صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: جامع آيات و احاديث موضوعى نماز، جلد دوم

  1. #1
    afsanah82
    مهمان

    جامع آيات و احاديث موضوعى نماز، جلد دوم

    سخن ناشر
    نماز در قاموس معارف اسلام ، مفهوم وسيع و اسرار عميق و آثار فراوانى دارد وآيات و احاديث زيادى را به خود اختصاص داده است .
    نماز، ريسمان اتصالى است كه هستى و وجود موجوديت آدمى را به ملكوت پيوند داده و مانند اين رشته پرارزش و منبع فيض ، برنامه اى براى ايجاد ارتباط بين بشر و حق مطلق نمى توان يافت .
    نماز، پناه بى پناهان ، سنگر دردمندان ، گلستان روح افزاى عاشقان ، چراغ پرفروغ نيمه شب مشتاقان ، صفاى دل مستان و سير و سلوك آگاهان است .
    نماز، زنده كننده جان ، صفابخش حيات جاودان ، روشنى راه رهروان ، تكيه گاه سالكان ، راز و نياز عارفان ، سرمايه مستمندان دواى درد بى درمان ، شعله دل هاى بيداران ، مايه شادى سحرخيزان است .
    نماز، دنيا و برزخ و قيامت انسان را بيمه مى كند و در همه صحنه ها پاسدار جان و روح آدمى است .
    الحمدالله جلد اول اين مجموعه مورد استفاده محققين ، و دانشمندان به ويژه روحانيون معظم قرار گرفت و استقبال زيادى از اين كتاب ارزشمند شد و خداوند سبحان را شكر مى كنيم كه به اين مؤ سسه چاپ جلد دوم اين كتاب را مرحمت فرمود اميد است بتوانيم جلدهاى ديگر را كه در موضوعات مختلف است به چاپ برسانيم .
    در خاتمه از طرف اين مؤ سسه و دانشمندان و محققين و مبلغين دين از تلاش شبانه روزى استاد بزرگوار حجة الاسلام عباس عزيزى تشكر مى كنيم و از خداوند منان عمر طولانى براى ايشان خواستاريم ، ان شاء الله آن جناب بتوانند موضوعات ديگر اين مجموع را به رشته تحرير آورده ، تا به دست شيفتگان راه حق برسد.
    لازم به ذكر است كه از طرف همين مؤ سسه فصلهاى جلد اول و دوم كتاب حاضر، به صور جداگانه همراه به توضيحات بيشتر و به سبكى آسان ، براى نوجوانان و جوانان عزيز به چاپ خواهد رسيد.
    مؤ سسه فرهنگى انتشارات نبوغ .
    مقدمه
    ان الذين يتلون كتاب الله و اقاموا الصلوة : كسانى كه كتاب خدا را تلاوت مى كنند و نماز به پاى مى دارند. فاطر / 26
    سپاس خداوندى را كه طبيف نفوس و زنده كننده جان ها، و داناى رازهاى درونى دل ها و شفا بخش آنها است خداوندى كه بندگان پاك و مخلص خويش را به راه راست ، هدايت و راهنمايى فرمود.
    و صلوات و سلام بر صراط استوار و تجلى گاه كامل خداوند، يعنى محمد (ص ) مؤ يد به قرآن كه وى را براى شفاى دردها و بيمارى هاى انسان ها در طول زمان طبيبى دوم قرار داده است و همچنين تا شب و روز باقى اند بر خاندان پاك و فرزندان وى كه ستارگان تابناك آسمان امامت ، و معصوم از هر كژى و ناراستى اند و همه طبيبان ارواح انسان ها و داعيان خلق به سوى دارالسلام مى باشد، درود باد.
    كتابى كه در دسترس شما قرار مى گيرد، جلد، دوم ((جامع آيات و احاديث موضوعى نماز))است كه حاصل سعى مستمر اين بنده مى باشد شيوه اين كتاب مثل جلد اول است و جلد اول شامل چهارده فصل و جلد دوم شامل بيست و يك فصل است امكان دارد در جلد اول و دوم احاديثى تكرارى باشد، و آن هم به خاطر تكميل شدن فصل ها مى باشد.
    از خداوندى كه همه امور به دست نيرومند اوست ، عاجزانه خواستارم كه توفيق اتمام ساير مجلدات را به اين بنده ناچيز ارزانى فرمايد.
    از دوست دانشمندم ، حجة السلام و المسلمين سيد حسين اسلامى - دامت بركاته - كه در امر ويراستارى اين مجموعه يارى ام نمودند صميمانه سپاسگزارم واز خداوند بزرگ براى ايشان پاداش نيكو مساءلت دارم .
    عباس عزيزى اراكى حوزه علميه قم تابستان 1357.
    فصل پانزدهم : تعقيبات نماز
    آيات :
    70 - تعقيب نماز
    فاذا قضيتم الصلوة فاذكروا الله قياما و قعودا وعلى جنوبكم فاذا اطماءننتم فاقيموا الصلوة ان الصلوة كانت على المؤ منين كتابا موقوتا :
    و هنگامى كه نماز را به پايان رسانيديد، خدا را ياد كنيد در حال ايستادن و نشستن و به هنگامى كه به پهلو خوابيده ايد، و هر گاه آرامش يافتيد (و حالت خوف زايل گشت ) نماز را به (صورت معمول ) انجام دهيد، زيرا نماز وظيفه ثابت و معينى براى مؤ منان است .(سوره نساء، آيه 103)
    71 - اجابت از طرف خداوند:
    ادعونى استجب لى ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين :
    مرابخوانيد كه شما رااجابت خواهم كرد، آنان كه از پرستش من سرباز مى زنند، بزودى در حالى كه خوار باشند وارد دوزخ خواهند شد.
    (سوره مؤ من آيه 60)
    72 - هنگام زيان دعا مى كند
    و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منيبا
    هنگامى كه انسان را ارزيابى رسد، پروردگار خود را مى خواند و به سوى او باز مى گردد.(سوره زمر، آيه 8)
    73 - پاسخ دعا:
    واذا ساءلك عبادى من عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا وليؤ منوا بى لعلهم يرشدون
    و هنگامى كه بندگان من از تو درباره من سوال مى كنند(بگو) من نزديكم ! دعاى دعاكننده را، به هنگامى كه مرا مى خواند، پاسخ مى گويم ! پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند( و به مقصد برسند).
    (سوره بقره ، آيه 186)
    74 - دعا براى بيماران :
    امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء
    آيا جز او كسى هست كه دعاى بيچاره و درمانده را اجابت نمايد و عذاب را برطرف سازد.(سوره نمل ، آيه 61)
    75 - دعا در پنهانى :
    ادعو ربكم تضرعا و خفية انه لايحب المعتدين
    خدا را به تضرع و زارى و در پنهانى بخوانيد (و بر خلق ستم روا مداريد) كه خداوند ستمكاران را دوست ندارد. (سوره اعراف ، آيه 55).
    احاديث :
    853 - تاءثير دعا
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -:
    التعقيب بعد صلوة الفجر ابلغ فى طلب الرزق
    دعاى پس از نماز صبح براى جلب رزق مؤ ثرتر است .(بحارالانوار، ج 85، س 326، مستدرك الوسايل ، ج 1، ص 336)
    854 - صلوات بر محمد (ص ) و اهل بيتش
    قال الصادق - عليه السلام -
    كل دعاء يدعى الله - عزوجل - به محجوب عن السماء حتى يصلى على محمد و آل محمد
    هر دعايى كه خدا با آن خوانده شود، پوشيده است ، بالا نمى رود و به هدف اجابت نمى رسد مگر اين كه صلوات بر محمد و آل محمد (ع ) همراه باآن باشد (اصول كافى ، - ج 2، ص ‍ 493)
    855 - فضيلت تسبيح حضرت فاطمه (س ):
    قال الصادق - عليه السلام -
    تسبيح فاطمة الزهراء - عليهاالسلام - فى كل يوم فى دبر كل صلاة احب الى من صلاة الف ركعة فى كل يوم :
    تسبيح حضرت زهرا (س ) در هر روز در تعقيب هر فريضه نزد من محبوب تر است از به جا آوردن هزار ركعت نماز در هر روز (ثواب الاعمال ، ص 166)
    856 - تسبيح حضرت فاطمه (س ):
    قال الصادق - عليه السلام -:
    من سبح تسبيح فاطمة - عليها السلام - قبل ان يثنى رجله من صلوة الفريضة غفرله
    كسى كه در نمازهاى فريضه ، پس از سلام نماز و قبل از حركت از مصلى ، خداوند را به تسبيح فاطمه زهرا - سيدة النساء العالمين - تسبيح كند آمرزيده مى شود.(دعائم الاسلام ، ج 1 ص 168)
    857 - نماز و دعا:
    قال الصادق - عليه السلام -:
    ان الله - عزوجل - فرض عليكم الصلوات الخمس فى افضل الساعات فعليكم بالدعاء فى ادبار الصلوات
    همانا خداوند نمازهاى پنجگانه را در بهترين ساعتها بر شما واجب كرد، بنابراين بعد از نمازها دعا كنيد(بحارالانوار، ج 85، ص 320)
    858 - دعاى بعد از نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    من صلى صلوة و عقب الى اخرى فهو ضيف الله و حق على الله ان يكرم ضيفه
    هر كه نماز فريضه كند و بعد از آن تعقيب بخواند تا نماز ديگر (يعنى به خواندن دعاهايى كه بعد از نماز بايد خواند و قرائت قرآن و غيره مشغول گردد تا وقت نماز ديگر) پس آن بنده مهمان خدا مى باشد و حق است بر خداى - عزوجل - اينكه اكرام كند مهمان خود را. (بحارالانوار، ج 85 ص 322).
    859 - وقت استجابت دعا
    قال الصادق - عليه السلام -
    يستجاب الدعاء فى اربعة مواطن : فى الوتر و بعد الفجر و بعد الظهر و بعدالمغرب
    دعا در چهار وقت به اجابت مى رسد: 1 - در نماز وتر 2 - پس از نماز صبح 3 - بعد از نماز ظهر 4 - پس از مغرب (بحارالانوار، 85، ص 324 روضة المتقين ، ج 12 ص ‍ 38).
    860 - نماز واجابت دعا
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    من ادى فريضة فله عندالله دعوة مستجابه
    هركس نماز واجبى را به جاى آورد يك دعاى مستحب نزد خدا خواهد داشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 321).
    861 - دعاى نمازگزار
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    ثلاثه مواطن لاترد فيها دعوة عبد: رجل يكون فى برية حيث لايراه احد الاالله فيقوم فيصلى و رجل يكون معه فئة فيقر عنه اصحابه فبثبت و رجل يقوم من آخر الليل
    سه مورد است كه دعاى كسى در آن رد نمى شود: يكى آن مردى كه در بيابان باشد و كسى جز خدا او را نمى بيند برخيزيد و نماز گزارد. ديگر آن مردى كه با گروهى در جنگ باشد و ياران وى بگريزند و او استوار ماند. سوم آن كه مرد در آخر شب براى عبادت برخيزد.(كنزالعمال ، ج 2 - ص 102، ص 3336)
    862 - فضيلت والاى دعاى متصل به نماز
    قال على - عليه السلام -
    من جلس فى مصلاة ثانيا رجليه يذكر الله - تبارك الله و تعالى - وكل الله - عزوجل - به ملكا يقول : ازدد شرفا تكتب لك الحسنات و تمحى عنك السيئات و تبنى لك الدرجات حتى ينصرف
    كسى كه درجايگاه نمازش بنشيند، و به ذكر خداى تعالى و به تعقيبات بپردازد خداوند فرشته اى را بر او ماءمور و موكل مى گرداند كه به وى مى گويد: اى نمازگزارى كه مشغول به دعا هستى ، به شرف و كرامت و فضيلت خود بيفزا (يعنى بيشتر و زيادتر دعا كن ) كه از براى تو حسنات ثبت مى گردد و سيئات و بديهايت محو و نابود مى شود و درجات براى تو افزون مى گردد و اين گفتگو ادامه دارد تا وقتى كه او از دعا و تعقيباتش فارغ شود (دعائم الاسلام ، ج 1 ص 165).
    863 - امام كاظم (ع ) مشغول تعقيب نماز
    موسى بن جعفر - عليه السلام - انه يصلى الفجر فيعقب الى ان تطلع الشمس ثم يسجد سجدة ، فلايزال ساجدا حتى تزول الشمس و قد و كل من يترصد اوقات الصلاة فاذا اخبره و ثب يصيل من غير تجديد وضوء
    امام موسى كاظم (ع ) وقتى نماز صبح را به جا مى آورد تا طلوع آفتاب مشغول تعقيب و ذكر خدا مى شد و سالهايى كه در زندان بود، غالبا پس از نماز سر به سجده مى گذاشت و تا نزديك ظهر به دعا و ذكر حمد مشغول بود و چون فرا مى رسد برمى خاست و بدون (نياز به ) تجديد وضو به نماز مى ايستاد.(بحارالانوار، ج 48 ص 107)
    864 - كمال نماز با صلوات
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان من تما الصلوة اعطاء الزكوة (الفطرة ) كما ان الصلاة على النبى - صلى الله عليه و آله - من تمام الصلاة
    همانا پرداخت زكات فطره (در آخر ماه رمضان ) مايه تماميت روزه است چنان كه صلوات بر محمد (و آل او) باعث تماميت نماز است (يعنى نماز با صلوات و روزه بازكات فطره كامل مى شود).(وسائل الشيعه ، ج 6 و ص 221)
    865 - دعا كليد رحمت و روشنايى
    قال على - عليه السلام -
    الدعاء مفتاح الرحمة و مصباح الظلمة
    دعا كليد رحمت الهى و روشنايى بخش تاريكى هاست (ميزان الحكمه ، ج 3 ص 245).
    866 - استجابت دعا
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    ان الله يستجبى من عبده اذا صلى فى جماعة ثم ساءله حاجة ان ينصرف حتى يقضيها
    وقتى بنده نمازش را به جماعت بخواند وحاجتى از خدا بخواهد، خداوند او را حاجت روا خواهد كرد، زيرا شرم دارد خواسته او را برنياورد.(بحارالانوار، ج 88 ص 4)
    867 - استجابت دعا
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    ادعوا الله و انتم موقنون بالاجابة و اعلموا ان الله تعالى لايستجب دعاء من قلب غافل لاه
    بايقين به استجابت دعاى خويش ، خداوند را بخوانيد و بدانيد كه پروردگار - تبارك و تعالى - دعايى را كه از دل غافل و بى توجه برآيد، مستجاب نخواهد كرد(الاذكار، ص ‍ 356).
    868 - طلب حاجت بعد از نماز:
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الله - عزوجل - فرض عليكم الصلوات فى احب الاوقات اليه فاسئلوا الله حوائجكم عقيب فرائضكم
    به درستى كه خداوند نمازهاى واجب را در محبوبترين اوقات واجب كرد، پس حاجات خود را بعد از نمازهايتان بخواهيد.(بحارالانوار، ج 85 ص 324)
    869 - دعا، نردبان ترقى :
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    كاءنه قداستغنى غنى خذوا صلاته فاضربوا بها وجهه
    بنده مران بنگريد كه نماز به جاى آورد، ولى درخواست حاجت نكرد و گويا از من بى نياز است نمازش رابرگردانيد و برچهره اش بكوبيد(بحارالانوار، ج 82 ص 325)
    870 - تسبيح تربت :
    قال الصادق - عليه السلام -
    السجود على طين قبر الحسين - عليه السلام - ينورالى الارض السابعة و من كان معه سبحه من طين قبر الحسين - عليه السلام - كتب مسبحا و ان لم يسبح بها
    سجده بر تربت قبر حسين (ع ) تا زمين هفتم را نور باران مى كند، و كسى كه تسبيحى از خاك مرقد حسين عليه السلام با خود داشته باشد، تسبيح گوى حق محسوب مى شود، گرچه با آن تسبيح نگويد.(من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 268 و سائل الشيعه ج 3 ص 608)
    871 - دعا بعد ازنماز
    قال الباقر - عليه السلام -
    فاذا فرغت من الصلاة المكتوبة فانصب الى ربك فى الدعاء او ارعب اليه فى المساءلة
    هرگاه از نماز واجب فارغ شدى ، به دعا به سوى پروردگارت بپرداز و رغبت كن به سوى پروردگارت به سوال و درخواست .(مجمع البيان ، ج 10 ص 509)
    872 - استجابت دعا در چهار موقع
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    تفتح ابواب السماء و يستجاب الدعاء فى اربعة مواطن : عندالتقاء الصفوف فى سبيل الله وعند نزول الغيث وعند اقامة الصلاة وعند رؤ ية الكعبة
    چهار موقع درهاى آسمان را بگشايند و دعاها رامستجاب كنند:
    1 - هنگام تلاقى صفوف مبارزان در راه خدا
    2 - هنگام نزول باران
    3 - هنگام نماز
    4 - هنگام ديدار كعبه (نهج الفصاحه ، ص 1168)
    873 - بهترين ساعات براى استجابت دعا
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    و ارفعوا اليه ايديكم بالدعاء فى اوقات صلاتكم فانها افضل الساعات ينظرالله - عزوجل - فيها بالرحمة الى عباده و يجيبهم اذا ناجوه و يلبيهم اذا نادوه و يستجب لهم اذا دعوه
    و در اوقات نمازهايتان دستهاى خود را به دعا به سوى خدا برداريد، زيرا آن اوقات بهترين ساعات است و خداوند به سوى بندگانش با نظر رحمت نگاه مى كند وهنگامى كه با او مناجات كنند جواب مى دهد زمانى كه او را بخوانند، لبيك مى گويد و وقتى كه به درگاه او دعا كنند، اجابت مى فرمايد.(بحارالانوار، ج 96، ص 356)
    874 - دعا بعد از نماز واجب :
    قال الصادق - عليه السلام -
    الدعاء بعد الفريضة افضل من الصلوة تنفلا
    دعاى بعد از نماز واجب ، از به جا آوردن نماز نافله برتر است .(من لايحضره الفقيه ، ج 1 ص 962)
    875 - علت تاءخير اجابت دعا
    قال على - عليه السلام -
    لايقنطنك تاءخير اجابة الدعاء فان العطية على قدر النبية و ربما تاءخرت الاجابة ليكون ذلك الاعظم لاجر السائل ، و اجزل لعطاء النائل
    نبايد به تاءخير افتادن اجابت دعا تو را نااميد كند، زيرا عطا وبخشش خداوند به قدر نيت بنده است و چه بسا كه اجابت دعا طول كشد تا پاداش دعاكننده بزرگتر و عطاى بخشنده نيز بيشتر گردد(غررالحكم ، ص 238).
    876 - آثار تسبيح فاطمه زهرا (س )
    قال الصادق - عليه السلام -
    من سبح تسبيح فاطمة الزهراء - عليها السلام - قبل ان يثنى رجليه من صلاة الفريضة غفر الله له ، وليبداء بالتكبير
    هركس بعد از نماز واجب و قبل از اينكه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، تسبيح فاطمه زهرا (س ) رابه جا آورد، تمام گناهان او آمرزيده مى شود، و دراين تسبيح از ((الله اكبر))آغاز كند. (تهذيب الاحكام ، ج 2، ص 106)
    877 - امتياز دعا بعد از نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    الدعا بعد الفريضة اياك ان تدعه ، فان فضله بعد الفريضة كفضل الفريضة على النافلة
    مبادا دعاى بعد از فريضه را ترك كنى ، زيرا فضيلت و امتياز دعاى بعد از فريضه همچون برترى فريضه و نماز واجب برنافله است .(بحارالانوار، 85، ص 325)
    878 - مدام در خانه خدا زدن
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    ان المصلى ليقرع باب الملك و انه من يدم قرع الباب يوشك ان يفتح له
    به درستى كه نمازگزار در خانه خداوند را ميزند و كسى كه پيوسته درى را بكوبد، عاقبت آن درب به روى او باز خواهد شد.(نهج الفصاحه ، ص 827)
    879 - تعليم تسبيح فاطمه زهرا (س )
    قال الباقر - عليه السلام -
    ما عبدالله بشى ء من التحميد افضل من تسبيح فاطمة و لوكان شى ء افضل من لنحله رسول الله - صلى الله عليه و آله - فاطمة عليها السلام
    خداوند به چيزى برتر از تسبيح فاطمه (ع ) حمد و ستايش نشد واگر چيزى برتر از آن بود، هرآينه رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را به فاطمه زهرا (س ) مى بخشيد (مى آموخت ). (وسائل الشيعه ، ج 4 ص 1024).
    880 - سپر مؤ من
    قال على - عليه السلام -
    الدعاء ترس المؤ من
    دعا سپر مؤ من است . (ميزان الحكمه ، ج 3 ص 247)
    881 - مغز عبادت :
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    الدعاء مخ العبادة
    دعا مغز عبادت است . (ميزان الحكمه ، ج 3، ص 247)
    882 - دعا و اجابت الهى
    قال على - عليه السلام -
    من دعا الله اجابه
    هركه خدا را بخواند، خداوند او را پاسخ گويد.(غررالحكم ، ص 295)
    883 - دعا براى ديگران
    قال الصادق - عليه السلام -
    من قدم اربعين رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه استجيب له فيهم و فى نفسه
    هركس براى چهل تن از برادران (دينى ) خود دعاكند و سپس براى خود دعا كند، خدا، دعاى او را در حق آنان و او مستجاب كند.(المواعظ العدديه ، ص 274).
    884 - قساوت قلب مانع اجابت دعا
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الله - عزوجل - لايستجيب دعاء بظهر قلب قاس
    همانا خداى تعالى دعايى را كه از دل سخت و با قساوت برخاسته شود، اجابت نمى كند. (بحارالانوار، ج 93، ص 305، ميزان الحكمه ، ج 3، ص 257).
    885 - دعا مخزن اجابت :
    الدعاء كهف الاجابة كما ان السحاب كهف المطر
    دعا خزانه و گنجينه اجابت است ، چنان كه ابر مخزن باران است . (بحارالانوار، ج 93، ص 295).
    886 - دفع بلا به وسيله دعا:
    قال على - عليه السلام -:
    و ادفعوا امواج البلاء بالدعاء
    موج بلاها را به وسيله دعا از خود دفع كنيد. (بحارالانوار، ج 93، ص 301)
    887 - دعا و درمان :
    قال الصادق - عليه السلام -
    عليك بالدعاء فان فيه شفاء من كل داء
    برتو باد به دعا، زيرا دعا درمان هر دردى است . (ميزان الحكمه ، ج 3 ص 248)
    888 - شروط استجابت دعا:
    للدعاء شروط اربعة : الاول : احضار النية ، الثانى ، اخلاص السريرة الثالث : معرفة المسئول ، الرابع ،: الانصاف فى المساءلة
    براى دعا چهار شرط است :
    1 - حضور قلب
    2 - اخلاق باطن
    3 - شناخت و معرفت خدا
    4 - رعايت انصاف در سوال (المواعظ العدديه ، ص 126)
    889 - دعا در حال دل شكستن
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذ رق احدكم فليدع فان القلب لايرق حتى يخلص
    وقتى دل شما شكست دعا كنيد، زيرا دل تا خالص نگردد نمى شكند. (بحارالانوار، ج 93، ص 345)
    890 - بلند نمودن دستها هنگام دعا
    روى ان رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    كان اذا مد يديه فى الدعاء لم يرد هما حتى يمسح بهما وجهه
    روايت شده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام دعا دستهايش را بلند مى كرد وپس از دعا به صورت خود مى كشيد. (المواعظ العدديه ، باب 10، فصل 8)
    891 - لقمه حرام مانع استجابت دعا
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    من اكل لمقة حرام لم تقبل له صلوة اربعين ليلة و لم يستجب له دعوة اربعين صباحا
    كسيكه لقمه حرام بخورد، نماز چهل شب او قبول نمى شود، ودعاى چهل روز او به اجابت نمى رسد(دارالسلام ، نورى ، ج 4 ص 213)
    892 - نحوه گفتن تسبيح فاطمه زهرا (س )
    قال الصادق - عليه السلام -
    فى تسبيح فاطمة - عليها السلام - تبداء بالتكبير اربعا و ثلاثين ، ثم التحميد ثلاثا و ثلاثين ثم التسبيح ثلاثا و ثلاثين
    در تسبيح فاطمه (س ) باتكبير (الله اكبر) شروع كرده و سى و چهار مرتبه بگوى ، پس از آن سى و سه بار تحميد (الحمدلله ) و سپس سى و سه مرتبه تسبيح (سبحان الله ). (وسائل الشيعه ، ج 4 ص 1025 ج 2، فروع كافى ، كتاب الصلاة ، ص 342).
    893 تعقيبات نماز صبح
    قال الصادق - عليه السلام -
    الجلوس بعد صلاة الغداة فى التعقيب و الدعاء حتى تطلع الشمس ابلغ فى طلب الرزق من الضرب فى الارض
    هركس بعد از نماز صبح براى تعقيب و دعا تا طلوع خورشيد بنشيند، بهتر از در نورديدن زمين ، روزى راجلب مى كند.(وسائل الشيعه ، ج 4، ص 10 35).
    894 - درخواست نامشروع در دعا
    قال الصادق - عليه السلام -
    يا صاحب الدعاء! لا تسئل ما لايكون و لايحل
    اى دعاكننده ! چيزى را كه نشدنى و حرام است از خداوند درخواست مكن (چون به اجابت نمى رسد) (عدة الداعى ، ص 140)
    895 - دورى شيطان با گفتن تسبيح فاطمه (س )
    قال الباقر - عليه السلام -
    من سبح تسبيح فاطمة - عليهاالسلام - ثم استغفر غفر له ، و هى مائة باللسان و الف فى الميزان ، ويطرد الشيطان ، و يرضى الرحمان
    هر كس كه تسبيح حضرت فاطمه (س ) را به جاى آورد و پس از آن استغفار كند مورد مغفرت قرار مى گيرد و آن تسبيح به زبان ، صد مرتبه است و در ميزان (اعمال ) هزار خواهد بود و شيطان را دور كرده و خداى رحمان را خشنود مى نمايد.(وسائل الشيعه ، ج 4، ص 1023، ح 3)
    896 - تسبيح بعد از نماز واجب :
    قال الصادق - عليه السلام -
    من سبح تسبيح فاطمة - عليهاالسلام - فى دبر المكتوبه من قبل ان يبسط رجليه اوجب الله له الجنة
    هركس تسبيح فاطمه (س ) را در نماز واجب و قبل از اينكه از حالت جلوس تشهد و سلام خارج شود به جا آورد، خدا بهشت را بر او واجب كند. (فلاح السائل ، ص 165).
    897 - مداومت برگفتن تسبيح
    قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -
    يافاطمة ! اعطيك ما هو خير لك من خادم و من الدنيا بما فيها، تكبرين الله بعد كل صلاة اربعا و ثلاثين تكبيرة ، وتحمدين الله ثلاثا و ثلاثين تحميدة ، و تسبحين الله ثلاثا و ثلاثين تسبيحة ، ثم تخمين ذلك بلااله الا الله ، وذلك خير لك من الذين اردت و من الدنيا و ما فيها فلزمت - صلوات الله عليها - هذاالتسبيح بعد كل صلاة ، و نسب اليها
    اى فاطمه ! به تو چيزى را عطا كنم كه از خدمتكار و دنيا با آنچه در آن است بهتر باشد بعد از نماز سى و چهار مرتبه ((الله اكبر))سى و سه مرتبه ((الحمدلله ))و سى و سه مرتبه ((سبحان الله ))بگو و پس از آن را به ((لااله الاالله ))ختم كن اين كار براى تو بهتر است از آنچه مى خواهى و از دنيا وآنچه در آن است پس حضرت زهرا (س ) پس از هر نماز به اين تسبيح مداومت كرد و منسوب به او گرديد. (بحارالانوار، ج 85، ص 336).
    898 - تسبيح هنگام خواب
    قال الصادق - عليه السلام -
    من باب على تسبيح فاطمة - عليهاالسلام - كان من الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات
    هركس شب را با تسبيح فاطمه (س ) سپرى كند (و هنگام خواب تسبيح گويد) از مردان و زنانى باشد كه خدا را زياد ياد مى كنند. (سفينة البحار، ج 1 ص 593).
    899 - آمين گفتن
    قال الصادق - عليه السلام -
    الداعى و المؤ من شريكان
    دعا كننده و آمين گوينده دراجر و استجابت دعاى شان شريك هستند (يكسانند). (المواعظ العدديه ، ج 342).
    900 - تاءثير تسبيح فاطمه زهرا (س )
    قال الصادق - عليه السلام -
    من سبح الله فى دبر الفريضة تسبيح فاطمة الزهراء - عليهاالسلام - مائة مرة و اتبعها بلااله الاالله غفر الله له
    هركس بعد از نماز واجب با تسبيح حضرت فاطمه زهرا (س ) صدبار به تسبيح خداى متعال بپردازد و به دنبال آن ((لااله الاالله ))بگويد، خداوند او رامشمول مغفرت خود مى كند. (فروع كافى ، ج 3، كتاب الصلاة ، باب دعا، نماز 70 - ص 342).
    901 - نجات از شقاوت با گفتن تسبيح فاطمه (س )
    قال الصادق - عليه السلام -
    يا اباهارون ! انا ناءمر صبياننا بتسبيح فاطمة - عليهاالسلام - كما ناءمرهم بالصلاة ، فالزمه ، فانه لم يلزمه عبد فشقى
    اى اباهارون ! ما بچه هاى خود را همان طور كه به نماز امر مى كنيم ، به تسبيح حضرت فاطمه (س ) نيز امر مى كنيم تو نيز بر آن مداومت كن ، زيرا بنده شقى (و بدبخت معنوى ) بدان پاى بند نمى شود.(فروع كافى ، كتاب الصلاة ص 343، ح 13).
    902 - گفتن تسبيح قبل از خواب
    قال الصادق - عليه السلام -
    تسبيح فاطمة الزهراء، عليهاالسلام - اذا اخذت مضجعك ، فكبر الله اربعا وثلاثين ، واحمده ثلاثا و ثلاثين ، وسبحه ثلاثا و ثلاثين ، وتقراء آية الكرسى و المعوذتين و عشر آيات من اول الصافات و عشرا من آخرها
    (يكى از جاهايى كه ) تسبيح حضرت فاطمه زهرا (س ) (گفتن آن وارد است ) هنگامى است كه به خوابگاه خود رفتى ، سى و چهار بار ((الله اكبر))بگو و سى و سه بار ((الحمدالله ))و سى و سه بار ((سبحان الله ))و آية الكرسى ومعوذتين را (قل اعوذ برب الفلق ، و قل اعوذبرب الناس ) و ده آيه از اول سوره صافات و ده آيه از آخر آن را بخوان . (اصول كافى ، ج 2، ص 536)
    903 - موالات تسبيح فاطمه زهرا (س )
    قال محمدبن جعفر:
    انه كان يسبح فاطمة - صلى الله عليها - فيصله ولا يقطعه
    امام صادق عليه السلام تسبيح حضرت فاطمه زهرا (س ) را متصلا انجام مى داد و آن را قطع نمى كرد. (فروع كافى ، ج 3، كتاب الصلاة باب دعا، نماز 120، ص 345).
    904 - آثار تعقيب نماز صبح :
    ما استنزل الرزق بشى ء مثل التعقيب فيمابين طلوع الفجر الى طلوع الشمس
    چيزى رزق آفرين تر از تعقيب بين نماز صبح وطلوع آفتاب نيست . (وسائل الشيعه ، ج 4 ص 1036).
    فصل شانزدهم : نماز معصومين (ع )
    آيات :
    76 - نماز، اولين فرمان به موسى (ع )
    اننى اناالله لااله الا انا فاعبدنى و اقم الصلوة لذكرى
    من الله هستم و معبودى جز من نيست ، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من به پادار. (سوره طه ، آيه 14).
    77 - اسحاق و يعقوب (ع ) و نماز
    و وهبنا له اسحق و يعقوب نافلة وكلا جعلنا صالحين وجعلناهم ائمة يهدون بامرنا واوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين
    ما به ابراهيم اسحاق و فرزند زاده اش يعقوب را عطا كرديم و همه را صالح و شايسته و لايق مقام نبوت قرار داديم ، و آنان را به پيشوايى خلق برگزيديم تا مردم را هدايت كنند، و هر كار نيكو را از انواع عبادات و خيرات مخصوصا اقامه نماز و اداى زكات رابه آنان وحى كرديم و ايشان براى مابندگان سر به فرمان بودند. (سوره انبياء، آيات 72، و 73).
    78 - نماز حضرت زكريا (ع )
    هو قائم يصلى فى المحراب :
    حضرت زكريا (ع ) در محراب ايستاده مشغول نماز بود. (سوره آل عمران ، آيه 38).
    79 - حضرت شعيب (ع ) و نماز
    قالو يا شعيب اصوتك تاءمرك ان نترك ما يعبد اباؤ نا او ان نفعل فى اموالنا مانشاء انك لانت الحليم الرشيد
    گفتند: اى شعيب ! آيا نمازت تو را دستور مى دهد كه ما آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك گوييم و آنچه رامى خواهيم در اموالمان انجام ندهيم ؟ تو مرد بردبار و رشيدى هستى . (سوره هود، آيه 87)
    80 - نماز در آيين حضرت عيسى (ع )
    واوصانى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا
    عيسى گفت : خداوند به من سفارش كرده تا زنده ام نماز و زكات را به پاى دارم . (سوره مريم ، آيه 31).
    81 - پيامبر اسلام (ص ) ونماز
    فسبح بحمد ربك و كن من الساجدين ، و اعبد ربك حتى ياءتيك اليقين :
    و به ستايش پروردگارت تسبيح كند (و از نمازگزاران باش ) و دايم به پرستش وعبادت خداى خود مشغول باش تا لحظه مرگ تو فرا رسد. (سوره حجر، آيات 98 - 99)
    82 - دعوت رسول الله صلى الله عليه و آله به نماز شب
    و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا
    پاسى از شب را از خواب برخيز و قرآن (و نماز) بخوان . اين يك وظيفه اضافى براى توست تا پروردگارت تو رابه مقامى در خور ستايش برانگيزد. (سوره اسراء، آيه 79)
    83 - زكات دادن در حال نماز
    انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة و هم راكعون :
    سرپرست و ولى شما خدا ورسول او است و مؤ منانى كه نماز به پاداشته و در حال ركوع به بى نوايان زكات مى دهند. (سوره مائده ، آيه 55).
    احاديث :
    905 - نماز حضرت ابراهيم (ع )
    فى عدة الداعى :
    روى ان ابراهيم - عليه السلام - كان يسمع تاءوهه على حد ميل حتى مدحه الله بقوله : ان ابراهيم لحليم اواه منيب وكان فى صلوته يسمع له ازير كازير المرجل و كذلك يسمع من صدر سيدنا رسول الله - صلى الله عليه و آله - مثل ذلك و كانت فاطمة - عليهاالسلام - تنهج فى الصلوة من خيفة الله .
    روايت شده كه صداى آه و زارى ابراهيم (ع ) از فاصله يك ميلى (چهارهزار ذراع ) شنيده مى شد، تا آن حد كه خداوند وى را به اين كلام ستود و فرمود: ((همانا ابراهيم ، بردبار، بسيار آه كشنده و انابه كننده به سوى خدا بود))در نماز صدايى مانند صداى ديگ شنيده مى شد و فاطمه (س ) در نماز از خوف خدا از حاى عدى خارج مى گرديد وفس وى به شماره مى افتاد. (مستدرك الوسائل ، كتاب الصلوة ، باب 2، حديث 15).
    906 - خشوع پيامبر خدا (ص ) در نماز
    كان النبى -صلى الله عليه وآله - اذا قام الى الصلوة يغير وجهه خوفا من الله .
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - هرگاه كه به نماز مى ايستاد، صورت مباركش خوف از خداوند متعال دگرگون مى شد. (بحارالانوار، ج 84، ص 248).
    907 - نماز اول وقت پيامبر (ص )
    عن عائشة قال : كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يحدثنا ونحدثه فاذا حضرت الصلوة فكانه لم يعرفنا و لم نعرفه اشتغالا بعظمة الله .
    پيامبر خدا (ص ) با ما سخن مى گفت و ما با وى سخن مى گفتيم ، چون هنگام نماز فرا مى رسيد، پيامبر خدا (ص ) به سبب توجه به عظمت حق تعالى ، چنان مى نمود كه گويى ما را نشناخته و ما او را مى شناسيم . (محجة البيضاء، ج 1 ص 350)
    908 - رسول خدا -صلى الله عليه وآله - و ذكر قنوت
    قال الصادق - عليه السلام -
    وكان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يستغفر الله فى الوتر سبعين مرة و يقول : هذا مقام العائذ بك من النار سبع مرات
    رسول خدا (ص ) در قنوت نماز وتر هفتاد بار ((استغفرالله ))وهفت بار هذا ماقم العائذ بك من النار))(يعنى اين جايگاه كسى است كه از آتش به تو پناه آورده است ) مى گفت . (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 610).
    909 - خضوع رسول خدا (ص ) در نماز
    روى ان النبى -صلى الله عليه وآله - كان اذا قام الى الصلاة كانه ثوب ملقى :
    پيامبر اسلام (ص ) هروقت به نماز مى پرداخت (چنان بى حركت بود كه ) گويا جامه اى پهن شده بر روى زمين بود. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 381، بحار، ج 84 ص 248).
    910 - علاقه شديد پيامبر (ص ) به نماز
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    انا لااشبع من الصلاة
    من هرگز از نماز سير نمى شوم . (ميزان الحكمه ج 5، ص 367، امالى صدوق ، ج 2 ص 141).
    911 - نماز، نور چشم پيامبر (ص )
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله جعل قرة عينى فى الصلاة وحببهاالى
    همانا خداوند روشنى چشم مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من نمود.
    (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 367، امالى شيخ صدوق ، ج 2، ص 141).
    912 - سجده پيامبر (ص ) بعد از خواب
    قال الباقر - عليه السلام -
    ما استيقظ رسول الله -صلى الله عليه وآله - من نوم الا خرالله ساجدا هرگاه پيامبر خدا (ص ) از خواب برمى خاست ، براى خدا سجده مى كرد. (مكارم الاخلاق ، ص ‍ 39).
    913 - جاذبه نماز
    قال على - عليه السلام -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - لايؤ ثر على الصلوة عشاة ولاغيره و كان اذا دخل وقتها كانه لايعرف اهلا ولا جميعا
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - نه شام و نه چيز ديگرى را بر نماز مقدم نمى داشت و چون وقت نماز فرا مى رسيد، ديگر نه خانواده مى شناخت ونه دوست . (سنن نبوى ، ص ‍ 14).
    914 - گريه پيامبر (ص ) در نماز
    قال السجاد - عليه السلام -
    كان يبكى حتى يبتل مصلاه خشية من الله - عزوجل - من غير جرم
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - با اين كه بى گناه بود اما از خوف خداوند چنان در نماز مى گريست كه جانمازش خيس مى شد. (سنن النبى ، ص 32)
    915 - شيوه نماز رسول خدا (ص )
    انه كان يرفع بصره الى السماء فى صلاته ، فلما نزلت هذه الاية طاءطاء راءسه و رمى ببصره الى الارض
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - در نماز چشمانش را به آسمان مى دوخت و چون آيه : ((فى صلوتهم خاشعون ))نازل شد، سر خود را به زير افكند و سجده گاه خود را مى نگريست . (بحارالانوار، ج 84، ص 228).
