نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: (¯*¤. 29 بهمن ماه " روز عشق ايراني" .¤*¯)

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    (¯*¤. 29 بهمن ماه " روز عشق ايراني" .¤*¯)

    167



    image338" روز عشق ايراني" image338











    167






    سپندارمذگان : در ايران باستان، از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است. اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 3 روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز "سپندارمذگان" يا "اسفندارمذگان" نام داشته است. توضيح: "سپنته آرمئيتي" که چهارمين امشاسپند در دين زرتشت است، در پهلوي "سپندازمذ" گفته شده که به معني فروتني است. از طرفي چون اين امشاسپند، سومين امشاسپند بانو ست و به دليل مقام بزرگي که زن در کيش مهر دارد، اين روز به نام و مخصوص زنان بوده است. جشني که در اين روز برگزار مي‌شده به "سپندارمزگان" معروف است.

    148


    نام‌هاي ديگر آن "مردگيران"، "مژدگيران" مي باشد. ابوريحان بيروني مي‌نويسد: "اسفندارمذ ايزد موکل بر زمين و ايزد حامي و نگهبان زنان پارسا و درستکار است. به همين مناسبت اين روز عيد زنان به شمار مي‌رود." و در زمان ابوريحان اين رسم وجود داشته است. در اين روز مردان به جهت گرامي‌داشتِ مقام زن به آنها هديه مي‌دادند. اين جشن تنها بخشش هدايا نبوده بلکه در اين روزها زنان فرمانروايي مي‌کردند و مردان از آنها اطاعت مي‌کردند. به اين دليل به اين روز مردگيران مي‌گفتند که در اين جشن زنها مي‌توانستند با آزادي و اختيار خويش مرد زندگي خود را انتخاب کنند. هم‌چنين "سپندارمذ" در اوستا، "سپند آرميتي" و در پهلوي، "سپندارمت" يا " سپندارمد" و در فارسي، "سپندارمذ" يا "اسفند"خوانده مي‌شود که مرکب است از دو جزء "سپند" به معني "ورجاوند" و "آرميتي" که معني انديشه و فداکاري و بردباري و سازگاري و فروتني مي‌دهد. در پهلوي معني اين ترکيب را "خرد کامل" نوشته اند. در گاهان، غالبا جزء دوم آن ( آرميتي ) به تنهايي آمده و يکي از فروزه‌هاي "مزدا اهوره" است. اما در اوستاي نو، سپندارمذ نام يکي از امشاسپندان است که در گروه سه‌گانه امشاسپند بانوان – سپندار مذ، خرداد و امرداد – جاي دارند و از نمادهاي مادر خدايي اهوره‌مزدا به شمار مي‌رود. اين امشاسپند بانو در جهان مينوي نماد دوستداري و بردباري و فروتني اهوره‌مزدا و در جهان استومند، نگهبان زمين و پاکي و باروري و سرسبزي آن است. او دختر اهوره‌مزدا است و ايزد بانوان آبان ( اردويسور آناهيتا ) و دين و از ياران و همکاران او هستند و "تروميتي" – ديو ناخشنودي و خيره‌سري و يکي از بزرگان ديوان- دشمن اوست. در گاهان از "سپند آرميتي" چون پرورش‌دهنده‌ي آفريدگان ياد مي‌شود و از طريق اوست که مردم برکت مي‌يابند. مزدا اهوره او را آفريده است تا رمه‌ها را مرغزارهاي سرسبز ببخشد. در اوستاي نو، او دارنده‌ي ده‌هزار داروي درمان‌بخش است. و نام او معمولا مترادف با زمين آمده است. دکتر بهار مي‌نويسد: " در ونديداد آمده که بعضي آن را با زمين يکي دانسته اند. مولتن براين بر اين گمان است که اين نام در اصل "آراماتا" بوده است به معني "مادر زمين". واژه‌ي "ساندارامت" در ارمني ( به معني اندرون زمين ) صورتي از "سپندارمذ" است. پنجمين روز ماه و دوازدهمين ماه سال به نام اين امشاسپند بانو است که در فارسي اسفند گفته مي‌شود. گل بيدمشک را نيز ويژه‌ي او دانسته اند.



    148



    فلسفه‌ي بزرگ‌داشتن اين روز به عنوان روز عشق به اين صورت بوده است که در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي‌کردند و علاوه بر اين‌که ماه‌ها اسم داشتند، هريک از روزهاي ماه نيز يک نام داشتند. به عنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه ) که نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني "بهترين راستي و پاکي" که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني "شاهي و فرمانروايي آرماني" که خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي‌ورزد. زشت و زيبا را به يک چشم مي‌نگرد و همه را چون مادري در دامان پرمهر خود امان مي‌دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را به عنوان نماد عشق مي‌پنداشتند. در هر ماه، يک بار، نام روز و ماه يکي مي‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن مي‌شد، جشني ترتيب مي‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه، مهر نام داشت و در ماه مهر، مهرگان لقب مي‌گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه "سپندارمذ" يا "اسفندارمذ" نام داشت و در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندارمذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي‌گرفتند.* سپندارمذگان جشن زمين و گرامي‌داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پيدا مي‌کردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي‌دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي‌کردند. ملت ايران از جمله ملت‌هايي است که زندگي‌اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت‌هاي گوناگون جشن مي‌گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي‌گذرانده اند. اين جشن‌ها نشان‌دهنده‌ي فرهنگ، نحوه‌ي زندگي، خلق و خوي، فلسفه‌ي حيات و کلا جهان‌بيني ايرانيان باستان است. از آن‌جايي که ما با فرهنگ باستاني خود ناآشناييم، شکوه و زيبايي اين فرهنگ با ما بيگانه شده است.





