ است که آثاری بسیّار کهن مربوط به قرون پنجم و ششم هجری را در خود جای داده‌است. دیگر می‌شود به دو مسجد قدیمی به نامهای مسجد زیرده و مسجد جامع اشاره کرد، که هر دو از بناهای مربوط به قرن دهم هجری می‌باشند، و اثر تاریخی دیگر، مسجد حاج محمد حسین مربوط به دوره قاجاریه‌است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #7
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ویژگی های فرهنگی استان یزد

    مردم استان يزد به زبان فارسی رايج، با پاره*ای ويژگي*های گويشی سخن می*گويند. برخی ويژگی*های گويشی در ميان شهرستان*های اين استان محسوس است. زبان*شناسان نيم زبان*های (لهجه*هاي) جديد ايرانی را به دو دسته باختری و خاوری تقسيم كرده*اند. لهجه يزدی جزو نيم*زبان*های مركزی دسته باختری است كه در بخش باختری فلات ايران، تا حدود مرزهای عراق رواج دارد.
    در بيش تر نيم*زبان*های مركزی از جمله لهجه شيرين يزدی، اثر آميختگی كم تری با زبان عربی ديده می*شود. زرتشتيان يزد به زبان نياكان خويش ـ زبان فارسی دری ـ سخن می*گويند. زبان زرتشتيان يزد به دليل پاره*ای عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آميختگی بسيار با زبان فارسی پيدا كرده،*به طوری كه آهنگ ناتوان شدن و حتا، فراموش شدن آن روز به روز تندتر می شود؛ ولی گونه زبان دری برخی از روستاهای يزد از جمله روستای «زين*آباد» كه كم تر زير رخنه اين عوامل بوده، پاک*تر از گونه ی دری شهرستان يزد باقی مانده است.
    دو بيتی*های يزدی بخش مهمی از ادبیات شفاهی و عامه ی مردم استان یزد را تشکیل می دهند.
    لالايي*های يزدی نیز بخش دیگری از ادبیات شفاهی مردم استان یزد را تشکیل می دهند. برخی از آن ها در زیر آورده می شود.
    ـ لالا لالا گل ريزه / چرا خوابت نمی*گيره / بخواب اين نازنين من/ *ننه قربون تو ميره / لالا لالا حبيب من / به درد دل طبيب من.
    ـ لالا لالا گل فندوق / يبابات رفته سر صندوق / لالا لالا گل پونه / بابات حالا می*ياد خونه.
    ـ لالا لالاعزيز ترمه پوشم / كجا بردی كليد عقل و هوشم / لالا لالا گل باغ بهشتم / برای بابات كاغذ نوشتم / نور ديده من عزيزه / دو چشمونش شو و روز سرمه ريزه.

    ضرب*المثل*ها:
    ـ او كج نی، نو كجه (Owkai; Nowkaj _ e/a)
    نو عبارت است از آبراهه زيرزمين يا آبراهه قنات. اين ضرب*المثل را برای اثبات امری می*گويند كه از اصل و منشأ اشكال داشته باشد. نظير ضرب*المثل معروف «آب از سرچشمه گل*آلود است».
    ـ ارسی پايين كرده، تيجرم كشيده (Orosi pain kerde/a tijiram kasid _ e/a)
    اين ضرب*المثل بيان حال شخص بد اخلاق و اخمويی است كه روزنه*ای برای برقراری ارتباط باز نگذاشته است.
    ـ اين روزا زودی حوض پر مشه (in nuza zudi howz _ es por mese/a)
    در بيان حال كسی گفته می*شود كه وضع و حال مساعدی دارد و بخت با او يار است.
    ـ ترمه كه كهنه مشه،* پالون خر لر مش
    (tteme/a ke ***e /a mese palune /a xar _ ela lor mese a)
    در بيان گذر عمر و رسيدن به سن كهولت و پيری است. همچنين در بيان حق ناشناسی نيز به كار می*رود.
    ـ خدا شترلوک را نصيب كلاغ كور مكنه
    (Xoda sotor _e/a luk ra nasib _ e/a kelag _e/a kur mo***e/a)
    به كسی می*گويند كه ثروت بادآورده*ای نصيبش شده و يا از بخت مساعد، نصيبی يافته است و شايستگی آن را ندارد.
