تا حالا پیش اومده که برادر یا پدرتون و یا اگه ازدواج کردین همسرتون ناراحت باشه و تو خودش فرو رفته باشه و شما هم هر چی در جهت برقراری ارتباط با اون تلاش می کنید فایده ای نداشته باشه و حتی اوضاع بدتر بشه؟؟فکر می کنید چرا همچین مسئله ای پیش میاد؟؟و چرا تلاشتون برای ارتباط برقرار کردن منجر به شکست می شه؟؟ در این پست با هم مسئله رو بررسی می کنیم .
واقعیت اینه که مردان در این مواقع سکوت اختیار می کنن تا بهتر بتونن به مشکلشون فکر کنن و به اصطلاح در غار تنهایی خودشون فرو می رن..در حالی که خانوم ها در این مواقع دقیقا برعکس آقایون هستند یعنی در این موقعیت ها به کسی نیاز دارند که باهاش حرف بزنند چون با این کار آرامش پیدا می کنند و تخلیه می شن و به اصطلاح سبک می شن و این مسئله یکی از تفاوت های اساسی و ذاتی زنان و مردانه که هم آقایون و هم خانومها حتما حتما باید به اون توجه کنند و همیشه اون رو مد نظر داشته باشن تا احیانا دچار سوء تفاهم نشده و همدیگه رو در این شرایط بهتر درک کنند.
اما اکثر مواقع اینطوریه که وقتی مرد دچار مشکلی می شه و داره به اون در خلوت خودش فکر می کنه خانوم خونه چون با وضعیت روحی مرد آشنا نیست شروع می کنه از آقا در مورد اینکه " به چی فکر می کنی؟ "چرا ناراحتی؟ "چه مشکلی پیش اومده؟؟؟؟؟"و.....؟؟؟؟ " اما حواسش نیست و نمی دونه که با این سوالات فقط و فقط داره نظم ذهنی مردش رو بهم می زنه و نمی ذاره که اون با حل مسئله به آرامش برسه چون دائم اون رو با سوال پیچ کردن ازاصل مسئله دور می کنه و چون مرد نمی تونه تمرکز داشته باشه باعت ناراحتی و احیانا موجب بروز مشاجره لفظی و دوری بیشتر می شه.
خوب حالا حتما سوالتون اینه که پس در این مواقع چیکار کنیم و چه رفتاری داشته باشیم ؟؟
اولین و اصلی ترین کاری که باید بکنید اینکه که اجازه بدین به فکر کردن خودش ادامه بده و تا می تونید مسائل جانبی حتی اگه مهم باشه رو هم فعلا بهش نگید و اگه کم توجهیی دیدید ناراحت نشید و درکش بکنید و بذارید تو حال خودش باشه. فضا رو براش تلطیف کنید. محبت و توجه بیشتری بهش بکنید مثلا با یک استکان چایی و... ولی یادتون باشه وارد حریم فکریش نشید چون قطعا جواب مثبتی نخواهید گرفت مثلا در این مواقع در پاسخ به سوالتون که می پرسید چی شده ؟ اون در جواب خواهد گفت : هیچی ! . پس اصرار نکنید که حتما بدونید اوضاع از چه قراره بلکه این موضوع رو بسپارید به یک زمان مناسب تر و بهتر . من یه متنی رو تو یه وبلاگ خونده بودم که واقعا خوشم اومد از حسن تدبیر و خردمندی این خانوم باهوش که براتون می ذارم تا ببینید چقدر زیبا و هوشمندانه می شه دریچه ی ذهن شوهر رو باز کنید :
-صمیم وقتی میدونه علی سر کار موردی براش پیش امده گیر سه پیچ نمیده که چی بوده ..بلکه شب که داره موهای علی رو نوازش میکنه بهش میگه خیلی دوست داشتم بدونم چی گل منو ناراحت کرده و آ رو م میبوستش و اون موقع دیگه فیل هم خلع سلاحه چه برسه به شوهرتودار!!!
