دروغ چرا؟ من هم مثل خیلی از همکاران دیگرم از این که درباره پگاه آهنگرانی مطلبی بخواهم بنویسم میترسم.
از این میترسم که مبادا شبهه پیش آید که دارم به فضای امنیتی کشور خدشه وارد میآورم و اجر برادران زحمتکشی را که در این ساحت فعالیت میکنند نادیده میانگارم؛ و خب پیامد چنین برداشتی قاعدتا جالب نخواهد بود.
راستش موضوع خانم آهنگرانی به بنده ربط خاصی هم ندارد. ایشان را هرگز از نزدیک ندیدهام و صرفا بعضی بازیهایش در برخی فیلمهایش برایم به عنوان یک منتقد فیلم قابل توجه بوده، همانند بعضی از مستندهایی که اخیرا ساخته است. چند هفته قبل هم از ایشان تلفنی درخواست کردم مستند آخرش، «دهنمکیها» را که ندیده بودم ولی وصفش را از دوستان شنیده بودم برایم ارسال کند که از سر لطف فرستاد و چون از فیلم خوشم آمده بود تصمیم داشتم دربارهاش در یکی از نشریات سینمایی هم بنویسم که حالا با این اوضاع و احوال نمیدانم میشود چیزی نوشت یا نه. همین.
اما اجازه دهید به فضای پیرامون اعتماد و اطمینان داشته باشیم و دغدغه سینمایی و فرهنگی خود را فارغ از برداشت اشتباه بالا ابراز کنیم. اگر خانم آهنگرانی و هر کس دیگری جرمی امنیتی و خلاف مصالح مملکتمان داشته باشد که هیچ انسان عاقلی از این عملکردش دفاع نخواهد کرد، اما موضوع در حال حاضر در غبار ناشی از گمانهزنیهایی نااستوار واقع شده است که بخشی از فضای فرهنگی و سینمایی کنونی را به هر حال دغدغهمند ساخته است.
برخی میگویند موضوع به مستند «دهنمکیها» و نگاه انتقادیای که سازنده در آن به آقای دهنمکی و سری فیلمهای «اخراجیها» انداخته است برمی گردد، اما این حدس چندان پذیرفتنی نیست.
نه دهنمکی خط قرمز این نظام است و نه رویکرد آهنگرانی در آن مستند شدت و حدت داشته است و اتفاقا برعکس، لحنی ملایم و بیشیلهپیله بر کلیت اثر حاکم است. برخی بر این پندارند که فعالیتهای دو سال و اندی قبل اتخاباتی و پساانتخاباتی آهنگرانی در این ماجرا دخیل است.
این پندار هم چندان درست نمی نماید؛ چه آن که در این صورت میبایست دست کم 13-14 میلیون شهروند این مملکت که به یکی دو تا از نامزدهای آن مقطع سمپاتی داشتند و دچار سئوالاتی شده بودند، سرنوشتی مشابه این بازیگر الآن میداشتند.
برخی هم ماجرای تصمیم آهنگرانی به خبرنگاری برای یکی از آژانسهای خبری خارجی را در مورد فوتبال زنان مطرح می کنند. اگر این کار خلاف قانون است، قاعدتا مراتب کیفری و جزاییاش هم مشخص است و نمیدانم؛ از جریمه مالی گرفته تا هر چیز منطقی دیگر، نتیجه آن می تواند باشد.
برخی هم به شکلی بدبینانه دارند به این موضوع مینگرند و آن را یک جور زهرچشم میانگارند که برای به دست آمدن حساب کار برای برخی که از گلیم خود پا را فراتر مینهند گرفته میشود. یک حدس دیگر هم هست: خانم آهنگرانی متهم به امری جدا از همه موارد فوق است که لابد فعلا صلاح نیست مطرح شود.
در مسیر این حدسهای پنجگانه بالا، آن چه دغدغه اهل فرهنگ و سینما را شکل میدهد، همین بلاتکلیفی ماجرا است. این بلاتکلیفی به مثابه آینهای است که هر سینماگری را با انعکاس تصویر درون آن در مقابل خود حس مطلوبی نخواهد داشت.
بماند از این که بازتاب این شمایل در فضای بیرون از جامعه ایران هم خوشایند نیست. خانم آهنگرانی اگر خلافی کرده، بر اساس قوانین کم و بیش فراگیر سیستم قضایی ما، جریمهاش هم باید مشخص باشد. گردن همه ما شهروندان این نظام در مقابل قانون از مو هم باریکتر است و به دوستانی که در مقابل متخلفان از قانون حساسیت نشان میدهند حبذا خواهیم گفت. منتها این سکوت و بیخبری و تعلیق، رویهای هم سنخ با معادلات یادشده نمینماید. شخصا امیدوارم و آرزومندم به زودی این ماجرا حل شود و مشخص شود موضوع صرفا حاصل یک سوء تفاهم بوده: حدس ششم.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)