نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: نیكی كریمی: هیچ‌وقت فكر نكردم بازیگری برایم تمام شده است

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    نیكی كریمی: هیچ‌وقت فكر نكردم بازیگری برایم تمام شده است

    نیكی كریمی: هیچ‌وقت فكر نكردم بازیگری برایم تمام شده است

    می‌دانم خیلی از دوستان وقتی می‌خواهند فیلمنامه بنویسند این را در نظر می‌گیرند كه در 15 دقیقه اول چه اتفاقاتی بیافتد و در نیم ساعت بعدی چه مواردی، اما در این فیلم چنین ساختاری را نداشتیم. من به عنوان فیلمنامه‌نویس تنها چیزی كه در نظر داشتیم این بود كه ماجرای 20 روز آشنایی یك زوج را با دختری به نمایش بگذارم كه مادری در آستانه اعدام دارد. من به این موضوع فكر می‌كردم كه خیلی داستان‌های پیچیده و سردرگمی نداشته باشیم و در عین حال در موقعیت كوتاهی همه مطالب را برساند. / در میزانسن‌های مختلفی كه من و شهاب (حسینی) بازی می‌كردیم این را در نظر داشتیم كه همانند زندگی عادی مقابل دوربین ظاهر شویم و تپق بزنیم و یا جمله‌ای را دوبار تكرار كینم، همانند آنچه در زندگی خودمان رخ می‌دهد.
    20110820073948cb img 5682 كارگردان فیلم سینمایی «سوت پایان» تاكید كرد فیلمسازان هم‌نسل او به سمت آثار مستقل گرایش دارند و آثار آنان حاصل تلاش‌های بسیاری است كه سال‌ها در سینما داشته‌اند.
    به گزارش خبرآنلاین؛ نیكی كریمی كارگردان، سرمایه‌گذار، نویسنده و بازیگر فیلم سینمایی «سوت پایان» همراه كارن همایونفر آهنگساز این فیلم و امید بنكدار فیلمساز در كافه‌خبر حاضر شدند و در مورد «سوت پایان» سومین ساخته كریمی كه این روزها در سینماها روی پرده است، به صحبت و گفت‌وگو نشستند.
    «سوت پایان» روایتی از زندگی زن و شوهری فیلمساز است كه به دلیل بروز مشكلی برای یكی از بازیگران وارد جریان زندگی دختری جوان می‌شوند؛‌ دختری كه مادر او به دلیل قتل در زندان است و فقط فرصتی 20 روزه تا اعدام او باقی مانده است.
    امید بنكدار، فیلمساز: معمولا رسم است وقتی فیلم‌هایی همزمان اكران می‌شوند، رقیب یكدیگر محسوب می‌شوند، علت حضور من در این جلسه این است كه بگویم فیلم «سوت پایان» با وجود تفاوت‌های زیادی كه با «شبانه‌روز» دارد، در عین حال برخی شباهت‌ها هم دارد و با این وجود رقیب هم نیستند و دوست یكدیگر محسوب می‌شوند، زیرا هر دو متعلق به سینمای مستقل هستند.
    هم من و كیوان (علیمحمدی) و هم خانم كریمی شرایط مشابهی برای ساخت فیلم داشتیم و وضعیت در مورد جذب سرمایه، تلاش برای اكران و گرفتن پروانه ساخت و نمایش در وضعیتی مانند هم بودیم. ما فیلم دوممان را ساختیم و خانم كریمی فیلم سوم، اما در همه فیلم‌ها همین شرایط را پشت سرگذاشتیم. هیچ كدام از این فیلم‌ها حمایت دولتی نداشتند. «شبانه‌روز» حتی پوزتیو سهمیه‌ای هم نداشت...
    نیكی كریمی، كارگردان: ما هم همین طور و به ما هم گفتند پوزتیو نمی‌دهند.
    بنكدار: هر دوی فیلم‌ها نگاه فراگیشه‌ای و فرهنگی دارند و هر دوی آن‌ها سینمای مبتذل را با شیوه بیانی خودشان نقد و هجو می‌كنند و هر دوی این فیلم‌ها سعی می‌كنند سلیقه مخاطب را با وجود ساختار متفاوتشان ارتقا دهند و طیف مخاطبان سینما را گسترش دهند.
