صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30

موضوع: ادبیات انگلیسی

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    ادبیات انگلیسی


    تا سال 1362 میلادی زبان انگلیسی در کشور انگلستان زبان رسمی نبود! در آن تاریخ زبان انگلیسی زبان حقوقی دادگاههای انگلستان اعلام گشت، در سال 1363 نخست وزیر انگلستان هنگام افتتاح پارلمان به زبان انگلیسی سخن گفت و از آن به بعد زبان انگلیسی زبان رسمی گردید. نویسندگان و دانشمندان تا قرن شانزدهم به زبان لاتین آثار خویش را می‌نویشتند لکن درام پردازان آثار خود را به زبان انگلیسی.

    قدیم‌ترین درام موجود به زبان انگلیسی Mystery (نمایش یک داستان مذهبی) به نام جان ‌آزاری دوزخ در سال 1350 نمایش داده شد. موضوع داستانش مشاجره لفظی است میان مسیح و شیطان در دهانه دوزخ در حدود 1182 از شبیه سازی‌های لاتین یکنوع درام بوجود آمده بود که به آن Miracle (معجزه) می‌گفتند و درباره‌ معجزات و مصیبت‌های عده‌ای از قدیسان بود. در حدود 1378 یکنوع درام اخلاقی به روی صحنه آمد که در قالب داستان آن یک نکته اخلاقی نهفته بود این نوع درام تا حوالی 1480 میلادی با به وجود آمدن درام Everyman به درجه‌ای از کمال رسید.

    انترلود یکنوع درام به صورت نمایشی بود که میان دو یا چند بازیگر اجرا می‌گشت و موضوعش متنوع حتی گاه غیر دینی و مستهجن بود و در میدا‌ن‌ها، مسافرخانه‌ها اجرا می‌گردید زیرا هنوز برای تآتر جای مخصوصی نبود تا اینکه اولین تاتر انگلستان بلکه اروپا بعد از روم باستان در سال 1348 تأسیس شد.

    اولین منظومه بزرگ انگلیسی که در عین حال اشعاری محکم و جالب دارد. به نام رؤیای ویلیام درباره پیر شخم زن می‌باشد از نویسنده‌اش چندان اطلاعی در دست نیست، این اثر سه بار از 1362 تا 1394 منتشر گشت، اشعارش دارای قافیه نبود به جای آن یکنوع جناس حرفی و صوتی در اوزان نامتساوی داشت.

    منظومه با رؤیاهائی چند از شاعر آغاز می‌شود، در رؤیای اول شاعر در دشتی پر از مردمان مختلف از لحاظ خوبی، بدی، فقیر و غنی، پیر و جوان که در بین آنها زنی زیبا که مظهر کلیسا دیده می‌شود شاعر در مقابل زن زانو می‌زند و از او طالب رستگاری روح می‌شود زن شخصی راستگو راست کردار است که به دیگران را نمی‌خواهد و به مسیح می‌ماند.

    در رؤیای دوم گناهان بزرگ هفتگانه را می‌بیند و در هر بحث از این گناهان آدمی را محکوم و پایان دنیا را آرزو می‌کند تا اینکه پیر برزگر ظاهر می‌شود و در اینجا شاعر از شقاوت کشیشان و فساد آنها سخن می‌گوید و رستگاری را در مسیح می‌جوید. در داستان برزیگر پیر صحنه‌های زندگی آدمی به روشنی توصیر گردیده و پر از احساس زیبائی و جذابیت است به طوریکه در قرن چهاردهم بعد از آثار چاسر در درجه اول قرار دارد. شاعر در پایان آخرین رؤیا از پاپ بریده به دامان پیر برزگر می‌آویزد و رستگاری را در سادگی و درستی می‌داند.

    جان گاور Gower از شاعران بزرگ انگلیسی و مردی مرفه‌الحال و اخلاق بود و از اواخر زندگی ر دیری معتکف شد شیوه‌ای انتقادی داشت کلیسا و مفاسد آنرا سخت بباد انتقاد می‌گرفت.

  2. #2
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    جفری چاوسر (1400-1340)


    مردی با نشاط و پرقدرت و در نویسندگی پرشور و رسام و مصدر زندگی مردم انگلستان قرن چهاردهم بود. اصلش فرانسوی ونامش به معنای کفشگر، پدرش یک تن می‌فروش در لندن بود از جوانی از مطالعه کتاب غفلت نکرد، سفرهای داخل و خارج انگلستان وی را شاعری توانا کرد مخصوصاً ادبیات ایتالیائی در وی تأثیر گذاشت، روزگارش با اعانات و کارهای دولتی که می‌کرد می‌گذشت و چون مرد او را بواسطه اینکه مستأجر املاک دیر وست‌مینستر بود در این گورستان به خاک سپردند نه بخاطر شاعری، چوسر مطالعه را خیلی دوست می‌داشت و بعد از اتمام هر شغل موظف، خود را به کتابهایش می‌رسانید و غرق در مطالعه می‌شد.

    کتاب دوشس، انجمن ماکیان، افسانه‌های زنان خوب، خانه شهوت را بنظم درآورد تسلی بخش فلسفه اثر بئوتیوس Boethius را ترجمه کرد. در سرودن منظومه تروپلوس و کریسید گرچه طولانی و شاید خسته کننده است، ولی بزرگترین شعر روانی انگلستان می‌باشد که از آثار کاچیو استفاده کرد و بر 2730 بیتی که از بوکاچیو گرفت 5696 بیت نیز افزود.

    کریسید برای رسیدن به معشوق می‌بایستی 6000 بیت بخواند تا به معشوق برسد و چون لحظه‌ای از وصال گذشت چاوسر بساط عاشق و معشوق را بر هم می‌ریزد و جدائی میان آن در هم می‌ریزد وجدائی میان آن دو می‌افکند موضوع این منظومه از یونان باستان اقتباس شده و قهرمان چاوسر چون ترویلوس بدست آخیلس کشته می‌شود با دعای زاهدانه‌ای درباره آب، ابن و روح القدس داستان را پایان می‌دهد.

    چاوسر داستانهای کاتربوری را با چنان مهارتی سرود و در طی نیم قرن سیر و سیاحت و سیر آفاق و انفس قهرمانان متعدد داستان از طبقات مختلف را چنان زیبا و مناسب در منظومه خویش جا داده است که آدمی دردها، خنده‌ها و ناکامی‌های آنها را حس می‌کند. در میان قهرمانان شهسوار، پسر شهسوار، مباشر، راهبه، چند کشیش، راهب عاشق پیشه، دانشجوی کشتی‌ران، مسافر‌خانه‌چی و … را در این منظومه بوصف و سخن درآورده و روح و جان واقعی در داستان دمیده است.