    148





    کمتر کسیه که بدونه در ایران باستان ، نه مثل رومی ها از سه قرن بعد از میلاد، که از بیست قرن قبل از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده!


    love



    جالبه که بدونید این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادفه با 29 بهمن، یعنی فقط 4 روز بعد از والنتاین فرنگی! این روز "سپندارمذگان" یا "اسفندارمذگان" نام داشته. فلسفه ی بزرگداشت این روز به عنوان "روز عشق" به این صورت بوده که در ایران باستان هرماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر کدوم از روزهای ماه هم یک نام داشتند. مثلا روز اول، "روز اهورامزدا"، روز دوم ، "روز بهمن" (سلامت، اندیشه) که اولین صفت خداونده. روز سوم، "اردیبهشت" یعنی راستی و پاکی که باز از صفات خداوند است. روز چهارم "شهریور" یعنی شاهی و فرمانروایی آرمانی، که خاص خداوند است و روز پنجم، "سپندارمذ" بوده.







    148



    سپندارمذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشقه؛ چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزه. زشت و زیبا رو به یک چشم نگاه می کنه و همه را چون مادری در دامان پر مهر خودش امان می ده. به همین دلیل در ایران باستان، اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده. که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت که در ماه مهر، "مهرگان" لقب می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندارمذ یا اسفندارمذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می گرفتند.




    148




    سپندارمذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هردو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان هم زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند. ملت ایران از جمله ملت هاییه که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته. به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده ی فرهنگ، نحوه ی زندگی، خلق و خوی، فلسفه ی حیات و کلا جهان بینی ایرانیان باستان است. از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود کمتر آشناییم، شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده.


    شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 25 بهمن به 29 بهمن (سپندارمذگان ایران باستان) منتقل کنیم.



    20



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. 5 کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    به نام آفریننده عشق...

    15616699845684489760





    34989843979481682389

    اینک زمین را می‌ستاییم؛
    زمینی که ما را در بر گرفته است.
    ای اَهوره‌مَزدا !
    زنان را می ستاییم.
    زنانی را که از آن تو به شمار آیند.
    و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم.


    31053936710682766044

    روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال" اسفند "یا" سپندارمذ "نام دارد. این واژه که در اوستایی سْپِنْتَه‌آرمَئیتی (Spenta-Ârmaiti) می باشد و نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش سپنته (Spenta) یا «سپند» به مانک پاک و مقدس و آرمئیتی (Ârmaiti) به مانک فروتنی و بردباری تشکیل شده است و مانک این دو با هم فروتنى پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی سپندارمت (SpandÂrmat) و در فارسی سپندارمذ و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
    امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد‌گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی بکار رفته است.
    یکی دیگر از نام های این جشن نیز، جشن برزگران یا برزیگران است که به مناسبت نقش مهم برزگران و کشاورزان در سبز کردن زمین و باروری زمین بوده است.
    به بیان ابوریحان بیرونی،اسفندارمذ ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درست کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان به شمار می رفت. مردم به جهت گرامیداشت، به آنان هدیه داده و بخشش می کردند. زنان نه تنها از هدایا و دهش هایی برخوردار می شدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی می کردند و مردان باید که از آنان فرمان می بردند.
    گردیزی در کتاب زین الاخبار نیز درباره ی واژه ی «مردگیران» اشاره کرده است که از این جهت این جشن را مردگیران می گفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمی گزیدند.
    سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان برای گرامی داشت زنان نیکوکار برگزار می گردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر و در حالت کلی این روز را روز عشاق می نامیدند که امروزه متاسفانه بجز زرتشتیان، دیگر هم میهنان روز مادر را برابر با تقویم تازی عربی و روز عشاق را برابر با تقویم میلادی ------- جشن می گیرند.
    95563441008649185312

    واژه سپندارمزد در اوستا سپنته آرمئیتی آمده است و به چم (معنی) فروتنی و بردباری که خاص مادران است به کار آمده از این رو ماه اسفند و به خصوص این روز سپندارمذ جشن زنان بوده و در این روز مردان به زنان هدیه مى دادند. این روز متعلق به سپندارمذ یا سپنته آرمئیتى است و چون نام روز و نام ماه با هم موافق مى شوند، جشن مى گیرند. این فرشته در عالم مینوى نماد عشق، محبت، تواضع، بردبارى، جانبازى و فداکارى است و در جهان مادى پاسبان و حامى زنان نیک و پارسا است و تمام خوشى هاى روى زمین در دست اوست. در آیین زرتشت، به دلیل برخى ویژگى هاى مشترک زمین با زن همچون آفرینندگى و زایندگى، این روز به نام «زن و زمین» نام گرفته است.
    در سفره این جشن جامى از شیر و تخم مرغ که نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جز آن ها میوه هاى فصل به ویژه انار و سیب، شاخه هاى گل، شربت و شیرینى، برگ هاى خشک آویشن با دانه هایى از سنجد و بادام در چهار گوشه سفره قرار مى دهند و مواد خوشبو و کندر بر روى آتش مى گذارند و مقدار کمى از هفت گونه حبوبات و دانه ها که در جشن مهرگان براى سفارش کاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده اند مى گذارند.
    از ویژگى هاى این جشن، استراحت کامل زنان از کار و تلاش و کوشش و فرمانبردارى کامل مردان از زنان بوده است. در این روز به پاس تلاش یک ساله زنان، مردان وظایف ایشان را بر دوش گرفته و با این کار، فعالیت هاى یک زن را تجربه مى کردند و در عین حال در این روز هدیه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلى این جشن به شمار رفته است. به این ترتیب از محبت و مهربانى زنان سپاسگزارى مى شود. در این روز خاص همچنین انجام کارهاى خانه بر عهده مردان است و زنان با پوشیدن لباس هاى نو، مورد تکریم قرار مى گیرند. در مراسم جشن اسفندگان در آیین زرتشت همچنین زنان پاکدامن و پرهیزگار که به تربیت فرزندان نیک پرداخته اند و این فرزندان به عنوان شخصى نیک شناخته شده اند، تشویق مى شوند.
    مسأله آدم و حوا در دین زرتشتی نیست. بنابراین، جنگی بین طرفداران نظریه تکامل و طرفداران نظریه خلقت پیش نمی آید. تساوی حقوق زن و مرد برای زرتشتیان ممکن است. در کتاب مقدس زرتشتیان راجع به حقوق زن و یا سهم الارث او و فرزندان و مانند این ها، احکامی وجود ندارد که عمل بر خلاف آن ها، مغایر دین باشد. در باور ایرانى، مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیش ترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها همه زنان و مردان داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
    کم تر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است .جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ------- فرنگی است! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان روز عشق به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندارمذ بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین یعنی گستراننده، مقدس، فروتن است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند. آیا زمان آن نرسیده است که همچون سال های اخیر و گسترش جشن های سده و مهرگان در ایران نسبت به پیش تر، سپندارمذگان را هم گرامی بداریم؟
    روز سپندارمذگان از دیر باز در تاریخ کهن سرزمین مادری، با نام روز زن و زمین و عشاق شناخته شده است و دیر پایی آن بسیار فراتر از ------- غربی است. شایسته است بانوی ایرانی را در این روز ارج نهیم و دختران و پسران سرزمین کهن تنها با چهار روز شکیبایی روز عشاق را در ۲۹ بهمن ماه خورشیدی با معشوق خود جشن بگیرند .
    گام هایی این چنین، ما را در پاسداشت هویت ایران ۸۰۰۰ هزار ساله استوار تر خواهد نمود. جوانان ایرانی را در این رستاخیز فرهنگی فراخوانید.