    نكته قابل توجه این است كه هر دوی این فیلم‌ها در ماه رمضان اكران می‌شوند و هر دو مورد حمایت قرار نمی‌گیرند و همانطور كه من و كیوان برای تبلیغ فیلممان خودمان وارد عمل می‌شویم، خانم كریمی هم خود جلوی سینما آزادی می‌ایستد و بلیت می‌فروشد و تلاش می‌كنیم نشان دهیم این سینما هم هست و وجود دارد و برای بودن آن می‌جنگیم.
    نیكی كریمی، كارگردان: من این پیشنهاد را به آقای بنكدار دادم كه در جلسه امروز حضور داشته باشند. من در «شبانه‌روز» هم بازی می‌كنم و دیدگاهی نزدیك به آقای بنكدار دارم. به این ترتیب كه حس نمی‌كنم رقابتی در كار است. هیچ‌وقت نداشتم و به خصوص با فیلم «شبانه‌روز» اصلا ندارم. شب‌ها كه در سینما آزادی حضور دارم خیلی‌ها در مورد «شبانه‌روز» از من می‌پرسند و می‌گویم این فیلم خیلی خاص است.
    خیلی‌ها از سینما بیرون می‌آیند و می‌گویند چرا ساختار این فیلم چنین است و من پاسخ می‌دهم برای تماشای این فیلم باید خودتان را به ساختاری جدید عادت دهید. مگر باید همیشه همان چیزی را كه دیده‌اید ببینید؟
    پس وضعیت هر دو فیلم یكی است. آقای بنكدار در مورد نتیجه كار خانم كریمی توضیح دهید؛‌ »سوت پایان» را به عنوان سومین اثر فیلمسازش چطور ارزیابی می‌كنید؟
    بنكدار: «سوت پایان» پخته‌ترین و منسجم‌ترین فیلمی است كه در كارنامه خانم كریمی دیده‌ام. فیلم به شدت مدرن است. هرچند امكان آن وجود داشت كه از لحظه آگاه شدن كاراكتر خانم رحیمی به اتفاق قصه شروع شود، اما این كار را نمی‌كند. فیلم با یك جستجو آغاز می‌شود و با چرخشی دراماتیك و زیبا بحث فیلم به سمت هدف اصلی می‌رود. این ساختاری بازیگوش و تجربی است كه به نظر من جای آن در سینمای ایران خالی بود.

    IMG 5590

    نیكی كریمی
    خانم كریمی، از نگارش فیلمنامه بفرمایید و تحلیلی كه آقای بنكدار در مورد روایت داشتند. شما چه روندی را برای بیان قصه در نظر گرفته بودید؟
    كریمی:‌ می‌دانم خیلی از دوستان وقتی می‌خواهند فیلمنامه بنویسند این را در نظر می‌گیرند كه در 15 دقیقه اول چه اتفاقاتی بیافتد و در نیم ساعت بعدی چه مواردی، اما در این فیلم چنین ساختاری را نداشتیم. من به عنوان فیلمنامه‌نویس تنها چیزی كه در نظر داشتیم این بود كه ماجرای 20 روز آشنایی یك زوج را با دختری به نمایش بگذارم كه مادری در آستانه اعدام دارد. من به این موضوع فكر می‌كردم كه خیلی داستان‌های پیچیده و سردرگمی نداشته باشیم و در عین حال در موقعیت كوتاهی همه مطالب را برساند.
    این كار سختی بود. وقتی فیلمنامه را نوشته بودم و می‌خواستم كار كنم خیلی می‌ترسیدم، چون هر آن ممكن بود مفهوم فیلم تبدیل به یك غرور و خودخواهی بی‌معنی شود و افراد بگویند چقدر شعار انسانیت در این كار داده می‌شود كه قطعاً چنین برداشتی از یك فیلم اصلا جالب نیست. من می‌خواستم یك قصه را بگویم و در جریان روایت داستان می‌خواستم واقعیتی را هم بیان كنم.
