به نام خدا
خاطرات و حكايتها جلد هشتم
(80 خاطره و حكايت از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامى )
گردآورى و تدوين : موسسه فرهنگى قدر ولايت
به نام خدا
خاطرات و حكايتها جلد هشتم
(80 خاطره و حكايت از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامى )
گردآورى و تدوين : موسسه فرهنگى قدر ولايت
پيشگفتار
جمعه بنده روزى بود مثل ساير روزها
پى گيرى كردم ديدم اقدام مورد نظر صورت نگرفته است
اين چه ربطى به درس شما در دانشگاه دارد؟
خصوصيات برجسته اصفهان
اشغال آن پست براى او حرام شرعى است
آمريكا درخواست رئيس يك كشور را در داخل همان كشور رد مى كنند
چرا مردم را مى كوبيد؟
حالا كه به سلطنت رسيده ام ، انتقام مى گيرم
داستانى كه هرگز از ياد اين ملتها نخواهد رفت
محاكمه امريكا روى كشتى و در آبهاى آزاد
اينها مبهوت مانده بودند
آمريكاييهاى به اين نازنينى !!
اگر به شما حلمه نظامى نمى شد، تعجب مى كردم !
نسخه رسوا شده و دروغين اومانيسم و ليبراليسم
خيانت مى كنند، اسمش را تجديد نظرطلبى مى گذارند
همان آدمها، حالا فرش قرمز پهن مى كنند!!
من تحزب رااين نمى دانم
امام باقر عليه السلام فرزند خود را به اين منطقه گسيل داشت
در حق فيض كاشانى ظلم شده است
ايت الله كاشانى و نهضت ملى شدن نفت و عبرتهاى آن
نقش روشنفكران خودباخته در انحراف مشروطه و استيلاى رضاخان
فرمول قديمى دشمن در انقلاب اسلامى تحقق پيدا نكرد
نظريه ليبرال دمكراسى پاسخى ندارد
با تعجب گفت : آيا اين واقعيت دارد؟
من فهميدم كه اين بذر، سبز شد
شمردم ، ديدم بجاى 120 تانك ، 17 تانك دارند
راه واقعى چيست ؟
تزريق تفاله هاى دست دوم فرهنگ غرب به ملت
غربزده ها چه چيزى را از غرب گرفته اند؟
سوغات رضاخان از غرب
اين مدرنيزم به درد نمى خورد
هر دو شهيد شدند، اما اين قهرمانى ماند
در وسط جنگلهاى گيلان در مظلوميت مرد ولى شخصيتى خودش را در تاريخ ثبت كرد
نكته اى كه در نامه به يكى از رزمندگان كشور نوشتم
گرايش كشورهاى منطقه به حركت ملت ايران
اى كاش ، پهلويها، مثل نادر شاه و آقا محمد خان بودند
استفاده سازمان سيا از هنر
خودگويى و خودخندى
رضاخان چكمه پوش كجا، شعار مشروطيت كجا
مردم سالارى دينى
يك چيز عجيبتر به تو بگويم
ما در مردم سالارى دنيا شبهه مى كنيم .
مردم سالارى فقط در سايه اسلام و جمهورى اسلامى ممكن است .
وزير، پشت كار تابلها ديده نمى شد
وزير، مثل مربى يك تيم ورزشى است
شما اين پل را دو ساله تحويل بدهيد
بهانه اى براى تجمل سازى
اگر اطلاع داشتم جلوگيرى مى كردم
اين فعل حرام است
پدر بزرگ بنده ، مدرس تفسير و علم اخلاق بود
خواب ديده ايد، خير باشد
اينها جفا به انقلاب و كشور است
ايمان خود را بين دودهنه گازانبرى نگه داشتند
نقشه هاى دشمنان براى ايجاد شكاف ، نفوذ و تشديد در گيريهاو حمايت از برخىاشخاص و گروه ها
در يك سال ، دو سه مرتبه پيش من درددل كرد
تجربه كوچك و موفق
حمايت آنها ننگ است ، افتخار نيست
اقتدار ملى يعنى چه و عناصر اصلى آن چيست ؟
انقلاب احتياج به تجديد نظر ندارد.
