در زبان انگلیسی شنبه را Saturday گویند یعنی روز زحل و رنگ آن به همین مناسبت سیاه است زیرا رنگ زحل در آسمان کمی به سیاهی می زند.در اساطیر یونان زحل که نامش chronos یعنی زمان است ،پدر خدایان یونانی است که فرزندانش ژوپیتر و دیگران او را از آسمان راندند و او به زمین آمد و در روم(ایتالیا) مهمان پادشاهی به نام ژانوس شد و هزار سال نزد او زیست و در این هزار سال که دوران طلایی نامیده شده است به یمن قدوم زحل مرگ وبیماری وپیری و زشتی و قحطی و... وجود نداشت و پیوسته همه چیز به وفق مراد بود و هنوز در ایتالیا سالیانه جشنی برپا می شود به نامsaturnalia یعنی جشن زحل و نام ژانویه از همان ژانوس گرفته شده است.
روز یکشنبه را Sunday یعنی روز خورشید و با آنکه اکنون تعطیل است اما در فرهنگهای انگلیسی از آن به عنوان روز اول هفته یاد می کنند ، همانطور که ما در فارسی شنبه را روز اول هفته می گوییم.گویی شنبه شماره صفر هفته است که هنوز آفرینش شروع نشده و با طلوع خورشید که همان تجلی نور الهی است آفرینش در روز یکشنبه آغاز شده است و روز یکشنبه اولین روز آفرینش و همچنین اولین روز هفته است.
روز دوشنبه را Monday گویند که منسوب به ماه و رنگ آن سبز است زیرا در هیات قدیم رنگ اصلی ماه را سبز می دانستند و در زبان انگلیسی نیز چنین است که رنگ ماه سبز است و گاهی از آن به حسادت یاد می کنند و رنگ غول حسادت نیز سبز است و در زبان انگلیسی اصطلاح Green with envy به معنی سبز شده از حسادت ، رایج است. این روز به زن تعلق دارد زیرا ماه زن است و ارتباط ویژه ای با زنان دارد از جمله آنکه مظهر نور الهی است و در غیبت خورشید رسالت او رساندن نور خورشید به جهان است و زن به علت بلندی مقام و اینکه نگاهش به سوی خورشید است این رسالت را می تواند انجام دهد.
روز سه شنبه را Tuesdayگویند یعنی روزtues که نام یکی از خدایان یونانی و معادل با مارس یا مریخ و رنگ آن قرمز است. این روز به مردان تعلق دارد که عاشقند و سرخ رنگ عشق است و روز قربانی و جان فشانی در راه معشوق. چهارشنبه راWednesday گویند که روزoden یکی دیگر از خدایان اساطیری است که آن نیز برابر با mercury یعنی عطارد است و رنگ آن فیروزه ای است و روز تجارت و سود است. از همین لغت کلمه merchant
به معنی بازرگان و mercantile به معنی تجاری آمده است یعنی مربوط به مر کوری یا
عطارد که دبیر فلک است و دانش دنیوی نزد اوست.
روز پنج شنبه راThursday گویند یعنی روز متعلق به thor که باز از خدایان ژرمنی است و معادل با ژوپیتر یا زئوس در فرهنگ روم و یونانیان و معادل مشتری در فرهنگ ماست و روز سعادت است .
روز جمعه را Friday گویند که بعضی گفته اند به معنی روز آسایش و رهایی از کار و فعالیت است و بعضی گفته اند روز درخشندگی و سپیدی است و متعلق به ستاره ی زهره یا ونوس که رنگش در آسمان سپیدی می زند.
در طي تاريخ ، ذهن پويا و دورانديش آدمي ، براي شمارش روزها و نگهداشت حساب روزها ، ظرائف ويژه اي بكار گرفته است تا بسهولت تقدم و تاخر روزها و حساب هفته ها و ماهها را در ذهن نگهدارد . از چرخش آفتاب وماه گرفته تا طالع انسان كه بر گردش ستارگان وابسته ميدانستند ، جملگي به زيبا وجهي در تقويم مخصوصي از سوي باريك انئيشان درج گشته و پشت بند اسامي ويژه روزها و ماهها ، افسانه هاي پر معنا استوار بوده است . هر ملتي در قلمرو مغرب زمين ، به سوابق فرهنگي بهره اي در تقويم داشته و افسانه هاي مربوط به اسامي روزهاو حساب ايام و ... افزوده اند در نظر اين مردم ، روزهاي هفته نام از خورشيد و ماه يا خدايان جبار والهه هاي نكو منظر گرفته اند . آنچه در زير مياوريم نگاهي گذراست به افسانه هاي مربوط به عناوين روزهاي هفته و سپس نام ماهها در فرهنگ ملل مغرب زمين :
الف – اسامي هفت روز هفته :
1- يكشنبه =Sunday
2- دوشنبه =Monday
3- سه شنبه = Tuesday
4- چهارشنبه = Wednesday
5- پنچشنبه =Thursday
6- جمعه = Friday
7- شنبه = Saturday

1-Sunday
در روزگار قديم ، مردم نظاره گر گوي منور طلائي رنگي در آسمان بوده اند كه گوئي خدائي اين گوي پر نور را حركت در مياورد و در ارابه اي اطراق كرده بود كه چرخهاي اين ارابه در هر چرخش از خود نور روسنائي بيرون ميرختند .آپولون(APOLLO) خداي روشنگري و ايزد خورشيد نام گرفته بود . به افتخار او ، سر آغاز هفته بنام خورشيد ( Sol) خواندند و آنروز را به لاتين Solis days يعني روز خورشيد ناميدند . سپس اين لفظ به Sunnandaey كه به انگليسي همان روز خورشيد است ناميده گشت و بتدريج به Sunday مبدل شد . در موزه هاي مغرب زمين ، بخصوص دانمارك ، در غرفه اي خاص گردونه اي را مي توان ديد كه اسب تند پاي بلند يالي اين گردونه منور خورشيد را برپشت مي كشد.