    63201501168499982358

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. 3 کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #3
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    63201501168499982358
    66304645061634937878فلسفه ی روز والنتاین
    09958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475
    زماني كه دين مسيح مرسوم گرديد, مردان روحاني تصميم به تغيير رسوم ديرينه مشتركين گرفتند. يكي از اين رسوم جشني به نام feast oflubercus بود. اين جشن از سوي مقامات كليسا به نام ST. Valntines نام گذاري شد و به منظور اينكه اين جشن معناي روحاني داشته باشد , روحانيون شيوه ی نامگذاري جديدي براي دختران در اين مراسم ابداع نمودند.
    مراسم به اين صورت بود كه در اين جشن كوزه اي حاوي اسامي مقدس در بين دختران قرار مي دادند و دختران جوان هر يك, يك نام از كوزه بيرون مي آوردند و اين دختران سعي مي كردند تا سال آينده صفت آن نام مقدس را در خود ايجاد نمايند.
    اين مراسم تا قرن 15 ميلادي ادامه داشت ولي چندان موفق نبود . اما براي اغلب افراد ريشه اين روز از مبدا ديگري است كه اينك درباره ان مي خوانيد...
    در قرن سوم میلادی مطابق با اوایل امپراتوری ساسانی در ایران در زمان کلوديوس دوم (يكي از سرداران روم) جنگهاي فراواني بود و اين سردار به سختي موفق به جمع آوري سربازان مي شد . چرا كه آنان حاضر به ترك زنان , خانواده و معشوقه هاي خود نمي شدند. به همين دليل کلوديوس خشمگين تمامي عقود زناشويي را باطل اعلام كرد و اجازه ازدواج را از تمامي مردان گرفت!!!
    در آن ديار كشيشي به نام --------- مشغول انجام وظيفه روحاني خود بود. والنتاين مقدس كه اين اقدام کلوديوس را غير انساني مي دانست و چند زوج عاشق را پنهاني به عقد يكديگر درآورد . کلوديوس پس از پي بردن به اين اقدام والنتاين را به زندان فرستاد.
    والنتاين در زندان عاشق دختر يكي از زندانبانان شد و ... يكي از نامه هاي او به دست کلوديوس افتاد . در پاي نامه امضا شده بود From your --------- گلاديوس كه از اين امر مطلع گرديد در روز 14 فوريه والنتاين را اعدام كرد. دوستان والنتاين او را در كليساي روم به خاك سپردند. روز اعدام و خاك سپاري والنتاين مقدس كه برابر 14 فوريه بود براي دوستداران او جاوداني شد و همگي عشاق از آن پس اين روز را در كنار همديگر ميگذرانند.
    دوستداران والنتاين مقدس بر اين عقيده اند كه روح او در اين روز حامي تمامي عشق هاي مقدس است و به احترام او و عشق پاكش در اين روز هدايا و نامه هاي خود را با امضاي والنتاين به عشق خود تقديم مي كنند ... ( روز عشق و دوست داشتن برای تمامی عشاق خجسته و میمون باد )



    80311618695735555791

    66304645061634937878نخستین گفتار
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    صحبت از عشق موضوع نو و تازه ای نیست و افراد بسیاری در مورد آن بحث و گفت و گو کرده اند ؛ زیرا از زمانی که آدمی حروف و خط را کشف کرد و دست به قلم شد شروع به نوشتن درباره ی عشق کرد و از آنجا که عشق یک عامل مشترک در وجود همه انسان ها می باشد گفت و گو در آن هیچ گاه کهنه نمی شود و هر گاه کلامی درباره ی عشق به میان می آید این کلام نوعی تازگی در وجود خود دارد ؛ به گونه ای که شنونده احساس می کند که برای اولین بار است این کلام را شنیده است .
    عشق یک موهبت الهی از جانب پروردگار است که خداوند آن را در وجود همه نهاده است تا به وسیله ی این موهبت ، بتوانیم مراحل کمال را طی کنیم و باید بدانیم که هر انسانی عشق را در وجود خود نهفته دارد و به آسانی می تواند از آن استفاده کند ... فقط کمی شناخت لازم است .
    مطالب این وب لاگ به سه بخش عشق ، عاشق و معشوق تقسیم خواهد شد و برای هر قسمت مفاهیمی مجزا در نظر گرفته میشود و همه اهدافش شناخت عشق می باشد ...
    امید است مطالبی که در اینجا آورده می شود راهی برای شناخت این نیروی قدرتمند باشد ...



