الگوهای رهبری سده گذشته، محصول پارادایمهای بالا به پایین و بروكراسی بوده است. این الگوها برای اقتصاد مبتنی بر تولیدات فیزیكی بسیار مناسب است، اما چندان تناسبی با اقتصاد دانش محور ندارد. علم، پیچیدگی (Complexity Science) پارادایم متفاوتی را برای رهبری پیشنهاد میكند. این پارادایم رهبری را به عنوان پویایی متعامل پیچیده ( Dynamic interactive Complex) در نظر میگیرد كه از آن نتایج انطباقی ظهور میكند (همانند یادگیری، نوآوری و انطباق پذیری).
این مقاله با بهرهگیری از علم پیچیدگی، چارچوبی فراگیر را برای مطالعه تئوری پیچیدگی رهبری ایجاد میكند؛ پارادایمی كه بر توانمند سازی ظرفیت انطباقی، خلاقیت و یادگیری سیستمهای انطباقی پیچیده ( Complex Adaptive System) در بافت سازمانهای تولید كنندة دانش تمركز دارد. این چارچوب مفهومی شامل سه نقش رهبری به هم تنیده شده است: (رهبری انطبافی، رهبری اداری و رهبری توانمندسازی) كه منعكس كننده روابط پویای بین عملكردهای اداری، بوروكراسی سازمان و پویاییهای نوظهور و غیررسمی سیستمهای انطباقی پیچیده است.
رهبری در عصر دانش محور
با نگاه عمیقتر به اقتصاد دانشی، در مییابیم كه متأسفانه بسیاری از مفروضات پایهای كه با نام مدیریت آموزش داده میشود و به اجرا در میآید از رده خارج شده است. بیشتر فرضیههای ما در مورد كسب و كار، فناوری و سازمان دست كم به 50 سال پیش برمیگردد. عمر این مفروضات به پایان رسیده است.
ما در اقتصاد دانش محور قرار داریم، اما سیستم دولتی و مدیریتی ما در عصر صنعتی متوقف شد. زمان آن فرا رسیده است كه مدل جامع جدیدی ارائه شود.
این امر در مورد موضوع رهبری اهمیت خاصی پیدا می كند. علی رغم این واقعیت كه رهبری عامل هستهای در رو در رویی سازمانها با چالشهای جهان گذرا در عصر دانش است، میبینیم كه بحثهای اندكی از الگوهای رهبری برای عصر دانش وجود دارد. آسبورن ، هانت و جاچ (2002) عنوان میكنند كه تغییری ناگهانی در دیدگاه رهبری ضروری است تا به دیدگاههای فراتر از دیدگاههای سنتی پذیرفته شده، برسیم. جهان بوروكراسی سنتی به وجود آمده، تنها یكی از بافتهای بسیاری است كه وجود دارد.
علم پیچیدگی در رهبری عصر دانش
ما با توسعة چارچوبی برای رهبری در بافت بیثبات و با تغییرات زیاد عصر دانش، بررسی این نقص را آغاز میكنیم. در علم پیچیدگی واحدهای متعامل در قالب سیستم های انطباقی پیچیده رشد و تعالی می یابند و هیچ واحدی حضور منفرد و شاخص ندارد. همه در رشد و تعالی یكدیگر و كل سیستم تلاش می كنند. با به كارگیری مفهوم سیستمهای انطباقی پیچیده، فرض میكنیم رهبری نه تنها موقعیت و اختیارات، بلكه باید پویایی متعامل و نوظهور نیز باشد. منظور از پویایی متعامل و نوظهور كنش متقابل پیچیدهای است كه از آن انگیزه و نیروی محرك برای عمل و تغییر ظهور میكند.
سیستمهای انطباقی پیچیده
سیستمهای انطباقی پیچیده واحد اصلی تحلیل در علم پیچیدگی است. سیستمهای انطباقی پیچیده، شبكههای عصبی شكل، عاملهای وابسته و تعاملگری هستند كه براساس نیاز، چشمانداز، هدفها و ... مشترك به صورت پویایی مشاركتی در هم تنیده شدهاند. این سیستمها، ساختارهایی با سلسله مراتب چندگانه و با همپوشانی و قابل تغییر هستند و همانند افراد، این سیستمها نیز به صورت شبكههای متعامل و پویا با یكدیگر پیوند دارند. هدلاند (1994) ساختار كلی مشابهی را توضیح میدهد كه متناسب با مدیریت جریان دانش در سازمانها است و او آن را مجموعة گذرای افراد و واحدها مینامد. این سیستمها قادر به حل خلاقانة مسائل هستند و میتوانند با سرعت یاد بگیرند و انطباق پیدا كنند.