2-Mondayمردم جنوب اروپا نيز به گوي نقرهاي رنگي در آسمان چشم ميدوختند كه شبها نور افشاني ميكرد به زبان لاتين اين كره پر نور Luna ( ماه ) ناميده شد ، نظاره گران اين گوي منور ، روز ديگري از هفته را بنام اين كره موسوم نمودند . اين روز به لاتين Luna dies خوانده شد كه بعد ها ساكنان شمالي قاره اروپا به Mona ( لفظي كه آنها در برابر Luma براي Moon ماه ادا مينمودند) سرسپاري پيدا كردند و بعد از روز خورشيد را Mona day يعني روز ماه ناميدند . از اين لفظ كلمه
انگليسي Monday بجاي ماند .
3-Tuesday
سومين روز هفته در شمارش روزها ي غربي بنام Tiw معروف است . Tiw خداي جنگ اقوام لاتين زبان بود او حامي جنگاوراني محسوب ميشد كه او را مي پرستيدند . دلسپردگان Tiw باور داشتند كه وقتي جنگجوي غيوري در رزمگاه به قتل ميرسد Tiw از مامن خود در كوهستان پايئن ميامد و بهمراه حوريان ، جنگجوي خسته را از ميدان جنگ به سرزمين امن و امان و زيبا منظري مي برد . Tiw نام خود را به سومين روز هفته داد و اين روز به Tiwasdey موسوم گشت كه در زبان انگليسي به Tuesday مقلب شد.
4- Wednesday
ساكنان شمالي قاره اوروپا ، خدايان متعددي را ميپرستيدند . در نظر آنها خدائي بنام Woden از ساير خدايان برتر بود و صاحب منصب اريكه خداي خدايان محسوب ميگشت . Woden خدائي تشنه دانستني و آگاهي بود. حتي او در ازاي كسب معرفت ، يك چشم خود را در گرو خداي دانش نهاده بود . بهمين خاطر در نگارش تصوير اين خدا او را همواره با كلاه لبه داري مجسم ميكردند كه جلو چشم نابينا و به گرو رفته او را ميگرفت . دو پرنده سياهرنگ ( شايد كلاغ ) بر دوش او مي نشستند و به جاسوسي وكسب خبر از قلمرو علم براي اين خدا مي پرداختند . شبانگاهان اين پرندگان به زمين مي آمدند و تا سپيده دم اخبار را گردآوري مي نمودند و هنگام پگاه به پيشگاه Woodenبر ميگشتند . همين است كه wooden به كل اخبار جهان آگاه بود . به افتخار اين خدا روزي از روزهاي هفته ( چهارمين روز هفته ) بنام او مرسوم گشت و Wodnesdaey نام يافت كه كم كم در زبان انگليسي به Wednesday شهره گشت .
5-Thursday
مردم روزگاران گذشته مغرب زمين ، رعد و برق و عوارض ناشي از اين پديدارهاي طبيعي را نمي شناختند. در پرده خيال آنها Thur ، خداي تندر بود كه بر ارابه اي كه دو بز چموش تند پاي آنرا ميكشيدند سوار ميگشت . آنها باور داشتند كه وقتي Thur احساس گرسنگي ميكند ، از گردونه خويش چكشي عظيم در آسمانها رها ميسازد كه نور خيره كننده اي از اين چكش ساطع ميشود و صداي چرخ ارابه او در آسمان مي پيچد . رعد و برق ناشي از اين حركت Thur پنداشته ميشد . بنام پنجمين روز هفته را Thuresdaey ناميدند كه به انگليسي Thursday خوانده شد .
6-Friday
مردم شمال اروپا به الهه زيبايي معتقد بودند كه او ار Frigg ميخواندند ، وظيفه او حمل جنگاوران كشته شده در ميدان جنگ و رساندن آنها به باغ زيبايي خيالي بود كه بدستان معجزه گر او جنگاوران ، در آن باغ حيات مجدد مي يافتند وبه زندگاني جاويد ميرسيدند. در اپراي تنظيم شده توسط ريشارد واگز مي بينيم كه Figg سپر و نيزه اي بردست گرفته و جنگجويي خسته را بر سينه ميفشارد . در نزد ملل مغرب زمين ، ششمين روز هفته به Frigedaey ملقب گشت . الهه اي كه بر ارابه اي جاي خوش كرده و نيزه بردست بر گرده دو سگ تيز پوزه كه گردونه او را ميكشد ،شلامي كوبد و در قلمروآسمان به چرخش و جولان در مي آيد . انگليسي Friday را از آن الههFrig دانستند.