امروز جنگهاى صليبى به پايان رسيد
جرقه اى كه به انفجار خشم مردم و انتفاضه بيت المقدس انجاميد
فقط 18 سال به درازا كشيد
روى كوه نوشتند: ما مى توانيم
وقتى اين مطلب را به من گفت ، چهره اش پر از غم بود
انى معبر، با عشق و ايمان باز شد.
گروهها خودشان را رساندند تا ما را تهديد كنند
من به هيچ وجه نپسنديدم
مى خواستم قضيه فلسطين را در اينجا پياده كنند ولى به اسم مسيحيت !!
در چنين فضايى وارد قم شديم
حقيقتا دندان او كشيده شد!
چرا بايد در همه جاى تهران نغمه ى اذان شنيده نشود؟!
اين طور روحانى ، ديگر روحانى نيست !
ما چنين چيزى نفهميديم !
چگونه مى شود در قلب اروپا، گروهى با شعار دين عليه كمونيستها بپاخيزند، آن هم از كارگرها؟!
بايد افكار را توجيه كرد.
خاطرات گذشته ذهنم بيدار شد
آرزوى هزار ساله
اگر احمد را بگيرند، من متاءثر نمى شوم !
من خودم ، در اين درسها، در اصفهان شركت كردم
اى فرشته در لباس انسان ، تو با چشم خود چه مى بينى ؟
مثالهاى روشنى از دخالتهاى آمريكا
فقط اين قسمتش را منتشر كردند
روشنفكران اجاره ى آمريكايى
شما حاضرين همين سخنرانى را در آمريكا پخش كنيد؟
حاليا چشم جهان نگران من و توست
جمعه بنده روزى بود مثل ساير روزها
آنچه كه من را نگران مى كند، اين است كه استاد و مدير، شغل موظفى داشته باشد؛ اما همت اصلى او، آن شغل موظف نباشد. راجع به شركت وزرا در احزاب ، من جمله يى گفتم بعضى از وزرا واقعا متدين اند و علاقه مندند و اصرار هم دارند كه در احكام شرعى ، طبق نظر ما عمل كنند پيغام دادند كه ما عضو فلان حزبيم ؛ اين كه شما مى گوييد، چگونه است . من گفتم دو ملاك در اينجا وجود دارد؛ يكى اين كه وقت مفيد شما مطلقا صرف حزب نشود. اگر حزب ، همين طورى قبولتان دارد، باشيد؛ اما وقت مفيد شما متعلق به وزارت است . ما وقتى وزير مى شويم ، ساعت كار ما، هفت صبح تا يك بعد از ظهر يا حتى دو وقته نيست ؛ وقت مديرى در حد وزير، بيست و چهار ساعته است . بنده خودم از اول انقلاب تا وقتى كه رئيس جمهور شدم ، بعد هم تا جمعه ، روزى بود مثل پنجشنبه ، مثل شنبه ، مثل چهارشنبه ؛ از قبل از آفتاب تا پاسى از شب . فقط فرق جمعه ى ما با غير جمعه اين بود كه من روزهاى جمعه چون نماز جمعه مى رفتم ، وقتى بر مى گشتم ، در خانه ناهار مى خوردم و يك ساعت و نيم مى خوابيدم ؛ كه اين خوابِ هفته يى يك بار، لذت عجيبى هم داشت ! مسؤ ولانى كه در اين سطوح اند، بايد اين طورى كار كنند.(1)
پى گيرى كردم ديدم اقدام مورد نظر صورت نگرفته است
اين مساءله ى ربط فناورى و صنعت به علم كه الآن دو سه نفر از دوستان در اين جا مطرح كردند همان چيزى است كه من در زمان رياست جمهورى آقاى هاشمى رفسنجانى به ايشان گفتم ، كه البته متاءسفانه در آن موقع تحقق پيدا نكرد؛ بعد زمان آقاى خاتمى به ايشان گفتم ، ايشان استقبال كردند و بنا شد اقدام كنند. بعد از مدتى كه من پيگيرى كردم ، ديدم اقدام مورد نظر صورت نگرفته است ؛ گويا در فهم مساءله ، اشتباهى پيش آمده بود. آقاى خاتمى با من مشورت كردند و گفتند چطور است اين قضيه ى ارتباط صنعت با دانشگاه را به دكتر ابتكار كه از دنيا رفت و خدا رحمتش كند بگويم ؛ من گفتم خوب است . آن شخص پيش من آمد، از او پرسيدم اين موضوعى كه قرار بود آقاى خاتمى با شما مطرح كنند، به كجا رسيد؟ و شرح دادم آنچه را كه در ذهنم بود. ايشان خيلى خوشحال شد و گفت اگر اين كارى كه شما مى گوييد، بشود، تحولى در امر علم و صنعت پيش مى آيد. واقعش هم همين است ؛ اگر لولاى نرم و مناسبى بتواند اين دو لنگه ى علم را در كشور، بدون تشريفات به همديگر وصل كند، هم علم جهش پيدا خواهد كرد، هم صنعت از يتيمى خارج خواهد شد؛ يعنى اين دو همديگر را پيدا مى كنند؛ اينها مثل آن عاشق و معشوقى هستند كه دنبال همديگر مى گردند و نمى دانند كجايند؛ اين نمى داند او كجاست ، او نمى داند اين كجاست . اخيرا در ديدار هياءت دولت ، من دوباره عمدا در جمع ، همين قضيه را در ميان گذاشتم تا مسؤ ولان محترم آقاى وزير علوم ، آقاى رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزى ، آقاى معاون اول (كه او مى تواند نقش زيادى در اين زمينه داشته باشد) بشنوند و اين كار را دنبال كنند. پس اينها دغدغه هاى ماست و همه ى اين كارها شدنى است .(2)
اين چه ربطى به درس شما در دانشگاه دارد؟
يكى از مضرترين چيزهايى كه اين حالت خرسندكننده . زيبا را به هم مى زند، گرايشهاى سياسى يى است كه متاءسفانه در بعضى از شما وجود دارد. البته در اين جلسه چيزى فهميده نشد، امام من خبر دارم . من ، هم از دانشگاه صنعتى شريف خبر دارم ، هم از دانشگاه صنعتى اصفهان خبر دارم ، هم از دانشگاه اصفهان خبر دارم ، هم از دانشگاه پزشكى اصفهان خبر دارم . متاءسفانه انگيزه هاى سياسى ، يكى از بزرگترين بلاهايى كه به جان بعضى از شما افتاده است و نمى گذارد كار كنيد، درست فكر كنيد و درست بفهميد، همين جا يكى از برادرها گفتند كه دانشگاه چنين مى شود، چنان مى شود، مغزها فلان مى شود؛ براى خاطر اين كه به دانشگاه خرم آباد حمله شده است ! در قضاياى فوتبال ، پسر چند مسؤ ول در دانشگاه ، يا يك عده ى ديگر دستگير شدند؛ اين چه ربطى به درس شما در دانشگاه دارد؟! چرا مسائل سياسى يى را كه هيچ ارتباطى با محيط كارى شما ندارد، به زيان محيط كارى تان وارد مى كنيد؟ بله ، آدم سياسى از اين طور كارها خوشش مى آيد. من سياسى ام و به اندازه ى عمر اكثر شما در ميدان سياسى بوده ام ؛ مى دانم سياست چه انگيزه ها و چه حركاتى دارد؛ اما براى اين كارى كه شما مى خواهيد، مضر است . براى جمهورى اسلامى آنچه كه لازم است ، پرداختن و متمركز شدن روى مسائل و نقاط معين و همان جا را علاج كردن است ؛ اين فقط مى تواند چاره ى مشكلات باشد؛ والّا اگر در كلاس درس گرايشهاى خطى را رواج دهند، از هدف اصلى دور مى شوند. در اين كشور، بالاخره هر كسى از زيد خوشش مى آيد، از عمرو بدش مى آيد؛ يا از عمرو خوشش مى آيد، از زيد بدش مى آيد؛ يا از هر دو بدش مى آيد و مى خواهد سر به تن هر دو نباشد؛ اگر اين گرايشها وارد كلاس و محيط علمى شد و ملاك گزينش قرار گرفت ، مضر خواهد بود؛ اين همان چيزى است كه شما از آن مى ناليد؛ من از اين خائفم ؛ بشدت هم توصيه مى كنم نگذاريد اين طور شود. رؤ ساى دانشگاها نگذارند كه اين طور چيزها بروز پيدا كند.(3)
خصوصيات برجسته اصفهان
اصفهان داراى خصوصيات متعددى است ؛ اما برجسته ترين آنها، علم و ايمان و جهاد شجاعانه و هنر و صنعت است . پانصد سال است كه هر كس در هر دوره يى به اين شهر نگاه مى كند، اين خصوصيات را مى بيند. شخصيتهاى علمى برجسته ى اين شهر، امثال مجلسى و وحيد بهبهانى كه البته اصفهانى است و فقهاى بزرگ و فلاسفه ى عالى قدر و نامدارى كه يا متعلق به اين شهر و يا فرآوردخ و تربيت شده ى حوزه هاى علمى اين شهرند، در يك شمارش معمولى و در مدت كوتاه قابل احصاء نيستند. ايمان مردم اصفهان هميشه زبانزد بوده است . در دوران ستمشاهى من مكرر به اصفهان آمده بودم . حتّى در همان دوران كه همه ى دستگاهها و دستها سعى مى كردندمظاهر دينى را كمرنگ و محدود كنند، در اصفهان پرچمهاى ديندارى به شكلهاى مختلف و در بخشهاى متعددى برافراشته بود. در دوره ى كسادى بازار دين و رواج غربگرايى و غربزدگى ، عوامل فرهنگى مهرب نتوانست روى مرد و زن اصفهان اصر منفى بگذارد.