    ـ شولی به سرم ريز كه مجال خوردنم نيس (Suli be sar_om riz ke magal_e xordanom nis)
    شولی غذای سنتی و مورد علاقه مردم يزد است. در بيان حال كسی است كه انجام كاری را می*خواهد و فرصت آن را ندارد.
    ـ گرمی گفته تا هند مبرمت، سردی گفته تا در خونه

    جاذبه هاي اجتماعي استان یزد

    هر يک از جوامع ايرانی؛ از جاذبه های اجتماعی خاص خود برخوردار هستند. شيوه هاي معيشت، جشن ها و آيين های سنتی و باستانی، غذاهای محلی، شيرينی های خانگی و آداب و رسوم حاكم بر مراسم های مختلف از جمله جاذبه های اجتماعی مناطق مختلف ايران هستندكه همگی برآيند شيوه*ي زندگی اجتماعی مردمان هر ناحيه است. زيست بوم های كويري و شيوه*ي معيشت مردم كوير از فضاهای جالب توجه استان يزد است كه می تواند در خدمت توسعه گردشگری قرار بگيرد. در استان يزد همانند دیگر مناطق ایران جشن ها و آیین ها به سه دسته ی ملی، محلی و مذهبی تقسیم می شوند که در میان جشن های ملی؛ نوروز باستانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به علت اسكان تعداد زيادي از زرتشتيان در اين استان، جاذبه هاي اجتماعي و جشن ها و آيين هاي آن ها نيز از اهميت و جاذبه*ي زيادي برخوردار است. شيريني*پزي يزد در سراسر ايران شهرت فراوان دارد. شيريني*پزان يزد از هفتاد سال پيش با دقت و مهارت، اين سوغات معروف يزد را به ساير نقاط ايران و حتي كشورهاي جهان عرضه مي*كنند. استان يزد در لايه های مختلف اجتماعی خود از جاذبه های كم نظير و زيبايی برخوردار است كه آشنايی با آن ها از مهم ترين ويژگی های گردشگری اجتماعی اين ناحيه است.

    عشاير

    استان يزد از مدنيت و شهر نشيني ديرينه اي برخوردار بوده و به دليل موقعيت خاص جغرافيايي خود از عشاير منسجم با ويژگي هاي خاص عشاير برخوردار نيست ولي خانه هاي خشتي و گلي استان يزد كه در محورهاي بياباني و كويري گسترده شده اند يكي از زيباترين شيوه هاي همزيستي با طبيعت را به نمايش گذاشته اند كه براي گردشگران بسيار جذاب وديدني است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #8
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غذاهای محلی استان یزدمردم استان يزد به غذاهای با طبيعت گرم علاقه زيادي دارند. خوراكي*هايی نظير نبات و شيرينی جزيی از برنامه روزانه آن*ها است. ولي تمام غذاهاي رسمي و رايج در كشور كه در غذاهاي ايران به آن اشاره شده در اين استان نيز تهيه و در اختيار گردشگران قرار مي گيرد. شولي يكي از انواع غذاهاي محلي استان يزد است كه نوعي آش است كه در بين مردم يزد محبوبيت بسيار دارد و با حبوبات سبزي و سركه پخته مي*شود. انواع آش‏، آبگوشت، پلوها و خورش ها در اين استان تهيه مي شوند. ‏
    شيريني*پزي يزد در سراسر ايران شهرت فراوان دارد. شيريني*پزان يزد را در اصطلاح «خليفه» يا «حاج*خليفه» مي*نامند. اين خليفه*هاي هنرمند از هفتاد سال پيش ـ كه كار شيريني سازي و شيريني*پزي با دست انجام مي*شد تا به امروز كه قسمت زيادي از آن توسط ماشين*آلات انجام مي*شودـ با دقت و مهارت، اين سوغات معروف يزد را به ساير نقاط ايران و حتي كشورهاي جهان عرضه مي*كنند.
