صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 75

موضوع: مقالات مهندسی صنایع

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    مقالات مهندسی صنایع




    رشته مهندسی صنایع

    مهندسی صنایع ، شامل کاربرد روشهای تجزیه و تحلیل اصول فیزیکی برای تبدیل موادخام و سایر منابع به فرمی که رضایت و احتیاجات آدمی را تامین کند، میباشد.
    مهندسی صنایع ، شامل کاربرد روشهای تجزیه و تحلیل اصول فیزیکی برای تبدیل موادخام و سایر منابع به فرمی که رضایت و احتیاجات آدمی را تامین کند، میباشد.با پیشرفت علم و تکنولوژی و تعامل این دو با هم، تخصصها و گرایشهای مختلف مهندسی بوجود آمده اند. در این ارتباط مهندسی صنایع رشته نسبتاً جدید است که ضمن برخورداری از مفهوم کلی مهندسی، حوزههای کاری فراتری را در مقایسه با سایر رشتهها مورد توجه قرار میدهد. نوشته حاضر سعی دارد مطالبی را جهت آشنایی با مهندسی صنایع در قالب سر فصلهای ذیل ارائه نماید.

    ● مهندسی صنایع چیست؟
    مهندسی صنایع عبارت از کاربرد اصول و تکنیکهایی به منظور بهبود، طراحی و نصب سیستمهایی شامل انسان، مواد، اطلاعات، انرژی و تجهیزات برای فراهم آوردن امکان تولید کالاها و ارائه خدمات بشکل کارا و مطلوب میباشد.
    برای بررسی، ارزیابی و کاربرد این سیستمها، دانش و مهارتهای علوم ریاضی، علوم فیزیکی و علوم اجتماعی به همراه فنون و تکنیکهای طراحی مهندسی مورد نیاز است. فعالیتهای مهندسی صنایع همانند پلی است که ارتباط بین اهداف مدیریت و عملکرد عملیاتی سازمان را ایجاد مینماید.
    مهندسان صنایع بیشتر درگیر افزایش بهرهوری در مدیریت منابع انسانی، روشها و تکنولوژی هستند و حال آنکه سایر رشتههای مهندسی بیشتر درگیر ماهیت فنی فرایندها و فراوردهها میباشند. در واقع مهندسی صنایع تنها رشته مهندسی است که عامل انسان یکی از مولفههای اصلی سیستمهای مورد مطالعه آن را تشکیل میدهد. در نتیجه مهندسان صنایع در تیمهای میان رشتهای برای امور برنامهریزی، نصب و کنترل و بهبود فعالیتهای موسسات به خدمت گرفته میشوند. این فعالیتها ممکن است فعالیتهای تولید، نوآوری در محصولات، ارائه خدمات، حمل و نقل و جریان اطلاعات سازمانی را شامل شود. با توجه به مطالب فوق، مهندسان صنایع بستر لازم برای تعامل تخصصهای مختلف و کار گروهی را به بهترین وجه ایجاد نموده و در نتیجه امور طرح، برنامهریزی، اجرا و نظارت بر عملکرد نظامهای تولیدی خدماتی بشکل منسجمتر انجام میشود و در نهایت انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت کارها، راحتی کارکنان، کاهش هزینهها، ارتقا کیفیت و جلب رضایت مشتریان منجر میشود.

    ● تاریخچه مهندسی صنایع
    اولین جرقههای پیدایش مهندسی صنایع بعنوان یک تخصص با آغاز انقلاب صنعتی در ابتدای قرن ۱۹ زده شد. انقلاب صنعتی که با ظهور اختراعات جدید خصوصاً در صنعت نساجی و اختراع ماشینبخار آغاز شد، باعث بکارگیری نیروی انسانی بیشتر و افول صنایع کوچک دستی شد. با گسترش کارخانجات، نیاز به مدیریت و تفکر مدیریتی بیش از پیش احساس شد. افراد بسیاری در جهت ارتقا کیفیت محصولات تلاش کردند. آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد پیشنهاد تقسیم کار را داد. وی بیان کرد که میتوان با تقسیم کار در کارخانه پیچسازی نتیجه کار را به مقدار زیادی بهبود بخشید. بهموازات اختراعات و نوآوری در فرایندها، روشهای حسابداری و هزینهیابی گسترش یافتند. روشهای تحلیل علمی، آزمایشات و اثباتهای علمی در طراحی و ساخت ابزارآلات و ماشینها بکار گرفته شد و در نتیجه، اثرگذاری این تحولات در تفکر سازمانی مدیریت موجب شد مدیریت علمی به عنوان یک نگرش و روش حرفهای مطرح شود. اولین تلاش برای علمی شدن مدیریت از آمریکا شروع شد. در سال ۱۸۸۱ فردریک تیلور پدر مدیریت علمی، اندیشههای خود را توسعه داد. فرانک گیلبرت و همسرش لیلیان در جهت مطالعه کار با بررسی حرکات توانستند ابزار جدیدی را ابداع کنند. همچنین آنان به مسائل روانشناسی و انگیزههای انسانی توجه نمودند. عملکرد پرداخت پاداش و نتایج قابل قبول آن توسط امرسان ایجاد و توسعه یافت. مجموعه فعالیتهای تیلور و هم عصرانش برای فرموله کردن اصول اساسی به عنوان روشهای علمی مدیریت متمرکز شده بود که این فعالیتها بهزودی تحت عنوان مدیریت علمی شناخته شد.
    کار این افراد توسط انجمن مهندسین مکانیک آمریکا ارج نهاده شد و عرصه برای فعالیت تیلور و همفکرانش توسط این انجمن ایجاد شد. در سال ۱۹۱۲ انجمنی برای ارتقا و رشد مدیریت بنا نهاده شد که در سال ۱۹۱۵ انجمن تیلور نام گرفت. این انجمن از سال ۱۹۳۴ با عنوان انجمن مهندسی صنایع فعالیت خود را ادامه داد. در این دوران مدیران علمی دارای تحصیلات مهندسی بودند و بسیاری خود را مهندس صنایع قلمداد میکردند و گروهی نیز در حیطه مدیریت به عنوان مشاوران مدیریت مطرح بودند. بتدریج مواد درسی و مدرک مهندسی صنایع و برنامههای مربوطه مورد توجه قرار گرفت و در نهایت دانشکدههای مهندسی صنایع ایجاد و توسعه یافتند.

