در “ویکی پدیا” نتایج مطالعه ای در ج شده که ضریب هوشی متوسط مردم کشور های مختلف را ارائه و مقایسه کرده است . این خلاصه نیز بر اساس نتیجه تحقیقی است که در کتابی آمده است تحت عنوان ” ضریب هوشی و ثروت ملل “. توسط یک استاد روانشناسی دانشگاهی از ایرلند شمالی و یک استاد علوم سیاسی از دانشگاهی در فنلاند به ترتیب به نام های لین و ون هانن. در این کتاب بر اساس بررسی آماری نشان داده شده که رابطه مستقیمی بین در آمد سرانه کشور ها و ضریب هوشی متوسط مردم آن کشور وجود دارد. یعنی هرچه متوسط ضریب هوشی مردم یک کشور بالاتر باشد احتمال اینکه در آمد سرانه آنها بالاتر باشد نیز بیشتر است. البته این دو پژوهشگر تاکید می کنند که در یک جامعه با در آمد سرانه بالاتر امکان رشد ضریب هوشی افراد نیز بیشتر است و رابطه می تواند دو طرفه باشد.
در این مطالعه میانگین ضریب هوشی متوسط مردم ایران را ۸۴ گزارش کرده که دو نمره از میانگین ضریب هوشی سیاه پوستان آمریکا بیشتر است. رتبه ایران به این ترتیب ۵۶ از بین ۸۲ کشور است. طبق این مطالعه ایران بعد از کشور هائی مانند عراق، برزیل، مکزیک، مراکش، کوبا و فی جی… قرار می گیرد. در این مطالعه بالا ترین رتبه مربوط به هنگ کنگ، کره جنوبی، ژاپن، تایوان، سنگا پور و آلمان است.
در این پژوهش ضریب هوشی کشور ها بر اساس مطالعات منتشر شده در همان کشور ها تعیین شده است. طبعا برای برخی کشور ها مطالعات بیشتر و برای برخی مطالعات کمتری در اختیار این محققین بوده است. درجه روائی این مطالعات نیز متفاوت است. نمی توان تعیین کرد که متوسط ضریب هوشی ایرانیان بر اساس کدام مطالعه انتخاب شده. در کشور ما نیز در بسیاری از آزمون ها از تست هوش بهره گیری می شود که درجه روائی و قابلیت اطمینان آنها قابل تردید است. لکن همین امر که در این مطالعه رتبه ما ۵۶ در بین ۸۲ کشور و در مطالعه مورد استفاده آقای دکتر یزدانی ردیف ۹۴ در بین ۱۸۴ کشور مطرح می شود و در هردو میانگین ضریب هوشی معادل ۸۴ مطرح شده دال بر این است که ما آنچه در مورد خود باور داریم با آنچه دیگران در مورد ما برداشت می کنند فاصله قابل ملاحظه ای دارد. میانگین ضریب هوشی ما هر چقدر باشد لازم است به عوامل تعیین کننده آن توجه کنیم و شرایط آن را در جامعه امروز کشور مان مورد بررسی قرار دهیم.
عامل ژنتیکی هوش
چنان که گفته شد بین ۴۰ تا ۸۰ در صد هوش را به عوامل ژنتیک نسبت می دهند. هر جامعه ای در شرایط معمول از یک حوزچه ژنتیک بر خوردار است که ا زطریق تولید مثل دوام می یابد. به این معنی که کل جمعیت موجود یک ترکیب خاصی از ژنهای توارثی را در بر می گیرد که در اصطلاح حوزچه ژنتیکی آن جامعه گفته می شود. این در مورد هر نوع ژن مانند ژن رنگ پوست و طول قد، ژن های ایجاد بیماری قند و بیماری های قلبی و یا ژنهای مربوط به ظرفیت یادگیری و مانند آن مصداق دارد. تا مادام که این حوزچه ژنتیک دچار تغییر نشده باشد این ویژگی های عمومی در حد میانگین خود با ثبات خواهد ماند. حال اگر فرض کنیم طول قد افراد به عامل ژن های پدر و مادر آنها بستگی داشته باشد و از یک جامعه افراد مثلآ بلند قد به هر دلیل مانند مهاجرت و یا مرگ و میر استثنائی به تدریج حذف شوند، خواه نا خواه حوزچه ژنیکی آن جامه دچار تغییر شده و به تدریج طی چند نسل ویژگی بلند قد بودن در آن جامعه کمتر مشاهده می شود و میانگین قد مردم کوتاه تر می شود. این نکته ای است که در مقاله آقای دکتر یزدانی نیز به عنوان عامل تنزل میانگین هوش ایرانیان ذکر شده است.