    چاوسر مفاسد و معایب جامعه را خوب درک کرده و در مجموع 50 داستانی که وعده داده، فقط 32 داستان را سروده است اقتباس‌ها از منابع مختلف دیده می‌شود اما از طبع توانای شاعر نیز مطالب بکر پدید آمده است. در خفایای روانی شخصیت‌های داستان کاوش کرده و به زبان هر یک به مناسبت حال آنها سخن گفته است زنان طبقه پست را تا حدی فرومایه می‌داند اما به زبان شریف نیز اشاره کرده است. از خطاها و حقارت‌های آدمی خوب آگاهی دارد و نقائص بشری را خوب می‌شناسد و هجو عمیق از قبایح و آلودگی‌ها می‌کند. از خرافه پرستی عهد خویش دور بود ظاهراً به دوزخ و بهشت اعتقاد داشت.

    قرن شانزدهم و در دوران الیزابت ملکه انگلستان کتب بسیار از نظر و نثر و نمایشنامه از آثار کلاسیک یونانی، رومی، حتی ایتالیائی، اسپانیائی فرانسوی به زبان انگلیسی ترجمه شد بنابرانی ادبیات انگلیسی از منابع و سرچشمه‌های ترجمه‌های متنوع از آثار خارجی تأثیر گذاشت که بسیاری از نویسندگان مهم انگلیسی زبان فرانسه می‌دانستند، نفوذ ادبیات ایتالیای قرن چهاردهم و پانزدهم بر انگلستان بیش از اندازه بود حتی نوشته‌های بوکاچیو نویسنده و شاعر ایتالیائی مورد تقلید مارلو، شکسپیر ، وبستر و مسنجر Massinger و فورد قرار گرفت و افسانه‌های انگلیسی نیز در ایتالیا تأثیر کرد. جنگهای مذهبی که میان پروتستانها و کاتولیک‌ها در گرفت سبب شد که سرزندگی و نشاط ادبی رنسانس ایتالیا به اسپانیا و انگلستان راه یابد.

    در انگلستان دوران الیزابت بیش از دویست تن شاعر معروف وجود و نظمو نثر رواج تمام داشت رفته رفته بازار نثر در انگلستان رایج‌تر می‌شد و کتاب ملکه به زبان اثر اسپنسر توجه مردم را به سوی نثر افزایش داد.

    جان لیلی اولین کسی بود که مطلبی خیالی زیر عنوان یوفیوس یا تشریح ذوق در سال 1579 به نثر نشوت (درین اثر جوانی به نام یوفیوس که حوادثی بر او می‌گذرد). در این کتاب مباحثی در تعلیم و تربیت، کفر والحاد، دوستی و عشق و غیره آمده و از کتب موفق پر فروش زمان خود بود. شاید علت توفیق این اثر ادبی وجود تشبیهات، جناس‌ها، عبارات متعادل و اشارات کلاسیک بود. توجه به کلمات و واژه‌ها در دوران الیزابت خیلی زیاد بود و گبریل‌ هاروی استاد کمبریج، سیدنی و اسپنسر در راه تأکید این موضوع کوشش فراوان کردند حتی انجمی ادبی به نام آرئوپاگوس تأسیس کردند اما عده‌ای نیز بهجو و مسخره کردن کارهای این دسته پرداختند و در نتیجه فحش و ناسزاگوئی در آثار و محاورات ادبی انگلستان راه یافت.

    رابرت گرین مردی بی‌بند و بار بود که در سفرهایش به ایتالیا به قول خود مرتکب هر نوع آلودی و فساد شد چون به انگلستان بازگشت همان شیوه را در پیش گرفت آثاری خلق کرد که در خور توجه و ستایش است زیرا در عمر کوتاه خویش آثار متنوعی به وجود آورد از جمله:

    اکتشاف عظیم تقلب (1591) که در از تقلب اوباش، حقه‌بازان، جیب‌برها، فاحشه‌ها برحذر داشت روی همین اصل اراذل کمر به قتل وی بستند.

    سی‌ و پنج رساله و نمایشنامه متعدد نوشت. در سال 1591 کتابی تحت عنوان وداع با حماقت نوشت و در سال 1592 دو رساله جالب نوشت: 1- لطیفه‌ای به یک درباری نویسنده در آن به گبریل هاروی حمله کرد 2- بذله‌گویی بی‌ارزش‌گرین که با یک میلیون توبه خریداری شده است و در آن به شکسپیر حمله کرد.

    تام‌ناش از دوستان گرین و از یاران شکسپیر و فرزند کشیشی بود که زندگی خود را با نوشتن تأمین و با اراذل و اوباش حشر و نشر می‌کرد. مسافر بدبخت یا زندگی جک ویلتون و چندین رساله جوابیه تحت عنوان برویه سفرون والدن از آثار وی است. مسافر بدبخت رمانی است که در آن اراذل و ولگردان نقش‌های مهمی به عهده دارند.

    تام تانش نمایشنامه دیدو Dido اثر مارلو دوست خود را کامل و با بن جانسون در تهیه کتاب جزیره سگان همکاری کرد و در سال 1601 در 34 سالگی درگذشت.

    فیلیپ سیدنی (1554-1585) ظاهراً مردی ظریف اندام و بی‌بهره از تندرستی کامل ولی شجاع بود. در خانواده‌ای بزرگ و اشرافی پرورش و در نه سالگی منصب کلیسائی با حقوق سالانه 60 لیره یافت. در کمبریج تحصیل و به ایتالیا‏‏، فرانسه، هلند ، آلمان ، لهستان ، مجارستان و اتریش سفر کرد. چون به انگلستان بازگشت در دربار به مقام مهمی رسید با اینکه چندان ثروتمند نبود با اینحال از ادیبانی چون کامدن، هکلوت Haklwut ناش‏، هاروی، دون، جانسون و اسپنسر حمایت کرد. علاوه بر این در مباحث ادبی نظریات جالبی اظهار و آثار متنوعی از قبیل: دفاع از شعر‏، قصه‌های عاشقانه‏، غزل‌های عاشقانه و آثار جالب دیگر خلق کرد. سیدنی در جنگی زخمی شد و بر اثر آن مرد.

  3. #3
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    ادموند اسپنسر (1599-1552)


    در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد دوران تحصیل و نوجوانی را به سختی گذرانید قبل از سی‌سالگی به نویسندگی و سرودن شعر پرداخت‏، در سال 1579 قسمت اول ملکه پریان را به هاروی نشان داد اما وی آنرا نپسندید و توصیه کرد از این کار دست بکشد ولی اسپنسر همچنان بکار خود ادامه داد.

    سالنامه چوبان نیز یکی از آثار این شاعر نویسنده است که در آن عشق کالین کلوت چوبان به روزالیند وصف شده است.