    مطمئن بودم ابراز این نكات از طرف من ممكن است خیلی شعاری شود و اگر خودم هم بازی كنم این ذهنیت بیشتر به وجود آید. به هر حال به این فكر كردم كه من به این قضیه ایمان دارم و این باور را داشتم كه این داستان واقعی بوده و اتفاق افتاده و در عین حال قرار نبود فیلم غیررئال ساخته شود.
    آقای همایونفر با توجه به حال و هوای فیلم «سوت پایان» انتخاب موسیقی برای آن وی‍ژگی خاصی داشت؟
    كارن همایونفر، آهنگساز: خانم كریمی دوست قدیمی من و ستاره سینماست. چیزی كه به عنوان فیلم از ایشان می‌بینیم دریافتی است كه از اجتماع دارند. این موضوع را برای یك آهنگساز جذاب می‌كند؛ آن هم در چنین تمی. قصه‌ای كاملا به روز، در این دوران پرالتهابی كه هستیم و صداقتی كه در آن دیده می‌شود همه ویژگی‌های آن است. فیلم صادقانه در مورد موضوعی موضع‌گیری می‌كند كه اهمیت بسیار زیادی دارد.
    جنبه درخشان این فیلم این بود كه اصلا در وادی فمینیسمی كه در كارهای كارگردانان خانم دیگر می‌بنیم، نیفتاد. یك رئالیته ناخودآگاه در این فیلم جریان داشت كه خیلی مهم بود. این رئالیته در فرم بود و فضای فیلم شباهتی به فیلم‌های مستند دارد. فیلم بدون این‌كه وارد بازی‌های چنین سینمایی شود، حرف خودش را خیلی صریح می‌زند و در پایان هم مانیفست نمی‌دهد؛ همه این‌ها به عنوان «متریال» برای آهنگسازی مثل من خیلی مفید است.
    در كل فیلم خیلی موسیقی نداریم، چون خود فیلم فرم موسیقی را دارد. همه هنرهای جانبی قرار است جاری بودن را در كار به وجود بیاورند،‌ اما خود این كار جاری است و آن را تا آخر می‌بینید و احساس نمی‌كنید جایی قرار است در حسی اغراق شود و یا سانتی‌مانتال و احساسی نگاه كنید. اصلا كار نیازی به این چیزها ندارد و به همین دلیل به كمترین میزان استفاده از موسیقی رسیدیم كه حداكثر آن را هم در تیتراژ آخر می‌بینیم؛ به نظر من با توجه به علاقه خانم كریمی به ساز سولوی كمانچه بازتعریف دوباره اثر در آخر فیلم بود.
    آقای همایونفر صداهایی كه در فیلم می‌شنویم، صدای خیایان و گاه صدای اذان از فضای شهری ما حكایت دارد كه به نوعی می‌توان گفت به خوبی حس و حال جامعه را به مخاطب منتقل می‌كند. چه تحلیلی از مجموعه صداهایی كه در فیلم شنیده می‌شود و گاه كاملا مفهوم دراماتیك پیدا می‌كند، دارید؟
    همایونفر: اصلا سینما همین است؛ یعنی همین ضیافت نور و صدا... طبیعی است صدا بخش حیاتی فیلم است و به خصوص در مورد این فیلم چنین كاركردی پیدا می‌كند؛ اینكه صدا باید كاملا تاثیرگذار باشد. بهم‌ریختگی و اتفاقات ناموزنی كه در زندگی ما وجود دارد باید در صدا جاری شود، كه شده. طبیعتا كارگردان در این زمینه نقش مهمی دارد.
    صدای كنسرت، صدای اذان، بازار و موتورها، همگی از سوی كارگردان فكر شده و در این فیلم هم بخش‌هایی به شكل درخشانی نمود پیدا می‌كند. صدای فیلم كاملا در اختیار خود فیلم قرار گرفته است.

    فضای خلوت خانه كه كمتر به آن سر می‌زنیم و فضای بیرون تركیبی از آشفتگی شهر و نابه‌سامانی‌های موجود را به نمایش می‌گذارد. این واقع‌نمایی فرصت تصویرسازی‌های زیبا را از كار گرفته است.