یعنی هنگامی که به صورت مستمر برخی از افراد باهوش جامعه ما از کشور مهاجرت می کنند خواه نا خواه این امر اثر نا مطلوب بر حوزچه ژنتیکی کشور اعمال کرده و در چند نسل به نحوه قابل ملاحظه ای میانگین هوش جامعه را کاهش می دهد. این امر نیز یک تهدید جدی است. اکثر جوانان تحصیل کرده ما راهی خارج از کشور بوده اند و دانشگاهها و محل های استخدام خارجی نیز با دقت تمام بهترین استعداد ها را گزینش می کنند. این امر نیز فقط مر بوط به کاهش نسل موجود افراد با استعداد کشور نیست بلکه اثر این امر بر تنزل کیفیت حوزچه ژنتیکی و کاهش میانگین استعداد نسل های بعدی حتی شدید تر بوده و از اهمیت مضاعفی بر خوردار است.
برای تاکید بر اهمیت بلند مدت این نکته از یک مثال تاریخی استفاده می کنم. در حدود نه قرن پیش از میلاد مسیح قومی در اطراف دریای مدیترانه زندگی می کردند که در تاریخ به نام قوم “کارتاژ” ثبت شده اند. این قوم از لحاظ مدنیت و پیشرفت و ثروت سر آمد اقوام جهان بودند و در امر دریا نوردی و تجارت در جهان آن روز در حدی پیشرفت کرده بودند که تاریخ دانها این قوم را با اروپائیان قرن ۱۸ قابل مقایسه می دانند. این قوم که حکومت مقتدری نیز داشتند و چند قرن در اطراف مدیترانه مسلط بودند پس از چند قرن دخشیدن به طور ناگهانی نابود شدند. در مورد دلیل این امر که یک معمای تاریخی است فروض مختلفی مطرح شده است. یک فرض نیز این است که در بین این قوم یک خرافه مذهبی بوسیله کاهنان پایدار شد که هر خانواده بایستی عزیز ترین چیزی که در تملک دارد را برای خوش آمد خدایان قربانی کند. و آن نیز بهترین فرزند خانواده بود. به این نحو سالم ترین و باهوش ترین فرزندان هر خانواده قربانی شد و این امر کیفیت حوزچه ژنتیکی جامعه را به نحوی تنزل داد که پس از چند نسل معلولها و رنجور ها و افراد دارای بیماری های توارثی و کم هوشها بخش قابل توجه جامعه را تشکیل دادند. این افراد نیز که توان برنامه ریزی، سازماندهی، تجهیز و دفاع را در حد اجداد خود نداشتند توسط رومی ها شکست خوردند و رومی ها در یک حمله کار تمام آن قوم را یک سره نمودند.
خورد و خوراک
در بین عمواملی که در مطالعات مختلف گفته می شود بر ضریب هوشی تاثیر میگذارد خورد و خوراک افراد و نوع رژیم غذائی است که اثر آن از قبل از تولد شروع می شود. به این معنی که تغذیه مادران در رشد مغز جنین تاثیر دارد و تغذیه مادر در زمان شیردهی کودک و پس از آن نوع تغذیه ای که کودک را سالم و از لحاظ بدنی در شرایط مناسبی قرار دهد، بر امکان بلاقوه فعالیت ذهنی او در طی حیات موثر خواهد بود.
یکی از عوامل کلیدی که در بسیاری از مطالعه ها به آن اشاره می شود وجود “ید” در منابع غذائی است. چنانکه می دانیم ید بر فعالیت غده تیروئید و فعالیت قدرت دماغی انسان موثر است خصوصآ اثر کمبود ید در مراحل جنینی اثرات دائمی و غیر قابل جبرانی بر رشد سیستم نخاعی کودک، مانند عقب ماندگی ذهنی به درجات مختلف، بر جای می گذارد . همانگونه که می دانیم کمبود ید موجب ضعف عملکرد غده تیروئید و عدم تولید بسیاری از هورمون ها در بدن می شود . در مقالات متعددی که در این مورد نوشته شده است بسیاری از علائمی که می توان به کم هوشی نسبت داد را می توان در بیمارانی که اختلال در غده تیروئید دارند مشاهده کرد. مانند خستگی، گیج بودن، مشکل تمرکز فکر و مانند آن(برای مثال نگاه کنید به این ماخذ).
کشور ما متاسفانه از این ماده حیاتی بسیار کم بهره است و منابع معدنی ان بسیار کمیاب است و به همین دلیل نیز اصولآ مواد غائی ما به طور طبیعی دچار کمبود ید است.

