گروه صنعتی آردل نابود شد و کارگران آن بیکار
محجوب در واکنش به اعتراض کارگران نسبت به حکم دستگاه قضایی و رفتار نیروی انتظامی می گوید: آن ها کارشان را انجام دادند ... بانک هم طلب دارد و باید به طلب خودش برسد. اما منظور ما این است که این روش درستی نیست که برای گرفتن طلب یک بانک، یک کارخانه نامدار کشور تعطیل شود و صدها کارگر با شرمندگی و دست خالی به خانه هایشان بروند. این شیوه نه تنها اخلاقی نیست بلکه اسلامی هم نیست.
مردمسالاری نوشت: هنگامی که آخرین ثانیه های سال 1389 نواخته و آغاز سال 1390 اعلام شد همه مردم ایران منتظر بودند تا مقام معظم رهبری بر صفحه تلویزیون ظاهر شوند و رهنمودهای سال آینده را اعلام کنند. ایشان پس از آنکه مشکلات کشور را تشریح کردند، سال جاری را سال جهاداقتصادی اعلام فرمودند. پس از فرمایش ایشان، همه مسوولا ن طی مصاحبه های متعدد اعلام کردند که تشخیص مقام معظم رهبری بسیار به جا بوده است زیرا در حال حاضر مشکلات اقتصادی، سراسر جهان را فراگرفته است و اکنون برای ضربه زدن به حکومت و نظام اسلامی، از ابزارهای اقتصادی استفاده می شود.
امروز حدود پنج ماه از سال 90 می گذرد، اما نه تنها در راستای اجرای اوامر و رفع دغدغه های مقام معظم رهبری گام های محسوسی برداشته نشده است بلکه بنا به اعتراف اکثر نمایندگان مجلس و صاحب نظران عرصه اقتصاد، کاهش چشمگیر توجه به این مقوله را در بسیاری از موارد شاهد بوده ایم.
برای آنکه به عمق این کارشکنی ها پی ببریم، کافیست نگاهی به بنگاه های اقتصادی در حوزه صنعت و کشاورزی بیندازیم. امروزه قانون هدفمند کردن یارانه ها اجرایی شده و قیمت حامل های انرژی و به تبع آن اکثر کالاها و خدمات بالا رفته، اما هنوز دولت بسته های حمایتی از کارخانجات و کشاورزان را پرداخت نکرده که در نتیجه این بی توجهی یا بهتر بگوییم کم کاری، بسیاری از واحدهای تولیدی با بحران های جدی روبه رو هستند. اگرچه نمایندگان مردم در خانه ملت بارها در قالب تذکرات کتبی و شفاهی و حتی تهدید به استیضاح، این مهم را به دولت تذکر داده اند اما هنوز گامی در این زمینه برداشته نشده است.
همچنان در این عملکرد ضد و نقیض دولت و مسوولان با بیانات مقام معظم رهبری حیران بودیم که چند نفر از شهروندان به روزنامه مردم سالاری مراجعه کردند.
این افراد که نمایندگان کارگران کارخانه لوازم خانگی آردل بودند، از بحران این کارخانه، کم لطفی های هیئت مدیره و بی توجهی های مسئولان خبر دادند; کارخانه ای که نیم قرن قدمت و شهرت زیادی در کشور دارد و اکثر خانواده های ایرانی با نام آن آشنا هستند.
نمایندگان کارگران آردل با تاکید بر اینکه تاکنون با چندین روزنامه و خبرگزاری تماس گرفته اند تا مشکلاتشان را مطرح کنند اما هیچ یک از آنان حاضر به انعکاس مشکلات این واحد تولیدی با سابقه نشده اند، گفتند: در این ماه مبارک رمضان اگر می خواهید به راستی ثواب کرده باشید، سری به کارخانه آردل بزنید و درددل کارگران را بشنوید. مطمئن باشید دعایی که ما می کنیم، مورد قبول درگاه حق قرار می گیرد.
