نقش گذاری روانی
نقش گذاری روانی،به گونه ای که توسط"مورینو" (1975) درک و ابداع شد، از اعمال نمایشی هدایت شده برای بررسی مشکلات یا مسائل مطرح شده توسط یک فرد درمانجو
(نقش گذاری روانی) یا توسط یک گروه ( نمایش اجتماعی ) استفاده می کند . نقش گذاری روانی بیشتر یک روش درمانی سیستماتیک است تا یک تکنیک وروش مشاوره ای . نقش گذاری روانی با بهره گیری از روش های تجربی از قبیل جامعه سنجی ( سنجش افکار اجتماعی ) تئوری نقش ها و پویایی گروهی ، برای ترویج بینش ، رشد وتعالی شخصی ، و انسجام ویکپارچگی حوزه های شناختی ، عاطفی و رفتاری بکار می رود . نقش گذاری روانی مسائل راتوضیح می دهد، سلامت جسمانی وعاطفی (احساسی) را افزایش می دهد، یادگیری را بیشتر می کند ، وبا تمرکز وتاکید بر مولفه ها وعناصر خصوصی وشخصی نقش ها ، مهارتهای جدیدی را به وجود می آورد . " تیم " درمانی در نقش گذاری روانی پنج عنصر دارد که عبارتند از کارگردان ، قهرمان داستان ، دستیاران ، گروه وفضای عمل وکار (ایفای نقش) .
قهرمان داستان : شخص (یا اشخاص ) انتخاب شده که نماینده موضوع گروهی در نمایش نامه باشد .
خودکمکی : اعضای گروهی که نقش های سایر اشخاص مهم درنمایش نامه را بپذیرند .
شنوندگان : اعضای گروهی که شاهد نمایش باشند ونماینده جهان در مقیاس کلی باشند .
صحنه نمایش : فضای فیزیکی که نمایش در آن اجراشود .
کارگردان : متخصص روان – نمایش نامه نویسی که شرکت کنندگان را در هر مرحله از جلسات راهنمایی کند .
در یک جلسه نقش گذاری روانی دارای ساختار کلاسیک ، سه مرحله متمایز (اجزای ساختاری ) تعامل گروهی وجود دارند .
آماده سازی : دراین مرحله موضوع گروهی شناسایی و قهرمان داستان انتخاب می گردد . هدف اصلی این مرحله افزایش میزان آمادگی است .
عمل : دراین مرحله مشکل ومساله بصورت نمایش نامه درآورده می شود
وقهرمان داستان روشهای جدید حل مساله را جستجو وکشف می کنند . این کار شامل سه بخش به هم مرتبط و قابل تغییر است یعنی :
بخش اول ایفای نقش "شکایت" رابه طور کلی مطرح می کند – شکایت همان مشکل موجود است .
بخش دوم شامل "شناسایی" و"توضیح" است که عبارت از چند صحنه بررسی مشکلات است .
بخش آخر شامل تکرار وجستجوی "راه حلها " با ارائه اجرای نمایش راه حلی برای مناقشات است .
"همین تغییر وجابجایی از صحنه ای به صحنه دیگر است که اثر درمانی را به وجود می آورد نه اکتشاف مفرط صحنه ها . ( کیپر1992) . معمولا مرحله عمل 60% زمان جلسه را به خود اختصاص می دهد.
شراکت (سهیم شدن) : از اعضای گروه دعوت می شود تاارتباط خود را باکار قهرمان داستان بیان کنند ، دستیاران و اعضای گروه تجربیات عادی یا مشابه خود را با قهرمان داستان بیان کنند ، دستیاران واعضای گروه تجربیات عادی یا مشابه خود را باقهرمان داستان شریک می شوند بطوری که (مرد یا زن) احساس تنها مانده بامشکلات را نداشته باشد ( کیپر، 1992 ) .
نقش گذاری روانی محیطی ایمن وحمایتی را برای شرکت کنندگان فراهم می کند که درآن محیط نقش ها ورفتارهای تازه وموثرتر را تمرین می کنند . یک جلسه کلاسیک نقش گذاری روانی از ساختاری بی نظیر پیروی می کند . پیرو توافق نامه ای قراردادی بین سرگروه وکارگردان ، صحنه ها یا مسائل ارائه شده – که معمولا رویدادهای جدید یا احساسات موجود فعلی هستند – نمایش داده می شوند . صحنه های بعدی به منشاء یا مسائل مهم مشکلات ارائه شده نزدیکتر می شوند . از طریق بینش های کسب شده این امکان به وجود می آید که به مسائل ارائه شده باز گردیم ، آموزش ایفای نقش ومرور وبازنگری قرارداد ممکن است تقدم بر مشارکت وخاتمه جلسه داشته باشند .