تئوری پیچیدگی رهبری
چارچوب رهبری را كه پیشنهاد میكنیم و آن را تئوری پیچیدگی رهبری مینامیم، به دنبال بهرهگیری از مزایای قابلیتهای پویای سیستمهای انطباقی پیچیده است. تئوری پیچیدگی رهبری بر شناسایی و كشف رفتارها و استراتژی هایی تمركز دارد كه انطباق پذیری، یادگیری و خلاقیت سازمانی را توسعه میدهند. این امر نیز خود زمانی رخ میدهد كه سیستمهای انطباقی پیچیده مناسب درون بافت، سلسله مراتبی (همانند بوروكراسی) قوت گرفتهاند. در تئوری پیچیدگی رهبری سه نوع رهبری را شناسایی میكنیم و آنها را: انطباقی، اداری و توانمند ساز مینامیم. منظور از رهبری انطباقی فعالیتهای یادگیرانه، خلاقانه و انطباقی است كه از تعاملات سیستمهای انطباقی پیچیده نشأت میگیرد، زیرا این اعمال سعی در سازگاری با تنشها (همانند محدودیتها و نگرانیها) دارند. فعالیت انطباقی میتواند در اتاق هیئت مدیره یا در كارگاه كارگران خط تولید رخ دهد؛ رهبری انطباقی پویایی غیررسمی است كه بین عاملهای متعامل (سیستمهای انطباقی پیچیده) رخ میدهد و یك عمل مدیریتی نیست. منظور از رهبری اداری عملكردهای افراد و گروهها در نقشهای مدیریتی است كه به منظور كسب نتایج مشخص سازمانی در حالتی اثربخش و كارآ، فعالیتها را برنامهریزی و هماهنگ میكنند. رهبری اداری (در بین دیگر موارد) فعالیتها را ساختار بندی كرده، در برنامهریزی شركت میكند، به تهیه رسالت می پردازد، منابع را به منظور دستیابی به هدفها اختصاص میدهد، موقعیتهای بحرانی و تضادها و استراتژی سازمانی را مدیریت میكند.
رهبری اداری، بر تنظیم و كنترل تمركز دارد و توسط عملكردهای سلسله مراتبی و بوروكراتیك سازمان نشان داده میشود. رهبری توانمند ساز به موقعیتهایی شتاب میدهد كه در آن رهبری انطباقی میتواند رشد و نمو یابد و درهم پیچیدگیهای (توضیح داده شده) بین عملكردهای بوروكراتیك (رهبری اداری) و ظهور یابنده (رهبری انطباقی) سازمان را مدیریت كند.
رهبری در تئوری پیچیدگی رهبری
دیدگاه پیچیدگی رهبری چهار پیشفرض دارد: نخست، پویایی غیررسمی، در زمینه وجود دارد. منظور از زمینه تعاملات و وابستگیهای میان افراد، ایدهها، ساختارهای سلسله مراتبی، سازمانها و... است. دوم اینكه، دیدگاه پیچیدگی رهبری نیازمند آن است كه ما بین، رهبری و رهبر تمایز قائل شویم. تئوری پیچیدگی رهبری، دیدگاه رهبری را به صورت پویایی متعامل و نوظهور به مباحث رهبری اضافه میكند كه به وجود آورنده نتایج انطباقی است كه ما آن را رهبری انطباقی مینامیم. این تئوری، رهبر را فردی میداند كه به شیوههایی عمل میكند كه این پویایی ها و نتایج را زیر تأثیر قرار میدهد. تئوریهای رهبری به طور گسترده بر رهبر- به عبارتی بر عملكرد رهبر- تمركز دارد. تئوری های رهبری تاكنون فرایندها و سیستمهای پیچیده و پویایی را كه رهبری را دربر میگیرد، بررسی نكرده است. به همین دلیل، الگوهای اولیه به دلیل نقص داشتن و ناكار آمدی مورد انتقاد است. سوم اینكه دیدگاه پیچیدگی رهبری به ما كمك میكند تا بین رهبری و موقعیتهای مدیریتی یا ساختارهای بوروكراتیك تمایز قائل شویم. مطالعات بسیاری درمورد رهبری، رهبری را به صورت نقشهای رسمی و اغلب مدیریتی بررسی كردهاند و به اندازه كافی به رهبری كه در سراسر سازمان اتفاق میافتد، نپرداخته است. برای پرداختن به این موضوع، ما از اصطلاح رهبری اداری برای ارجاع به فعالیتهای رسمی استفاده میكنیم كه فعالیتهای سازمانی را هماهنگ و ساختاربندی میكند. (به معنای فعالیت بوروكراتیك) و مفهوم رهبری انطباقی را برای ارجاع به رهبری معرفی میكنیم كه در پویایی های انطباقی، غیررسمی و نوظهور در سراسر سازمان رخ میدهد.