  2. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #2
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    اهمیت مهندسی صنایع
    مرور توانمندیها و خدمات مهندسی صنایع نقش و اهمیت مهندسی صنایع را بوضوح بیان میکند. امروزه حیات اقتصادی سازمانها و موسسات تولیدی و خدمات در بازار رقابتی شدید جهانی به استفاده بهینه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً منابع در دسترس شامل مواد، منابع انسانی، ماشینآلات (شامل تجهیزات، لوازم جانبی، امکانات مورد نیاز شامل فضا و انرژی و ...)، منابع اطلاعاتی و منابع مالی طبقهبندی میشوند. ایجاد و نگهداری منابع یاد شده هزینههایی را برای سازمان بهدنبال دارد. هزینه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه به کارگیری این منابع است. هر شرکت تولیدی یا خدماتی که بتواند هزینههای خود را به حداقل ممکن برساند و به بیانی دیگر توانایی استفاده بهینه از منابع را در تمام ارکان سازمانی خود ایجاد نماید یا حاشیه سود بیشتری به دست خواهد آورد و یا قادر خواهد بود که قیمتهای فروش خود را با حفظ حاشیه سود قبلی، کاهش دهد. این بدان معنی است که قدرت رقابتی موسسه مذکور در بازار افزایش مییابد. با توجه به تحولات اقتصاد جهانی قدرت رقابتی شرط اساسی موفقیت در کسب و کار نوین محسوب میشود. در کنار این مسائل، توجه به نوآوریها و ارتقا کیفی محصولات و خدمات که از طریق تلاش برای یافتن طرحهای بهبود یافته و همچنین تحول در فرآیند کسب و کار نیز بقا و رشد موسسات را در پی خواهد داشت. با توجه به مراتب فوق اگر ضرورتها و نیازمندیهای رسیدن به امور مذکور را با تکنیکهای مهندسی صنایع تطبیق دهیم مشاهده میشود که مهندسی صنایع ابزار لازم برای حصول اهداف سازمانی را بطور فراگیر و سیستماتیک فراهم میآورد و این نشانگر نقش و اهمیت بالای مهندسی صنایع بعنوان موتور محرک حرکت سازمانهای امروزی است.

    ● اصول فکری و دیدگاهها در مهندسی صنایع
    اساس مهندسی در هر گرایشی طراحی مبنی بر اندازهگیری، محاسبه و تحلیل با استفاده از علوم ریاضی و تجربی شکل میگیرد. در نتیجه حرفه مهندسی کاملاً دید فنی و ماشینی دارد که موجب محدودیت دیدگاه در ابعاد خاص شده و برخی موضوعات مانند یافتن بهترین روشهای مدیریتی و ارتباطات انسانی در دیدگاه محض مهندسی نادیده گرفته میشود. مهندسی صنایع با در برداشتن نگرش سیستماتیک و فراگیر ارتباط تخصصهای مختلف و نهاد مدیریت سازمان را ایجاد نموده و امور برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت بر امور اجرایی با هماهنگی بیشتری دنبال میگردد. این نگرش استمرار همان سیر تفکر تیلور و هم عصران وی میباشد که با تلاش تک تک آنان مجموعه اصول و نگرشهای مدیریت علمی موجودیت یافت. مدیریت علمی همان نگرش سنتی مهندسی صنایع است. با پیشرفت مدیریت علمی، مهندسی صنایع با تفکری بر مبنای علوم ریاضی، فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی در عرصه صنعت و خدمات ظهور کرد که به معنی ایجاد یک تفکر فراگیر و سیستماتیک بود. نگاه مهندسی صنایع به مسائل از زوایا و دیدگاههای مختلف همانند توجه به خروجی و محصول سیستم، توجه به مشتری ویا نگرش به بهرهوری سازمان قابل طرح و پیگیری میباشد که بر مبنای اصول فکری تقریباً یکسانی دنبال میگردد. اکنون باید دید که اصول فکری مهندسی صنایع بر چه عواملی استوار است. در این راستا بطور خلاصه اصول فکری مهندسی صنایع ذیلاً ارائه شده است.


    ۱) خلاقیت
    فعالیت اصلی هر مهندس صنایع ارائه طرح برای بهبود سیستمهای جاری و یا ارائه طرح جدید میباشد که به همین منظور قویاً نیاز به خلاقیت و نوعآوری جهت ارائه طرحهای نو و بدیع میباشد. در واقع با توجه به گستردگی مسائل، مهندسی صنایع همانند اقیانوسی از فنون و علوم مختلف به عمق نیم متر با برخورداری از زمینه خلاقیت و ابتکار به مهندسین صنایع این امکان را میدهد که در جهت حرفه کاربردی مورد نظر به تعمیق دانش خود پرداخته و فرصتی فراهم میشود تا ایدههای جدید و خلاق در زمینههای مربوطه مطرح گردد.

    ۲) تفکر فراگیر
    نگرش سیستماتیک و فراگیر برجستهترین خصوصیت مهندسی صنایع است و اطلاق مهندسی صنایع و سیستمها به این رشته بی ارتباط با این نگرش نیست. نگرش فراگیر موجب میشود مسائل از کل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسی دقیق قرار گرفته و مدل کاملی از سیستمهای مورد نظر تهیه و مسائل مورد نظر آن به بهترین شکل طرح و بررسی میگردد.

    ۳) رهبری گروه
    هر سیستمی که طرح میشود اگر بدرستی اجرا نشود منتج به نتیجه نخواهد شد بلکه حسن اجرا سیستم طراحی شده یک ضرورت مهم تلقی میشود. لذا آشنایی با کلیت سیستم مورد نظر و نقش اجزا در کارکرد صحیح آن این امکان را فراهم میآورد که هدایت و رهبری گروه کاری مجری سیستم با انگیزه بیشتری دنبال گردد و در واقع علاوه بر طراحی سیستم مورد نظر، مهندسی صنایع سیستمهای پیادهسازی و اجرا را نیز پیریزی نموده و نقش رهبری گروههای کاری را موثرتر دنبال مینماید.

    ۴) مدیریت زمان
    انجام کار بدون توجه به ظرف زمانی و تحویل به موقع خروجی مورد نظر سیستم، ارزش زیادی نمیتواند داشته باشد. امروزه اهمیت زمان و فرصتهای آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادی برای همگان واضح و بدیهی است. در این خصوص مهندسی صنایع با درک موضوع تکنیکهایی را بکار میگیرد که عامل زمان اجرای اجزای کاری را در تمامی فرایندها مورد توجه و مدیریت قرار میدهد.

    ۵) ارتباط بهرهوری و بهبود مستمر
    اعتقاد به ارتقا بهرهوری و بهبود مستمر یک اصل با ارزش در مهندسی صنایع است. اکتفا به وضعیت فعلی جز در جا زدن نتیجه دیگری نخواهد داشت. لذا مهندسی صنایع با پذیرش این مطلب که سطح دانش و مهارتها یک مقوله نسبی همواره سعی در افزایش بهرهوری و بهبود وضعیت کاری نموده و سعی میشود همواره امور اثر بخشتر و کاراتر شود. نگرش بهبود مستمر این امکان را میدهد که هر روز به فکر ارتقا هر چند به اندازه کوچک باشیم.

    ۶) ذهن کنجکاو و یادگیری
    یادگیری فرایندی است که نمیتوان بر آن حد و مرز تعیین کرد. مهندسی صنایع به منظور مطالعه و پیگیری مسائل همواره به این نکته توجه دارد که هر مورد را ، منحصر به فرد بررسی نماید و جهت شناخت آن فرض بر این است که از تصورات ذهنی دوری نموده و سعی بر تعیین کشف واقعیتهای حاکم بر اجزا و کل سیستم میباشد. لذا عدم وجود تعصب خاص به ماهیت فنی امور موجب میشود ذهنیت کنجکاو برای کشف حقایق نهفته در پدیدهها تقویت شود و مهندس صنایع با ذهن دژم کمتر میتواند راهحلهای ابتکاری و راهگشا برای مسائل مورد نظر ارائه نماید.