    شيريني*هاي معروف و خوش مزه يزدي عبارت اند از: باقلوا، لوز بيدمشك، لوز پسته، لوز نارگيل، قطاب، پشمك، نان برنجي و حاجي بادام. هم چنين زولبيا و گوش*فيل از شيريني*هاي خاص اين استان در ماه رمضان هستند. علاوه بر اين، قند و نبات يزدي نيز در مقايسه با نمونه*هاي مشابه از كيفيت بهتري برخوردار است. نبات يزدي بيش تر در دو نوع «كاسه*نبات» و «نبات پرده» عرضه و قند يزدي تنها به صورت «كله*قند» ارايه مي*شود. انواع شيريني هاي يزدي يكي از مهم ترين سوغاتي هاي مسافران اين استان به ساير نقاط است
    .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #9
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ویژگی های مردم نگاری استان یزد

    مردم استان يزد از نژاد آريايي و ايراني هستند و به علت موقعيت جغرافيايي ويژه اين استان،*از آميختن با نژادهاي غير ايراني تا اندازه*اي مصون مانده*اند. در روزگار باستان و آغاز مدنيت و آبادي در اين سامان، نژادهاي ديگري در اين ناحيه مي*زيستند و با نژادهاي اصلي آن درآميختند. اين آميزش بي گمان بعدها در سرگذشت اجتماعي، فرهنگي و حتي تركيب نژادي مهاجران تازه رسيده آريايي نيز تأثير بسيار داشته است.
    در نيمه هزاره دوم پيش از ميلاد، آريايي*ها به فلات مركزي ايران از جمله منطقه يزد كه در دل اين فلات قرار دارد، روي آوردند. در دوره*هاي بعد نيز، گروه*هاي عرب، ترك، *مسيحي و كليمي به اين منطقه آمدند. در سده اخير نيز اعراب مهاجر به اين استان آمده و در آن ساكن شدند.
    پيش از ورود مسلمانان به ايران، مردم استان يزد نيز مانند مردم ساير نقاط ايران زرتشتي بودند. با انقراض حكومت ساسانيان در نيمه نخست سده اول هـ.ق، مردم بيش تر نقاط ايران از جمله استان يزد نيز به دين اسلام گرويدند؛ ولي برخي از آنان با پرداخت جزيه، آيين خود را حفظ كردند و زرتشتي باقي ماندند. قريب به اتفاق مردم استان يزد، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
    از اقليت*هاي مذهبي كه در اين استان زندگي مي*كنند، مي*توان از زرتشتيان، يهوديان و مسيحيان نام برد. در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هجري شمسي استان يزد، تعداد 3879 نفر زرتشتي، 78 نفر مسيحي، 100 نفر كليمي و 704 نفر نيز از ساير اديان وجود داشته*اند.
    آيين*هاي سوگواري در استان يزد به دو دسته آيين هاي سوگواري خصوصي و عمومي تقسيم مي شوند. در آيين هاي سوگواري خصوصي پس از به خاك سپردن متوفا و خواندن نماز،*به خانه صاحب*عزا مي*روند و آش يا شعله*زرد مي*خورند. اين آش كه زردرنگ است و از ماش، برنج و روغن تهيه مي*شود، آش «پشت*تابوت» نام دارد.
    روز سوم در مسجد پرسه مي*گذارند و براي شادي روح متوفا قرآن مي*خوانند و از مهمانان با قهوه پذيرايي مي*كنند. بعد از ظهر به مزار رفته و فاتحه مي*خوانند.
    روز هفتم به گورستان رفته وسر خاك كندر و نبات دود كرده و روضه مي*خوانند. سپس به خانه صاحب*عزا برگشته و در اتاق متوفا، شمع روشن كرده، پارچه سياهي پهن و روضه*خواني مي*كنند. روز چلهم نيز اصبح زود شروع به پختن «سوروك» (كه نوعي نان روغني زردرنگ است و از آرد و روغن ارده تهيه مي*شود) مي*كنند. اين نان را بر سر مزار مي*برند، با نقل و شيرين به مردم مي*دهند و روضه*خواني مي*كنند.