    54978149843422385399



    66304645061634937878مفهوم عشق
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    عشق کلمه ای کهن است که از دیرباز آدمی به آن علاقه مند بوده است ؛ به گونه ای که عشق یکی از بحث انگیزترین موضوعات در بین انسان بوده و هست . بحث ها و گفت و گوهای زیادی در مورد عشق انجام شده است . اما تا به امروز تعریف دقیق و فراگیری از عشق ارائه نشده است که بتواند همه را قانع کند و هر کس بنابر عقیده خود و موقعیتی که در آن قرار داشته است تعریفی از آن کرده است که نمی توان آن را به عنوان یک تعریف کامل و جامع در نظر گرفت . در واقع تمامی تعاریفی که از عشق می شود حالت نسبی دارد . از آنجا که عشق یک احساس درونی است و هر کس احساس متفاوتی دارد تعاریف نیز با هم متفاوت هستند . بسیاری بوده اند که عشق را تعریف کرده اند اما به محض تعریف با مخالفان و موافقان خود رو به رو شده اند و این دلیل سلیقه ای بودن عشق است .




    18929749765775249910


    66304645061634937878یک تعریف قدیمی از عشق
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    تعدادی از دانشمندان ایرانی در گذشته اعتقاد داشتند که عشق از کلمه « عشقه » گرفته شده است .
    عشقه نام گیاهی است که در اطراف درخت رشد می کند و دور ساقه آن می پیچد و نوعی آفت است که در مدت کوتاهی آن را خشک می کند . این گیاه جای خاصی ندارد و یکباره به وجود می آید ؛ همچون عشق که یکدفعه و ناگهانی به وجود می آید .
    اما این برداشت ، برداشتی درست و کامل نیست و فقط می تواند در محدوده ی زبان فارسی اعتبار داشته باشد و آن هم به خاطر شباهت میان حروف آن با عشق می باشد .
    آیا در زبان انگلیسی هم که عشق به معنی "LOVE" می باشد باز هم برگرفته از کلمه عشقه است ؟
    مسلما این طور نیست . پس چه باید کرد !؟



    67806547985318306627


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. 2 کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #4
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض


    66304645061634937878نمودار عشق مجازی
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    اگر بخواهیم نموداری برای این نوع عشق رسم کنیم شاید این بهترین نموداری باشد که مفهوم این عشق را بیان کند. نمودار سهمی که در یک طرف عشق و در طرف دیگر زمان قرار دارد که این دو رابطه ی متقابل با یکدیگر دارند. در این نمودار همان طور که ملاحظه میفرمایید تا قبل از وصال میزان عشق و علاقه به بالاترین حد ممکن میرسد؛ اما با وصال عاشق و معشوق به یکدیگر سیر صعودی عشق متوقف میشود که اصطلاحا به «محل دفن عشق» موسوم است. با گذشت زمان، هر چه زمان میگذرد از میزان عشق و علاقه ی دو طرف در این نوع عشق کاسته خواهد شد.

    20348355098710432598


    عشق زمینی به جلوه ی ظاهری عشق گفته میشود. این عشق خواهان زیبایی است و گرایش به میل جنسی دارد. این عشق نوعی رابطه بین اجسام می باشد. وضعیت عاشق معلوم است و حتما انسان است اما معشوق هر چیزی می تواند باشد؛ انسان، گل، ثروت یا هر چیز دیگر؛ هر چیزی می تواند جای معشوق را پر کند. در این عشق، عاشق و معشوق هر دو زمینی هستند.
    این عشق مانند یک کوچه ی بن بست است زیرا محدود است و نمیتواند مراحل تکامل را طی کند. از آنجا که این عشق جسمانی است عاملی برای نزدیکی جسم هاست چون عشق مجازی میل جنسی انسانها را تیر رأس خود قرار می دهد پس باید قدرت بالایی داشته باشد. بنابراین در آغاز امر هیجان و اشتیاق این عشق بسیار زیاد است و این آغاز عشق است. با گذشت زمان از میزان این اشتیاق کاسته میشود.
    وصال نقطه ی اوج عشق می باشد که می توان از آن محل دفن عشق هم یاد کرد زیرا بعد از وصال شور و اشتیاق اولیه کاسته شده و سیر نزولی پیدا می کند. انسان تنها موجودی است که عاشق می شود و این عشق می تواند برایش نوعی سرگرمی باشد که به مرور زمان کهنه و خسته کننده می شود. پس میتوان از عشق مجازی به عنوان یک عشق کم دوام یاد کرد.
    باطن این عشق نوعی خودخواهی است. شاید در آغاز خودخواهی بیشتر به سوی عاشق باشد اما با گذشت زمان این خودخواهی حالتی دوطرفه پیدا می کند؛ زیرا عاشق و معشوق در پی به کام رسیدن خود هستند.
    هر جا زیبایی باشد عشق هم وجود دارد

    81134883900091584620
    66304645061634937878نمودار انواع عشق
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    اگر بخواهیم برای عشق و اقسام آن نموداری رسم کنیم به این صورت خواهد شد که در مطالب بعدی به تفصیل به هر کدام خواهیم پرداخت :



    08199045964528675476


    66304645061634937878قوانین جاده ی عشق
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    اگر عشق را همچون جاده ای بدانیم پس باید در این راه قوانین و علایمی همچون جاده های دیگر وجود داشته باشد؛ قوانینی که رعایت آنها برای حفاظت از جان و خاطرتان ضروری به نظر می رسند :