    916 - رسول خدا (ص ) همراه با مؤ دن
    قال الباقر - عليه السلام -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا سمع المؤ ذن يوذن قال مثل مايقوله فى كل شى ء
    زمانى كه رسول خدا -صلى الله عليه وآله - صداى اذان مؤ ذن را مى شنيد، گفته هاى او را تكرار مى كرد. (وسائل الشيعه ، ج 5 ص 454)
    917 - عاطفه رسول خدا (ص ) در حال نماز
    قال الباقر - عليه السلام -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يسمع صوت الصبى يبكى و هو فى الصلوة فيخفف الصلوة فتصير اليه امه
    هرگاه رسول خدا (ص ) درنماز، صداى گريه كودكى را مى شنيد، نماز خود را سبك تر مى خواند تا مادر آن كودك (كه در نماز جماعت بود) بچه اش را آرام كند. (سنن النبى ، ص ‍ 273).
    918 - قال على - عليه السلام -
    ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - كان اذا دخل المسجد قال : اللهم افتح لى ابواب رحمتك
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - در هنگام ورود به مسجد مى فرمود: خداوندا! درهاى رحمت خويش را بر من بگشا. (مستدرك الوسائل ، ج 3 و ص 389).
    919 - فرمان نماز براى رسول خدا (ص )
    قال على - عليه السلام -
    و كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - نصبا بالصلاة بعدالتبشير له بالجنة لقول الله سبحانه واءمر اهلك بالصلاة واصطبر عليها فكان ياءمر بها اهله ويصبر عليها نفسه
    پيامبر (ص ) پس از آن كه مژده بهشت را دريافت ، خود را براى نماز به رنج مى افكند واين به دليل فرمان خداوند سبحان بود كه مى فرمود: كسان خويش را به خواندن نماز فرمان ده و خود برانجام آن پايدار باش ))پس آن حضرت خاندان خود را به نماز فرمان مى داد و خود با شكيبايى در انجام آن مى كوشيد. (نهج البلاغه ، خطبه 190).
    920 - نماز بازگشت از سفر
    وقدكان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا قدم دخل المسجد اولا و صلى ركعتين ثم دخل البيت
    چون رسول خدا (ص ) از سفرمراجعت مى نمود، ابتدا به مسجد مى رفت و دو ركعت نماز مى خواند سپس به خانه تشريف مى برد. (محجة البيضاء، ج 4، ص 76).
    921 - نماز هنگام سفر
    قال على - عليه السلام -
    كان النبى -صلى الله عليه وآله - اذا قدم من سفر يصلى ركعتين
    پيامبر اسلام (ص ) هنگام بازگشت از سفر دو ركعت نماز مى خواند. (كنزالعمال ، حديث 17647، ميزان الحكمه ، ج 9ص 474) .
    922 - نماز رسول خدا (ص ) در هر منزل
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    انه لم يرتحل من منزل الا صلى فيه ركعتين و قال : حتى يشهد على بالصلوة
    رسول خدا (ص ) از منزلى كوچ نمى كردند، مگرآن كه در آن دو ركعت نماز مى خواند و مى فرمود: تا اين محل روز قيامت برنماز خواندن من گواهى دهد. (مستدرك الوسايل ، ج 8 ص ‍ 245)
    923 - نماز پيامبر (ص ) درجنگ احزاب
    ان النى -صلى الله عليه وآله - صلى يوم الاحزاب ايمائا
    پيغمبر (ص ) در جنگ احزاب با اشاره نماز خواند. (تفسير نمونه ، ج 2، ص 148)
    924 - يادآوير پيامبر (ص ) براى نماز
    عن انس :
    ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - كان ياءتى بيت فاطمة ستته اشهر، اذا خرج الى صلاة الفجر يقول : يا اهل البيت ! الصلاة الصلاة يا اهل البيت ! انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس و يطهركم تطهيرا
    انس بن مالك مى گويد: پيامبر اكرم (ص ) در مدت شش ماه همه روز بعد از نماز صبح در كنار خانه فاطمه (س ) ندا در مى داد: اى صاحب خانه ! نماز، نماز (وقت نماز فرا رسيد) و اى اهل بيت ! همانا خداوند خواسته است تا شما را از پليدى هاى شرك و گناه و رذايل اخلاقى پاك نگاه دارد. (تفسير سيوطى ، ج 5، ص 198).
    925 - بى هوش شدن رسول خدا (ص )
    فانظر الى عرشى ، قال رسول الله -صلى الله عليه وآله - فنظرت الى عظمة ذهبت لها نفسى و غشى على فالهمت ان قلت : سبحان ربى العظيم و بحمده لعظم ما راءيت فلما قلت ذلك تجلى الغشى ء عنى حتى قلتها سبعا الهم ذلك ، فرجعت الى نفسى كما كانت
    به عرش من بنگر، رسول الله (ص ) فرمود: پس به آن چنان عظمتى نگريستم كه بى هوش شدم آن گاه به من الهام شد و به جهت عظمت آنچه كه ديدم ، گفتم ، منزه است پروردگار بزرگ من وسپاس او راست چون اين را بگفتم ، از حالت غشوه به درآمدم و با الهامى كه به من مى شد، هفت بار آن ذكر راگفتم وكاملا به حالت طبيعى خود بازگشتم ... (علل الشرايع ، ج 2، ص 312).
    926 - براى نماز خود را به مشقت مى انداخت
    قال على - عليه السلام -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - نصبا بالصلاة بعدالتشبيرله بالجنة لقول الله سبحانه : واءمر اهلك بالصلاة واصطبر عليها فكان ياءمر اهله و يصبر عليها نفسه
    پس از آن كه رسول خدا (ص ) مژده بهشت را دريافت براى نماز، خود را به رنج و مشقت مى افكند چراكه خداوند سبحان فرموده بود: كسان خويش را به خواندن نماز فرمان ده ، و خود بر آن پايدارى ورز. از اين رو، حضرتش خاندان خود را به نماز امر مى كرد و خود با شكيبايى در انجام آن مى كوشيد. (نهج البلاغه خطبه 199).
    927 - پناه رسول خدا -صلى الله عليه وآله - به نماز
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    كانوا (يعنى الانبياء) يفزعون اذا فزعوا الى الصلاة
    پيامبران خدا چنان بودند كه چون دچار نگرانى مى شدند،به نماز پناه مى بردند. (تفسير درالمنثور، ج 1، ص 67)
    928 - سيره رسول خدا (ص ) در نماز عيد
    كان النبى -صلى الله عليه وآله - يخرج يوم الفطر والاضحى رافعا صوته بالتكبير
    سيره پيامبر گرامى اسلام (ص ) اين بود كه با صداى بلند تكبير مى گفت و به نماز عيد فطر و قربان مى رفت . (بحار الانوار، ج 91، ص 118)
    929 - نماز اميرالمؤ منين (ع )
    قال الصادق - عليه السلام -
    و كان على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة فقال : وجهت وجهى للذى فطرالسموات والارض ، تغير لونه حتى يعرف ذلك فى وجهه
    وقتى على (ع ) به نماز مى ايستاد و آيه شريفه : ((رو مى آورم با تمام وجودم به كسى كه آسمانها وزمين را آفريد))را مى خواند، رنگ و چهره مبارك او متغير مى شد، به طورى كه تغيير حالت و دگرگونى از صورت مباركش به خوبى مشاهده مى گشت . (ميزان الحكمه ، ج 5 ص 381).
    930 - نماز خانه حضرت على (ع )
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان لعلى - عليه السلام - بيت ليس فيه شى ء الافراش وسيف و مصحف و كان يصلى فيه
    على (ع ) در خانه خود اتاقى داشت كه در آن ، غير از فرش و شمشير و قرآن چيز ديگرى نبود و او در آن اتاق نماز مى خواند. (سفينة البحار، ج 1، ص 470).
    931 - اضطراب على (ع ) در حال نماز
    و كان على - عليه السلام - اذا حضر وقت الصلوة يتململ و يتزلزل فيقال له : مالك يا اميرالمؤ منين ؟ فيقول : جاء وقت امانة عرضها الله على المسوات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها
    چون وقت نماز فرا مى رسيد، على (ع ) به خود مى پيچيد و مى لرزيد، به او مى گفتند: اى اميرالمؤ منين ! تو را چه شده است ؟ مى فرمود: وقت اداى امانتى شده است كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرده وآنها از قبول آن ابا كردند واز آن بيمناك شدند. (محجة البيضاء، ج 1 ص 378).
    932 - هزار ركعت نماز در پايان عمر على (ع )
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان عليا فى آخر عمره يصلى فى كل يوم و ليلة الف ركعة
    على (ع ) در آخر عمر خويش ، شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد. (بحارالانوار، ج 41، ص 24)
    933 - در آوردن تير از پاى على (ع ) در حال نماز
    ينسب الى مولانا اميرالمؤ منين - عليه السلام - انه وقع رجله نصل فلم ، يكن من اخراجه فقالت فاطمة - عليها السلام - اخرجوه فى حال صلاته فانه لايحس بما يجرى عليه حينئذ فاخرج و هو - عليه السلام - فى صلاته
    در مورد حضرت (ع ) آمده است كه در يكى ازجنگها تيرى به پاى آن حضرت فرو رفته بود و بيرون آوردن آن ممكن نمى شد، فاطمه (س ) فرمود: آن را در حال نماز از پايش بيرون آوريد، زيرا در آن حال ، آنچه رابراو مى گذرد احساس نمى كند. براساس سفارش فاطمه (س ) هنگامى كه امام مشغول نماز بود، تير را از پايش بيرون مى كشيدند. (محجة البيضاء، ج 1 ص 397).

  2. #2
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    934 - عبادت على (ع )
    قال على - عليه السلام -
    الهى هذعه صلاتى صلبتها لالحاجة منك اليها، ولارغبة منك فيها، الا تعظيما و طاعة و اجابة لك الى ما امرتنى به الهى ان كان فيها خلل او نقص من ركوعها او سجودها، لاتؤ اخذنى و تفضل على بالقبول و الغفران
    بارخدايا! اين نماز را كه در پيشگاه تو به جاى آوردم ، نه به جهت نيازى است كه تو به آن دارى و نه به خاطر ميل و رغبتى است كه در آن دارى ، بلكه براى بزرگداشت و پذيرش فرمان تو است كه مرا به انجام آن فرمان داده اى خداى من ! اگر در نماز من عيبى است و يا ركوع و سجود آن ناقص است مرا بازخواست مكن و با پذيرش و آمرزش خود بر من تفضل و عنايت فرما(كه من درهمه حال به تومحتاجم ) (بحارالانوار، ج 83، ص 38).
    935 - نمازگزار واقعى
    اهدى الى الرسول الله -صلى الله عليه وآله - ناقتان عظيمتان فجعل احديهما لمن يصلى ركعتين لايهم فيهما بشى ء من امر الدنيا، و لم يحجبه احد سوى على - عليه السلام - فاعطاه كلتيهما
    دو شتر بزرگ به رسول خدا -صلى الله عليه وآله - هديه دادند آن حضرت فرمود: كسى كه دو ركعت نماز به جاى آورد و به چيزى از امور دنيا نينديشد يكى از شتران را به او مى دهم كسى به پيامبر اسلام (ص ) پاسخ مثبت نداد تنها على (ع ) توانست چنين نمازى بگزارد و رسول خدا -صلى الله عليه وآله - هر دو شتر را به او دادند. (بحارالانوار، ج 41 ص ‍ 18)
    936 - نماز پيامبر (ص )
    عن على - عليه السلام -
    انه كان اذا دخل الصلاة كان كانه بناء ثابت او عمود قائم لايتحرك و كان ربما ركع او سجد فيقع الطير عليه ، و لم يطق احد ان يحكى صلاة رسول الله -صلى الله عليه وآله - الاعلى بن ابى طالب و على بن الحسين - عليهماالسلام زمانى كه رسول خدا -صلى الله عليه وآله - نماز را شروع مى كرد گويى بنايى ثابت و عمودى قائم و بى حركت است و چه بسا در حال ركوع و سجود پرنده بر پيكر او مى نشست و كسى جز على بن ابيطالب (ع ) و على بن الحسين زين العابدين (ع ) نمى توانست همانند رسول خدا -صلى الله عليه وآله - نمازگزارد. (بحارالانوار، ج 84 ص 265، ميزان الحكمه ، ج 5، ص 382).
    937 - على (ع ) و نماز در نخلستان
    قال الباقر - عليه السلام -
    كما كان يفعل اميرالمؤ منين - عليه السلام - كان له خمسائة نخلة و كان يصلى عند كل نخلة ركعتين
    اميرالمؤ منين (ع ) پانصد نخل داشت و در زير هر نخلى دو ركعت نماز به جا مى آورد.
    938 - على (ع ) و نماز شب در عمليات
    قال على - عليه السلام -
    ما تركت صلاة الليل منذ سمعت قول النبى -صلى الله عليه وآله - صلاة الليل نور، فقال ابن الكواء و ليلة الهرير؟ قال : و ليلة الهرير
    از روزى كه رسول خدا (ص ) فرمود: ((نماز شب نور است ))نماز شب را ترك نكردم ابن كواء از حضرت پرسيد حتى : در ليلة الهرير (شب عمليات جنگ صفين ) امام فرمود: حتى در آن شب . (بحارالانوار، ج 41، ص 17).
    939 - على (ع ) و تلاوت آيه در حال نماز.
    كان على - عليه السلام - اذا قام الى الصلاة فقال : وجهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض تغير لونه حتى يعرف ذلك فى وجهه
    امام على - عليه السلام - هنگامى كه به نماز مى ايستاد و آيه ((همانا روى مى آورم به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريد))مى خواند، رنگ آن حضرت چنان تغيير مى كرد كه از چهره او كاملا نمايان بود. (فلاح السائل ، حديث 101).
    940 - توجه على (ع ) به نماز در هنگام جنگ
    كان على يوما فى حرب صفين مشتغلا بالحرب والقتال ، و هو مع ذلك بين الصفين مراقب الشمس فقال له ابن عباس : يا اميرالمؤ منين ماهذا لفعل ؟ قال : انظرالى الزواجل حتى نصلى ، فقال له ابن عباس و هل هذا وقت صلاة ؟ ان عندنا لشغلا بالقتال عن الصلاة فقال : على ما نقاتلهم ؟ انما نقاتلهم على الصلاة قال و لم يترك صلاد الليل قط حتى ليلة الهرير؟
    روزى در جنگ صفين حضرت على (ع ) در حالى كه مشغول جنگ بود مرتب به خورشيد نگه مى كرد ابن عباس عرض كرد: يا اميرالمومنى ! اين چه كارى است كه شما انجام مى دهيد؟ حضرت فرمود: نگاه مى كنم تا موقع فرا رسيدن ظهر نماز را ((در اول وقت ))بخوانم ابن عباس گفت : آيا حالا وقت نماز است ؟ ما مشغول جنگ هستيم حضرت فرمود: مگر ما براى چه چيزى مى جنگيم ؟ به درستى كه ما براى نماز جنگ ميكنيم ، ابن عباس گفت : قطعا نماز شب على (ع ) حتى در ليلة الهرير هم ترك نشد. (بحارالانوار، ج 83، ص ‍ 23)
    941 - نماز و رفع ناراحتى
    عن ابى عبدلله - عليه السلام - قال
    كان على - عليه السلام - اذا هاله شى ء فزع الى الصلاة ثم تلى هذه الاية واستعينوا بالصبر و الصلاة
    هنگامى كه براى اميرالمؤ منين (ع ) مشكلى پيش مى آمد، به نماز پناه مى برد(و ناراحتى خويش را از طريق نماز جبران مى كرد) و آيه از شكيبايى ونماز يارى جوييد، را تلاوت مى كرد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 263).
    942 - على (ع ) و نماز از جهت خشوع
    قال على - عليه السلام -
    امنت بالله ولو ضربت عنقى فاذا ركعت فقل : اللهم لك ركعت ولك خشعت ولك اسلمت و بك امنت و عليك توكلت وانت ربى خشع لك وجهى وسمعى و بصرى و شعرى و بشرى و لحمى و دمى و مخى و عصبى و عظامى اقلت الارض من لله رب العالمين
    ايمان آورده ام به خداوند، اگر چه گردنم زده شود هنگام ركوع بگو: بار پروردگارا! براى تو ركوع مى كنم و براى تو است خشوع من و براى تو است اسلام من و به تو ايمان دارم و بر تو توكل مى نمايم ، و توپروردگار منى كه خاشع است براى تو صورت وگوش و چشم و مو پوست و گوشت وخون و مغز اعصاب واستخوانم و آنچه از من است در روى زمين ، همه از خداوند است كه پروردگار عالميان است . (من لايحضره الفقيه ، ج 1 ص 311، حديث 927).
    943 - حضرت على (ع ) نماز شب
    قال على - عليه السلام -
    ما تركت صلاة الليل منذ سمعت قول النبى -صلى الله عليه وآله - صلاة الليل نور فقال ابن الكواء! و ليلة الهرير؟ قال : ولا ليلة الهرير حضرت على (ع ) فرمود: از روزى كه شنيدم پيامبر اسلام (ص ) فرمود: ((نماز شب نور))هيچگاه آن را ترك نكردم ابن كواء از حضرت پرسيد: حتى در ليلة الهرير (شب عمليات جنگ صفين ) امام على (ع ) فرمود: حتى در ليلة الهرير. (بحارالانوار ج 40، ص 17).
    944 - ماءموريت اهل بيت (ع )
    عن ابى جعفر - عليه السلام - قال
    كان على - عليه السلام - يقول : انا اهل البيت امرنا ان نطعم الطعام ، و نؤ دى فى النائبة و نصلى اذا نام الناس .
    از امام باقر (ع ) نقل شده كه فرمود: على (ع ) مى فرمود: ما اهل بيت ماءمور شده ايم (به گرسنگان ) غذا ذهيم و در مصيبتها صبور باشيم و آن گاه كه مردم خفته اند نماز بخوانيم . (بحارالانوار، ج 87، ص 154).
    945 - ارزش نماز جمعه نزد على (ع )
    عن وهب بن جعفر قال :
    ان عليا - عليه السلام - كان يقول : لان ادع شهود حضور الاضحى عشر مرات احب الى من ان ادع شهود حضور الجمعة مرة واحدة من غير علة وهب بن جعفر گويد: على (ع ) مى فرمود: اگر ده سال حضور در نماز عيد قربان راترك نمايم ، بهتر است از اين كه يك بار بدون علت در نماز جمعه حاضر نشوم (بحارالانوار، ج 104، ص 316).
    496 - ركوع طولانى
    عن ابى عبدالله - عليه السلام -
    كان على يركع فيسل عرقه حيت يطافى عرقه من طول قيامه
    اميرالمؤ منين (ع ) ركوع نماز را آن قدر طولانى مى كرد كه عرق از ساق پاى وى جارى و زير قدمهاى مباركش تر مى شد. (بحار الانوار، ج 85، ص 110).
    947 - اولين نمازگزار
    قال على - عليه السلام -
    اللهم انى اول من اناب و سمع و اجاب ، لم يسبقنى الا رسول الله -صلى الله عليه وآله - بالصلوة
    بارخدايا! من نخستين كسى هستم كه به حق رسيده و آن را شنيد و پذيرفت هيچ كس بر نماز بر من پيشى نگرفت ، مگر رسول خدا (ص ) (نهج البلاغه ، خطبه 131).
    948 - على (ع ) و رزوى هزار ركعت نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان عليا فى آخر عمره يصلى فى كل يوم وليلة الف ركعة
    اميرالمؤ منين على (ع ) در پايان عمر خود، شبانه روز هزار ركعت نماز به جاى مى آورد. (بحارالانوار، ج 41، ص 24).
    949 - استعانت از نماز براى جنگ
    قال على - عليه السلام -
    الا انكم ملاقوا العدو غدا ان شاء الله ، فاطيلوا اليلة القيام و اكثروا تلاوة القرآن و اسئلوا الله الصبر و النصر
    (درنبرد معروف صفين و پيش از آغاز جنگ ، اميرالمؤ منين ، (ع ) به دلير مردان همراه خود خطاب كرد و فرمود:) شما - ان شاء الله - فردا با دشمن درگير خواهيد شد پس امشب را بيشتر به نماز مشغول باشيد و قرآن را بسيار تلاوت كنيد واز خداوند صبر و نصرت استقامت و پيروزى ) بخواهيد. (بحارالانوار، ج 35، ص 100).
    950 - برپايى نماز به وجود على (ع )
    فى الحديث :
    بعلى قامت الصلوة
    به (وجود مبارك ) على نماز برپا شد. (اسرارالعبادات ، وحقيقة الصلوة ص 23).
    951 - خشوع فاطمه (س )
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اما انتى فاطمة فانها سيدة نساءالعالمين من الاولين و الاخرين ، الى ان قال : منى قامت فى محرابها بين يدى بها - جل جلاله - زهر نورها لملئكة كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله - عز و جل - لملئكته : يا ملائكتى ! انظروا الى امتى فاطمة سيدة امائى ، قائمة بين يدى ترتعد فرائضها من خيفتى و قد اقبلت بقلبها على عبادتى اشهدكم انى قد امنت شيعتها من النار
    و اما دخترم فاطمه (س )... سرور زنان عالم از اولين وآخرينشان مى باشد، تا اينكه فرمود: هرگاه او در محرابش در برابر پروردگار خويش به نماز مى ايستد، نورش براى فرشتگان آسمان آن چنان مى درخشد كه مانند ستارگان براى اهل زمين مى درخشد آن گاه خداوند - عزوجل - به فرشتگانش مى فرمايد: اى فرشتگانم ! به كنيزم و سرور كنيزم فاطمه (س ) بنگريد كه در برابرم ايستاده است و از ترس من ، بدنش مى لرزد و با تمام وجودش به عبادتم برخاسته است من شما را گواه مى گيرم كه شيعيانش را از دوزخ در امان دارم . (بحارالانوار، ج 43، ص 172).
    952 - فاطمه (س ) در محراب عبادت
    عن حسن بن على - عليه السلام -
    راءيت امى فاطمة - عليه السلام - قامت فى محرابها ليلة جمعتها فلم تزل راكعة ساجدة حتى اتضح عمود الصبح ، و سمعتها تدعو للمؤ منين و المؤ منات و تسميهم و تكثر الدعا لهم ولاتدعوا لنفسها بشى ء .
    در شب جمعه اى مادرم فاطمه (س ) را ديدم كه در محراب عبادت خويش ايستاده و تا سپيده صبح در ركوع و سجود بود و مى شنيدم كه براى مؤ منين و مؤ منات دعا مى نمود و نام آنها را مى برد و براى آن ها بسيار دعا مى كرد، ولى براى خود هيچ دعايى نمى نمود (دنباله حديث اين چنين است گفتم : اى مادر! چرا همان طور كه براى ديگران دعا مى كنى ، براى خود دعا نمى نمايى حضرت فاطمه (س ) فرمود: فرزدنم : اول همسايه ، سپس اهل خانه ) (علل الشرايع ، ج 1، ص 173).
    953 - نورافشانى فاطمه (س ) هنگام نماز
    عن ابن عمارة عن ابيه قال :
    ساءلت اباعبدالله - عليه السلام - عن فاطمة - عليها السلام - لم سميت زهراء؟ فقال : لانها كانت اذا قامت فى محرابها زهر نورها لاهل السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض ‍ .
    ابن عماره از پدرش نقل مى كند كه گفت : از امام صادق (ع ) پرسيدم : چرا فاطمه (س ) زهرا ناميده شد فرمود: براى آن كه وقتى فاطمه (س ) در محراب عبادت (به نماز مى ايستاد همان گونه كه نورستارگان براى اهل زمين مى درخشد نور چهره اش براى افلاكيان مى درخشيد. (بحارالانوار، ج 43 ص 12).
    954 - خوف حضرت فاطمه (س ) در نماز
    فى الحديث :
    كانت فاطمة - عليها السلام - تنهج فى الصلاة فى خيفة الله تعالى
    فاطمه زهرا (س ) در حال نماز از شدت نفسش به شماره مى افتاد. (بحارالانوار، ج 85، ص 258، ميزان الحكمة ، ج 5، ص 382).
    955 - عبادت حضرت فاطمه (س )
    عن حسين بن على - عليه السلام -
    ما كان فى الدنيا اعبد من فاطمة - عليها السلام - كانت تقوم حيت تتورم قدماها
    در دنيا كسى عابدتر از حضرت فاطمه (س ) نبود آن قدر به عبادت مى ايستاد تا پاهايش ورم مى كرد. (بحارالانوار، ج 43، ص 61).
    956 - رسول خدا (ص ) و هل بيت (ع )
    كا رسول الله -صلى الله عليه وآله - ياءتى باب فاطمة وعلى - عليهماالسلام - تسعة اشهر وقت كل صلوة ، فيقول : الصلوة يرحمكم الله انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا
    رسول خدا (ص ) نه ماه پيوسته هنگام نماز به منزل فاطمه (س ) و على (ع ) مى رفت و مى فرمود: نماز را (به پا داريد) خدايتاتن رحمت كند خداوند مى خواهد شما را از هر پليدى دور سازد. (بحارالانوار، ج 16 ص 203).
    957 - زهره زهرا
    عن ابان بن تغلب قال :
    قلت لابى عبدالله - عليه السلام - يابن رسول الله 1 لم سميت الزهراء زهراء؟ لانها تزهر لاميرالمؤ منين - عليه السلام - فى النهار ثلاث مرت بالنور، كان يزهر نور وجهها صلاة الغداة و الناس فى فراشهم فيدخل بياض ذلك النور الى حجراتهم بالمدينة فتبيض حيطانهم فيعجبون من ذلك فياءتون النبى - عليه السلام - فيساءلونه عمار اءوا، فيرسلهم الى منزل فاطمة - عليها السلام - فياءتون منزلها فيرونها قاعدة فى محرابها تصلى و النور يسطع من محرابها من وجهها فيعلمون ان الذى اءوه كان من نور فاطمة فاذا انتصف النهار و ترتبت للصلاة زهر نور وجهها - عليه السلام - بالصفرة فتدخل الصفرة فى حجرات الناس فتصفر ثيابهم والوانهم فياءتون النبى -صلى الله عليه وآله - فيساءلونه عمار اءوا فيرسلهم الى منزل فاطمة - عليها السلام - فيرونها قائمة فى محرابها و قد زهر نور وجهها - صلوات الله عليها و على ابيها و بعلها و بنيها - بالصفرة ، فيعلمون ان الذى راءوا كان من نور وجهها، فاذا كان آخر النهار و غربت الشمس احمر وجه فاطمة ، فاءشرق وجهها بالحمرة فرحا و شكرالله - عزوجل - فكان تدخل حمرة وجهها حجرات القوم و تحمر حيطانهم فيعجبون من ذلك و ياءتون النبى -صلى الله عليه وآله - و يساءلونه عن ذلك فيرسلهم الى منزل فاطمة - عليها السلام - فيرونها جالسة تسبح الله و تمجده و نور وجهها يزهر بالحمرة
    ابان بن تغلب مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : يابن رسول الله ! چرا حضرت فاطمه زهرا (س ) ((زهراء))ناميده شدند؟ حضرت فرمود: به اين دليل كه روزى سه بار براى اميرالمؤ منين (ع ) نورافشانى مى كرد (1) وقت نماز صبح و در حالى كه مردم خواب بودند، جمالش نور افشانى كرده و سفيدى نورش به خانه هاى مردم مدينه مى تابيد و ديوارها سپيد مى گشت و آنان تعجب كرده خدمت پيامبر اكرم (ص ) مى رسيد و درباره آنچه ديده مى پرسيدند حضرتش ايشان را روانه منزل فاطمه (س ) مى كرد و آنها به منزل حضرتش آمده و مى ديدند كه حضرت در محراب عبادتش نسشته است و نماز مى گذارد و نور جمالش از محراب ساطع است آنگاه مى دانستند كه آن نور، نور حضرت فاطمه زهرا (س ) بوده است (2) هنگام نيمه روز كه آن حضرت براى نماز آماده مى شد جمالش نور زردى مى افشاند و در خانه اى مردم مى تابيد و لباس ها و رنگشان زرد مى شد آنها خدمت پيامبر اكرم (ص ) رسيده و از آنچه كه ديده بودند، سؤ ال مى كردند حضرتش آنها را به منزل فاطمه (س ) روانه مى كرد و آنان مى ديدند كه حضرت در محراب عبادتش ايستاده و ازچهره او - صلوات و رحمت خداوند بر او و پدر بزرگوار و شوهر و پسرانش باد - نور زردى مى درخشد آنگاه درمى يافتند كه آنچه ديده بودند، از نور جمالش بوده است (3) هنگام آخر روز كه آفتاب غروب مى كرد صورت حضرت فاطمه (س ) سرخ شده و جمالش از شادى و به جهت شكر خداوند - عزوجل - به سرخى مى درخشيد و نور جمالش به خانه هاى مردم مى تابيد و ديوارها سرخ مى شد آنان خدمت پيامبر اكرم (ص ) رسيده و از آنچه كه ديده بودند، سؤ ال مى كردند حضرتش باز آنان را روانه منزل فاطمه (س ) مى كرد آنان به منزل فاطمه (س ) مى رفتند مى ديدند كه حضرتش نسشته ، مشغول تسبيح و تمجيد الهى است و از جمالش نور سرخى مى درخشد آنگاه آنان درمى يافتند كه آنچه ديده بودند، از نور جمال فاطمه (س ) بوده است . (بحارالانوار، ج 43، ص 11).
    958 - خشوع امام حسن مجتبى (ع )
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الحسن بن على - عليه السلام - كان اذا قام فى صلاته ترتعد فرائصه بين يدى ربه - عزوجل - و كان اذا ذكر الجنة و النار اضطرب اضطراب السليم
    هنگامى كه امام حسين مجتبى (ع ) به نماز مى ايستاد، تن مباركش مى لرزيد و هرگاه كه ياد بهشت و جهنم مى نمود، چون مار گزيده به خود مى پيچيد. (بحارالانوار، ج 84، ص 258، ميزان الحكمه ، ج 5 ص 382).
    959 - اضطراب امام مجتبى (ع ) در وقت نماز
    كان الحسن بن على - عليه السلام - اذا توضاء تغير لونه و ارتعدت مفاصله فقيل له فى ذلك فقال : حق لمن وقف بين يدى ذى العرش ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله
    امام حسن مجتبى - عليه السلام - هنگامى كه وضو مى ساخت و آماده نماز مى شد، رنگش دگرگون گشته و بندبند وجودش مى لرزيد، از آن حضرت علت اين حالت را پرسيدند، فرمود: سزاوار است كسى كه در پيشگاه خداوند عرش مى ايستد، رنگش پريده و بندبند اعضاى او بلرزد. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 383، بحارالانوار، ج 80 ص 346).
    960 - پوشش امام مجتبى (ع )
    كان الحسن بن على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة لبس اجود ثيابه
    امام حسن مجتبى (ع ) هنگام نماز بهترين جامه اش را مى پوشيد (وسايل الشيعه ، ج 3، ص 331).
    961 - امام حسين (ع ) و فرمان اذن به فرزندش
    عند صلاة الظهر فامر الحسين ابنه فاذن ، و اقام ، و قام الحسين فصلى
    هنگام ظهر فرا رسيد، (دو سپاه آماده شدند كه به امامت امام حسين - عليه السلام - نماز جماعت را بخوانند) امام حسين (ع ) به پسرش (امام زين العابدين و ياحضرت على اكبر - عليهماالسلام - فرمود: اذان و اقامه بگو وى اذان و اقامه گفت و سپس نماز خواندند. (بحارالانوار، ج 44، ص 314)
    962- نماز ظهر عاشورا
    قال الحسين - عليه السلام -
    ذكرت الصلوة جعلك الله من المصلين الذكرين
    (در ظهر عاشورا هنگامى كه ابوثمامه صيداوى وقت نماز رابه امام حسين (ع ) تذكر داد، امام در حق او بهترين دعا را كرد و فرمود:) نماز را به يادآوردى ، خداوند تو را از نمازگزاران يادآور قرار دهد.(مقتل الحسين ، مقرم ، ص 294).
    963 - امام حسين (ع ) و نماز
    قال الحسين - عليه السلام - لاخيه العباس
    ان استطعت ان تصرفهم عنا هذا اليوم فافعل ، لعنا نصلى الى ربنا هذه اليلة فانه يعلم انى احب الصلوة و تلاوة القرآن
    عصر نهم ماه محرم امام حسين (ع ) به برادرش عباس فرمود: اگر بتوانى لشكر دشمن را از جنگ منصرف كنى ، چنين كن تا مگر امشب به درگاه پروردگارمان نماز بخوانيم ، زيرا او مى داند كه من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم . (لهوف ، ص 12).
    964 - سفارش امام حسين (ع ) به خواهرش زينب
    قال الحسين - عليه السلام - حين الوداع مع اخته زينب - عليها السلام -: يا زينب ! لا تنسى فى نافلة الليل
    امام حسين (ع ) هنگام وداع (در روز عاشورا) به زينب كبرى (س ) فرمود: اى زينب ! در نماز شب مرا فراموش مكن . (زينب كبرى ، للنفدى ، ص 50).
    965 - خضوع امام سجاد (ع )
    عن ابى عبدالله - عليه السلام -
    كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة تغير لونه ، فاذا سجد لك يرفع راءسه حتى يرفض عرقا
    هنگامى كه على بن الحسين (ع ) به نماز مى ايستاد، رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت ، تا چهره مباركش به عرق نمى نشست سر از سجده برنمى داشت .(فروع كافى ، ج 3 ص 30، بحار، ج 46، ص 64).
    966 - خشوع امام سجاد (ع )
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان (السجاد) - عليه السلام - اذا حضرت الصلاة اقشعر جلده و اصفر لونه و ارتعد كالسعفة
    چون وقت نماز فرا مى رسيد بدن امام زين العابدين (ع ) مى لرزيد و رنگ چهره اش زرد مى شد و مانند شاخه نخل خرما و مرتعش مى شد. (بحارالانوار، ج 84، ص 247).
    967 - وضوى امام سجاد (ع )
    و كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا حضر الوضوء اصفر لونه
    امام سجاد (ع ) هنگامى كه براى وضو گرفتن آماده مى شد رخسارش زرد مى گشت . (محجة البيضاء، ج 1، ص 378).
    968 - عبادت امام سجاد (ع )
    عن ابى جعفر - عليه السلام -
    كان على ابن الحسين - عليه السلام - يصلى فى اليوم و اليلة الف ركعة
    على بن الحسين (ع ) در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند. (جامع الاحاديث الشيعه ، ج 1 ص 411).
    969 - نماز امام سجاد (ع ) هميشه نماز وداع بود
    قال الباقر - عليه السلام -
    كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام فى صلاته غشى لونه لون آخر و كان قيامه فى صلاته قيام العبد الذليل بين يدى الملك الجليل كانت اعضاؤ ه ترتعد من خشية الله و كان يصلى صلاة مودع يرى ان لا يصلى بعدها ابدا
    وقتى امام زين العابدين (ع ) به نماز مى ايستاد، رنگ صورتش تغيير مى كرد و همانند بنده ذليل ، در برابر خدا مى ايستاد، و از ترس مى لرزيد و نمازش هميشه نماز وداع بود؛ آن چنان كه گويى بعد از آن نمازى نخواهد خواند. (بحارالانوار، ج 84، ص 250).
    970 - سفارش به حضور قلب از امام سجاد (ع )
    روينا عن على بن الحسين - عليه السلام -
    انه صلى فسقط الرداء عن منكبيه فتركه حتى فرغ من صلاته ، فقال له بعض اصحابه : يابن رسول الله ! سقط رداؤ ك عن منكبيك فتركته و مضيت فى صلاتك ؟ فقال : ويحك ! تدرى بين يدى من كنت ؟ شغلنى والله ذلك عن هذا اتعلم انه لايقبل من صلاة العبد الا ما اقبل عليه ؟ فقال له : يابن رسول الله ! هلنكا اذا، قال كلا: ان الله يتم ذلك بانوافل
    درباره امام سجاد (ع ) نوشته اند: در حالى كه مشغول نماز بود عبا از شانه مبارك ايشان افتاد، ولى حضرت توجهى نكرد، وقتى از نماز فارغ شد يكى از اصحاب عرض كرد: عباى شما از شانه تان افتاد و شما بدون توجه نماز خود را دنبال كرديد، آن حضرت فرمود: واى بر تو! مى دانى در برابر چه كسى ايستاده بودم ؟ چنين فكرى مرا از توجه به عبا منصرف ساخته بود آيا نمى دانى از نماز بنده آن مقدارى قبول مى شود كه باحضور قلب باشد؟ آن شخص عرض كرد: يابن رسول الله ! بنابراين ما به هلاكت مى رسيم ، آن حضرت فرمود: نه خدا به وسيله نمازهاى مستحبى شما، كاستى نمازهاى واجب را برطرف مى كند. (بحارالانوار، ج 84، ص 265).
    971 - سيصد بار ((العفو))در قنوت نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    و كان على بن الحسين سيد العابدين - عليه السلام - يقول : العفو العفو ثلاثماءة فى الوتر فى السحر
    امام سجاد (ع ) در (قنوت ) نماز وتر در وقت سحر سيصد بار مى گفت : العفو، العفو، (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 610).
    972 - علت خشوع امام سجاد (ع )
    ابان بن تغلب قال قلت لابى عبدالله - عليه السلام -
    انى اريت على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام فى الصلوة غشى لونه لون آخر، فقال : والله ان على بن الحسين كان يعرف الذى يقوم بين يديه ابان بن تغلب مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : على بن الحسين - عليه السلام - را ديدم كه در حال نماز رنگ به رنگ مى شد فرمود: آرى او معبودى را كه در برابرش ايستاده بود كاملا مى شناخت . (بحارالانوار، ج 84، ص 236).
    973 - امام سجاد (ع ) و استغاثه
    عن زين العابدين - عليه السلام -
    ولست اتوسل اليك بفضل نافلة من كثير ما اغفلت من وظائف فروضك و تعديت عن مقامات حدودك
    خدايا! من با اين همه غفلت از واجبات و تعدى از مرزها و حريم شكستن ها چگونه به وسيله نافله و مستحبات به سوى تو راه يابم . (صحيفه سجاديه ، دعاى بعد از نماز شب ).
    974 - مثل نماز امام سجاد (ع )
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - كان ابى - عليه السلام - يقول :
    كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام فى صلاته كان كانه ساق شجرة لايتحرك منه الا ما حركت الريح منه
    امام سجاد - عليه السلام - وقتى به نماز مى ايستاد چنان بود، كه گويا تنه درختى است كه جز آنچه باد شاخه آن راحركت مى دهد، حركتى از خود ندارد. (بحارالانوار، ج 84، ص ‍ 228).
