گسترش شهر نشینی، توسعه شهر های موجود، ظهور شهرهای جدید و وقوع تحولات عمیق در سیما و کالبد شهرها از جمله مهمترین رویدادهای دو قرن اخیر محسوب می شوند. نتیجه آشکار انقلاب صنعتی و رشد اقتصادی مبتنی بر سرمایه در کشور های غربی، وقوع چنین رویدادی بوده و این رخداد پس از رواج صنعت و توسعه شیوه سرمایه درای به سایر سرزمین ها از جمله کشورهای توسعه نیافته نیز راه یافت. بدون تردید پدید آمدن تراکم جمیعتی ناشی از شیوه جدید زندگی، بر کلیه جنبه های حیات فردی و اجتماعی مردمان تاثیرات شگرفی داشته و دست اندرکاران امر را در حوزه های عمل و تئوری مشغول خویش ساخته است. همایش ها و سمینار های مختلفی که در این زمینه برگزار می شوند، شاهدی بر اهمیت مساله و تلاشی در جهت ارائه راهکار های جدید و حتی اصلاحاتی کلی در امر توسعه و طراحی شهری است.
در همین راستا، طراحی شهری در چند دهه اخیر اهمیت و جایگاه ویژه ای در جوامع مختلف یافته و خوشبختانه در چند سال گذشته به دلیل احساس نیاز این رشته در زمینه های مختلف شهر سازی من جمله توجه به بافت های قدیمی در قالب بهسازی و تقویت ساختار اجتماعی و بازیابی محیط شهری و حتی روستایی ... به گونه ای هر چند ضعیف ولی محسوس در میان راهکارهای پیشنهادی سازمان های مسئول قابل مشاهده است.
نیاز به متخصص و تحلیل و تطبیق نظریه های مختلف در زمینه طراحی شهری امری است مبرم که سال هاست از چشم و گوش مسولین بدور مانده و یا برنامه های تنظیم شده در این راستا یا به مرحله اجرا نرسیده اند و یا به دلیل عدم وجود ساختاری پویا و روندی مشخص در طراحی با گذشت سال ها جوابگوی نیازها و تغییرات لازمه نبوده اند. ساختاری مشخص که همه الگوها و عوامل تاثیر گذار کنونی را دارا بوده و بتواندبا روندی که در درون خود تعریف می کند، پاسخگوی تغییرات آتی یک جامعه باشد و رفته رفته خود را کامل کند، چه بسا نیاز هایی که اکنون برآورده نشده و در سال های آینده زمینه اجرایی این موارد به وجود آید. در گزارشی که ارایه خواهد شد، با تکیه بر نقش موثر طراحی شهری به بررسی اهمیت و انواع فرایندهای موجود در زمینه طراحی خواهیم پرداخت.
● طراحی شهری در توسعه و شکل گیری شهرها
شهر را باید به عنوان بارزترین و پیچیده ترین نظام های اجتماعی به همراه تضاد های درونی اش در نظر گرفت و پویایی نظامات شهری را در طراحی آن به صورتی درونی وارد کرد و می بایست روابط بین اجزاء و نظامات شهری و چگونگی کارکرد و فرایند آنها را در کنار یکدیگر بررسی شود. طراحی شهری، مطمئناً یک محصول نیست. اما به محصولش علاقه مند است. یعنی به محیط مصنوع. شاید اگر بخواهیم دقیق تر مطرح کنیم، باید بگوییم که طراحی شهری فرآیندی است که به شکل دهی فضای شهری می پردازد، و بدین ترتیب، هم به فرآیند شکل دادن می پردازد و هم به فضاهایی که به شکل گیری آنها کمک می کند (مدنی پور، ۱۳۷۹: ۱۵۵).