    ۱. آرامش خود را حفظ کنید.
    چون یکباره وارد این جاده میشوید امکان دارد آرامش خود را از دست بدهید و دستپاچه شوید. زیرا تازه اول راه هستید و راه طولانی است. با این وضعیت نمی توانید به پایان جاده برسید.
    تصادف در جاده ی عشق = خسارت جبران ناپذیر

    ۲. سرعت را کم کنید.
    از آنجایی که به این جاده ناآشنا هستید، سرعت خود را کم کنید تا بتوانید کمی به جاده تسلط پیدا کنید. شاید جاده دست انداز داشته باشد و سرعت بالا موجب ناراحتی شما شود. میانه روی و اعتدال در همه چیز نیکو و پسندیده است.
    با سرعت مجاز در جاده عشق حرکت کنید

    ۳. به علایم رانندگی توجه کنید.
    منظور از علایم رانندگی همان نصایح دیگران است؛ به عبارتی از تجربیات دیگران استفاده کنید، زیرا افراد با تجربه حکم یک راهنما را برای شما دارند.
    جاده ی عشق برای افرادی که قوانین را رعایت می کنند هموارتر است

    ۴. به برگشت فکر نکنید.
    جاده ی عشق یکطرفه است. آگر وارد شدید سعی کنید که به پایان برسید، زیرا برگشت محال است. توقف هم فایده ای ندارد زیرا موجب می شود دیرتر به جاده ی زندگی باز گردید.
    جاده ی عشق دور برگردان ندارد

    62650038153902539742

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. 2 کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. #5
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض




    66304645061634937878جاده ی عشق
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    زندگی مانند جاده ای است که مسیری مستقیم سیر می کند و مبدأ و مقصد مشخصی دارد و ما همچون رانندگانی هستیم که در این جاده حرکت می کنیم. حوادث روزگار همچون بیراهه هایی هستند که ما را از رسیدن به مقصد دور می کنند.
    ین بیراهه ها موجب می شوند که زمان بیشتری در جاده سپری کنیم و خسته شویم و عشق یکی از همین بیراهه هاست که تفاوت هایی با بقیه بیراهه ها دارد؛ زیرا اگر این بیراهه را با آرامش و دقت طی کنیم، این بیراهه تبدیل به میانبر می شود.
    از آنجا که هدف همه ی انسانها رسیدن به مرحله ی کمال است و سعی همگان بر این است که به نوعی وارد این مرحله شوند، این بیراهه می تواند کمک خوبی برای انسان باشد زیرا هر انسانی حداقل یک بار در طول عمر خود وارد این بیراهه می شود. پس برای همه فرصت هست. مهم آن است که از این فرصت درست استفاده شود.
    جاده ی عشق ( منظور همان بیراهه است ) نیز قوانینی دارد که هر کس بتواند به خوبی از این قوانین استفاده کند با موفقیت می تواند این جاده را طی کند. این قوانین به صورت ناخودآگاه در وجود هر انسانی قرار گرفته است و مهم استفاده ی درست از آنها می باشد.