نقش گذاری روانی یک روش یا رویکرد درمانی است که از روشهای نمایشی وعملی ، جامعه سنجی ، ایفای نقش وپویایی گروه برای تسهیل تغییرات سازنده درزندگی شرکت کنندگان درنقش گذاری روانی استفاده کند . با شبیه سازی دقیق موقعیت های زندگی در یک محیط درمانی سازماندهی شده ، درمانجو می تواند صحنه ها را دوباره خلق واجرا کند بطوریکه آگاهی وبینش را ارتقاء دهند وفرستس برای تمرین مهارتهای جدید زندگانی راکسب کنند . درنقش گذاری روانی ، درمانجو ( یاقهرمان داستان ) برروی موقعیت خاص که قرار است اجرا شود ، تمرکز می کند . سایر اعضای گروه به عنوان دستیاران یا افراد کمکی ایفای نقش می کند ، درحالی که با پذیرفتن نقش های افراد مهم درصحنه از کار قهرمان داستان حمایت می کنند . چون متخصص درمانگر به خلق مجدد صحنه های کمک می کند که شاید درزندگی واقعی خلق آن صحنه ها امکان پذیر نباشد ، درآن صورت نقش گذاری روانی به فرصتی برای تمرین رفتارهای جدید ومناسب تر وفرصتی برای ارزیابی تاثیر آنها درمحیط و جوٌ حمایتی گروه ، تبدیل می شود . بَُعد انجام کار مشخص است ، بنابراین اغلب نقش گذاری روانی از قدرتی بیش از درمانهای کلامی مرسوم برخوردار است ( بلاتنر، 1988؛ لویتون،1992) .
دوشاخه دیگرنقش گذاری روانی وجود دارند که عبارتنداز:جامعه سنجی ونمایش اجتماعی
جامعه سنجی ، یا مطالعه وسنجش انتخاب ها وگزینه های اجتماعی دریک گروه، به روشن
شدن الگوه های پذیرش یا عدم پذیرش (رد)کمک می کند وپیوستگی هرچه بیشترراپرورش می دهد. این آشکار شدن نظامهای ارزشی وهنجارهای یک گروه سازماندهی مجدد را امکان پذیر می کند که تضادها را کاهش می دهد وروابط را پرورش می دهد . از جامعه سنجی در مدارس وشرکتهای سهامی وهمچنین درزمینه بهداشت روانی استفاده شده است . جامعه سنجی چندین هدف دارد که عبارتند از : (ترد ول ، کامر ، کولینز ، 1997؛ تردول ،کامر ، استین و پروسنیک ، 1997،1998) :
1.تسهیل تغییرات سازنده درافراد وگروه ها .
2.افزایش آگاهی ، همدلی وتقابل در تعاملهای اجتماعی .
3.کشف الگوهای انتخاب اجتماعی و تقلیل تضادها .
4.توضیح نقش ها ، روابط میان اشخاص ، وارزشها .
5.آشکار سازی پویایی آشکار ونهان گروهی .
6.افزایش همبستگی وباروری گروه .
نمایش اجتماعی نوعی نقش گذاری روانی است که تصورات وادراک گروه از مسائل اجتماعی را مورد خطاب وبررسی قرار می دهد . این فرآیند به جای آنکه نمایش یک قهرمان داستان باشد ، بطور کلی به گروه امکان می دهد تا ادراک و تصورات خودرا بطور مطمئن جستجو وکشف کند . اعضای گروه ممکن است مسائلی از قبیل حاملگی درنوجوانی یا سوء استعمال مواد مخدر را مورد بررسی قراردهند وباهم دیگر به درک وفهم وپاسخ هایی ابتکاری به این مسایل مشکل برسند .
نقش گذاری روانی در پی بکارگیری خلاقیت وخود انگیختگی شخص برای رسیدن به بالاترین توان بالقوه انسانی اوست . نقش گذاری روانی باتمرکز برشبکه ای اجتماعی که فرد درآن زندگی می کند،حمایت متقابل ودرک وفهم متقابل راارتقاء می دهند." مورنو"
(1975) هدف نقش گذاری روانی رابصورت امکان پذیری مشارکت هر فرد درخلق ساختار جهان توصیف کرده است ، که این هدف نمی تواند کمتر از هدف کل بشر باشد .
روش: روشهای نقش گذاری روانی
قصدوهدف مشاوره ای : فراهم کردن رویارویی یا مواجهه دروضعیت موجود به منظور
غلبه برالگوهای دفاعی عادی .
توصیف روش: نمایش جسمانی فوریت و وضوحی را فراهم می کند که به لحاظ عاطفی
به " بینش عملی " مستحکم تری منتهی می گردد . درزیر به چند مورد از تکنیک هایی که معمولاً در نقش گذاری روانی کاربرد دارند اشاره شده است :
درخلوت : هنر پیشه با شنوندگان صحبت می کند ودرعین حال از طریق ایما واشاره حکایت دارد که سایرین حاضر درصحنه نمی توانند حرفهای اورا بشنوند ، وبدین ترتیب
عقاید و احساسات واقع درلبه آگاهی را آشکار می سازد .
تک گویی وپشت سر حرف زدن: درمانجو چیزهایی راجع به شخص دیگری می گوید
انگار که آن شخص دیگر حضور ندارد؛ این کار به ویژه درارتقاء وترویج افشای حقایق درخانواده درمانی مفید است .
واژگونی نقش: متخصص درمانگر پیشنهاد می کند که درمانجو خود را در نقش یک فرد دیگر با اهمیت تصور کند ، وسپس کمک می کند تا درمانجو سطح بالغ تری از درک وفهم وهمدلی راپرورش دهد .
همدلی فعال : درمانگر با کارکردن در نظام وسیستم خود درمانجو تفکرات واحساسات درونی درمانجورا بیان می کند . یکه درمانگر سپس درمانگر کارهارا کنترل و بررسی می کند ودرمانجورا به تصحیح آن کارها دعوت می کند بطور بتواند دیدگاه درمانجورا بهتر بفهمد .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)