چه از زاویه نتیجه کار و چه از زاویه فرایند کار بر برنامه ها و طرح های شهرسازی گذشته خود نظر افکنیم، تاریخ ۴۰ ساله مداخله در شهرهای کشور و مواجهه با شهرنشینی، حاکی از آن است که ما موفق نبوده ایم و اینک با دقت نظر بیشتری باید به مساله طراحی شهری نگریست. تاریخ مشترک ما و شهر هایمان نشان می دهند که مانسبت به رشد شهری در حاشیه واقع شده ایم و ملزومات رشد شهری برای رسیدن به شهری موزون و هماهنگ (یعنی زیرساخت های کالبدی و ذهنی) می بایست در دوران شهر قدیم (۱۳۳۵ ۱۳۱۰) که شهر نشینی آهنگی آرام داشت، راهم می شد. چهل سال تاخیر داریم و هنوز هم باور نداریم که می بایست در صدد تدارکاین دو گونه زیر ساخت باشیم و برای زیرساخت های ذهنی همانقدر اعتبار قائل شویم که برای زیر ساخت های کالبدی ارزش قائلیم. من جمله تئوری ها و نظریاتی که در دوره های مختلف تاریخ شهر سازی جهان صورت گرفته و تحلیل و ارایه راهکارها از جانب متخصصین امر، که در جامعه کنونی ما بسیار کمرنگ و بسیاری از مواقع به حربه ای درآمدزا برای زورگیری شهرداری ها از ساکنین شهر تبدیل می شوند. چه بسا بر خلاف الزامات و پیشنهادات طرح تفضیلی، مبنی بر رعایت ارتفاع مناسب در بدنه های شهری، با فروش تراکم، موجبات نابسامانی های جبران ناپذیری را فراهم آورده اند.
باید توجه داشت که متخصصین در چه فرایندی شهر را برنامه ریزی و طراحی می کنند و حضور طراحان شهری در این فرایند کجاست؟ و آیا اصلا فرایندی مشخص در طراحی وجود دارد و یا اینکه به گونه ای موضعی و موقتی با مقولهشهر برخورد می کنند؟ از چه مرحله ای، به بعد سوم شهر و ساماندهی سیما و منظر شهری پرداخته می شود و تاثیرات گذر زمانی را نیز بر آن در نظر گرفت؟ پشتوانه تحقق پذیری اهداف طرح های فرادست، چگونه در فرایند طرح های جدید پیگیری، مدیریت، زمانبندی و اجرا می شود؟ آیا در مسیر اجرا، ساختاری مناسب و هوشمند مسولیت کنترل را با اهداف طرح های فرادست به عهده دارد؟ اینها سوالاتی هستند که ذهن هر متخصصی را به خود مشغول می دارد و با طبع باید توسط همین کارشناسان پاسخ داده شود.
دکتر کوروش گلکار در مقاله ای فرآیند را از خصیصه های بنیادین طراحی شهری معرفی می کند. دو دیدگاه فرآورده و فرایند دو قطب یک طیف را تشکیل می دهند که در طول طیف مذبور نقاط متعددی وجود دارند که ضمن گرایش نسبی به یک قطب خاص، به قطب دیگر نیز بی توجه نیستند.
با استناد به تعریف یاد شده و با مروری کلی بر چگونگی تخصص طراحی شهری در وهله اول با فرایندی روبرو می شویم که کالبد شهر را در ساختاری چند بعدی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در ادامه راهکارها و الگوهایی را با پشتوانه منطق توسعه پویا در زمان و مکان مشخص ارایه کرده و به تحلیل و تطبیق آنها می پردازد؛ چنین روندی سرآغاز نگرشی از دیدگاه این حرفه به توسعه سه بعدی زیستگاه ها با توجه به بعد چهارم یعنی زمان است. گستره ای وسیع و پرتکاپو از فضاهای متفاوت شهری که تحت تاثیر مسائل سیاسی و اقتصادی مستقیم جامعه بوده و در دوره ها مختلف زمانی، وجهه ای دیگر به خود می گیرد. و نیازمند ارایه راه حل های جدیدی است. در چنین عرصه ای است که دیدگاه های طراحی شهری به صورتی انعطاف پذیر، در جهت پاسخگویی به موارد ذکر شده، به خصوص در مورد شهرهای جدید وارد عمل می شود و ایده های طراحی و ساماندهی خود را بیان می کند.