  4. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #3
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    زمینه های فعالیت مهندسی صنایع
    با پیشرفت و تحول سریع علوم و فنون و پیچیدگیهای روز افزودن آن، بالطبع نظامهای تولیدی و خدماتی نیز گسترش یافتهاند که در این میان اداره صحیح و مناسب این گونه واحدها مستلزم بکارگیری تکنیکهای علمی و پیشرفته جهت پیشبینی مدلسازی، برنامهریزی، تأمین و تدارک، اجرا و نظارت و ارزیابی نتایج حاصله در راستای وظایف مدیریتی است. همانطوری که میدانیم فعالیت هر نظام اعم از تولیدی یا خدماتی با اتکا بر فناوری خاص آن امکان تداوم و استمرار دارد و صرفنظر از ماهیت فنی و صنعتی امر، فناوری دارای چهار جز اصلی یعنی شامل ۱) تجهیزات، امکانات تولیدی و خدماتی ۲) مدیریت و سازمان ۳) نیروی انسانی ۴) دانش فنی است. از آنجا که رشتههای مهندسی مرسوم نظیر مهندسی مکانیک، برق، ساختمان و ... بیشتر به ابعاد فنی صنعت (مورد ۱ و ۴) توجه دارند. در فرایند کسب و کار رقابتی به تنهایی پاسخگوی مسائل پیچیده خدمات مهندسی و مدیریتی مدرن امروزی که بصورت سیستماتیک تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و باورهای انسانی را در چرخه حیات سیستمهای مورد توجه خود لحاظ نمینمایند نیستند. لذا برای رفع چنین کمبودهایی در قرن حاضر بویژه طی چند دهه اخیر، رشته جدیدی تحت عنوان مهندسی صنایع با بهرهگیری از علوم ریاضی، فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و تکنیکها و فنون مهندسی بوجود آمده است. با توجه به مراتب فوق شاید مناسب بود این رشته با عنوان مهندسی مدیریت معرفی میشد، چرا که کاربردهای آن محدود به صنعت نیست و هر موسسه انتفاعی و غیر انتفاعی با جنبه صنعتی یا خدماتی میتواند از فنون و تکنیکهای مهندسی صنایع بهرهگیرد. مبحث صرف منابع و حصول حد اکثر نتیجه از منابع مصروفی چیزی نیست که منحصر به صنعت یا بنگاه خاصی باشد و امروزه با توجه به کمبود ارتقاع سطح بهرهوری امری ضروری و حیاتی محسوب میشود که نشانگر بستر گسترده برای فعالیتهای مهندسی صنایع نفتی میشود . مهندسی صنایع در حرفهها و مشاغلی همچون، بانکداری، خدمات مشاورهای، صنعت بیمه، شرکتهای هواپیمایی، کشتیرانی، بیمارستانها، کارخانجات، کشت و صنعت، خدمات شهری، استادیومهای ورزشی و یا هر مکان دیگری که نیاز به برنامهریزی، هدایت و مدیریت و ارتقا بهرهوری میباشد کاربرد دارد.



    ● برخی از زمینههای کاری مشخص مهندسی صنایع در بازار کسب و کار عبارتند از:
    ▪ برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی سازمان
    ▪ مدیریت تولید
    ▪ مدیریت مهندسی
    ▪ مدیریت پروژه
    ▪ مهندسی لجستیک
    ▪ سیستمهای تولیدی
    ▪ مهندسی سیستمهای کیفیت
    ▪ مهندسی سیستمهای اطلاعاتی
    ▪ مهندسی مالی
    ▪ مهندسی ارزش
    ▪ مهندسی سیستمهای بهرهوری
    ▪ طراحی فرایندها و ساختارهای سازمانی

  6. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #4
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    نگرش سیستمی چیست؟

