اخباری جالب از «یه حبه قند»/ سورپرایزهای آقای کارگردان


87086
این فیلم 25 بازیگر دارد - همه خودشان هستند و هیچ اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده - فقط شهرستانی شده اند - ساده و بی غل و غش. ولی همین سادگی کلی کار دارد. به خاطر این که...
رضا کیانیان، نگار جواهریان، سعید پور صمیمی، فرهاد اصلانی، اصغر همت، هدایت‌ هاشمی‌ و... در شکل و شمایلی که تا کنون ندیده اید!
صدای گریه‌ی مردها و زن‌های خانه باغ قدیمی ‌بلند است. از داخل اتاقی - 4 مرد در حالی که هر کدام‌یک سر پتویی کهنه را گرفته اند خارج می‌شوند. داخل پتو جسد مردی جوان قرار دارد. زن‌های خانه در حالی که گریه می‌کنند - جلو‌ی چشم بچه‌ها را می‌گیرند تا این صحنه را نبینند - مردها پتو را در اتاق دیگری می‌برند. وقتی که از چهارچوب در رد می‌شوند - هر 4 نفر با هماهنگی پتو را از همان ارتفاع رها می‌کنند تا جسد مرد جوان محکم روی زمین بیفتد. صدای گریه‌ها‌ یکهو تبدیل به صدای خنده می‌شود و جسد در حالی که ارام با موبایلش صحبت می‌کند - همراه با دیگران شروع به خندین می‌کند.
این‌یک پلان از ساخته‌ی جدید رضا میرکریمی ‌است. (یه حبه قند) شیرین و ساده درست مانند اسمش.

* خانه باغ قدیمی
خانه باغ - شهران است. جایی ته تهران - اما وقتی داخل باغ می‌شوی انگار نه انگار که در تهرانی - این شهر شلوغ بی در و پیکر. این جا ارامش دارد - حس زندگی در ان موج می‌زند و باز هم انگار نه انگار که این جا لوکیشن ضبط ‌یک فیلم است. برای ساختن این خانه باغ زحمت‌های زیادی کشیده شده - 2-3 سال قبل وقتی که میرکریمی ‌فیلم فرش را تمام کرد - جرقه ساختن (یه حبه قند) در ذهنش زده شد و همان موقع شروع کرد به نوشتن داستانش - پاییز سال 88‌یک گروه دور هم جمع شدند و عزم شان را جزم کردند که این زندگی را فیلم کردند که این زندگی رافلیم کنند. هنوز معلوم نبود فیلم کجا و چگونه ساخته می‌شود. جلسات شروع شد و حبه قندی‌ها تصمیم گرفتند به شهرهای مختلف سفر کنند تا شاید محلی مناسب را پیدا کنند. ان‌ها به دنبال‌یک فضای سنتی بودند که از شهر دور باشد - همدان - خراسان - مازندران - قزوین - اراک و... همه و همه را گشته و اخر سر دیدند که بهترین جا همین تهران شلوغ خودمان است. در همین تهران - همان اخرهایش جاهایی است که هنوز شلوغ نشده - جایی ته تهران باغی پیدا کردند و کار شروع شد. ساخت خانه باغ روی دوش همکاری به اسم محسن شاه ابراهیمی ‌افتاد. او فقط 45 روز وقت داشت که باغ را تبدیل کند به‌یک باغ‌ یزدی - 150 کامیون خاک آوردند تا گودی باغ پر شود. ساختن خانه شروع شد - خانه ای تک تک اجرهایش بر اساس داستان فیلم گذاشته می‌شد و همه چیز ان در صحنه‌هایی از فیلم کاربرد داشت. اساس خانه داربست است - اما روی ان با کاهگل پوشانده شد. همزمان با ساخت بنا - گل‌ها - درخت‌ها و سبزی‌ها در باغ کاشته شد تا همه چیز طبیعی باشد -‌یک خانه قابل سکونت. 15 خرداد 1389 خانه باغ اماده شروع به کار بود.

* چه می‌پوشند؟
محسن شاه ابراهیمی‌- طراح لباس - خانه را تمام کرد - دوخت و دوز را شروع کرد. او این بار فقط 15 روز فرصت داشت تا طراحی کند و بدوزد.‌یکی از ان‌ها از راه می‌رسد تا معلوم شود طراح حبه قندی چه کرده است. مردی که با‌یک زیرپوش ابی و‌ یک پیزامه راه راه جلوی دوربین می‌آید - آن قدر ساده و شیرین که‌یک لحظه متوجه نمی‌شویم او رضا کیانیان است.

