باتوجه به سوال درباره دلايل حرمت روابط دختر و پسر نامحرم نكاتي ذكر مي‌شود:
1. اسلام زن و مرد نامحرم را از صحبت كردن با هم و برخوردهايي كه لازمه رسيدگي به كارهاي روزمرّه است منع ننموده است البته در صورتي كه بدون هيچ شائبه‌اي بوده و به مسائل ديگر آلوده نباشد.[1]

2. حريم نگه داشتن ميان زن و مرد نامحرم در متون روايي و در سيره معصومين ـ عليهم السّلام ـ ذكر شده است، سنّت جاري مسلمين از زمان رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ همين بوده و زناني از شركت در مجالس و مجامع منع نمي‌شده‌اند ولي همواره اصل «حريم» رعايت مي‌شده و در مساجد و مجامع حتي در كوچه و معبر زن و مرد مختلط نبوده[2] و درب ورودي زنان در مسجدالنبي ـ صلي الله عليه و آله ـ جدا بوده است.

3. اسلام مي‌خواهد جامعه عاري از هرگونه نگاه و رفتار هوس‌آلود و سرشار از كار و فعّاليت باشد و زن و مرد فارغ از دغدغه‌هاي شهواني به تحصيل و ساير كارهاي زندگي برسند لذا زن و مرد از اختلاط بي‌حدّ و مرز از زير پاگذاشتن حريم‌هاي عفاف و شرم و حيا باز داشته تا سلامت فرد و جامعه تأمين گردد.[3]

4. اگر حساسيتي نسبت به صحبت نمودن و برخوردهاي مستمّرِ دختر و پسر وجود داشته باشد، به روحيّات و سن و شرايط ويژه آن دو بستگي دارد، دختر و پسر پس از بلوغ سرشار از غرايز و عواطف بوده و تأثيرپذيري بسياري دارند، در اين سن حكومت و سلطة غرايز جنسي فراگير مي‌شود و بر اعمال و رفتار و انديشه‌ي جوان سايه مي‌افكند. احساس نيازي كه در جوانان نسبت به جنس مخالف وجود دارد باعث مي‌شود كه آنان هر لحظه به دنبال پاسخي براي ارضاي آن و جبران كمبود روحي ـ رواني خود باشند.
در بسياري از برخوردها، دختر و پسر هر چند به بهانه‌هاي گوناگون با هم آشنا مي‌شوند امّا اندك اندك براساس تسلّط طبيعي غرايز نگاه و سخن و رفتارشان رنگ و بويي ديگر گرفته و چه بسا بعد از مدتي به يكباره متوجه مي‌شوند عواطف و احساسات و عفت و طهارت آنان بازيچة هوس شده است.
اسلام به نياز طبيعي زن و مرد توجه كرده و ازدواج را بهترين پاسخ براي نيازهاي جسمي و رواني قرار داده است.
و خواهان آن است كه هرگونه ارتباط تحت ضابطه و در كادر رسمي آن باشد در سايه ازدواج از هرج و مرج جنسي و بي‌بند و باري ـ كه امروزه جوامع غربي شاهد آن است ـ جلوگيري شده و به نياز طبيعي نيز پاسخ داده شود. اشباع غرايز و سركوب نكردن آن يك مطلب است و آزادي و رفع مقررات و موازين اخلاقي مطلب ديگري است.[4] اسلام اصرار فراواني دارد كه مسائل جنسي منحصر در خانه و محيط خصوصي باشد و افراد با خروج از خانه دغدغه‌اي جز فعاليت و تلاش از كار و تحصيل نداشته باشند و محيط اجتماع عاري از هر نوع كاميابي جنسي باشد، فلسفه تحريم نظر بازي[5] و تمتعات جنسي غير قانوني و حرمت خودآرايي[6] براي بيگانه از اينجا نشأت مي‌گيرد.