    در سال 1586 ملکه پریان را تکمیل و با افزودن مطالب و اشعار و مدح‌های فراوان از اشخاص مهم درباری و دولتی انگلستان آنرا به ملکه انگلستان تقدیم کرد و در نتیجه مورد لطف و مرحمت عده‌ای واقع شد. اما دسته‌ای او را قافیه پرداز بی‌سرو پا می‌دانستند.

    اسپنسر به تکمیل ملکه پریان پرداخت و می‌خواست آنرا در 12 جلد تنظیم نماید اما به تکمیل 6 جلد آن تا سال 1596 بیشتر توفیق نیافت و دنباله کار را رها کرد. در هر یک از این کتابها قصه‌ای مناسب حال که در آنها توصیف مردانگی‏، دوستی، عدال و عفت شده آمده است.

    غزلیاتی تحت عنوان عشق‌های کوچک شاید تقلیدی از پترارک باشد و در آن از عشقبازی یکساله‌اش با زنی که به همسری‌اش درآمد سرود.

    چهار سرود که در آن از عشق زمینی‏، زیبایی زمینی‏، عشق آسمانی و زیبائی آسمانی از آثار با ارزش اسپنسر است. وی چون از یغماگری ایرلند بوسیله انگلیسی‌ها بهره فراوان یافته و املاک مزروعی وسیعی بچنگ آورده بود با قلمی روان مطلبی تحت عنوان چگونه انگلیسی ها می‌توانند پول و قوای خود را برای انقیاد آن جزیره بکار برند نوشت سرانجام بر اثر شورش ایرلند هاوی و همسرش بسختی به انگلستان گریختند و سه ماه در فقر و سرگردانی در سال 1599 مرد.

    غزل سرائی در عصر الیزابت غالباً رواج اما مضامین متشابه داشت، شاعران آن دوره دانیال‏، مایلک در بتون، بن جانسون بودند.

    نثر انگلیسی رونق و شکوه فراوان یافت با اینحال یک قرن از فرانسه عقب‌تر و فاقد نویسندگان برجسته‌ای بود.

  4. #4
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    درایتون (1563-1631)


    مایکل داریتون شاعر انگلیسی که اشعارش روانترین و شیواترین اشعار شعرای عصر الیزابت اول در انگلستان بود. دارای دیوان و مجموعه‌های اشعار فراوانی بود، از جمله کتاب انسان در قمر می‌باشد. درایتون با کمک عده‌ای‏، تعدادی نمایشنامه و داستان بوجود آورد که اکنون در دست نیست.

  5. #5
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    درام


    از زمان چاوسر تا اسپنسر نویسندگی و درام نویسی در انگلستان ترقی یافت ولی علل آن بدرستی معلوم نیست آیا نفوذ ادبیات خارجی بر ادبیات انگلیسی یا صلح و آرامشی ممتد یا بروز آشوب‌ها و جنگها سبب پیشرفت انگلیسی‌ها در درام نویسی و اجرای نمایش نمایشنامه‌های جالب گردید به هر حال نویسندگان از پلوتوس و ترانس فن کمدی و از سنکافن تراژدی را فرا گرفتند و بازیگران ایتالیائی در انگلستان نمایش‌های متعددی اجرا می‌کردند و همه اینها در تکامل و وسعت فکری انگلیسی مؤثر بود. از سال 1592 تا 1642 تعداد 435 کمدی در این کشور نمایش داده شد.

    اولین کمدی به سبک کلاسیک بنام رالف لافزن و پر سر و صدا در سال 1561 بوسیله نیکولا یودل نوشته شد.

    وحدت‌های سه گانه«وحدت زمان از یک روز تجاوز نکند- وحدت مکان- وحدت عمل) به تبعیت از درام نویسی یونان و روم در انگلستان رعایت می‌شد این امر به وسیله کاستلوترو برای اولین بار صورت گرفت و اعلام شد. اما در انگلستان به این سه وحدت چندان اهمیت داده نشد زیرا غایت مطلوب رنسانس در انگلستان آزادی‏، اراده، بذله‌گوئی و زندگی بود مثلاً با یک اشاره با یک مصراع می‌توانست درام نویس بازیگر از قاره‌ای به قاره دیگر برود روی همین اصل وحدت مکان رعایت نمی‌شد.

    درام انگلستان بیش از آنکه زمینه را برای ظهور مارلو و شکسپیر آماده سازد مجبور بود که از موانعی چند بگذرد و آن اشکال تراشی‌های کلیسا و کشیشان بود زیرا که روز یکشنبه روز نمایش بود و در هنگامی که ناقوس کلیسا مردم را برای نماز بعد از ظهر کلیسا فرا می‌خواند شیپور نمایش به صدا در می‌آید و در نتیجه تماشاخانه پر و کلیسا‌ها خالی از جمعیت می‌شد و از اینجا کینه و مانع تراشی کلیسا آغاز می‌گشت. در این احوال مخالفان و موافقان درام به نوشتن و پاسخ دادن رسالات متعددی پرداختند و در این گیر و دار سانسور نمایش‌ها آغاز و شکسپیر از این پیش آمد اندوهگین شد و گفت اولیای امور زبان هنر را بسته‌اند اما چون نمایش‌ها مورد پسند دربار الیزابت بود لذا مأموران سانسور ملکه 6 دسته را برای نمایش در شهر صالح تشخیص داد.

    نخست نمایش هاوی سکوهای موقتی در حیاط مهمانخانه اجرا می‌شد اما در سال 1576 اولین تماشاخانه دائمی به وسیله جیمز بریج در خارج از شهر و در حومه لندن ایجاد گردید و پس از آن تماشاخانه‌های دیگری تأسیس شد. دراین تآترهای چوبی دو هزار تن تماشاچی می‌توانستند نمایش را ببینند که هزار تن آنها ایستاه و بقیه نشسته بودند.

  6. #6
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض


    کریستو فرمارلو


    یکی از درام نویسان بزرگ انگلیسی و فرزند کفاشی از مردم کنتر بری بود که تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانید و نمایشنامه‌های جالبی حین و بعد از تحصیل نوشت از جمله تیمورلنگ کبیر را تصنیف کرد با اینکه از لحاظ فن درام نویسی جالب نیست اما در زمان مارلو با استقبال فراوان روبرو شد.

    سرگذشت غم انگیز دکتر فاوست که مایه قرون وسطائی دارد یکی از آثار پر ارزش مارلو می‌باشد.

    مارلو آثار دیگری از جمله اداورد دوم‏، دیدو، هرودولیاندر (شرح عاشقانه منظوم که از قصه موزیوس در قرن پنجم گرفته شده) نامه چوپان شوریده به معشوق می‌باشد.
    مارلو در جوانی یعنی در 27 سالگی‏، در سال 1593 مرد. این درام نویس تأثیر فراوانی بر درام نویسان الیزابت از جمله شکسپیر گذاشت.