چند روز بعد نماینده کارگران کارخانه طی تماس تلفنی اعلام کرد که در اثر بدهی کارخانه، به اموال آردل چوب حراج زده اند و خط تولید تعطیل شده است.
ساعت 10 صبح به کارخانه آردل مراجعه کردیم تا از نزدیک شاهد باشیم که چگونه رگ حیات کارگران را قطع کرده و اولین گام را برای ضربه زدن به اقتصاد کشور و حرکت خلاف مسیر بیانات مقام معظم رهبری برداشته اند.
کارگران گروه صنعتی آردل با اعلام اینکه در قبال بدهی 250 میلیارد تومانی، چهار دستگاه پرس این شرکت را برده اند، ما را به محل دستگاه ها بردند و گفتند: آقایان به راستی می دانستند که چگونه کارخانه را بیچاره کنند. تمام رگ حیات این کارخانه به این پرسها وابسته بود و اکنون آردل نفس های آخر خودش را می کشد.
این کارگران که گویی گوش شنوایی برای درد دلهایشان پیدا کرده بودند، به تشریح مشکلات می پرداختند و هر کدام قسم می دادند که حرف او را بنویسیم.
در بین جمع کارگران به راستی متوجه نمی شویم اشکال کار از کجاست. هر کس نظر خودش را می گوید و التماس می کند که آقا; تو را به خدا قسم حتما این جمله را بنویسید.
یکی از کارگران با اعلام اینکه 20 سال سابقه کار درآردل دارد می گوید : همه چیزمان از دست رفت . دلمان خوش بود که این 10 سال باقی مانده را کار می کنیم تا سر پیری یک حقوق بازنشستگی داشته باشیم، اما با این بلایی که به روزگارمان آوردند، گمان می کنم همه چیز ازدست رفت.
یکی دیگر از کارگران با اعلام اینکه کارخانه آردل متعلق به یک سرمایه دار یهودی بوده است می گوید: از روزی که این کارخانه را به فرد دیگری فروختند، نوای مرگ در دل کارخانه نواخته شد. از همان روز اول از رفتار و عملکرد هیئت مدیره جدید احساس می کردیم که آقایان قصد تولید و فعالیت اقتصادی ندارند، بلکه می خواهند این کارخانه را هم به روزگار هزاران کارخانه دیگری بیندازند که تعطیل شده و زمین های آن آپارتمان سازی می شود.
من که از اظهارات پراکنده کارگران چیزی دستگیرم نمی شود، از آنان می خواهم که یک نفر از اول ماجرای آردل تعریف کند تا ببینیم چه شده است. با گفتن این جمله، یک نفر جلو می آید و چنین توضیح می دهد: گروه صنعتی آردل به صورت مشارکتی 50 درصد آن متعلق به سازمان صنایع ملی ایران و 50 درصد نیز متعلق به یک شخص حقیقی بود. تا سال 1383 این کارخانه به کار خود ادامه می داد تا آن که این کارخانه در لیست خصوصی سازی قرار گرفت و مسوولان تصمیم گرفتند سهام آردل را واگذار کنند. در نتیجه گروه صنعتی آردل به قیمت 2 میلیارد و 800 میلیون تومان به سهامداران جدید فروخته شد.
وی با اعلام اینکه گروه صنعتی آردل شامل یک کارخانه 18 هزار متری به نام " شعله آفرین" و یک کارخانه 20هزار متری به نام آردل، دفتر مرکزی در خیابان انقلاب و املاک دیگری بوده است می گوید: ما که نفهمیدیم چگونه این همه دارایی و املاک را به این قیمت ناچیز فروختند؟ اما از همان روز اول احساس می کردیم که خریداران جدید، بنایی بر تولید ندارند و به دنبال تعطیل کردن کارخانه هستند.
