صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 162

موضوع: ريشه ضرب المثلهاي ايراني و كاربرد آنها

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض ريشه ضرب المثلهاي ايراني و كاربرد آنها

    آدم بی گناه پای دار می رود ولی سر دار نمی رود

    روایت است که در یک درگیری قتلی رخ می دهد و قاتل فرار می کند
    مامورین به شخصی مضنون می شوند و او را دستگیر می کنند
    فرد مضنون هر چه التماس می کند که من بی گناهم حرفش را قبول نمی کنند
    و پس از محاکمه چون شاهدی ندارد به اعدام محکوم می شود
    روز اعدام طناب بر گردن او می بندند و بالای دار می کشند
    اما طناب پاره می شود و از بالای دار می افتد
    وقتی دوباره می خواهند او را بالا بکشند قاتل اصلی که جز تماشاگران بوده
    جلو می آید و می گوید : او را رها کنید ، او بی گناه است و قاتل منم
    پس او را به زندان می برند و بی گناه را آزاد می کنند
    مقصود این مثل این است که شخص بی گناه مجازات نخواهد شد
    و در پایان بی گناهی اش ثابت می شود ، ولو به پای چوبه ی دار
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #2
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آتش خشک و تر را با هم می سوزاند


    آتش خشک و تر را با هم می سوزاند
    کنایه از این است که هر گاه مصیبتی وارد شود ، همه کس را در بر می گیرد
    اگر کسی اشتباهی کند و مصیبتی وارد شود هم گریبان خودش را خواهد گرفت هم شاید دیگران که بی گناه بوده یا نقشی نداشته اند
    تو اتش به نی در زن و در گذر
    که در بیشه نه خشک ماند نه تر
    «سعدی»
    وندر او پیر وبرنا هیچ کس باقی نماند
    آتش اندر بیشه چون افتد نه تر ماند نه خشک
    «کاتبی ترشیزی»
    آتش چو بر شعله بر کشد سر
    چه هیزم خشک و چه گـُـل ِ تر
    «ناصر خسرو »
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #3
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب زیر کاه بودن

    کنایه از ناقلا ، زیرک ، مزَوِر و تو دار بودن است.
    در ظاهر آرام ولی در باطن شریر بودن
    به گفت سیاوش بخندید شاه
    نبود آگه از آب در زیر کاه
    «فردوسی»
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #4
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب در هاون کوبیدن


    کنایه است از کار بی مصرف کردن ، کار بی نتیجه ، کار بدون ثمر ، کار بی خودی انجام دادن
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #5
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم


    یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
    چیزی که در طلب آن بوده ایم ، در دسترس بوده و ما غافل بوده ایم
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #6
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب به آسیاب دشمن می ریزد

    دانسته یا ندانسته به دشمن یاری می دهد و با او همکاری می کند
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  11. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #7
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب از سرچشمه گل آلود است


    یا آب از بنه تیره است
    کار از ریشه خراب است
    سخن هرچه گفتم همه خیره بود
    که آب روان از بنه تیره بود
    «فردوسی»
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  13. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  14. #8
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب از آسیاب ( آسیا ) افتادن


    پس از هیاهو و هنگامه ای بسیار ، سکوت و آرامش پیدا شدن

    همین که آب ها ریخت از آسیاب
    بیارمش باز این لب جوی آب
    من لای چرخ و پره هنوزم به پیچ و تاب
    جایی که آب ریخته از آسیاب عمر

    «امثال و حکم»
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  15. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  16. #9
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب از آب تکان نمی خورد


    کنایه از آرامش و ایمنی به حد کمال موجود بودن.
    دریا رفته است تو گویی به خواب
    هیچ نمی خورد تکان آب از آب
    رفته گویی همه ذرات به خواب
    نخورد هیچ تکان آب از آب
    " ایرج میرزا "
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  17. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  18. #10
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    از خجالت آب شد

    آدمی را وقتی خجلت و شرمساری دست دهد بدنش گرم می شود و گونه هایش سرخی می گیرد. خلاصه عرق شرمساری كه ناشی از شدت وحدت گرمی و حرارت است از مسامات بدنش جاری می گردد. عبارت بالا گویای آن مرتبه از شرمندگی و سر شكستگی است كه خجلت زده را یارای سر بلند كردن نباشد و از فرط انفعال و سر افكندگی سر تا پا خیس عرق شود و زبانش بند آید.
    اما فعل آب شدن كه در این عبارت به كار رفته ریشه تاریخی دارد و همان ریشه و واقعه تاریخی موجب گردیده كه به صورت ضرب المثل در آید.
    نقل است روزی مریدی از حیا و شرم مسئله ای از «بایزید بسطامی» پرسید. شیخ جواب آن مسئله چنان موثر گفت كه درویش آب گشت و روی زمین روان شد. در این موقع درویشی وارد شد و آبی زرد دید. پرسید : «یا شیخ، این چیست؟» گفت : «یكی از در درآمد و سئوالی از حیا كرد من جواب دادم. طاقت نداشت چنین آب شد از شرم.»
    به قول علامه قزوینی :
    «گفت این بیچاره فلان كس است كه از خجالت آب شده است.»
    این عبارت از آن تاریخ به صورت ضرب المثل در آمد و در مواردی كه بحث از شرم و آزرم به میان آید از آن استفاده و به آن استناد می شود.
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  19. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/