7-Saturday
Saturn در قلمرو اسطوره رومي ها به خداي كشتزار محسوب مي شد. به رغم رومي ها ساتورن كنترل را بعده داشت و ريزش باران به همت او وابسته بود . رومي ها قبل از بذر افشاني به درگاه Saturn قرباني مي دادند و از او امداد مي خواستند به افتخار اين خدا روز شنبه اروپائي ها Saturnidies خوانده شد كه در انگليسي به Saturday موسوم شد .
1- ژانويه = January
قرنها پيش ، ملل مغرب زمين حساب ماههاي سال را به ده رسانده بودن . يكي از امپراطوران رم تصميم گرفت كه دو ماه ديگر به ماههاي دهگانه سال بيافزايد . در آن زمان مردم به خدائي معتقد بودند كه Janus خوانده ميشد . جانوس صاحب دو چهره بود . يك چهره او آينده را مي نگريست و چهره ديگرش بر گذشته نظاره ميكرد . جانوس نگهبان منازل بشمار مي رفت تصوير وي را بر روي در خانه ها نمايش ميدادند كه روئي به درون خانه و روئي ديگر به بيرون داشت . چنين تصويري از چنان خدائي به نظر مناسب آمد كه با اسم ماهي از ماههاي سال منطبق شود. ماهي كه از يكسو آنچه رفته است بنگرد و حساب ايام گذشته و فهرست بروز وقايع در ماههاي قبل را داشته باشد و از جانب ديگر به آينده نگاه كند كه چه روي خواهد داد و حساب حوادث آتي را نگهدارد . اين ماه Januaries خوانده شد كه به انگليسي January ناميده شد .
2- فوريه = February
پس از نامگذاري يازدهمين ماه سال ، امپراطور مذكور و مردم سرزمين رم انديشيدند كه نامي بر ماه ديگري بيابند كه دوازده ماه سال تكميل شود . آن روزگار تقويم روميها آغاز سال را به March اختصاص داده بود . دو ماه جديد ( ژانويه و فوريه ) به انتهاي سال افزوده شد. روميها همواره از پليدي پرهيز داشتند و هميشه به فكر پاك كردن خويشتن و گردگيري منازل خود مي افتادند و مخصوص قبل از ماه March كه در آن زمان نخستين ماه سال و ميمون و فرخنده بود ، در فكر نظافت وپاكيزگي اطراق گاههاي خود بودند پاكيزگي و پاك ساختن در زبان لاتين Februum خوانده مي شد . بنابراين ماه قبل از March را Februaries گفتند كه در انگليسي به February موسوم شد . ژوليوس سزار امپراطور رم بعدها دو اسم ژانويه و فوريه را آخر سال به ابتداي سال غربي انتقال داد و حساب ماهها در تقويم مغرب زمين بر اين اساس استوار گشت . بدين ترتيب سال مغرب زمين با ژانويه آغاز شد .
3- مارس = Mars
روميها قديم خداي جنگ خود را ، Mars ميخواندند و نام يكي از ماههاي خود را به افتخار او Marti us ناميدند كه به انگليسي Mars گفته مي شد. مارس در تصاوير ، سوار بر اسب بر شيپور جنگ ميدمد . در حاليكه در تصويرديگري ، سپري بدست و شمشيري بر دست ديگر ، سوار تخت رواني است كه اسبان غول پيگر گردونه او را حمل ميكند.
4- آوريل = April
در نظر ملل مغرب زمين ، ماه چهارم از سال ، ماهي بود كه گوئي در اينوقت زمين شكافته ميشد تاساقه هاي نوري از دل خاك بيرون بيايد و شكوفه ها بر شاخه ها بنشيند . كلمه لاتين شكافته شدن سينه زمين معادل Aperio بود كه ماه چهارم بدين مناسبت Aprils خوانده شد و به انگليسي April
مرسوم شد .
5- مي =May
الهه بهار و روشني ها در پندار مردم رم ، Maya نام داشت . او حافظ سبزه زارهه بود و گياهان را در ريشه حمايت مي كرد به اسم او ماه پنجماز سال ، Maui's گفته شد كه به انگليسي May عنوان گرفت .
6- جولاي = July
اندكي از مرگ امپراطور رم ژوليوس سزار نگذشته بود كه سناي رم بياد خدمات او ، ماهي از ماههاي سال را در تقويم رومي به Julius موسوم ساخت كه July در انگلسي معادل اين نام است .
7- آگوست = August
چند سال بعد از مرگ سزار ، آگوست امپراطور ديگر روم به سلطنت رسيد . او در شهرت طلبي دست كمي از سزار نداشت پس نامي ديگر از ماههاي سال بنام او ملقب گشت
چهار ماه ديگر بشرح زير مرسوم شد .
(سپتامبر) 9-September
(اكتبر)10-October
(نوابر) 11-November
(دسامبر) 12-December