    975 - كثرت نماز امام سجاد (ع )
    قال الباقر - عليه السلام -
    كان على بن الحسين - عليه السلام - يصلى فى اليوم و اليلة الف ركعة و كانت الريح تميله بمنزلة السنبلة و كانت له خمسماءة نخلة فكان يصلى عند كل نخلة ركعتين و كان اذا قام فى صلاته غشى له منه لون آخر، و كان قيامه فى صلاته قيام بعدالعبد الذليل بين يدى المكل الجليل ، اكن اعضاؤ ه ترتعد من خشية الله ، و كان يصلى صلاة مودع يرى انه لا يصلى بعدها ابدا
    على بن السحين (ع ) در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد، و باد، آن حضرت را چون خوشه ، كه با وزش باد به حركت درآيد) حركت مى داد. آن بزرگوار داراى پانصد نخل خرما بود و نزد هر درخت خرما دو ركعت نماز مى گزارد چون به نماز مى ايستاد، رنگش دگرگون مى گشت و چون بنده اى خوار، در برابر پادشاهى بزرگوار مى ايستاد و اعضاى بدنش از ترش خدا مى لرزيد و چون كسى كه خداحافظى مى كند نماز مى خواند، گويا اين آخرين نماز او است و بعد از اين ديگر موفق به خواندن نماز نمى شود. (بحارالانوار، ج 46، ص ‍ 80).
    976 - تكرار جمله ((مالك يوم الدين ))
    ان مولانا زين العالبدين - عليه السلام - كان اذا قال ((مالك يوم الدين )) يكررها فى قراءته حتى كان يظن من يراءه انه قد اشرف على مماته
    امام سجاد (ع ) وقتى در نماز به آيه ((مالك يوم الدين )) مى رسيد، آن قدر آن راتكرار مى كرد (و در اثر تكرارت دستخوش چنان حالتى مى شد) كه بيننده خيا مى كردكه او در آستانه جان دادن است . (بحار الانوار، ج 84 ص 247).
    977 - امام سجاد (ع ) و اثر سجده گاه
    قال ابوحازم :
    ما راءيت هاشميا افضل من على بن الحسين - عليه السلام - كان يصلى فى اليوم و اليلة الف ركعة حتى خرج بجبهته آثار سجوده مثل كركرة البعير
    هيچ يك از بنى هاشم را نديدم كه از على بن الحسين - عليه السلام - برتر باشد، او در شب و روز هزار ركعت نماز مى خواند تا در مواضع سجده اش مانند سينه شتر ساييدگى به وجود آمد. (اصول وافى ، ج 2، ص 113).
    978 - اهل بيت پيامبر (ص ) و نماز
    قال الهادى - عليه السلام -
    و اقمتم الصلاة ، و اتيتم الزكوة ، و امرتم بالمعروف ، و نهيتم عن المنكر و جاهدتم فى الله حق جهاده ، حتى اعلنتم ، دعوته ، و بينتم فرائضه و اقمتم حدوده ، و نشرتم شرايع احكامه ، و سننتم ، سنته و صرتم فى ذلك منه الى الرضا
    شما اهل بيت بيت ، نماز را به پا داشتيد، و زكات پراختيد، امر به معروف و نيكى ونهى از منكر و زشتى ها نموديد؛ و در احياى دين و فرايض اوقيام فرموديد و آنگونه كه حقش است ، در راه خداوند جهاد، كرديد، تا آن جا كه دعوت حضرت حق و دين او راآشكار ساختيد و فرايض الهى را تبيين و شتريح كرده و اقامه حدود دين خدا رانموده وشريعت و احكام الهى را تفسير و منتشر كرديد، و سنت هاى الهى را پايدار ساختيد و بدين وسيله ، خدا را از خود خشنود ساختيد. (بحارالانوار، ج 102، ص 129).
    979 - آثار عبادت در چهره امام سجاد (ع )
    عن الزهى قال :
    دخلت مع على بن الحسين - عليه السلام - على عبدالمكل بن مروان - قال : فاستعظم عبدالملك ما راى من اثر السجود بين عينى على بن الحسين - عليه السلام - فقال : يا ابا محمد! لقد بين عيلك الاجتهاد، و لقد سبق لك من الله الحسنى ، و انت بضعة من رسول الله -صلى الله عليه وآله - قريب النسب ، و كيدالسبب ، و انك لذو فضل عظيم على اهل بيتك و ذوى عصرك ، و لقد اوتيك من الفضل و العلم و الدين و الورع ما لم يؤ ت احد مثلك ولاقبلك الا من مضى من سلفك و اقبل يثنى عليه و يطريه ، قال : فقال على بن الحسين - عليهما السلام - كلما ذكرته و وصفته : فضل الله سبحانه و تاءييده و توفيقه ؛ فاين شكره على ما انعم يا اميرالمؤ منين ؟ كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يقف فى الصلوة حتى ترم قدماه ، و يظماء فى الصيام حتى يعصب فوه فقيل له : يا رسول الله ! الم يغفر الله لك ما تقدم من ذنبك و ما تاءخر؟ فيقول : -صلى الله عليه وآله -: افلا اكون عبدا شكورا الحمدلله على ما اولى و ابلى وله الحمد فى الاخرة و الاولى ، والله ، لو تقطعت اعضائى و سالت مقتلاى على صدرى ان اقوم لله - جل جلاله - بشكر عشر العشر من نعمة واحدة من جميع نعمه التى لايحصيها العادون و لايبلغ حد نعمة منها على جميع حمد الحامدين ، لاوالله ، اويرانى الله لا يشغلنى شى ء عن شكره و ذكره فى ليل ولانهار و لاسر ولاعلانية و لو لا ان لاهلى على حقا و لسائر الناس من خاصهم و عامهم على حقوقا لايعنى الاالقيام بها حسب الوسع و الطاقة حتى اءديها اليهم ، لرميت بطرفى الى السماء و بقلبى الله الله ، ثم لم ارددهما، حتى يقضى الله على نفسى و هو خير الحاكمين ، وبكى - عليه السلام - و بكى عبدالملك
    زهرى مى گويد: همراه على بن الحسين (ع ) بر عبدالملك بن مروان وارد شديم چون عبدالملك اثر سجده را بر پيشانى آن حضرت ديد، شگفت زده گفت : اى ابومحمد! آثار كوشش ‍ در عبادت بر تو آشكار است در حالى كه از پيش خداوند، خير و نيكويى برايت مقرر و مقدر كرده است تو پاره تن پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله - هستى و نسبت تو (به او) نزديك و پيوندت محكم است تو در ميان افراد خانوااده و مردم زمانه ات فضيلت و برترى عظيمى دارى و فضل و دانش و دين و تقوايى كه تو دارى ، كسى جز خاندانت بدان نرسيده است او آن حضرت را بسيار ستود آن گاه على بن الحسين (ع ) فرمود: شكر آنچه درباره فضل و تاءييد و توفيق خداى سبحان (نسبت به ما) گفتى ، چگونه توان به جاى آورد اى اميرمؤ منان ؟ رسول الله (ص ) به نماز مى ايستاد تا پاهايش متورم مى شد و در اثر روزه دهانش از تشنگى خشك مى شد، به آن حضرت گفتند: اى رسول خدا! مگر خدا گناهان گذشته وآينده تو را نيامرزيده است ؟ فرمود: آيا نبايد خداى را بر آنچه انعام فرموده و ما را بدان آزمود سپاسگزا باشم ؟ به خدا قسم اگر اعضاى بدنم پاره پاره شود و چشمانم از حدقه بر سينه ام فرو غلطند، نمى توان شكر يك صدم نعمتى از نعمتهاى خدا را - كه شمارندگان شمارش آن نتوانند كرد - و حمد همه حامدان ، حق ، يكى ازآنها را ادا نتواند كرد، به جاى آوردم ، به خدا سوگند! نمى توانم ، جز آن كه خدا مرا چنان بيند كه در شب و روز و خلوت و آشكار چيزى مرا از شكر و ذكر او باز نمى دارد و اگر نبود كه خانواده ام بر من حق دارند و ديگران را نيز بر من حقوقى است كه ناگزير بايد در حد توان خويش آن حقوق را ادا كنم ، همانا چشم به آسمان مى دوختم و دل خود را به سوى خداوند متوجه مى ساختم و ديده و دل برنمى گرفتم تا خداوند جانم رابگيرد و اوست بهترين حكم كنندگان آن گاه حضرت امام زين العابدين (ع ) به گريه افتاد و عبدالملك (نيز) گريست . (بحارالانوار، ج 46، ص 57).
    980 - دعاى امام سجاد (ع ) در مورد نماز
    قال على بن الحسين - عليه السلام - فى دعائه
    اللهم صل على محمد و اله وفقنا فيه على مواقيت الصلوات الخمس ، بحدودها التى حددت ، و فروضها التى فرضت ، و وطائفها، التى وظفت و اوقفها التى وقت ، و انزلنا فيها منزلة المصيبين لمنازلها الحافظين لاركانها، المؤ دين ، لها فى اوقاتها على ما سنة عبدك و رسولك - صلواتك عليه و اله - فى ركوعها و سجودها و جميع فواضلها على اتم الطهور و اسبغه و ابين الخشوع وابلغه
    پروردگارا! به روان مقدس محمد و آل محمد (ص ) درود فرست و ما را يارى كن تا نماز پنج گانه خويش را در وقت فاضل وشريفى كه مقرر داشته اى بگذاريم ، و وظايف خويش به حد كفاف و كمال دا كنيم ، و در سايه طاعت و عبادت از مردمى شمرده شويم كه راه حق شناخته اند، و سعادت خويش را دريافته اند و اركان و جوانب آن را نگاه مى دارند و آن را در اوقات خود به همان طريقى كه بنده و فرستاده تو - كه درودهايت بر او و بر آل او باد - ركوع وسجود، و قيام و قعود مقرر ساخت و با منتهاى خشوع و حضور قلب و كامل ترين طهارت به درگاه تو برپاى ايستاده اند. (صحيفه سجاديه ، دعاى 44).
    981 - عبادت امام سجاد (ع )
    قال الباقر - عليه السلام -
    و لقد دخل ابوجعفر ابنه عليه فاذا هو قد بلغ من العبادة ما لم يبلغه احد فراه و قد اصفر لونه من الشهر، و رمضت عنياه من البكاء و دبرت جبهته و انخرم انفه من السجود و قد رمت و ساقاه و قدماه من القيام فى الصلاة
    982 - حضور قلبى امام باقر (ع )
    قال جابر جعفى :
    و لقد صلى ابوجعفر - عليه السلام - ذات يوم فوقع على راءسه شى ء فلم ينزعه من راءسه حتى قام اليه جعفر - عليه السلام - فنزعه من راءسه
    روزى امام باقر (ع ) در حالى كه مشغول نماز بودند، چيزى بر سرشان افتاد حضرت به جهت تعظيم خداوند و حضور قلبى كه در نماز داشت ، بدون اعتنا، به نماز خويش ادامه دادند تا اين كه امام صادق (ع ) آمد و آن چيز را از سر پدرش برداشت . (بحارالانوار، ج 84، ص 253).
    983 - امام باقر (ع ) و لباس خشن براى نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان لابى ثوبان خشنان يلى فيهما صلاته
    پدرم دو لباس خشن داشت كه در آنها نماز مى خواند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 331).
    984 - لباس دارى تصوير
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    انه كره ان يصلى و عليه ثوب فيه تماثيل
    از امام صادق (ع ) روايت شده است كه آن حضرت كراهت داشت از اين كه با لباسى كه در آن تصويرى هست نماز بخواند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 417).
    985 - سجده امام صادق (ع )
    عن حفص بن عياث قال :
    راءيت اباعبدالله - عليه السلام - فى سجوده خمسمائة تسبيحه
    شخصى مى گويد: ديدم امام صادق (ع ) در يك سجده ، پانصد باز ذكر ((سبحان الله ))را تكرار كرد. (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 979).
    986 - ولايت و نماز
    عن الى عبدالله - عليه السلام - قال :
    امرالناس بمعرفتنا و الرد و التسليم لنا، ثم قال : و ان صاموا و صلوا و شهدوا ان لااله اله الله ، و جعلوا فى انفسهم ان لا يردوا الينا كانوا بذلك مشركين
    مردم ماءمورند تا ما را بشناسند و به سوى ما بازگردند وتسليم ما باشند و در صورتى كه روزه بدارند، نماز بخوانند و به يگانگى خداوند اقرار نمايند، ولى در خط ما عمل نكرده و از ما پيروى نكنند، در شمار مشركين خواهند بود. (اصول كافى ج 4، ص 124).
    987 - خشوع امام باقر - عليه السلام - و امام صادق - عليه السلام -
    كانوا ابوجعفر و ابوعبدالله - عليهماالسلام - اذا قام الى الصلاة تغيرت الوانهما حمرة و مرة و صفرة كاءنما يناجيان شى ء يريانه
    وقتى كه امام باقر و امام صادق - عليهماالسلام - به نماز مى ايستاد، رنگ صورتشان گاهى قرمز و گاهى زرد مى شد و مثل اين كه دوبزرگوار با كشى كه با چشم او را مى بينند مناجات مى كردند. (بحارالانوار، ج 84، ص 248).
    988 - سجده امام صادق (ع ) بر تربت امام حسين (ع )
    كان الصادق - عليه السلام - لايسجد الا على تربة الحسين - عليه السلام - تذللا لله و استكانة اليه
    امام صادق (ع ) جز بر تربت حسين - عليه السلام - بر خاك ديگرى سجده نمى كرد، و اين كار آن حضرت از سر خشوع وخضوع براى خداوند بود.
    وسائل الشيعه ج 3، ص 608).
    989 - بى هوش در حال نماز
    نقل عن الصادق - عليه السلام -
    انه كان ذات يوم فى الصلاة فخر مغشيا عليه فسئل عن ذلك قال : ما زلت اكررها حتى سمعت من قائلها
    از امام صادق - عليه السلام - حكايت شده است كه روزى در نماز بود، بيفتاد، و از هوش برفت از او سبب اين حالت را پرسيدند، فرمود: پيوسته آن (آيه ) راتكرار مى كردم تا آن كه آن را از گوينده اش شنيدم . (محجة البيضاء، ج 1 ص 352).
    990 - امام كاظم (ع ) و نماز
    قال عن ابى الحسن الاول - عليه السلام -
    كان اذااستوى من الركوع فى اخر ركعته من الواقال : اللهم انك قلت فى كتابك المنزل كانوا قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون طال والله هجوعى و قل قيامى و هذاالسحر و انا استغفرك لذنوبى استغفار من لايملك لنفسه ضرا و لانفعا و لاموتا و لاحيوة و لانشورا ثم يخر ساجدا
    امام كاظم (ع ) وقتى سر از ركوع نماز وتر برداشته و مى ايستاد، چنين مى گفت : خدايا تو در وصف متقين فرموده اى : ((كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرها استغفار مى نمودند))به خدا سوگند خواب من طولانى وشب خيزى من اندك است حال اين سحر است و من به استغفار از گناهانم برخاسته ام استغفار كسى كه نه مالك سود و زيان خود مى باشد و نه مرگ و حيات و نشورش را در اختيار خود دارد، سپس به سجده مى افتاد. (علل الشرايع ، ج 2 ص 53).
    991 - امام كاظم (ع ) و تعقيبات نماز
    موسى بن جعفر - عليه السلام - انه يصلى الفجر فيعقب الى ان تطلع الشمس ثم يسجد سجدة ، فلايزال ساجدا حتى تزول الشمس و قد وكل من يترصد اوقات الصلاة فاذا اخبره وثب يصلى من غير تجديد وضوء
    وقتى نماز صبح را به جا مى آورد مشغول تعقيب و ذكر خداوند مى شد تا طلوع آفتاب برمى آمد آنگاه سر به سجده مى گذاشت و تا نزديك ظهر به دعا و ذكر و حمد مشغول بود چون ظهر فرا مى رسيد برمى خاست و بدون تجديد وضو به نماز مى ايستاد. (بحارالانوار، ج 48 ص 107).
    992 - امام كاظم (ع ) و نماز شب
    موسى بن جعفر - عليه السلام - يصلى فى جوف الليل حتى يطلع الفجر
    حضرت موسى بن جعفر (ع ) از نيمه شب تا اذان صبح به نمازهاى مستحبى مشغول بود. (بحارالانوار، ج 48 ص 107).
    993 - سجده امام كاظم - عليه السلام -
    موسى بن جعفر - عليه السلام - يضع عشرة سنة كل يوم سجده بعد ابياض الشمس الى وقت الزوال
    امام كاظم (ع ) به مدت ده سال ، هر روز از دميدن خوشيد تا ظهر سر بر سجده داشت . (بحارالانوار، ج 48، ص 107).
    994 - نماز امام رضا - عليه السلام - در اول وقت
    عن ابراهيم بن موسى القزاز قال :
    خرج الرضا - عليه السلام - يستقبل بعض الطالبيين و جاء وقت الصلوة فمال الى قصر هناك فنزل تحت صخرة فقال اذن فقلت منتظر يلحق بنا اصحابنا فقال ،: غفران الله لك لا تؤ خرن صلوة عن اول وقتها الى آخر وقتها من غير علة ، عليك ابدا باول الوقت فاذنت وصلينا
    قزاز مى گويد: امام رضا (ع ) به استقبال بعضى از طالبيين از شهر خارج شد وقت نماز فرا رسيد، امام با ياران خود به سوى قصرى كه در آن حوالى بود رفت و در كنار سنگ بزرگى فرود آمد و دستور داد اذان بگويند راوى مى گويد عرض كردم : منتظر ملحق شدن بعضى از ياران هستيم كه بيايند حضرت فرمود: خدا تو را بيامرزد! بدون عذر نماز را از اول وقت به تاءخير نينداز بر تو باد هميشه نماز رادر اول وقت آن به جاى آورى اذان بگو تا نماز بخوانيم . (مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 185).
    995 - هديه امام رضا (ع ) به دعبل
    عن اسمعيل بن على اخى دعبل :
    عن االرضا - عليه السلام - انه خلع على دعبل قميصا من خز و قال له : احتفظ بهذا القميص فقد، صليت فيه الف ليلة كل ليلة الف ركعة و ختمت القرآن فيه الف ختمة
    امام رضا - عليه السلام - به دعبل ، قبايى از خز خلعت داد و فرمود: اين قبا را نگهدار كه در آن هزار شب و در هر شب هزار ركعت نماز خوانده ام و در آن هزار بار قرآن را ختم كرده ام .
    996 - لباس نماز امام رضا (ع )
    قال الرضا - عليه السلام -
    احتفظ بهذا القميص فقد صليت فيه الف ليلة كل ليلة الف ركعة و ختمت فيه القرآن الف ختمة
    در حفظ اين پيراهن بكوش ، چراكه من با اين پيراهن ( كه در تنم بود) هزار شب و در هر شب آن هزار ركعت نماز خوانده ام و هزار بار قرآن را ختم نموده ام . (بحارالانوار، ج 82، ص ‍ 310).
    997 - نماز امام رضا (ع ) در زندان
    عن عبدالسلام بن صالح الهروى قال :
    جئت الى باب الدار التى حبس فيها الرضا - عليه السلام - بسرخس و قد قيد و استاذنت عليه السبحان ، فقال : لاسبيل ، لك عليه قلت : ولم ؟ قال : لانه ربما صلى فى يومه و ليلته الف ركعة
    در سرخس به در خانه اى كه امام رضا (ع ) در آن زندانى بود آمدم و از زندانبان خواستم اجازه دهد به حضور آن حضرت برسم ، گفت : ممكن نيست گفتم : چرا؟ گفت : زيرا او در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند.
    (بحارالانوار، ج 82، ص 307 اصول وافى ، ج 2 ص 113)
    998 - نماز امام زمان (ع )
    عن ابى جعفر - عليه السلام -
    يظهر الهمدى بمكة عند العشاء معه راية رسول الله -صلى الله عليه وآله - و قميصه و سيفه و علامات و نور و بيان ، فاذا صلى العشاء نادى باءعلى صوته يقول : اذكركم ايهاالناس و مقامكم بين يدى ربكم فقد اتخذ الحجر و بعث الانبياء و انزل الكتاب امركم ان لاتشركوا به شيئا و ان تحافظوا على طاعته و طاعة رسوله -صلى الله عليه وآله - و ان تحيوا ما احيا القرآن و تميتوا ما امات و تكونوا اعوانا عليه و اله - و وزراء على التقوى فان الدنيا قد دنا فناؤ ها و زوالها و اذنت بانصرام فانى ادعوكم الى الله و رسوله و العمل بكتابه و اماتة الباطل و احياء سنته فيظهر فى ثلاثماءة رجل و ثلاث عشرة عدد اهل بدر
    مهدى موعود (عج ) هنگام نماز عشا در مكه در حالى كه پرچم رسول الله (ص ) در دست وپيراهن او را بر تن و شمشير وى را با خود دارد، ظهور مى كند و با او نشانه ها ونورانيت و بيان ويژه اى است پس هنگامى كه نماز عشا پايان يافت ، با صداى بلند اين چنين خطبه مى خواند: اى مردم ! شما را به ايستادنتان در پيشگاه خدا يادآورى مى كنم ؛ خدايى كه حجرالاسود را برگزيد، پيامبر را مبعوث و قرآن را نازل كرد و به شما فرمان داد كه هرگز شرك نورزيد و پيوسته در اطاعت از خدا و رسولش بكوشيد و آنچه راكه (قرآن مورد توجه قرار داده و) زنده نگاه داشته (توجه داشته ) و زنده نگاه داريد و آنچه را كه قرآن ميرانده بميرانيده و يار و ياور هدايت آوران و وزير تقوا پيشگان باشيد فنا و فرسودگى جهان نزديك است و من شما را به خدا، رسول ، عمل به قرآن ، از بين بردن باطل و زنده نگاه داشتن ، سنت (حق ) دعوت مى كنم ، امام باقر (ع ) افزود: پس از آن با 313 تن به تعداد مردان بدر ظهور (قيام ) مى كند. (روضه كافى ، ج 2 ص 145).

  3. #3
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    999 - اقتداى حضرت عيسى (ع ) به امام زمان (عج )
    قال السدى :
    يجتمع المهدى - عليه السلام - و عيسى بن مريم - عليه السلام - فيجى ء وقت الصلوة فيقول المهدى لعيسى : تقدم ، فيقول عيسى : انت اولى بالصلوة فيصلى عيسى ورائه ماءموما
    در حديث آمده است : پس از ظهور امام زمان (عج ) عيسين بن مريم (ع ) در كنار امام حاضر مى شود و امام به او مى فرمايد: جماعت را امام باش ! ولى او مى گويد: تو به اين امر سزاوارترى ، و خود به عنوان ماءموم پشت سر امام مهدى (عج ) به نماز مى ايستد. (متخب الاثر، ص 479، تذكرة الخواص ، ص 377).
    فصل هفدهم : نماز در خانواده
    آيات :
    84 - نماز و هجرت
    ربنا انى اسكنت من ذريتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقموا الصلوة
    پروردگارا من بعضى فرزندانم را در سرزمين بى آب و علفى در كنار خانه اى كه حرم تو است ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند. (سوره ابراهيم ، آيه 37).
    85 - وظايف والدين در آموزش نماز
    واءمر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها
    اهل خود را به خواندن نماز امر كن و بر اداى آن شكيبا باش (سوره طه آيه 132).
    86 - دعوت خانواده به نماز
    و كان ياءمر اهله بالصلوة و الزكوة و كان عند ربه مرضيا . او همواره خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد وهمواره مورد رضايت پروردگارش بود. (سوره مريم ، آيه 55).
    87 - پند لقمان به پسرش
    يا بنى اقم الصلوة واءمر بالمعروف و انه عن المنكر و اصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور
    پسرم !نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصائبى كه به تو مى رسد با استقامت و شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم واساسى است . (سوره لقمان آيه 17).
    88 - دعاى ابراهيم (ع ) براى اقامه نماز
    رب اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريتى ربنا و تقبل دعاء
    پروردگارا مرا از برپا كنندگان نماز قرار ده واز فرزندان من نيز چنين كن ، پروردگار دعاء (ما را) بپذير) (سوره ابراهيم ، آيه 40).
    89 - ضايع كنندگان نماز
    فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا
    اما بعد از آنها فرزندان ناشايسته اى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند و پيروى از شهوات نمودند و به زودى (كيفر و مجازات ) گمراهى خود را خواهند ديد. (سوره مريم آيه 59).
    احاديث :
    1000 - زمان نماز خواندن كودكان
    قال على - عليه السلام -
    علموا صبيانكم الصلاة وخدوهم بها اذا بلغوا ثمانى سنين
    نماز را به فرزندان خويش تعليم دهيد، و چون به هشت سالگى رسيدند، آنان را وادار به خواندن اين فريضه الهى نمايند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 12).
    1001 - اجبار فرزندان به خواندن نماز
    قال الباقر - عليه السلام -
    انا ناءمر صبيننا بالصلاة اذا كانوا بنى خمس سنين فمروا صبيانكم بالصلاة اذا كانوا بنى سبع سنين
    فرزندان ما وقتى پنج ساله مى شوند، امر مى كنيم كه نماز بخوانند، پس شما هم هنگامى كه فرزندانتان به هفت سالگى رسيدند، آنها را نماز خواندن امر كنيد.
    (وسائل الشيعه ، ج 3 ص 12).
    1002 - ارتباط كودكان با نماز
    عن معاوية بن وهب قال :
    ساءلت اباعبدالله - عليه السلام - فى كم يؤ خذ الصبى بالصلاة ؟ فقال : فيما بين سبع سنين و ست سنين
    معاويه بن وهب گويد: از امام صادق (ع ) پرسيدم : كودك را بايد از چه سنى وادار به خواندن نماز كرد؟ حضرت فرمودند: بين شش تا هفت سالگى . (وسائل الشيعه ج 3 ص ‍ 12).
    1003 - كودكان از كى نماز بخوانند؟
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    مروا صبيانكم بالصلوة اذا بلغوا سبع سنين و اضربوهم على تركها اذا بلغوا تسعا
    فرزندان هفت ساله تان را به نماز وادار كنيد و نه سالگان را اگر ترك نماز نمودند تاءديب كنيد. (سفينة البحار، ج 2 ص 25).
    1004 - درس عبادت براى جوانان
    قال الصادق - عليه السلام -
    اجتهد فى العبادة و انا شاب فقال لى ابى : يا بنى دون ما اراك تصنع فان الله - عزوجل - اذا احب عبدا رضى منه باليسير
    من جوان بودم ، و در عبادت كوشش بسيار مى كردم ، پدرم ، به من فرمود: كمتر از اين مقدار عبادت كه از تو مى بينم به جاى آور زيرا وقتى خداوند بنده اى را دوست دارد با عبادت كم از او راضى مى شود. (بحارالانوار، ج 47، ص 55).
    1005 - سفارش امام صادق (ع ) به فرزندش :
    قال الصادق - عليه السلام -
    يابنى ! انه لاينال شفاعتنا من استخف بالصلوة
    اى فرزندم هركس نماز را سبك بشمارد به شفاعت ما دست نخواهد يافت . (وسائل الشيعه ج 3، ص 16).
    1006 - آموزش نماز به فرزندان
    قال على - عليه السلام -
    علموا صبيانكم الصلاة
    نماز را به فرزندانتان بياموزيد. (جامع احاديث الشيعه ، ج 4 ص 46).
    1007 - سفارش على (ع ) به فرزندش
    قال على - عليه السلام -:
    اوصيك يا بنى بالصلاة عند وقتها
    فرزندم ! تو را به نماز در اول وقت سفارش مى كنم . (بحارالانوار، ج 83 ص 14).
    1008 - عمر جوانى در حال عبادت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -:
    ان الله يحب اشاب الذى ينفى شبابه فى طاعة الله
    خداوند جوانى را كه عمر خود را در عبادت خدا به سر مى برد، دوست دارد. (كنزالعمال ، ج 43060).
    1009 - صرف جوانى در عبادت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يا اباذر: ما من شاب ترك الذنيا و افنى شبابه فى طاعة الله الا اعطاه الله اجر اثنين وسبعين صديقا
    اى ابوذر! هيچ جوانى ترك دنيا و لذايذ دنيا آن را نمى كند و جوانى خويش را در اطاعت و عبادت پروردگار بزرگ صرف نمى نمايد، مگر آن كه خداوند اجر و پاداش هفتاد و دو صديق به او اعطاء مى فرمايد. (مكارم الاخلاق ، ص 466).
    1010 - لطف الهى بر عبادات جوان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    سبعة يظلهم الله فى ظلة يوم لاظل الاظلة : الامام العادل و شاب نشاء فى عبادة الله
    خداوند هفت گروه را در سايه رحمت خود جاى مى دهد، روزى كه سايه اى جز سايه او نيست : اول زمامداران دادگر و دوم جوانى كه در عبادت خداوند پرورش يافته باشند. (نهج الفصاحه ، حديث 1732).
    1011 - اذان نوجوان
    قال الصادق - عليه السلام -
    لاباءس ان يوذن الغلام الذى لم يحتلم
    اذان نوجوان نابالغ اشكالى ندارد. (براى اذان نماز كفايت ميكند).
    (بحارالانوار، ج 84، ص 161، وسايل الشيعه ، ج 4 ص 661).
    1012 - مباهات خداوند بر جوان عابد
    قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -
    ان الله تعالى يباهى بالشباب العابد الملئكة يقول : انظروا الى عبدى ! ترك شهوته من اجلى
    خداوند به وجود جوان اهل عبادت بر فرشتگان مباهات مى كند و مى فرمايد: بنده مرا ببينيد! به خاطر من چگونه از لذت جسمانى خويش گذشته است . (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 9)
    1013 - نمازو نجات جوانان
    روى ان فتى من الانصار كان يصلى الصلاة مع رسول الله ويرتكب الفواحش فوصف ذلك لرسول الله -صلى الله عليه وآله -فقال ان صلاته تنهاه يوما ما، فلم ، يلبث ان تاب
    1014 - زمان وجوب نماز براى فرزندان
    قال على - عليه السلام -
    يجب الصلوة على الصبى اذا عقل
    نماز بر كودك زمانى كه عقلش رسيد لازم است . (جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص 43).
    1015 - آشنايى كودكان با اذان
    سليمان الجعفرى قال سمعته بقول - عليه السلام -
    اذن فى بيتك فانه يطرد الشيطان و يستحب من اجل الصبيان
    سليمان جعفرى مى گويد از امام (ع ) شنيدم كه فرمود: در خانه خود اذان بگوى تا شيطان از آنجا بگريزد، و مستحب است ، زيرا كودكان به آن ذكر آشنا مى شوند.
    (الكافى ، ج 3، ص 311).
    1016 - حضور كودكان در صفوف نماز جماعت
    عن جابر عن ابى جعفر - عليه السلام - قال
    ساءلته عن الصبيان اذا صفوا فى الصلوة المكتوبة قال : لاتؤ خروهم عن الصلاة فرقوا بينهم
    جابر مى گويد: از امام باقر - عليه السلام - در مورد كودكانى كه در نماز جماعت شركت مى كنند سؤ ال كردم ، امام باقر، (ع ) فرمودند: آنان را از صفهاى جلو به قسمت عقب صف نماز جماعت نفرستيد، بلكه آنان را (در ميان بزرگسالان ) پراكنده سازيد.
    (تهذيب الاحكام ، شيخ طوسى ، ج 2 ص 380).
    1017 - نوزاد در پناه اذان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    و من ولد له مولود فليؤ ذن فى اذنه اليمنى ، و ليقم ، فى اليسرى ، فان ، ذلك عصمة من الشيطان
    هركس كه نوزادى به او داده شد، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگويد، زيرا اين كار نوزاد را از شر شيطان حفظ مى كند. (بحارالانوار، ج 84، ص 162).
    1018 - ياد دادن وضو و نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفرالله لوالديه
    چون فرزندى وضو و نماز را ياد گيرد، خداوند (به پاداش آن ) پدر و مادر او را مى آمرزد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 13).
    1019 - همراهى طفل براى نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان على - عليه السلام - قد جعل بيتا فى داره ليس بالصغير ولا بالكبير لصلاته و كان اذا كان اليلل ذهب معه بصبى لا يبيت معه فيصلى فيه
    اميرالمؤ منين (ع ) در خانه خود اتاق متوسطى براى نماز خود اختصاص داده بود شبها براى نماز خواندن فطل كوچكى را نمى خوابيد با خود به آن اتاق برده و نماز مى خواند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 555).
    1020- تمرين نماز در سن شش سالگى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    مرو صبيانكم بالصلوة اذا كانو ابناء ست سنين و اضربوهم اذا كانوا ابناء سبع سنين و فرقوا بينهم فى المضاجع كانوا ابناء عشر سنين
    فرزندان خود را در سن شش سالگى به نماز وادار كنيد، و در هفت سالگى آنا را (در صورت نخواندن ) تنبيه كنيد، ودر سن ده سالگى رختخواب آنان را جدا كنيد. (مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 171).
    1021 - تاءخير عذاب به خاطر علاقه جوانان به نماز
    قال على - عليه السلام -
    ان الله - عزوجل - ليهم بعذاب اهل الارض جميعا حتى لايتحاشى منهم احدا اذا عملوا بالمعاصى و اجترحوا السيئات فاذا الى الشيب ناقلى اقدامهم الى الصلوة و الولدان يتعلمون القرآن رحمهم الله فاخر ذلك عنهم
    آنگاه كه اهل زمين در گناه و بديها غوطه ور مى شوند خداوند متعال قصد مى كند تمامى آنان را بدون استثناء دچار عذاب نمايد، ولى با توجه به پيرمردان ريش سفيدى كه براى نماز (به سوى مسجد) گام برمى دارند و نيز نونهالانى كه در حال يادگرفتن قرآن هستند، به تمامى اهل زمين رحم نموده و عذاب آنان را به تاءخير مى اندازد. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 360، باب 3، روايت 12).
    1022 - سخت نگرفتن نماز براى فرزندان
    عن جعفر بن محمد عن ابيه - عليهما السلام - قال :
    كان على بن الحسين - عليهماالسلام - ياءمر الصبيان ان يصلوا المغرب و العشاء جميعا و الظهر جميعا فيقال له (لهم ) يصلون الصلوة فى غير وقتها فيقول : هو خير من ان يناموا عنها
    امام زين العابدين (ع ) به فرزندان خويش امر مى كرد كه نماز مغرب و عشاء را با هم بخوانند و ظهر وعصر را با هم بخوانند خدمت امام عرض شد كه فرزندان نماز را در غير وقتش ‍ مى خوانند امام فرمود: اين كار براى فرزندان بهتر است از اين كه بخوابند و نماز نخوانند. (بحارالانوار، ج 82، ص 364).
    1023 - ترك نماز باعث تعجب
    عن الحسن بن قارون انه قال :
    ساءلت الرضا - عليه السلام - او سئل و انا اسمع عن الرجل يجبر ولده و هو لايصلى اليوم و الومين فقال : و كم اتى على الغلام ؟ فقلت ثمانى سنين ، فقال : سبحان الله ! يترك الصلاة قال : قلت يصيبه الوجع قال : يصلى على نحو ما يقدر
    حسن بن قارون مى گويد: من از امام رضا (ع ) سؤ ال كردم يا يك نفر ديگر سؤ ال كرد و من گوش مى دادم كه مردى فرزندش را به نماز مجبور مى كرد، ولى فرزندش يك يا دو روز نماز نمى خواند، حضرت فرمودند: چند سال از سن آن پسر بچه مى گذرد؟ گفتم : هشت سال ، امام با تعجب فرمودند: ((سبحان الله )) (در اين سن ) نماز را ترك مى كند؟ عرض كردم نماز براى او سخت و رنج آور است ، امام (ع ) فرمود: به اندازه توانش نماز به جا آورد. (وسائل الشيعه ، ج 3 ص 13).
    1024 - آموختن وضو به فرزند
    قال الصادق - عليه السلام -
    حتى يتم له تسع سنين ، فاذا تمت له علم الوضو وضرب عليه وامر بالصلوة و ضرب عليها، فاذا، تعلم ، الوضوء و الصلاة غفرالله لوالديه
    وقتى (فرزندتان ) به سن نه سالگى برسد، پس وقتى كه نه سالش تمام شد، وضو را به او ياد بدهيد واگر كوتاهى كرد او را ادب كنيد، و او را امر به نماز كنيد و اگر كوتاهى كرد او را ادب كنيد پس زمانيكه فرزند وضو و نماز را ياد گرفتيد، خدا پدر و مادرش را مى آمرزد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 13).
    1025 - خواستن نماز از فرزند
    قال الرضا - عليه السلام -
    يؤ خذ الغلام بالصلاة و هوابن سبع سنين
    چون پسر به هفت سالگى رسيد، او را به خواندن نماز وادار كنيد. (وسائل الشيعه ، ج 20 ص 229).
    1026 - نماز متاءهل
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ركعتان من المتاءهل خير من اثنتين و ثمانين ركعة من العزب
    دو ركعت نماز كسى كه همسر دارد، بهتر از هشتاد و دو ركعت نماز انسان مجرد است . (نهج الفصاحه ، ص 350).
    1027 - بيدار كردن اهل خانواده
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    رحم الله رجلا قام من الليل فصلى و ايقظ امراءته فصلت ، فان ابت نضح فى وجهها الماء، رحم الله امراءة قامت من الليل فصلت و ايقظت زوجها، فان ابى نضحت فى وجهه الماء
    خدا رحمت كند، مردى را كه شب از خواب برخيزد و نماز شب بخواند و همسرش را نيز براين عمل تشويق نمايد، و اگر بيدار نشد (با اجازه قبلى او) به صورت وى آب بپاشد و او را بيدار كند و همچنين خدا بيامرزد زنى كه در شب برخيزد و نماز شب بخواند وشوهرش را نيز بدين عمل وادار كند و اگر از جاى برنخواست (با اذن قبلى او) آب به صورتش بپاشد، تا او را بيدار كند. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 418).
    1028 - سن وجوب نماز براى پسر:
    عن على بن جعفر عن اخيه موسى - عليه السلام - قال :
    ساءلته عن الغلام متى يجب عليه الصوم و الصلاة ؟ قال : اذا راهق الحلم و عرف الصلوة والصوم
    على بن جعفر از برادرش امام موسى كاظم (ع ) پرسيد: چه زمانى نماز و روزه براى پسر بچه واجب است ؟ حضرت فرمود: وقتى به مرز تكليف رسيد، و نماز و روزه را شناخت . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 12).
    1029 - بلند خواندن قرائت نماز شب
    عن على بن اسباط انه ساءل اباعبدالله - عليه السلام - عن رجل يقوم فى آخر الليل يرفع صوته بالقرائة : قال : ينبغى للرجل اذا صلى بالليل ان يسمع اهله لكى يقوم النائم و يتحرك المتحرك
    على بن اسباط از امام صادق - عليه السلام - در مورد مردى كه آخر شب برمى خيزد و صدايش را در قرائت بلند مى كند پرسيد: امام (ع ) فرمود: شايسته است كه انسان وقتى نماز شب مى خواند، صدايش را به خانواده اش برساند، تا آن كس كه خواب رفته بيدار شود وآن كس مى خواهد حركت كند (برخيزد) حركت كند. (بحارالانوار، ج 87، ص 209).
    1030 - سه گروه از وجوب نماز جمعه معافند
    قال على - عليه السلام -
    الجمعة واجبة على كل مؤ من الاالصبى ، و المراءة والعبد والمريض
    نماز جمعه بر هر فرد مؤ من واجب است ، مگر بر كودك ، زن ، بنده و مريض ، (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 10).