    ريشه هاي انديشه سيستمي در بلندي تاريخ بشري جاي دارد. ارسطو، افلاطون، ابن خلدون، مولانا، هگل، ازجمله دانشمنداني هستند كه به مفهوم سيستم توجه داشته اند.
    در اواخر قرن نوزدهم درپي تحولاتي كه در علوم فيزيك، شيمي، زيست شناسي به وجود آمد بشر توانست به كمك اين دانشها به قلمرو ناشناخته اي از اسرار جهان پاي گذارد كه كليت، نظام و پويايي در جهان مادي و پديده‌هاي آن از دستاوردهاي اين اكتشافات بود. در اين زمان به جاي تشريح يك كل براساس اجزاي تشكيل دهنده آن، نحوه قرارگرفتن اجزا در كل مطالعه مي شد. بدين ترتيب زمينه اي براي كل نگري فراهم شد. ولي اندكي پيش از آغاز جنگ جهاني دوم، علوم، حركت موضوعي خود را به سوي كليتي جديد در بستر جنبش ظهور علوم ميان رشته اي پيش گرفتند.
    در قرن 19 و اوايل قرن 20 نياز بسياري به امتزاج دو يا چند شاخه از علوم بشري، براي بررسي و حل مسائل پيچيده پديد آمد كه منجر به پيدايش علوم بين رشته اي شد و از علوم مختلف در قالبهاي به اصطلاح سيستماتيك براي حل مسائل پيچيده بهره گرفته شد. نگرش سيستمي به مسائل و پديده‌ها و همين طور نظريه عمومي سيستم‌ها را مي توان به اين تحولات و گرايشهاي نسبت داد.
    تفكر سيستمي، برخلاف برخي از جنبشهاي فكري كه دريك رشته علمي و در محدوده معيني نشو و نما كرده اند، در خارج از محدوده يك علم معين متولد شد و در محيطي ميان رشته اي رشد كرد. از آنجا كه اين شيوه تفكر، به طوركلي با مجموعه‌هايي متشكل از اجزا سروكار دارد، نه با خود اجزا، ضرورتا از مرزهاي سنتي علوم خاص فراتر رفته و عموميت يافته است. البته تفكر سيستمي در تضاد با تفكر تحليلي تجزيه مدار نيست. درواقع اين دو روش مكمل يكديگرند، نه جايگزين هم. از اين رهگذر گروهي از صاحبنظران عنوان مي كنند كه پيدايش نظريه عمومي سيستم ها محصول عمر انسان متمدن است كه مراحل تكامل خود را از دورانهاي قبل از ميلاد شروع كرده است. ما در اينجا گريزي مي زنيم به اين مراحل و تكامل آنها:
    الف – دوران منطق ارسطويي: منطق ارسطويي درواقع تركيب كاملي از منطق سقراط و افلاطون است كه كتاب جمهوري افلاطون و همين‌طور استدلال قياسي ارسطو، نمونه خوبي براي تفكر سيستم ارائه مي كنند.
    ب – دوران منطق تجربي: اين نحله فكري با كار فرانسيس بيكن در اوايل قرن 16 و با تكيه بر روش علمي مبتني بر مشاهده، تجربه و استقرار بنا شد و با افرادي چون دكارت، هگل، كانت، كنت، ميل و اسپنسر مسير خود را ادامه داد و منجر به پيدايش تفكر سيستمي شد.
    ج – دوران منطق سيستمي: جنبش واقعي مطالعات ميان رشته اي، هنگامي آغاز شد كه دانشمندان دريافتند «بيشتر پديده هاي موردنظر آنان از ويژگيهايي مشترك و نظام‌مند برخوردار است‌» و پيچيدگي روزافزون مسائل جهان و طرح مسائل جديد از يك طرف و عدم كفايت مدلهاي مكانيستي و تفرقه در پيكر معرفت ازجمله عواملي بود كه باعث به وجود آمدن سيستم‌ها شد و متفكراني چون «وايتهدر» به اين نتيجه رسانيد كه سرمايه فكري بشري كه از قرن هفدهم به بعد فراهم شده بود، روبه اتمام است و بايد منابع عقايد و افكار و بينشهاي جديدي كشف شوند.
    «لودويگ فون برتالانفي» زيست‌شناس و متفكر اتريشي از بنيان‌گذاران نظريه عمومي سيستم‌ها در اوايل قرن بيستم محسوب مي شود كه براي اولين بار مفهوم تفكري را ارائه داد كه تئوري عمومي سيستم‌ها شناخته شد و در طي سالهاي 1932 – 1930 ميلادي نظريه ارگانيستي را ارائه كرد و درگسترش و بسترسازي آن در ساير عرصه ها گامهاي بلندي برداشت. به عقيده وي يك ارگانيسم صرفا مجموع عناصر جداگانه نيست، بلكه سيستمي است داراي نظام و كليت. بدين ترتيب برتا لانفي و همفكران وي ازجمله بولدينگ، راپوپورت و آكوف در طي حدود نيم قرن مكتب ارگانيستي را در زيست شناسي و علوم ديگر پايه ريزي كردند. البته شايان ذكر است خود برتالانفي ريشه‌هاي رويكرد سيستمي را در بستر تاريخي به زمان ابن خلدون و نيكولاس كوسايي و در قرون جديد به تفكرات لايب نيتز در قرن 17 نسبت مي دهد و همين‌طور نامهاي افرادي چون هگل، لوتكا و وايتهد فيلسوف انگليسي در اين ميان ديده مي شود. با نگاه به متون علمي ديده مي شود كه بعد از وايتهد و به پيروي از او، «جي فورستر» نياز به كاربرد تفكر سيستمي را در جامعه و علوم اجتماعي موردمطالعه قرار داد. وي بر اين عقيده بود كه نگرش سيستمي را مي توان مثل علوم مهندسي در علوم اجتماعي نيز بكار برد. البته عده‌اي ديگر جستجو براي يافتن سرچشمه نگرش سيستمي را به جان ديويي استاد دانشگاه كلمبيا نسبت مي دهند. اين نگرش به عالم پيدا، زيربناي جهان‌بيني سيستمي را به عنوان يك نگرش وحدت‌بخش و جامع‌نگر فراهم آورده است.
    همانگونه كه از مطالعه متون علمي درمي يابيم نگرش سيستمي در يك شاخه خاصي از علوم ايجاد و متكامل نشده است، بلكه همه يا اكثر رشته هاي علمي تاحدودي از اين جامع‌نگري بهره برده اند براي نمونه از كمك كنندگان عمده به توسعه تئوري سيستم‌ها براي تمام علوم فون برتالانفي در سال 1951 باتوجه خاص به مديريت و بولدينگ در سال 1959 بود. افراد زياد ديگري كمكهاي مهمي به جنبه هاي مختلف تئوري سيستم كرده اند كه در مديريت قابل استفاده است. درميان آنها مي توان آثار كاتز و كان را در سيستم هاي اجتماعي، و فورستر را در سيستم هاي صنعتي و كمكهاي تحقيق در عمليات را به وسيله استافورد بير، چرچمن و همكارانش، هرتز، مك كلاسكي و مورس را ذكر كرد. همچنين هرگز نبايد تاثير نوربرت وينر را در توسعه و تاكيد بر تئوري بازخورد كه تاثير زيادي بر تئوري سيستم‌ها داشت، كم بها داد. همين طور كمكهاي جانسون وروز نزويگ كه از طريق كتاب درسي خود تئوري سيستم را با مديريت قويا مرتبط ساختند را نبايد فراموش كرد.