    08766724401684849130
    66304645061634937878عشق از دیدگاه علمی
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    هنگامی که عشق در وجود کسی پدید می آید حالات خاصی در او ظاهر می شود که از این حالات به عنوان علایم عاشقی یاد می کنند. عاشق شدن یک انقلاب درونی است و عشق همه اجزای بدن را تحت تأثیر خود قرار می دهد .
    در گذشته تصور می شد که عشق در قلب به وجودمی آید؛ اما با گذشت زمان و پیشرفت علم پزشکی این گفته به سادگی رد شد، زیرا هنگامی که قلب انسانی را به انسان دیگر پیوند زدند، عشقی بین آنها تبادل نشد؛ به عبارتی عشقی که در وجود عضو دهنده بود به گیرنده انتقال پیدا نکرد. در واقع عشق یک فعل و انفعال شیمیایی پیچیده است که در قسمت سمپاتیک مغز رخ می دهد.
    پژوهشگران ایتالیایی دریافته اند که احساسات قدرتمندی که در عشاق ایجاد می شود توسط مولکولی به نام (NGF) ایجاد می شود که ایم مولکول عامل رشد عصب هاست. آنها برای اثبات یافته های خود، خون 58 نفر را که به حالت دیوانه وار عاشق شده بودند مورد آزمایش قرار دادند و متوجه شدند که میزان مولکول (NGF) خون آنها بسیار بالاتر از افراد مجرد یا افرادیست که این رابطه ی عاشقانه را در مدت زیادیست دارا می باشند ...
    عشق نیز مانند تمام چیزهای دیگر این جهان بدون شیمی و فیزیک نمی تواند وجود داشته باشد. همان طور که یک بار دانشمندی با بد گمانی گفته بود، پیکان های کیوپید، خدای عشق، چنانچه ابتدا به ماده شیمیایی با نام غیررومانتیک و نه چندان خیال انگیز فنیل اتیل آمین آغشته نمی شد، هرگز موثر واقع نمی شد. بدون اکسی توسین نیز واکنش های بدن انسان هرگز به خلق تراژدی هایی همچون رمئو و ژولیت نمی انجامید.
    البته هورمون های استروئیدی نظیر استروژن ( estrogen ) و تستوسترون ( testosterone ) در مقوله ی حس جنسی نقشی حیاتی ایفا می کنند و بدون آنها شاید هرگز وارد قلمرو پرخطر عشق واقعی نمی شدیم. اما مشهورترین ماده شیمیایی مربوط به عشق همان فنیل اتیل آمین( phenyl ethylamine ) یا PEA است، نوعی آمین که به طور طبیعی در مغز تولید می شود. PEAیک آمفتامین طبیعی، شبیه داروهای موجود در بازار است و می تواند موجب تحریکات مشابهی شود. این همان ماده ای است که احساساتی همچون پرواز کردن در آسمان و بر فراز جهان بودن ناشی از کشش به سوی معشوق را در شما پدید می آورد و همان است که انرژی لازم برای بیدار ماندن تا صبح و مغازله های تلفنی را تامین می کند. این ماده که در اصطلاح مولکول عشق نیز نامیده می شود در نتیجه یک سری اعمال ساده فریبنده همچون تلاقی دو نگاه یا تماس دو دست از مغز ترشح می شود. هیجانات سرگیجه آور، ضربان تند قلب و نفس زدن های بریده بریده و همه اینها متاسفانه چیزی جز نشانه های بالینی مصرف بیش از حد این ماده شیمیایی در بدن فرد عاشق نیستند.
    ممکن است کسانی به این مولکول عشق معتاد شوند. آنها به مقادیر زیاد مواد آمفتامین مانند دوپامین، نور اپی نفرین ( nor epinephrine ) و فنیل اتیل آمین نیاز دارند. از آنجا که بدن نسبت به این مواد شیمایی مقاومت پیدا می کند، برای رسیدن به همان درجه از حال، مقدار مصرف این افراد رفته رفته افزایش پیدا می کند. از این رو برای برآوردن نیاز خود ناگزیرند روابطشان را مدام تجدید کنند. از انجام بعضی فعالیت های پرتنش نظیر سقوط آزاد از هواپیما پیش از بازکردن چتر نجات یا با خوردن شکلات نیز می توان مقداری PEA دریافت کرد. شاید به همین دلیل باشد که شکلات هدیه مناسبی برای روز والنتاین ( روز عشاق ) به شمار می آید. یکی از موادی که همراه PEA آزاد می شود ماده شیمیایی عصبی دوپامین ( dopamine ) است. پژوهشی که چندی پیش در دانشگاه ایموری انجام شد نشان می دهد که ول های ماده( نوعی جونده کوچک ) در پاسخ به آزاد شدن دوپامین در مغزشان جفت خویش را انتخاب می کنند. وقتی در حضور یک ول نر به آنها دوپامین تزریق می شود، بعدا در میان جمعی از نرها فقط او را انتخاب خواهد کرد.
    جدیدترین کشف، آرایش مولکول ها دراین ترکیب شیمیایی است و این تمام جهان را هیجان زده کرده زیرا اکنون همچون جادوگران زمان قدیم، ما هم میتوانیم معجون عشق بسازیم. به عبارت دیگر انسان اکنون در ابتدای راه جداسازی این ترکیب شیمیایی و ساخت داروهایی است که می تواند موجب این واکنش ها در ما شوند. یعنی دارو را مصرف می کنید و بعد عاشق اولین کسی می شوید که می بینید. تصور کنید جهان با چه افتضاحی روبه رو خواهد شد. اما دانشمندان می گویند در حال حاضر از این کشف می توان در تنظیم بعضی واکنش های شیمیایی یا درمان بیماری ها یا پژوهش های سودمندتر دیگر استفاده کرد. با این همه چه چیزی سودمندتر از آنکه بتوانید با خوردن یک دارو کسی که دوستش دارید را عاشق خود کنید ؟ اما در حال حاضر پژوهش هایی که روی مولکول فنیل اتیل آمین صورت می گیرد، می تواند در آزمون مواد شیمیایی وابسته به بیماری های ذهنی از جمله بیماری پارکینسون فوق العالده موثر باشد.
    از سوی دیگر آنچه در باره عشق می دانیم هنوز عمدتا خارج از کنترل ماست. برای مثال شیفتگی ظاهرا نخستین مرحله عاشق شدن است؛ کششی اجتناب ناپذیر به سوی معشوق. این جذبه موجب ترشح انفجاری مواد شیمیایی عصبی بسیار شبیه به آدرنالین می شود. با کمک فنیل اتیل آمین ( که سرعت جریان تبادل اطلاعات میان سلولها را افزایش می دهد)
