ابومعین ناصربن خسرو قبادیانی بلخی مروزی درسال382هجری شمسی درقبادیان ازنواحی بلخ چشم به جهان گشود.
کنیه ی او ابومعین ولقب اوحجت است.ازابتدای جوانی درتحصیل علوم وفنون والسنه وادبیات رنج فراوان برده است

ازجمله قرآن مجید رابسیارخوانده وحفظ کرده است.
تقریبا"درهمه ی دانش های عقلی ونقلی متداول عصر،ومخصوصا" درعلوم یونانی همچون:
ریاضی ازقیبل مجسطی بطلمیوس وهندسه ی اقلیدس وطبّ بقراط
وجالینوس ونجوم وفلسفه وکلام تبحر یافته است.
ناصرخسرو اشعار عربی وحتی دیوان عربی هم داشته است.به واسطه ی خوابی که درماه جمادی الاخره ی 437 درجوزجانان دید ازشراب خوردن توبه کردوبه قصد وصول به حقیقت به سفرقبله عازم شد.
دراین سفربابرادر کوچک ترخود ابوسعیدویک غلام هندی روانه ی حجاز شد.این مسافرت که هفت سال طول کشیده؛
وبا،بازگشت به بلخ درسال444هجری قمری ودیدار برادر دیگرخودخواجه ابوالفتح عبدالجلیل خاتمه یافته؛
مبداءیک دوره ی جدید از زندگانی اوست.
دراین سفرچهاربار حج کرده،وشمال شرقی وغربی وجنوب غربی ومرکز ایران وبلاد ارمنستان وآسیای صغیر وحلب وطرابلس وشام وسوریه وفلسطین وجزیره العرب ومصر که قریب سه سال آنجا بوده وقیروان درتونس ونوبه وسودان را زیارت کرده است.
ناصرخسرو درمصر که پایتخت خلفای فاطمی بود داخل مذهب اسماعیلیه وطریقه ی فاطمیان شده وبه قصد تبلیغ آن مذهب به خراسان بازگشته است.
ازخصوصیات ناصرخسرو گذشته ازمقام حجتی جویندگی اوست.
ازاین شهر به آن شهر پرسان پرسان می رفت وازدریا به خشکی راه می پیمود تا حکمت بیاموزد.
نامبردارترین آثار وی:جامع الحکمتین ،زاد المسافرین ،وجه دین،وسفرنامه است.