بیشتر ما انسان‌ها زمانی که از موقعیتی که در آن هستیم، متنفر می‌شویم یا در جائی قرار داریم که ناراضی هستیم، در راه رشد و تکامل و کمال گام برمی‌داریم و سعی می‌کنیم تغییری را به‌وجود آوریم. آیا تا به‌حال با خود فکر کرده‌اید که چرا دچار رنج و درد و عذاب می‌شوید؟ چرا روابط شما به بن‌بست می‌رسد؟ چرا در حل مسائل خود با مشکل رو به رو هستید؟ و ...
جواب همه این چراها و چراهای دیگر این است که شما نیمه تاریک وجود خود را نمی‌شناسید و بر روی بخشی از شخصیت خود پرده‌ای کشیده‌اید که باعث می‌شود روابط شما به بن‌بست برسد، در کارهایتان با مشکل مواجه شوید و هزاران مسئله دیگری که در زندگیتان به‌وجود می‌آید.
ما نیمه تاریک وجود را ‌”سایه‌“ می‌نامیم. ‌”سایه‌“ شامل همه آن ویژگی‌های شخصیتی ماست که سعی می‌کنیم آن‌ها را پنهان و یا کتمان کنیم. در واقع ما به جهان درون خود بی‌توجه هستیم و آن را باور نداریم. آقای ‌”جان ولوود‌“ در کتاب ‌”عشق و بیداری‌“ جهان درون ما را به کاخی تشبیه کرده است. کاخی باشکوه با هزاران اتاق و سرسراهای بزرگ که هرکدام از این اتاق‌ها یکی از جنبه‌ها و ویژگی‌های ما می‌باشد، اعم از مثبت یا منفی و بد یا خوب ...
شما در دوران کودکی اتاق به اتاق این کاخ را می‌گردید و بی مهابا تک تک اتاق‌ها را بدون ترس، بدون خجالت و با شهامتی مثال‌زدنی جستجو می‌کنید تا این که یکی به سراغ شما می‌آید و می‌گوید که فلان اتاق نقصی دارد و شایسته این کاخ نیست. اگر می‌خواهی کاخی بی نقص داشته باشی، در آن اتاق را ببند. این گونه شما در تک تک اتاق‌های کاختان را می‌بندید و آن‌ها به تاریکی فرو می‌روند و به این ترتیب چرخه‌ای آغاز می‌شود.
با مثال زیبای ‌”جان ولوود‌“ به این نتیجه می‌رسیم که ما انسان‌ها خصوصیت‌ها و ویژگی‌های خود را بر اساس ستایش دیگران تغییر می‌دهیم و پایه‌ریزی می‌کنیم. بسیاری از ما خصوصیت‌های اخلاقی خود را به فراموشی سپرده‌ایم و از یاد برده‌ایم که روزی کاخی باشکوه و زیبا بوده‌ایم، کاخی با اتاق‌های باشکوه. یکی از اتاق‌ها، عشق بود و دیگری شجاعت. یکی وقار بود و دیگری شهامت. یکی بی مهری بود و دیگری نفرت. یکی خودخواهی بود و دیگری حسادت. همه این اتاق‌ها در اصل، ویژگی‌های ما هستند. در واقع، هریک از این جنبه‌ها دارای موهبتی هستند که ما را به‌سوی روشن‌بینی و یگانگی رهنمون می‌سازند. اگر بیشتر فکر کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که آن چه در درون ما است، هزاران ویژگی و خصلتی است که هر انسانی را شکل می‌دهد. خصوصیت‌هائی که هم خوب هستند و هم بد، هم مثبت هستند و هم منفی. حال آن که ما انسان‌ها خصوصیت‌های منفی و بد خود را به‌جای این که با آغوشی باز پذیرا باشیم و پی به موهبت آن ببریم، به سایه خود تبدیل می‌کنیم و هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، آن‌ها را به لایه‌های پائین‌تر وجود خود می‌رانیم. یکی می‌گفت: ‌”از آن جائی که تلاش میکنم ویژگی‌های بد خود را بپوشانم، طاقت افرادی را که کاستی‌هایشان را می‌پذیرند، ندارم‌“.
آخر چرا با خود چنین می‌کنید؟
بیائید از امروز انسان کاملی باشید. انسان کامل یعنی انسانی با ویژگی‌های خوب و بد.
بیائید سایه خود را بپذیریم ویژگی‌های مثبت خود را پرورش دهیم و هر روز آن‌ها را شکوفاتر کنیم. ویژگی‌های بد خود را بشناسیم. آن‌ها را بپذیریم و برای خوب شدن و خوب بودن، تلاش کنیم.
سعی کنیم موهبت هر ویژگی خود را بیابیم. سعی کنیم که انسان کاملی باشیم.
در آخر به این جمله زیبا فکر کنید که: ‌”ما در جهان نیستیم، جهان در درون ماست‌“.
جهان درون ما به کاخی تشبیه شده است. کاخی باشکوه با هزاران اتاق و سرسراهای بزرگ که هرکدام از این اتاق‌ها یکی از جنبه‌ها و ویژگی‌های ما می‌باشد، اعم از مثبت یا منفی و بد یا خوب ...
نویسنده: دبی فورد