    كریمی: ما اصلا به دنبال این نبودیم كه حركت‌های عجیب و غریب دوربین داشته باشیم، چون می‌خواستیم واقعیت خشن روزمره را دوبرابر قوی‌تر به مخاطب منتقل كنیم. تصور كنید حتی زمانی كه تابلویی روی دیوار بود،‌ آن را كمی كج می‌كردم. هرچیزی كه نشان دهد طراحی صحنه وجود دارد از بین می‌رفت و سعی می‌كردیم آشفتگی را از ابزاری كه در تصویر وجود داشت به نمایش بگذاریم.
    اصلا قرار نبود این فیلم زیبایی‌ها را نشان دهد. تابستان گرم مرداد سال پیش كه ما فیلمبرداری می‌كردم شامل همه آشفتگی‌هایی بود كه در فیلم دیده می‌شود. صحنه و گریم و همه این‌ها در مسیری بود كه زیبایی را نشان ندهند.
    آقای بنكدار با توجه به اینكه خود شما در فیلم‌هایتان گرایش به ارائه تصویرهای زیبا دارید، این نوع رویكرد را در فیلم خانم كریمی متناسب با موضوع آن می‌دانید؟
    بنكدار: بله، همین‌طور است. ساختار فیلم باید در خدمت بیان روایت قصه باشد. همان طور كه ما در «شبانه‌روز» سعی كردیم به سمت استیلیزه برویم. آن رئالیسم و خشونتی كه در «سوت پایان» دیده می‌شود متناسب با خود كار است. این ریتم حركت دوربین، كنجكاوی دوربین كه به دنبال شخصیت‌ها می‌رود و گاه خودش مانند یك شخصیت عمل می‌كند، كاركرد منطبق با فیلمنامه دارد.
    ضمن اینكه معتقدم كار زیبایی‌های خاص خودش را هم دارد. مثلا سكانس اعتراف ملیحه در ماشین و انعكاس چراغ‌های شهر در شیشه‌ها و تضاد آن شادی با غمی كه وجود دارد به خوبی تلخی اعتراف را به نمایش می‌گذارد. در مورد صدا هم كه اشاره كردید، نكته قابل توجه این است كه سروصدا و شلوغی‌های بیرون در مقابل سكوت خانه به خوبی خودنمایی می‌كند. فضاهای داخل خانه یكی از زیباترین صحنه‌های فیلم است و تضاد آن با دنیای خارجی این زیبایی را بیشتر به نمایش می گذارد.
    خانم كریمی سراغ موضوعی رفتید كه در سال‌‌های اخیر شاهد بوده‌ایم هنرمندان ما بسیار در این زمینه فعال بودند و اتفاقا شما هم از این منظر نگاهی به موضوع دارید. چطور تصمیم گرفتید از این منظر به موضوع نگاه كنید؟
    كریمی: جرقه این شكل از نگاه براساس همین نكته‌ای است كه اشاره كردید. من بارها شاهد بودم آقای انتظامی یا خانم مهناز افضلی و خیلی‌های دیگر اقدام می‌كردند هنرمندان را جمع كنند و سراغ خانواده مقتول بروند. وقتی می‌خواستیم چنین فضایی را اجرا كنیم این سئوال پیش آمد كه همه این افراد به آن خانه بروند یا راهكار دیگری بیابیم. نتیجه این شد كه تصمیم گرفتیم تصاویری را از آنان فیلمبرداری كنیم و فقط یكی از هنرمندان با من بیاید كه در نهایت آقای پسیانی حضور پیدا كردند.
    در جریان همین اقدامات هنرمندان، جانبداری كردن از یك طرف، موضوعی بوده كه با واكنش مواجه شده و نمونه آن را در «سوت پایان»‌ هم می‌بینیم.