    آيين هاي سوگواري هاي عمومي و مذهبي بر بزرگان ديني انجام مي شود كه باشكوه ترين آن ها بر سيد و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) و يارانشان برگزار مي شود. يكي از آيين*ها و مراسم ويژه ماه محرم كه در تمام نقاط يزد برگزار مي*شود، آيين نخل*بندي و نخل*گرداني است. نخل از جنس چوب است و آن را به شكل برگ درخت و يا سرو مي*سازند. معمولاً وزن نخل زياد است و جابه*جا كردن آن نياز به كمك ده*ها نفر دارد. نخل را به عنوان تابوت «سيدالشهداء» يا نمادي ازتابوت شهداي كربلا مي*شناسند و ريشه سنتي كهن دارد. مردم يزد در گويش محاوره*اي به آن «نقل» مي*گويند و معتقدند كه «نخل» يا «نقل» نشاني از اقامت برافراشته شهدا است.
    دكتر «اسلامي ندوشن» مي*نويسد: با آن كه نخل هيچ شباهتي به درخت خرما ندارد، آن را به نام اين درخت مي*نامند. شايد به علت آن كه اصلش از جنوب*غربي و بين*النهرين است. نخل شباهت بسياري به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه يعني جاودانگي و رشادت و زندگي اخروي و آزادگي كه يادآور روحيات و خصايل امام حسين(ع) است. هم چنين اين مراسم بازتابي است از «نقل» حكايت كربلا.
    مراسم نخل*بندي و نخل*گرداني در يزد بدين صورت است كه چند روز پيش از شروع ماه محرم، «باباهاي» (خادمان) ميدان شروع به تزيين و آذين بستن نخل مي*كنند. آذين*بندي نخل حداقل يك هفته طول مي*كشد. در طول اين مدت، باباهاي ميدان، زيورآلات و وسايل مربوط به تزيين نخل را ـ كه قدمت آن*ها به دوره صفويه مي*رسد ـ از انبار بيرون آورده و تمام روز را با پاهاي برهنه به اين امر مي*پردازند. بستن نخل نياز به مهارت و سليقه خاص دارد و خادمان ميدان، شيوه*هاي آن را از پدر و اجداد خود آموخته*اند. آن*ها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سياه مي*پوشانند، آن گاه روي پارچه سياه را شمشيربندان مي*كنند. براي اين كار، صدها شمشير، قمه و خنجر برهنه ـ بعضي از آن*ها جنس بسيار عالي دارد و نام سازنده آن*ها بر روي آن*ها نقر شده ـ را در دو رديف بر دو بدنه نخل مي*بندند. به طوري كه هر دو طرف نخل، شمشيربندان مي*شود و هيچ جاي خالي در آن باقي نمي*ماند.
    سپس تزيينات ديگري از قبيل آيينه*هاي بزرگ قاب*دار، منگله*ها و دستمال*هاي ابريشمي رنگي و زري را در دو سوي نخل مي*بندند و بر تارك آن جقه*هاي فلزي از جنس فولاد و برنج و هم*رنگ آن*ها پرهاي طاووس يا ميوه انار مي*گذارند و نخل را مانند يك ****، زيبا و خوش*بو مي*كنند. در داخل آن نيز زنگ*هاي بزرگي را با طناب مي*آويزند و بچه*ها هنگام حركت، آن*ها را به صدا در مي*آورند.
    در روز بلند كردن نخل، ده*ها تن از مردان محله، زير پايه*هاي نخل رفته، آن را با عظمت تمام به حركت درمي*آورند و چون جنازه*اي با شكوه، آن را از ميان موج جمعيت عبور مي*دهند. نخل گردانان نخل را تا مسيري مي*برند و يا آن را چند بار دور حسينيه محل مي*چرخانند.
    در اطراف يزد رسم بر اين است كه درختان را وقف مي*كنند تا پس از كهن سال شدن، ساقه*هاي آن*ها را ببرند و نخل را مرمت كنند. نخل*سازي صنعت ظريفي است كه همگان از عهده آن بر نمي*آيند. استادان اين رشته شيوه*هاي ساخت آن را به ديگران مي*آموزند. به دليل اهميت نخل و نخل*گرداني در يزد، هم*اكنون خانواده*هايي در اين منطقه وجود دارند كه شهرت آن*ها «نخل*بند» و «نخل*ساز» است.