    1031 - تشويق خانواده براى نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اطرفوا اهاليكم فى كل يوم جمعة بشى ء من الفاكهة ، حتى يفرحوا بالجمعة
    روز جمعه براى خانواده خود ميوه تازه بخريد، تا براى آمدن نماز خرسند گردند. (مستدرك الوسائل ، ج 6 ص 61).
    1032 - تشويق فرزندان براى نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اشتروا لصبيانكم اللحم و ذكروهم يوم الجمعة
    با سياستهاى تشويقى ، اهميت و روز جمعه را به فرزندانتان يادآورى كنيد. (مستدرك الوسايل ، ج 6، ص 99).
    1033 - درك نماز جمعه :
    قال الباقر - عليه السلام -
    الجمعة واجبة على من ان صلى الغداة فى اهله ادرك الجمعة ، وكان رسول الله -صلى الله عليه وآله -انما يصلى العصر فى وقت الظهر فى سائر الايام كى اذا قضوا للصلوة مع رسول الله -صلى الله عليه وآله -رجعوا الى رجالهم قبل الليل و ذلك سنة الى يوم القيامة .
    نماز جمعه بر هر كس كه نماز صبح را پيش خانواده خود خوانده و جمعه را درك كند، واجب است پيامبر در روزهاى ديگر، نماز عصر را هم وقت ظهر مى خواند تا وقتى با پيامبر نماز را به جا آوردند بتوانند قبل از شب به مناطق خود بروند و اين تا روز قيامت سنت است . (تهذيب ، ج 3، ص 240).
    1034 - تمرين ركوع و سجده براى فرزندان
    قال الباقر - عليه السلام -
    فاذا اتم له ست سنين علم الركوع و السجود حتى يتم له سبع سنين فاذا تم له سبع سنين قيل له اغسل وجهك و كفيك ، فاذا غسلهما قيل له صل هنگامى كه فرزندان شما شش ساله شدند، ركوع و سجده (صحيح ) را به آن ها بياموزيد و در هفت سالگى به طفل بگوييد: دست و رويت را بشوى و نماز بگذار. (بحارالانوار، ج 88، ص 132)
    1035 - سفارش پدر بر نماز
    عن حسن بن على - عليه السلام -
    رحم الله امرء وعظ نفسه و وعظ اخاه و اهل بيته فقال : يا اهلاه صلواتكم صلواتكم زكوتكم زكوتكم مسكينكم مسكينكم ، جيرانكم جيرانكم لعل الله تعالى يرحمه فيجمع له اهله يوم القيامة ، فان الله تعالى اثنى على نبى من انبيائه فقال : و كان ياءمر اهله بالصلوة و الزكوة و كان عند ربه مرضيا
    رحمت خداوند بر مردى كه اهل خانه اش را موعظه كند و بگويد: ((اى اهل خانه ! نماز شما نماز شما، زكات شما، زكات شما، بيچارگان شما، بيچارگان شما، همسايه هاى شما، همسايه هاى شما، (كه حق آنها را رعايت كند) شايد خداوند عنايت كند بر او و جمع گرداند براى او اهلش را در قيامت همانا خداوند يكى از انبيا را چنين ستايش نمود. ((او خانواده خود را به نماز و زكات امر مى كرد، روى همين اصل مورد رضاى خداوند قرار داشت )). (مجموعه ورام ، ج 2 ص 212).
    1036 - جوان اهل نماز شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ذات يوم لاءبليس : كم اصدقاؤ كم من امتى يا ابليس ؟ قال الامير الجائر و الغنى المتكبر والذى لايبالى من اين يكتسب و فيما ينفقه و العالم الذى صدق الامير على جوره ، و التاجر الخائن ، والمحتكر، و الزانى و اكل الربا، و البخيل ، والذى لايبالى من اين يجمع المال ، و قال النبى -صلى الله عليه وآله -كم اعداءك من امتى ؟ قال ستة عشر نفرا انت يا محمد انى ابغضل و العالم العامل بالعلم و حامل القرآن اذا عمل بما فيه و المؤ ذن لله خمسة اوقات محب الفقراء و المساكين واليتامى ، و ذوقلب رحيم ، والمتواضع للحق و شاب نشاء فى طاعة الله الذى يصلى بالليل والناس بيام ، والذى يمسك نفسه عن الحرام ، و الذى ينصح فى الله (وفى راوية يدعو للاخوان وليس فى قلبه شى ء) و الذى ابدا يكون على الوضوء، وحسن الخلق ، و المصدق بما ضمن الله له ، و المحصنات المستورات و المستعد للموت و صاحب السخاء
    پيامبر اسلام (ص ) از ابليس پرسيد: در ميان امت من دوستان تو چه كسانى هستند؟ ابليس پاسخ داد: فرمانرواى ظالم ، متكبر، آن كس كه كه باكى ندارد كه از چه راهى مال به دست آورد و در چه راهى مصرف كند دانشمندى كه بدكارى حاكم را تاءييد كند، تاجر خائن ، محتكر، زناكار، رباخوار، بخيل ، و كسى كه باكى ندارد كه چگونه اموالش جمع وانباشته است سپس ‍ پيامبر (ص ) فرمود: چند نفر در ميان امت من دشمنان تو هستند؟ پاسخ داد: شانزده كس كه اولشان تويى يا رسول الله ! دانشمندى كه به علمش عامل است اهل قرآن كه به آن عمل كند، مؤ ذن اذان پنجگانه ، كسى كه دوستدار فقرا و مساكين و يتيمان است آدم رحيم و مهربان ، شخص متواضع در برابر حق ، جوانى كه اهل نماز شب باشد، كسى كه خود را از ارتكاب به حرام باز مى دارد، كسى كه به خاطر خداوند ديگران را نصيحت كند، كسى كه همشيه درحال وضو است ، و صاحب اخلاق خوب آدم ، تصديق كننده به وعده هاى خا، زنان پاكدامن و افرادى كه خودشان را براى مرگ آماده مى سازند، و آدم سخاوتمند. (المواعظ العدديه ، ص 226).
    1037 - رفع مشكلات خانواده به وسيله نماز
    الرسول -صلى الله عليه وآله - اذا اصاب اهله خصاصة : قوموا الى الصلوة و قال : بهذا اءمر ربى
    چون مشكلى به اهل خانواده مى رسيد (براى رفع آن ) مى فرمود: برخيزيد نماز(مستحبى ) بخوانيد بعد فرمود: اين دستور خداى من است . (قصارالجمل ، ج 1، ص 386).
    1038 - نمازگزاران براى ديگران حجت اند
    فقال : يااسماعيل لاتنكر ذلك من اهل بيتك فان الله تبارك و تعالى جعل بكل بيت حجة يحتج بهاعلى اهل بيته فى القيامة لهم الم تروا فلانا فيكم ، الم تروا هديه فيكم ، الم تروا صلاته فيكم الم تروا دينه فهلا اقتديتم به فيكون حجة عليهم فى القيامة
    حضرت فرمود: اى اسماعيل اين جريان را از خانواده ات تازه مپندار(يعنى اختصاص به خانواده شما ندارد، خيلى ها گرفتارند) خداى تبارك وتعالى براى هر خاندانى حجتى قرار داده كه به وسيله آن شخص ، در روز قيامت بر ساير افراد خانواده احتجاج مى كند، به آنان گفته مى شود: آيا فلانى را در ميان خود نديديد؟ آيا رستگارى اش را نديديد؟ آيا نمازش را نديديد؟ آيا ديندارى اش رانديديد؟ پس چرا بر او اقتداء نكرديد؟ بنابراين ، آن مؤ من بر آن اشخاص در روز قيامت ، حجت باشد. (روضه كافى ، ج 1 ص 120).
    1039 - آشنايى كودك با فرايض دينى
    قال الصادق - عليه السلام -
    واذا بلغ الغلام ثلاث سنين قل له سبع مرات لااله الاالله ثم يترك حتى يتم له ثلاث سنين و سبعة اشهر و عشرون يوما ثم يقال له قل : ((محمدرسول الله ))سبع مرات و يترك حتى يتم له اربع سنين ثم يقال له قل سبع مرات : ((صلى الله على محمد وآل محمد))ثم يترك حتى ياءتى له خمس سنين ثم يقال له ((ايهما يمينك و ايهما شمالك ، فاذا عرف ذلك حول وجهه الى القبله و يقال له : ((اسجد))ثم يترك حتى يتم له ست سنين فيقال : ((صل و علم الركوع و السجود))حتى يتم له سبع سنين فاذا تمت له سبع سنين قيل له ((اغسل وجهك و كفيك ))فاذا غسلهما قيل له ((صل ))ثم يترك حتى يتم له تسع سنين فاذا تمت له علم الوضوء
    هنگامى كه كودك به سه سالگى رسيد، او را وادار كن تا هفت مرتبه ((لااله الاالله ))بگويد.بعد او را آزاد بگذار تا چهار سال او تمام شود آن گاه او را به گفتن هفت مرتبه ((صلى الله على محمد و آل محمد))وادار كن .
    پس او را آزاد بگذار تا هنگامى كنه پنج سالش تمام شد، آنگاه دست راست و چپش را به او ياد بده .
    وقتى آن ها را شناخت ، او را به سمت قبله بنشان ، و به او بگو: ((سجده كن )).
    سپس او را تا شش سالگى آزاد بگذار.
    و بعد از آن به او نماز خواندن و ركوع وسجود را ياد بده .
    هنگامى كه هفت سالش تمام شد، آنگاه به او بگو: ((دست و صورتت را بشوى ))و هنگامى كه شست ، به او بگو: ((نماز بخوان )).
    و بعد او را تا تمام شدن نه سالگى آزاد بگذار و سپس به او وضو را ياد بده .
    (وسائل الشيعه ، ج 15، ص 193، انوار نعمانيه ، سيد نعمت الله جزايرى ، ج 2 ص 193).
    1040 - نماز در دوران جوانى
    قال الباقر - عليه السلام -
    يا باغى العلم ! اصل قبل لاتقدر، على ليل ولانهار تصلى فيه
    اى طالب علم ! نماز را به پادار، قبل از آن كه پيرى وسستى فرا رسد، كه آن وقت قدرت نمازگزاردن را ندارى و براى تو ميسر نيست (و شايد اشاره به پس از مرگ باشد). (بحارالانوار، ج 82، ص 227).
    1041 - نماز در تاريكى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ماصلت امراءة صلوة احب الى الله من صلواتها فى اشد بيتها ظلمة
    نمازى كه زن در تاريكترين گوشه خانه خود به جا آورد، از همه نمازهاى او نزد خداوند محبوبتر است . (نهج الفصاحه ، م 2558، ص 536).
    فصل هيجدهم : انواع نماز
    آيات :
    90 - نماز خوف
    واذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفة منهم معكم و لياءخذوا اسلحتهم فاذا سجدوا فليكونوا من ورائكم ولتاءت طائفة اخرى لم يصلو فليصلو معك ولياءخذوا حذرهم و اسلحتهم ودالذين كفروا لوتغفلون عن السلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة ولا جناح عليكم ان كان بكم اذى من مطر او كنتم مرضى ان تضعوا اسلحتكم و خذوا حذركم ان الله اعد للكافرين عذابا مهينا
    و هنگامى كه در ميان آنها باشى و (در ميدان جنگ ) براى آنها نماز برپاكنى ، بايد دسته اى از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و بايد سلاحهاى خود را با خود برگيرند و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رسانيدند) بايد به پشت سرشما( به ميدان نبرد) بروند و آن دسته ديگرى كه نماز نخوانده اند (و مشغول پيكار بوده اند) بيايند و با تو نماز بخوانند و بايد آنها وسايل دفاعى و سلاحهاى خود را با خود (در حال نماز) حمل كنند (زيرا) كافران دوست دارند كه شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شويد و يك مرتبه به شما هجوم آورند و اگر از باران ناراحت هستيد و يا بيمار(و مجروح ) باشيد مانعى ندارد كه سلاحهاى خود را بر زمين بگذاريد، ولى وسايل دفاعى (مانند زره و خود) را با خود برداريد، خداوند براى كافران عذاب خوار كننده اى فراهم ساخته است . (سوره نساء آيه 102).
    91 - نماز مسافر
    و اذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة
    و هنگامى كه سفر كنيد گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد. (سوره نساء، آيه 101).
    احاديث :
    1042 - پاداش نماز نشسته
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    صلوة القاعد على النصف من صلوة القائم
    پاداش نماز نشسته ، نصف نماز ايستاده است . (شهاب الاخبار، ص 87).
    1043 - نماز سواره
    قال عن فيض بن مطر:
    دخلت على ابى جعفر و انا اريد ان اساله عن صلوة الليل فى المحمل قال : فابتد اءنى فقال : كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يصلى على راحلته حيث توجهت به
    خدمت حضرت باقر (ع ) رسيدم تا درباه خواندن نماز شب در كجاوه سؤ ال كنم ، اما حضرت پيش از سؤ ال ، فرمود: پيغمبر (ص ) نماز (نافله ) خود را بر شتر مى گذاشت ، در حالى كه شتر حركت مى كرد (اثبات الهداة ، ج 5، ص 306).
    1044 - نماز مسافر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    خياركم الذين اذا سافروا قصروا و افطروا
    بهترين شماكسانى هستند كه چون سفر كردند، نماز خويش را قصر مى خوانند و روزه را افطار مى نمايند. (ثواب الاعمال ، ص 63).
    1045 - پاداش نماز در مسجد جمكران
    عن حسين بن مثلة عن المهدى - عليه السلام - انه قال :
    من صلاها فكانما صلاها (هما) فى البيت العتيق
    حسن بن مثله (جمكرانى ) از حضرت مهدى (ع ) نقل مى كندكه فرمود: هركس دو ركعت نماز (نماز صاحب الزمان ) را در اين مكان (مسجد جمكران ) بخواند، مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد. (مستدرك الوسائل ، ج 3 ص 445).
    1046 - نماز شب مسافر
    عن ابراهيم بن سياسة قال :
    كتب بعض اهل بيتى الى ابى محمد - عليه السلام - فى صلاة المسافر اول الليل صلاة الليل فكتب - عليه السلام - فضل صلاة المسافر اول الليل كفضل صلاة المقيم فى الحضر من اخر الليل
    يكى از بستگان من به امام عسگرى - عليه السلام - نامه نوشت و درمورد نماز شب مسافر، در اول شب سؤ ال كرد (ع ) در پاسخ نوشت : فضيلت نماز شب مسافر در اول شب مثل فضيلت نماز آخر شب غير مسافر است . (بحارالانوار، ج 87، ص 210).
    1047 - نماز آيات .
    قال عن ابى الدرداء:
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا كانت ليلة ريح كان مفزعه الى المسجد حتى يسكن و اذا حدث فى السماء حدث من كسوف شمس او قمر كان مفزعه الى الصلاة
    رسم رسول خدا (ص ) چنان بود كه اگر شبى باد سهمگينى مى وزيد، به مسجد پناه مى برد، تا آرام بگيرد و چون در آسمان كسوف و خسوفى اتفاق مى افتاد به نماز پناه مى برد. (تفسير در المنثور، ج 1، ص 67).
    1048 - نماز بر اعدامى مسلمان
    قال على - عليه السلام -:
    وقد علمتم ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - رجم الزانى المحصن ثم صلى عليه ، ثم ورثه اهله
    مى دانيد كه پيغمبر (ص ) مرد زناكارى را سنگسار نمود، پس از آن بر او نماز گزارد و ارثش را به كسانش داد. (نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص 392).
    1049 - روز عيد و شعار ((الله اكبر))
    كان النبى -صلى الله عليه وآله - يخرج يوم الفطر و الاضحى رافعا صوته بالتكبير
    پيامبر اسلام (ص ) در حالى كه با صداى بلند تكبير مى گفت راهى نماز عيد مى شد. (بحارالانوار، ج 91، ص 118).
    1050 - چه روزى عيد است ؟
    و قال اميرالمؤ منين - عليه السلام - فى بعض الاعياد:
    انما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه ، و كل يوم لايعصى الله فيه فهو عيد
    اين (امروز) عيد كسانى است كه خداوند روزه آنان را قبول كرده و پاداش نمازها و شب زنده دارى آنان را داده باشد و هر روزى كه در آن معصيت خدا نشود، آن روز، عيد است . (نهج البلاغه ، كلمات قصار، ص 428).
    1051 - نماز براى ميت
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    ينبغى لاولياء الميت منكم ان يؤ ذنوا اخوان الميت بموته ، فيشهدون جنازته و يصلون عليه و يستغفرون له ، فيكسب لهم الاجر و يكسب لميته الاستغفار سزاوار است كه اولياى ميت ديگران را از مرگش با خبر كنند تا آنان در تشيع جنازه او حاضر شوند و بر پيكرش نمازگزارند، وبراى او طلب غفران كنند ودر اين صورت براى آنان پاداش و براى ميت آمرزش منظور مى گردد. (ميزان الحكمه ، ج 9ص 268).
    1052 - عيد و شب زنده دارى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -:
    من احيا ليلة العيد لم يمت قلبه يوم تموت القلوب
    كسى كه شب عيد را (با خودت ) احيا بدارد، روزى كه همه دلها مى ميرند دل او زنده خواهد بود. (وسائل الشيعه ج 5، ص 139).
    1053 - روز عيد و نماز جماعت
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    من لم يشهد جماعة الناس يوم العيد، فليغتسل و ليطيب بما وجد وليصل وحده كما يصلى فى الجماعة
    كسى كه نمى تواند روز عيد در نماز و اجتماع مردم حضور يابد، غسل كند وخود را به هر مقدار عطرى كه در دسترس او است ، خوشبو، نمايد و نماز عيد را همان گونه كه در جماعت مى خوانند بخواند،. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 115).
    1054 - خطبه نماز عيد
    قال الرضا - عليه السلام -
    انما جعلت الخطبة فى يوم الجمعة فى اول الصلاة وجعلت فى المعيدين بعد الصلاة ، لان الجمعة امر دائم ويكون فى الشهور و السنة كثيرا، واذا كثر على الناس ملوا و تركوا و لم يقيموا عليها و تفرقوا عنه و العيد انما هو فى السنة مرتين و هو اعظم من الجمعه و الزحام فيه اكثر و الناس فيه ارغب ، فان تفرق ، بعض الناس بقى ء عامتهم
    به اين دليل خطبه نمازهاى جمعه قبل از نماز و خطبه هاى عيد پس از نماز ايراد مى شود كه نماز جمعه در طول ماه و سال زياد تكرار مى شود و به همين دليل مردم از حضور در تمام مراسم و همه بخش هاى آن خسته مى شوند و براى شنيدن خطبه ها نمى شينند، اما نماز عيد در طول سال دوبار برگزار مى شود و ازدحام و حضور مردم نيز در آن بيشتر، و مردم براى شركت در آن مشتاق ترند و اگر تعدادى هم بعد از نماز متفرق شوند، اكثريت آنان خواهند ماند. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 112).
    1055 - عبادت چهار شب
    عن جعفر بن محمد عن ابيه عن على - عليه السلام - قال
    كان يعجبه ان يفرغ نفسه اربع ليال من السنة ، اول ليلة من رجب و ليلة النحر و ليلة الفطر و ليلة النصف من شعبان
    امام صادق - عليه السلام - از پدرش حكايت نموده است كه اميرالمؤ منين (ع ) شيفته آن بودكه در چهار شب از سال ، فارغ البال به عبادت بپردازد، شب اول رجب و شب هاى عيد فطر و قربان و شب نيمه شعبان .
    (وسائل الشيعه ، ج 5، ج 139).
    فصل نوزدهم : اهميت نمازهاى مستحبى
    آيه :
    92 - مداومت كردن در نماز
    الذين هم على صلاتهم دائمون
    آنها كه نمازها را پيوسته به جا مى آورند(1) (سوره معارج ، آيه 23).
    احاديث
    1056 - تكميل نماز واجب با نماز مستحبى
    قال الباقر - عليه السلام -
    ان العبد ليرفع له من صلاته نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها فما يرفع له الا ما قبل عليها بقلبه و انما امروا بالنوافل ليتم لهم مانقصوا من الفريضة
    نمازى كه بنده به جا مى آورد، گاهى نصف و گاهى يك سوم و گاهى چهارم و گاهى يك پنجم آن بالا برده مى شود، زيرا بالا برده نمى شود مگر آن نمازى كه با توجه و حضور قلب باشد، مردم ماءمور به انجام نمازهاى مستحب شده اند تا نقص نمازهاى واجب آنان توسط مستحباب جبران شود. (بحارالانوار، ج 87، ص 28).
    1057 - نماز و ترازوى اعمال
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -:
    الصلوة ميزان فمن اوفى استوفى
    نماز ترازوى (اعمال ) است هر كسى بيشتر به جا آورد بيشتر بهره مى برد. (فروع كافى ، ج 3، ص 267).
    1058 - اهميت نماز مستحبى :
    حديث قدسى :
    ما تقرب العبد الى بشى ء افضل مما افترضت عليه ، و ان العبد ليتقرب الى بالنوافل حتى احبه
    بهترين چيزى كه بنده را به من نزديك نزديك مى كند، فرايضى است كه بر او واجب گرانيده ام و بنده با به جاى آوردن نافله به قدرى به من نزديك مى شودكه او را دوست دارم . (اصول كافى ، ج 1، ص 352).
    1059 - نماز و رفع حاجت
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا اردت حاجة فصل ركعتين وصل على محمد و آل محمد وسل تعطه هنگام حاجت ، دو ركعت نماز بخوان و بر پيغمبر و آل او درود فرست و حاجتت را بخواه كه به تو داده مى شود. (فروع كافى ، ج 3، ص 479).
    1060 - انجام نماز پيش از واجب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يا اباذر! ايما رجل تطوع فى كل يوم و ليلة اثنتى عشرة ركعة سوى المكتوبة كان له حقا واجبا بيت فى الجنة
    اى ابوذر! هر مردى كه در شبانه روز - غير از نمازهاى واجب - دوازده ركعت نماز بگزارد خداوند خانه اى در بهشت به او خواهد داد.(مكارم الاخلاق ، ص 461).
    قال الحسن بن على - عليه السلام -
    اذا اضرت النوافل بالفريضة فارفضوها
    هرگاه نمازهاى مستحبى به نمازهاى واجب ضرر رسانيد، آنها را ترك كنيد. (تحف العقول ، ص 267).
    1062 - تاءثير نماز مستحبى
    قال موسى بن جعفر - عليه السلام -
    صلوة نمازهاى مستحبى هر مؤ منى را به خداوند متعال نزديك مى نمايد. (تحف العقول ، ص 297).
    1063 - اكتفا به واجبات
    عن الحسن العسكرى - عليه السلام -
    ان القلوب اقبالا و ادبارا فاذا اقبلت فاحملوها على النوافل و اذا ادبرت فاقصروها على الفرائض
    به درستى كه قلب گاهى آماده وگاهى خسته است ، زمانى كه قلب شما آمادگى داشت و با نشاط و سرحال بود، آن را به انجام نوافل واداريد، و زمانى كه خسته بود، به واجبات اكتفا كنيد. (مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 177).
    1064 - شيعه على و كثرت نماز
    قال الباقر - عليه السلام -
    انما شيعة على كثيرة صلاتهم كثيرة تلاوتهم للقرآن
    شيعيان و پيروان خط على زياد نماز مى گزارند، و زياد تلاوت قرآن مى كنند. (صفات الشيعه ، ص 436).
    1065 - پرهيز از سستى در نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    اياكم و الكسل و ان ربكم رحيم يشكر القليل ان الرجل ليصلى الركعتين تطوعا يريد بهما وجه الله فيدخله الله بهما الجنة
    ازسستى دورى كنيد، زيرا پروردگار شما مهربان است و اندك را مى پذيرد هرآينه مرد دو ركعت نماز مستحبى براى خدا مى خواند و خداوند به سبب اين دو ركعت ، او را وارد بهشت مى كند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 30، اصول وافى ، ج 2، ص 61).
    1066 - آمادگى براى نماز مستحبى
    قال الصادق - عليه السلام - ان القلب يحيى و يموت فاذا حى فادبه بالتطوع ، و اذا مات فاقصره على الفرائض
    همانا، قلب انسان مى ميرد و زنده مى شود، پس وقتى كه قلب زنده (و با نشاط) است او را به اعمال (نماز) مستحبى وادار كن و زمانيكه قلب مرده است ، به واجبات اكتفا كن . (مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 177).
    1067 - نماز و رفع مشكلات
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    ما يمنع احدكم اذا دخل عليه غم من غموم الدنيا ان يتوضاء ثم يدخل المسجد فيركع ركعتين ، يدعواالله فيهما اما سمعت الله يقول : و استعينوا بالصبر و الصلاة
    وقتى در اثر فشار زندگى و حوادث روزگار مشكلاتى براى كسى پيش آمد، وضو بگيرد و به مسجد برود و دو ركعت نماز به جاى آورد، و خدا را بخواند. آيا شنيده اى كه خداوند مى فرمايد: از شكيبايى و نماز يارى جوييد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 263).
    1068 - نماز واجب و مستحب ، پنجاه و يك ركعت
    قال على - عليه السلام -
    قال الله تعالى لنبيه -صلى الله عليه وآله -و كانت الامم السالفة لقد فرضت عليهم خمسين صلوة فى خمسين وقتا، وهى من الاصار التى كانت عليهم فرفعتها عن امتك وجعلتها خمسا فى خمسه اوقات و هى احد و خمسون ركعة ، و جعلت لهم اجر خمسين صلوة
    از اميرالمؤ منين (ع ) روايت شده ، كه خداوند به رسولش فرمود: اين براى پيشينيان پنجاه نماز در وقت واجب كرده بودم و اين يكى از مشكلاتى بود كه امم سابقه داشتند ولى اين بار رااز دوش تو برداشتم ، و به جاى آن ، پنج نماز، در پنج وقت براى شما قرار دادم كه اين پنج نماز در پنج نوبت (مجموعا واجب و مستحب آن ) پنجاه و يك ركعت است وثواب پنجاه نماز را دارد. (جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص 40).
    1069 - تقرب به سوى خدا
    قال عيسى - عليه السلام -
    يقول الله تعالى : بالفرائض ينجومنى عبدى و بالنوافل يتقرب الى عبدى خداوند مى فرمايد: بنده من با اداى فرايض از (كيفر) من نجات مى يابد، و با به جا آوردن نوافل به من تقرب پيدا مى كند. (محجة البيضاء، ج 1، ص 398).
    1070 - آثار زياد نماز خواندن
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اكثركم ازواجا فى الجنة اكثرهم صلوة فى الدنياء
    كسانى كه در دنيا زياد نماز مى خوانند، در بهشت همسران زياد خواهند داشت . (مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 175).
    1071 - سبب قبولى نافله
    قال الباقر - عليه السلام -
    واذا لم يؤ د الرجل الفريضه لم تقبل منه النافله
    اگر كسى نماز واجب به جا نياورد، نافله او مقبول نيست . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 20).
    1072 - علت ضرورت نماز نافله
    قال الباقر - عليه السلام -
    انما جعلت النافلة ليتم بها ما افسده من الفريضة
    همانا (نماز) نافله را به اين جهت قرار دادند كه كاستى هاى نماز واجب را جبران كند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 20).
    1073 - قبولى نافله با انجام فريضه
    قال الباقر - عليه السلام -
    انما تقبل النافلة بعد قبول الفريضة
    به درستى كه نماز نافله زمانى مورد قبول است كه (نماز) فريضه مورد قبول واقع شود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 20).
    1074 - گرسنه و نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    من جاع فليتوضاء و يصلى ركعتين ثم يقول : يا رب انى جائع فاطعمنى فانه يطعم من ساعته
    هركه گرسنه شود، وضو بگيرد و دو ركعت نماز بخواند، سپس بگويد: پروردگارا! من گرسنه ام به من غذا عطا فرما (بداند كه ) بلافاصله به او طعام داده مى شود.
    1075 - ثمره زياد خواندن نماز
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    مادمت فى الصلاة فانك تقرع باب الملك الجبار، و من يكثر قرع باب الملك يفتح له
    مادامى كه تو در نمازهستى ، درب خانه پادشاه توانا را مى كوبى ، هر كس كه در كوبيدن درب خانه پادشاه پافشارى كند، آن درب روى او باز مى شود. (بحارالانوار، ج 77، ص ‍ 80).
    1076 - امام سجاد - عليه السلام - و استغاثه
    عن زين العابدين - عليه السلام -
    و لست اتوسل اليك بفضل نافلة من كثير ما اغفلت من وظائف فروضك و تعديت عن مقامات حدودك
    خدايا! من با اين همه غفلت از واجبات و تعدى از مرزها و حريم شكستن ها، چگونه به وسيله نافله و مستحبات به سوى تو راه يابم . (صحيفه سجاديه ، دعاى بعد از نماز شب ).

  4. #4
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    1077 - نماز و طلب حاجت
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الله - عزوجل - فرض عليكم الصلوات فى احب الاوقات اليه ، فاسئلوا الله حوائجكم عقيب فرائضكم
    به درستى كه خداوند نمازهاى واجب را در محبوب ترين اوقات واجب كرد، پس بعد از نمازهايتان حاجات خود را از خدا بخواهيد. (بحارالانوار، ج 85، ص 324).
    1078 - برطرف شدن ناراحتى با نماز
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال
    كان على - عليه السلام - اذا هاله شى ء فزع الى الصلاة ، ثم تلى هذه الاية : واستعينوا بالصبر و الصلاة
    وقتى براى اميرالمؤ منين (ع ) مشكلى پيش مى آمد، به نماز پناه مى برد (ناراحتى خود را با خواندن نماز جبران مى كرد) آيه : ((از شكيبايى و نماز يارى جوييد))راتلاوت مى كرد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 263).
    1079 - ارجحيت نماز واجب
    قال على - عليه السلام -
    لاقربة بالنوافل اذا اضرت بالفرائض
    اگر نمازهاى مستحبى به نمازهاى واجب ضرر برساند، موجب قرب به خداوند نخواهد شد. (الحياة ، ج 1، ص 318).
    1080 - نماز مستحب در خلوت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    صلاة الرجل تطوعا حيث لايراه الناس تعدل صلاته على اعين الناس خمسا و عشرين
    نماز مستحبى كه در مكانى دور از ديد مردم خوانده شود، از نظر ثواب و ارزش معنوى معادل با بيست و پنج نماز است كه در معرض ديد مردم به جا آورده شود. (نهج الفصاحه ، حديث 1847).
    1081 - فضيلت نماز مستحبى
    عن ابى جعفر - عليه السلام - قال
    انه ليتقرب الى بالنافلة حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به و لسانه الذى ينطق به ويده التى يبطش بها
    به درستى كه بنده من با نمازهاى نافله به من تقرب جويد تا آن كه او را دوست بدارم پس چون او را دوست بدارم ، گوش او شوم كه با آن بشنود و چشم او بشوم كه با آن ببيند و زبان او گردم كه با آن سخن گويد و دست او شوم كه با آن (به خشم و تندى ) بگيرد. (اصول كافى ، ج 2، ص 352).
    1082 - رفع مشكلات به وسيله نماز
    فى الحديث :
    الرسول -صلى الله عليه وآله -اذا اصاب اهله خصاصة قوموا الى الصلوة و قال : بهذا اءمر ربى
    هنگامى كه مشكلى براى اهل خانواده پيش مى آمد، (براى رفع آن ) رسول خدا (ص ) مى فرمود: برخيزيد نماز(مستحبى ) بخوانيد و بعد فرمود: اين دستور خداى من است . (قصار الجمل ، ج 1 ص 386).
    1083 - تقرب با نماز مستحبى
    قال الصادق - عليه السلام -
    مايتقرب الى عبد من عبادى بشى ء احب الى مما افترضت عليه ، و انه يتقرب الى بالنافلة حتى احبه فاذا احببته كنت اذا سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر و لسانه الذى ينطق به و يده التى يبطش بها ان دعانى احببته و ان ساءلنى اعطته .
    بنده اى از بندگان من به من نزديك نمى شود به چيزى (عملى ) كه نزد من محبوب تر باشد از آنچه براو واجب كرده ام و همانا بنده به وسيله نافله به من نزديك مى شود تاآن جا كه او را دوست بدارم چون دوستش داشتم ، گوش او هستم كه بدان مى شنود و چشمش كه بدان مى بيند و زبانش كه با آن سخن مى گويد و دستش كه باآن مى گيرد، اگر مرا بخواند، جوابش ‍ مى دهم و چنانچه از من (چيزى ) بخواهد، عطايش خواهم نمود.
    (اصول كافى ، ج 4 ص 53، حديث 7).
    1084 - علت قرار دادن نافله
    قال الصادق - عليه السلام -
    انما جعلت النافلة ليتم بها ما يفسد من الفريضة
    نافله براى اين قرار داده شده است تا به وسيله آن ، كاستى هاى نماز واجب جبران گردد. (علل الشرايع ، ج 2، ص 329، وسائل الشيعه ، ج 3 ص 54).
    فصل بيستم : فضايل و آثار نماز شب
    آيات :
    93 - وصف شب زنده داران (دانايان )
    امن هو قانت اناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه .
    آيا كسى كه خاضع است (به خدا) در ساعتهاى شب در حال سجده و به پا خاسته ، از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگار خود را اميد مى برد.(سوره زمر، آيه 9).
    94 - نماز شب از ويژگيهاى ((عبادالرحمن ))
    والذين يبتون لربهم سجدا و قياما
    كسانى كه شب را براى پروردگارشان درحال سجده و قيام بيتوته مى كنند. (سوره فرقان آيه 64).
    95 - قيام در دل شب
    يا ايهاالمزمل ، قم الليل
    اى جامه خواب به خود پيچيده ، به هنگام شب برخيز. (سوره مزمل ، آيات 1 و
    96 - اوقات نماز شب
    ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثى الليل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذين معك
    پروردگار تو مى داند كه تو مقدارى كمتر از دو ثلث شب را و كمتر از (مجموع ) نصف و ثلث آن را به پا مى خيزى و گروهى از كسانى كه با تو هستند. (سوره مزمل ، آيه 20).
    97 - و من الليل فسبحه و ادبار النجوم
    و در شبانگاه براى او سجده كن و مقدارى طولانى از شب او راتسبيح گوى . (سوره طور آيه 49).
    98 - تسبيح خدا در شب
    و من الليل فاسجد له و سبحه ليلا طويلا
    و در شبانگاه براى او سجده كن و مقدارى طولانى از شب او را تسبيح گوى (سوره دهر آيه 26).
    99 - طلب استغفار هنگام سحر
    الصابرين والصادقين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار
    آنها كه (در برابر مشكلات و در مسير اطاعت و ترك گناه ) استقامت مى ورزند راستگو هستند (در برابر خدا) خضوع ، و (در راه او) انفاق مى كنند و در سحرگاهان استغفار مى كنند. (سوره عمران آيه 17).
    100 - نماز شب نشانه بهشتيان
    كانوا قليلا من الليل ما يهجعون ، و بالاسحار هم يستغفرون
    (در وصف متقين فرمايد) كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرها استغفار مى نمودند. (سوره ذاريات ، آيات 17 و 18).
    101 - تجديد قوا به وسيله نماز شب
    ان ناشئة الليل هى اشد وطاء و اقوم قيلا
    همانا پديده شب و به پا خاستن براى نماز شب ، پابرجاتر و نيزگفتارش استوارتر است . (سوره مزمل ، آيه 6).
    102 - برخاستن از بستر براى نماز شب
    تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقنا هم ينفقون ، فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين جزاء بما كانوا يعملون
    پهلوهايشان از بستر در دل شب دور مى شود (و به پاى مى خيزيد، و روى به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خويش را با بيم و اميد مى خوانند و از آنچه به آنان روزى داده ايم انفاق مى كنند، هيچ كس نمى داند چه پاداش هاى مهمى كه مايه روشنى چشم ها است ، براى آنها نهفته شده اين پاداش كارهايى است كه انجام مى دادند. (سوره سجده آيه 15، 16).
    احاديث :
    1085 - قلب نورانى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان العبد اذا تخلى بسيده فى جوف الليل المظلم و ناجاه اثبت الله النور فى قلبه
    هنگامى كه بنده اى در دل شب تاريك با خداى خود خلوت كرده و با او مناجات كند، خدا قلب او را نورانى خواهد ساخت . (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 419).
    1086 - سفارش پيامبر (ص ) به على (ع )
    عن رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ياعلى و عليك بصلاة الليل و عليك بصلاة الليل و عليك بصلاة الليل
    پيامبر اكرم (ص ) سه بار فرمود: يا على بر تو باد به خواندن نماز است . (بحارالانوار، ج 87، ص 157).
    1087 - محبوبترين چيزها
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    الركعتان فى جوف الليل احب الى من الدنيا و مافيها
    دو ركعت نماز در دل شب نزد من ، از دنيا وآنچه كه در آن است ، محبوبتر است . (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 276).
    1088 - شرف مؤ من
    قال الصادق - عليه السلام -
    شرف المؤ من صلاته بالليل
    شرف مومن به نماز شب او است . (بحارالانوار، ج 87، ص 141).
    1089 - رضوان خدا
    عن الرضا - عليه السلام -
    رضوان الله الصلوة بالليل
    نماز شب ، رضوان (خشنودى ) خدا را به همراه دارد. (من لايحضره الفقيه ، ج 1 ص 412)
    1090 - گناه باعث محروميت از نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الرجل يذنب فيحرم صلوة الليل
    هرآينه انسان مرتكب گناهى مى شود و در نتيجه را، از نماز شب محروم مى گردد. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 422).
    1091 - فوايد نماز
    قال على - عليه السلام -
    قيام الليل مصححة للبدن و تمسك باخلاق و رضى رب العالمين
    برخاستن براى نماز شب موجب تندرستى و پايبندى به اخلاق پيغمبران است وخدا را خشنود مى كند. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 421).
    1092 - سبب محروميت از نماز شب
    قال الباقر - عليه السلام -
    جاء الرجل الى اميرالمؤ منين - عليه السلام - فقال : يااميرالمؤ منين انى قد حرمت الصلوة بالليل فقال اميرالمؤ منين : انت رجل قد قيدتك ذنوبك
    مردى نزد اميرالمؤ منين (ع ) آمد و گفت : من از نماز شب محروم شده ام ، امام على (ع ) فرمود: گناهانت تو را گرفتار نموده است . (بحارالانوار، ج 83، ص 127).
    1093 - نتيجه نماز شب ابراهيم (ع )
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ما اتخذ الله ابراهيم خليلا - عليه السلام - الا لاءطعامه الطعام و صلوته بالليل و الناس نيام
    خداوند ابراهيم (ع ) را به مقام خليلى خود برنگزيد، مگر به دو چيز: اول اين كه مردم را اطعام مى كرد و ديگر اين كه هنگامى كه مردم در خواب بودند، نماز مى خواند. (بحارالانوار، ج 74 ص 282، ميزان الحكمه ، ج 5 ص 417).
    1094 - زينت آخرت
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الثمانى ركعات يصليها العبد اخر الليل زينة الاخرة
    هشت ركعت نمازى كه بنده در آخر شب مى خواند، زينت آخرت است . (بحارالانوار تج 83، ص 126).
    1095 - سلامتى بدن
    قال على - عليه السلام -
    قيام الليل مصحة للبدن
    بيدارى شب ، مايه سلامتى بدن است . (بحارالانوار، ج 87، ص 144).