    كریمی: فكر نمی‌كنم هیچ‌كس در چنین مواردی به خانواده مقتول بگوید شما اشتباه می‌كنید و نباید این كار را بكنید. همه می‌دانند قتلی اتفاق افتاده و آن‌ها هم حق دارند و الان در وضعیتی هستند كه به شدت ناراحتند و فكر می‌كنند تنها راه برای خالی كردم خشمشان همین مسئله اعدام است. آنچه در آنجا مطرح می‌شود بخشش است؛ اینكه می‌توان در این جهانی كه عمر همه ما گذراست، افراد را بخشید و فرصت دوباره به آنان داد.
    به خصوص در این مورد كه اصلا متهم بی‌گناه بود. درست است كه در آن لحظه قتل اتفاق افتاده، اما مادر ملیحه برای دفاع از دخترش قتلی انجام داده است. دوست دارم الان كمی هم در مورد «شبانه‌روز» صحبت كنیم.
    بفرمایید.
    كریمی: زمانی كه «شبانه‌روز» را در جشنواره دیدم به این موضوع فكر می‌كردم كه امید و كیوان چقدر زیبایی‌شناسی جالبی دارند. این دیدی كه از فیلم‌های كوتاهشان تا الان وجود داشته، همواره نشان دهنده این است كه نقاشی زیاد دیده‌اند، كتاب خوانده‌اند و به نوعی از زیبایی‌شناسی در مورد زندگی روزمره رسیده‌اند. وسط این جامعه خشن رویكردشان به شعر و عشق و زیبایی است.
    من از دیدن صحنه‌هایی كه از خانم‌ها مهتاب كرامتی و مهناز افشار گرفته بودند، واقعا لذت بردم. اصلا شخصیت‌هایی كه خلق شده بود، مانكن كه مهناز افشار بازی می‌كند یا مهتاب كرامتی كه زندگی یك بازیگر را روایت می‌كند، سرصحنه فیلم می‌رود و می‌آید و با یكی از بازیگران مرد رابطه عاطفی دارد، مجموعه‌ای از قصه‌های دوست‌داشتنی را به وجود می‌آورد.
    ویژگی این قصه‌ها این است كه بخشی از آن را می‌بینم و بخش دیگر در داستان دیگری؛ حسی مشابه كتاب‌های مدرن و آثار پل آستر و تریلوژی نیویورك. این نوع بیان سینمایی را خیلی می‌پسندم؛ چنین می‌گوید كه یك جای شهر یك اتفاق می‌افتد و جای دیگر وضعیتی مشابه كه نشانگر درد مشترك همه آدم‌هاست. فضای فیلم برایم خیلی شعرگونه و زیباست.
    خانم كریمی، در فیلم‌های شما شاهد نوعی تنهایی فراگیر انسان‌ها هستیم. این در زندگی مشترك افراد در «سوت پایان» و یا تنهایی زن «چند روز بعد»‌ و همچنین تنهایی و سردرگمی دختر «یك شب» دیده می‌شود. این نگاه و دغدغه تصویركردن تنهایی آدم‌ها از چه چیزی ناشی می‌شود؟
    كریمی:‌ این از علاقه من ناشی از ادبیاتی است كه دوست دارم و یا حتی موسیقی‌هایی كه می‌پسندم. موسیقی‌های مورد علاقه من شامل چند ساز با هم نیست. در هر داستانی دنبال یك شخصیت و یك روای هستیم كه بیان‌كننده ماجراهاست. من به عنوان سازنده فیلم بخشی از وجود خودم را در هر یك از آثارم به نمایش می‌گذارم.
    آقای همایونفر موسیقی این تنهایی‌ها در مقابل شلوغی‌های شهر باید چگونه باشد؟
    همایونفر: برای من چنین است كه در تنهایی موسیقی گوش نمی‌دهم. من برخلاف دوستان هنرمندم كه در زمان كار كردن می‌توانند موسیقی گوش دهند، نمی‌توانم چنین فضایی داشته باشم و باید در سكوت كامل كارم را انجام دهم. به نظر من تنهایی موسیقی ندارد. بخش‌هایی كه در فیلم خانم كریمی هست و ایشان در خانه تنها هستند موسیقی نداریم.
    بنكدار: اما یكجا موسیقی بسیار خوبی داریم. جایی كه خانم رحیمی از خانه بیرون می‌آید و در پیاده‌رو قدم می‌زند و دیگر ماشین هم ندارد، موسیقی بسیار خوبی را می‌شنویم كه تاثیر آن زیاد است.