کولین رو در کتاب خود موسوم به «کولاژ شهر» به این نکته اشاره می کند که طراحان می بایست در شهر های موجود، از طریق اضافه نمون و یا اصلاح و تنظیم چیزهایی که از قبل در آنجا موجود بوده اقدام نمایند. یعنی فرآیندی که بیشتر شبیه به هنر کولاژ است تا هر شکل دیگری از هنر ها. در مورد تدریجی و مرحله به مرحله بودن مداخلات طراحی شهری گفته اند: «در رابطه با شهر های موجود، طراحی شهری عبارت است از «تعمیر شهری» که در آن همه پروژه ها، هر چند کوچک، تقویت تدریجی بافت شهری و مرمت سامان یافته ی نقاط ضعیف آن کمک می نمایند» (گلکار، ۱۳۷۸: ۲۴).
● تعریف فرایند از دیدگاه دیوید برلو
دیوید برلو در کتاب «فراگرد ارتباط» درباره فراگرد چنین می نویسد: «یک فرهنگ لغت، فراگرد را چنین تعریف می کند: هر رویدادی که یک تغییر ممتد در زمان را نشان دهد و یا هر عمل یا نحوه عملی که ممتد باشد».
از مجموعه نوشته های برلو در آن کتاب می توان چنین نتیجه گرفت که:
▪ فراگرد ایستا نیست، بلکه پویاست.
▪ فراگرد آغاز و پایان ندارد.
▪ اجزاء و عناصر یک فراگرد دارای کنش های متقابل اند.
▪ دارای ردیفی از اجزاء نیست (محسنیان راد، ۱۳۸۴: ۷۰ تا ۷۵).
از مجموع تعاریف ارائه شده در زیر برای طراحی شهری، می توان واژه فرآیند را بعنوان یک واژه کلیدی چنین ریشه یابی کرد.
▪ طراحی شهری بعنوان «روند» شکل دادن به شکل کالبدی شهر.
▪ طراحی شهری «فرآیندی» تکاملی و مستمر است که باید در چهار چوب تغییرات مداوم تحقق پذیرد.
▪ طراحی شهری تصویری است که از طریق یک «فرآیند» واقعیت پیدا می کند.
▪ طراحی شهری عبارت است از فعالیت ها، عملیات و «فرآیند هایی» که به نظام دهی ظاهری و عملکردی به محیط کالبدی است (بحرینی، ۱۳۷۷: ۲۸).
● سه مدل عمومی برای فرایند طراحی
بسیاری از طراحان، شاید اکثریت آنها فرایند طراحی را کاملاً شهودی و غیر قابل توضیح می دانند. افراد دیگر طراحی را فرآیندی عقلی دانسته اند و گروهی دیگر آن را فرآیندی جدلی می دانند.
روند طراحی به عنوان فرآیندی شهودی:
بسیاری از طراحان محیط، به ویژه معماران، عمل طراحی را رشته ای از اعمال می دانند که درونی و غیر قابل تمایز هستند. فرض می شود که فرآیند طراحی فرآیندی از تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی است که در آن طراح، «جعبه سیاهی» که داده های کسب شده را در فرآیندی مرموز به نتیجه قابل ارائه تبدیل می کند. بعنوان مثال طراحی شهر های اولیه تمدن دره اینوس یا معابد امریکای مرکزی و جنوبی یا کلیساهای اروپا به تفکر خود آگاه قابل ملاحظه ای توجه داشته اند. طراحان آن دوران از فرآیند طراحی درکی شهودی داشتند. از زمان ویترویوس طراحی معماری، فرآیند گزینش اجزاء برای دست یافتن به کلی واحد است. نظر آلبرتی در این مورد بی شباهت به نظریه او نیست.