    دوپامین ( که ما را برافروخته می سازد و باعث می شود در نتیجه ی گرمای محبت احساس خوبی داشته باشیم ) و نور اپی نفرین ( که موجب تولید آدرنالین می شود) ، کاری می کند که جهان به کام ما باشد، چشم هایمان آکنده از برق عشق شود و قلبمان تندتر بتپد.
    پس از آن تمام هستی ما وابسته به دیدار یار است. همان که در حضورش تمام این واکنش ها در بدن ما به راه می افتد و هرچه اعتیاد ما به این مواد شیمیایی قوی تر می شود، کشش ما بسوی او نیز شدیدتر می شود. در این مرحله مرتکب اشتباهات احمقانه بسیار می شویم. داستان های عشقی پر از این اشتباهات است.در واقع آنچه شیفتگی می نامیم تمام آن کارهایی است که این سه ماده شیمیایی با ما می کنند. احساس می کنیم سرشار از انرژی هستیم، روی ابرها سیر می کنیم و می توانیم بدون خستگی ساعت ها حرف بزنیم.
    به گفته ی فیشر (H.Fisher)، انسان شناس دانشگاه راتجرز و معروف ترین پژوهشگر عشق در زمان ما، دوپامین و نور اپی نفرین ( که ساختاری بسیار مشابه آدرنالین دارد ) روی هم رفته موجب شادی، انرژی زیاد، بی خوابی، اشتیاق، بی اشتهایی و تمرکز می شوند. او می گوید « وقتی شرایط خاص فراهم شود، بدن انسان معجونی از شور عشق تولید می کند و ... مردان آسان تر از زنان این کار را می کنند و این به خاطر طبیعت دیداری تر آنها است. »
    مقادیر زیاد دوپامین به ترشح نور اپی نفرین بیشتر می انجامد که تمرکز، حافظه کوتاه مدت، بیش فعالی، بی خوابی و رفتار جهت دار را تقویت می کند. به عبارت دیگر دو طرف در این مرحله از عشق، به شدت روی رابطه ی خویش تمرکز دارند و به اغلب چیزهای دیگر توجهی نمی کنند. تبیین محتمل دیگر برای این تمرکز شدید و نگاه دلخواه که در مرحله جذبه دیده می شود، توسط پژوهشگران یونیورستی کالج لندن ارائه شده است. آنها کشف کرده اند که افراد عاشق، سروتونین ( serotonin ) کمتری دارند و دیگر اینکه مدارهای عصبی مرتبط با ارزیابی دیگران در آنها سرکوب شده است. این مقدار اندک سروتونین همان چیزی است که در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی دیده میشود و این احتمالا تبیین می کند که چرا عاشق درباره ی معشوق خویش این همه وسواس فکری دارد.
    دوپامین به نوبه ی خود تولید اکسی توسین ( oxytocin ) را تحریک میکند که گاهی «ماده ی شیمیایی آغوش » نامیده می شود. اکسی توسین بیش از همه به نقشی که در ایجاد انقباض حین زایمان و کمک به شیردهی نوزاد دارد شناخته می شود. دانشمندان اکنون بر این باورند که هر دوجنس هنگام آغوش و نوازش این هورمون پرورشی را ترشح می کنند و میزان آن در زمان ارگاسم ( اوج لذت جنسی ) به اوج می رسد. اکسی توسین نیاز به در آغوش گرفتن را در عشاق به وجود می آورد و سبب می شود که تماس نزدیک با جفت افزایش یابد.
    به گفته ی پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو، هورمون اکسی توسین « در ارتباط با توانایی حفظ روابط سالم بین اشخاص و مرز بندی های روان شناختی سالم با افراد دیگر است. » به تدریج یک پیوند عاطفی ایجاد می کند. هرچه رابطه جنسی بیشتر شود، این پیوند هم قوی تر می شود.
    به این ترتیب دو طرف به هم عادت می کنند. به همین دلیل است که جدا شدن این قدر کار دشواری است. حتی وقتی واقعا دیگر علاقه ای به طرف مقابل ندارید و می دانید که باید او را ترک کنید، اغلب احساس می کنید که « نمی توانید ». چرا؟ زیرا به او اعتیاد شیمیایی پیدا کرده اید. ترک اکسی توسین وقتی که شما را به فرد نامناسبی قلاب کرده باشد، می تواند حتی از ترک هروئین هم دشوارتر باشد. در واقع مسکن اکسی کانتین ( oxycontin ) که ساختاری مشابه اکسی توسین دارد، یکی از اعتیاد آور ترین داروها به شمار می آید.
    در دنیای پیام های شیمیایی، انسان به لحاظ علمی یک گونه ی تک همسر( monogamous ) به شمار نمی آید؛ ما در میان آن 3 درصد از گونه هایی که تک همسراند جایی نداریم. گونه هایی که تا آخر با همسرشان می مانند معمولا دارای مقدار زیادی از یک ماده شیمیایی دیگر به نام وازوپرسین ( vasopressin ) هستند که در اصطلاح هورمون تک همسری نامیده می شود.
    به این ترتیب وازوپروسین که درواقع یک هورمون ضداداراری است، با تشکیل رابطه ی تک همسری بلند مدت در ارتباط است. دکتر فیشر معتقد است که اکسی توسین و وازوپروسین با مسیرهای دوپامین و نور اپی نفرین در مغز تداخل می کنند. شاید به همین دلیل باشد که با افزایش دلبستگی عشق شور انگیز کمرنگ می شود.
    دانشمندان می گویند که پس از دوره معینی که بین یک سال و نیم تا چهار سال طول می کشد، بدن فرد به محرک های عشقی عادت می کند.
    نرخ طلاق در سالهای چهارم ازدواج به اوج خود می رسد.در این مرحله رابطه یا آنقدر قوی است که ادامه یابد یا به همین جا ختم می شود. برای مثال اندورفین ها هنوز می توانند به فرد احساس خوشبختی و امنیت بدهند. علاوه بر این اکسی توسین نیز هنوز در هنگام رابطه جنسی آزاد می شود و احساس رضایت و تعلق ایجاد میکند. وازوپروسین نیز به کمکتان می آید و همچنان در ایجاد وابستگی نقش بازی می کند. غم ناشی از مرگ همسر نیز کار اندورفین هاست که در شخص اشتیاق با هم بودن به وجود می آورند.
    در پایان باید گفت که حتی دانشمندان سرسخت نیز می پذیرند که شیمی همه چیز نیست. فرهنگ، شرایط، شخصیت و دهها متغیر دیگر کمک می کنند تصمیم بگیریم به چه کسی توجه کنیم و در چه زمانی بی تفاوت بمانیم. پس تلاش نکنید که احساس عاشقانه را در زیر زمین آزمایشگاه شیمی خلق کنید، بلکه تمام تلاشتان را بکنید تا از فرصتی که زندگی به شما می دهد به بهترین شکل استفاده کنید.