  8. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #5
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    مديريت پروژه كه از زمان پديدار شدن روش‌هاي شبكه‌اي در شركت دوپونت امريكا مطرح شده، يكي از دستاوردهاي تلفيق رياضيات در روش‌هاي مديريتي است كه آثار بي‌نظير خود را در بهره‌وري منابع، به‌ويژه منابع پولي و نيروي انساني آشكار ساخته است. امروزه در هر كجا كه طرحي براي توسعه تدوين مي‌شود و يا سرمايه‌گذاري جديدي قرار است انجام شود، بدون تفكر جمعي حاكم بر محور مديريت پروژه و استفاده از روش‌هاي مناسب براي برنامه‌ريزي و كنترل آن، پروژة كاري شروع نمي‌شود؛ زيرا جزيي از ماهيت فعاليت‌هاي مديريتي آن شده است.
    آثار غير قابل انكار به كارگيري اين روش‌ها، الزاماتي را پديد آورده است كه عدول از آن نابودي اهداف زمانبندي شده را به دنبال دارد. همه روزه مديران در دنياي كسب ‌و ‌كار، توليد و صنعت، هزاران تصميم اتخاذ مي‌نمايند كه مبتني بر روش‌هاي مديريت پروژه مي‌باشد و روش‌هاي استاندارد شدة آن مورد مطالعه و بهبود مستمر مي‌باشد تا اثربخشي و كارايي بيشتري داشته ‌باشند. اين فرايند با نگرش سيستمي به يك پروژه، پا را از محيط دروني پروژه فراتر گذاشته و آثار جانبي آن، كيفيت انجام فعاليت‌هاي مختلف، كنترل دائمي نحوه دستيابي به اهداف و مخاطراتي كه در هر لحظه (چه كوچك و چه بزرگ) آن را تهديد مي‌نمايند، مورد مطالعه، بازنگري و اصلاح قرار مي‌دهد.
    فرايندهاي مختلف به گونه‌اي تعريف مي‌شوند كه تداخل آثار هر يك قابل ارزيابي باشد و نهايتاً همة تصميم‌ها، تضمين‌كننده انجام صحيح فعاليت‌هاي فرايندها در دستيابي به اهداف باشد.
    بر مبناي اين نگرش، كار گروهي يكي از الزاماتي است كه در سازماندهي پروژه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد. كار گروهي الزاماتي را پديد مي‌آورد كه فرايند تصميم‌سازي و تصميم‌گيري سازمان يافته و تعريف شده در سطوح مختلف را ايجاب مي‌نمايد. سازماندهي پروژه در كنار موضوع برنامه‌ريزي و كنترل پروژه نيست، بلكه به عنوان زيربناي استفاده از روش‌ها و ابزارهاي مديريت پروژه، نرم‌افزارهاي مورد استفاده و نهايتاً چگونگي و ارزيابي فعاليت‌ها، مطرح مي‌شود. سازماندهي نامناسب باعث مي‌شود كه روش‌هاي مديريت پروژه، كارايي خود را از دست بدهند و فرايندها دچار اشكال شوند.
    نگرش سيستمي بر پاية سازماندهي مناسب، به كارگيري روش‌ها در تناسب با آن سازماندهي را طلب مي‌نمايد. به همين دليل است كه روش‌هاي نوين مديريت پروژه بر مبناي تعريفي جديد مبتني بر «دانش» ارائه مي‌شوند؛ زيرا از مجموعة فرايندهايي كه توليد كنندة اطلاعات است، شروع شده و به فرايندهاي ديگر متصل مي‌شود و تلفيق آن اطلاعات در حوزه‌هاي مختلف مورد بررسي قرار مي‌گيرند و از نتايج آنها تصميماتي زاده مي‌شود كه جريان امور را تنظيم مي‌نمايد.
    كار كردن در چنين حيطه‌اي مستلزم ايجاد سازماندهي متناسب براي يكپارچه‌سازي است كه خصيصه‌ اصلي سيستم‌هاست.
    يكپارچه‌سازي فرايندي است كه هماهنگي را ايجاد مي‌نمايد. هماهنگي در فصل مشترك زيرسيستم‌ها، نيازمند تسلط بر دانش مديريت پروژه، فناوري مورد استفاده براي اجراي پروژه و نيز مديريت منابع مالي و ساير منابع است.
    برنامه‌ريزي شتابان توسعه در گسترة كشورهاي مختلف، نيازمند به كارگيري اين روش‌هاست و بدون اتكا به چنين دانشي برنامه‌هاي اجرايي توسعه امكان‌پذير نخواهند بود. زماني كه اهداف كلان زيبا براي هر كشور تعريف مي‌شود، مردم دلخوش مي‌شوند؛ زيرا مردم به صورت كلان آنها را درك مي‌كنند. ولي چنانچه برنامه‌هاي اجرايي متناسب، كارآمد و مبتني بر دستيابي به اهداف مرحله‌اي تدوين و اجرا نشوند، زيبايي اهداف به مرور كمرنگ خواهد شد. با توجه به اين موضوع است كه بايستي به مسائلي از قبيل ميزان اعتقاد مديران ارشد، حمايت آنان از روش‌هاي مديريت پروژه، پايداري آنها به عنوان يك اصل مسلم طول زمان و ارزيابي عملكردهاي مرحله‌اي بر مبناي روش‌هاي مدون و مستند شده، به عنوان اركان اصلي موفقيت در دستيابي به اهداف انديشيد.
    مديريت پروژه، موضوعات چند دسته‌اي را در بر مي‌گيرد و علوم بين‌‌رشته‌اي دست به دست يكديگر مي‌دهند تا آن را در بهترين شكل خود اجرا نمايند. يكي از مهمترين اين علوم بين‌رشته‌اي، مهندسي صنايع است كه در اين حيطه كاملاً موفق عمل نموده است. مهندسان صنايع با نگرش سيستمي خود و استفاده از ابزارهاي استاندارد شده و به كارگيري نرم‌افزارهاي مختلف، عامل اصلي موفقيت در اين فرايندها مي‌باشند.

  10. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #6
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    جهاني شدن كسب و كار و نگرش جهاني مديريت پروژه
    كسب و كار، امروزه مرزهاي ملي را در نورديده و نظام برون‌مرزي، شركت‌هاي چند مليتي را تبديل به شركت‌هايي با عنوان جهاني نموده ‌است. اتحادهاي راهبردي شركت‌ها در عرصة اقتصادي كشورهاي مختلف و بازارهاي جهاني براي عرضه كالاها و سرمايه‌گذاري، به‌سرعت در حال گسترش مي‌باشد. اين موضوع است كه باعث به وجود آمدن سازمان‌هايي شده است كه موضوع مديريت پروژه را با نگرش جهاني دنبال مي‌نمايند؛ معرفي برخي از اين سازمان‌ها جالب توجه خواهد بود:

    ·گروه كار جهاني استانداردهاي مديريت پروژه (GWG)
    (Global Working Group on Project Management Standards)

    يكي از پديده‌هايي است كه در زمينة ذكر شده، شكل گرفته است. اين گروه براي ايجاد ارتباط و حمايت از مؤسسات و افرادي است كه به عنوان حرفه‌اي جهاني به موضوع مديريت پروژه مي‌پردازند. در اين زمينه، اين گروه سايت اينترنتي ايجاد كرده و يك آرشيو قوي از موضوعات، پروژه‌ها، اسناد و مدارك تدارك ديده است كه از همه ‌جاي جهان مشترك مي‌پذيرد.

    ·انستيتوي مديريت پروژه (PMI)
    اين انجمن كه چندين سال از فعاليت آن مي‌گذرد، به تدوين استانداردهايي پرداخته است كه مبتني بر نگرش كلان به موضوع مي‌باشد و گسترة آن جهاني است و سعي دائمي بر اشاعة اين استانداردها دارد تا فرهنگ مديريت پروژه به صورت يكنواخت شده‌اي در ساير كشورها نيز پياده‌سازي شود. به همين منظور، برنامه‌اي گسترده تدوين نموده كه مأموريت آن بدين گونه تعريف شده است:
    « كمك به پيشبرد درك عمومي جهاني از مديريت پروژه براي تازه‌واردان به حيطه‌هاي مديريت پروژه و نيز آن عده كه تجربياتي در اين زمينه دارند و مشتريان در عرصة بين‌المللي».
    در اين زمينه، اين انجمن به نهادينه‌سازي اصول و استانداردهاي مديريت پروژه در سطح بين‌المللي مي‌پردازد. اين هدف در راه حفظ منابع ذي‌نفعان اين انجمن، اعضاي آن و حفظ بازارها تدوين شده است. استانداردها براي قانونمندي، تكرارپذيري، تعريف خدمات مديريت پروژه به عنوان يك محصول و فرايندهاي دستيابي به آنهاست.
    ·مؤسسه استانداردهاي كانادا
    اين مؤسسه با اين تفكر كه كسب و كار جهاني از طريق اينترنت مي‌تواند هزاران هزار استاندارد را تحت نظر و كنترل خود داشته باشد، از طريق ارائه خدمات در لحظه (ON LINE) و سريع در اين خصوص، اطلاعات و مشخصات مرتبط با استانداردها و شركت‌هايي كه خدمات مديريت پروژه را به عنوان صادرات كالاي‌شان عرضه مي‌نمايند، برنامه‌ريزي نموده است. بر اساس اين نگرش، اين مؤسسه توصيه‌هاي خود را در رابطه با استانداردهاي جديد نيز ارائه مي‌نمايد. معرفي مؤسسات ملي و بين‌المللي و نشريات آنها، از مهمترين بخش‌هايي است كه بدان پرداخته مي‌شود. علاوه بر اين، دولت كانادا نيز استانداردهاي خود را در اين زمينه از طريق بخش ويژه ارائه مي‌نمايد.