وی با اعلام اینکه در سال 83 کارخانه آردل به سوددهی رسیده بود می گوید: در سال 86 هیات مدیره جدید اعلام کرد که تولید لوازم خانگی سوددهی ندارد و کارخانه شعلهآفرین را تعطیل کردند. این کارخانه که 150 کارگر داشت به شکل عجیب و غریبی تعطیل شد. آقایان 50 کارگر قراردادی کارخانه را اخراج کردند و 100 کارگر باقی مانده را به کارخانه آردل منتقل کردند. جالب است بدانید که برای ما معلوم نیست دستگاه های شعله آفرین را چقدر فروختند، اما همین قدر می دانیم که فقط 18 هزار متر زمین کارخانه را به قیمت 15 میلیارد تومان فروختند.
یکی دیگر از کارگران در تشریح دلایل تعطیلی شعله آفرین می گوید: از روزی که قانون بازسازی و نوسازی صنایع به تصویب رسید، همگان از این صحبت می کردند که کارخانجات رونق می گیرد و کارگران بیشتری استخدام می شوند. اما نمی دانستیم که کارفرمایان از این قانون سو»استفاده می کنند و پایشان را بر گلوی کارگر می گذارند.
وی با اعلام اینکه در حال حاضر کارخانه آردل حدود 100 کارگر دارد می گوید: امروز در این کارخانه شما با 100 انسان روبه رو هستید که امیدی به فردای خود ندارند و این ناامیدی در اثر رفتار غلط هیئت مدیره آردل است.
وی با اعلام اینکه قرار بود نقدینگی ناشی از فروش شعلهآفرین را برای توسعه آردل هزینه کنند می گوید: آقایان با پول آن جای دیگری سرمایه گذاری کردند و زمین شعلهآفرین که روزگاری صدها کارگر در آن کار می کردند، اکنون به آپارتمان تبدیل می شود.
در بین کارگران یک روحانی هم وجود داشت که رئیس انجمن اسلامی کارخانه و پیش نماز کارخانه بود و اظهارات یکایک کارگران را تایید می کرد.
یکی از نمایندگان شورای اسلامی کار آردل، با اعلام اینکه در جریان تمام اتفاقات رخ داده در این کارخانه قرار دارد می گوید: اکنون کارخانه آردل 743 میلیون تومان به سازمان تامین اجتماعی، 657 میلیون تومان به دارایی، 340 میلیون تومان به شهرداری، یک میلیارد و 450 میلیون تومان به بانک صادرات، 600 میلیون تومان به بانک تجارت، 79 میلیون تومان بابت حقوق معوقه کارکنان، 620 میلیون تومان بابت سنوات کارگران بازنشسته و مبالغ دیگری به جاهای دیگر بدهکار است.
وی با اعلام اینکه کارخانه آردل به تولید خود ادامه می داد و مشکلی برای فروش محصولاتش نداشت می گوید: یک روز یک فقره طلب 250 میلیون تومانی کارخانه برای ما مشکل ساز شد. این طلب به اجرا گذاشته و حکم توقیف اموال گرفته شد و در نتیجه چهار دستگاه پرس 100 تن و 160تن و 315 تن و250 تن را به مزایده گذاشتند. اما تعجب آور این بود که یک باره متوجه شدیم این چهار دستگاه پرس به قیمت 194 میلیون تومان فروخته شده است.
نماینده کارگران آردل با اظهار تاسف از این مزایده می گوید: همین چهار دستگاه پرس با مارک چینی البته دسته دوم را در بازار قیمت کردیم که دو دستگاه پرس سبک حدود 200میلیون تومان قیمت دارد، اما آقایان چهار دستگاه پرس آلمانی را به قیمت 194 میلیون تومان حراج کردند.
وی با نشان دادن خط تولید کارخانه می گوید : اکنون تعداد قابل توجهی اجاق گاز و آبگرمکن خورشیدی به صورت نیمه کاره روی خط تولید قرار دارد، اما به دلیل آنکه این پرس ها را از کارخانه خارج کردند، دیگر ادامه تولید امکان پذیر نیست و تمام آن تولیدات نیمه کاره، به ضایعات تبدیل می شود.