    همایونفر: البته آن دیگر موسیقی تنهایی نیست. این موسیقی نشانگر یك تحلیل و آگاهی است. اما در مورد مسئله زیبایی‌شناسی كه مطرح شد می‌خواهم به این موضوع اشاره كنم كه مهم نشان دادن نماهای زیبا نیست. فرمی كه ارائه می‌شود عین زیبایی است. اینكه خانم كریمی روی بخش خشونت‌بار یك جامعه تاكید می‌كنند و یا برعكس آقای بنكدار به بخش شاعرانگی حیات شخصیت‌ها اشاره دارند، خودش عین زیبایی است.
    نباید چنین تلقی شود كه اگر زیبایی نشان داده می‌شود نوعی شاعرانگی با آن همراه است و اگر خشونت را نشان می‌دهیم این شاعرانگی وجود ندارد. در همه فیلم‌های وسترن مناظر بسیار زیبایی را می‌بینیم كه در بستر خشن داستان نمایش داده می‌شود. آنچه نسل فیلمساز كنونی را از گروه پیشین جدا می‌كند همین است. این زیبایی‌ها و شاعرانگی‌ها را در لابه‌لای زندگی روزمره به نمایش می‌گذارند.
    انگار یك شاعرانگی بوده كه در وضعیت مدرن امروزی خودمان آن را از دست داده‌ایم و حالا حسرت آن را می‌خوریم. این همانقدر سوررئال است كه می‌بینیم یك ماشین مرسدس بنز آخرین سیستم به خیابان می‌آید و در كنار آن یكی از فقرایی كه سر چهار‌راه‌ها شیشه پاك می‌كنند حضور دارد. این كنتراست را یك هنرمند می‌بیند؛ نمایش این كنتراست وظیفه هنرمند است.
    یكی آن را در شاعرانگی مطلق پیدا می‌كند مثل حافظ كه جز زیبایی در كار او نمی‌بینیم، اما این نگاه را در آثار بایزید بسطامی نمی‌بینیم. مثلا صادق چوبك و هدایت با زیبایی از نوعی كه مرسوم است اصلا كاری ندارند. اما این امیدواركننده است كه شما قصه را به گونه‌ای تعریف می‌كنید كه دیگر آن گرامر شما می‌شود و آن گرامر خیلی جذاب است و مخاطب باید آن گرامر را درك كند. حالا این روزها كسی كه سال‌ها ستاره سینمای ما بوده و هست در فیلمش نوعی از نگاه را ترویج می‌كند كه نگاهی بسیار شریف است.
    بنكدار:‌ نكته‌ای كه در «سوت پایان» دوست داشتم كاركرد موسیقی بود؛ حتی موسیقی‌های دایجتیك یعنی موسیقی‌هایی كه كاراكتر شهاب حسینی در خانه گوش می‌دهد و بعد از ورود همسرش آن را قطع می‌كند یا موسیقی‌هایی كه از این طرف و آن طرف شنیده می‌شود و یا موسقی كه در صحنه پخش می‌شود همانقدر كاركرد دراماتیك دارد كه موسیقی فیلم. اسم فیلم هم صوتی است و این هوشمندی در بار موسیقیایی فیلم هم دیده می‌شود.

    90 520 300 IMG 5448

    كارن همایونفر
    همایونفر: من هم با این نظر موافقم. چون این اشراف را من هم در خانم كریمی حس كردم. تمام «ساوند‌ترك‌هایی» كه پخش می‌شود و همه موسیقی‌های «بك‌گراند» را خانم كریمی به خوبی تشخیص می‌داد و انتخاب می‌كرد و این طور نبود كه سر صداگذاری ما به نتیجه برسیم. همه چیز از قبل فكر شده بود و این اتفاق بسیار خوبی است. باند صوتی یك فیلم خیلی مهم است.
