نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: گزیده هایی از گفتارهای نیچه فیلسوف بزرگ قرن

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    گزیده هایی از گفتارهای نیچه فیلسوف بزرگ قرن

    معیار حقیقت, فزونی قدرت است.

    هر آنچه مرا نکشد, قوی ترم می دارد.

    کیست که تا کنون خویشتن را برای نیک نامی خود قربانی نکرده است؟

    اگر دارای شخصیت باشیم,تجربه ای معمول داریم که پیوسته تکرار می شود.

    ابتدا در پایان شناخت تمام امور انسان خویشتن را می شناسد. زیرا تمام امور تنها مرزهای انسان است.

  2. #2
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    یک اندیشمند به کسی برای رد اندیشه های خود نیاز ندارد, زیرا خودش برای این کار کافی است.

    او اندیشمند است, یعنی می داند که امور را ساده تر از آنچه هست, در نظر آورد.

    به اصطلاح تناقض های نویسنده که اسباب ناراحتی خواننده می شود, اغلب در کتاب نیست, بلکه در سر خواننده است.

  3. #3
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    ما از روی ترس مان خدای را می جوییم که بپرستیم و این پرستش فاقد ارزش است.



    بشر به دلیل خواست ” قدرت ” به دنبال شناخت است نه به دلیل تشنگی عقل ناب.



    کسانی که از خود بیزارند بیشتر از از کسانی که از خود بیزار نیستند خود را می ستایند.

  4. #4
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    دیگر هیچ چیز مرا به سوی بلندیها نمیکشاند، زیرا من این بلندیها را خوب می شناسم وخواستارشان نیستم، برای اینکه در آن بالا دیگر نمیتوانم دیده به سوی بالاتر بیفکنم . مجبورم به پایین نگاه کنم، بصورت آن روحانیون در آیم که گناهکاران را تبرک می کنند. آخر همه ی آنها که طلب بخشایش می کنند، رو به پایین دارند.

    اگر بت ها را واژگون کرده باشی، کاری نکرده ای . وقتی واقعاَ شهامت خواهی داشت که خوی بت پرستی را در درون خویش از میان برده باشی.
    آیا راستی شما را دوست دارم ؟ آری، به آن صورت که سوار، مرکب خویش را دوست دارد، زیرا پیشرفت خویش را بسوی هدف، مرهون اوست.

    اندیشه ی من هنوز از خاکستر شفاف آتش فشان خود گرم وسیال است . اما هر خاکستر آتش فشانی سر انجام بر گرد خویش حصاری می کشد، هر اندیشه نیز، آخر الامر زیر مقررات و قوانین خود خفه می شود .

    به دور نگاه کن، اما به پشت سر نگاه مکن! آن کس که بخواهد به راز هر عمقی پی برَد، آخر خود رهسپار اعماق می شود.

    فقط دو راه برای رهایی از هر رنجی هست، هر کدام را می خواهی انتخاب کن : مرگ سریع، یا عشق طولانی.

  5. #5
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    سیاستمدار انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند: ابزار و دشمن. یعنی فقط یک طبقه را می‌شناسند و آن هم دشمن است.

    بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید .

    با دیگران بودن آلودگی می آورد.

    نادرستی یک حکم باعث نمی شود که آن حکم را رد کنیم ، احکام نادرست برای زندگی بشری ضروری است و رد کردن آنها را به معنای رد کردن زندگی است.

    آنچه برای یک نفر سزاوار است نمی توان گفت برای فرد دیگر هم سزاوار است. به عنوان مثال انکار نفس و افتادگی سزاوار یک فرمانده نیست و برایش فضیلت محسوب نمی شود. حکم یکسان صادر کردن برای همه غیر اخلاقی ست.

    آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند .

    فرد خلوت نشین می گوید که واقعیت در کتاب ها نیست و فیلسوف آن را پنهان می کند. فرد والا از فهمیده شدن توسط دیگران در هراس است نه از بد فهمیده شدن چون می داند که کسانی که او را بفهمند به سرنوشت او یعنی رنج کشیدن در دنیا دچار خواهند شد.

    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند به دیگران رحم می کنند اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند! یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.
    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/