    1096 - قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من كثرت صلاته بالليل حسن وجهه بالنهار
    هر كه بسيار نماز شب بخواند، روز چهره او زيبا ونوارنى است . (نهج الفصاحه ، ص 580).
    1097 - دروغ و محروميت از نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها عن صلوة الليل
    چه بسا مردى با گفتن دروغى ، از فيض نماز محروم مى شود. (بحارالانوار، ج 87، ص 146).
    1098 - نماز شب ، موجب درمان بيمارى ها
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    عليكم بصلاة الليل فانها سنة نبيكم و داءب الصالحين قبلكم و مطردة الداء عن اجسادكم
    نماز شب را به پا داريد، زيرا نماز شب سنتى است از پيامبرتان رسول الله (ص ) و رسم صالحان و پاكانى است كه قبل از شما بودند نماز شب موجب طرد و دفع بلا و دردها و بيمارى ها از بدن شما مى باشد. (تفسير صافى ، ص 265، ثواب الاعمال ، ص 96).
    1099 - اهميت نماز شب (نماز وتر).
    قال ابوجعفر - عليه السلام -
    من كان يؤ من بالله واليوم الاخر فلا يبيتن الا بوتر
    هركس به خدا و روز جزا ايمان دارد، نبايد شب را به صبح برساند مگر اين كه نماز وتر را به جا آورد. (بحارالانوار، ج 87، ص 145).
    1100 - دعا براى مؤ منين
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    من قدم اربعين رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه ، استجيب له فيهم و فى نفسه
    امام صادق (ع ) فرمود: كسى كه در قنوت نماز وتر براى چهل مؤ من وسپس براى خود دعا كند، خداوند دعاهاى وى را مستجاب گرداند. (وسائل الشيعه ، ج 4، باب 45).
    1101 - سفارش جبرئيل
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    مازال جبرئيل يوصينى بقيام الليل حتى ظننت ان اخيار امتى لن يناموا من الليل الا قليلا
    جبرئيل (ع ) همچنان مرا به قيام شب و نماز در آن سفارش مى نمود كه من گمان كردم خوبان و برگزيدگان امت من شب را نمى خوابند، مگر اندكى . (بحارالانوار، ج 76، ص ‍ 333).
    1102 - رحمت خدا بر زوجين
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا ايقظ الرجل اهله من الليل توضيا و صليا كتبا من الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات
    هرگاه مردى همسر خويش را در نيمه هاى شب بيدار كند و با هم وضو بسازند و به نماز بايستند، آنان از ذاكرانى ، كه خداوند - تبارك و تعالى - بسيار ياد مى كنند، محسوب مى گردند. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 418).
    1103 - ريزش گناهان
    قال الصادق - عليه السلام -
    صلاة المؤ من بالليل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار
    نماز شب گناهانى را كه مؤ من در روز مرتكب شده است ، از بين مى برد. (ثواب الاعمال ، ص 100).
    1104 - قضاى نماز شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله يباهى بالعبد يقضى صلوة الليل بالنهار يقول : ملائكتى عبدى يقضى ما لم افترضه عليه الشهدوا انى قد غفرت له
    همانا خداوند مباهات مى كند به بنده اى كه نماز شب را در روز قضا كند و مى فرمايد: اى فرشتگان من ! بنده من قضا مى كند چيزى را كه من براو واجب نكرده ام گواه باشيد كه من او را آمرزيدم . (بحارالانوار، ج 87، ص 202).
    1105 - تاءثيرات نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    صلوة الليل تبيض الوجه و صلوة الليل تطيب الريح و صلوة الليل تجلب الرزق
    نماز شب چهره را سفيد، بوى را خوش و روزى را جلب مى كند(گسترش مى دهد). (علل الشرايع ، ص 363، ميزان الحكمه ، ج ، ص 421).
    1106 - ضمانت روزى
    قال الصادق - عليه السلام -
    كذب من زغم انه يصلى صلاة الليل و هو يجوع ان صلاة الليل تضمن رزق النهار
    دروغ گفت كسى كه بگويد نماز شب مى خواند و گرسنگى مى كشد، زيرا نماز شب روزى روز را ضمانت مى كند. (بحارالانوار، ج 87، ص 15).
    1107 - نماز شب ، چراغ قبر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    صلوة الليل سراج لصاحبها، فى ظلمة القبر
    نماز شب چراغى است در تاريكى قبر. (بحارالانوار، ج 87، ص 161).
    1108 - علت زيبايى
    سئل على بن الحسين - عليه السلام -
    ما بال المجتهدين بالليل من احسن الناس وجها؟ قال : لاءنهم خلوا بالله فكساهم الله من نوره
    از امام زين العابدين (ع ) سؤ ال كردند: چرا صورت اهل نماز شب از طراوت و زيبايى ويژه اى برخوردار است ؟ آنحضرت پاسخ داد: از اين جهت كه آنان با خداوند خويش خلوت كرده اند و خداوند نيز آنان را بانور خود پوشانده است . (علل الشرايع ، ص 366، بحارالانوار، ج 87، ص 159).
    1109 - آثار نماز شب
    عن الصادق - عليه السلام -
    صلاة الليل تحسن الوجه و تحسن الخلق ، و تطيب الريح ، و تدر الرزق و تقضى الدين ، و تذهب بالهم و تجلوا البصر
    نمازشب باعث زيبايى سيما ونيكويى اخلاق و خوشبويى بدن و فراوانى رزق و مايه اداى قرض ها و از بين رفتن و تقويت نور چشم است .(ثواب الاعمال ، ص 70).
    1110 - نماز شب و بهشت
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    قال ان : فى الجنة غرفا يرى ظاهرها من باطنها و باطنها من ظاهرها يسكنها من امتى من اطاب الكلام ، و اطعم الطعام ، و افش السلام و ادام الصيام ، و صلى بالليل و الناس نيام
    پيامبر اكرم (ص ) فرمود: در بهشت غرفه هايى است كه داخل آن از بيرون وبيرون آن از درون نمايان است و در آن افرادى از امت من اسكان مى يابند كه سخن شايسته بر زبان مى آورند و به اطعام طعام مى پردازند و سلام را در ميان مردم گسترش مى دهند و هميشه روزه دارند و شب هنگام كه همگان در خوابند، به نماز برمى خيزند. (نورالثقلين ، ج 3 ص ‍ 263).
    1111 - عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    اذا قام العبد من لذيد مضجعه و النعاس فى عينيه ليرضى ربه - جل و عز - بصلاة ليله ، باهى الله به ملائكته فقال : اما ترون عبدى هذا، قد قام من لذيذ مضجعه الى صلاة لم افرضها عيله ، اشهدوا انى قد غفرت له
    هنگامى كه انسان از بستر مطبوع خويش برمى خيزد و در حالى كه چشمانش خواب آلوده است با نماز شب ، پروردگار خود را خشنود نميد، خداوند به وجود او بر فرشتگان مى بالد و مى فرمايد: آيا بنده مرا نمى بينيد كه از خواب خوش برخاسته تا نمازى كه من بر او واجب نكردم به جاى آورد؟ گواه باشيد كه او را بخشودم . (بحارالانوار، ج 7، ص 156).
    1112 - نورانيت منزل
    عن الصادق - عليه السلام -
    ان البيوت التى يصلى فيها بالليل بتلاوه القرآن تضى ء لاهل المساء كما تضى ء نجوم السماء لاهل الارض
    خانه اى كه در آن نماز شب خوانده مى شود و تلاوت قرآن مى گردد، براى افلاكيان آن گونه مى درخشد كه ستارگان براى زمينيان مى درخشد. (ثواب الاعمال ، ص 70).
    1113 - نماز شب ، نشان عشق و محبت
    حديث قدسى
    كذب من زعم انه يحبنى فاذا جنه الليل نام عنى اليس كل محب يحب خلوة حبيبه
    دروغ مى گويد آن كس كه مدعى محبت من است ولى وقتى شب فرا مى رسد مى خوابد. مگر نه اينكه هر عاشقى ، خلوت بامعشوق را دوست دارد؟ (بحار الانوار، ج 13، ص ‍ 329).
    1114 - اهميت ندادن به نماز شب
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    ياعلى ! عليك بصلاة الليل و من استخف بصلاة الليل فليس منا .
    يا على ! بر تو باد به خواندن نماز شب و از ما نيست كسى كه به نماز شب اهميت ندهد و آن را سبك بشمارد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 280).
    1115 - بهترين نماز مستحبى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    افضل الصلاة بعد الصلوة المكتوبة الصلاة فى جوف الليل
    برترين نماز بعد از نماز واجب ، نماز خواندن در دل شب است . (كنز العمال ، ج 7، ص 21397).
    1116 - شيعه و نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    ليس من شيعتنا من لم يصل صلاة الليل
    از شيعيان ما نيست كسى كه نماز شب را به جاى نياورد. (بحارالانوار ج 87، ص 162).
    1117 - از ما نيست
    قال الصادق - عليه السلام -
    ليس منا من لم يصل صلاة الليل
    از ما نيست ، كسى كه نماز شب را به جاى نياورد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 274).
    1118 - محروم از قيام
    قال الصادق - عليه السلام -
    يا سليمان ! لاتدع قيام الليل فان المغبون من حرم قيام الليل
    اى سليمان ! از شب زنده دارى غافل مباش كه مغبون آن كسى است كه از قيام شب محروم شود. (بحارالانوار، ج 87، ص 146).
    1119 - روح نماز شب بخوان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ورجل قام من الليل فصلى وحده فسجد و نام هو ساجد فيقول تعالى : انظروا الى عبدى روحه عندى و جسده ساجد
    (پروردگار مباهات مى كند) بر مردى كه شبانه بلند شو و به تنهايى نماز بخواند و سجده كند و در حال سجده به خواب رود خدا مى فرمايد: بنگريد به بنده من كه روح او پيش من و تنش در سجده است . (بحارالانوار، ج 77، ص 86).
    1120 - شريف ترين امت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اشراف امتى حملة القرآن و اصحاب الليل
    بزرگان امت من حاملان قرآن و ياران شب هستند. (بحارالانوار ج 87، ص 138.
    1121 - بهره از فصل زمستان ، و نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    الشتاء ربيع المؤ من يطول فيه ليله فيستعين به على قيامه و يقصر فيه نهاره فيستعين به على صيامه
    زمستان ((بهار))مؤ من است كه از درازاى شب براى نماز شب و از كوتاهى روز براى روزه كمك مى گيرد (خوشا به حال كسى كه از شبهاى بلند زمستانى بهره مى گيرند وبراى آخرت خويش ره توشه اى فراهم مى كنن و دست تهى وارد محشر نمى شوند.) (بحارالانوار، ج 89، ص 152).
    1122 - نورانيت دل
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    قال : يا على ! خمسة تنور القلب : كثرة قرائة قل هو الله احد و قلة الكلام و مجالسة العلماء والصلاة فى الليل و المشى ء الى المساجد
    يا على ! پنج چيز دل را نورانى مى كند: كثرت تلاوت سوره ((قل هو الله احد))كم گويى ، مجالست با علما، نماز شب و گام برداشتن به سوى مسجد. (المواعظ العدديه ، ص ‍ 258).
    1123 - شب زنده دارى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من ختم له بقيام الليل ثم مات لفه الجنة
    كسى كه عمرش به شب زنده دارى به پايان برسد، بهشت پاداش او است .(وسائل الشيعه ج 5، ص 274)
    1124 - يك ركعت نماز در شب
    عن رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    عليكم بصلاة الليل ولو ركعة واحدة ، فان الصلاة الليل منهاة عن الاثم و تطفى ء غضب الرب - تبارك و تعالى - و تدفع عن اهلها حرالنار، يوم القيامة
    بر شما باد به نماز شب ، اگر چه يك ركعت باشد، زيرا نماز شب انسان را از گناه باز مى دارد و خشم پروردگار را خاموش كرده وصاحبش را از آتش قيامت درامان مى دارد. (كنزالعمال ، ج 7، حديث 21431).
    1125- زينت آخرت
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الله - عزوجل - قال المال و البنوان زينة الحياة الدنيا، و ان الثمان ركعات التى يصليها العبد اخرالليل زينة الاخرة
    خداوند متعال ثروت و فرزندان را زينت دنيا دانسته است هشت ركعت نماز كه انسان در آخر شب مى خواند، زينت آخرت است . (بحارالانوار ج 83، ص 126 ثواب الاعمال ، ص ‍ 69).
    1126 - دستاورد نماز شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    صلاة الليل مرضاة الرب ، و حب الملائكة و سنة لاانبياء و نور المعرفة واصل الايمان و راحة الابدان ، و كراهة الشيطان و سلاح على الاعداء و اجابة للدعاء و قبول الاعمال وبركة فى الرزق ، و شفيع بين صاحبها و بين ملك الموت و سراج فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب مع منكر و نكير و مونس و زائر فى قبره الى يوم القيامة
    نماز شب مايه خشنودى پروردگار و دوستى فرشتگان و روش پيامبران و نور معرفت و ريشه ايمان و موجب آرامش بدن و نفرت شيطان و سلاحى در مقابل دشمنان و باعث مستجاب شدن دعا و پذيرش اعمال و بركت روزى است نماز شب بين نمازگزاران و ملك الموت واسطه مى شود و چراغ قبر و فرش زير او در قبر و پاسخ نكير و منكر و مونس انسان در قبر و زيارت كننده او در قبر تا روز قيامت خواهد بود. (بحارالانوار، ج 87، ص 162).
    1127 - بهترين شما
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    خيركم من اطاب الكلام و اطعم الطعام و صلى بالليل و الناس نيام
    بهترين شما كسى است كه سخن زيبا بگويد و طعام بدهد و هنگامى كه مردم در خوابند نماز شب بخواند. (بحارالانوار، ج 87، ص 142).
    1128 - نماز شب بدون اثر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    رب صائم ليس له من صيامه الا الجوع و رب قائم ليس له من قيامه الا السهر
    چه بسا روزه دارى كه از روزه خويش جز گرسنگى ثمرى نبرد و نماز شب گزارى كه از نماز خود جز بى خوابى سودى نگيرد. (نهج الفصاحه ، ص 345، حديث 1732).
    1129 - خشنودى خدا.
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ثلاثة يضحك الله اليهم : الرجل اذا قام بالليل يصلى و القوم اذا صفوا فى قتال العدو و القوم ، اذا صفوا فى الصلاة
    خداوند از سه گروه خشنود است :
    1 - كسى كه نماز شب مى خواند
    2 - دسته اى كه در برابر دشمن (درراه خدا) صف آرايى كرده اند.
    3 - جمعى كه نماز جماعت تشكيل مى دهند. (ثواب الاعمال ، ص 96).
    1130 - درهاى خير و سعادت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لمعاذ بن جبل فى غزوة تبوك : و ان شئت انباءنك بابواب الخير؟ قال قلت : اجل يا رسول الله قال : الصوم جنة و الصدقة تكفر الخطيئة و قيام الرجل فى جوف الليل يبتغى وجه الله ، ثم قرء هذه الاية : تتجافى جنوبهم عن المضاجع
    رسول خدا (ص ) در جنگ تبوك به معاذبن جبل فرمود: آيا مى خواهى كه درهاى خير و سعادت را به تو معرفى كنم ؟ گفت : آرى اى رسول خدا! پيامبر -صلى الله عليه وآله -فرمود:
    1 - روزه كه سپر (ازآتش ) است .
    2 - صدقه كه گناه را جبران مى كند
    3 - بيدارى انسان در دل شب كه براى خدا باشد.
    سپس اين آيه را خواند: تتجافى جنوبهم عن المضاجع (بحارالانوار، ج 87، ص 123).
    1131 - خوابيدن به نيت نماز شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ما من عبد يحدث نفسه بقيام ساعة من الليل فينام عنها الا كان نومه صدقة تصدق الله بها عليه و كتب له اجر ما نوى
    كسى كه به نيت بيدار شدن براى نماز شب بخوابد، ولى خواب بماند، خواب او عطيه اى است الهى و خداوند متعال به او پاداش نماز شب را عطا مى كند. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص ‍ 423 كنزالعمال ، حديث 21475).
    1132 - بركت نماز شب
    قال الرضا - عليه السلام -
    عليكم بصلاة الليل فما من عبد يقوم اخر الليل فيصلى ثمان ركعات و ركعتى الشفع و ركعة الوتر و استغفر الله فى قنوته سبعين مرة ، الا اجير من عذاب القبر و من عذاب النار و مذله فى عمره ، و وسع عليه فى معيشته
    بر شما باد به نماز شب ، زيرا هر بنده اى كه در آخر شب بيدار شود و هشت ركعت نماز شب ، و دو ركعت نماز شفع ، و يك ركعت نماز وتر بخواند و در قنوت آن ، هفتاد بار استغفار كند خداوند اورا از عذاب قبر و آتش در امان دارد وعمر او را طولانى كرده و به زندگى اوگشايش خواهد داد. (بحارالانوار، ج 87، ص 161).
    1133 - نماز شب و عبوديت
    سئل عن العبودية قال - عليه السلام -
    العبودية خمسة اشياء: خلوالبطن ، و قرائة القران ، وقيام الليل و التضرع عند الصبح ، والبكاء من خشية الله
    از امام (ع ) سوال شد عبوديت چيست ؟ امام پاسخ داد عبوديت در پنج چيز است :
    1 - خالى بودن شكم ؛
    2 - قرائت قرآن ؛
    3 - نماز شب ؛
    4 - تضرع در پيشگاه خدا در صبحگاهان ؛
    5 - گريه و زارى از خوف خدا. (المواعظ العدديه ، ص 159).
    1134 - درجات نماز شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من رزق صلاة الليل من عبد او امة ؛قام لله - عزوجل - مخلصا فتوضاء وضوء سابغا وصلى الله - عزوجل - بنية صادقة وقلب سليم و بدن خاشع و عين داعمة ، جعل الله - تبارك و تعالى - خلفه تسعة صفوف من الملائكة فى كل صف ما لا يحصى عددهم الا الله تعالى احد طرفى كل صف فى المشرق و الاخر بالمغرب قال : فاذا فرغ كتب له بعددهم درجات
    هرگاه بنده اى موفق به نماز شب شود وبراى خدا بيدار شود و وضوى كامل بگيرد و با نيت خالص و قلب سليم و بدن خاشع وچشم گريان براى خدا نماز بخواند، خداوند نه صف از فرشتگان را پشت سر او مى گمارد كه جز خدا كسى نمى تواند آنها را شمارش كند، زيرا يك طرف هر صف در مشرق و طرف ديگر آن در مغرب است هنگامى كه او نماز را تمام كند، خدا به تعداد آن فرشتگان براى او درجه و ثواب مى نويسد. (بحارالانوار، ج 87، ص 137)
    1135 - نماز مستحبى در خلوت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    صلاة التطوع حيث لايراه من الناس احد، مثل خمس و عشرين يراه الناس
    نماز مستحبى در خلوت و دور از چشم ديگران ، برابر است با بيست و پنج نماز درجايى كه مردم او را مى بينند. (كنزالعمال ، ج 7، حديث 21346).
    1136 - بيدارى شب مايه قرب الهى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان قيام الليل قربة الى الله
    بيدارى شب انسان را به خدا نزديك مى كند. (بحارالانوار، ج 87، ص 122).
    1137 - نماز شب سبب ورود به بهشت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    افشوا السلام ، وصلوا الارحام ، و اطعموا الطعام ، و صلوا بالليل ، و الناس نيام ، تدخلوا الجنة بسلام
    (باسلام كرن ) سلام را ميان مردم شايع كنيد صله رحم به جاى آوريد اطعام كنيد و در شب كه همگان درخوابند به نماز برخيزيد تا به سلامتى داخل بهشت گرديد. (بحارالانوار، ج 87، ص 159).
    1138 - چشم گريان در قيامت
    قال الصادق - عليه السلام -
    كل عين باكية يوم القيامة الا ثلاثة : عين غضت عن محارم الله و عين سهرت فى طاعة الله ، و عين بكت فى جوف الليل من خشية الله
    در قيامت همه چشم ها گريان است مگر سه چشم :
    1 - چشمى كه از (دين و نظر به ) آنچه خداوند حرام كره بر هم نهاده شود؛
    2 - چشمى كه در شب جهت عبادت بيدار بماند.
    3 - چشمى كه در دل شب از خوف خدا بگريد. (اصول كافى ، ج 2، ص 482).
    1139 - نماز شب در مسافرت
    قال الباقر - عليه السلام -
    صل صلاة الليل الوتر فى محمل
    نماز شب و نماز وتر راحتى در كجاوه بخوان .(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 96).
    1140 - نماز شب سنت پيامبر و صالحان
    قال الصادق - عليه السلام -
    عليكم بصلاة الليل سنة نبيكم و داءب الصالحين
    بر شما باد به خواندن نماز شب ، زيرا اين عمل سنت پيامبر و سيره صالحان است .
    (بحارالانوار، ج 87، ص 123).
    1141 - بيدار كردن اهل خانواده
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    رحم الله رجلا قام من الليل فصلى و ايقظ امراءته فصلت فان ابت نضح فى وجهها الماء، رحم الله امراءة قامت من الليل فصلت وايقظت زوجها فان ابى نضحت فى وجهه الماء
    خداوند رحمت كند مردى را كه شب از خواب برخيزد ونماز شب بخواند وهمسرش را نيز براى نماز شب بيدار كند و چنانچه بيدار نشد(بااجازه قبلى او) به صورت وى آب بپاشد (و او رابيدار كند) همچنين خدا بيامرزد زنى راكه در شب برخيزد و نماز شب بخواند و شوهرش را نيز براى نماز شب بيدار كند و اگر از جاى برنخاست (با اذن قبلى او) آب به صورتش ‍ بپاشد (تا او را بيدار كند) (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 418).
    1142 -نماز شب و سلامتى بدن
    فى الحديث
    الصوم و السفر و صلاة الليل و امراراليد فى موضع السجود و المسح بها الوجه و مانالته من البدن و البدئة بخنصر اليد اليسرى فى تقليم الاظفار والختم بخنصر اليمنى .
    روزه و مسافرت و نماز شب و دست كشيدن برپيشانى و مسح صورت و شروع در گرفتن ناخن ازانگشت كوچك دست چپ و ختم آن به انگشت كوچك دست راست از عوامل تندرستى به حساب مى آيند. (سفينة البحار، ج 2، ص 80).
    1143 - تفسير آيه نماز شب
    قال الرضا - عليه السلام -
    فى ذيل آية : و سبحه ليلا طويلا فان صلاة الليل
    در ذيل آيه ((مقدارى طولانى از شب او را تسبيح گوى ))حضرت مى فرمايد: به درستى نماز شب (منظور) است . (نورالثقلين ، ج 5، ص 449).
    1144 - ذكر قنوت در نماز وتر
    قال الصادق - عليه السلام -
    وكان رسول الله -صلى الله عليه وآله -يستغفر الله فى الوتر سبعين مرة و يقول هذا مقام العائذ بك من النار سبع مرات
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله -در قنوت نماز وتر هفتاد بار ((استغفرالله )) مى گفت و هفت بار ذكر ((اين جايگاه كسى است كه از آتش به تو خدا پناه آورده است ))مى گفت . (وسائل الشيعه ج 4، ص 610).
    1145 - كم شدن روزى
    قال موسى بن جعفر - عليه السلام -
    فاذا حرم صلاة الليل حرم بها الرزق
    زمانى از خواندن نماز شب محروم شد، رزق و روزى حلال او كاسته مى شود. (قصارالجمل ، ج 1، ص 392، بحارالانوار، ج 87، ص 146).
    1146 - تفسير آيه نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان ناشئة الليل قال : هى القيام فى آخر الليل
    امام در تفسير آيه ((همانا پديده شب و به پا خاستن براى نماز شب ))منظور قيام براى نماز شب در آخر است . (نورالثقلين ج 5، ص 449)
    1147 - استجابت دعا در نماز وتر
    قال الصادق - عليه السلام -
    يستجاب الدعاء فى اربعة مواطن : فى الوتر و بعد الفجر و بعد الظهر و بعدالمغرب
    دعا در چهار وقت به اجابت مى رسد:
    1 - در نماز وتر؛
    2 - بعد از فجر صادق
    3 - بعد از ظهر؛
    4 - بعد از مغرب (اصول كافى ، ج 4، ص 226).
    1148 - ذكر ((العفو))در قنوت نماز وتر
    قال الصادق - عليه السلام -
    و كان على بن الحسين سيد العابدين - عليه السلام - يقول : العفو العفو ثلاثماءة مرة فى الوتر فى السحر
    امام زين العابدين - عليه السلام - در قنوت نمز وتر در وقت سحر سيصد بار ((العفو))مى گفت . (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 610).
    1149 - پاداش عظيم
    قال الصادق - عليه السلام -
    ما من عمل حسن يعمله العبد الا و له ثواب فى القران الا صلاة الليل فان الله لم يبين ثوابها لعظيم خطره عنده فقال : تتجا فى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا ومما رزقناهم ينفقون فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين جزاء بما كانوا يعملون
    هيچ كار خوبى نيست كه انسان انجام دهد جز اين كه براى آن در قرآن پاداشى بيان شده است مگر نماز شب كه (به دليل عظمت آن ) خداوند پاداش آن را مشخص نكرد، بلكه فرموده است : پهلو از بستر خواب حركت مى دهد (در دل شب ) با بيم و اميد خداى خود را مى خوانند و از آن چه كه روزى آنها كرديم انفاق مى كنند. هيچ كس نمى داند كه پاداش نيكوكارى اش چه نعمت و لذتهاى بى نهايت كه روشنى بخش ديده است و در عالم غيب براى او ذخيره شده است . (بحارالانوار ج 8، ص 126).
    1150 - طول دادن قنوت نماز وتر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اطولكم قنوتا فى الوتر اطولكم راحة يوم القيامة فى الموقف
    هرقدر قنوت شما در نماز وتر طولانى تر باشد، آسايش شما در موقف قيامت بيشتر است . (بحارالانوار، ج 87، ص 287).
    1151 - بلند خواندن قرائت نماز شب
    عن على بن اسباط انه ساءل اباعبدالله - عليه السلام - عن رجل يقوم فى اخر الليل يرفع صوته بالقرائة قال : ينبغى للرجال اذا صلى بالليل ان يسمع اهله لكى يقوم النائم و يتحرك المتحرك
    على بن اسباط از امام صادق (ع ) در مورد مردى كه آخر شب برمى خيزد و صدايش را به قرائت بلند مى كند، پرسيد امام (ع ) فرمود: شايسته است كه انسان وقتى نماز شب مى خواند، صدايش را به خانواده اش برساند تا آن كه خواب رفته ، بيدار شود، و آنكس كه مى خواهد حركت كند حركت كند. (بحارالانوار، ج 87، ص 209).
    1152 - كيفيت قنوت نماز وتر
    قال الصادق - عليه السلام -
    استغفر الله ربى و اتوب اليه فى الوتر سبعين مرة تنصب يدك اليسرى و تعد باليمنى الاستغفار
    در قنوت نماز، وتر، هفتاد بار استغفار بگوييد، براى اين كار دست چپ را مقابل صورت قرار دهيد، و با دست راست استغفار را بشماريد. (بحارالانوار، ج 87، ص 287).
    1153 - دعاى بعد از نماز شب
    قال الباقر - عليه السلام -
    اذا انصرفت من الوتر فقل : سبحان ربى الملك القدوس العزيز الحكيم ثلاث مرات ، ثم تقول : يا حى يا قيوم يا بر يا رحيم يا غنى يا كريم ، ارزقنى من التجارة اعظمها فضلا و اوسعها رزقا و خيرها لى عاقبة فانه لاخير فيما لا عاقبة له
    امام باقر (ع ) فرمود: پس از اتمام نماز شب سه مرتبه بگو: سبحان ربى الملك القدوس العزيز الحكيم وسپس بگو: ياحى يا قيومساءله من لا يحضره الفقيه ، ج 1، ص ‍ 313).
    1154 - گناه روز مانع نماز شب مى شود
    فى الحديث
    جاء رجل الى سلمان الفارسى و قال : يا اباعبدالله ! اين لا اءقوى على الصلاة بالليل فقال : لاتعصى الله النهار وجاء رجل الى امير المؤ منين - عليه السلام - فقال : يااميرالمؤ منين ،! انى قد حرمت الصلاة بالليل فقال له اميرالمومنين - عليه السلام - انت رجل قد قيدتك ذنوبك
    در حديث آمده كه شخصى به سلمان فارسى گفت : اى اباعبدالله ! من كه توانايى خواندن نماز شب را در شب ندارم سلمان پاسخ داد: در روز گناه نكن (تا به خواندن نماز شب توفيق يابى ))و نيز در خبر است كه مردى به اميرالمؤ منين (ع ) عرض كرد: از خواندن نماز شب محروم مانده ام . امام پاسخ داد: تو اسير بند گناهان خود هستى . (تفسير نورالثقلين ، ج 3، ص ‍ 383).
    1155 - نماز شب در ليلة الهرير
    قال على - عليه السلام -
    ماتركت صلاة الليل منذ سمعت قول النبى -صلى الله عليه وآله - صلاة الليل النور، فقال ابن الكواء وليلة الهرير؟ ولاليلة الهرير
    على (ع ) فرمود: از روزى كه شنيدم پيامبر اسلام (ص ) فرمود كه نماز شب نور است هيچگاه آن را ترك نكردم ابن كواء گفت : حتى در ليلة الهرير(شب عمليات جنگ صفين ))امام فرمود: حتى در آن شب (بحار الانوار، ج 40، ص 17).
    1156 - روشنى در نماز شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    صلاة الليل نور
    نماز شب نور است . (ميزان الحكمه ، ج 10، ص 234).
    1157 - نماز شب مسافر
    عن ابراهيم بن سيابة قال :
    كتب بعض اهل بيتى الى ابى محمد - عليه السلام - فى صلاة المسافر اول الليل صلاة فكتب - عليه السلام - فضل صلاة المسافراول الليل كفضل صلاة المقيم فى الحضر من اخر الليل
    كسى از خانواده من به امام عسگرى (ع ) نامه نوشت و از نماز شب كه مسافر در اول شب مى خواند، سوال كرد امام (ع ) در پاسخ نوشت : فضيلت نماز شب مسافر در اول شب ، مانند فضيلت آن در آخر شب براى غير مسافر است . (بحارالانوار، ج 78، ص 210).
    1158 - سرور مؤ من
    اوصى رسول الله -صلى الله عليه وآله - - عليا - عليه السلام - فقال له :
    يا على ! ثلاث فرحات للمؤ من فى الدنياء لقاء الاخوان ، و الافطار من الصيام ، و التهجد من آخر الليل
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - به على (ع ) وصيت نمود: اى على ! در اين دنيا سه چيز براى مؤ من سرور آفرين است :
    1 - ديدار برادران دينى ؛
    2 - افطار روزه دار در پايان روزه ؛
    3 - عبادت در ساعات آخر شب ؛ (اعلام الدين فى صفات ديلمى ، ص 133، بحارالانوار، ج 74، ص 352).
    1159 - مايه افتخار مؤ من
    قال الصادق - عليه السلام -
    ثلاثة هن فخر المؤ من وزينة فى الدنيا و الاخرة : الصلاة فى اخر الليل و ياءسه مما فى ايدى ، الناس ، و ولاية الامام من ال محمد -صلى الله عليه وآله -
    سه چيز مايه افتخار مومن و زينت اودر دنيا و آخرت است :
    1 - نماز در آخر شب ؛
    2 - دل كندن از آنچه دردست مردم است ؛
    3 - پذيرش ولايت امام از اهل بيت پيامبر (ص ) (بحارالانوار، ج 87، ص 140).
    1160 - اوصاف شب زنده داران
    قال على - عليه السلام -
    و انى لمن قوم لاتاءخذهم فى الله لومة لائم سيماهم سيماء الصديقين و كلامهم كلام الابرار، عمار الليل و منارالنهار، متمسكون بحبل القرآن ، يحبون سنن الله و سنن رسوله ، لايستكبرون ولايعلمون و لايغلون و لايفسدون قلوبهم فى الجنان و اءجسادهم فى العمل
    من از كسانى هستم كه در راه خداوند از هيچ ملامتى نمى ترسد از كسانى كه سيمايشان سيماى صديقان و سخنانشان سخنان نيكان است شب زنده دارانند و روشنى بخش روز. به دامن قرآن تمسك جسته اند و سنتهاى خدا و رسولش را احيا مى كنند نه تكبر مى ورزند و نه علو و برترى پيشه مى سازند نه خيانت مى كنند و نه فساد به راه مى اندازند، قلبهاشان در بهشت و پيكرهاشان در انجام وظيفه و عمل . (مكارم الاخلاق ، ص 322).
    1161 - نماز شب ، سرگرمى مؤ من
    قال الباقر - عليه السلام -
    لهوالمؤ من فى ثلاثة اشياء،: التمتع بالنساء، و مفاهكة الاخوان ، و الصلوة بالليل ؛
    سرگرمى و انس مؤ من در سه چيز است :
    1 - بهره مندى از زنان
    2 - حضور در بزمساءله مشروع ) برادران
    3 - نماز در نيمه شب ؛ (سفينة البحار، ج 2، ص 519).
    1162 - بى بهره از نماز شب
    قال على - عليه السلام -
    و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء حبذا الاكياس
    چه بسا شب زنده دارى كه از عبادت شبانه خود، جز رنج و بى خوابى بهره اى نبرد خوشا خواب عارفان زيرك . (نهج البلاغه ، ج 145).
    1163 - وقت انجام نماز شب
    عن حسين بن على بن بلال ، قال ، - عليه السلام -
    كتبت اليه فى وقت صلاة الليل فكتب - عليه السلام - عندزوال الليل و هو نصفه افضل فان فات فى اوله و اخره جائز
    حسين بن على بن بلال مى گويد: به امام نوشتم كه وقت خواندن نماز شب در چه موقع است ؟ امام در پاسخ نوشت : نيمه شب بهتر است ، و اگر در اين فرصت نخواندى ، اول شب يا آخر شب هم مى توانى بخوانى . (التهذيب ، ج 2 ص 118).
    1164 - نماز شب در هنگام نبرد
    قال اميرالمؤ منين - عليه السلام -
    الا انكم ملاقوا العدو غدا - ان شاءالله - فاطيلوا، الليلة القيام ، و اكثروا تلاوة القرآن ، و اسئلوا الله الصبر والنصر
    در جنگ صفين به همراهان خود فرمود: شما فردا با دشمن نبرد خواهيد كرد، لذا امشب را بيشتر در نماز باشيد، (نماز شب بخوانيد) و فراوان قرآن بخوانيد و از خداوند صبر و نصرت بخواهيد. (بحارالانوار، ج 100، ص 35).
    1165 - اثرات دنيايى و آخرت نماز شب و تجهد
    قال على - عليه السلام -
    و سيق الذين اتقوا ربهم الى الجنة زمرا قد امن العذاب ، و انقطع العتاب و زخرحوا عن النار، و اطماءنت ، و رضوا المثوى و القرار، الذين كانت اعمالهم فى الدنيا زاكية و اعينهم باكية ، و كان ليلهم فى دنياهم نهارا تخشعا و استغفارا و كان نهارهم ليلا توحشا و انقطاعا، فجعل الله لهم الجنة مابا والجزاء ثوابا و كانوا حق بها و اهلها فى ملك دائم و نعيم قائم
    پرهيزكاران دسته دسته به سوى بهشت هدايت مى شوند از عذاب آسوده اند و از سرزنش ايمن و از آتش دورند و بهشت براى آنان آرامش يافته (تا در مكان هاى امن بيا بياسايند) و آنان از اين قرارگاه خشنود مى باشند اينان كسانى هستند كه در اين جهان ، كردارشان پاك وچشمشانشان گريان و شب هايشان در دنيا در فروتنى (در نماز شب ) و استغفار روز و روزهايشان از بيم گناه شب بوده است از اين رو خداوند بهشت را جاى بازگشت و پاداش (كردار) آنان گردانيده و به بهشت و اهل بهشت سزاوارتردند، در جاودانگى و نعمت پايدار. (نهج البلاغه ، خطبه 190، الدليل ، ج 2 ص 1000).

  5. #5
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    1166 - سفارش امام حسين (ع ) به خواهرش زينب
    قال الحسين - عليه السلام - حين الوداع مع اخته زينب - عليها السلام -
    يازينب ! لاتنسينى فى نافلة الليل
    امام حسين - عليه السلام - هنگام وداع در روز عاشورا به زينب كبرى (ع ) فرمود: اى زينب ! در نماز شب مرا فراموش مكن . (زينب كبرى ، للنفدى ، ص 50).
    1167 - نماز شب ياران محمد (ص )
    قال على - عليه السلام -
    لقد راءيت اصحاب محمد -صلى الله عليه وآله - فما ارى يشبههم منكم لقد كانوا يصبحون شعثا و قدباتوا سجدا و قياما يراوحون بين جباههم و خذودهم و يقفون على مثل الجمر من ذكر معادهم كان بين اعينهم ركب المعزى من طول سجودهم اذا ذكر الله هملت اعينهم حتى تبل جيوبهم و مادوا كما يميد الشجر يوم الريح العاصف خوفا من العقاب و رجاء للثواب
    من اصحاب محمد (ص ) را ديده ام و كسى از شما را نمى بينم كه شبيه آنان بوده باشد اصحاب محمد (ص ) شب را در حال سجده و قيام بودند و با چهره ژوليده و غبارآلوده شب را به صبح مى رساندند، زيرا پيشانى ها و صورتهاى خويش را به طور متناوب برزمين مى نهادند. آن رشد يافتگان با يادآورى بازگشت خويش ، چنان مى شدند كه گويى برگدازه آتش ‍ ايستاده اند. از طول سجود ميان چشمانشان مانند زانوى بز برآمده بود. چشمانشان چنان گريان بود كه گريبان هايشان خيس مى شد و به جهت ترس از كيفر و اميد پاداش مانند درختى در تندباد مى لرزيدند.
    (نهج البلاغه خطبه 97).
    1168 - نماز شب ، شعار پرهيزكاران
    قال على - عليه السلام -
    سهر الليل شعارالمتقين و شيمة المشتاقين
    شب زنده دارى شعار پرهيزكاران و روش مشتاقان است .(غرر الحكم ، ص 192).
    1169 - تاءثير شب زنده دارى
    قال على - عليه السلام -
    فاتقوا الله عبادالله تقية ذى لب ، شغل التفكر قلبه ، و انصب الخوف بدنه ، و اسهر التهجد غرار نومه ، و اظماء الرجاء هواجريومه ، و ظلف الزهد شهواته ، و اوجف الذكر بلسانه ، و قدم الخوف لامانه
    اى بندگان خدا! از خدا بترسيد همانند ترسيدن خردمندى كه انديشه قيامت او را به خود مشغول كرده و ترس از خدا جسمش را رنجور ساخته و شب زنده دارى (براى عبادت ) خواب اندك او را گرفته واميد به حق ، او را در نيم روز تشنه نگاه داشته و بى توجهى به دنيا خواهش هاى نفس را از او دور كرد پيوسته ذكر خدا بر زبانش جارى است و ترس (از خدا) را براى امنيت (روز رستاخير بر همه چيز) مقدم داشته است . (نهج البلاغه ، خطبه 82).