    ·شبكة ملي سيستم‌هاي استاندارد (NSSN)
    اين شبكه كه در سرتاسر امريكا گسترده است و از طريق اينترنت دسترسي جهاني به آن امكان‌پذير مي‌باشد‌، توسط انجمن‌ ملي استانداردهاي امريكا طراحي شده و پشتيباني مي‌شود. ششصد عضو ملي، بين‌المللي و منطقه‌اي دارد كه مي‌توان از طريق سايت آن به اين اعضا و اطلاعات هر يك از آنها دسترسي پيدا كرد.

    ·سازمان بين‌المللي استاندارد (ISO)
    اين سازمان كه كم و بيش، بيشتر دست اندركاران صنعت و خدمات با آن آشنا هستند و نيز در اين رابطه فعاليت چشمگيري دارد، تحت عنوان كيفيت محصول و يكپارچه‌سازي استانداردها، مركب از 180 كميته تخصصي مي‌باشد و در رابطه با تدوين استاندارهاي مديريت پروژه با همكاري انجمن امريكايي ASQC و PMI، استانداردهاي مديريت پروژه را توسعه داده است.

  12. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #7
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    زمينه هاي فعاليت مهندسي صنايع

    با پيشرفت و تحول سريع علوم و فنون و پيچيدگيهاي روز افزودن آن، بالطبع نظامهاي توليدي و خدماتي نيز گسترش يافته اند كه در اين ميان اداره صحيح و مناسب اين گونه واحدها مستلزم بكارگيري تكنيكهاي علمي و پيشرفته جهت پيشبيني مدلسازي، برنامه ريزي، تأمين و تدارك، اجرا و نظارت و ارزيابي نتايج حاصله در راستاي وظايف مديريتي است. همانطوري كه ميدانيم فعاليت هر نظام اعم از توليدي يا خدماتي با اتكا بر فناوري خاص آن امكان تداوم و استمرار دارد و صرفنظر از ماهيت فني و صنعتي امر، فناوري داراي چهار جز اصلي يعني شامل 1- تجهيزات، امكانات توليدي و خدماتي 2- مديريت و سازمان 3- نيروي انساني 4- دانش فني است. از آنجا كه رشته هاي مهندسي مرسوم نظير مهندسي مكانيك، برق، ساختمان و ... بيشتر به ابعاد فني صنعت (مورد 1 و 4) توجه دارند. در فرايند كسب و كار رقابتي به تنهايي پاسخگوي مسائل پيچيده خدمات مهندسي و مديريتي مدرن امروزي كه بصورت سيستماتيك تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و باورهاي انساني را در چرخه حيات سيستمهاي مورد توجه خود لحاظ نمينمايند نيستند. لذا براي رفع چنين كمبودهايي در قرن حاضر بويژه طي چند دهه اخير، رشته جديدي تحت عنوان مهندسي صنايع با بهره گيري از علوم رياضي، فيزيكي، اجتماعي، اقتصادي و تكنيكها و فنون مهندسي بوجود آمده است. با توجه به مراتب فوق شايد مناسب بود اين رشته با عنوان مهندسي مديريت معرفي ميشد، چرا كه كاربردهاي آن محدود به صنعت نيست و هر موسسه انتفاعي و غير انتفاعي با جنبه صنعتي يا خدماتي ميتواند از فنون و تكنيكهاي مهندسي صنايع بهره گيرد. مبحث صرف منابع و حصول حد اكثر نتيجه از منابع مصروفي چيزي نيست كه منحصر به صنعت يا بنگاه خاصي باشد و امروزه با توجه به كمبود ارتقاع سطح بهره وري امري ضروري و حياتي محسوب ميشود كه نشانگر بستر گسترده براي فعاليتهاي مهندسي صنايع نفتي ميشود . مهندسي صنايع در حرفه ها و مشاغلي همچون، بانكداري، خدمات مشاوره اي، صنعت بيمه، شركتهاي هواپيمايي، كشتيراني، بيمارستانها، كارخانجات، كشت و صنعت، خدمات شهري، استاديومهاي ورزشي و يا هر مكان ديگري كه نياز به برنامه ريزي، هدايت و مديريت و ارتقا بهره وري ميباشد كاربرد دارد. برخي از زمينه هاي كاري مشخص مهندسي صنايع در بازار كسب و كار عبارتند از:
    برنامه ريزي استراتژيك و عملياتي سازمان
    مديريت توليد
    مديريت مهندسي
    مديريت پروژه
    مهندسي لجستيك
    سيستمهاي توليدي
    مهندسي سيستمهاي كيفيت
    مهندسي سيستمهاي اطلاعاتي
    مهندسي مالي
    مهندسي ارزش
    مهندسي سيستمهاي بهره
    وري
    طراحي فرايندها و ساختارهاي سازماني

  14. #8
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    کلیه درس های مهندسی صنایع

    درس‌های اصلی مهندس صنایع در دوره کارشناسی:

    * استاتیک و مقاومت مصالح
    * روشهای تولید1و2
    * مونتاژ مکانیکی
    * طراحی و ایجاد واحدهای صنعتی
    * آزمایشگاه اندازه گیری دقیق
    * تحقیق در عملیات
    * احتمالات
    * آمار مهندسی
    * ارزیابی کار و زمان و زمان سنجی
    * برنامه‌ریزی و کنترل موجودی 1و2
    * برنامه‌ریزی تولید
    * برنامه‌ریزی و کنترل پروژه
    * اقتصاد خرد
    * اقتصاد كلان
    * اقتصاد مهندسی
    * اقتصادسنجی
    * شبیه‌سازی
    * کنترل کیفیت
    * مدیریت کیفیت
    * طراحی سیستم‌های اطلاعاتی
    * مدیریت کیفیت
    * نظریه سیستم‌ها
    * مدیریت استراتژیک
    * مدیریت طرح‌های توسعه
    * مدیریت تکنولوژی
    * فرایندها و روش‌های تولید
    * طراحی قالب و جیگ و فیکسچر
    * برنامه ریزی Cnc
    * برنامه ريزي نگهداری و تعميرات

    درسهای مشترک دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد * تحقیق در عملیات ۲
    * برنامه‌ریزی وکنترل تولید۲
    * روشهای تولید پیشرفته
    * رگرسیون
    * تئوری صف

    این درسها و درسهای مشترک در دانشگاههای مختلف در سطح ایران به صورت های گوناگونی ممکن است ارایه شوند:
    * مديريت فازي
    * طراحی آزمایشها
    * تحلیل تصمیم گیری
    * پایایی
    * مدیریت پروژه
    * طراحی برای ساخت
    * برنامه‌ریزی زنجیره عرضه
    * برنامه‌ریزی پویا
    * سیستمهای صف
    * سمینار کارشناسی ارشد
    * پروژه کارشناسی ارشد
    * اقتصاد مهندسی پیشرفته
    * آمار مهندسي پيشرفته
    * طراحی سیستمهای صنعتی
    * بهینه‌سازی ترکیبی
    * تئوری فازی
    * مهندسی کیفیت
    __________________

    درسهای دوره دکتری این دانشجویان می توانند از درسهای دوره کارشناسی ارشد و مشترک نیز واحد بگیرند.
    * امتحان جامع دکترا
    * تز دکترا
    * دستیار آموزشی


  15. #9
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    صنایع

    صنایع تعريف‌شناسي مهندسي صنايع



    نخستين گامها در شناخت پديده‌ها ، با تعريف نمودن آنان آغاز مي‌گردد . تعريف‌شناسي ، اشرافي نسبت به موضوع در اختيارمان مي‌نهد و ياريمان مي‌دهد تا با ذهني روشنتر به جستجو و پژوهش در محتواي آن ادامه دهيم . در تعريف‌شناسي مهندسي صنايع كه مشتمل بر گامهاي اول تا سوم خواهد بود ، ابتدا به تعريف مهندسي خواهيم پرداخت و سپس مهندسي صنايع را تعريف نموده و آنگاه اين تعريف را به تفسير خواهيم نشست .