    خانم كریمی بازی كردن شما در فیلم خودتان با توجه به مسئولیت سخت كارگردانی حتما دشواری‌هایی داشت. ابتدا بگویید كه چطور شد در «چند روز بعد» خودتان مقابل دوربین رفتید و بعد به «سوت پایان»‌ برسید.
    كریمی: بازی در «چند روز بعد» به پیشنهاد تهیه‌كننده بود. در مورد «سوت پایان» آن‌قدر در دو سه سال اخیر با آن درگیر بودم كه احساس می‌كردم انگار خودم هستم و فكر كردم كه می‌توانم خودم نقش را بازی كنم، اما سخت‌ترین بخش ماجرا نوشتن فیلمنامه و كارگردانی و بازیگری در كنار هم نبود. سخت‌ترین بخش سرمایه‌گذاری فیلم بود كه خودم برعهده داشتم.
    این تجربه جدیدی برایم بود. زمانی پیش می‌آمد كه باید با تورج اصلانی در مورد فیلمبرداری صحبت می‌كردم و گریمور از من می‌پرسید كی برای گریم می‌روم و در كنار این‌ها هم باید چكی امضا می‌كردم. این بخش تولیدی به عنوان تجربه اول برایم جالب بود.
    همایونفر:‌ واقعا این كار سختی است. بازیگری و كارگردانی در كنار هم دشوار است.
    بنكدار: هر دوی این‌ها به اندازه كافی سخت است و وقتی بحث مالی و غیره هم به میان می‌آید سختی‌ها زیادتر می‌شود.
    خانم كریمی به دلیل فضای مستندگونه فیلم بازی شما هم به سمت بازی نكردن می‌رود.
    كریمی: بله همین طور است. چه من و چه دیگر بازیگران فیلم این ذهنیت را داشتند كه دیالوگ‌ها و رفتارها در فیلم باید كاملا طبیعی باشد و طوری هر دیالوگ گفته شود كه بازی در آن نباشد. بارها دورخوانی داشتیم و سكانس‌ها را به صورت مجزا تمرین كردیم به خصوص سكانس‌هایی كه خانم مهدوی‌فر كار كردند، نقش او بسیار سخت بود.
    یكی از دوستان من در بهزیستی كار می‌كند. خانم مهدوی‌فر و غزاله رشیدی كه نقش دوست ملیحه را در فیلم بازی می‌كرد، چند باری با هم به بهزیستی رفتند تا به نقشی كه قرار بود بازی كنند نزدیك‌تر شوند. بعد از بازگشت آنان از بهزیستی تمرین می‌كردیم و سعی داشتیم هر چه به عنوان بازی بروز پیدا می‌كنم كم كنیم تا نوع بازی‌ها نرم و به زندگی نزدیك‌تر شود.
    در میزانسن‌های مختلفی كه من و شهاب (حسینی) بازی می‌كردیم این را در نظر داشتیم كه همانند زندگی عادی مقابل دوربین ظاهر شویم و تپق بزنیم و یا جمله‌ای را دوبار تكرار كینم، همانند آنچه در زندگی خودمان رخ می‌دهد.
    آقای بنكدار نظر شما در مورد بازی خانم كریمی در فیلم چیست؟
    بنكدار: اصولا خانم كریمی بعد از سال‌ها كار به پختگی و شناختی از مقوله بازیگری رسیده‌اند كه خیلی مینی‌مال كار می‌كنند؛ یعنی با حداقل میمیك و سطح صدا و لحن نقشی را در می‌آورند كه این به تجربه و خلاقیت و توانایی‌شان بازمی‌گردد. چیزی كه در «سوت پایان» دوست داشتم این بود كه رئالیسم مورد نظر حتی در بازیگری هم رعایت شده بود و به نوعی به رفتار نزدیك شده بود.
    مثلا اگر اشكان خطیبی را به عنوان بازیگر نمی‌شناختم امكان نداشت بپذیرم او بازیگر است و فكر می‌كردم او دستیار كارگردانی است كه در این كار ظاهر شده است. به نظر من «سوت پایان» یكی از بهترین كارهای آقای حسینی است. دو سكانس دوئت خانم كریمی و آقای حسینی را دوست دارم؛ یكی سكانسی كه خانم كریمی شب وارد خانه می‌شود و به ایوان می‌رود و حالش بد است و با هم حرف می‌زنند و دیگری صبح روزی كه مشاجره‌ای دارند. همه اتفاقات در سكوت و پرهیز از نگاه مستقیم اتفاق می‌افتد. بازی‌ها یكدست است.