یکی دیگر از نمایندگان کارگری با اعلام اینکه روز خروج پرسها، کارگران مقابل جرثقیل خوابیده بودند و اجازه نمی دادند که پرسها خارج شود می گوید: فردی که برای بردن پرس آمده بود، ماموران انتظامی را نیز با خود آورد و پرسها را بردند.
وی با اعلام اینکه خریدار پرسها اعلام کرده بود که کار او قانونی است و هر چقدر نیرو بخواهد، در اختیارش قرار می دهند گفت: متاسفانه این خریدار دستگاه ها، ادعای خودش را به بدترین نحو ممکن به ما نشان داد و اکنون بسیاری از همکاران ما آثار جراحت در بدنشان باقی مانده است.
یکی از کارگران با اعلام اینکه اکثر کارگران کارخانه بیش از 20 سال سابقه کار دارند می گوید: هیچیک از ما بیش از 500هزار تومان حقوق دریافت نمی کنیم و حقوق کارگران به صورت میانگین 400 هزار تومان است.
وی با اعلام اینکه حدود دو ماه است حقوق نگرفته اند می گوید: بیش از دو سال است اضافه کاری هایمان را طلبکار هستیم و آقایان یک ریال آن را به ما نمی پردازند با این وجود سکوت کردیم تا کارمان را از دست ندهیم و کارخانه تعطیل نشود.
وی می افزاید: هر وقت که از مشکلات مان با مدیریت می گوییم، مبلغی حدود 50 یا 100 هزار تومان به صورت علی الحساب می دهند، اما از پرداخت کامل حقوق خبری نیست.
نماینده کارگران آردل با اعلام اینکه کارگران کارخانه هر ماه مبلغی را در یک صندوق پس انداز می کردند تا برای روز مبادا وام دریافت کنند می گوید: حدود 40 میلیون تومان در این صندوق پول جمع شده بود که می توان ادعا کرد سرمایه خود ما بوده است اما آقایان آن را هم برداشته اند و به ما نمی دهند و اکنون موجودی صندوق قرض الحسنه کارگران صفر است یا بهتر بگویم وجود خارجی ندارد.
وی با اعلام اینکه کارگران، یک تعاونی مصرف تشکیل داده بودند و حدود 9 میلیون تومان پول در آن ذخیره شده بود می گوید: مدیریت، آن 9 میلیون تومان را هم برداشته و امکان اینکه بتوانیم با آن سرمایه پس انداز کارگری، کالاهای اساسی را به صورت عمده خریداری کنیم و با قیمت مناسب در اختیار کارگران قرار دهیم، وجود ندارد. یکی از کارگرانی که بازنشسته شده و برای دریافت سنوات به کارخانه مراجعه کرده بود می گوید: سنوات من 15 میلیون تومان می شود. روزی که می خواستند مرا بازنشسته کنند، گفتند که نقدینگی نداریم و اگر می خواهی بازنشسته بشوی واز قانون نوسازی و بازسازی صنایع استفاده کنی، سهم خودت را باید بپردازی. وی می افزاید: قانون بازنشستگی پیش از موعد به این صورت است که هر فردی با 25 سال سابقه کار می تواند درخواست بازنشستگی کند که نیمی از پنج سال باقیمانده تا 30 سال دولت و نیم دیگر را کارفرما باید بپردازد. اما چون از شرایط کارخانه باخبر بودم و می ترسیدم که به سرنوشت امروز همکارانم دچار شوم و از همین آب باریکه محروم شوم، آن مبلغ را پول نزولی گرفتم و بابت سهم کارخانه پرداخت کردم اما اکنون برای دریافت سنوات بازنشستگی ام به مشکل خورده ام و کسی پیدا نمی شود جواب مرا بدهد. از صحبت های کارگران متعجب می شوم. مگر می شود این همه سو»مدیریت در یک محل جمع شده باشد؟! به گمان اینکه شاید حق با کارفرما باشد و کارخانه تولید نداشته یا تولید آن مرغوب نبوده و بازار فروش نداشته باشد، از مسئول فروش کارخانه در این مورد سوال می کنم، او می گوید: لوازم خانگی آردل در بازار حکم طلا را دارد. هرچه تولید کنید من برایتان می فروشم. اکنون سفارشات بسیاری داریم که امکان پاسخ گویی وجود ندارد. وی در توضیح دلایل این مهم می گوید: محصولات آردل تمام لعاب است و از آنجا که این محصولات در هوای شرجی مقاومت بسیاری دارد، در شهرهای شمالی و جنوبی کشور بازار خرید خوبی را به خود اختصاص داده است.