    در پايان گام سوم ، توانايي اين را خواهيم داشت كه با بياني روشن و صريح ، تعريفي كوتاه اما مبين و مفهوم از مهندسي صنايع ارائه دهيم تا آغازي باشد بر پژوهش در حيطه دانش مهندسي صنايع .



    گام اول



    مهندسی (engineering)به چه معناست ؟

    تاکنون بارها و بارها اين واژه را در كاربردهاي عاميانه و تخصصي شنيده‌ايم ؛ پرسش اينجاست كه آيا اگر از ما بخواهند اين کلمه را به تعريف آوريم قادر به بيان روان آن هستيم ؟

    گام اول ما در يادگيری مهندسی صنايع ، آموزش معنای دقيقی برای مهندسی است . مجمع اعتباری مهندسی و تکنولوژی

    (the Accrediation Board for Engineering and Technology)

    که يکی از وظايف آن تعريف و يکسان‌سازی واژه‌های مهندسيست ، مهندسی را به صورت زير تعريف می‌کند :

    مهندسی ، مجموعه مهارتهايی است که با استفاده از معلومات رياضی و علوم طبيعی و در اثر مطالعه ، تمرين و تکرار حاصل شده‌اند و ما را به راههای بهره‌گيری اقتصادی‌تر از مواد اوليه و منابع طبيعی در جهت منافع انسانيمان رهنمون می‌کنند .

    حال درک روشنی از واژه پراستفاده مهندسی پيدا کرده‌ايم ؛ مشاهده مي‌نماييم که حيطه وسيعی در اين تعريف جای می‌گيرند و به طور کلی می‌توان گفت که هدف غايی همه آنها کمک به زندگی بهتر و راحت‌تر برای مجموعه انسانهاست . اين هدف را از خاطر نبريم ...





    گام دوم




    مهندسی صنايع را چگونه تعريف کنيم ؟

    در گام اول نگاه روشنی به مفهوم مهندسی حاصل کرديم ؛ اينک به مهندسي صنايع باز می‌گرديم و می‌خواهيم در دومين گام تعريفی از مهندسی صنايع ياد گيريم . بی‌شک موفقيت در هر شغلی مستلزم اشراف کلی بر جوانب آن می‌باشد و يکی از نکات مهم در اين مبحث ، دانستن تعريف منطقی و صحيحی از شغل می‌باشد . نگارنده بر اين عقيده‌ است که وظايف مهندس صنايع تا اندازه‌ای شيرين و پرهيجان می‌باشد که شايد جای اين باشد از آن به عنوان يک سرگرمی فرح‌بخش و ليك در عين‌حال جدی و پراهميت ياد نمود ؛ و اما مهندسی صنايع چيست ؟

    انجمن مهندسی صنايع آمريکا ، تعريف ذيل را بيان کرده‌است :

    مهندسی صنايع رشته‌ايست که با طراحی ، پياده سازی و بهبود سيستمهای يکپارچه ای از انسان (human) ، مواد (material)، اطلاعات (information)، تجهيزات (instrument) و انرژی (energy)مرتبط می‌باشد . اين رشته بر پايه دانش تخصصی در علوم رياضی ، طبيعی ، اجتماعی و نيز قوانين و روشهای تجزيه و تحليل مهندسی و طراحی بنا شده است تا به کمک آنها به ارزيابی نتايج حاصل از سيستم‌های يکپارچه بپردازد .

    در گام آتي اين تعريف را با يكديگر به تفسير خواهيم نشست ...





    گام سوم



    تعريف مهندسی صنايع را چگونه تفسير کنيم ؟

    در گام پيشين تعريف انجمن مهندسی صنايع آمريکا را خوانديم ؛ اگر با دقت آن را مروری ديگر کنيم به واژه‌اي کليدي‌ خواهيم رسيد : سيستم ! لازم است در اين لغت به خوبي خوب تامل گردد که تمامی تلاش مهندسين صنايع بر روی سيستم پياده می‌شود . نترسيد ! به هيچ وجه با مفهوم ناآشنايي روبرو نيستيم . سيستم به هر مجموعه‌ای از اجزا اطلاق می‌شود که برای حصول هدفی با يکديگر در ارتباط موثرند . حال در ذهن خود به دنبال نمونه بگرديد و ذهن خود را وادار به پويايی نماييد ! نمونه‌اي می‌آوريم : خانواده ! به همين سادگی ! اما توجه داشته باشيد که سيستمهايی که ما با آنها در محيط کاری سروکار خواهيم داشت لزوما به همين سادگی نيستند ؛ آنها گروهی از انسانها ، دسته‌ای از مواد ، حجم بالای اطلاعات و مواردی اينچنينی را دربر خواهند گرفت ؛ می‌بينم که گستره وسيعيست آنچه يک مهندس صنايع با آنها همسايه خواهد بود و به همين دليل بايد برای تمامی آنها دارای حداقل اطلاعات لازم باشد . هدف يک مهندس صنايع بهبود کارايي سيستم به جهت نيل به اهداف کل مجموعه است و ايجاد بهبود در سيستم نيازمند بمباران فکری در مورد همه آنهاست . گمان دارد كه دگرگونی و بهبود را از چه جايی بايد آغاز نمود ؟! نگاهی به اطراف بياندازيد ، از چيزهايی آغاز کنيد که نزديکترند ؛ حال سوالي از شما می‌پرسيم : چه چيز به شما از خود شما نزديکتر است ؟! پس :

    مغرور نباشيد ؛ کسی شما را زير سوال نخواهد برد ؛ بهبود را بايد از خود شروع کنيد ...


  16. #10
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    تعريف مهندسي صنايع

    تعريف مهندسي صنايع 2- تعريف مهندسي صنايع
    تعريف رسمي زير توسط Iie16 براي مهندسي صنايع ارائه شده است كه بدون هيچ تغييري قابل كاربرد براي مهندسي صنايع و سيستم‌هاست:

    «مهندسي صنايع عبارتست از طراحي، بهبود و استقرار سيستم‌هاي مركب از انسان، مواد، اطلاعات، تجهيزات و انرژي. مهندسي صنايع با دستيابي به دانش و مهارت تخصصي در علوم رياضي، فيزيكي و اجتماعي به همراه اصول و روش‌هاي تحليل و طراحي مهندسي نتايج و خروجي‌هاي مورد انتظار چنين سيستم‌هايي را تعيين، پيش‌گويي و ارزيابي مي‌كند».