  7. #7
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    شکسپیر (1616-1564)


    ویلیام شکسپیر از بزرگترین درام نویسان انگلستان بود که آثار دوران نخستین حیاتش چندان قابل توجه نبود ولی چون به مرحله استادی و تکامل رسید به خلق آثار جاویدانی توفیق یافت البته بیشتر داستانهائی که این دارم نویس خلق کرده قبلاً به صورت نیمه تاریخ یا قصه و افسانه‌ به رشته تحریر درآمده بود از جمله نمایشنامه هاملت 6 سال پیش از اینکه شکسپیر آن را به رشته تحریر و بر روی صحنه نمایش بیاورد در لندن به معرض نمایش گذاشته شد و نویسنده‌اش فرانسوادوبلفورست یا ساکسوگراماتیکوس بود البته چون آن نمایشنامه که تحت عنوان سرگذشت‌های غم‌انگیز بود در دست نیست تا بتوان میزان و نحوه اقتباس شکسپیر را تعیین کرد.

    نمایشنامه رومئو و ژولیت را شکسپیر از داستان مازوکیو و باندلو اقتباس کرد البته این اثر را نخست آرتور بروک در انگلستان در سال 1562 به رشته نظم درآورد و شکسپیر از روی این اثر منظوم یا اثر دیگری در سال 1595 بر روی صحنه آورد.

    روی هم رفته شکسپیر هر ساله در زمینه نمایشنامه و اجرای آن در صحنه‌های تآترها موفقیت‌ فراوان به دست می‌آورد از جمله در اتهامی که به پزشک مخصوص ملکه در سال 1594 که یک نفر یهودی بود زدند و عوام اعدام این یهودی را خواستار بود و در میخانه‌ها از قساوت و بی‌رحمی یهودیان سخنان فراوان گفته می‌شد‏، شاید شکسپیر بواسطه این طغیان عمومی عوام یا با مأموریت یک مقام دولتی به نوشتن و بر روی صحنه آوردن تاجر ونیزی که در آن شایلاک تاجر یهودی با تصویری هر چه زشت‌تر نشان داده شده است‏، پرداخت.

    شکسپیر مدت پنج سال به نوشتن نمایشنامه‌های کمدی و خیالی و اجرای آنها بر روی صحنه‌ها‏، مشغول بود و در این مدت نمایشنامه‌هائی از قبیل: رؤیای یک نیمه شب تابستان، هر چه پایانش نیکوست خوش است، هیاهوی بسیار بر سر هیچ، شب دوازدهم، رام کرن زن سرکش (بدزبان) بر روی صحنه آورد و برای تآتر پولی از این طریق فراهم ساخت زیرا این گوه نمایش‌ نامه‌های خیالی و کمدی در دل عوام مورد پسند می‌افتاد تا اینکه شکسپیر با نوشتن و عرضه نمایشنامه دو قسمت هانری چهارم (1595- 98)‏، هانری پنجم (1599) که سرگذشت شاهان با درآمیختن به مسائل هزل آمیز و ظاهر شدن اراذل و اوباش در اینگونه نمایش‌هاست‏، مردم را سخت دلباخته تماشا کرد.

    شکسپیر با درآمیختن جنبه هزل و جد توفیق و معروفیت فراوان بدست آورد. در سال 1579 سر تامس نورث کتاب شرح حال رجال نامی پلوتارک را به انگلیسی ترجمه کرد، شکسپیر از این اثر تاریخی سه داستان برگزید از جمله تراژدی ژولیوس سزار را پدید آورد که یکی از قوی‌ترین و با ارزش‌ترین آثار نمایشنامه‌نویسی است. مخصوصاً سخنرانی بروتوس (بعد از قتل قیصر بوسیله توطئه گران) جالب‌ترین نوع سخنرانی است و این از ابداعات شکسپیر است.

    شکسپیر نمایشنامه‌هایش را غالباً در حضور ملکه الیزابت و جیمز اول بر روی صحنه می‌آورد و مورد استقبال فراوان واقع می‌شد. اتللو در سال (1604) پدید آورد اتللو سرداری نیرومند اما احمق‌گونه و دزدمونا زنی وفادار و یاگو مردی پلید است که سرانجام با کشته شدن دزدمونا بدست شوهرش اتللو و خودکشی اتلو نمایشنامه پایان می‌پذیرد اما باید توجه داشت که بیش از حد غلو در امر خیانت و حماقت بشر درین اثر بچشم می‌خورد.

    نمایشنامه مکبث (1605) یک نمونه کامل و وحشتناک از بدی مطلق است. در نمایشنامه لیرشاه (؟1606) اوج عاطفی شکسپیر بکمال می رسد این تراژدی را نخست جفری از مردم مانموث نوشته آنگاه هالینشد از آن اقتباس کرد سپس یک نفر درام‌نویس گمنام آنرا بنام تاریخ حقیق کینگ‌لیر بر روی صحنه آورد و سرانجام شکسپیر آنرا بصورت نمایشنامه‌ای زیبا درمی‌آورد که لیرشاه درین نماشنامه دیوانه و مخلوع سپس فوت می‌شود. گلوستر بوسیله شاه‌لیر کور می‌شود اما جلو زنا را نمی‌گیرد و می‌گوید زیرا سرباز ندارم در بین نمایشنامه تقوی حجابی برای پوشش شهوات نفسانی و رشوه‌‌خواری و قتل آدمی بدست آدمی در سراسر داستان با شدت به چشم می‌خورد و بدی و زشتی در همه نمایشنامه سایه افکنده و قهرمان داستان از مشاهده عمومیت و غلبه ظاهری بدی دیوانه و از خدای عدالت نومید می‌گردد.

    در نمایشنامه آنتوان و کلئوپاترا (؟1607) شکسپیر شخصیت متضادی از کلئوپاترا نشان می‌دهد این زن در میدان جنگ ترسو اما در خودکشی با عزمی قوی است و عشق آنتوان به ملکه مصر تا حد زیادی ساختگی و باورنکردنی است. موضوع داستان این نمایشنامه از قصه رایج زمان نویسنده اقتباس گشته است.

    در نمایشنامه تیمون آتنی بدبینی کمتر بچشم می‌خورد و قهرمان اصلی آن کوریولانوس مردمان را تهی‌مغز متلون و متملق و تمدن را برای آدمی زیان‌آور می‌داند تیمون مردی ثروتمند بود که دوستان متملق قراوان بدور خود داشت اما چون ثروتش را از دست داد یاران از او کناره جستند تیمون گوشه‌گیری و از ریشه گیاهان تغذیه می‌کند ضمن شکافتن زمین به طلا برمی‌خورد دوستان بدورش جمع می‌شوند اما تیمون آنها را از خود می‌راند ولی به زنان هرجائی طلا می‌دهد تا هر چه بیشتر مردان را به مراض مقاربتی دچار کنند!