    1170 - آداب نماز شب و شب زنده داران
    قال على - عليه السلام -
    اما الليل فصافون اقدامهم ، تالين لاجزاء القرآن يرتلونها ترتيلا، يرحزنون به انفسهم و يستثيرون به دواء دائهم فاذا مروا باية فيها تشويق ركنوا اليها طمعا و تطلعت نفسوهم اليها شوقا و ظنوا انها نصب اعينهم ، و اذا مروا باية فيها تخويف اصغوا اليها مسامع قلوبهم و ظنوا انها زفير جهنم و شهيقها فى اصول اذانهم فهم حانون على اوساطهم مفترشون لجباههم و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم يطلبون الى الله فى فكاك رقابهم و اماالنهار فحلماء علماء ابرار اتقياء
    (پرهيزكاران ) به هنگام شب برپا مى خيزند و آيات قرآن را با دقت و تاءمل مى خوانند و با خواندن و انديشيدن در آن خود را محزون مى سازند و مى كوشند كه با آن مى كوشند كه با آن ، درد خود را درمان كنند هرگاه به آيه اى برسند كه شوق انگيز و اميد آفرين ، باشد به آن طمع ورزند و مشتاقانه به آن نگرند؛گويى پاداشى كه آن آيه بازگو مى كند در برابر ديدگان آنهاست و چون به آيه اى برسند كه در آن ترس و بيم است ، گوش دل خويش را مى گشايند كه گويى فرياد و فغان اهل دوزخ در كنار گوش آنهاست ، قامت خود را در مقابل حق خم مى كنند و پيشانى و كف دست و زانوان و سر انگشتان را بر زمين مى نهند و از خداوند بزرگ آزادى خويش (را از آتش دوزخ ) درخواست مى كنند و به هنگام روز، شكيبا و دانا و نيكوكار و پرهيزكار مى باشند. (نهج البلاغه ، خطبه 193، الدليل ، ج 2، ص 997).
    1171 - شب زنده دارى
    قال على - عليه السلام -
    نعم عون العبادة السهر
    شب زنده دارى براى عبادت كمك خوبى است . (منتخب الغرر، ص 49)
    1172 - نور دائم از بيدارى شب
    قال عيسى - عليه السلام -
    طوبى للذين يتهجدون من الليل اولئك الذين يرثون النور الدائم من اجل انهم قاموا فى ظلمة الليل
    خوشا به حال كسانى كه شب را بيدار مى مانند اينانند كه نور دائم را به پاداش شب زنده دارى به ارث مى برند. (ميزان الحكمه ، ج 10، ص 234).
    1173 - مسواك براى نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا قمت بالليل فاستك فان الملك تاءتيك فيضع فاه على فيك ، فليس من حرف تتلوه و تنطق به الا صعد به الى السماء فليكن فوك طيب الريح
    شبانگاه كه براى نماز بلند مى شوى مسواك بزن ، چرا كه فرشته نزد تو مى آيد و دهانش را بر دهانت مى گذارد و هر حرفى از قرآن و نماز و دعا مى خوانى ، به آسمان مى برد از اين رو بايد كه دهانت خوشبو باشد. (وسائل الشيعه ، ج 1، ص 357، بحارالانوار، ج 87، ص 207).
    1174 - عبادت در شب بهار اوليا
    قال على - عليه السلام -
    سهر الليل فى طاعة الله ربيع الاولياء و روضة السعداء
    شب در طاعت و عبادت خدا بيدار ماندن ، بهار اوليا و بوستان نيك بختان است . (غرر الحكم ، ص 192).
    1175 - صاحبان عقل
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    خياركم اولواالنهى . قيل : يا رسول الله من الواالنهى ؟ فقال المتهجدون بالليل والناس نيام
    بهترين شما خردمندان هستند، عرض كردند: اينان كيانند؟ فرمود: عبادت كنندگان در شب ، آنگاه كه مردم در خوابند. (بحارالانوار، ج 87، ص 158).
    1176 - آفات زياد خوابيدن در شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله - قالت ام سليمان بن داود:
    يا بنى !اياك و كثرة النوم بالليل ، فان كثرة النوم بالليل تدع الرجل فقيرا يوم القيامة
    مادر سليمان بن داود (ع ) به سليمان مى گفت : فرزندم !از زياد خوابيدن در شب بپرهيز، زيرا زياد خوابيدن در شب ، باعث فقر در روز قيامت مى شود. (بحارالانوار، ج 87، ص 152، امالى الصدوق ، ص 140)
    1177 - نداى خروس در سحرگاه
    قال لقمان حكيم - عليه السلام -
    ان اخر الليل فى التهجد احب الى من اوله لان الله يقول : و بالاسحارهم يستغفرون
    آخر شب براى تهجد (نماز شب ) نزد من محبوبتر است از آغاز آن ، زيرا خدا مى فرمايد: پرهيزكاران در سحرگاهان استغفار مى كنند. (تفسير نمونه ، ج 22، ص 322).
    1179 - فايده شب زنده دارى
    و اوحى الله الى موسى - عليه السلام -
    قم فى ظلمة الليل اجعل قبرك روضة من رياض الجنان
    به موسى (ع ) وحى شد: در ظلمت شب (براى خواندن نماز شب ) بلند شو (پاداش آن ) قبرت را باغى از باغهاى بهشت مى سازم . (بحارالانوار، ج 87، ص 155).
    1180 - خاصيت شب و رسيدن به لقاء
    قال الحسن العسكرى - عليه السلام -
    ان الوصل الى الله - عزوجل - سفر لايدرك الابامتطاء الليل
    به درستى كه رسيدن به خداوند - عزوجل - سفرى است كه جز با مركب شب ، پيمودن راه و نيل به مقصد ممكن نيست . (بحارالانوار، ج 78، ص 380).
    1181 - تفسير آيه ، نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    كانوا قليلا من الليل ما يهجعون (2) كانوا اقل الليالى تفوتهم لايقومون فيها
    امام صادق (ع ) در تفسير آيه ((كمى از شب رامى خوابيدند))فرمود: كمتر شبى بر آنها مى گذشت كه بيدار نشوند و عبادت نكنند. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 279، تفسير نمونه ، ج 22، ص 337).
    1182 - محبوب ترين نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    احب صلاة الليل اليهم اخر الليل
    محبوبترين نماز شب در نظر آنان (متقين ) نماز آخر شب است . (التهذيب ، ج 2، ص 6).
    1183 - استفاده از تاريكى شب براى بيداردلان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله - جل جلاله - اوحى الى الدنيا ان اتعبى من خدمك و اخدمى من رفضك و ان العبد اذا تخلى بسيده فى جوف الليل المظلم و ناجاه اثبت الله النور فى قلبه فاذا قال : يارب !ناداه الجليل - جل جلاله - لبيك عبدى !سلنى اعطك و توكل على اكفك ثم يقول - جل جلاله - لملائكة : ملائكتى !انظروا الى عبدى فقد تخلى فى جوف هذا اليل المظلم و البطالون لاهون و الغافلون نيام اشهدوا انى قد غفرت له
    خداوند - جل جلاله - به دنيا وحى كرد: هركه در خدمت تو باشد، او را به رنج وتعب بينداز و هر كس تو را رها كند، در خدمت وى باش ، هرگاه بنده در دل شب تار، با آقاى خويش ‍ خلوت نموده و با او به راز و نياز بپردازد، خداوند دلش را نورانى سازد و چون بگويد: اى رب من ! اى رب من ! خداوند - جل جلاله - گويد: لبيك اى بنده من ! بخواه از من تا عطايت كنم ، به من توكل نماى تا بسنده ات باشم سپس خداوند به فرشتگان خود فرمايد: اى فرشتگان من ! بنده ام را بنگريد در دل اين شب تيره با من خلوت كرده است در حالى كه بطالت پيشگان به لهو و لعب مشغول هستند و غفلت زدگان در بستر خواب آرميده اند .اينك گواه باشيد كه من به طور حتم او را آمرزيدمساءله (بحارالانوار، ج 87، ص 137، به نقل از امالى صدوق ).
    1184 - نزديكترين ساعات انسان به خدا
    قال عن ابن ابى يعفور عن ابى عبدالله - عليه السلام -
    قلت له : اخبرنى - جعلت فداك - اى ساعة يكون العبد اقرب الى الله ، و الله منه قريب ؟ قال : اذا قام فى اخر الليل و العيون هادئة فيمشى الى وضوئه حتى يتوضاء باسبع وضوء، ثم يجى ء حيت يقوم فى مسجده فيوجه وجهه الى الله ويصف قدميه و يرفع صوته ويكبر و افتتح الصلوة فقراء اجزانه و صلى ركعتين و قام ليعيد صلوته ناداه مناد من عنان السماء عن يمين العرش : ايها العبد المنادى ربه !ان البر لينشر على رسك من عنان السماء، و الملائكة محيطة بك من لدن قدميك الى عنان : جعلت فداك يابن رسول الله ما الانفتال ؟ قال : تقول بوجهك و جسدك هكذا، ثم ولى وجهه و ذلك الانفتال
    ابن ابى يعفور (راوى حديث ) مى گويد به حضور امام صادق (ع ) عرضه داشتم : قربانت شوم ! بفرماييد چه زمانى انسان به خدا و خدا به او نزديك است ؟ فرمود: چون آخر شب برخيزد، در حالى كه چشم هايش در خواب هستند، وضويى شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بايستد و با حضور قلب و توجه به خدا، تكبير نماز گفته وقرائت را بخواند و دو ركعت نماز به جاى آورد و آنگاه براى نماز ديگرى برخيزد، از سوى آسمان و از جانب عرش اين ندا برآيد: اى بنده اى كه خداى خود را مى خوانى ! الحال احسان و بر و خير از جانب آسمان درحال فرود آمدن بر تو است و فرشتگان از كنار قدم هايت تا عنان آسمان گرد تو جمع شده اند و خداوند مى فرمايد: اى بنده من !اگر بدانى كه در حال گفتگو و راز و نيازى ، انفتال از خود نشان نمى دهد. (راوى مى گويد) گفتم : اى فرزند رسول خدا! قربانت شوم ، مقصود از انفتال چيست ؟ امام در حالى كه صورت خود را به سمت پشت سر مى چرخانيد، انفتال اين است كه صورت و بدنت را برگردانى . (بحارالانوار، ج 87، ص 158).
    1185 - سفارش خداوند به حضرت موسى (ع )
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان فيماناجى الله - عزوجل - به موسى بن عمران - عليه السلام - ان قال له : يابن عمران ! كذب من زعم انه يحبنى فاذا جنه الليل نام عنى اليس كل محب يحب خلوة حبيبه ؟ها انا ذايابن عمران مطلع على احبائى اذا جهنم الليل حولت ابصارهم فى قلوبهم و مثلت عقوبتى بين اعينهم يخاطبونى عن المشاهده و يكلمونى عن الحضور يابن عمران ! هب لى من قبلك الخشوع و من بدنك الخضوع و من عينيك الدموع فى ظلم ، وادعنى فانك تجدنى قريبا مجيبا .
    خداوند حكيم به حضرت موسى (ع ) فرمود: اى پسر عمران ! دروغ مى گويد آن كس كه گمان كند مرا دوست دارد، در حالى كه كه چون شب فرا مى رسد از من چشم مى پوشد و به خواب مى رود! آيا نه چنين است كه هر عاشقى خلوت با معشوق را دوست دارد؟ هان اى پسرعمران ! اين منم كه بردوستانم مطلعم چون شب آنان را فرا گيرد، چشم دلشان رادگرگون مى سازم (كه جز من چيزى نمى بينند) و عقوبتم را در مقابل ديدگانشان مجسم مى كنم (بدان گونه )از راه شهود و رويارويى با من به مخاطبه مى پردازند و حضورا با من به گفتگو مى نشينند، اى پسر عمران ! در دل شبهاى تار از دلت خشوع و از تنب خضوع و از چشمانت قطرات اشك نثار من بنما و مرا بخوان كه مرا به خود نزديك و اجابت كننده دعوتت خواهى يافت . (بحارالانوار، ج 87، ص 139).
    1186 - عبادت در شب و استجابت دعا
    عن النيشابورى قال :
    قلت لابى عبدالله - عليه السلام - ان الناس يروون عن النبى -صلى الله عليه وآله - ان فى الليل ساعة لايدعو فيها عبدمؤ من بدعوة الا استجيب له قال : نعم قلت : متى هى جعلت فداك ؟ قال : ما بين نصف الليل الى الثلث الباقى منه ، قلت : اهى ليلة من الليالى معلومة او كل ليلة ؟ قال : بل كل ليلة
    به امام صادق (ع ) عرض كردم : مردم از پيامبر (ص ) نقل مى كنند در شب ساعتى است كه هيچ بنده مؤ منى در آن دعايى نمى كند مگر اين كه دعايش مستجاب شود فرمود: بلى عرض ‍ كردم : فدايت شوم آن چه زمانى است ؟ فرمود: بين نصف شب تا ثلث باقى مانده از آن عرض كردم : آيا آن شب معينى است از شب ها يا هر شب است ؟ فرمود: هر شب است . (بحارالانوار، ج 87، ص 165).
    1187 - قصد نماز شب
    عن زرارة قال :
    قلت لابى جعفر - عليه السلام -: اناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه قل هل يستوى الذين يعلمون والذين لايعلمون ؟... قال يعنى صلاة الليل
    از زراه نقل شده مى گويد: به ابوجعفر (ع ) عرض كردم : مراد از آيه ((وقتهاى شب سجده كنان به پا ايستادگان از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگارش را اميد مى دارد. بگو آيا آنان كه مى دانند و آنان كه نمى دانند برابرند))چيست ؟ فرمود: نماز شب است . (بحارالانوار، ج 87، ص 192).
    1188 - ديندارى مؤ منان
    قال الصادق - عليه السلام -
    خبر طويل ذكر فيه الائمة و علامة الائمة فقال : و دينهم الورع و العفة و الصدق و الصلاح والاجتهاد و اداء الامانة الى البر و الفاجر، و طول السجود، و قيام الليل ، و اجتناب المحارم ، وانتظار الفرج بالصبر و حسن الصحبة و حسن الجوار
    در خبرى طولانى كه در آن ذكر پيشوايان دينى و نشانه آنان آمده ، نقل شده كه حضرت فرمود: و دين آنها، پرهيزكارى ، و عفت و راستى و صلاح و كوشش و اداى امانت به نيك و بد است و طول دادن سجده و عبادت شب و پرهيز كردن از حرام و با شكيبايى در انتظار فرج آل محمد (ص ) بودن و نيكى مصاحبت و رفتار با همسايگان است . (بحارالانوار، ج 87، ص ‍ 143، اصول وافى ، ج 2، ص 121).
    1189 - نماز سواره
    قال عن فيض بن مطر:
    دخلت على ابى جعفر و انا اريد ان اساءله عن صلوة الليل فى المحمل قال : فابتداءنى فقال : كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يصلى على راحلته حيث توجهت به .
    خدمت حضرت امام باقر (ع ) وارد شده و مى خواستم از خواندن نماز شب در كجاوه سوال كنم آن حضرت پيش از سوال من فرمود: پيغمبر اكرم (ص ) بر شتر خود كه به هر سو درحركت بود، نماز مى گذاشت . (اثبات الهداة ، ج 5، ص 306)
    1190 - توجه مؤ من به نماز شب
    عن على - عليه السلام - قال :
    ان الله - جل جلاله - اذا راءى قرية اسرفوا فى المعاصى ، و فيها ثلاثة نفر من المؤ منين ، ناداهم -جل جلاله و تقدست اسماؤ ه - يااهل معصيتى ! لولا مافيكم من المؤ منين ، المتحابين بجلالى العامرين بصلاتهم ارضى و مساجدى ، المستغفرين بالاسحار خوفا منى ، لانزلت بكم عذابى ثم لاابالى .
    از على بن ابى طالب (ع ) نقل شده است كه فرمود: چون خداوند - جل جلاله - ديد كه مردمى در گناهان زياده روى كردند و در ميان آنها، سه نفر از مؤ منين است خداوند - عزوجل - ندا مى كند: اين گناهكاران ! اگر در ميان شما نبودند كسانى كه براى من باهم دوستى مى كنند و با نماز خواندنشان زمين من و مسجدهاى مرا آباد مى كنند و شب ها در موقع سحر از ترس ‍ من از من آمرزش مى خواهند، عذابم را به شما نازل مى كردم وهيچ درنگى نمى كردم . (بحارالانوار، ج 87، ص 140).
    1191 - نماز شب باعث رفع گناهان
    فى تفسير على بن ابراهيم :
    اقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات فان صلاة المؤ من فى الليل تذهب ماعملوا بالنهار من السيئات و الذنوب
    در تفسير على بن ابراهيم در ذيل آيه ((اقم الصلوة ))اين حديث به چشم مى خورد نماز شب گناهان وسيئاتى كه در روز انجام گرفته است از بين مى برد. (سفينة البحار، ج 2، ص ‍ 253).
    1192 - نجات از وحشت قبر
    قال الباقر - عليه السلام -
    صل ركعتين فى سواد الليل لوحشة القبور
    براى نجات از وحشت قبر، دو ركعت نماز در دل شب بخوان . (بحارالانوار، ج 87، ص 160).
    1193 - امام كاظم (ع ) و نماز شب
    موسى بن جعفر - عليه السلام - يصلى فى جوف الليل حتى يطلع الفجر
    حضرت موسى بن جعفر (ع ) تا اذان صبح ، مشعول نمازهاى مستحبى بود. (بحارالانوار، ج 48، ص 107).
    1194 - شرافت مرد در نماز شب
    عن سهل بن سعد قال :
    جاء جبرئيل الى النبى -صلى الله عليه وآله - فقال : يا محمد! عش ما شئت فانك ميت ، و احبب ماشئت فانك مفارقه ، و اعمل ما شئت فانك مجزى به و اعلم ان شرف الرجل قيامه بالليل ، و عزه استغناؤ ه عن الناس
    از سهل بن سعد نقل شده است كه مى گويد: جبرئيل به حضور پيامبر اسلام (ص ) آمد و عرض كرد: اى محمد! هرقدر مى خواهى زندگى كن ، اما خواهى مرد، هركس را خواستى دوست دار، اما از اوجدا خواهى شد هر عملى خواستى انجام ده ، اما پاداش آن را خواهى ديد. آگاه باش كه شرافت مرد، عبادت او در شب است و عزت وى در بى نيازى جستن از مردم است . (بحارالانوار، ج 87، ص 136).
    1195 - ريزش گناهان
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    ان الحسنات يذهبن السيئات قال : صلاة الليل تكفر ما كان من ذنوب النهار
    از امام صادق - عليه السلام - نقل شده كه در تفسير آيه ((همانا نيكى ها، بدى ها را مى زدايد))فرمود: نماز شب است و صاحبان خود را از گناهان روز پاك مى كند. (تفسير العياشى ، ج 2، ص 164).
    1196 - منزلت نماز شب
    عن ابى جعفر - عليه السلام - قال :
    ثلاث درجات : افشاء السلام ، و اطعام الطعام و الصلاة بالليل والناس نيام
    از امام باقر (ع ) نقل شده كه فرمود: سه چيز منزلت و مقام را مى افزايد: سلام دادن ، غذا دادن وشب نماز خواندن ، آن زمان كه مردم در خوابند. (بحارالانوار، ج 87، ص ‍ 141).
    1197 - مبغوض ترين مخلوقات
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    ابغض الخلق الى الله جيفة بالليل و بطال فى النهار
    از امام صادق (ع ) نقل شده كه فرمود: دشمن ترين مخلوقات نزد پروردگار عالم كسى است كه در شب مردار است و در روز بيكار است (تا صبح مانند مردار مى افتد مى خوابد و در روز وظايف دينى خود را انجام نمى دهد) (بحارالانوار، ج 87، ص 158).
    1198 - آثار نماز شب
    عن رسوله -صلى الله عليه وآله - قال :
    صلاة الليل ، مرضاة الرب ، وحب الملائكة و سنة الانبياء، ونور المعرفة و اصل الايمان ، وراحة الابدان و كراهية الشيطان وبركة فى الرزق ، سلاح على الاعداء و اجابة للدعاة ، و قبول الاعمال ، و شفيع بين صاحبها و بين ملك الموت و سراج فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب مع منكر و نكير و مونس و زائر فى قبره الى يوم القيامة فاذا كان يوم القيامة كانت الصلاة ظلافوقه ، تاجا على راءسه ، ولباسا على بدنه و نورا يسعى بين يديه ، و سترا بينه و بين النار و حجة للمؤ من بين يدى الله تعالى ، و ثقلا فى الميزان و جوازا على الصراط و مفتاحا للجنة لان الصلاة تكبير وتحميد وتسبيح و تمجيد و تقديس و تعظيم و قراءة و دعاء، و ان افضل الاعمال الصلاة لوقتها .
    از پيامبر اسلام (ص ) نقل شده است كه فرمود: نماز شب موجب خشنودى پروردگار و دوستى فرشتگان و روش پيامبران ونور شناختن وريشه ايمان ومايه راحتى بدن ها و ناخشنودى شيطان و اسلحه اى عليه دشمنان و موجب قبولى دعا و پذيرفته شدن اعمال و زيادى روزى است ميان نمازگزار و عزرائيل ميانجى است و چراغ قبر صاحب خود خواهد بود و زيرانداز او است (كنايه از عدم جدايى نماز و نمازگزار است ) و جواب نكير و منكر است و تا روز قيامت در قبرش و مونس وهمدم او مى باشد آنگاه كه روز قيامت شد، نماز در بالاى سرش ‍ سايه خواهد افكند و برسرش تاج و بر بدنش لباس مى باشد و نورى است كه پياپيش او مى تابد و راه او را روشن مى كند و ميان او و آتش حايل شود و در برابر خداوند متعال برهان مؤ من و مايه سنگينى ميزان است و برات عبور از صراط و كليد بهشت مى باشد نماز، تكبير، ستايش ، تنزيه ، به بزرگى ، و پاكى ياد كردن و تعظيم و خواندن قرآن و دعا است و برترين اعمال ، نماز خواندن در وقت آن است . (بحارالانوار، ج 87، ص 161).
    1199 - تقوا و نماز شب
    قال على - عليه السلام -
    عبادالله ان تقوى الله حمت اولياء محارمه و الزمت قلوبهم مخافته حتى اسهرت لياليهم
    اى بندگان خدا پرهيزكارى دوستان خدا را از انجام كارهاى حرام باز مى دارد و ترس از خدا آنچنان در دل آنان جاى مى گيرد كه شب ها را (براى نماز) بيدار مى مانند. (نهج البلاغه ، خطبه 113).
    1200 - تسبيح در شب
    عن جعفر بن محمد: - عليه السلام - فى قول الله - عزوجل - و سبح بحمد ربك حين تقوم و من اليل فسبحه و ادبار النجوم (3) قال : امره ان يصلى بالليل
    از امام صادق - عليه السلام - نقل شده است كه در تفسير سخن خداوند - عزوجل - كه مى فرمايد: ((و تسبيح به سپاس پروردگار خودگوى ، گاهى كه برمى خيزى و از شب تسبيح گويش تا سپيده دمان ))چنين فرمود: او را دستور داده تا در دل شب نماز بخواند.
    (بحارالانوار، ج 87، ص 159).
    1201 - نماز شب با شك
    و قد سمع - عليه السلام - رجلا من الحرورية يتهجد و يقراء فقال : نوم على يقين خير من صلاة على شك
    امام على (ع ) شنيد كه يكى از مردم حروريه (خوارجمهورى اسلامى ايران نماز شب به جا مى آورد و قرآن مى خواند. حضرت فرمود: با يقين خوابيدن بهتر از نماز خواندن با شك است . (نهج البلاغه ، حكمت 92).
    1202 - كسب هيبت و ابهت با نماز شب
    روى ان عليا - عليه السلام -
    اجتاز بقصاب و عنده لحم سمين ، فقال : يااميرالمؤ منين ! هذااللحم سمين ، اشرت منه ، فقال : ليس الثمن حاضرا فقال : انا اصبر يا امير المؤ منين ! فقال له : انا اصبر عن اللحم و ان الله سبحانه وضع خمسة فى خمسة : العز فى الطاعة ، والذل فى المعصية و الحكمة فى جوف البطن و الهيبة فى صلاة الليل و الغنا فى القناعة
    روايت شده است كه اميرالمؤ منين (ع ) از مقابل دكه قصابى مى گذشت قصاب گفت : اى اميرالمؤ منين !گوشت چاق و خوب موجود است امام (ع ) فرمود: پول آن موجود نيست قصاب گفت : من مهلت مى دهم و صبر مى كنم . امام على (ع ) پاسخ داد: بر من نخوردن گوشت صبر مى كنم (و افزود): خداوند متعال پنج چيز را در پنج چيز ديگر قرار داده است : عزت را در بندگى ، ذلت را در معصيت ، حكمت را در كم خوردن و خالى بودن شكم ، هيبت و ابهت را در روى آوردن به نماز شب و ثروتمندى و بى نيازى را در قناعت . (ارشاد القلوب ، ديلمى ، باب القناعة )
    1203 - نماز شب و رفع مشكلات :
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ايهاالناس ، ما من عبد الا و هو يضرب عليه بحزائم معقودة فاذا ذهب ثلثا اليل و بقى ثلثه ، اتاه ملك فقال له : قم فاذكرالله فقد دناالصبح قال : فان هو تحرك و ذكر الله انحلت عنه عقده ، و ان هو قام فتوضاء، و دخل فى الصلاة انحلت عنه العقد كلهن ، فيصبح حين يصبح قرير العين
    اى مردم !هيچ كس از شما نيست مگر اين كه مشكلات همچون كمربندى او را محاصره كرده است . پس زمانى كه دو سوم از شب گذشت (و يك سوم آن باقى ماند) ملكى بر او وارد مى شود و به او مى گويد: برخيز و ذكر خداوند بگوى كه صبح نزديك است اگر او حركت كرد و ذكر خداوند گفت ، يك گره از گرفتارى هايش گشوده خواهد شد و اگر او برخاست و وضو گرفت و به نماز ايستاد، تمامى گره هاى گرفتارى از او گشوده مى شود و صبحگاهان شادمان و با روشنى چشم از خواب برمى خيزد. (بحارالانوار، ج 82، ص 223).
    1204 - زينت دنيا و آخرت
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    ثلاثة هن فخرالمؤ من ، وزينة فى الدنيا و الاخرة : الصلاة فى اخر الليل و ياءسه مما فى ايدى الناس و ولاية الامام من ال محمد - عليهم السلام -
    سه چيز مايه افتخار و برترى انسان مؤ من و زينت دنيا و آخرت او است : نماز شب ، ماءيوس بودن از اين و آن پذيرفتن ولايت امالى از آل محمد (ع ). (سفينة البحار، ج 2، ص ‍ 326).
    1205 - معصيت و محروميت از نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلاة الليل و ان العمل السيى ء اسرع فى صاحبه من السكين فى اللحم
    شخصى كه به عصيان روى مى آورد، از خواندن نماز شب محروم مى شود، زيرا اثر كار بد در انسان ، از اثر كارد تيز بر گوشت ، سريع تر است . (ميزان الحكمه ، ج 5، ح 110467).
    1206 - سفارش پيامبر (ص )
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يابنى عبدالمطلب !افشوا السلام ، و صلوا الارحام ، و تهجدوا و الناس نيام ، و اعطعموا الطعام ، و اطيعوا الكلام ، تدخلوا الجنة بسلام
    اى فرزندان عبدالمطلب !آشكارا سلام كنيد و صله رحم انجام دهيد و هنگامى كه مردم در خواب هستند، شب زنده دارى كنيد و به عبادت خداوند بپردازيد و مردم را اطعام كنيد و سخن خوب بگوييد تا به سلامت وارد بهشت شويد. (محاسن برقى ، ج 2، ص 142).
    فصل بيست و يكم : جايگاه و فسلفه نماز جمعه
    آيات :
    103 - نماز جمعه :
    ياايهاالذين امنوا اذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكرالله و ذروا البيع ذلكم خيرلكم ان كنتم تعلمون
    اى كسانى كه ايمان آورده ايد !هرگاه شما را براى نماز و روز جمعه بخوانند فى الحال به ذكر خدا بشتابيد و كسب و تجارت را رها كنيد كه اين نمازجمعه از هر تجارت سودمندى اگر بدانيد براى شما بهتر خواهد بود. (سوره جمعه ، آيه 9).
    104 - طلب روزى بعد از نماز جمعه
    فاذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الارض و ابتغوا من فضل الله و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون
    و هنگامى كه نماز پايان گرفت ، شما آزاديد در زمين پراكنده شويد و از فضل الهى طلب كنيد و خدا را بسيار ياد نماييد تا رستگار شويد. (سوره جمعه ، آيه 10).
    خطبه نماز جمعه پيامبر -صلى الله عليه وآله -
    واذا راو تجارة او لهوا انفضوا اليها و تركوك قائما قل ما عند الله خير من اللهو و من التجارة و الله خيرالرازقين
    هنگامى كه تجارت و سرگرمى و يالهوى را ببينند، پراكنده خواهند شد وبه سوى آن مى روند و تو را ايستاده به حال خود رها مى كنند، بگو آنچه نزد خدا است بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترين روزى دهندگان است . (سوره جمعه ، آيه 11).
    احاديث :
    الف ) جايگاه جمعه و نماز جمعه از ديدگاه معصومين (ع )
    1207 - نماز جمعه ، حج فقرا
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الجمعة حج المساكين
    نماز جمعه حج فقرا است . (كنزالعمال ج 7، ص 707، ح 21031).
    1208 - علت نامگذارى جمعه
    قال الباقر - عليه السلام -
    ان الله - عزوجل - جمع فيها خلقه لولاية محمد و وصية فى الميثاق فسماه يوم الجمعة لجمعه فيه خلقه
    خداوند در آن روز خلق خود را جهت گرفتن پيمان براى ولايت حضرت محمد (ص ) و وصى اش على (ع ) جمع نمود و سپس به خاطر گرد آمدن مخلوقاتش در آن روز آن را جمعه نامگذارى كرد.(اصول كافى ، ج 3، ص 415 مستدرك الوسائل ، ج 6 ص 59).
    1209 - وجوب نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    رواح الجمعة واجب على كل محتلم
    برهر مكلف رفتن به نماز جمعه واجب است . (كنز العمال ، ج 7، ص 725، ح 21119).
    1210 - بهترين روزها
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان من افضل ايامكم يوم الجمعة
    همانا از بهترين روزهاى شما روز جمعه مى باشد. (كنزالعمال ، ج 7، ص 708، ح 21037).
    1211 - انتخاب روز جمعه
    قال ابوعدالله - عليه السلام -
    ان النار اختار من كل شى ء شيئا فاختار من الايام يوم الجمعة
    خداوند از ميان هر نوع از موجودات فردى ، را (به عنوان بهترين فرد) برگزيده و از ميان روزها، جمعه را انتخاب نمود. (كافى ، ج 3 ص 413).
    1212 - شنيدن اذان نماز جمعه :
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الجمعة على من سمع النداء
    كسى كه نداى اذان نماز جمعه را بشنود نماز جمعه بر او واجب است . (كنزالعمال ، ج 7، ص 723، ح 21100).
    1213 - بزرگداشت روز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اطرفوا اهاليكم فى كل يوم جمعة بشى ء من الفاكهة حتى يفرحوا بالجمعة
    روز جمعه براى خانواده خود ميوه تازه بخريد، جمعه را گرامى دارند. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 61).
    1214 اذان در روز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا اذن المؤ ذن يوم الجمعة حرم العمل
    چون مؤ ذن روز جمعه اذان گويد، كار حرام گردد. (كنزالعمال ، ج 7، ص 723، 1211).
    1215 - امام جمعه و عمامه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله تعالى و ملائكته يصلون على اصحاب العمائم يوم الجمعة
    خداوند و ملائكه بردارندگان عمامه در روز جمعه درود مى فرستد. (كنزالعمال ، ج 7، ص 735، ح 21166).
    1216 - نماز جمعه ، حج فقيران
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    حج فقراء امتى الجمعة
    نماز جمعه حج فقيران امت من است . (كنزالعمال ، ج 7، ص 716، ح 21068).
    1217 - فضيلت ذكر در روز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    تسبيحة يوم الجمعة افضل من الف تسبيحة فى غير يوم الجمعة
    تسبيح و ذكر در روز جمعه ، بهتر از هزار تسبيح در غير آن مى باشد. (كنزالعمال ، ج 7، حديث 21057).
    1218 - فضيلت دو ركعت نماز در روز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ركعتان فى يوم الجمعة افضل من الف ركعة فى غير يوم الجمعة
    دو ركعت نماز در روز جمعه ، بهتر از هزار ركعت نماز در غير روز جمعه است . (كنزالعمال ، ج 7، حديث 21057).
    1219 - آفت مخالفت با نماز جمعه
    قال على - عليه السلام -
    ثلاثة ان كنتم خالفتهم فيهن ائمتكم هلكتم : جمعتكم و جهاد عدوكم و مناسككم
    اگر در سه چيز با رهبران و پيشوايان خود مخالفت ورزيد، هلاك خواهيد شد:
    1 - نماز جمعه
    2 - جهاد با دشمن
    3 - مناسك حج (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 7).
    1220 - مصادف با روز حساب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يوم الجمعة فهو يوم يجمع الله فيه الاولين و الاخرين يوم الحساب
    روز جمعه مصادف با روز حساب است كه خداوند در آن روز اولين و آخرين مخلوق خويش را گرد مى آورد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 41).
    1221 - صدقه در روز جمعه
    قال الباقر - عليه السلام -
    ان الصدقة تضاعف فى يوم الجمعة
    پاداش صدقه در روز جمعه دو برابر است . (مستدرك الوسائل ، ج 7، ص 187).
    1222 - ثواب اعمال خوب و بد
    قال الباقر - عليه السلام -
    الخير و الشر يضاعف يوم الجمعه
    پاداش كار خوب و كيفر اعمال بد در روز جمعه دوبرابر مى گردد. (مستدرك الوسائل ج 6، ص 60).
    1223 - راه تشويق براى نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اشتروا لصبيانكم اللحم و ذكروهم يوم الجمعة
    با سياستهاى تشويقى ، اهميت روز جمعه را به فرزندانتان يادآورى كنيد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 99).
    1224 - جمعه بهترين روز
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    خير يوم طلعت عليه الشمس يوم الجمعة
    بهترين روزى كه خورشيد بر آن مى تابد، روز جمعه است . (كنزالعمال ، ج 7، ص 711 ح 21051).
    1225 - بهترين ايام
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    افضل الايام عند الله يوم الجمعة
    بهترين روزها نزد خداوند، روز جمعه است . (كنزالعمال ، ج 7، ص 707، ح 21033).
    1226 - حج تهيدستان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الجمعة حج الفقراء
    نماز جمعه ، حج تهيدستان است .(كنزالعمال ، ج 7، ص 707، ح 21032).
    1227 - روز شايسته
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا كان يوم الجمعة نادت الطير الطير و الوحش الوحش و السباع السباع سلام عليكم هذا يوم صالح
    چون روز جمعه شود، پرنده پرنده را، وحشى وحشى را، و درنده درنده را ندا داده و مى گويد سلام بر شما امروز روزى شايسته است . (مستدرك الوسائل ، ج 6، 65).
    1228 - جمعه ، عيد مسلمان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان هذااليوم جعله الله عيدا اللمسلمين
    به درستى كه خداوند اين روز (جمعه ) را براى مسلمانان عيد قرار داده است . (كنزالعمال ، ج 7، حديث 21055).
    1229 - وجه تسميه جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    سميت الجمعة جمعة لان الله جمع الخلق لولاية محمد -صلى الله عليه وآله - و اهل بيته
    از اين رو جمعه ((جمعه ))خوانده شد كه خداوند آفريدگان را در آن روز براى ولايت پيامبر و دوستانش - صلوات الله عليهم - گرد آورد. (مستدرك الوسائل ج 6، ص ‍ 59).
    1230 - توجه فرشتگان به نماز گزاران در نماز جمعه
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    اذا كان يوم الجمعة كان على كل باب من ابواب المسجد ملئكة يكتبون الاول فالاول فاذا جلس الامام طوار الصحف و جاءوا يستمعون الذكر
    چون در روز جمعه فرا رسد، بر درب هر مسجدى ملائكه مى نشينند و نام مردم را به ترتيب ورود اول و دوم و سوم مى نويسند تا وقتى كه امام جمعه در جايگاه خود قرار مى گرفت پرونده ها را جمع مى كند و به ذكر (خطبه ها) گوش فرا مى دهند. (بحارالانوار، ج 89، ص 12، مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 38).
    1231 - تكريم مؤ منان
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الله اكرم المؤ منين بالجمعة
    همانا خداوند - تبارك و تعالى - مؤ منان را به وسيله نماز جمعه گرامى مى داشت . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 5).
    1232 - فريضه نماز جمعه
    قال الباقر - عليه السلام -
    صلوة الجمعة فريضة و الاجتماع اليها الامام العادل فريضة
    نماز جمعه و شركت در آن و با حضور امام عادل ، واجب است . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 8)
    1233 - چرا ((جمعه ))مى نامند؟
    عن ابى حمزه بن عن جعفر - عليه السلام - قال له رجل :
    كيف سميت الجمعة ؟ قال : ان الله - عزوجل - جمع فيها خلقه لولاية محمد و وصية فى الميثاق فسماه يوم الجمعة لجمعه فيه خلقه
    بوحمزه مى گويد: مردى به امام صادق - عليه السلام - عرضه داشت : ((چگونه است كه روز جمعه ، جمعه ناميده شد))؟ فرمود: خداوند - عزوجل - در روز جمعه ، خلق خويش را جهت گرفتن پيمان براى ولايت حضرت محمد (ص ) و وصى اش على - عليه السلام - جمع نمود و سپس به خاطر گرد آمدن مخلوقاتش در آن روز، آن را جمعه نامگذارى كرد. (اصول كافى ، ج 3، ص 415).
    1234 - نماز جمعه واجب است
    عن النبى -صلى الله عليه وآله - قال :
    ان الله كتب عليكم الجمعة فريضة واجبة الى يوم القيامة
    همانا خداوند نماز جمعه را تا روز قيامت بر شما واجب كرد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 6).
    1235 - جمعه و تعطيلى كارها
    قال جعفر بن محمد عن ابيه - عليه السلام -
    بينما رسول الله -صلى الله عليه وآله - قائما يخطب يوم الجمعة ، و كان سوقا يقال لها البطحاء، و كانت بنوسليم تجلب اليها السبى ، و الخيل و الغنم ، و كانت الانصار اذا تزجوا ضربوا، بالكبر و المزمار، و اذا سمعوا ذلك خرج الناس اليهم و تركوا رسول الله قائما فعيرهم الله بذالك فانزل الله تعالى : و اذا راءوا تجارة او لهوا انفضوا اليها و تركوك قائما قل ما عندالله خير من اللهو و من التجارة و الله خيرالرازقين
    امام صادق (ع ) از پدر بزگوارش نقل مى كند: هنگامى كه رسول خدا (ص ) ايستاده و خطبه مى خواند، در مدينه بازارى بود كه به آن بازار بطحاء مى گفتند وقبيله بنى سلمى روز جمعه به آن بازار برده ، اسب ، و گوسفند مى آوردند، و انصار براى تبليغ (كالا) ساز و دهل مى نواختند، نمازگزاران چون آن صدا را شنيدند، به سوى بنى سليم شتافته و پيامبر را (در حال خطبه خواندن ) رها نمودند، خداوند به خاطر اين كار، آنان را سرزنش نمود و در اين رابطه اين آيه را نازل فرمود: هنگامى كه تجارت يا لهوى ، (صداهاى ياد شده ) را ببينند و بشنوند، به سوى آن رفته و تو را (در حال خطبه خواندن ) ايستاده رها مى نمايند بگو: ((آنچه نزد خداست بهتر از تجارت و لهو مى باشد و خداوند بهترين روزى دهندگان است )). (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 24).