چنانکه گفته می شود یکی از منابع غنی ید غذا های دریائی است. لکن چنانکه برخی از اساتید تغذیه برای اینجانب گفته اند دریاهای اطراف ایران نیز دچار همین مشکل است. به دلیل اهمیت غیر قابل انکار این مسئله، در زمان ریاست جمهوری جناب آقای هاشمی و زمان وزارت آقای دکتر مرندی در وزارت بهداشت و درمان، تلاشی در سطح ملی آغاز شد تا از طریق تبلیغات رسانه ای آگاهی خانواده ها را در این مورد افزایش دهند. تولید کنندگان نمک طعام نیز ترغیب به افزودن ید به نمک طعام و ارائه نمک طعام ید دار شدند. حتی در موردی برای معرفی مطلب، مراجعه خانه به خانه برای توزیع جزوه و یک بسته کوچک نمک ید دار انجام شد. چه این که علیرغم اثر فاحش کمبود ید مقدار بسیار کمی از آن نیز برای جلوگیری از مشکلات کفایت می کند. لکن به نظر می رسد این تلاش اساسی و فوقاالعاده مهم ادامه نیافت و اکنون نیز بعید است بسیاری از خانواده ها نسبت به اهمیت این اقدام ساده آگاهی داشته باشند.
آموزش
بخشی از ضریب هوشی که “بخش سخت یا متبلور” هوش نامیده می شود تحت تاثیر یاد گیری، و افزایش مهارت ذهن در به کار بردن ابزار های ذهنی، قرار می گیرد. برخی از روان شناسان آزمون های هوش را بر حسب این که هوش دارای دو بخش “سیال” و ” جامد یا متبلور شده ” است، تقسیم بندی می کنند. بخش اول مربوط به توان تشخیص ارتباطات بین مفاهیم و اجسام است بدون آشنائی قبلی و در واقع به ویژگی ها و ظرفیت طبیعی فرد بستگی دارد. بخش دوم به مهارتهای آموختنی بستگی داشته و از طریق آموزش و تجربه توسعه می یابد.
طبعآ این بخش از هوش انسانها به کیفیت آموزش دیدن مربوط می شود. بر اساس بیش از سی سال تجربه آموزشی در دانشکاههای کشور و خارج از کشور نتیجه ای که می توانم ارائه کنم این است که از سالهای قبل از انقلاب تا کنون نظام آموزش رسمی کشور برنامه هائی را ارائه می کند که به جز برخی موضوع های درسی بقیه یا از لحاظ محتوائی ناچیز و کم فایده هستند یا از لحاظ نحوه آموزش. این بحث طبعآ چالش بر انگیز است و نیاز به بررسی فراوان دارد و مطلبی که ذکر شد فقط حاصل تجربه نگارنده است.

لیکن این پرسش را برای خواننده مطرح می کنم که ما پس از اتمام تحصیل دبیرستانی و دانشگاهی چند در صد از دانش تاریخی، جغرافیائی، زبان خارجی و ادبیات خود را مدیون مطالعات مستقل شخصی و کلاسهای بیرون از نظام رسمی هستیم؟ علاوه بر اینکه بر نامه های آموزشی و مهمترین آزمونی که سرراه جوانان ما است به نام کنکور ذهن فرسا و کم حاصل است، نظام آموزشی ما برخی مهارتهای لازم برای زنذگی اجتماعی را اصولآ مورد کم توجهی قرار می داده است. یکی از آنها کسب اندیشه ساختارمند، دارای سازگاری درونی و توان اندیشدین روشن و روشمند است. دیگری مهارت های نوشتاری و گفتاری است و سوم مهارت های اجتماعی مانند مذاکره، مشارکت، همکاری گروهی و سازمان دهی برای حل مسائل جمعی است. این دسته از مهارت ها در آموزش های کشور های پیشرفته نقش بسیار موثری دارد کما اینکه آموزش های مربوط به ازبر کردن مطالب و پاسخ کلیشه ای ارائه کردن برای پرسش ها در آن کشور ها نقش کم رنگتری دارد.
روابط اجتماعی
از دسته دیگری از عوامل که در منابع مربوط به این رشته، که قبلآ به برخی از آنها اشاره شد، ذکر می شود روابط اجتماعی است . در مطالعات مختلف نشان داده شده است که مشارکت فعالانه افراد در فعالیت های خارج از خانواده اثر مثبت بر هوش افراد دارد. خصوصآ کودکان و جوانانی که بیشترین ارتباط آنها با اعضای خانواده است در آزمونهای هوش نمره های پائین تری می آورند. بنا بر این وجود شرایط مشارکت در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سالم و گفتمان های آزادانه می تواند در امر توسعه هوش انسانها ( خاصه بخش متبلور یا جامد که به مهارتهای اکتسابی و قابل فرا گیری مر بوط است) نقش موثری داشته باشد.
اگر واقعآ میانگین ضریب هوشی ما ایرانیان پائین است با برسی هائی از این دست است که می توان دریافت ریشه مسئله کجا است و راه حل های آن کدامند. درس دیگری که می توان گرفت این است که ما اگر فروتنانه کمبود های خود را بدانیم بهتر می توانیم راه حل های منطقی و کار آمد برای آنها و سایر مشکلات خود بیابیم تا اینکه واقعیت ها را در پشت پرده خود بزرگ بینی کتمان نمائیم.