سرانجام، رهبری پیچیدگی در حالت چالشهای انطباقی (همانند عصر دانش محور) رخ میدهد تا مسائل فنی (ویژگیهای بیشتر عصر صنعتی). چالشهای انطباقی مسائلی هستند كه نیازمند نوآوری و یادگیری جدید و الگوهای جدید رفتاری هستند. این مسائل متفاوت از مسائل فنی هستند كه با رویهها و دانش موجود قابل حل اند. چالشهای انطباقی تابع احكام رسمی یا استانداردهایی نیستند بلكه بیشتر نیازمند بررسی، اكتشافات جدید و تغییر و تعدیلها هستند. دی (2000) این مورد را به عنوان تفاوتی بین توسعة رهبری و توسعة مدیریت عنوان میكند. توسعه مدیریت شامل كاربرد راه حلهای اثبات شده برای مسائل شناخته شده است، در حالیكه توسعه رهبری به موقعیتهایی ارجاع داده میشود كه در آن گروهها نیازمند یادگیری شیوههایی پیشبینی نشده هستند (همانند، عدم یكپارچگی ساختارهای سنتی سازمانی).
تئوری پیچیدگی رهبری در عصر دانش
عصر دانش با چشمانداز رقابتی جدیدی طبقهبندی میشود كه توسط (نیروهای) جهانی سازی، فناوری، قانونزدایی و توجه به دموكراسی هدایت میشود. سازمانها به جای هدایت به سمت كارآیی، كنترل، تناسب برای تولید به دنبال یادگیری، دانش و انطباق هستند.
علم پیچیدگی پیشنهاد میكند سازمانها برای دستیابی به چنین بافتی به جای تلاش برای ساده سازی و عقلانی كردن ساختارها، باید پیچیدگی خود را به سطح پیچیدگی محیط برسانند. اشبی (1960) این امر را قانون تنوع ضروری مینامند.
سیلیرز (2001) عنوان میكند كه رویكردهای سنتی به سازمان، عكس این مطلب را انجام دادهاند. این رویكردها به دنبال ساده سازی و عقلانیت گرایی بودهاند. سیلیرز بر این باور است كه ساده سازی و عقلانیت گرایی در ساختارها منجر به ساختارهایی میشود كه مرزها را محدود و پاسخ های سازمانی را تفكیك و هماهنگی و ارتباطات را ساده میكند.
سیستمهای انطباقی پیچیده، به دلیل توانایی در انطباق سریع و خلاقانه نسبت به تغییرات محیطی، منحصربه فرد و مورد توجه هستند. سیستمهای پیچیده قابلیتهای خود را برای پاسخگویی انطباقی به مسائل محیطی یا تقاضای داخلی با تنوع بخشی به استراتژیها یا رفتارهایشان، بهبود میبخشند.
نتیجه گیری
تئوری رهبری پیچیدگی، چارچوبی برای مطالعه پویاییهای ظهور یابنده رهبری است كه در ارتباط با فرا ساختارهای بوروكراسی است. تئوری رهبری پیچیدگی سه نوع رهبری را معرفی میكند: رهبری انطباقی، توانمند ساز و اداری، و بیان میكند كه این سه نوع رهبری متناسب با موقعیت سازمانی متفاوت از یكدیگر هستند. واحد اصلی تحلیل تئوری رهبری، پیچیدگی سیستمهای انطباقی پیچیده است كه در سراسر سازمان وجود دارند و در فعالیتهای بوروكراسی تنیده شدهاند و نمیتوانند از آنها جدا شوند. تئوری رهبری پیچیدگی مطرح میكند كه زمانی كه سیستمهای انطباقی پیچیده به درستی كار كنند، ظرفیت انطباقی را برای سازمان ایجاد میكنند و نیز بوروكراسی ساختار هماهنگ كننده و محوری را به وجود میآورد. نقش اصلی رهبری توانمند ساز مدیریتِ اثربخش درهم تنیدگی بین ساختارها و رفتارهای انطباقی و اداری است به گونهای كه اثربخشی انعطاف پذیری كلی سازمان را افزایش میدهد. با تمركز بر پویاییهای ظهور یابنده رهبری، تئوری رهبری پیچیدگی تلویحاً مطرح میكند كه رهبری تنها در تعامل وجود دارد و در عین حال نقشهایی در تعامل با (یعنی توانمند سازی) این پویایی برای فرد رهبر وجود دارد.
برگرفته از وب سایت پورتال مدیریت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)