از لحاظ جهاد شجاعانه ، اصفهان نمونه است . جنگ هشت ساله و دوره ى دفاع مقدس ، نام اصفهان را در سرلوه ى افتخار انسانى خود دارد؛ فقط هم دوره ى دفاع مقدس نيست ؛ شهداى اصفهانى و نام آوران جانباخته ى از اين مردم ، در ميدانهاى مختلف اين فداكاريها را كرده اند؛ شهيد آية اللّه مدرس در يك ميدان ، شهيد آية اللّه بهشتى در يك ميدان ، و شهيد خرازى و شهيد همت و امثال اين عزيزان در ميدان ديگر. اين شهداى نامدار كه فهرستى طولانى ستارگان شهيد اين شهر و اين استان را نمى شود به اين آسانى فراهم كرد آن چنان نام اصفهان را ابدى ساختند و در شمار برجسته ترين مناطق كشورمان از لحاظ چهاد شجاعانه ثبت كردند كه هيچ نقطه ى ديگرى در اين جهت ، با اين شهر و اين استان رقابت نمى كند.
هنر و صنعت اين شهر هم زبانزد همه و در برخى از بخشها، در دنيا يگانه و نمونه است . امروز اصفهان بحمداللّه مركز عمده يى از مراكز صنايع كشور است ؛ ديروز هم اين طور بود، آينده هم اين طور خواهد بود. در فرداى تاريخ و آينده ى شما جوانان اين كشور نيز بايد همين خصوصيات برجسته ، ان شاءاللّه با قوّت بيشتر رشد مى كند. از گذشته نام مى بريم تا وظيفه ى خود را براى آينده بدانيم . اين جا بايد همچنان شهر علم ، ايمان ، جهاد شجاعانه و هنر و صنعت باقى بماند؛ و من مى دانم كه با اين همه استعداد درخشان در اين شهر و استان ، با اين روحيه هاى شاد و دلهاى درخشان از نور معرفت ، و با اين احساسات جوشان ، به فضل خدا همين طور خواهد شد.(4)
اشغال آن پست براى او حرام شرعى است
يكى از توطئه هاى دشمن در چند سال اخير اين بوده است كه بتواند آدمهاى نامعتقد به آرمان اسلامى را در صفوف مسؤ ولان بالاى كشور نفوذ دهد؛ براى مديران كشور انسجام مدبران ارشد كشور به هم بخورد؛ اين خطر بزرگى است . البته مديران كشور هم مثل بقيه ى مردم در هر مساءله يى دارند و عقايد آنها براى خودشان محترم است ؛ ولى دو نكته وجود دارد: يكى اين كه اگر كسى در نظام جمهورى اسلامى در مسؤ وليتى كار است ، ولى آرمانهاى نظام جمهورى اسلامى را آن طورى كه امام بزرگوار ترسيم كرده است و در قانون اساسى تجسم پيدا كرده ، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست براى او حرام شرعى است . آن جايى كه صحبت از مسائل اساسى نظام است ، آن جايى كه وحدت دين و سياست مطرج است ، آن جايى كه اصول قانون اساسى مورد نظر است ، آن جايى كه الزام به تبعيت از دين و شريعت مطرح است ، اگر يك مسؤ ول عقيده يى غير از اين دارد، مى تواند شهروند جمهورى اسلامى باشد مانعى ندارد اما نمى تواند مسؤ ول باشد؛ بخصوص مسؤ وليتهاى بالا. مديران ارشد، نمايندگان مجلس و مسؤ ولان عالى مقام قوه ى قضايى ، در عين حال كه مسؤ وليت مهمى در نظام جمهورى اسلامى دارند، نمى توانند به آرمانهاى نظام جمهورى اسلامى و اصول قانون اساسى اعتقاد نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر مى گذارد.
