صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31

موضوع: کابــــــــــــــوسهای شبـــــــــانه

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    کابــــــــــــــوسهای شبـــــــــانه

    امشب به یاد اسمت خوابم نمی برد باز

    امشب به ياد اسمت خوابم نمی برد باز

    مرغ دلم اسير است ديگر نمی پرد باز

    زخمی که در دلم بود با رفتنت به خون شد

    ليکن زبان الکن پرده نمی درد باز

    اسمت ميان قلبم چون خنجری نشسته

    خون بر دلم چو ليلی، مجنون نمی رسد باز

    امشب به ياد چشمت در آسمان ستاره

    گويی که شرمگين است هرگز نمی دمد باز

    امشب به ياد رويت چشمم به ماهتاب است

    اخم از رخ سپيدش بی تو نمی شود باز

    امشب به ياد عشقت در سينه می تپد دل

    از بهر تو تپيدن هرگز نمی نهد باز

    بهر تو بود نازم هر کس خريد اما

    دانم که چشم مستت آن را نمی خرد باز

    قلبم ميان سينه چون بلبل اسير است

    خو کرده با اسارت ديگر نمی رهد باز

    اين يک شب سياه هم با ياد تو سحر شد

    حتی شب سياه هم بی تو نمی رسد باز
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #2
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    در سخن بودم شبی با ایینه

    گفتم: ان شادی چه شد ؟ گفت : گذشت !

    گفتم : ان لبخند شادی بخش کو ؟

    گفت: خوابی بود و این رویا گذشت ...
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #3
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ..
    ( نصف شب باشد، هر چه ...!
    فاخته بايد بخواند! )
    گفتم نگرانِ گفت و گویِ بلند من با باد نباشيد
    دهانم را نبنديد، آزارم ندهيد
    خوابم را خراب نکنيد
    من نمی‌دانم سپيده‌ی نرگس کدام است
    من نمی‌دانم شکوفه‌ی دريا چيست
    من از فاخته‌های سحرخيزِ دره‌ی خيزران
    هيچ آوازی نشنيده‌ام
    فقط وقتی از بيتُ‌الَحْم
    به جانبِ جُلجُتا می‌رفتيم
    حضرتِ يحيی گفت:
    چه زندان و چه خانه،
    هر دو سویِ همه‌ی ديوارهای دنيا يکی‌ست.
    ..
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #4
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    داره از ابر سیاه خون میچکه
    جمعه ها خون جای بارون میچکه
    عمر جمعه به هزار سال میرسه
    جمعه ها غم دیگه بیداد میکنه
    آدم از دست خودش خسته میشه
    با لبای بسته فریاد میکنه
    داره از ابر سیاه خون میچکه
    جمعه ها خون جای بارون میچکه
    جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه
    خنجر از پشت میزنه اونکه همراه منه
    داره از ابر سیاه خون میچکه
    جمعه ها خون جای بارون میچکه
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #5
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    می دانی ما چه می کنیم؟
    اگر که نباشیم
    چه کسی ثبت می کند لحظه های بی خوابی
    یا درد را
    اگر که نباشیم
    صبح که فراموش می کنند همه زوزه گرگ را
    چه کسی از هراس دل گوسفند آگاه می شود؟
    می دانی که چه می کنیم
    اگر که نباشیم که لحظه های باران را
    ثبت کنیم
    چه کسی راز خیسی چهره ای را می داند
    از اشک
    و همه از یاد می برند
    لحظه های هق هق گذشته را

    می دانی که چه می کنیم
    چه می کنم؟
    من لحظه های نا گفتنی را ثبت می کنم
    داستان های نا نوشتنی
    و بودن فراموش شده ای را
    دوباره باز
    معنا می کنم

    می دانی که من چه می کنم؟
    من اگر که نباشم
    هیچ کس داستان درد را
    به یاد نمی آورد
    بر سنگ قبر گذشته هایم.
    به لحظه ای می روم و
    هیچ کس وقتی فریاد می کردم را
    مرا با دشنام هایم
    یا با خنده های پر سر و صدایم
    به یاد نمی آورد
    آنوقت
    شعر هایم را می خوانند.

    من می دانی که چه می کنم؟
    شعر می گویم
    می نویسم برایت همه را
    ..
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #6
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    شب
    شعری می شود
    نسیم .. شعر ی
    بغض شعری می شود همیشه
    اشک ها شعری
    خنده هایم هم شعر می شوند
    عشق کلمه های هر شعری
    خواهش بدنم شعری چون شبی بلند
    غروب
    برف
    باران
    نگاه آب شعر میشوند
    تا داستان مرا بگویند
    واین داستان
    شعری می شود و
    این شعر داستانی
    تا آنرا بر سر هر سر آشفته ای گویند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #7
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    شبی ..
    - کدام شب ؟
    شبی ..
    شبی ستاره ای دهان گشود
    - چه گفت ؟
    نگفت ، از لبش چکید
    - سخن چکید ؟
    سخن نه ، اشک
    ستاره می گریست
    - ستاره ی کدام کهکشان ؟
    ستاره ای که کهکشان نداشت
    سپیده دم که خاک
    در انتظار روز خرم است
    ستاره ای که در غم شبانه اش غروب کرد
    نهفته در نگاه شبنم است..
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #8
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    من از نهایت شب حرف می زنم
    من از نهایت تاریکی
    و از نهایت شب حرف می زنم
    اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان
    یک چراغ بیار
    و یک دریچه که از آن
    به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم..
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #9
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    شب به خیر ای دو دریای روشن
    شب به خیر ای دو دریای خاموش
    گاه می پرسم : از خویش بی خویش
    شاید آنجا در آن سوی سیلاب
    خواب بی گریه ی سبز مرداب
    برگ را با نسیم سحرگاه
    گفت و گویی نبود و نبوده ست
    باز می گویم
    ای چشم بیدار
    پس درین خشک سال ترانه
    آن همه واژگان پر آزرم
    بر لب لاله برگان صحرا
    ترجمان کدامین سرود است ؟
    شب به خیر ای دو دریای خاموش
    شب به خیر ای دو دریای روشن
    شب به خیر ای نگاه پر آزرم
    این سرود درود است و بدرود
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #10
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    شب از نیمه گذشته است،
    اما هنوز به صبح بسیار مانده.
    روز که می رفت حرف تازه ای برای گفتن نداشت.
    خورشید غروبش را در پس ابری نهان کرد،
    و عاشقان بهانه های بسیار برای دلتنگی داشتند.
    حالا شب از نیمه گذشته است دیگر.
    خون را از افق آسمان شسته اند،
    و کس خورشیدی را به انتظار نیست،
    جز خورشید که تصویری مبهم از کاسه ای مسین
    در رویای زربافت خود می بیند،
    و سیاووشی که نگاهش در کاسه ی مس خونین است..
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/