    باید به خانم كریمی به عنوان كارگردان تبریك بگویم كه یك استعداد نو را به سینما معرفی كردند. سكانس بازی خانم مهدوی‌فر روبروی تلویزیون كه واقعیت را می‌گوید می‌تواند در سینمای ایران یكی از سكانس‌های ماندگار باشد.
    خانم كریمی در سینمای جهان، شان پن، جرج كلونی و رابرت ردفورد بازیگرانی هستند كه تجربه كاركردانی را هم پشت سرگذاشتند و اتفاقا آثار بسیار مهمی ساختند. به نظر شما این تغییر دادن یك مسیر برای بازیگر است كه وارد حوزه كارگردانی شود یا امتداد مسیر قبلی محسوب می‌شود؟
    كریمی:‌ در مورد این بازیگرانی كه نام بردید می‌توانم بگویم در هیچ‌كدام كارگردانی تغییر مسیر نبوده و امتداد كار خودشان بوده است.
    و در مورد شما؟
    كریمی: این طوری به نظر می‌آید.
    به این مرحله رسیدید كه احساس كنید دیگر در بازیگری مرتبه بالاتری نیست كه به دست آوردید و در نتیجه سراغ كارگردانی بروید؟
    كریمی: نه اصلا هیچ وقت این طور فكر نكردم. به نظرم همیشه هر بازیگری امیدوار است فیلمنامه‌ای دستش برسد و بتواند باز هم كار كند و با اشتیاق مقابل دوربین برود. این برای یك بازیگر فوق‌العاده است كه فیلمنامه خوبی به دستش برسد و از خود بپرسد حالا این بار چه كاری می‌توانم انجام بدهم. من هیچ وقت به این علت فیلم نساختم كه فكر كنم بازیگری تمام شده است.
    بنكدار: باید این را در نظر بگیریم كه خانم كریمی كار ترجمه هم انجام می‌دهند. این نكته را به خاطر داشته باشیم كه فعالیت‌های هنری مختلف میل و خواسته‌های متنوع یك هنرمند را تامین می‌كند. خانم كریمی در فیلم‌های زیادی بازی كردند، اما تجربه ساخت «سوت پایان» نكته‌ای است كه شاید در بازی در هر فیلمی اتفاق نیافتد.
    خانم كریمی سراغ فیلم جدید رفته‌اید؟
    كریمی: الان به دنبال فیلمنامه هستم.
    كه خودتان بنویسید؟
    كریمی: نه، این دفعه می‌خواهم از زمان نگارش فیلمنامه بگذرم و سریع‌تر فیلم بعدی‌ام را بسازم و به این خاطر دنبال فیلمنامه هستم و فیلمنامه می‌خوانم.
    آقای بنكدار و خانم كریمی پیشنهادی برای تماشاگران فیلم‌هایتان ندارید؟
    بنكدار: اگر كسانی «شبانه‌روز» را دوست دارند حتما «سوت پایان» را ببینند و برعكس. فیلمسازان و سینماگران مستقل بیشتر نیازمند حمایت مردم هستند تا حمایت دولت.
    كریمی: این حرف خیلی خوبی بود. نسل ما كه فیلم می‌سازیم به طرز عجیبی به سمت سینمای مستقل گرایش دارد و سختی زیادی كشیدیم. اتفاقات و بالا و پایین‌های زیادی كه در كشور رخ داده را پشت سر گذاشتیم و به سختی كار می‌كنیم. این برایم خیلی جالب است كه از ما حمایت نمی‌شود و تمام ارزش‌گذاری‌ها مال نسل‌های گذشته است. دوست دارم از این فرصت استفاده كنم و از كارن همایونفر برای صمیمیتش و انرژی فوق‌العاده‌ای كه سر فیلم من گذاشت تشكر كنم.


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/