  8. #8
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    قرون وسطی (تا سال ۱۴۸۵)
    ادبیات انگلیسی در قرن شانزدهم (۱۶۰۳-۱۴۸۵)
    ادبیات انگلیسی در قرن هفدهم (۱۶۶۰-۱۶۰۳)
    ادبیات انگلیسی در دوران بازگشت و سده هجدهم (۱۷۹۸-۱۶۶۰)
    ادبیات انگلیسی در دوره رومانتیک (۱۸۳۲-۱۷۹۸)
    ادبیات انگلیسی در عصر ویکتوریا (۱۹۰۱-۱۸۳۲)
    ادبیات انگلیسی در قرن بیستم (۱۸۹۰ تا به حال)

  9. #9
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    ادبیات انگلیسی در قرون وسطی






    قرون وسطی یا سده‌های میانه در ادبیات انگلیسی به مدت ۸۰۰ سال است و از سرود کدمون (Cædemon's Hymn) در اواخر قرن هفتم میلادی تا ظهور نمایشی به نام نمایشنامه همگان (Everyman) در پایان قرن ۱۵ به طول می‌انجامد. این دوره را به عنوان عصر فئودالیسم و عصر شوالیه‌گری نیز می‌شناسند، چرا که فئودالیسم نظام اقتصادی و سیاسی ای بود که بیشتر اروپا به ویژه بخش غربی آن در این دوره در آن بسر می‌برد. مورخین، این دوره را به دو بخش تقسیم کرده‌اند، قرون ابتدایی آن را عصر تاریکی نامیده‌اند تا آن را از قرون بعدی که در آنها فرهنگ اروپایی به بالاترین درجهٔ خود در تاریخ می‌رسد جدا کرده باشند. اگر چه این تقسیم‌بندی گمراه کننده است - زیرا عصر تاریکی زیاد هم تاریک نبود - با اینحال این امر که دوران قرون‌وسطی انگلیسی به دو بخش تقسیم می‌شود درست است. انگلیسی کهن (یا آنگلو‌ساکسون) و انگلیسی میانه. این دو دوره دقیقا با اشغال جزیره توسط ویلیام دوک نرمن‌ها در سال ۱۰۶۶ میلادی از هم جدا می‌شوند. درست چند سال بعد از این واقعه فرهنگ و زبان انگلیسی شدیداً تحت تأثیر قوم غالب قرار می‌گیرد و در کالبد ادبیات انگلیسی روح تازه‌ای دمیده می‌شود.
    خواندن متون انگلیسی کهن برای همگان غیر ممکن است. به همین دلیل رشته دانشگاهی جداگانه‌ای به نام زبان انگلیسی کهن به این مهم اختصاص یافته است.
    با آنکه تاریخ نویسان امروزی هنوز هم قرنهای پنجم تا پانزدم را قرون وسطی می‌دانند، اما اینک می‌پذیرند که این هزار سال در تمامی تاریخ جهان یا حتی اروپا یک دروازه نبوده است. از نظر اکثر دانشوران امروزی قرون وسطی تنها قسمتی از فرایند رشد تمدن غرب از یونان تا به امروز بوده است.
    اما تاریخ نویسان رنسانس با نوشته‌های خود بر نگرش عمومی به قرون وسطی تأثیر خاصی گذاشته اند. این دانشوران قرون وسطی را چونان عصری واپسگرا به تصویر کشیده‌اند که در آن مردم نادان و خرافاتی بودند، هنر، ادبیات، و آموزش از میان رفته بود و پیشرفت در همه زمینه‌ها باز ایستاد.
    این تاریخ نویسان بر این باور بودند که اروپای عصر رنسانس وارث مستقیم یونان و روم باستان است و به هیچ وجه وام دار ده قرن بین سقوط روم و زمان خود نیست. قرون وسطی از آنها چیزی جز هزارسال عقب ماندگی فکری و بی عدالتی اجتماعی که دوران کلاسیک باستان را از عصر نوین روشنگری جدا می‌کرد، نبود.
    اما درست است که نادانی و خرافه باوری در قرون وسطی وجود داشته است اما این در یونان و روم باستان هم وجود داشته و امروز نیز وجود دارد و نباید در باره دامنه این مسایل و دشواریهای دیگر جامعه قرون وسطی مبالغه کرد.
    واقعیت آن است که قرون وسطی عقب مانده تر از دوران کلاسیک یونان و روم نبود. درست است که فرهنگ آن با فرهنگ تمدنهای باستانی متفاوت بود، اما به هر حال این فرهنگ از درون همان جامعه‌های قدیمی تر سر بر آورده بود و تمدن قرون وسطی از تمدن دنیای باستان پایین تر نبود. به واقع یک دلیل اهمیت قرون وسطی برای ما این است که آفریننده یک تمدن بود.
    افزون بر آن تمدن قرون وسطی پیش درآمد مستقیم فرهنگ مدرن غربی است. قرون وسطی عصری بود که آداب و رسوم و الگوهای غرب در آن شکل گرفت و بسیاری از چیزها که امروز در نظر ما عادی جلوه می‌کند سر رشته آن مربوط به قرون وسطی است.
    در عین حال نباید فراموش کرد که مردم قرون وسطای اولیه بخش بزرگی از دست آوردهای تمدن روم را از دست دادند، اما به هیچ وجه تمام آن تمدن از دست نرفت و آنها ضمن تلاش برای بازسازی فرهنگ از دست رفته روم، راه‌های کاملآ تازه‌ای را برای انجام امور خود ابداع کردند.
    مثلآ فئودالیسم سر برآورد یا اختراعات و اکتشافات جدید در عرصه کشاورزی شکل گرفت. نباید فراموش کرد که تا قبل از سال 500 میلادی اروپا محدود به تمدن مدیترانه بود یعنی فقط روم و یونان و این در قرون وسطی بود که اروپا به سمت شمال و غرب کشیده شد.
    رویدادهای مهم

    ۴۵۰: پیروزی قوم آنگلوساکسون.
    ۵۹۷: آگوستین مقدس به کنت می‌رسد. آغاز تبدیل قوم آنگلو‌ساکسون به مسیحیت.
    ۸۹۹-۸۷۱: پادشاهی شاه آلفرد.
    ۱۰۶۶: پیروزی نورمن‌ها.
    ۱۲۰۰: آغاز دوران میانهٔ ادبیات انگلیسی.
    ۱۴۰۰-۱۳۶۰: اوج ادبیات میانه انگلیسی: جفری چاسر؛Piers Plowman؛ Sir Gawain and the Green Knight .
    ۱۴۸۵: چاپ کتاب Morte Darthur اثر سر توماس مالروی توسط ویلیام کاکستون. این کتاب جزو اولین کتب چاپ‌شده در انگلستان است.
    شاعران و نویسندگان سرشناس این دوره