    اگر چه واژه صنايع معمولاً براي سازمان‌هاي توليدي بكار مي‌رود اما قابل كاربرد براي هر گونه سازمان است.

    3- نقش مهندسي صنايع و سيستم‌ها در سازمان
    با توجه به تعريف ارائه شده از مهندسي صنايع و سيستم‌ها، چنين مي‌توان نتيجه گرفت كه در هر سازمان، مهندسي صنايع و سيستم‌ها به عنوان مركز هماهنگ‌كننده بين تمام عناصر سازمان عمل مي‌كند. اين نقش مي‌تواند در قالب ابزار پشتيبان مديريت ظاهر شود. همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد مهندسين صنايع و سيستم‌ها نقش طراح، تحليل‌گر و برنامه‌ريز را به عهده دارند و مديريت سازمان مجري طرح‌ها و برنامه‌هاي ارائه شده خواهد بود. اگر چه مهندسين صنايع و سيستم‌ها مي‌توانند در قالب مديراني كارآمد نقش ايفا كنند اما با درگير شدن در مشكلات اجرايي، از نقش اصلي خود باز مي‌مانند. نمودار زير نقش هماهنگ‌كنندگي مهندسي صنايع و سيستم‌ها را نمايش مي‌دهد.



    بسته به حجم فعاليت و اندازه سازمان، واحد مهندسي صنايع و سيستم‌ها مي‌تواند در سطح مديريت يا زيرمجموعه يكي از مديريت‌ها مطرح گردد. ساختار سازماني داخلي يك واحد مهندسي صنايع و سيستم‌ها بايد بر اساس اصول طراحي سازماني و شرايط خاص سازمان مورد نظر طراحي گردد. هم‌چنين بايد حيطه فعاليت موردنياز براي عملي ساختن مأموريت محول شده به اين واحد تحليل شده و در قالب گروه‌هاي منطقي از وظايف و فعاليت‌ها شكل داده شود. اين گروه‌ها مي‌توانند به عنوان بخش‌هاي مختلف اين واحد در نظر گرفته شوند.

    4- حوزه‌هاي فعاليت مهندسي صنايع و سيستم‌‌ها
    در اين بخش فعاليت‌هاي مختلف مهندسي صنايع در قالب نمونه‌هاي عملي و پرسش معرفي شده و شرح مختصري از هر يك از فعاليت‌ها ارائه مي‌شود. لازم به ذكر است كه نمونه‌هاي اشاره شده واقعي نبوده و فقط براي استفاده در معرفي فعاليت‌ها بيان شده‌اند. هم‌چنين توضيحات ارائه شده به شكل عمومي بوده و با هدف معرفي مهندسي صنايع و سيستم‌ها به صورت كلي تهيه شده و معطوف به يك سازمان خاص نيستند. نمي‌توان گفت كه توضيحات ارائه شده به تمام فعاليت‌هاي مهندسي صنايع و سيستم‌ها اشاره مي‌كند ولي بخش اعظم فعاليت‌هاي اين رشته را پوشش مي‌دهد. توضيحات مختصر بوده و به جزئيات تكنيك‌ها و روش‌ها اشاره‌اي نشده است.

    4-1- مطالعات امكانپذيري
    در چند سال گذشته تعدادي كارخانه توليدكننده فرش ماشيني در سطح كشور احداث شده است. گفته مي‌شود مجموع ظرفيت توليد اين كارخانه‌ها بيش از نياز داخلي بوده و در اين شرايط به دليل كيفيت پايين توليدات و ناتواني در رقابت با كشورهايي چون آلمان، توانايي جذب بازارهاي خارجي را ندارند. در احداث اين كارخانه‌ها چه ملاحظاتي بايد در نظر گرفته مي‌شد تا وضعيت فعلي پيش نيايد؟

    قبل از احداث هر واحد توليدي يا خدماتي بايد مطالعه و بررسي بازار، پيش‌بيني ميزان فروش، اقتصادي بودن و . . . تحت مطالعات امكانپذيري و در سه دسته امكانپذيري اقتصادي، فني و مالي مد نظر قرار گيرند. اقتصاد مهندسي و تكنيك‌هاي تحليل هزينه و سود از جمله ابزاري هستند كه در اين راستا بكار گرفته مي‌شوند.

    امكانپذيري اقتصادي: آيا توليد مقرون به صرفه خواهد بود؟ از لحاظ هزينه آيا قابل رقابت با ساير توليدكنندگان مي‌باشد؟

    امكانپذيري فني: آيا فناوري موجود پاسخگوي نياز است؟ تخصص لازم در كشور وجود دارد؟ خريد ماشين‌آلات امكانپذير است؟ آيا مشكل لوازم يدكي، نگهداري و تعميرات و . . . وجود ندارد؟

    امكانپذيري مالي: با فرض امكانپذيري اقتصادي و فني، آيا بازار مصرف پذيراي محصول توليد شده خواهد بود؟ آيا سود معقول بدست مي‌آيد؟ نقطه سربسر هزينه و سود كجاست؟

    4-2- استقرار كارخانه يا سازمان
    گفته مي‌شود مكان فعلي استقرار بعضي از سازمانهاي توليدي و خدماتي مناسب نيست و به همين دليل هزينه‌هاي زيادي را بايد متحمل گردند؟ چه نكاتي در استقرار و انتخاب مكان اين سازمانها بايد در نظر گرفته مي‌شد؟

    عواملي از قبيل دسترسي به نيروي كار، تاريخچه كارگري منطقه، تأثير صنايع موجود بر نيروي كار، دسترسي به نيروي برق، آب، گاز و ديگر سوخت‌ها، آلودگي آب، امكان دفع فاضلاب، ميزان حمل و نقل و دسترسي به جاده، منابع مواد اوليه و فاصله آن از محل كارخانه، دسترسي به بازار مصرف، امكان استفاده از بازار محلي، منازل و واحدهاي مسكوني، سطح تحصيلات، رفاه و بهداشت، امكانات تفريحي، مشخصات جغرافيايي و اقليمي منطقه، وضعيت آب و هوا، وجود مركز آتش‌نشاني و امدادرساني، وجود هماهنگي بين واحدهاي توليدي در منطقه، رويكرد مسئولين منطقه، وضعيت صنايع مكمل در منطقه و ميزان سهولت دسترسي به منابع مالي براي سرمايه‌گذاري بايد در استقرار و انتخاب مكان در نظر گرفته شوند. در مبحث استقرار سازمان يا كارخانه، اين عوامل به شكل سيستماتيك و تحليلي مورد بررسي قرار گرفته و بر اساس آنها بهترين مكان استقرار انتخاب مي‌شود. روش‌هاي تصميم‌گيري، رتبه‌بندي و مدل‌هاي رياضي مكان‌يابي از جمله تكنيك‌هايي هستند كه براي اين منظور بكار گرفته مي‌شوند.





صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/