اما چه کنیم که آقایان این بلا را به روزگار کارخانه آورده اند.
مدیر فروش آردل با یادآوری شعارهای احمدی نژاد مبنی بر ایجاد 2 میلیون و 500 هزار شغل در سال جاری می گوید: در اثر بی توجهی دولت، مشاغل موجود را نابود می کنند و هیچ کس به فریاد ما نمی رسد. به زمین و زمان نامه نوشته ایم که به فریاد آردل برسند و جلوی رفتار مدیریت را بگیرند اما گوش شنوایی در دولت وجود ندارد.
وی با اعلام اینکه آردل منابع زیادی برای درآمدزایی دارد می گوید: خدمات پس از فروش آردل به خوبی فعالیت می کرد. به هر منزلی که مراجعه می کردیم، پس از ارائه خدمات تعمیر و نگهداری، اجرتمان را به صورت نقد دریافت می کردیم و در اصل، واحد خدمات پس از فروش یک منبع تولید درآمد نقدی بود. اما آقایان آن را هم تعطیل کرده و پس از بیکار کردن نیروهای متخصص آردل، آن را به پیمانکار واگذار کرده اند.
یکی از کارگران با اشاره به آشپزخانه کارخانه آردل می گوید: تا قبل از اینکه هیات مدیره جدید به کارخانه بیاید، در اینجا غذا پخته می شد و کارگران غذای گرم می خوردند. اما اکنون این آشپزخانه را اجاره داده اند و ما مجبور هستیم از خانه های مان غذا بیاوریم.
یکی از کارگران با اشاره به اینکه مسوولان و کارشناسان اعلام کرده بودند که خط فقر حدود 700 هزار تومان است می گوید: با توجه به این ادعا، ما که کار می کنیم و 400هزار تومان دستمزد می گیریم، نصف یک فقیر هستیم. اما باز هم راضی بودیم و صدایمان در نمیآمد. اکنون چه کنیم که آقایان فقیر بودن را هم برایمان نمی پسندند و ترجیح داده اند که بیکار باشیم.
مسوول فنی کارخانه ما را به خط تولید می برد و چاله بزرگی را به ما نشان می دهد که تا دیروز پرس های بزرگی در آن ها قرار داشت که رگ حیات آردل بود اما امروز به ویرانه می ماند. بر روی خط تولید، قطعات نیمه کاره در انتظار سرهم بندی و تبدیل به محصول نهایی هستند.
وی با نشان دادن کوره پخت لعاب کارخانه آردل می گوید: این کوره 15 سال قبل 200 میلیون تومان هزینه برده تا ساخته شود و به جرات می گویم که اکنون یکی از بهترین کوره های ایران است اما آقایان 40 میلیون تومان قیمت فرسوده برای آن تعیین کرده اند که این قیمت آهن قراضه های آن هم نمی شود.
در حال تهیه گزارش از کارخانه آردل بودیم که علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر و رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی بنا به دعوت کارگران وارد کارخانه می شود و پس از بازدید از قسمت های مختلف کارخانه، به اتاق مدیریت می رود.
او می گوید: اگر در قبال مطالبات کارخانه، دستگاه های آن را به مزایده گذاشته اند کاری قانونی است و هیچ کس نمی تواند جلوی آن را بگیرد. بانک برای مطالبات خود اجراییه گرفته و هیچ کس نمی تواند مانع اجرای قانون شود.