نكته ى دوم اين است كه آن جايى كه با مسؤ ولان و غير مسائل اصلى نظام در مسائل كارى ، ادارى ، فهم يك قانون با هم اختلاف نظرى دارند، بايد اين اختلاف تطر جلوى چشم مردم قرار نگيرد و به كوى و بازار كشيده نشود. اختلاف نظر نبايد نشاندهنده ى اختلاف مسؤ ولان باشد؛ چرااء چون مردم را ماءيوس و نگران و دشمن را خوشحال مى كند. البته اختلاف بين مسؤ ولان در فهم يك وظيفه ، يك چيز متوقع است . مثلا ممكن است رئيس جمهور محترم و رئيس محترم قوه ى قضاييه درباره ى نقطه اى از نقاط، داراى دو ديد بينش باشند و هر كدام هم براى خود استدلالى داشته باشند؛ بسيار خوب ، اين راه حل دارد. در قانون اساسى راه حل اينها معين شده است ؛ هماهنگ كننده ى سه قوه ، رهبر است ؛ رهبرى مى تواند اين مشكلات را بر طرف كند. معيار همكارى ، قانون اساسى است ؛ در قانون اساسى ، كه وظايف ، حكم موارد اختلاف و تنازع ، و حكم مرجع را هم معلوم كرده است . در قانون اساسى ، قوه ى مجريه وظايفى دارد كه مشخص است . مديريتهاى عمده ى كشور، بر عهده ى قوه ى مجريه است . وظيفه ى قوه ى مقننه عبارت است از قانونگذارى و نظارت بر عملكرد مسؤ ولان دولتى . وظيفه ى قوه ى قضاييه عبارت است از تعقيب متخلفان از قانون و احقاق حق ، تا كسى به كسى ظلم و تعدى و تجاوز نكند. اگر هر كدام از قوا وظايف خود را انجام دهند، اين قدر كار و جهاد خداپسند در اين مجموعه ى كارها وجود دارد كه ديگر وقتى باقى نمى ماند. وظيفه ى رهبرى هم در قانون معلوم شده است . رهبرى در كارهاى اجرايى كشور هيچ دخالت مستقيمى نمى كند؛ نه در قوه ى مجريه ، نه در قوه ى قضاييه و نه در قوه ى مقننه . مهمترين كار رهبرى عبارت است از تعيين سياستهاى كلان كشور؛ يعنى آن چيزهايى كه جهتگيرى كشور را مشخص مى كند؛ كه همه ى قوانين ، مقررات و عملكردها بايد در اين جهت باشد. حضور رهبرى در همه ى بخشهاى كشور، به معناى حضور سياستهاى رهبرى است كه بايد با دقت اجرا شود. و من به شما عرض مى كنم ، هرجايى كه اين سياستها اجرا شده ، كشور سود كرده است ؛ اما در طول سالهاى گذشته از ده ، دوازده سال پيش تاكنون هر جا از اين سياستها تخلف شده ، كشور ضرر كرده است ؛ كه گاهى ضررش را فهميده اند، گاهى هم بعد از گذشت مدتى ضررش را فهميده اند. بنابراين حضور رهبرى ، جدى است .