    1236 - اهميت نماز جمعه
    قال رسول الله - -صلى الله عليه وآله -:
    ان الله سبحانه فرض عليكم الجمعة فى عامى هذا، فى شهرى هذا، فى ساعتى هذه ، فريضة مكتوبة ، فمن تركها فى حياتى و بعد مماتى الى يوم القيامة ، جحودا لها و استخفافا بحقها فلا جمع الله شمله ، و لا بارك الله فى امره الا لا حج له ، الا لا صدقه له ، الا لا بركة له ، الا ان يتوب ، فان تاب الله عليه ،
    خداوند نماز جمعه را بر شما در همين سال و همين ماه و همين ساعت ، واجب كرد، فريضه اى كه ثبت شده است هر كس در حال حيات و پس از مرگ من تا روز قيامت آن را از روى انكار و سبك شمردن حق آن ترك كند، خدا هرگز كار او را سامان نداده و مبارك نگرداند. آگاه باشيد كه براى او نماز، حج صدقه ، و بركتى نيست مگر آن كه توبه كند پس اگر توبه كرد، خدا هم توبه اش را مى پذيرد، و (با رحمت به سوى او مى نگرد) مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 10. 11).
    1237 - تاريخچه نماز جمعه
    قال ابن عباس :
    ان اول جمعة جمعت فى الاسلام بعد جمعة فى مسجد رسول الله -صلى الله عليه وآله - بالمدينة لجمعة جمعت بجواثاء قرية من قرى عبدالقيس
    ابن عباس گويد: پس ازجمعه اى كه پيامبر (ص ) در مدينه باز نماز جمعه برپا كرد، ولين جمعه اى كه در اسلام پايه نهاده شد، در ((جواثاء))(روستايى از روستاهاى بحرين و عثمان گفته است ) از روستاهاى عبدالقيس بود. (سنن ابى داود، ج 1، حديث 644/1068).
    1238 - علت نماز جمعه
    قال من اصحاب اميرالمؤ منين - عليه السلام -
    الواجب فى حكم الله و حكم الاسلام على المسلمين بعد ما يموت امامهم اويقتل ضالا كان او مهتديا ان لايعملوا عملا و لايقدموا يدا و لا رجلا قبل ان يختاروا لانفسهم اماما عفيفا عالما و رعا و عارفا بالقضاء و السنة يجبى فيئهم و يقيم حجهم و جمعهم و يجبى صدقاتهم
    در حكم خدا و اسلام بر مسلمين واجب است كه هرگاه پيشوايان بميرد يا كشته شود - چه گمراه باشد چه هدايت يافته - پيش از هر كار براى خود رهبرى پاكدامن و دانا و با تقوا و آگاه به قضاوت و دين انتخاب كنند تا مالياتها را جمع كند و نماز جمعه ها را برپا كند و صدقات آنان را گرد آورد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 14).
    1239 - نماز جمعه در قرآن
    عن زرارة و محمد بن مسلم انهما سئلا اباجعفر - عليه السلام - عن قول الله تعالى :
    حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى قال : صلوة الظهر و فيها فرض الله الجمعة ، وفيها الساعة التى لا يوافقها، عبد مسلم فيساءل خيرا لااعطاه الله اياه
    زراره و محمد بن مسلم از حضرت باقر (ع ) از تفسير قول خداوند كه : نمازها و نماز وسطى را محافظت نماييد. سؤ ال نمودند، فرمود: نماز وسطى ) نماز ظهر است و در ظهر (روز جمعه ) خداوند نماز جمعه را واجب ساخته و در روز جمعه ساعتى است كه بنده مسلمانى نيست كه خيرى را طلب نمايد جز اينكه خداوند آن را به وى عنايت فرمايد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 9).
    1240 - وجوب نماز دسته برداشته شد
    قال الباقر - عليه السلام -
    فرض الله على الناس من الجمعة الى الجمعة خمسا وثلاثين صلوة ، منها صلوة ، واحدة فرضها، فى جماعة و هى الجمعة و وضعها عن التسعة : عن الصغير و الكبير و المجنون و المسافر و العبد و المريض و المراءة والاعمى و من كان على راءس فرسخين ، و روى مكان المجنون الاعرج
    خداوند از نماز جمعه تا جمعه ، سى و پنج نماز بر مردم واجب ساخته و يك نماز از آن ها را به جماعت واجب نموده كه نماز جمعه مى باشد، و وجوب آن را از نه دسته برداشته است : خردسال ، سالخورده ، ديوانه ، مسافر، برده ، زن ، نابينا، و هركس در فاصله دوفرسنگى با نماز جمعه قرار دارد. (برخى به جاى ديوانه ، لنگ را روايت كرده اند). (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 5).
    1241 - تشويق براى نماز جمعه
    قال رزاره :
    حثنا ابوعبدالله - عليه السلام - على صلوة الجمعة حيت ظننت انه يريد ان ناءتيه فقلت له : نفدوا عليك ؟ فقال - عليه السلام - لا انما عنيت عندكم
    زراره مى گويد: امام صادق (ع ) ما را آنقدر به نماز جمعه تشويق نمود كه پنداشتم منظور آن حضرت اين است كه خدمت ايشان برسيم (و نماز جمعه را به امامتشان برپا داريم ) برداشت خودم را به آن حضرت عرض كردم ، فرمود: خير همانا مقصودم نمازى بود كه خودتان داريد. (تهذيب ، ج 3، ص 239).

  6. #6
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    1242 - مانع نماز جمعه :
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من كان يؤ من بالله و اليوم الاخر فعليه الجمعة يوم الجمعة الاعيل مريض او مسافر او امراءة او مملوك ، و من استغنى عنها بلهو او تجارة استغنى الله عنه و الله غنى حميد
    برهر كس كه به خداوند و روز قيامت ايمان دارد در روز جمعه ، نماز جمعه بر او واجب مى باشد، جز بر بيمار يا مسافر يا زن ، يا برده و هر كس از نماز جمعه به وسيله پرداختن به لهو يا تجارت بى نيازى جويد، خداوند هم از او بى نيازى جويد(و عبادت او را نپذيرد) و خدا بى نياز و ستوده است . (كنز العمال ، ج 7 ص 726، ح 21120).
    1243 - درك نماز جمعه
    قال الباقر - عليه السلام -
    الجمعة واجبة على من ان صلى الغداة فى اهله ادرك الجمعة ، و كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - انما يصلى العصر فى وقت الظهر فى سائر الايام كى اذا قضوا للصلوة مع رسول الله -صلى الله عليه وآله - رجعوا الى رحالهم قبل الليل ، وذلك سنة الى يوم القيامة
    نماز جمعه بر هر كس كه نماز صبح را پيش خانواده خود خوانده و جمعه را درك كند واجب است . پيامبر در روزهاى ديگر، نماز عصر را هم وقت ظهر مى خواند تا وقتى با پيامبر نماز را به جا آوردند بتوانند قبل از فرا رسيدن شب به خانه بروند و اين تا روز قيامت سنت است . (تهذيب ، ج 3، ص 240).
    1244 - شركت زندانيان در نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان عليا - عليه السلام - كان يخرج اهل السجون من الحبس فى دين او تهمة ، الى الجمعة فيشهدونها، و يضمنهم الاولياء حتى يردونهم
    امام صادق (ع ) از پدر بزرگوارش روايت مى نمايد: روش على (ع ) چنين بود، كسانى را كه به واسطه بدهكارى يا تهمت محبوس بودند (روز جمعه ) براى شركت در نماز جمعه از زندان خارج مى ساخت و آن ها به نماز حاضر مى شدند، و اوليائشان ضامن مى شدند كه آنان را به زندان بازگردانند. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 27).
    كفايت نماز جمعه :
    قال على - عليه السلام -
    اذا شهدت المراءة و العبد الجمعة اجزاءت عنهما من صلوة الظهر
    چون زن و برده در نماز جمعه حاضر شدند، (نماز جمعه ،) به جاى نماز ظهر آنها محسوب خواهد شد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 26).
    1246 - نماز جمعه ، نمازى حكومتى است
    قال على - عليه السلام -
    العشيرة اذا كان عليهم امير يقيم الحدود عليهم فقد وجب عليهم الجمعة و التشويق
    هرگاه طايفه اى اميرى داشته باشند كه حدود (الهى ) را برايشان اجرا نمايد، اقامه نماز جمعه و رفتن به منى در ايام تشوق بر آنان واجب است . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص ‍ 13).
    1247 - شياطين در روز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا كان يوم الجمعة غدت الشياطين براياتها الى الاسواق فيرمون الناس بالترابيث او الربائث و يثبطونهم عن الجمعة
    هرگاه روز جمعه فرا رسد، شيطانها صبح زود با پرچمهايشان به بازارها مى روند و به طرف مردم موانعى مى افكنند و آنان را از آمدن به نماز جمعه باز مى دارند. (كنز العمال ، ج 7، ص ‍ 736، ح 21168).
    1248 - وجوب نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    خطب يوم الجمعة فقال :... و اعلموا ان الله فرض عليكم الجمعة الى يوم القيامة
    پيامبر در خطبه روز جمعه فرمود: بدانيد كه خداوند نماز جمعه را تا روز قيامت بر شما واجب گردانيده است . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 10).
    1249 - خطبه جنگ و جمعه
    قال هشام بن عمار:
    كان اذا خطب فى الحرب خطب على قوس و اذا خطب فى الجمعة خطب على عصا
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - هرگاه در جنگ خطبه مى خواند بر كمان تكيه مى كرد و هرگاه در (نماز) جمعه خطبه مى خواند، بر عصا تكيه مى داد. (سنن ابن ماجد، ج 1 حديث 199/1094)
    1251 - مقام حركت كننده به سوى نماز جمعه
    عن انس قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا راح منا سبعون رجلا الى الجمعة كانوا كسبعين موسى الذين و فدوا الى ربهم او افضل
    انس بن مالك از پيامبر (ص ) روايت مى نمايد كه فرمود: هنگامى كه هفتاد نفر از ماروانه نماز جمعه شوند، مانند هفتاد نفر موسى (پيامبر) باشند كه برپروردگارشان وارد گرديده باشند يا برتر از آنها. (كنزالعمال ، ج 7 ص 709، ح 21043).
    1252 - آداب نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لايقيمن احدكم اءخاه يوم الجمعة ثم يخالف الى مقعده فيقعده فيه ولكن يقول : افسحوا
    روز جمعه فردى از شما برادر مؤ من را از جا بلند نكند تا در جاى او بنشيند، بلكه بگويد: جا بگشاييد. (كنزالعمال ، ج 7، ص 746، ح 21210).
    1253 - استجابت دعا
    قال الصادق - عليه السلام -
    الساعة التى يستجاب فيها الدعاء يوم الجمعة مابين فراغ الامام من الخطبة الى ان يستوى الناس فى الصفوف
    ساعتى كه دعا در آن مستجاب است روز جمعه و فاصله ميان پايان خطبه ، تا به صف ايستادن مردم مى باشد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 41).
    1254 - بى احترامى به نمازگزاران
    عن عبدالله بن بسر و عن جابر:
    ان رجلا دخل المسجد يوم الجمعة و رسول الله -صلى الله عليه وآله - يخطب فجعل يتخطى رقاب الناس فقال : اجلس فقد اذيت و انيت الناس
    عبدالله بن بسر و جابر گويند، مردى روز جمعه وارد مسجد شد، در حالى كه رسولخدا (ص ) مشغول خواندن خطبه بود، او مردم را لگدمال مى نمود(و از ميان صفها براى پيدا كردن جا حركت مى كرد) پيامبر (ص ) فرمود: بنشين كه مردم را اذيت نمودى . (كنز العمال ، ج 7، ص 748، ح 21221).
    1255 - رها كردن تجارت :
    روى انه كان بالمدينة اذا اذن المؤ ذن يوم الجمعة نادى مناد حرم البيع حرم البيع ، لقوله ، - عزوجل - يا ايها الذين امنوا اذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكرالله و ذروا البيع (4).
    نقل شده كه در مدينه وضع چنين بود، آنگاه كه روز جمعه مؤ ذن اذان مى گفت ، منادى بر اساس كلام خداوند: ((اى آنان كه ايمان آورده ايد !آنگاه كه براى نماز از روز جمعه اذان گفته شد، به سوى خدا بشتابيد، و سوداگرى را رها كنيد))ندا در مى داد: خريد و فروش حرام شد، خريد، و فروش حرام شد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 87).
    1256 -تقيه در جمعه
    قال عن على بن الحسين - عليه السلام -
    انه كان يشهد الجمعة مع ائمة الجور تقية ولايعتد بها و يصلى الظهر لنسفه
    امام سجاد (ع ) در نماز جمعه كه به امامت حاكمان جور برگزار مى شد، از روى تقيه ، شركت مى كرد، ولى به آن اعتنا نمى كرد و نماز ظهر راخود مى خواند. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص ‍ 40).
    1257 - اجتماع نماز جمعه وعيدهاى فطر وقربان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    قد الجتمع فى يومكم هذا عيدان : فمن شاء اجزااءه من الجمعة و انا مجمعون
    در اين روزتان (جمعه ) دو عيد باهم جمع شده است ، پس هر كس بخواهد نماز عيد بخواند، بى نياز از جمعه است واما ما نماز جمعه را نيز به پا مى كنيم . (سنن ابى داود، ج 1، حديث 647/1073).
    1258 - مسافرت قبل از نماز جمعه
    عن على بن موسى الرضا - عليه السلام - قال :
    ما ياءمر من سافر يوم الجمعة قبل الصلاة ان لايحفظه الله تعالى فى سفره ، و لايخلفه و لا يخلفه فى اهله ، ولا يرزقه من فضله
    از امام رضا (ع ) نقل شده كه فرمود: كسى كه روز جمعه پيش از نماز جمعه سفر كنيد، ايمن نيست از اينكه خداوند متعال او را در سفرش حفظ نكند، و او را در خانواده اش جانشين نشود، و او را از فضلش روزى ندهد. (بحارالانوار، ج 89، ص 201).
    1259 - جمعه در نظر اهل بهشت و اهل جهنم
    عن ابى بصير عن احدهما عليهما السلام قال :
    اذا كان يوم الجمعة ، و اهل الجنة فى الجنة و اهل النار، فى النار عرف اهل الجنة يوم الجمة و ذلك انهم يزاد فى نعيمهم و عرف اهل النار يوم الجمعة و ذلك ان كلهم يبطش بهم الزبانيه
    از ابى بصير نقل شده كه امام باقر يا امام صادق - عليهماالسلام - فرمود: آنگاه كه روز جمعه ، شد و اهل بهشت در باشند و اهل جهنم در جهنم ، اهل بهشت روز جمعه را مى شناسد كه (در آن روز) نعمت آنان افزوده مى شود، و اهل آتش روز جمعه را مى شناسند، اين از اين جهت است كه شعله آتش به آنها حمله مى كند. (بحارالانوار، ج 89، ص 283).
    1260 - اهميت نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ثلث تعلم امتى ما لهم فيهن لضربوا عليهن بالسهام : الاذان و الغدو الى الجمعة و الصف الاول
    سه چيز است كه اگر امت من فضيلت آنها را مى دانستند، براى (سبقت در) انجام آن به قرعه متوسل مى شدند و آن عبارتند از:
    1 - اذان گفتن
    2 - بيرون رفتن به سوى نماز جمعه
    3 - صف اول نماز جماعت (مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 490، بحارالانوار، ج 89، ص 197).
    1261 - مرگ در راه نماز جمعه
    عن على - عليه السلام - قال :
    ضمنت لستة على الله الجنة منهم رجل خرج الى الجمعة فمات فله الجنة
    از على (ع ) نقل شده كه فرمود: براى شش نفر بهشت را ضامن هستم كه خداوند به آن ها عطا كند: از آن ها مردى است كه در راه رفتن به نماز جمعه بميرد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص ‍ 11).
    1262 - به نماز جمعه برويد !
    عن عبدالملك قال :
    قال لى ابوجعفر - عليه السلام - مثلك يهلك و لم يصل فريضة فرضها الله ، قال : قلت : كيف اصنع ؟ قال : صلوا جماعة ، يعنى صلاة الجمعة
    از عبدالملك نقل شده كه گويد: امام باقر (ع ) به من فرمودند: همچون تويى بميرد و واجبى را كه خداوند واجب كرده ، به جانياورد؟ گويد: عرض كردم : چه كنم ؟ فرمود: نماز را با جماعت بخوانيد، يعنى نماز جمعه را به جا بياوريد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 12).
    1263 - ترس از عدم حضور در نماز جمعه
    نهى على - عليه السلام - ان يشرب الدواء يوم الخميس مخافة ان يضعف من الجمعة
    على (ع ) از خوردن دارو و در روز پنج شنبه نهى فرمود: مبادا (به دليل سستى ) از حضور در نماز جمعه ناتوان شود. (بحارالانوار، ج 89، ص 197).
    1264 - نماز جمعه و مسافرت
    قال على - عليه السلام -
    و لاتسافر فى يوم جمعة حتى تشهد الصلاة الا فاصلا فى سبيل الله ، او فى امر تعذر به
    پيش از حضور در نماز جمعه سفر مكن ، مگر اينكه كار واجبى (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهى ، يا به سراغ كارى بروى كه شرعا معذور باشى . (نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ‍ 1070، 1069).
    1265 - اهميت شب و روز جمعه
    عن النبى -صلى الله عليه وآله - قال :
    ان ليلة الجمعة و يوم الجمعة اربع و عشرون ساعة ، لله ، - عزوجل - فى كل ساعة ست ماءة الف عتيق من النار
    از پيامبر (ص ) نقل شده كه فرمود: همانا شب جمعه و روز جمعه ، بيست و چهار ساعت است كه خداوند در هر ساعت ششصد هزار تن را از آتش آزاد مى كند. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 55).
    1266 - عن على - عليه السلام - قال :
    لاتسافر فى اليوم الجمعة حتى تشهد الصلاة الا فاصلا فى سبيل الله او فى امر تعذر فيه
    از على (ع ) نقل شده كه فرمود: در روز جمعه مسافرت نكن مگر در راه خدايا در امرى كه معذور هستى . (بحارالانوار، ج 89، ص 199).
    1267 - حق روز جمعه
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    ان للجمعة حقا واجبا فاياك ان تضيع او تقصر فى شى ء من عبادة الله و التقرب اليه بالعمل الصالح ، و ترك المحارم كلها، فان الله يضاعف فيه الحسنات ، و يمحوفيه السيئات و يرفع فيه الدرجات و يومه مثل ليلده فان الستطعت ان تحييها بالدعاء و الصلاد فافعل ، فان الله يضاعف فيه الحسنات و يمحوفيه السيئات ، وان الله واسع كريم
    از امام صادق (ع ) نقل شده كه فرمود: براى جمعه حقى است واجب ، بترس از اينكه آن را ضايع كنى ، يا در چيزى از پرستش خدا، ونزديكى جستن به سوى او با عمل شايسته و ترك كردن همه حرامها كوتاهى كنى ، زيرا خداوند در آن نيكيها را مى افزايد و گناهان را محو مى سازد و در آن مقامها را بالا مى برد و روز آن مانند شبش هست واگر توانستى آن را با دعا و نماز احيا كنى ، بكن زيرا خداوند در آن نيكى ها را مى افزايد و گناهان را محو مى كند، همانا خداوند بسيار بخشنده و كريم است . (بحارالانوار، ج 89، ص 275).
    1268 - افضل روزها
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    ما طلعت الشمس بيوم افضل من يوم الجمعة ، و ان كلام الطير فيه اذا لقى بعضها بعضا: سلام سلام يوم صالح
    از امام صادق (ع ) نقل شده كه فرمودن خورشيد به روزى طلوع نكرد كه از روز جمعه افضل باشد، آنگاه كه مرغان در آن روز به هم مى رسند گويند، سلام ، سلام ، روز مبارك است . (بحارالانوار، ج 89، ص 273).
    1269 - نماز جمعه و زندانيان
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    ان على الامام ان يخرج المحبسين فى الدين يوم الجمعة الى الجمعة و يوم العيد الى العيد و يرسل معهم فاذا قضوا الصلاة و العيد ردهم الى السجن
    از امام صادق (ع ) نقل شده كه فرمود: همانا برعهده امام است آنان را كه زندانى هستند روز جمعه به نماز و روز عيد به نماز عيد بيرون آورد و ماءمورها را با آنان بفرستند، آنگاه كه نماز را خواندند آنها را به زندان برگردانند. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 36).
    ب ) ترك نماز جمعه
    1270 - كار در وقت نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من استاءجر اجيرا فلا يحسبه عن الجمعة فياءثم
    هركس كارگرى را به كار گمارد، او را از رفتن به نماز جمعه منع نكند، كه مرتكب گناه شده است . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 7).
    1271 - ترك نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    من ترك ثلاث جمع متعمدا من غير علة طبع الله على قلبه
    كسى كه سه مرتبه عمدا وبدون جهت نماز جمعه را ترك كند، خداوند قلب او را مهر مى زند. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 427).
    1272 - نتيجه ترك نماز جمعه
    قال على - عليه السلام -
    من ترك الجمعة ثلاثا متتابعة لغير علة كتب منافقا
    هركس كه سه نوبت پياپى نماز جمعه را بدون عذر ترك نمايدت در زمره منافقان به شمار مى رود. (مستدرك الوسائل ، ج 8، ص 407، ميزان الحكمه ، ج 5، ص 427).
    1273 - ترك جمعه بدون عذر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من ترك الجمعة ثلاث مرات من غير علة ولا مرض ولا عذر طبع الله على قلبه
    هر كس سه بار نماز جمعه را بدون آن كه بيمارى يا عذر ديگرى داشته باشد، ترك گويد، خداوند بر قلبش مهر مى زند. (كنزالعمال ، حديث 21147).
    1274 - كفاره ترك جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من فاتته الجمعة بغير عذر فليتصدق بدرهم او نصف درهم اوصاع حنطة او نصف صاع
    (قدامة بن وبره روايت كرده كه ) پيامبرگرامى (ص ) فرمود: هر كسى كه سه نماز جمعه را بدون عذر از دست دهد، بايد يك درهم يا نيم درهم ، يك صاع يا نصف صاع گندم صدقه دهد. (كنزالعمال ، حديث 21139).
    1275 - بى اعتنايى به نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من ترك ثلاث جمع تهاونا بها، طبع الله على قلبه
    هر كسى كه نماز جمعه را سه بار و از روى سهل انگاير و بى اعتنايى ترك كند، خداوند بر قلب او مهر مى زند. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 6، كنزالعمال ، حديث 21133).
    1276 - مهر نفاق بر قلبها
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لينتهين اقوام عن ودعهم الجمعات او ليختمن الله على قلوبهم ثم ليكونن من الغافلين
    از ترك جمعه بپرهيزيد كه در غير اين صورت بر قلبهاى شما مهر نفاق زده خواهد شد، و در صف غافلان قرار خواهيد گرفت .(كنزالعمال ، حديث 21134).
    1277 - سبك شمردن نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لايزال العبد متهاونا بالجمعة حتى يغضب الله عليه
    بنده اى كه نماز جمعه را سبك بشمارد، خداوند بر او خشم گيرد. (كنزالعمال ، حديث 21155).))
    ج ) آثار نماز جمعه
    1278 - ثواب نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان لكم فى كل جمعة حجة و عمرد فالحجة الهجيرة للجمعة و العمرة انتظار العصر بعد الجمعة
    هر روز جمعه براى شما ثواب يك حج و يك عمره است ، حج شما شتاب و مبادرت به نماز جمعه و عمره است ، حج شما شتاب و مبادرت به نماز جمعه و عمره شما انتظار اقامه نماز عصر پس از نماز جمعه است . (كنزالعمال ، ج 7، ص 737، حديث 21173).
    1279 - تاءثير نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    ما من قدم سعت الى الجمعة الا حرم الله جسدها على النار
    هرگامى كه به سوى نماز جمعه برداشته شود، خداوند آتش دوزخ را بر صاحب آن گام حرام مى كند. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 3).
    1280 - آزادى از آتش
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله تعايل فى كل يوم جمعة ست ماءة الف عتيق يعقتهم من النار كلهم قداستو جبوا النار
    همانا خداوند در هر روز جمعه صدهزارنفر را، كه تمامى آن ها مستحق جهنم مى باشند از آتش دوزخ آزاد مى كند. (كنزالعمال ، حديث 31034).
    1281 - اشتياق مسافر به نماز جمعه
    عن الصادق جعفر بن محمد عن ابيه عليهم السلام :
    ايما مسافر صلى الجمعة رغبة فيها وحبا لها اعطاه الله - عزوجل - اجر مائة جمعة للمقيم
    هر مسافرى كه از روى اشتياق نماز جمعه بخواند، خدا به او اجر صد نماز جمعه مقيم را بدهد. (امالى شيخ صدوق ، ص 11، وسائل الشيعه ، ج 5، ص 36).
    1282 - نماز جمعه كفاره گناهان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الجمعة كفارة لمابينها و بين الجمعة التى قبلها، و زيادة ثلاثة ايام
    نماز جمعه كفاره گناهان ميان اين جمعه و جمعه قبل و سه روز پيش از آن مى باشد. (كنزالعمال ، حديث 21088).
    1283 - افزايش حسنات و محو گناه در روز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان يوم الجمعة سيدالايام يضاعف الله فيه الحسنات و يمحو فيه السيئات و يرفع فيه الدرجات و يستجيب فيه الدعوات و يكشف فيه الكربات و يقضى فيه الحوائج العظام
    به درستى كه روز جمعه سرور روزها است ، وخداوند در آن روز حسنات را مضاعف و گناهان را محو مى كند و درجات را بالا برده و دعاها رامستجاب مى نمايد و گرفتاريها را برطرف و حاجات سنگين را برآورده مى سازد. (اصول كافى ، ج 3، ص 414).
    1284 - نماز جمعه سبب نزديكى به خدا
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يجلس الناس من الله يوم القيامة على قدر رواحهم الى الجمعات الاول والثانى و الثالث
    روز قيامت مردم نزديك خداوند متعال به اندازه رفتن آنها به نماز جمعه مى نشينند، هركس اول برود در مرتبه اول از نزديك مى نشيند سپس دوم و سوم ، يعنى از كرامت خداوند و ساير مهربانى هاى او. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 31).
    1285 - كفاره گناهان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الجمعة الى الجمعة و الصلوات الخمس كفارات لما بينهن ما اجتنب الكبائر .
    نماز جمعه تا نماز جمعه ديگر و نمازهاى پنجگانه ، كفاره گناهان ميان جمعه ها است تا وقتى كه از گناهان كبيره دورى نمايد.(كنزالعمال ، ج 7، ص 720، ح 21089).
    1286 - آسوده از سؤ ال در قبر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ما من مسلم يموت يوم الجمعة او ليلة الجمعة الا وقاه الله تعالى فتنة القبر
    هر مسلمانى روز جمعه بميرد، خداوند او را از سؤ ال نكير و منكر نگه مى دارد. (كنزالعمال ج 7، ص 709، ح 21045).
    1287 - كفاره گناهان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الغسل يوم الجمعة كفارة و المشى ء الى الجمعة كل قدم منها كعمل عشرين سنة فاذا فرغ من صلوة الجمعة اجيز بعمل ماءتى سنة
    غسل روز جمعه كفاره گناه است ، و هر گامى كه به سوى نمازجمعه برداشته مى شود، برابر عمل بيست سال است ، و چون از نماز جمعه فارغ شود به پاداش عبادت دويست سال نايل گردد. (كنزالعمال ، حديث 2109).
    1288 - روز جمعه ملائكه بر درب مساجد
    عن ابى سعيد عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    اذا كان يوم الجمعة قعدت الملائكة على ابواب المسجد فيكتبون من جاء من الناس على قدر منازلهم ، فرجل قدم جزورا و رجل قدم بقرة و رجل قدم شاة و رجل قدم دجاجة و رجل قدم عصفورا و رجل قدم بيضة فاذا اذن المؤ ذن و جلس الامام على المنبر طووا الصحف و دخلوا المسجد يستمعون الذكر
    چون روز جمعه فرا رسد، ملائكه بر درب مساجد نشسته و نام هركس از مردم را كه به مسجد آيد، متناسب با موقعيت و منزلت اويادداشت نمايند. مردى ثوابش به اندازه اى باشد كه گويا شترى در راه خدا داده و ثواب ديگرى به قدر قربانى گاوى وثواب فردى به اندازه هديه گوسفندى و ثواب مردى به قدر انفاق مرغى و ثواب ديگرى برابر با دادن گنجشك و پاداش مرد ديگر به قدر بخشش تخم مرغ باشد، و وقتى مؤ ذن اذان گويد و امام جمعه در جايگاه قرار گيرد، دفاتر ثبت نام برچيده شود وفرشتگان براى شنيدن ذكر (خطبه يا...) داخل مسجد مى شوند. (كنزالعمال ، ج 7، ص 712، ح 21056)
    1289 - كار و نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    من استاءجر اجيرا ثم حبسه عن الجمعة يبؤ باءثمه ، و ان كان هو لم يحبسه اشتركا فى الاجر
    هركس كارگرى (در روز جمعه ) به كار گمارد سپس او را از شركت در نماز جمعه منع كند، گناه او را بر عهده گرفته است و اگر وى را از شركت در نماز جمعه باز ندارد (و كارگر در نماز شركت كند) كارگر و كارفرما در ثواب آن نماز شريك هستند. (التهذيب ، ج 2، ص 175).
    1290 - شب معراج
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لما اسرى بى الى السماء ليلة المعراج راءيت تحت العرش سبعين الف مدينة ، كل مدينة كدنياكم ، و ملائكة ناشرى ، اجنحتهم ، يسبحون الله و يهللونه و يقولون : اللهم اغفر للذين يحضرون صلوة الجمعة اللهم اغفر للذين يغتسلون يوم الجمعة
    وقتى كه شب معراج مرا به آسمان بردند، زير عرش خدا هفتاد هزار شهر را ديدم كه هر شهرى همانند دنياى شما بود. و فرشتگانى را ديدم كه بالهايشان را گسترده بودند و خدا را تسبيح و تهليل مى كردند و مى گفتند: خدايا كسانى را كه در نماز جمعه حاضر مى شوند بيامرزد، خدايا كسانى را كه روز جمعه غسل مى كنند، رحمت كن . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص ‍ 10 و 11).
    1291 - نماز جمعه و هراس روز قيامت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ما من مؤ من مشى بقدميه الى الجمعة الا خفف الله عليه اهوال يوم القيامة بعد ما يخطب الامام ، و هى ساعة يرحم الله فيها المؤ منين و المومنات
    هر مؤ منى كه پياده به نماز جمعه برود، خداوند (پس ازخطبه امام )هراس روز قيامت را براى او سبك سازد، چرا كه اين ساعت همان ساعتى است كه خداوند در آن ، مرد و زن مؤ من رامورد رحمت قرار مى دهد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 41).
    1292 - كسانى كه به نماز جمعه نمى روند
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لقد هممت انا مر رجلا يصلى بالناس ثم احرق على رجال يتخلفون عن الجمعة بيوتهم
    هر آينه دستور دهم مردى راكه براى مردم امامت نماز جمعه كند، و مردم از شركت در نماز جمعه سرباز زنند، سزاوار و به جا است كه خانه آنان را آتش زنم . (كنزالعمال ، حديث 21131).
    1293 - نماز جمعه و بشخودگى گناهان
    عن رسوله -صلى الله عليه وآله -
    من اتى الجمعة ايمانا و احتسابا استاءلف العمل
    هركس از نظرايمان و طلب پاداش آخرت به نماز جمعه بيايد، بندگى خدا را از سر گيرد (يعنى تمام گناهان گذشته او بخشوده مى شود). (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 3).
    1294- روز جمعه ملائكه بر درب مساجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يبعث الملائكة يوم الجمعة الى ابواب المساجد يكتبون الاول فالاول فاذا صعد الامام على المنبر طويت الصحف
    فرشتگان روز جمعه فرستاده مى شوند تا بر درب مساجد ايستاده و نام شركت كنندگان در نماز جمعه را به ترتيب ورود به مسجد بنويسند و هنگامى كه امام جمعه بر روى منبر (جايگاه خطبه ) قرار گرفت ، دفاتر ثبت نام برچيده مى شود. (كنزالعمال ، حديث 21056).
    1295 - نفرين فرشتگان
    عن النبى -صلى الله عليه وآله - قال :
    من سافر يوم الجمعة عليه ملكان ان لايصاحب فى سفره ، ولا تقضى له حاجة
    هر كس كه در روز جمعه مسافرت كند، دو فرشته به وى نفرين مى كنند: در سفرش يارى نشود وبراى او حاجتى برآورده نگردد. (بحارالانوار، ج 89، ص 214).
    1296 - در فضيلت روز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يوم الجمعه سيدالايام و اعظم عندالله من يوم الاضحى و يوم الفطر
    پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله - فرمود: روز جمعه آقاى روزهاست و نزد خدا از روز عيد قربان و روز عيد فطر بزرگتر است (و اين امر اهميت نماز جمعه و بزرگى و ثواب آن را مى رساند). (بحارالانوار، ج 89، ص 267).
    1297 - بخشودگى چهار گروه
    عن رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اربعة يستاءنفون العمل : المريض اذا برء و المشرك اذا اسلم ، و الحاج اذا فرغ و المنصرف من الجمعة
    چهار نفر بندگى از سرگيرند (يعنى گناهان گذشته آنها بخشوده مى شوند): بيمار آنگاه كه خوب شود، و مشرك آنگاه كه اسلام آورد، حج گزارنده آنگاه كه فارغ شود، و كسى كه از نماز جمعه برگردد.(بحارالانوار، ج 89، ص 197)
    1298 - وضو براى نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من توضاء فاءحسن ثم اتى الجمعة فدنا و انصت و استمع غفر له مابينه و بين الجعة الاخرى ، و زيادة ثلاثة ايام
    هركس وضو بگيرد و وضو را نيكو انجام دهد، سپس به نماز جمعه بيايد و به خطبه ها گوش فرادهد، گناهان وى در فاصله ميان آن جمعه و جمعه ديگر و سه روز بيشتر از آن بخشيده شود. (سنن ابن ماجد، ج 1 حديث 196/1076).
    1299 - برترى جمعه هاى ماه رمضان
    عن جابر قال ابوجعفر - عليه السلام -
    ان لجمع شهر رمضان لفضلا على جمع سائر الشهور كفضل رسول الله -صلى الله عليه وآله - على سائر الرسل
    امام باقر (ع ) فرمود: همانا براى جمعه هاى ماه رمضان بر جمعه هاى ساير ماهها برترى است مانند برترى پيامبر خدا (ص ) بر ساير پيامبران (بحارالانوار، ج 89، ص 83).
    1300 - پيشى گيرندگان به سوى بهشت
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    فضل الله الجمعة غيرها من الايام ، و ان الجنان لتزخرف و تزين يوم الجمعة لمن اتاها، و انكم لتتسابقون الى الجنة على قدر سبقكم الى الجمعة ، و ان ابواب السماء لتفتح لصعود اعمال العباد
    از امام صادق (ع ) نقل شده كه فرمودن خداوند متعال روز جمعه را بر ساير روزها برترى داده و بهشت ، روز جمعه براى آنان كه به آن مى آيند زينت داده مى شود، و شما به اندازه پيشى گرفتنتان به سوى نماز به بهشت پيشى مى گيريد، و در اين روز درهاى آسمان براى بالا رفتن علمهاى بندگان باز مى شود. (بحارالانوار، ج 89، ص 213).
    1301 - ثواب نماز جمعه براى نمازگزاران
    عن عبدالله عباس قال :
    اذا كان يوم امر الله تعالى ان ينصب عندالبيت المعمور منبرا و تحتوشه الملائكة و يؤ ذن جبرئيل و يقدم ميكائيل و يصلون الملائكة خلفه فاذا فرغوا يقول جبرئيل : الهى و هبت ثواب هذا الاذن لامة محمد -صلى الله عليه وآله - يقول ميكائيل : و هبت ثواب هذه الامامة للاءئمة من امة محمد -صلى الله عليه وآله - و تقول الملائكة : و هبنا ثواب هذعه الصلوة للمصلين من امة محمد -صلى الله عليه وآله - فيقول الله تعالى تجودون على و انا اولى بالجود و الكرم اشهدكم انى غفرت ذنوب امة محمد -صلى الله عليه وآله - فيفرقون الى الجمعة الاخرى
    ابن عباس مى گويد: هنگامى كه روز جمعه فرا رسد، خداى تعالى امر فرمايد تا منبرى در بيت المعمور، نصب شود و فرشتگان اطراف آن گرد آيند و جبرئيل اذان گويد و ميكائيل امامت كند و ملائكه پشت سر او نماز گزارند، و چون فارغ شوند جبرئيل گويد: خداوندا ثواب اين اذان را به امت محمد -صلى الله عليه وآله - هديه نمودم ، و ميكائيل گويد: ثواب اين امامت جمعه را به امامان محمد (ص ) بخشيدم ، و فرشتگان گويند: ثواب اين نماز(جمعه ) را به نمازگزاران امت محمد (ص ) هديه نموديم ، و خداوند گويد: شما بر خلق من جود وكرم نموديد و من به جود و كرم سزاوارترم ، شمارا گواه مى گيرم كه گناهان امت محمد (ص ) را بخشيدم ، آنگاه تا جمعه ديگر پراكنده مى شوند. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص ‍ 61)
    1302 - فضايل روز جمعه :
    عن رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان يوم الجمعة سيد الايام ، يضاعف الله فيه السيئات و يرفع فيه الدرجات و يستجيب فيه الدعوات و يكشف فيه الكربات و يقضى فيه الحاجات العظام و هو يوم المزيد، لله فيه عتقاء و طلقاء من النار، ما دعالله فيه احد من الناس ، و عرف حقه و حرمته الا كان حتما على الله ان يجعله نم عتقائه و طلقائه من النار، و ان مات فى يومه وليلته مات شهيدا و بعث امنا و ما استخف احد بحرمته و ضيع حقه الا كان حقا على الله - عزوجل - ان يصليه نار جهنم الا ان يتوب
    از پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله - نقل شده كه فرمود: همانا روز جمعه آقاى روزهاست ، و خداوند در آن نيكيها را زياد گرداند، گناهان را محو مى نمايد، مقامها را بالا مى برد، دعاها را قبول مى كند، غمها رابرطرف مى سازد، حاجتهاى بزرگ را روا مى سازد و آن روز، روز افزون است و در آن روز خداوند مخلوقى را از آتش مى كند در آن روز هر كسى از مردم خدا بخواند، حق و حرمت آن روز را بشناسد، و بر خداوند واجب است كه او را از رها شدگان و آزادشدگان از آتش قرار دهد اگر در روز يا شب بميرد، شهيد مى ميرد، و ايمن برانگيخته مى شود و اگر كسى آن روز را سبك بشمارد و حق آن را ضايع گرداند، برخداوند عزوجل حق است كه او را بر آتش جهنم داخل كند، مگر اينكه توبه كند. (بحارالانوار، ج 89، ص ‍ 274).