دبیرکل خانه کارگر با انتقاد از نحوه مزایده دستگاهای آردل و برخورد با واحدهای صنعتی کشور می گوید: این مزایده نیست. نام اصلی آن حراج، غارت اموال بیت المال و بدبخت کردن کارگران است.
وی با تاکید بر اینکه گمان نکنید آردل متعلق به یک شخص است می گوید: این کارخانه آبروی ایران بود که متاسفانه اقتصاد غلط و مدیریت ناکارآمد باعث شد تا آبروی ما را ببرند و این واحد بزرگ و نامدار تولیدی را به تعطیلی کشیدند.
محجوب در واکنش به اعتراض کارگران نسبت به حکم دستگاه قضایی و رفتار نیروی انتظامی می گوید: آن ها کارشان را انجام دادند و هیچ ایرادی بر عملکرد آن ها وارد نیست. بانک هم طلب دارد و باید به طلب خودش برسد. اما منظور ما این است که این روش درستی نیست که برای گرفتن طلب یک بانک، یک کارخانه نامدار کشور تعطیل شود و صدها کارگر با شرمندگی و دست خالی به خانه هایشان بروند. این شیوه نه تنها اخلاقی نیست بلکه اسلامی هم نیست.
وی با تاکید بر اینکه 250 میلیون تومان برای آردل یک مبلغ ناچیز است و منصفانه نیست برای دریافت یک مبلغ ناچیز، کارخانه ای به این بزرگی را به ورطه نابودی بکشند می گوید: کاملا احساس می شود که دست هایی پشت پرده قصد دارند صنعت کشور را نابود کنند و متاسفانه هیچ کس در مقابل آنان قد علم نمی کند.
رئیس فراکسیون کارگری مجلس در پاسخ نمایندگان کارگری آردل می گوید: این آقایان حتما وکیل دارند و از قانون هم چیز هایی سرشان می شود. اگر می خواستند کارخانه آردل را حفظ کنند، درخواست ورشکستگی می کردند تا اموال کارخانه حفظ شود، اما شیوه ای که امروز می بینیم، غارت و تاراج، البته با هدف و نیت سو» است.
وی با تاکید بر اینکه مدیران آردل می توانستند از طلبکاران مهلت بخواهند می گوید: بحث تعطیلی صنایع کشور، درنتیجه زد و بند بورس بازان با بانکهاست. ابتدا آقایان وام های سنگینی از بانک ها می گیرند و سپس آن را نمی پردازند. بانک هم می رود حکم مصادره اموال می گیرد و کارخانه را به تعطیلی می کشاند. فردای آن روز مشاهده می کنیم که کارخانه تعطیل و به آپارتمان تبدیل شده است.
وی با تاکید بر اینکه ساعت ها در مجلس و دولت وقت گذاشته می شود تا اشتغال زایی شود می گوید: آنچه امروز در آردل می بینیم، دهن کجی به دولت و مجلس است و عواقب این رفتار، نابودی فرصت شغلی و تهدید نیروی کار است.
محجوب تاکید می کند: هنگامی که بدون هیچ فیلتر و صافی یک واحد بزرگ صنعتی که ریشه دار است و نام و نشان خوبی دارد، این گونه تعطیل می شود و هزاران فرصت شغلی را از بین می برند، باور کنید توافق نانوشته ای در پشت این ماجرا وجود دارد. فقط یک دستگاه نظارت قوی می خواهد تا از این توافق های نانوشته پرده بردارد .
وی با تاکید بر اینکه در حال حاضر طرحی در مجلس شورای اسلامی در دست تهیه است تا از این پس هیچ کس نتواند در قبال مطالبات خود، یک کارخانه بزرگ را به تعطیلی بکشاند می گوید: ما این طرح را تهیه کردیم، اما نمی دانم تا چه اندازه نمایندگان مجلس در مورد آن نظر مساعد داشته باشند و دولت همت آن را داشته باشد که این طرح را اجرایی کند.
