صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: ســـــــــــــــــــــکوت

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض ســـــــــــــــــــــکوت


    "به نامه خدایی که من را زاده ز احساس آفرید"




    سکوت می کنم
    دست به قلم می شم
    برای کسی که هرچی احساس دارم برای او زاده شده .
    سکوت میکنم ودر آرامشی خاص به تو می نگرم
    به تو که همه ی دنیای منی
    آرامش قلب من از توست
    برای توست
    به تیک تیک ثانیه در سکوت عادت کردم ثانیه ها می گذرند
    چند تار سپید من روز به روز بیشتر می شود ...
    حسی خوبی دارم
    یک جا نشستم و یه جا خیره شدم قلم در دستم احساسی ندارد
    این قلم است که دریای احساس من است
    چشم در چشمان تو در قاب عکس دخیل بستم
    به نوشته هام نگاه کن
    ببین چرا هنوز دل به تو بستم ...

  2. 2 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    تیک تاک تیک تاک ثانیه ها می گذرند .
    فصل بهار می رسد
    دستانم به قلم عادت کرده است .
    قلم آرامش قلب من است .
    چون یاد آوره خاطرات است .
    چشمانم به بیداری عادت کرده است .
    اشک هایم مانند حلقه در چشمانم حلقه زده است
    کنار پنجره نشسته ام سکوت فضای دلم را پر کرده است
    نسیم بهاری می وزد
    ماه پشت ابرها پنهان شده است
    به آسمان می نگرم ستاره شبهای تنهایی من کجایی
    به کوچه نگاه می کنم باران نم نم به زمین روحیه می بخشد
    زمین پاک است احساس زمین پاکتر می شود
    صدای رقص پای باد در چشمان درختان احساس می شود
    سکوت فضای دلم را پر کرده است .
    چه حس زیبایی
    گل های نو شکفته * درختان *همه و همه با باد میرقصند
    ولی آسمان نم نم قطره قطره چیکه چیکه به زمین می چکد
    زمین با مهربانی اشک های آسمان را جمع می کند
    ببین چه حس خوبیه ی
    انگار دیوانه شدم
    صدایم کن .

  4. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #3
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    خواستم هر شب بگويم از تو و از چشم تو
    بر سر راهم کسانی نفرين وتهمت کشاندند
    خواستم عمری تو را ديوانه باشم خواستم
    رنج های بيشمار زندگی نگذاشتند ....
    tm emad 1jpg
    سکوت شکست نيست سکوت مادر فريادهاست...
    همانطور که سفيد بيرنگ نيست ،بلکه رنگ معصوميته...

  6. #4
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    شبيه قطره بارانی که اهن را نمی فهمد
    دلم فرق رفيق و فرق دشمن را نمی فهمد
    نگاهی شيشه ای دارم به سنگ مردمکهايت
    الفبای دلت معنای نشکن را نمی فهمد
    هزاران بار هم بگويی دوستت دارم
    کسی معنای اين حرف مبرهن را نمی فهمد
    من ابراهيم عشقم،مردم اسمائيل دلهاشان
    محبت مانده شمشيری که گردن را نمی فهمد
    چراغ چشمهايت را برايم پست کن ديگر
    نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد
    دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گويم
    فقط يک روح سرشارم که اين تن را نمی فهمد
    برای خويش دنيايی ،شبيه ارزو دارم
    کسی من را نمی فهمد،کسی من را نمی فهمد...

  7. #5
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    i love you


    شراب خواستم...

    گفت : " ممنوع است "

    آغوش خواستم...

    گفت : " ممنوع است"

    بوسه خواستم...

    گفت : " ممنوع است "

    نگاه خواستم...

    گفت: " ممنوع است "

    نفس خواستم...

    گفت : " ممنوع است "

    ...

    حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،

    با یک بطری پر از گلاب ،

    آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ،

    سنگ سرد مزارم را

    و

    چه ناسزاوار

    عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،

    نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،

    به آرامی اشک می ریزد .

    ...

    تمام تمنای من اما

    سر برآوردن از این گور است

    تا بگویم هنوز بیدارم...

    سر از این عشق بر نمی دارم!

