در مرگ ِ گابريل پِري
مَردی که مُرد برای دفاع از خود
جُز بازوانی گُشوده به سوی زندگی نداشت
مَردی که مُرد هدفی جُز نابودیِ تفنگ نداشت
مَردی که مُرد نَبَرد را ادامه خواهد داد
چرا که هَرچه او میخواست
خواستگاهِ ماست
امروز نیز همین میخواهیم
بِه روزی نینیِ نگاهها و دِلها باشَد و عدالت حاکمِ جهان شَوَد
واژههایی هستند که حیات میبخشند
و این واژهها معصومند
واژهی گَرما
واژهی اعتماد
واژهی عشقُ عدالت
واژهی آزادی
واژهی کودکیُ مِهر
نامِ بعضی از گُلها وُ میوهها
واژهی شُجاعتُ کشف
واژهی برادرُ رفیق
نامِ بعضی از کشورها وُ دِه کورهها
نامِ چند زنُ چندین دوست
و نامِ پِری !
پِری برای چیزی مُرد که به ما حیات میبخشد
رفیقانه تو خطابش کنید
سینهاَش را شکافتند
ما یکدیگر را به لُطفِ او میشناسیم
یکدیگر را تو خطاب میکنیم
امیدش پابَرجاست !
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)