رئیس فراکسیون کارگری مجلس با اعلام اینکه در حال حاضر سودجویان بسیاری هستند که وام های کلانی از بانک ها می گیرند و آن را پس نمی دهند می گوید: این نگرانی وجود دارد که در صورت تصویب این طرح، افرادی پیدا شوند تا از بانک ها وام بگیرند و خیالشان راحت باشد که هیچ کس به دنبال دریافت مطالبات آن ها نمی رود که برای این افراد نیز راهکارهایی در نظرگرفته ایم.
وی تعطیلی آردل و کارخانجاتی مشابه را یک تهدید اجتماعی می داند و می گوید: آقایان پاسخ بدهند این کارخانه ای که امروز تعطیل شد، چه بلایی به روزگار کارگرانش خواهد آمد؟ اگر خدای ناکرده تنها یکی از این افراد به مسیر انحراف رفت، چه کسی پاسخ گو خواهد بود؟
یکی از نمایندگان کارگری با اعلام اینکه چندی قبل آقای "مداحی" شهردار منطقه 18 تهران برای دریافت 340 میلیون تومان مطالبات معوقه شهرداری قصد داشت در کارخانه را پلمپ کند می گوید: با شهردار تماس گرفتم و به او گفتم که تمام سوابق جبهه و جنگ تو یک طرف، اما اگر آردل را پلمپ کنید و کارگران اینجا بیکار شوند، تمام آن زحماتی که در جبهه و جنگ برای خدا و در راه کشور کشیده اید، مانند کف روی آب از بین می رود! با گفتن این جمله، شهردار منطقه 18 به عواملش دستور داد که بازگردند. اما در نشستی که با هم داشتیم، ایشان گفت که در 10 سال گذشته حتی یکی از مدیران آردل برای مذاکره در این باره به شهرداری نیامده است. اگر آقایان یک بار مراجعه کرده و تقاضای تقسیط می کردند، دلمان خوش بود! چه کنیم که صاحبان ومدیران آردل کوچک ترین حرکتی انجام ندادند.
وی با اعلام اینکه در طول 12 سال گذشته، سهامداران جدید آردل تنها 10 دقیقه به کارخانه آمده اند می گوید: این افراد در قبال بدهی تامین اجتماعی و بانک ها مذاکره ای انجام نداده اند و به نظر می رسد تمام این حرکات حساب شده باشد تا آردل نابود شود.
وی با اعلام اینکه در آخرین نشست، پسر سهام دار عمده آردل حضور داشته است می گوید: وی اعلام کرده بود که در جریان مشکلات آردل نبوده اما اکنون که از ماجرا باخبر شده است، بنا دارد کارخانه را راه اندازی کند، اما رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد.
یکی دیگر از نمایندگان کارگری آردل با انتقاد از نحوه حراج دستگاه های کارخانه می گوید: اگر نیت این آقایان خیر بود، کل کارخانه را حراج می کردند تا یک مدیر لایق بیاید و آردل را فعال کند اما وقتی که دستگاه ها را می فروشند، مانند آن است که دست و پای یک آدم را ببرند و از بدنش جدا کنند تا گوشه ای بیفتد و بیچاره شود.
وی با اعلام اینکه مدیریت کارخانه آردل، حق بیمه را از حقوق کارگران کم کرده است می گوید: اکنون که برای تمدید اعتبار دفترچه های بیمه به سازمان تامین اجتماعی مراجعه می کنیم، دفترچه های ما را اعتبار نمی زنند. مسئولان شعبه بیمه اعلام می کنند که آقایان حق بیمه ها را به حساب تامین اجتماعی نریخته اند.
این نماینده کارگری تاکید می کند: اکنون سوالی برای کارگران مطرح شده که تکلیف بیمه آنان چه می شود و اگر قرار باشد کارگران به بیمه بیکاری معرفی شوند اما حق بیمه های آنان پرداخت نشده باشد، چه بلایی به روزگارشان خواهد آمد؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)