  8. #6
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    You must be a thief cause you stole my heart. You must be tired cause you're always running through my mind. And maybe I'm a bad shooter cause I keep missing you.
    God sprinkles tiny but wonderful seeds of blessings on earth each day.. and I just caught one that's so nice and true.. it's YOU!
    Life won’t mean a thing without you loving me and all I need is you in my life.
    Everyday away from you, tears could fill an ocean blue. Please don’t turn away from all those dreams that we once knew.
    Would you open your heart to love me once again? I swear that I’ll be true and never let go because my heart is you.
    Our love is like a diamond ring, it’s a precious thing. Our love together is the kind that lasts forever.
    You tripped me, so I fell for you.
    You must be a good runner because you are always running in my mind, you must be a good thief because you have stolen my heart, and i am always a bad shooter because I Miss You Always...
    You know what, in the whole world there is no such darling whom I love and I want the whole world to know that I will never forget you!
    You can fall from the sky, you can fall from a tree, but the best way to fall is in love with me

  9. #7
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    3454519 b

    در اوج تنهاییم

    آنجا که غمی نهان فرمانروایی می کند

    در جایی فراسوی بایدها و نبایدها خودم را در دیگران گم کرده ام

    در بودن ها و نبودن ها و خواستن هایم


    چاره جویی می کنم که ناگه به فریاد سکوت بر می خیزم

    سکوت نجوا نمی کند


    سکوت بلوا می کند

    خودم را در درونش می یابم

    ولی هر چه از چهار راه آرزو می گذرم به نقطه چینی ازنقطه چین ره می یابم

    فریادش چون به اوج می رسم به قعرم می کشاند


    در آنجا سکوتم را فریاد سکوت می شکند..


  10. #8
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    سکوت را به خودت هدیه بده....
    نیازی به دانستن بیشتر نیست، فقط و فقط ساکت شو...
    بی هیچ اندیشه و تصوری فقط گوش کن...
    گذرگاهی بی گره باش تا هستی از تو بگذرد...
    زمین پیش از تو این اجازه را به کاینات داده!
    این همه شکوه و عظمت، این همه زیبایی،این همه گلهای معطر و رنگارنگ
    شکوه درختان، آواز پرندگان، نغمه رودخانه ها،دریاها...هیبت کوهها و...
    همه و همه ناشی از گوش کردن زمین است به نغمه های آسمان!
    بگذار تا هستی از تو نیز بگذرد
    اجازه بده تا خداوند نغمه هایش را از تو نیز جاری کند!سر راهش نباش!
    نیازی نیست که به جستجوی حقیقت باشی...
    بذر حقیقت هم اکنون نیز در دل توست!
    در اعماق وجودت پنهان است....
    فقط کافی است اجازه بدهی باران عشق بر آن ببارد...
    ساکت شو و به کناری بکش! راه را باز کن!
    زمانی که به چنین سکوتی دست یافتی!
    زمانی که نفست را کنار گذاشتی
    آنگاه برای نخستین بار می توانی چیزهایی را ببینی و بشنوی
    که پیش از این قادر به دیدن و یا شنیدنشان نبودی!
    به برکت همین سکوت گلزاری از معانی رنگارنگ و دریایی ازحقایق
    از دلت جاری می شود.....
    آیا توانسته ایم حتی برای یک بار در سکوتی کامل،
    بدون هیچ تصور از پیش ساخته ای
    به حرفی یا نکته ای گوش کنیم؟!!!
    آیا دعاهایمان به آن حدی رسیده که تنها سکوت باشد
    و آن گاه از زبان طبیعت،
    صدای خداوند را بشونیم؟
    ما پیش از آنکه بشنویم،پاسخ می دهیم!
    و این تنها دلیل آشفتگیهای ماست!!!!
    IMG854

  11. #9
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    سکوت ،سکوت را در شب،


    شب را در بستر،
    بستر را برای اندیشیدن به تو دوست میدارم
    من عشق را در امید،
    امید را در تو،
    تو را در دل،
    دل را در موقع تپیدن به خاطر تو دوست دارم
    مهربونم : من خزان را به خاطر رنگش،
    و بهار را به خاطر شکوفه هایش و خدایی که دل را برای تپش ،
    تپش را در پاسخ ،
    پاسخ را در چشمان قشنگ تو برای عصیان زندگی آفرید دوست دارم
    من تو را ای مهربون تا ابد دوست دارم.

  12. #10
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    وقتی نمی توانی فریاد بزنی ، ناله نکن ؛ خاموش باش ، قرنها نالیدن به کجا


    انجامید ...تو محکومی به زندگی کردن
    ،


    تا شاهد مرگ آرزو های خود باشی ....

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/