* چه شکلی باشند؟
این فیلم 25 بازیگر دارد - همه خودشان هستند و هیچ اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده - فقط شهرستانی شده اند - ساده و بی غل و غش. ولی همین سادگی کلی کار دارد. به خاطر این که در شرایط مختلف چهره‌ها بهترین تصویر را به کارگردان بدهند - عبدلله اسکندری برای هر نفر 3 گریم در نظر گرفت که بر اساس قصه تغییر کرد. مخصوصا گریم خانم‌ها و هر 3 شکل گریم به 2 شکل داخلی و خارجی تقسیم شد تا در شرایط نوری مختلف چهره تغییر نکند و در کل 150 گریم طراحی شد.

* همه سورپرایز‌های اقای کارگردان
رضا میر کریمی ‌اصولا همان اندازه که فرایند فیلمبرداری برایش مهم است به حواشی که تبدیل به متن می‌شوند هم اهمیت می‌دهد. از بحث غذاخوری و تدارکات تا تبلیغات به همین علت برای راحت بودن گروه - پایین باغ کمپی زده شد تا جدا از صحنه‌های فیلمبرداری کارهایی مثل غذاخوری - استراحت کردن - کمپ زدن و... ان جا اتفاق بیفتد. حتی چندین کامپیوتر و اینترنت وای مکس در کمپ گذاشته شد تا کسانی که در صحنه کاری ندارند - پشت صحنه زندگی روزمره شان را داشته باشند و این طوری انرزی گروه در طی 3 ماه ضبط - حفظ شد. غذا خوری به صورت سلف سرویس بود تا هر کس هر غذایی که دوست داشت بخورد - ان جا خبری از غذاهای معروف سینما نبود. وقتی همه چیز خوب و در حد عالی است چرا خبررسانی خوب نباشد؟ تجربه‌های گذشته برای این گروه درس عبرتی شده بود. پس میرکریمی ‌سایتی طراحی کرد که هر روز اخبار جدید فیلم در آن گذاشته می‌شود. به جز اخبار - عکس‌ها و‌ یادداشت‌ها و داستانک‌ها‌ی گروه هم در سایت گذاشته می‌شد تا ارتباط این گروه هر روز صمیمی‌تر از روز قبل باشد. از ابتکار‌های دیگر میرکریمی ‌در نظر گرفتن جام اخلاق در دوران فیلمبرداری بود.‌ یک بازی شیرین بین (کارگردان و گروه) و (گروه کارگردان) - جایزه برندگان جام اخلاق 2 روز و 3 شب اقامت در هتل مروارید خزر به همراه 2 نفر بود. ماجرا از این قرار بود که از شروع فیلمبرداری هر هفته‌یک نفر به عنوان برگزیده اخلاق هفته از سوی کل گروه و با رای گیری انتخاب می‌شد. اوایل هفته همه منتظر بودند - ببینند نام چه کسی بر صفحه سفید دیوارک پیش ساخته کمپ نوشته می‌شود. هر هفته نامی ‌به ستون جام اخلاق اضافه می‌شد تا هفته دهم.

بر دیوار سفید بعد از ده هفته این نامه‌ها به چشم می‌خورند:
جام اخلاق هفته اول: فرهاد عسگری , مهدی موسوی
هفته دوم: سعید کشی پور
هفته سوم : سیده سهیلا رضوی
هفته چهارم : مهدی شهرباف
هفته پنجم : مصطفی بافرونی
هفته ششم : سینا خاکساری
هفته هفتم هدایت ‌هاشمی
هفته هشتم: نگار جواهریان
هفته نهم : مهناز مهدیان
هفته دهم: مهدی ‌یگانه
بعد از ده هفته و معلوم شدن کانیداهای جام‌های اخلاق حالا نوبت سوپر جام اخلاق است. در این بخش همه‌ی برگزیدگان جام اخلاق به اضافه هر کس دیگری از گروه که خواهان شرکت در این بخش بود، کاندیداتوری خود را اعلام می‌کنند. انتخاب برنده سوپر جام با رای گیری از تمام افراد گروه انجام می‌شود. دو هفته‌ای رقابت پرشوری بین کاندیدها درمی‌گیرد.
و بالاخره شب هفتم مهرماه مراسم رای گیری بعد از شام شروع شد. نگار جواهریان، سهیلا رضوی،‌ محمد رضا منصوری، مهدی موسوی، مهناز مهدیان و هدایت ‌هاشمی ‌هر کدام به نفع کاندیداهای دیگر انصراف دادند. کاندیداهای باقی مانده عبارت بودند از: محمد اورنگی (مدیر صحنه)، مصطفی بافرونی (دستیار فیلمبردار)، سینا خاکسار (مجری چهره‌پردازی)، مهدی شهرباف (دستیار تدارکات)، فرهاد عسگری (دستیار تدارکات)، محسن قرایی (برنامه‌ریز و دستیار اول کارگردان)،‌ سعید کشی‌پور (از گروهفیلمبرداری) و مهدی‌یگانه (دستیار صدا).



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