    دسته سقا: در مراسم عزاداري امام حسين(ع)، گروهي از نوجوانان لباس سياه مي*پوشند و لنگ قرمزي دور كمر خود مي*بندند. آن*ها مشك روي دوش گذاشته و بازوبندي از قرآن*مجيد را كه با پولك*هاي رنگارنگ و برگ*هاي فلزي نقره*اي رنگ تزيين شده، بر كتف خود مي*بندند و در صفي منظم با ذاكر و سردسته خود هم خواني مي*كنند. اگر فصل گرما باشد يكي دو نفر هم در پشت صف با مشك پر از آب و يا شرب گلاب به اهل مجلس و عزاداران آب مي*دهند. آن*ها آب را در جام ابوالفضل(ع) ريخته و به مردم تعارف مي*كنند. دسته سقاي يك علم چهارگوش دوپايه و يا يك علم سه*گوش با تمثال حضرت ابوالفضل(ع) را با خود حمل مي*كنند.
    كتل بستن: در يزد به اسب زين كرده*اي كه به طرز خاص آراسته شده و پيشاپيش دسته عزاداري حركت مي*كند، «كتل» مي*گويند. گاهي به گردن اين اسب چند شال،*ترمه يا ابريشمي به رنگ*هاي سبز و سرخ آويزان كرده و سر و صورت حيوان را با چند قطعه آيينه كوچك، نگين، قرآن و ... آذين مي*نمايند و گاه بنا بر سليقه شخصي و به تعبيري ديگر، پارچه سفيد خون*آلودي را بر پشت حيوان مي*كشند و چند قطعه چوب رنگ شده قرمز به نشانه تير و پيكان در پارچه فرو مي*كنند. هم چنين كبوتر زنده*اي را كه با رنگ قرمز آغشته شده نيز بر پشت اسب مي*گذارند. افسار اين اسب يا كتل همواره در دست محافظ آن است و جلو دسته سينه*زني حركت مي*كند و محافظ آن مرتب سر و صورت حيوان را نوازش مي*كند. اين حركت نمادين را «اسب و كتل» مي*نامند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #10
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    موسیقی و نمایش های محلی استان یزد

    مردم يزد به دليل موقعيت اين شهر و اطلاق نام «دارالعباده» به آن، كم تر به موسيقی توجه نشان داده*اند. بيش تر كسانی كه صدای خوب و خوش دارند، هنر خود را از طريق مجالس عمومی روضه*خوانی و مداحی عرضه می*كنند. از طرفی، چون فضای جغرافيايی اين شهر در مقايسه با موقعيت*های جغرافيايی هم جوار، از طراوت و نشاط چندانی برخوردار نبوده، مردم آن كار و تلاش را بر تفريحات ديگر ترجيح داده*اند. تنها سازی كه در يزد به عنوان ساز بومی و محلی نواخته می*شود «عربانه» است. عربانه همان دايره است كه يزدی*ها در مجالس شادمانی و عروسی می*نوازند و سايرين با كف زدن و گاهاً با خواندن ترانه*های محلی و رقص اين ساز را همراهی می*كنند.
    بازی*های محلی استان یزد که در طول سالیان مختلف در این خطه رایج بوده است امروزه کم تر رواج دارد و مهم ترین این بازی ها عبارت اند از:
    حوضك حوضکابيزه(بازی مخصوص کودکان)، کولی گرفتن(نوعی بازی زورآزمایی است)، اسابدو، اسای زنجيرباف، درنگ درنگ، لشكركشی (كشتی)، كلاغ پر پر، غزغزک، يغل دوغل، دزد و جلادبازی، چشم قايم بازی، شيطان بازی، خرک بازی، پرپرک، پالكی اک، كولوغک، كرتک بازی، اتلک توت تلک،*ترش ترشک، گو، اين چی شبيه؟، آغل بازی، گوبيگير بالا بيا، گرگم به هوا، گوی و چفته بازی، برفی قته لولو، حمون ما مورچه داره، بلالک، باقلا به چند من؟، بقچه بازی،* لپر انداز لپرالتلنگ، اوستا بدو، گندم گل گندم، تو رو نه بازی، اتوک كلی، كل بازيک، كره خرک، پشه كش، تل*جهی، شاالا يا قرعه*كشی، چرخ و چاهوک، دم دوک بازی،* اسای لنگ سرتراش، پهلوان بازی، هندونه بری، شيطون*بازی و اضاف بازی.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/