    جفری چاوسر (۱۴۰۰-۱۳۴۳)
    سر توماس مالروی (۱۴۷۱-۱۴۰۵)
    ویلیام کاکستون (۱۴۹۱-۱۴۲۲)

  10. #10
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض




    قرون وسطی و دوران طلایی



    قرون وسطی و دوران طلایی (۱۶۶۰ – ۱۴۸۵)
    مهمترین عامل های جهش بزرگ در ادبیات انگلیسی میانه و ظهور دوران طلایی ادبیات انگلیسی را می توان در چند مورد زیر خلاصه نمود:
    ۱) ورود صنعت چاپ به بریتانیا توسط ویلیام کاگستون در سال ۱۴۷۶
    ۲) رشد طبقه ی متوسط و گسترش آموزش و پرورش در میان غیر روحانیان
    ۳) اقتدار سیاسی دولت مرکزی و توجه به فرهنگ در خانواده های سلطنتی تودور (Tudor) و استوارت (Stuart)

    با این همه، ادبیات دوران طلایی در ۲۰ سال پایانی قرن شانزدهم (در دوران ملکه الیزابت اول) به شکوفایی کامل رسید؛ پیش از آن، اختلاف نظر مذهبی میان کلیسای کاتولیک روم و کلیسای بریتانیا سرعت رشد ادبیات را کاهش می داد. «اومانیسم» به معنای جنبش سکولار و غیر مذهبی اروپا که شناخت و ارج نهادن به آثار باستانی و غیر مسیحی (یونان و روم باستان) را دربر می گرفت نیز در همین دوران ملکه الیزابت اول در بریتانیا گسترش یافت. {این اومانیسم با اومانیسم در آموزش اشتباه نشود}

    یکی از اثرهای ماندگار و بزرگ ادبیات انگلیسی در این دوره، «آرمانشهر»، اثر سر توماس مور (Utopia, Sir Thomas More) است. در این داستان، مسافری خیالی بنام رافائل هیتلودی (Raphael Hythloday) سازمان و نظام سیاسی جزیره ای بنام آرمانشهر (یا ناکجاآباد) را توصیف می کند. هیتلودی در زبان یونانی به معنای یاوه گو و اشاعه کننده ی پرت و پلا است. توماس مور در این کتاب، جامعه ی ستیزه جوی مسیحی را با جامعه ی سازمان یافته و قانون مند آرمانشهر داستان خود زیرکانه مقایسه می کند. «احترام به ادیان و مذاهب» و «عدم وجود مالکیت خصوصی و سرمایه داری» دو ویژگی آرمانشهر سرتوماس مور است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که کارل مارکس در پردازش نظریه ی کمونیسم از این کتاب نیز الهام گرفته است. با این وجود نگارنده احتمال می دهد کتاب آرمانشهر بیشتر به باور نویسنده ی آن مبنی بر لزوم جدایی دین از حکومت (احترام به همه ی ادیان) و گرفتن قدرت بیش از حد از روحانیون مسیحی (مالکیت خصوصی) دارد؛ چراکه:
    الف) سر توماس مور را در تاریخ بعنوان فردی کاتولیک، مذهبی، و پارسا معرفی کرده اند.
    ب) سر توماس مور، خود فردی ثروتمند، وکیل، و سیاستمدار بود.

    شعر رنسانس
    در نیمه نخست قرن ۱۶، به استثنای یک مورد، پدیده ی چشمگیری در شعر انگلیسی دیده نمی شود. آن یک مورد هم John Skelton است که ترکیبی از عناصر ادبیات قرون وسطی و رنسانس در شعر او دیده می شود. اما دو شاعر بزرگ ادبیات انگلیسی، سر فیلیپ سیدنی (Sir Philip Sidney) و ادموند اسپنسر (Edmund Spenser) در اواخر همین قرن، تاثیری شگرف بر ادبیات این زبان گذاشتند.

    فیلیپ سیدنیSir Philip Sidney1
    سیدنی در آکسفور تحصیل کرد و سپس وارد سیاست شد. او بعنوان عضوی از گروه مذاکره کننده برای ازدواج ملکه الیزابت با «دوک د آلن کون» از سوی سفارت بریتانیا به پاریس رفت. پس از آن نیز چندین سال را در سفر به کشورهای آلمان، ایتالیا، لهستان، و اتریش گذراند و با اندیشمندان سرشناس زمان خود دیدار کرد. در بازگشت، اختلاف هایی میان او و تعدادی از دولتمردان ایجاد شد و این اختلاف زمانی بالا گرفت که سیدنی در نامه ای به ملکه از سیاست خارجی و ازدواج فرانسوی انتقاد شدید کرد (!!) پس از نوشتن این نامه و شاید به دستور خود پادشاه او بازنشست و از دربار خارج شد.
    استروفل و استلا (Astrophel and Stella) معروفترین شعر بلند این شاعر اواخر قرن شانزدهم است. در این سرود بلند، سیندی عشق آرمانی خود به پنلوپه دِورو (Penelope Devereux)، دختر والتر دورو (نخستین اِرل در ا******) را بیان می کند. او یک زن آرمانی را در گوهر معشوق خود می بیند و آنرا تفسیر و تحسین می کند. استروفل و استلا از نظر «وزن»، «آرایش قافیه»، و حتی از نظر «معنایی» نقطه ی عطفی در شعر انگلیسی زمان خود است. هر غزل از مجموعه ی غزل های (سانت های) این شعر بلند، حال و هوای احساسی ویژه ی خود را دارد (همچون شعرهای الگوی ایتالیایی فیلیپ سیندی: پترارک). آرمانی کردن عشق را منتقدان به تاثیر اندیشه های افلاطون بر شاعر نسبت داده اند. برای خواندن متن کامل و انگلیسی استروفل و استلا روی نام آبی آن تیک بزنید.
    «The Countess of Pembroke’s Arcadia» را برخی بلندپروازانه ترین شعر سیندی خوانده اند. این شعر آشکارا زیر تاثیر ادبیات یونانی نوشته شده است، زندگی بسیار آرمانی (و نه الزاما واقعی) چوپانی و شبانی را نمایش می دهد و در آن داستان هایی از «نیزه بازی» و «خیانت سیاسی» گرفته تا «آدم ربایی» و «تجاوز جنسی» وجود دارد. ادیبان و شاعران بسیاری از داستان های این مجموعه وام گرفته اند که از آن جمله می توان به ویلیام شکسپیر و بهره گیری او از این شعر در گلاستر (داستانی فرعی از حکایت «لیر شاه») اشاره کرد.
    پیوند به بیرون برای خواندن ۲ شعر از فیلیپ سیدنی:
    Astrophel and Stella
    The Countess of Pembroke’s Arcadia
    ادموند اسپنسر
    اسپنسر، شاعر دوران ملکه الیزابت اول، در لندن تحصیل کرد اما سپس همراه با نیروهای ارتش بریتانیا برای اشغال مجدد ایرلند به آن کشور رفت. او در جریان قیام گروهی از ایرلندیان که به «شورشیان دیسموند» معروف بودند همراه با ارتش بریتانیا جنگید. پس از شکست شورشیان، بخشی از زمین های مصادره شده ی آنان به ادموند اسپنسر داده شد. با این همه و با وجودی که او انتظار داشت با استفاده از توان شاعری اش بتواند موقعیتی در دربار کسب کند، بدلیل مخالفت های آشکار با «لرد برگلی» (مشاور ارشد ملکه) هرگز مورد توجه دولت بریتانیا قرار نگرفت و تنها چیزی که بدست آورد، حقوق بازنشستگی از سال ۱۵۹۱ بود. او در میان همسایگان خود (ایرلندی ها) هم شخصیتی نامحبوب بود؛ چراکه در واقع در زمین های غصبی ایشان زندگی می کرد. او در سال های آغازین دهه ی ۱۵۹۰ در یادداشتی بنام «نگاهی به ایرلند امروز» می نویسد آرامش هرگز به ایرلند باز نمی گردد، مگر آنکه زبان و سنت های بومی آن، حتی شده با زور و خشونت، نابود شود. او همچنین قائل به شیوه ی «زمین سوخته» برای ضربه زدن به دشمن بود!
    پیوند به بیرون برای خواندن ۳ شعر از ادموند اسپنسر:
    The Shepheardes Calender
    The Faerie Queeene
    Epithalamion
    شعر سیدنی و اسپنسر پرزرق و برق و سرشار از تصنعات ادبی بود که البته این از ویژگی های بیان شعری در دوران ادبی الیزابت اول بشمار می رود. اما در پایان قرن ۱۶ و آغاز قرن ۱۷ دو رویکرد ادبی تازه پا به عرضه ظهور نهاد:

    • شعر متافیزیک که بیشتر با John Donne شناخته می شود. بسیاری «جرج هربرت» و ترانه های مذهبی او را متاثر از مکتب «جان دان» می دانند. Henry Vaughan (پیروی هربرت) و Richard Crashaw از دیگران شاعران متافیزیکی این دوره اند. «Andrew Marvel» هم شعرهایی به این سیاق سروده، اما او زیر تاثیر مکتب های دیگر هم بوده است.
    • رویکردی که در واقع واکنش به شعر پرآزین و پرشاخ و برگ مکتب اسپنسر از یک سو و شعر پیچیده و «ژیمناستیک کلامی» متافیزیک از سوی دیگر بود. بزرگترین شاعر این سبک، «بن جانسون» بود که روش ساده و بی آلایش او روی Robert Herrick و «شاعران کاوالیِر» تاثیرگذاشت و راه را برای دوران neoclassic هموار کرد.

    آخرین شاعر بزرگ دوره رنسانس John Milton بود. او آموزش کلاسیک دانشگاهی داشت و از نیم قرن تجربه سبک های گوناگون ادبی پیش از خود نیز بهره گرفته بود. شعرهای حماسی جان میلتون را بهتر، بالیده تر و نیز ساده تر از کارهای حماسی ادموند اسپنسر می دانند. البته میلتون فردی مذهبی بود و بجای استفاده از اسطوره ها و شوالیه های شعر اسپنسر (مثل The Faerie Queene) بیشتر از متن سنت های مسیحی و انجیل استفاده می کرد. کار های معروف او عبارتند از: بهشت گمشده، Paradise Lost (1667)، Lycidas (1637)، Paradise Regained (1671).

    داستان نویسی رنسانس
    در دوران پیش از رنسانس، نمایش نامه در محدوده ی کلیسا و پیرامون موضوع هایی با آموزه های دینی اجرا می شد؛ موضوع هایی چون: «روبرو شدن زنان با فرشته در کنار آرامگاه عیسی و اعلان فرشتگان مبنی بر زنده شدن دوباره عیسی». اندک اندک جنبه ی مذهبی کار رنگ باخت و کل داستان مسیحیت بصورت یک اثر هنری و برای مخاطبان غیرمذهبی درآمد. ادبیات رنسانس از چنین بستری و در مرحله ای از گذار شکل گرفت. مرحله ی گذار را می توان دوران پایانی قرون وسطی تا سال ۱۵۸۰ دانست. از این سال، نمایش نامه های بسیاری با موضوع های کمدی و تراژدی در تاتر های لندن اجرا شد. تا اینکه در سال ۱۶۴۲ تاترهای لندن توسط پارلمان که در اختیار پاکدینان (پیوریتن ها) بود تعطیل شد. پاکدینان (پیوریتن ها) گروهی از پروتستان ها بودند که به فرمانبرداری کامل مذهبی و ساده کردن آیین های پرستش اعتقاد داشتند. بیشتر ادبیات غیر رومانتیک دوره ی رونسانس، از جمله نمایش های لندن، در غالب منظوم، پیچیده، و زیر تاثیر ادبیات کلاسیک بود؛ با این حال، یک ویژگی این ادبیات را از نوع کلاسیک یونانی و رومی جدا می کرد؛ و آن پر زرق و برق و احساس برانگیز بودن نمایش های رونسانس بود. «توماس کاید» (Thomas Kyd) با اثر «تراژدی اسپانیایی» یکی از آغازگران این راه بود. بکارگیری موقعیت های ملودرام و ترسناک توسط او بعدها مورد استفاده ی نویسندگانی چون شکسپیر نیز قرار گرفت {برای مثال در Titus Andronicus}. گفته می شود شکسپیر در نوشتن «هملت» هم از یکی از کارهای کاید که اکنون مفقود شده الهام گرفته است. کاید دوست صمیمی «کریستوفر مارلو» بود. هر دوی این ادیبان متهم به ارتداد و کفر شدند. توماس کاید به همین اتهام مدت کوتاهی به زندان افتاد و یکسال پس از آزادی در اوج فقر و سرافکندگی درگذشت.
    کریستوفر مارلو به نوشتن «رویدادنامه» در قالب «نمایشنامه» و درباره ی رفتار مرگبار پادشاهان و فرمانروایان روی آورد. در زیر پیوند دو رویدادنامه ی او را مشاهده می کنید:

    ویلیام شکسپیرRomeo and Juliet 232x300
    تراژدی و کمدی در دوران الیزابت (Elizabethan Period) با ظهور شکسپیر به اوج خود رسید. شاید بتوان تفاوت شکسپیر از دیگر ادیبان هم عصر خود را اینگونه بیان کرد:

    1. طرح های داستانی (plot) پیچیده تر و نیز قدرت برتر در سبک و شیوه نگارش
    2. توجه به شخصیت های داستان و نقش دهی ادبی بهتر به آنها
    3. توجه و نگاه متفاوت به سرنوشت انسان ها

    برخی از معروف ترین نمایشنامه های شکسپیر عبارتند از:

    1. Romeo and Juliet (؟۱۵۹۵): داستانی تراژدی از عشق دختر و پسری بنام های ژولیت و رومیو که خانواده هایشان دشمنان یکدیگرند. رومئو و ژولیت مخفیانه ازدواج می کنند، اما نمی توانند با یکدیگر زندگی کنند. در پایان، نزاع خانوادگی و عشق آتشین خود آنها به تراژدی می انجامد. رومیو با شنیدن خبر مرگ ژولیت (که درست نبود) خودکشی می کند و ژولیت با دیدن جنازه رومیو خود را می کشد. صحنه ای که ژولیت بر بالکون خانه با خود از عشقش به رومیو می گوید و رومیو که مخفیانه به باغ آنها آمده صدای او را می شنود، یکی از کلاسیک ترین صحنه های عشقی در تئاتر است.
    2. As You Like It (؟۱۵۹۹) داستانی کمدی در جنگل Arden که به ماجراها و ازدواج دو زوج (Rosalind و Orlando) و (Celia و Oliver) می پردازد. روزالیند و سیلیا با لباس و آرایش مردانه از کاخ به جنگل گریخته اند. در این داستان، برخلاف کلیشه های آن زمان، زندگی روستایی معصومانه و آرمانی نیست؛ بعلاوه افراد هم همیشه آن چیزی نیستند که در ظاهر نشان می دهند. با این همه برای روزالیند و سیلیا این امکان فراهم می شود که عشق خود را بیابند و به تعبیر و تشبیه شکسپیر «چون زوج هایی به کشتی نوح» وارد شوند.
    3. Twelfth Night (؟۱۶۰۰): داستانی کمدی و پیچیده درباره زنی جوان بنام Viola که لباس پسرانه می پوشد تا بعنوان خدمتکار برای Duke Orsino کار کند. در نهایت او با دوک ازدواج می کند و برادرش را هم که گمان می کرد مرده، می یابد. این اثر را ماندگارترین کمدی رومانتیک شکسپیر می دانند.
    4. Hamlet (؟۱۶۰۱): داستانی تراژدی؛ هملت شاهزاده دانمارک است و شکسپیر داستان خود را با پرورش روایت فرانسوی این داستان از «فرانسوا بِلفور» (قرن ۱۶) خلق کرده است. هملت مردی جوان، جدی، و ناخشنود است و از قدرت تصمیم گیری بالایی برخوردار نیست. عموی هملت در گذشته با دادن سم پدر او را کشته و خود به تخت پادشاهی و حضانت هملت رسیده بود. شاهزاده دانمارک اینک می خواست انتقام پدر خود را بگیرد. داستان با کشته شدن هملت، مادرش، و عمویش به پایان می رسد و یک شاهزاده نروژی مدعی سلطنت در دانمارک می شود. هملت را در زمره جاودانه ترین کارهای شکسپیر می دانند. عبارت معروف «بودن یا نبودن، مسئله این است» در این نمایشنامه بکار رفته.
    5. Othello (؟۱۶۰۴): تراژدی؛ اوتلو ژنرال «ارتش وِنیز» و مردی بسیار غیرتی است. «یاگو»، ستوان و دوست اوتلو برای اینکه او را تخریب کند به او می باوراند که همسرش «دِزدِمونا» با مرد دیگری رابطه جنسی دارد؛ درحالیکه چنین نیست. در پایان، اوتلو همسر خود را به قتل می رساند. ژنرال زمانی که متوجه اشتباه خود می شود دست به خودکشی می زند.
    6. King Lear (؟۱۶۰۵): تراژدی؛ در روزگاران کهن، پادشاهی بنام «لیرشاه» تصمیم می گیرد قلمروی خود را میان دخترانش تقسیم کند. او معیار تقسیم را بر این قرار می دهد که هر دختر چه میزان به او ابراز علاقه کند. Goneril و Regan در ظاهر به پدر ابراز عشق بسیار می کنند و لیرشاه، پادشاهی اش را بطور مساوی میان شان تقسیم می کند؛ دختر سوم (Cordelia) که واقعا پدرش را دوست داشت می گوید که مهر او به پدر نه بیشتر و نه کمتر از آن چیزی است که باید باشد. در نتیجه به او چیزی نمی رسد. داستان با یک سری رویدادهای ناگوار، از جمله مرگ لیرشاه و سه دختر وی به پایان می رسد.
    7. Macbeth (؟۱۶۰۶): تراژدی؛ سه زن جادوگر به مکبث می گویند که وی به پادشاهی اسکاتلند خواهد رسید. وی بدین منظور و به پیشنهاد همسرش، Duncan (پادشاه اسکاتلند که برای دیدار به قصر او آمده بود) را می کشد. گرچه مکبث از این کرده خود پشیمان می شود، اما برای حفظ قدرت ناچار به قتل انسان های دیگری نیز می شود. در این داستان، همسر مکبث هم دچار عذاب وجدان شده و خوابپیمایی می کند.در نهایت فردی بنام Macduff مکبث را به قتل می رساند.
    8. The Tempest (؟۱۶۱۱): داستانی دراماتیک و رومانتیک و معروف ترین اثر tragicomedy از شکسپیر؛ پراسپرو (دوکِ میلان) بوسیله برادرش به جزیره ای دوردست تبعید می شود و در آنجا همراه با دخترش Miranda زندگی می کند. اما Prospero موفق می شود به کمک قدرت جادویی اش و با افزودن به عشق میان دخترش و پسر پادشاه ناپل قدرت را از برادرش بازستاند. کمک کننده جادویی پراسپرو (Ariel) و Slave Caliban از دیگر شخصیت های این داستان اند. در پایان، پراسپرو قدرت جادویی اش را رها می کند. در مورد این بخش پایانی داستان تفسیرهای زیادی وجود دارد. برخی منتقدان می گویند این دست کشیدن از قدرت جادویی، نوعی پذیرش مسوولیت هایی است که حکومت به همراه دارد. برخی نیز گفته اند که این خداحافظی نمادین شکسپیر با صحنه تئاتر است (درحالیکه امروز می دانیم این آخرین نمایشنامه شکسپیر نبوده است).


    بعضی از تراژدی های شکسپیر از نظر سبک و احساس در کارهای «جان وبستر» (نظیر شیطان سفید و دوشِس مالفی) تقلید شده است.

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/