البته ممكن است در بخشى از مسائلى كه اين سياستها متضمن آن است ، مسؤ ولانى نظرات دگرگونه يى داشته باشند؛ ايرادى ندارد، اينها مى آيند و نظرات خود را مطرح مى كنند. اتخاذ اين سياستها هم يك روند بسيار معقول و منطقى دارد؛ در دستگاه موظف اين كار در دولت ، طراحى مى شود و بعد درجه درجه بالا مى آيد تا به مجمع تشخيص مصلحت مى رسد؛ بنابراين تمام جوانب مراعات مى شود؛ در عين حال ممكن است يك نفر مخالف باشد؛ ايرادى ندارد؛ ليكن همچنان كه يك قانون تا وقتى قانون است ، مخالفت با آن جايز نيست ؛ سياست هم كه مضمون قانون اساسى است مرتبه ى سياستها از قانون بالاتر است ؛ در حد قانون اساسى است تا وقتى تغيير پيدا نكرده است ، ولو كسى نظر ديگرى داشته باشد، نبايد بر طبق نظر خود عمل يا تبليغ كند. بحث در مجامع علمى و فنى و تخصصى بسيار خوب است ؛ اما قضاسازى در كشور به شكلى كه اغواى افكار عمومى بشود، غلط و بر خلاف مصالح كشور است .(5)
آمريكا درخواست رئيس يك كشور را در داخل همان كشور رد مى كنند
ما با ملاحضه ى همه جوانب ، با مطالعه ى همه ى تجربه هاى كشور خود و كشورهاى همسايه ، و با مشورت با صاحب نظران عمده و داراى راءى ، به اين نتيجه مى رسيم كه نه فقط رابطه ى با امريكا، بلكه مذاكره ى با دولت امريكا امروز برخلاف مصالح ملى و منافع ملت است ؛ اين يك نظر متعصبانه نيست ؛ اين يك انديشه و فكر است ؛ بررسى شده و با ملاحضه ى همه ى جوانب است . مذاكره با آمريكا چه در قضاياى كنونى و چه در مسائل ديگر به معناى باز كردن باب توقعات و طلبكاريهاى امريكاست . كسانى كه دم از مذاكره مى زنند كه البته سوء نيت ندارند؛ دچار غفلتند توجه ندارند كه مذاكره ى با امريكا در هر يك از قضايايى كه اين دولت در آن براى خودش ايده و منفعتى تعريف كرده است مثل همين قضيه ى افغانستان هيچ فايده يى ندارد؛ چرا؟ چون او مستكبر است و تسليم نمى شود. مذاكره ى آمريكا با يك دولت ، به معناى اين نيست كه مى خواهد نظرات آن دولت را تعيين كند؛ حتى نظرات مجامع جهانى را قبول نمى كند! همين حالا كه در آفريقا در يك كنفرانس ، بحث گرم شدن زمين و مساءله ى گازهاى گلخانه يى در دنيا مطرح است و همه ى دنيا لازم دانستند در اين خصوص تلاش كنند، امريكا زير بار نمى رود؛ يعنى حتى با رفقاى اروپايى خودش هم كنار نمى آيد! چند روز پيش در خبرها خواندم كه رئيس جمهور پاكستان از امريكاييها درخواست مى كند كه براى حمله به افغانستان ، از فلان فرودگاه استفاده نكنند؛ از بقيه ى فرودگاهها استفاده كنند؛ اما امريكاييها خواسته ى او را رد مى كنند! يعنى به نظر مشورتى رئيس آن كشور در مورد يك فرودگاه اعتناء نمى كنند! كداميك از كشورهايى كه با امريكا رابطه دارند، توانسته اند در يك مساءله ى مهم ، نظرشان را به امريكا تحميل مى كنند؟ بعضى از كشورهاى عربى تملق امريكا را مى گويند؛ بعضى از آنها هرچه مى توانند، نظرات امريكا را در همه ى بخشها رعايت و به آن عمل مى كنند؛ اما امريكا به كدام خواسته ى اين كشورها در مقابل رژيم صهيونيستى غاصب يا در مسائل مهم جهان ترتيب اثر دارد؟ اين غفلت بزرگى است كه بعضيها دارند.(6)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)