چه زود از روزگاری عبور کرده ایم که چشمان شیشه ای مردمانش به تلنگری از روایات مذهبی و اسطوره های ملی پر اشک می شد. باعبور ازکوچه های آن روزگار که با دوران مشروطیت آغاز می شد سرسلسله نقاشانی آغاز شد که از دل مردمان برخاسته بودند. مردمانی بی پیرایه که تشنه روایت عشق از زبان نقالان بودند.
▪ اول نقاش خیالی نگار رنگ می ساوید و در خلوت کارگاه نمورخویش بر بوم نقش می زد و رنگ های سرخ و سبز و سیاه و لاجوردی را چنان تلالو می بخشید که هر آینه به نظر می رسید تصاویر جان می گیرند و از پرده خیالی نگاری قصه های خویش را می خوانند، نقاشان شیفته بی تکلف در جواب نیاز مردم آن روز، هر آنچه از طراحی می دانستند را با نگاهی سوررئالیستی و واقع گرایی تلفیق می کردند.
▪ دوم فردوسی، یگانه سراینده شاهنامه توس، سمبل حکایات اثرگذار پرده ها شد تا از انسان شناسی، شرافت و مردانگی نقش ها زده شود; سهراب به خون آغشته را در دامان پدر سوگوار تصویر شد و به زیر پای سیاوش پاک نژاد آتش، گلستان گشت.آنان حکایت ها می ساختند از تهمینه و رستم ،از نبرد دیو سفید و جنگ رستم و اسفندیار و در میان هر آنچه که در آن پرده بی بضاعت مجال می داد به نقش می کشیدند.
پرده ای پر رخ و هررخ پر حکایت و در دل هر حکایت هزاران مثل و هزاران گمانه و بدین گونه فرهنگ مردمان کوی و برزن به هوشمندی نقاش چیره دست دانا دستخوش دگرگونی می شد.
گنجینه عظیم ملی پاس داشته می شد و مثل ها و اسطوره ها بر دل و جان مردمان نفوذ می کرد تا رویکرد آن روز را در دوران خفقانی که به واسطه نهضت مشروطه التیام یافته بود دریابند. نقاش در پی ترکیب رنگ و فضا بود تا نقش را زیبا بیافریند آن چنان که مردمان دوست می دارند و قریحه هنری خویش را به کار می بست که در عین گویش کامل وقایع اثری پرتلالو بیافریند.
ترکیب بندی در هم فشرده نقاشی خیالی نگاری در پی اثبات عناصر و فرم و فضا نبود ،نقاش به ورود در بی ینال و دریافت جایزه جهانی نمی اندیشید; بلکه به تصویر روایت تو در تو وسلسله وار می اندیشید تا جان کلام را به تصویر کشد ونا گفته ای باقی نگذاردو این بود حکایت پرده های عریض پر رخ(صورت) که به تعداد رخ ها شمارش می شد پرده هفتاد رخ....
▪ سوم دل های مردمان تشنه شنیدن قصه مظلومیت امام خویش بود و تعزیه و تکیه ها در پی این نیاز تکرار می شدند، اما آنجا که شمایل نگاری باب گشت نقاش خیالی نگاری از هر چه توان داشت در شیوه تصویر ائمه اطهار فروگذار نکرد. ابوالفضل (ع) با دستان بریده و صورتی چون قمر و طفلان مسلم را زیبا و معصومانه هر آینه به اتمام می رسانید و نقال با زبانی شیرین و صدایی دلنشین در دل حکایات می رفت و به فراخور حال مردمان چنان می خواند که هق هق گریه زبان گویشش را می برید.
مردمانی تشنه شنیدن، نقالی تشنه گفتن و نقاشی تشنه کشیدن بود و این سه راس مثلثی شد که نقاشی خیالی نگاری را در تاریخ هنر ایران زمین جاودانه ساخت تا آنجا که حضور تکنولوژی پاسخگوی بی چون و چرای مردمان شد و رادیو و تلویزیون و سینما پرده های زیبای نقاشی خیالی نگاری را در امواج سهمناک خویش برد.
اینک خیالی نگار نقش زد اما نه چون گذشته. وی به واسطه آموزش از پدر و استاد خویش و دستان عاشقی که جز پرده کشی به کار دیگر نیامد بر این فریضه استمرار بخشید اما نرم نرمک دل و دماغ این هنر رو به افول نهاد. آن سوتر نقال پرده خوان چون قناری به خاموشی گرایید چرا که تا پرده ای نباشد نقال را به چه کار آید.
▪ چهارم اینک پرده خوانی و پرده کشی هنر لوکس و محدودی شده است که جز در مراسمی ویژه و به مناسبت های ملی جایگاه دیگری ندارد.
گاهی پرده خوانی بر تصویر تلویزیون برنامه ای را کوتاه مدت اجرا می کند تا آن مردمان آزاد کوچه و بازار که اینک در پس روزمره گی به گوشه منازل و کنترل تلویزیون روی آوردند دقایقی از حکایتی بشنوند و اگر باب میل نبود به سراغ کانال دیگر بروند.
▪ پنجم در پیچ و خم گالری های موزه هنرهای معاصر حضور ۲۵۰ اثر از نقاشی خیالی نگاری دورانی را به ما هدیه می کند که شرح آن رفت. بوی قهوه خانه ها و صدای مرشد نمی آید اما جلوه این همه پرده عریض بر دیوارهای بتنی موزه هنرهای معاصر تهران دنیایی از نقش و رنگ را به خاطر می آورد که روزگاری بر تک تک پرده های آن قصه ها گفته شده است و اشک ها ریخته شده است.
پرده هایی از نقاشان برجسته خیالی نگاری: حسن اسماعیل زاده، علی اکبر لرنی، حسین همدانی، محمد فراهانی، فتح اله قوللرآغاسی، محمدرضا حمیدی، محمد مدبر روایت عشق و شور و رنگ را بر پیچ و خم گالری های موزه هنرهای معاصر هدیه داده اند.
نقاشانی که با عشق تصویر کردند و بی بضاعت جان سپردند. تنها یادگار به جای مانده از این خیل محمد فراهانی است ،ساده نقاشی بی پیرایه که چون دیگر هم نسلان خویش بی تکلف و بی پیرایه تنها به روایت مثل ها و داستان های مذهبی عمر شریف را طی کرده است و هم اکنون دلشاد و دلزنده از حضور این همه پرده خیالی نگاری در اولین نمایشگاهی است که تا به اکنون در عزلت بی توجهی هزل می شد.
نویسنده : آهنگ نخعی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)