5. در داستان حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ در قرآن به خوبي در مي‌يابيم انسان در زمينه مسائل جنسي در خطر است و اگر رعايت جوانب احتياط را نكرده و به خدا پناه نبرد طعمه شيطان مي‌گردد. در قرآن مي‌خوانيم «آن زن قصد يوسف نمود و يوسف نيز اگر برهان پروردگار را نمي‌ديد قصد وي نمود»[7] آيه مي‌گويد ايمان حضرت يوسف سبب نجات او شد و در غير اين صورت به طور طبيعي او نيز در اين راه به خطا مي‌رفت پس برخورد ميان زن مرد از لغزش‌گاه او مي‌باشد و در داستان حضرت موسي و دختران شيب مي‌خوانيم هنگامي كه دختر از طرف پدرش شعيب موسي را دعوت نمود حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ گفت: «من جلو مي‌روم و تو پشت سر من راه بيا من از قومي هستم كه پشت زنان نگاه نمي‌كنيم».[8]
در حديثي آمده حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كراهت داشت تا به زنان جوان آغاز به سلام كند، و پيرامون حكمت آن فرمود: «ترس از آن دارم كه تحت تأثير صداي او واقع شوم و ضرر آن از ثوابي كه از سلام مي‌برم بيشتر شود».[9]
و در حديث ديگري پيرامون شوخي و مزه‌پراني زن و مرد نامحرم آمده است: «ابوبصير مي‌گويد: به زني در روخواني قرآن مي‌دادم كمي با او شوخي كردم؛ وقتي خدمت امام باقر ـ عليه السّلام ـ رسيدم به من فرمود: چه چيزي به زن گفتي. رنگم پريد و خجالت كشيدم. بعد فرمود: ديگر به طرف آن زن مرو و درس مده».[10]
همچنين احاديثي درباره عذاب كساني آمده كه با زنان نامحرم شوخي و خوش طبعي مي‌كنند.[11]
با توجه به آيات و احاديث فوق به خوبي حكم اختلاط و همدوشي‌ها و روابط بي‌حدّ و مرزي كه متأسفانه دارد در سطح جامعه رواج پيدا مي‌كند و حتي به اسم روشنفكري به آن دامن زده مي‌شود مشخص مي‌شود كه برخلاف نص صريح معارف اسلامي و آموزه‌هاي ديني است.

كتبي پيرامون موضوع
1. مسأله حجاب، بخش‌هاي آغازين و پاياني، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
2. اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
3. جوانان و روابط (پاسخ به پرسش‌هاي پيرامون روابط دختر و پسر) مقيمي از همين مركز (مركز مطالعات حوزه).[1] . جوادي آملي، عبدالله، زن در آئينه جلال و جمال، (چاپ 4، انتشارات اسراء قم، 1378) ص 394.
[2] . شهيد مطهري، مرتضي، مسئله حجاب (چاپ 42، انتشارات صدرا، قم 1364) ص 241.
[3] . زن در آئينه جلال و جمال، ص 395 و مسأله حجاب 93.
[4] . مطهري، مرتضي، اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، انتشارات صدرا، قم بي‌تا) ص 69.
[5] . سورة نور، آية 31.
[6] . سورة احزاب، آية 33.
[7] . سورة يوسف، آية 24.
[8] . سورة قصص، آية 23 و 25.
و علامه طباطبايي،‌ محمد حسين، تفسير الميزان، (چاپ دوم، دارالكتب الاسلاميه، قم 1393 ه‍) ج 16، ص 129.
[9] . ري‌شهري، محمد، ميزان‌الحمة، (چاپ اول، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1362) ج 4، ص 540.
[10] . حر عاملي، محمد ن حسن، وسائل الشيعه (چاپ 6، دارالكتب اسلاميه، تهران 1403 ه‍) ج 14، ص 144، ب 106، مقدمات نكاح، حديث 5.
[11] . همان، ج 14، ص 143، ب 106، مقدمات نكاح.