روند طراحی بعنوان فرآیندی عقلی:
در این رویه فرآیند تصمیم گیری مجموعه ای از اعمال مجرد به حساب آمده است که در یک نظم خطی متوالی به وقوع می پیوندند. بر اساس این نظریه فرآیند، هرچه مسائل با دقت بیشتری تحلیل شوند، دانش جامع تری بدست می آید و گاهی اوقات محاسبات ریاضی از رویکرد های شهودی خالص رویه عمل طراحی را به نتایج بهتری می رسانند.
یکی از نافذ ترین مدل های طراحی، مدل پیشنهادی «کریستوفر آلکساندر» است. مدل آلکساندر که در تمام حرفه های طراحی محیط کاربرد دارد، رویه عملی طراحی را به دو مرحله اصلی تجزیه و تحلیل، و ترکیب تقسیم می کند.
در مدل آلکساندر مرحله ی تجزیه و تحلیل شامل تجزیه ی مسئله به اجزائی مستقل، ایجاد سلسله مراتبی در میان آنها، و یافتن الگوهایی از محیط است که پاسخگوی نیاز های هر جزء مسئله باشد. فرآیند طراحی شامل ترکیب این اجزاء در کلی واحد است.
«لاگیر» خاطر نشان می کند فرآیند طراحی عبارت است از تجزیه، حل اجزاء و ترکیب راه حل های بخشی در کل واحد که با نام فرآیند روش عقلایی شناخته شده است.
روند طراحی بعنوان فرآیندی جدلی :
یکی از رویکرد های غالب به این نوع فرآیند، رویکرد «رتیل» است. او فرآیند طراحی را به این گونه شرح می دهد: «طراح برای یافتن راه حل با خود و دیگر افراد ذی نفع جدل می کنند. او زمینه درک وضع موجود را فراهم می آورد. در دوره کار او اصول راه حل رشد می کند و اجرای مورد انتظار و تصمیمات راجع به آن ارزیابی می شود. گروه های ذی نفع در هر دوره اجرا با قبول خطرات آن مشارکت می کنند. از این طریق مسائل همراه با به دست آوردن تصویری روشن تر از راه حل ها دسته بندی می شوند».
در این فرایند دو فعالیت اصلی وجود دارد: ایجاد تنوع، یعنی تشخیص یا تبیین مسئله یا راه حل های ممکن؛ و تقلیل تنوع، به معنای پیش بینی اجرا و ارزیابی و انتخاب مطلوب ترین راه حل حسئله. این فعالیت ها به ترتیب انجام می شوند، ولی رویه انجام آنها فرایندی خطی نیست که مراحل آن به دنبال هم قرار گیرند، بلکه فرآیندی مداوم و جدلی است (لنگ، ۱۳۸۱: ۴۱ تا ۴۹).
● نتیجه گیری
می توان با فهم کلمه ی فرآیند و مباحثات آمده در متن را در قالب یک تعریف ساده بدین صورت بیان کرد:
طراحی شهری فرآیندی است جدلی به لحاظ فنی، اقتصادی، اجتماعی، انسانشناختی که سعی دارد تا به مجموعه ای از کیفیت های محیطی عرصه های بیرونی همگانی، بعنوان یک هدف (فرآورده) دست یافته و همچنین خصوصیات و ویژگی های بارزی را در زمینه طراحی شهری داراست:
۱) تعریف بهتر، روشنتر و کاملتر مسائل
۲) بهینه یابی و درنظر گرفتن راه حل های متعدد و متنوع
۳) تسهیل اجرا
۴) تصمیم گیری و طراحی منطقی
۵) تصمیم گیری باز و صریح
۶) مشارکت
۷) تصمیم گیری پیچیده
۸) تصحیح تصمیمات
۹) بالا بردن کارائی در طراحی
۱۰) منظم کردن مراحل طراحی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)