نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: آخرین حضور

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض آخرین حضور

    روسری های رنگارنگت

    جامه های قشنگ ونپوشیده ات

    کفشهای جا مانده در جعبه ها

    موهای بافته شده به رنگ خورشید

    همه و همه انتظار طولانی تو را

    به یاد می آورند

    گذشت زمان ، روزگار از دست رفته

    ثانیه ها که به انتظار نشسته اند

    تا لحظات شیرین عمر را شکار کنند

    آرزوهای کهنه شده و خوابهای بی رویا

    حضور زمان را در روز گار سپری شده

    با صدایی دلخراش بگوش می رسانند

    تا در تنگنای آخرین حضور نگاهت را

    با خورشید پیوند دهد

    و آن را با همآغوشی ماه

    به پایان رساند


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #2
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    اشکهایم
    منی که اشکهایم را چشم به راهت کردم

    نه نمی گویم که من پایدارت کردم

    ولی بدان که عزیز است برایش گل

    که شبنمی به رخش چهره بیفشاند

    منی که منتظرم در آفاق نگاهت

    بیا و نزن بر دلم آن تمنا را

    بیا و نگو ندیدم جز همین جا را

    که باور است باورم همین سخنها را

    منی که برایت دعا کردم

    که شب ننشینی و نبینی مرا در خواب

    ببین که با دل نفرین خود چه ها کردم


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #3
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    اگر بینم که غمگینی

    ز چشمت اشک می بارد

    زمین و آسمان را زیر و رو سازم

    و بنیادش بر اندازم




    اگر بینم که غمگینی

    به قلبت آیه های یاس بنشسته

    چنان فریاد خواهم زد

    که تا عرش الهی را بلرزاند




    اگر بینم که غمگینی

    نگاهت سرد و خاموش است

    رَوم پیش خدا خواهم

    مرا زندانی زندان غمهای جان سازد

    تو را آزاد گرداند




    اگر بینم که غمگینی

    َرَوم در آسمان ، در قعر جنگلهای بی پایان

    کلید رمز خوشبختی به دست آرم

    به زیر پایت اندازم

    که تو لبخند شادی را به لب آری!


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #4
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    به گمانم قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفتد

    دیگر کم و بیش دارم ایمان می آورم

    همه چیز همانگونه که باید ، اتفاق می افتد

    و کائنات کار خود را خوب خوب می دانند

    فقط نباید از حرکت بایستم

    به محض اینکه متوقف شوم

    کلاهمان در هم می رود

    و شروع می کنم به گلایه هایی از همان دست

    که خودت می دانی

    می خواهم زندگی را ساده برگزارکنم

    عاشق گل های مريم بمانم

    و عطر بهار نارنج را از ياد نبرم

    سادگی را دوست دارم

    ساده ام ، ساده ی ساده

    خودم را و خدایم را دوست دارم

    من با او دوستم

    همدیگر را دوست داریم

    سالهاست آسوده و امن در کنار هم زندگی می کنیم

    او دست مرا می گیرد

    و من هم دیگر دارم می فهمم

    که هرگز نباید دستش را رها کنم



    * * *


    ای وای

    اگر یادم برود

    که تو دستم را گرفته ای

    و می بری . . .


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #5
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    ساعت از نبود تو در خانه بی صداست

    به خانه میرسم و نبود تو را کوک می کنم

    ساعت صدای مرا در نبود تو ، زنگ می زند

    و شب از تیک تاک نبود ِ تو ، در خانه راه می رود

    به شانه های بی پرده ات بگو:

    خاطرات خاک شده می بلعم

    دیدار ما به حرفی که: در گلومان مرد!

    کبریت زیر صدایم بکش

    و روی قبرم کلید بگذار!

    مردگان هم ، دلی برای تنگ شدن دارند . . .


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #6
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    نه اینکه پرواز من

    سایه ای باشد به روی آرزوهایت

    نه اینکه اشک های تو

    دلیلی باشد برای هبوط رویایم

    نه اینکه پرواز پایانی باشد برای داستانمان

    اینکه چشمان تو تیمار کند بال شکسته ی مرا

    اینکه نگاه تو پلکان عروج من باشد

    تا آسمان را تو برای من تصویر کنی

    زندگی را تو برای من تقدیر کنی

    تا حضور تو برای پر کشیدنم خواهشی باشد

    و اوج من آرزوی تو


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #7
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    من حق را ، دريا را ، مرگ را

    من تو را باور دارم

    در كنار تو مي نشينم

    و در خلوت شهر فرياد مي زنم

    خسته از راه كووره هاي ترديد مي آيم

    چون آينه اي از تو لبريزم

    و مرا چيزي جز تو تسكين نمي دهد

    شهری در شبم ناگهان تو طلوع خواهي كرد

    و من گرمايت را از دور حس خواهم كرد

    و شهر من بيدار مي شود

    حقيقت بزرگ است و من كوچک

    من در خلوت مرگ را فهميدم

    بعد از عمري انتظار اين را از تو شنيدم:

    « با تو بيگانه ام »

    اين حرف آخر تو بود

    و شروع من . . .

    چه تلخ است جدايي

    و چه شيرين وصال ي


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/