    35497681176939640943
    66304645061634937878مثلث عشق
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    در سالهای اخیر دانشمندان تحقیقات گسترده ای در مورد عشق انجام داده اند و به یافته های جدید و مدرنی دست یافته اند که از آن جمله می توان به مثلث عشق اشاره کرد . این فرضیه عشق را به سه مؤلفه زیر تقسیم می کند :

    صمیمیت * شهوت (هوس) * تعهد

    این سه مؤلفه با یکدیگر هم ارز می باشند و هیچ کدام نسبت به دیگری برتری ندارند و نبود هر کدام تعریف را ناقص می کند. اگر بخواهیم این سه مورد را روی رئوس مثلث قرار دهیم باید مثلث متساوی الاضلاعی را انتخاب کنیم؛ چون در این مثلث همه ی رئوس موقعیتی مشابه دارند. امّا فرضیه عشق را نمی توان به عنوان یک حکم پذیرفت؛ زیرا این فرضیه نیز سلیقه ای است و هرکس به دلخواه خود می تواند اسم هر رأس را تغییر دهد ...


    13583809384917548777


    66304645061634937878
    عشق از دیدگاه بزرگان
    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475

    بهتر است برای روشن شدن مطلب تعاریف گوناگون را از زبان تعدادی از بزرگان در مورد عشق بیان کنیم تا تفاوت های فاحش میان این تعاریف مشخص شود ...

    عشق خدایی ترین چیزهاست برای انسانی که از تسلیم نفس سرمست باشد ...(رومن رولان)

    عشق شهپری است که خداوند به انسان داده است تا با آن به نزد او بپرد ...(میکل آنژ)

    عشق تاج زندگانی و سعادت جاودانی است ...(گوته)

    برای مردمان بی عشق دنیا گورستان وسیعی است ...(افلاطون)

    عشق نخستین نوزاد خدایان است ...(پارمنید)

    اما عشق! محبوبه ی من اوست. شادی ها و رنج های او بی حدود است و غنا و فقر او هم بی پایان ...(رابیندرانات تاگور)

    از محبت، فداکاری های بزرگ نمی توان تقاضا کرد. اینها از عهده ی او بیرون است. اما از عشق می توان انتظار داشت زیرا فقط او قادر به این معجزه هاست ...(آ.کاپوس)

    عشق را به جز تجلی خود، آرمانی نباشد ...(جبران خلیل جبران)

    عشق آرام بخش است؛ همچون آفتاب پس از باران ...(شکسپیر)

    عشق مانند شراره می پرد و مانند باد می جهد ...(هانری لاوان)

    عشق آتشی مخرب است که شعله ی خود را به دیگران هم سرایت می دهد ...(ژان ژاک روسو)

    عشق نیرویی است که قلب را می سازد. قلب ما نمی تواند عشق بسازد ... (جبران خلیل جبران)

    آنجا که نفرت هست، امکان عشق هم هست. فقط کافی است از میان این دو یکی را انتخاب کنیم ...(پائولو کوئیلو)

    نه تنها دوست دارم دوستم بدارند، بلکه دوست دارم بشنوم دوستم دارند ...(جرج الیوت)

    عشق شاه کلید دروازه های شادمانی است ...(الیور ونرل هولمز)

    در مجلس عشاق قراری دگرست/وین باده ی عشق را خماری دگرست/آن علم که در مدرسه حاصل کردند/کاری دگرست و عشق کاری دگرست ...(جلال الدین محمد مولوی)

    برخی که عاشقان به شب راز کنند/گِردِ درو بام دوست پرواز کنند/هر جا که دری بود به پا در بندند/الاّ در عاشقان که شب باز کنند ...(عین القضات همدانی)
    قلب تو باید از روی میل و اراده آرزو کند که با عشق، به خدا خدمت کند ...(پال توئیچل)

    گاهی سخنم به صد جنون بنویسید/گاه از سر عقل ذوفنون بنویسید/گر از فُضلایند، به زر نقش کنند/ور عاشق زارند، به خون بنویسید ...(فریدالدین عطاّر)

    عشق نخستین، چیزی نیست جز کمی حماقت و مقدار زیادی کنجکاوی ...(جرج برنارد شاو)

    مکن پنهان ، ز رخسارت هویداست/که شب را تا سحر بیدار بودی/تو را عشق این چنين بر باده داده/مگر از زندگی بیزار بودی؟...(فریدون مشیری)

    عشق بدون تباه کردن «من»، «ما» می آفریند ...(لئو بوسکالیا)

    پیام من عشق است. پیامی ساده که هیچ پیچیدگی ندارد. هیچ آیین و تشریفات، اصول اعتقادی و هیچ نظریه ی فلسفی ندارد. پیام من روی کردی است ساده و مستقیم به زندگی. واژه ی کوچک عشق می تواند در بر دارنده ی این پیام باشد ...(آشو)

    این کوزه چو من عاشق یاری بوده است/در بند زلف نگاری بوده است/این دست که بر گردن او می بینی/دستی است که بر گردن یاری بوده است ...(حکیم عمر خیام)
    آن که می گوید دوستت دارم، خنیاگر غمگینی است، که آوازش را از دست داده است. ای کاش عشق را زبان سخن بود ...(شاملو)
    تو را من زهر شیری خوانم ای عشق/که نامی خوش تر از اینت ندانم/وگر هر لحظه رنگی تازه گیری/ به غیر از زهر شیرینت نخوانم ...(فریدون مشیری)
    تکه ای از عشق را دو انگشتی بردار، خواهی دید از تمامی کاخ های دنیا برایت لذت بخش تر است ...(افلاطون)
    کودکی پنج ساله می گذشت. لبخندم را پاسخ داد و گفت :عشق یعنی پدرم، مادرم. فقط پدر و مادرم هستند که عشق را می شناسند ... (جبران خلیل جبران)
    عشق از ظرافت زن می کاهد و بر ظرافت مرد می افزاید ...(ژان پل ریشتر)
    اگر تنها بتوانی چنانکه باید عشق بورزی شادترین و تواناترین موجود در جهان خواهی بود ...(امر فولکس)



    69469850257984950868
    66304645061634937878 انواع عشق

    0995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475099585100142386004750995851001423860047509958510014238600475
    - عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد.
    - عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آنها به کار می‌رفت
    - عشق دروغین - نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات
    - عشق به خانواده - عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها
    - عشق آزاد - رابطه فیزیکی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود
    - شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون..»
    - عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که درآن رابطه فیزیکی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است.
    - عشق ظاهری - رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولا کمتر راستین و واقعی است.
    - عشق به مذهب - تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب
    - عشق رومانتیک ـ علاقه‌ای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است
    - عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.
    - عشق یک طرفه - مهرعاطفه‌ای که یک طرفه‌است
    - شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.
    - عشق لحظه‌ای - عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شده‌است وبه “ love at first sight ” معروف است.
    - عشق مستلزم فداکاری - فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.

    78691097194067927135
    47670390890589414673



    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. 2 کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/