وقتی این رو خوندم یاد این شعر افتادم :
به شیرین زبانی و لطف و خوشی * توانی که پیلی به مویی کشی
متاسفانه بعضی خانومها در این مواقع دچار پیش داوریهایی می شن و با خودشون می گن " اینکه بهم نمی گه چی شده حتما به این خاطره که دوستم نداره یا اونجوری که باید دوستم داشته باشه نداره " یا" شاید از دست من ناراحته" و هزارتا فکر و خیال دیگه که موجب می شه فضا متشنج تر بشه چون از یه طرف مسئله ی آقا اون رو به خودش درگیر کرده و از طرفی دلشوره ی خانوم هم به اون اضافه می شه.
بنابراین تا حد ممکن فضای ذهنی و فکری اون رو غبار آلود نکنید و بذارید به فکر کردن خودش بپردازه و در یک فضای مناسب و حساب شده وارد حریم فکریش بشید.
ضمنا خانومهای محترم این نکته خیلی خیلی مهمه و باید حتما خاطرتون باشه مردها در چنین مواقعی هنگامی در مورد اون مشکل حرف می زنن که واقعا اون مسئله براشون در اون شرایط قابل هضم نباشه بنابراین وقتی خودشون میان و مسئله رو با شما مطرح می کنند انتظار همدردی و همراهی دارند برای همین به هیچ وجه تاکید می کنم به هیچ وجه در این شرایط اونها رو توبیخ نکنید و مشکل رو به گردن اونها نندازید حتی اگه کاملا مقصر باشند شما به اونها آرامش بدین و امیدوارشون کنید و خیلی آروم جهت رو بهشون نشون بدید چون اون به یه تجدید قوا نیاز داره تا بتونه به مسئله فکر کنه و وقتی شما به اون
آرامش و امید می دید و خیلی ملایم راه رو بهش نشون می دین اون در درون خودش از اینکه شما رو داره واقعا احساس سبکی و خوشحالی می کنه و خدا رو شکر می کنه و بهتر می تونه فکر کنه و مسلما زودتر به حالت معمولی خودش برمی گرده . برای نمونه چند وقت پیش بود تو تلویزیون شنیده بودم که مجری برنامه می گفت : یه آقایی تو ی زندگی شغلیش دچار شکست و ورشکستگی مالی شده بود و مسئله رو با خانومش در میون گذاشت خانومش به جای اینکه درکش کنه و همراهی کنه اون رو شروع به سرزنشش کرد که چقدر آدم بی عرضه ای هستی وفلان و فلان !! جالب اینه که این آقا همین طوری بحران مالیش ادامه پیدا کرد تا اینکه کاملا بیچاره شد . اما برای مرد دیگه ای هم همین مشکل پیش اومد و نمی دونست که مسئله رو به خانومش بگه یا نه. اما اوقتی به همسرش گفت خانومش با صدای ملایمی گفت : فدای سرت.پول بدست میاد تو خودت رو ناراحت نکن و.... و این مرد در ظرف مدت کوتاهی رشد کرد و وضعش خوب و خوبتر شد به طوری که از وضع سابق هم زندگیش بهتر شد.
این دو تا داستان کاملا واقعیه و در ایران خودمون هم اتفاق افتاده ...ببینید چقدر نحوه ی برخورد با مسئله در حل اون مهم و اساسیه. اون مرد اون وقتی مسئله براش قابل هضم نبود به دامان خانومش پناه برد تا بلکه آرامش بگیره و بتونه فکر کنه اما وقتی با توبیج و سرزنش رو به رو شد نه تنها آرامش نیافت بلکه دائم احساس خلا و عدم امنیت فکری و پوچی و بی عرضگی کرد در نتیجه وضعش بد و بدتر شد اما در مورد دوم وقتی مسئله برای زوج قابل هضم نبود اون رو با خانومش در میون گذاشت و اون زن خردمند و باهوش بهش ایمان و امید داد و اجازه داد تا بتونه بهتر به مسئله فکر کنه و مسلما نتیجه ی اون خیر و سعادت و برکت بیشتر برای زندگیشون بوده. برای همین می گم در این مواقع به هیچ وجه توبیخ نکنید بلکه بهش آرامش بدید و اجازه بدید دوباره فکر بکنه این بهترین کا ممکنه که می تونید انجام بدین .
پس دوستان یادتون باشه " هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)