    1303 - فرشتگان و نماز جمعه :
    عن النبى -صلى الله عليه وآله - قال
    اذا كان يوم الجمعة كان على باب المسجد ملائكة يكتبون الاول فالاول فاذا جلس الامام طووا الصحف ، و جاؤ ا يستمعون الذكر
    هنگامى كه روز جمعه شد، بر در مسجد فرشتگانى باشند كه داخل شونده اول و دوم را به ترتيب مى نويسند، چون امام به خواندن خطبه شروع كرد، كاغذها را مى پيچند، و مى آيند به ذكر خداگوش فرا مى دارند. (بحارالانوار، ج 89، ص 12).
    1304 - نزول رحمت در روز جمعه
    روى المعلى بن خنيس قال :
    سمعت اباعبدالله - عليه السلام - يقول : من وافق منكم يوم الجمعة فلا يشغلن بشى ء غير العبادة فيه يغفر للعباد، و تنزل عليهم الرحمة
    معلى بن خنيس روايت كرده ، گفت : از امام صادق (ع ) شنيدم كه مى فرمود: هر كس از شما روز جمعه را درك كند، به چيزى جز عبادت نپردازد، زيرا در آن روز آمرزيده مى شود و بر آنان رحمت نازل مى گردد.(بحارالانوار، ج 89، ص 275).
    د) آداب و كيفيت نماز جمعه :
    1305 - خطبه جزء نماز است :
    قال الصادق - عليه السلام -
    انما جعلت الجمعة ركعتين من اجل الخطبتين ، فهى صلاة حتى ينزل الامام
    از اين رو نماز جمعه دو ركعت است كه دو خطبه قبل از نماز به جاى دو ركعت است و آن دو خطبه جزء نماز است تا خطيب فرود آيد. (وسائل الشيعه ، ج ، 5 ص 15).
    1306 - محدوده نماز جمعه
    عن ابى جعفر - عليه السلام - قال :
    تجب الجمعة على كل من كان منها على فرسخين
    نماز جمعه بر كسى كه در دو فرسنگى آن قرار دارد، واجب است . (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 12).
    1307 - استثناء سه گروه از وجوب نماز جمعه
    قال على - عليه السلام -
    الجمعة واجبة على كل مؤ من الا الصبى و المراءة و العبد و المريض
    نماز جمعه بر هر فرد مؤ من واجب است مگر بر كودك ، زن ، بنده و مريض (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 10).
    1308 - وقت نماز جمعه :
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا زالت الشمس يوم الجمعة فابداء بالمكتوبة
    وقتى كه زوال در روز جمعه حاصل شد، نماز فريضه را شروع كن . (اصول كافى ، ج 2، ص 42).
    1309 - شرط اجراى نماز جمعه در شهر:
    قال الصادق - عليه السلام -
    لاجمعة الا فى مصر تقام فيه الحدود
    نماز جمعه تنها در شهرى كه در آن حدود شرعى اجرا گردد، اقامه مى شود. (تهذيب ، ج 3، ص 238).
    1310 - اعمال قبل از شركت در نماز جمعه :
    قال الباقر - عليه السلام -
    لا تدع الغسل يوم الجمعة فانه سنة و ثم الطيب و البس صالح ثيابك وليكن فراغك من الغسل قبل الزوال فاذا زالت فقم و عليك بالسكينة و الوقار
    غسل روز جمعه را مكن ، كه كارى مستحب است و عطر استعمال كن و لباس شايسته خويش را بپوش و بايد پيش از ظهر از غسل فارغ گردى ، و چون ظهر شد (براى شركت در نماز جمعه ) بلند شو و بر تو باد به رعايت آرامش و وقار. (اصول كافى ، ج 3 ص 417).
    1311 - آمادگى براى نماز جمعه از روز قبل
    عن ابى جعفر - عليه السلام - قال :
    و الله لقد بلغنى ان اصحاب النبى -صلى الله عليه وآله - كانوا يتجهزون للجمعة يوم الخميس ، لانه يوم مضيق على المسلمين
    قسم به خداوند، كه شنيده ام كه اصحاب پيامبر از روز پنجشنبه خود را براى اقامه نماز جمعه آماده مى كردند، چون روز جمعه براى مسلمين محدود و فشرده بود. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 46) .
    1312 - سكوت هنگام خطبه
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا خطب الايام يوم الجمعة فلا ينبغى لاحد ان يتكلم حتى يفرغ الامام من خطبته
    هنگامى كه امام در روز جمعه خطبه مى خواند شايسته نيست كسى حرف بزند تا آنگاه كه امام از خطبه فارغ شود. (اصول كافى ، ج 3، ص 421).
    1313 - استفاده از منبر در نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا خرج الى الجمعة قعد على المنبر حتى يفرغ المؤ ذنون
    چون رسول خدا -صلى الله عليه وآله - به مصلاى جمعه مى رفت ، بر روى منبر مى نشست تامؤ ذن از گفتن اذان فارغ گردد. (تهذيب ، ج 3 ص 244).
    1314 - نتيجه رعايت آداب نماز جمعه
    قال النبى -صلى الله عليه وآله -
    من اغتسل يوم الجمعة و مس من طيب امراءته ، ان كان لها و لبس من صالح ثيابه ثم لم يتخط رقاب الناس و لم يلغ عند الموعظة كان كفارة لما بينهما و من لغى و تخطى رقاب الناس كانت له له ظهرا
    هركس روز جمعه غسل نمايد، و از عصر همسرش به خود بزند و جامه مناسبى بپوشد و به هنگام عبور از صفهاى نماز جمعه پاى بر روى لباس و سر و دوش مردم نگذارد و هنگام خطبه خواندن امام سخن نگويد، نماز جمعه او كفاره گناهان او در فاصله دو نماز جمعه مى باشد، ولى اگر در بين خطبه ها حرف بزند بايد نماز ظهر بخواند. (بحارالانوار، ج 81، ص ‍ 212).
    1315 - وجوب سكوت هنگام خطبه
    قال الباقر - عليه السلام -
    اذا قام الامام يخطب فقد وجب على الناس الصمت
    هنگامى كه امامساءله روز جمعه ) خطبه مى خواند بر مردم واجب است كه سكوت نمايند. (فروع كافى ، ج 3، ص 421).
    1316 - عدالت درامام جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    لا جمعة الا مع امام عدل تقى
    نماز جمعه به امامت عادل با تقوا اقامه مى شود.(مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 40).
    1317 - نظافت در نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من قلم اظافيره يوم الجمعة و اخذ من شاربه و استاك و افرغ على راءسه من الماء حين يروح الى الجمعة شيعه سبعون الف ملك كلهم يستغفرون له و يشفعون له
    هر كس ناخنها و شارب خود را در روز جمعه بگيرد، و مسواك زند و چون آهنگ نماز جمعه كند بر سرش آب بريزد(غسل كند) هفتاد هزار فرشته او را بدرقه نمايند و جملگى برايش ‍ استغفار نموده و شفاعتش كنند.(مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 46).
    1318 - چگونه به نماز جمعه برويم
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اغتسل يوم الجمعة واستاك و مس من طيب كان عنده و لبس من احسن ثيابه ثم خرج حتى اتى الى الجمعة و لم يتخط رقاب الناس ثم انصت الى الخطبة كان كفارد ما بينها و بين الجمعة التى قبلها و زيادة ثلاثة ايام ، لقوله تعالى : من جاء بالحسنة فله عشر امثالها
    هركس روز جمعه غسل كرده مسواك زند، و از عطرى كه دارد استعمال نمايد و بهترين جامه اش را بپوشد، سپس از خانه بيرون رود تا به مصلاى جمعه برسد و (هنگام گذشتن از صف نمازگزاران ) پا بر دوش آنها نگذارد و سپس به خطبه گوش فرا دهد، اين عمل او كفاره گناهانى است كه در فاصله ميان آن جمعه تا جمعه پيشين و سه روز پس از آن از وى سرزده است ، زيرا خداى تعالى مى فرمايد: هركس كارى نيك انجام دهد ده برابر پاداش دريافت مى دارد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 43).
    1319 - آداب امام جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    ينبغى للامام يوم الجمعة ان يتطيب و يلبس احسن ثيابه و يتعمم
    سزاوار است براى امام جمعه روز جمعه ، عطر بزند، و بهترين لباس را بپوشد، و عمامه بر سر بگذارد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 28).
    1320 - آداب نماز جمعه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اغسل يوم الجمعة و لبس صالح ثيابه و مس من طيب اهله ، ثم راح الى الجمعة و لم يؤ ذ و لم يتخط رقاب الناس كان كفارة ما بينه و بين الجمعة الاخرى و زيادة ثلاثة ايام الى ما شاء الله من الاضعاف ، لان الله يقول : من جاء بالحسنة فله عشر امثالها، و يؤ ت من لدنه اجرا عظيما بعدالعشر
    هركس روز جمعه غسل نمايد وجامه مناسبى بپوشد، و از عطر خانواده استعمال نمايد، سپس به سوى نماز جمعه راونه گردد، و (در مصلا و مسير حركت ) موجبات اذيت و آزار كسى را فراهم نساخته و پا بر دوش مردم نگذارد اين عمل او كفاره گناهانى است كه ميان اين جمعه و جمعه ديگر و سه روز پس از آن ، از او سر زده است و چون خدا خواهد مضاعف كند، زيرا خداوند مى فرمايد: هركس كار نيك انجام دهد، براى او ده برابر ثواب خواهد بود، و از سوى خدا به او اجرى عظيم داده خواهد شد، پس از تكيه ده برابر پاداش يابد. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 88).
    1321 - واجب شدن نماز جمعه
    قال الباقر - عليه السلام -
    تجب (الجمعة ) على سبعة نفر من المسلمين
    وقتى تعداد نمازگزاران به هفت تن رسيد، نماز جمعه واجب مى شود. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 8).
    1322 - نشستن بين دو خطبه
    ان النبى -صلى الله عليه وآله - كان يخطب خطبتين ، يجلس بينهما، جلسة ، زاد بشر: و هو قائم
    پيامبر اكرم (ص ) در نماز جمعه دو خطبه مى خواند و ميان آن دو كمى مى نشست ((بشر))مى افزايد: آن حضرت بين دو خطبه در حالت ايستاده ، مكث و سكوت مى كرد. (سنن ابن ماجد،، ج 1 حديث 198/1090)
    1323 - جمعيت نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا كان قوم فى قرية صلوا اربع ركعات فان كان لهم من يخطب بهم جمعوا اذا كانوا خمسة نفر، و انما جعلت ركعتين لمكان الخطبتين
    اگر كسانى در جايى بودند كه (به جاى نماز جمعه ) نماز ظهر، بگزارند، و چنانچه در ميان آنها كسانى باشد كه قادر به خواندن خطبه جمعه باشد وتعداد حاضران نيز پنج نفر باشد، بايد نماز جمعه بخوانند نماز جمعه به جهت وجود دو خطبه دو ركعت مقرر شده است . (تهذيب ج 3، ص 238)
    1234 - صفوف اول را پر كنيد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان النبى الله -صلى الله عليه وآله - قال : احضروا الذكر وادنوا من الامام فان الرجل لا يزال يتباعد حتى يؤ خر فى الجنة و ان دخلها
    به نماز جمعه حاضر شويد و نزديك امام بنشينيد، چرا كه يك فرد هر چه از امام جمعه دور بنشيند در رفته به بهشت در آخر قرار مى گيرد؛ گرچه داخل آن شود. (سنن ابى داود، ج 1، حديث 663/1108).
    1325 - شرايط شروع نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    يبداء بالخطبة يوم الجمعة قبل الصلوة ، و اذا صعد الامام جلس ، و اذن المؤ ذنون بين يديه ، فاذا فرغوا من الاذان قام فخطب و وعظ ثم جلس جلسة خفيفة ، ثم قال فخطب خطبة اخرى يدعو فيها، ثم اقام المؤ ذنون للصلوة و نزل فصلى الجمعة ركعتين يجهر فيها بالقرئة
    خطبه نماز جمعه پيش از نماز خوانده مى شود و چون امام درجايگاه نماز قرار گرفت مى نشيند و مؤ ذنها در حضور او اذان مى گويند و هنگامى كه اذان پايان يافت امام بلند شده و به خواندن خطبه و موعظه مى پردازد، و در پايان خطبه اول اندكى مى نشيند، سپس بلند مى شود و خطبه ديگر را ايراد كرده و دعا مى نمايد، سپس اذان گويان اقامه نماز مى گويند، امام از جايگاه پايين مى آيد و دو ركعت نماز جمعه گزارده و قرائت نماز را بلند مى خواند. (سنن ابى داود، ج 1، ص 651، حديث 652/1080).
    1326 - مردم به چه صورت بنشينند؟
    قال على - عليه السلام -
    يستقبل الناس الامام (عندالخطبة ) بوجوههم و يصغون اليه
    مردم به هنگام خطبه رو به روى امام مى نشينند و به خطبه او گوش فرا مى دهند.(مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 102).
    1327 - پوشش امام جمعه :
    قال الصادق - عليه السلام -
    ينبغى للامام الذى يخطب الناس يوم الجمعة ان يلبس عمامة فى الشتاء و الصيف و يتردى ببرد يمنى او عدنى و يخطب و هو قائم يحمدالله و يثنى عليه ثم يوصى بتقوى الله و يقرء سورة من القرآن صغيرة ثم يجلس ثم يقوم فيحمد الله و يثنى عليه و يصلى على محمد -صلى الله عليه وآله - و على ائمة المسلمين و يستغفر للمؤ منين و المؤ منات فاذا فرغ من هذا اقام المؤ ذن فصلى بالناس ركعتين يقراء فى الاولى بسورة الجمعة و فى الثانية بسورة النمافقين
    شايسته است خطيب (امام ) جمعه در تابستان و زمستان عمامه بگذارد و عبايى از برد يمنى ياعدنى بپوشد و خطبه را ايستاده ايرادكند، سپس حمد و ثناى الهى گويد و مردم را به تقوا سفارش نمايد، و (در پايان خطبه ) سوره كوچكى از قرآن بخواند وبنشيند، و بعد (براى خطبه دوم )بلند شود و حمد و ثناى خدا كند و صلوات بر محمد و بر ائمه مسلمين بفرستد و براى زنان و مردان مؤ من طلب استغفار نمايد. چون خطبه تمام شد، مؤ ذن اقامه بگويد، آنگاه امام دو ركعت نماز (در ركعت اول سوره جمعه و در ركعت دوم سوره منافقون ) بخواند. (اصول كافى ، ج 3، ص 421).

  7. #7
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    1405 - علت ساختن مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    انما نصبت المساجد للقرآن
    مساجد براى قرائت قرآن ساخته شده است . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 493).
    1406 - توسعه بناى مسجد
    ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - مر بقوم اسسوا مسجدا ليبنوه فقال : او سعوه تملاءوه قال : فاوسعوه
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - بر جمعى كه تازه مشغول بناى مسجدى بودند، عبور كرد، و فرمود: مسجد را وسيع بسازيد، و آن را پر كنيد پس از آنان به فرمان پيامبر (ص ) فضاى مسجد را وسيعتر كردند. (سنن بيهقى ، ج 2، ص 439).
    1407 - سنگريزه هاى مسجد
    قال الباقر - عليه السلام -
    اذا خرج احدكم الحصاة من المسجد فليردها مكانها او فى مسجد اخر فانها تسبح
    هرگاه كسى سنگريزه اى را از مسجد بيرون برد، بايد آن را به جاى خود و يا مسجد ديگر برگرداند،زيرا اين سنگريزه خدا را تسبيح مى گويد. (علل الشرايع ، ج 2، ص 320).
    1409 - فضيلت نماز در مكانهاى مقدس
    صلاة فى بيت المقدس الف صلاة و صلاة فى المسجد الاعظم مائة صلاة و صلاة فى مسجدالقبيلة خمس وعشرون صلاة و صلاة فى مجسدالسوق اثنتا عشرة صلاة
    يك نماز دربيت المقدس برابر با هزار نماز و در مسجد بزرگ (جامع ) شهر برابر با صد نماز و در مسجد قبيله (محله ) برابر بيست و پنج نماز و در مسجد بازار برابر دوازده نماز فضيلت دارد. (بحارالانوار، ج 102، ص 270).
    1410 - فضيلت مساجد خاص
    قال على - عليه السلام -
    اربعة من قصور الجنة فى الدنيا: المسجد الحرام و مسجد الرسول -صلى الله عليه وآله - و مسجد بيت المقدس و مسجد الكوفة
    در دنيا چهار عمارت از كاخهاى بهشت اند: مسجدالحرام ، مسجدالنبى ، (ص )، مسجد بيت المقدس و مسجد كوفه ، (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 545).
    1411 - فضيلت مسجدالنبى (ص )
    قال الصادق - عليه السلام -
    صلاة فى مسجدالنبى -صلى الله عليه وآله - تعدل بعشرة الاف صلاة
    يك نماز در مسجد پيامبر (ص ) با ده هزار نماز برابر خواهد بود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 536).
    1412 - نخستين قبله مسلمين
    عن جعفر عن ابيه - عليهما السلام -
    ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - استقبل بيت المقدس سبعة عشر شهرا ثم صرف الى الكعبة و هو فى صلاة العصر
    امام صادق (ع ) از پدرش نقل مى كند كه ايشان فرمود: رسول خدا (ص ) مدت هفده ماه به سمت بيت المقدس نمازگزاردند، پس از آن در حالى كه در نماز عصر بودند، به سمت كعبه برگشتند (مدت هفده ماه بيت المقدس قبله مسلمانان بود و پس از آن ، كعبه قبله آنان شد). (قرب الاسناد، ص 148).
    1413 - مسجد خيف
    قال الباقر - عليه السلام -
    صلى فى مسجد الخيف سبعمائة نبى
    هفتصد پيامبر در مسجد خيف ، نماز به جاى آورده اند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 535).
    1414 - ثواب نماز در سه نوع مسجد
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    فضلت الصلاة فى المسجد الحرام على غيره بمائة الف صلاة و فى مسجدى بالف صلاة و فى مسجد بيت المقدس بخمسمائة صلاة
    نماز در مسجد الحرام برابر صدهزار نماز و در مسجد من (مسجدالنبى ) برابر هزار نماز و در مسجد بيت المقدس برابر پانصد نماز در جاى ديگر برترى داده شده است . (الانس ‍ الجليل ، ج 1، ص 229).
    1415 - فضيلت مسجدالحرام
    قال الباقر - عليه السلام -
    من صلى فى المسجد الحرام صلاة مكتوبة قبل الله منه كل صلاة صلاها منذيوم و جبت عليه الصلاة و كل صلاة يصليها الى ان يموت
    كسى كه نمازواجبى را در مسجدالحرام به جاى آورد، خداوند تمامى نمازهايى راكه از آغاز تكليف بر او واجب شده و نيز نمازهايى را كه تا پايان عمر به جاى مى آورد، قبول مى كند.(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 536).
    1416 - فضيلت مسجد قبا
    قال الصادق - عليه السلام -
    من اتى مسجد قبا فصلى فيه ركعتين رجع بعمرة
    كسى كه در مسجد من ، قبا، دو ركعت نماز بگزارد، مانند آن كسى است كه يك عمره به جاى آورده باشد. (وسائل الشيعه ، ج 10، ص 278).
    1417 - فضيلت مسجد كوفه :
    قال الباقر - عليه السلام -
    لويعلم الناس ما فى مسجد الكوفة لاعدوا له الزاد و الرواحل من مكان بعيد ان صلاة فريضة فيه تعدل حجة وصلاة نافلة فيه تعدل عمرة
    اگر مردم ، فضيلت مسجد كوفه را مى دانستند، از راه دور براى رسيدن به اين مسجد توشه و مركب تهيه مى كردند خواندن يك نماز واجب در اين مسجد، ثواب يك حج و يك نماز مستحب در آن ثواب يك عمره را دارد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 525).
    1418 - فضيلت مسجد سهله
    قال الصادق - عليه السلام -
    ما من مكروب ياءتى مسجد السهلة فيصلى فيه ركعتين بين العشائين و يدعواالله - عزوجل - الا فرج الله كربته
    هرگرفتارى كه به مسجد سهله (در كوفه ) برود و ميان نماز مغرب و عشا دو ركعت نماز به جاى آورد و دعا كند، خداوندمتعال گره از كار فروبسته او خواهد گشود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 533).
    1419 - فضيلت مسجد خيف
    قال الباقر - عليه السلام -
    من صلى فى مسجد الخيف بمنى مائة ركعة قبل ان يخرج منع عدلت عبادة سبعين عاما و من سبح الله فى مائة تسبيحة كتب له كاءجر عتق رقبة ، و من هلل الله فيه مائة تهليلة عدلت اجر احياء نسمة ، و من حمد الله فيه مائة تحميد عدلت اجر خراج العراقين يتصدق به فى سبيل الله - عزوجل -
    هركس صد ركعت نماز در مسجد خيف (درمنى ) به جاى آورد، با هفتصد سال عبادت برابر است و كسى كه در اين مسجد، صد مرتبه ، ((سبحان الله ))بگويد، ثواب آن برابر با ثواب آزاد كردن بنده است و هر كس در آن جا صد مرتبه ((لااله اله الله ))بگويد، برابر است با ثواب كسى كه انسانى را زنده كرده باشد و كسى كه صد مرتبه ((الحمدلله )) بگويد ثواب آن برابر است با ثواب ماليات عراقين (خراسان و عراقان ) كه در راه خدا صدقه بدهد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 535).
    1420 - قال الصادق - عليه السلام -
    انه تستحب الصلاة فى مسجد الغدير لان النبى -صلى الله عليه وآله - اقام فيه اميرالمؤ منين - عليه السلام - و هو موضع اظهر الله فيه الحق
    نماز خواندن در مسجد غدير مستحب است ، زيرا پيامبر (ص ) اميرالمؤ منين (ع ) را در آن مكان به جانشينى خويش منصوب فرموده و اين مكان ، محلى است كه خداوند - عزوجل - حق را در آن آشكار نمود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 549).
    1421 - مسجد غدير
    قال الكاظم - عليه السلام -
    صل فيه فان فيه فضلا و قد كان ابى ياءمر بذلك
    در اين مسجد (غدير) نماز بخوان ، اين مسجد داراى فضيلت است و پدرمساءله امام صادق نيز به نماز خواندن در اين مسجد سفارش مى كرد.(وسائل الشيعه ، ج 3، ص ‍ 549).
    1422 - پياده به مسجدالحرام رفتن
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا دخلت المسجد الحرام فادخله حافيا على السكينة والوقار. و قال : من دخله بخشوع غفر الله له ان شاء الله قلت : ماالخشوع ؟ قال : السكينة ، لاتدخل بتكبر
    چون وارد مسجد الحرام شوى ، با پاى برهنه و آرامش و قار به اين مكان داخل شو! كسى كه با حال خشوع به مسجدالحرام داخل شود خداوند گناهان او را مى آمرزد، ان شاء الله راوى گويد: به امام (ع ) گفتم : خشوع چيست ؟ فرمود: خشوع همان آرامش است و با تكبر داخل مشو. (وسائل الشيعه ج 9ص 321، بحارالانوار، ج 96 تص 192).
    ه )آداب ورود به مسجد
    1423 - دعاى ورود به مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا دخلت المسجد فاحمد الله واثن عليه وصل على النبى
    هرگاه داخل مسجد شدى ، حمد و سپاس خدا را بگو و بر پيامبر (ص ) درود فرست . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 516).
    1424 - آداب ورود به مسجد
    عن على - عليه السلام -
    من اراد دخول المسجد فليدخل على سكون و وقار المساجد بيوت الله و احب البقاع اليه
    هر كس مى خواهد به مسجد داخل گردد، با آرامش و با طماءنينه وارد شود، چون مساجد خانه هاى خدا و محبوبترين محلها در نظر او است . (من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص ‍ 170).
    1425 - دعاى هنگام ورود به مسجد
    قالت فاطمة الزهراء - سلام الله عليها -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا دخل المسجد صلى على النبى و قال اللهم اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتك
    رسول خدا (ص ) هنگام ورود به مسجد صلوات مى فرستاد، و مى فرمود: خدايا گناهانم را ببخش و درهاى رحمت خويش را بر من بگشا. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 518).
    1426 - طهارت هنگام ورود به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لاتدخل المساجد الا بالطهارة
    داخل مساجد مشو، مگر با وضو(از باب استحباب و نه وجوب ).(مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 388).
    1427 - كراهت سواره رفتن به مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    انا اكره ان ادخله راكبا
    كراهت دارم كه سواره وارد مسجد (كوفه ) شوم . (من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 230).
    1428 - اخلاص در رفت و آمد به مسجد
    عن احدهما (الباقر او الصادقانون اساسى - عليهماالسلام - قال :
    دخل رجلان المسجد، احدهما عابد و الاخر فاسق فخرجا من المسجد و الفاسق صديق و العابد فاسق و ذلك انه يدخل العابد المسجد مدلا بعبادته يدل بها فتكون فى ذلك و تكون فكرة الفاسق فى التندم على فسقه و يستغفر الله - عزوجل - مما صنع من الذنوب
    دو مرد وارد مسجد شدند: يكى عابدو ديگرى فاسق بود هر دو در حالى از مسجد خارج شدند كه مرد فاسق درستار و مرد عابد فاسق شده بود، زيرا عابد در حالى كه به عبادت خود مغرور است به مسجد آمده و همواره در همين فكر به سر مى برد و از عبادت خود راضى است ولى شخص فاسق به ندامت بر فسق و تباهى خويش و طلب آمرزش از خدا به خاطر گناهانش مى انديشد. (وسائل الشيعه ، ج 1 ص 76، علل الشرايع ، ج 2، ص 354).
    1429 - كيفيت ورود به مسجد
    عن الباقر و الصادق عليهماالسلام :
    الفضل فى دخول المسجد ان تبداء برجلك اليمنى اذا دخلت و باليسرى اذا خرجت
    بهتر آن است كه هنگام ورود به مسجد ابتدا پاى راست را پيش بگذارى و هنگام خروج پاى چپ را. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 517).
    1430 - هنگام ورود به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    تعاهدوا نعالكم عند ابواب المسجد
    در پيش درب مسجد، كفشهايتان را (نسبت به آلودگى ) بررسى كنيد.(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 504).
    1431 - پرهيز از بوى بد به هنگام ورود به مسجد
    عن ابى بصير عن ابى عبدالله - عليه السلام -
    انه ساءل عن اكل الثوم و البصل والكراث قال : لاباءس باءكله نيا و فى القدور و لاباءس باءن يتداوى بالثوم ولكن اذا اكل ذلك فلا يخرج الى المسجد
    ابوبصير مى گويد: از امام صادق (ع ) در مورد خوردن سير و پياز و تره سؤ ال كردم امام فرمود: خوردن آنها به صورت خام يا پخته اشكالى ندارد. همچنين معالجه بيمارى با سير اشكالى ندارد اما اگر كسى آنهارا خورد (قبل از برطرف كردن بوى آن ) به مسجد نرود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 520، صحيح بخارى ج 1، ص 402 صحيح مسلم ، ج 5، ص 49).
    1432 - حضور زنان در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لاتمنعوالنساء حظوظهن من المساجد اذا استاءذنوكم
    هنگامى كه زنان از شما اذن رفتن به مسجد مى خواهند، آنان را از رفتن مساجد محروم نكنيد كه از مسجد بهره اى دارند. (صحيح مسلم ، ج 4، ص 161).
    1433 - آداب ورود زنان به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا شهدت احداكن المسجد فلاتمس طيبا
    زمانى كه يكى از شما زنان به مسجد مى آيد، نبايد از بوى خوش استفاده نمايند. (صحيح مسلم ، ج 4، ص 162).
    1434 - باطهارت به مسجد رفتن
    قال الصادق - عليه السلام -
    عليكم باءتيان المساجد فانها بيوت الله فى الارض من اتاه متطهرا طهره الله من ذنوبه و كتب من زواره فاكثروا فيها من الصلاة و الدعاء
    به حضور در مسجد مواظبت كنيد! چرا كه مسجد خانه خداوند در زمين است كسى كه با طهارت وارد مسجد شود، خداوند و را از گناهانش پاك مى كند و نام وى را در زمره زائران خويش مى نويسد پس در مساجد، فراوان به نماز و دعا بپردازد. (بحارالانوار، ج 83، ص 384).
    1435 - بهترين مردم
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    خيرالناس اولهم دخولا فى المسجد و اخرهم خروجا
    بهترين مردم كسى است كه هنگام ورود به مسجد اولين نفر، و هنگام خروج از مسجد آخرين نفر باشد. (مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 227).
    1436 - مانع ورود به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان المسجد لايحل لجنب ولاحائض
    همانا ورود افراد جنب و حائض به مسجد حرام است . (كنزالعمال ، ج 7، ص 668).
    1437 - دعاى هنگام ورود به مسجد
    قال الباقر - عليه السلام -
    اذا خلت المسجد و انت تريد ان تجلس فلا تدخله الا طاهرا و اذا دخلته فاستقبل القبلة ثم ادع الله و سله و سم حين تدخله و احمدالله وصل على النبى -صلى الله عليه وآله -
    هگامى كه وارد مسجد شدى ، و مى خواهى در آن بمانى با طهارت داخل شو! و چون به مسجد رسيدى روبه قبله كن و خداوند را بخوان و حاجتت را از او درخواست كن و در لحظه ورود به مسجد نام خداوند (بسم الله الرحمن الرحيم ) را بر زبان جارى نما و خداوند را ستايش كن و بر پيامبر (ص ) درود (صلوات ) فرست . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص ‍ 516).
    1438 - مسجد و دهان بدبو
    قال على - عليه السلام -
    من اكل شيئا من الموذيات ريحها فلايقربن المسجد
    كسيكه چيز بودارى (مثل سير) بخورد كه موجب آزار مردم شود، به مسجد نرود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 502).
    1439 - توقف در مسجد
    قال الباقر - عليه السلام -
    ان معناه لاتقربوا مواضع الصلاة من المساجد، و انتم جنب الا مجتازين
    معناى آيه شريفه ((ولا جنبا الا عابرى سبيل ))آن است كه در حال جنابت به مسجد داخل نشويد، مگر اين كه از آن عبور كنيد(از دربى داخل و از درب ديگر خارج شويد.) (وسائل الشيعه ، ج 1، ص 489، باب 15، از ابواب الجنابة ، روايت 20).
    1440 - آداب حركت به مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا قمت الى الصلوة ان شاء الله فاءتها سعيا ولتكن عليك السكينة والوقار فما ادركت فصل و ما سبقت به فاتمه
    هنگامى كه به سوى نمازحركت مى كنى ، حركت تو بايد شتابان و با آرامش و وقار همراه باشد پس هر مقدار از نماز (جماعت ) را درك كردى (با جماعت ) برگزار كن و آنچه را كه از تو فوت شده (فرادى ) به جاى آور. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 557).
    1441 - آداب ورود به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذ دخل المسجد (احدكم ) يضع رجله اليمنى و يقول : بسم الله و على الله توكلت ولا حول ولاقوة الا بالله ، و اذا خرج يضع رجله اليسرى و يقول : بسم الله اعوذ بالهل من الشيطان الرجيم ثم قال : يا على !من دخل المسجد و يقول كما قلت تقبل الله صلاته و كتب له بكل ركعة صلاها فضل مائة ركعة فاذا خرج يقول مثل ما قلت غفر الله له الذنوب و رفع له بكل قدم درجة و كتب الله له بكل قدم مائة حسنة
    هنگامى كه يكى از شما به مسجد وارد مى شود، بايد پاى راست را مقدم داشته و بگويد بسم الله و على الله توكلت ولاحول و لاقوة الابالله وهنگام خروج پاى چپ را مقدم داشته وبگويد: بسم الله اعوذبالله من الشيطان الرجيم آنگاه پيامبر (ص ) فرمود: يا على !كسى كه اين گونه داخل مسجد شود، خداوند نماز او را قبول مى كند و در برابر هر ركعت نمازى كه به جاى آورده است فضيلت صد ركعت نماز را به وى عطا مى كند و اگر بدين كيفيت خارج شود، خداوند گناهان او را مى بخشايد و در مقابل هر گامى يك درجه وصد پاداش به وى عطا مى نمايد. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 391).
    و) آداب داخل مسجد
    1442 - نشستن روبه قبله
    قال على - عليه السلام -
    من السنه اذا جلست فى المسجد ان تستقبل القبلة
    روبه قبله در مسجد نشستن سنت (و مستحب ) است . (بحارالانوار، ج 83، ص 380).
    1443 - انتظار نماز در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الجلوس فى المسجد انتظار الصلاة عبادة ما لم يحدث وقيل : يا رسول الله و ما يحدث ؟ قال : الاغتياب
    نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است ، تا حدثى از او سر نزده ، عرض شد: اى رسول خدا حدث چيست ؟ فرمود: حدث ، غيبت كردن است . (وسائل الشيعه ، ج 8، 598، اصول كافى ، ج 2، ص 357).
    1444 - تميز كردن مسجد
    قال الرضا - عليه السلام -
    ان الجنة و الحور لتشاق الى من يكسح المسجد او ياءخذ من القذى
    بهشت و حوريان بهشتى مشتاق كسى هستند كه مسجد را تميز كند، يا آلودگيهاى آن را بگيرد. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 385).
    1445 - ثواب روشنايى مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اسرج فى مسجد من مساجد الله سراجا لم تزل الملائكة وحملة العرش يستغفرون له مادام فى ذلك المسجد ضوء من السراج
    هركس در مسجدى از مسجدهاى خدا چراغى روشن كند، همواره حاملان عرش الهى و فرشتگان براى اوطلب آمرزش كنند تا روشنى آن چراغ باقى است . (من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 169).
    1446 - بهره معنوى از مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    كل جلوس فى المسجد لغو الا ثلاثة : قراءة مصل ، او ذكرالله اوسائل عن علم
    هر نشستى در مسجد لغو است مگر در سه حالت : خواندن قرآن ، گفتن ذكر خدا، سؤ ال (جستوى ) علم . (ميزان الحكمه ، ج 4، ص 393، بحارالانوار، ج 77، ص 88).
    1447 - خنده در مسجد، سبب تاريكى قبر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الضحك فى المسجد ظلمة فى القبر
    خنديدن در مسجد، موجب تاريكى قبر مى شود. (كنزالعمال ، ج 7، ص 667) .
    1448 - نهى نمازميت در مسجد
    قال ابوبكر بن عيسى :
    كنت فى المسجد و قد جى ء بجنازة فاردت ان اصلى عليها فجاء ابوالحسن الاول - عليه السلام - فوضع مرفقه فى صدرى فجعل يدفعنى حتى اخرجنى من المسجد ثم قال : يا ابابكر ان الجنائز لايصلى عليها فى السمجد
    در مسجد بودم كه جنازه اى آوردند، خواستم بر آن نماز بخوانم كه امام موسى كاظم (ع ) وارد مسجد شدند و آرنج خود را بر سينه من گذاشته و به عقب راندند، تا اين كه مرا از مسجد بيرون كردند آنگاه فرمودند: اى ابوبكر! در مسجد بر جنازه ها نماز گزارده نمى شود. (الاستبصار، ج 1، ص 473).
    1449 - نماز تحيت مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا دخلت المسجد فصل ركعتين قبل ان تجلس
    هرگاه داخل مسجد شدى ، پيش از آن كه بنشينى ، دو ركعت نماز (تحيت ) بخوان . (كنزالعمال ، ج 7، ص 675، حديث 20861).
    1450 - كيفيت حضور كودكان در مسجد
    عن جابر عن ابى جعفر - عليه السلام - قال :
    ساءلته عن الصبيان اذا صفوا فى الصلوة المكتوبة قال : لاتؤ خروهم عن الصلاة و فرقوا بينهم
    جابر مى گويد: از امام باقر (ع ) در مورد كودكان هنگامى كه براى نماز واجب در صف جماعت شركت مى كنند، سؤ ال كردم امام (ع ) فرمود: آنان را از صفوف نماز جماعت خارج نكنيد، بلكه آنها را (در ميان بزرگسالان ) پراكنده سازيد.(تهذيب الاحكام ، ج 2، ص 380).
    1451 - پاداش نشستن در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله تعالى يعطيك مادمت جالسا فى السمجد بكل نفس تنفس فيه درجة فى الجنة
    خداوند - تبارك و تعالى - به عدد هر نفسى كه مى كشى و در مسجد نشسته اى درجه اى در بهشت به تو پاداش مى دهد. (بحارالانوار، ج 83، ص 370).
    1452 - ثواب انتظار نماز ديگر
    قال الصادق - عليه السلام -
    من اقام فى مسجد بعد صلاته انتظارا اللصلاة ، فهو ضيف الله و حق على الله ان يكرم ضيفه
    هركس در مسجد پس از نمازش در انتظار نماز ديگر بماند، ميهمان خداوند است و بر خداست كه ميهمانش را گرامى دارد. (بحارالانوار، ج 84، ص 3).
    1453 - مانع تاريكى قبر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من احب ان لايظلم لحده فلينور المساجد
    كسى كه دوست دارد قبرش تاريك نباشد، مساجد را نوارنى كند. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 366).
    1454 - آداب مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من رد ريقه تعظيما لحق المسجد جعل الله ذلك قوة فى بدنه و كتب له بها حسنة و حط عنه بها سيئة و قال : لاتمر بداء فى جوفه الا ابراءته
    هركس براى احترام مسجد، آب دهان خود را فرو برد و در مسجد نيندازد، خداوند آن را در بدن وى ، به قدرت و توانايى تبديل مى كند و به پاداش اين كار، براى او حسنه اى مى نويسد وگناهى رااز او مى آمرزد و اين آب دهان ، به هر دردى (كه در بدن او است ) برخورد كند آن راشفا مى بشخد.(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 499).
    1455 - نشستن در مسجد، بهتر از نشستن در بهشت
    قال على - عليه السلام -
    الجلسة فى الجامع خيرلى من الجلسة فى الجنة فان الجنة فيها رضا نفسى و الجامع فيها رضا ربى
    نشستن در مسجد براى من بهتر است از نشستن در بهشت ، زيرا كه بودن در بهشت مرا خشنود مى سازد و بودن در مسجد موجب رضايت و خشنودى خدايم مى باشد. (بحارالانوار، ج 80، ص 362).
    1456 - آباد كردن مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يااباذر!من اجاب داعى الله و احسن عمارة مساجدالله كان ثوابه من الله الجنة ، فقلت : بابى و امى يا رسول الله كيف يعمر مساجدالله ؟ قال : لاترفع فيها الاصوات و لايخاض فيها بالباطل ، ولايشترى فيها ولايباع و اترك اللغو ما دمت فيها فان لم تفعل فلا تلومن يوم القيامة الا نفسك
    اى ابوذر!هركس ندارى منادى خدارا پاسخ گفت و مساجد خداوند را خوب آباد و احيا كرد پاداش او بهشت است گفتم : پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا ! چگونه مساجد خداوند آباد مى شود؟ فرمود: به اينكه صدا در آنها بلند نشودو سخنان باطل در آنها رد و بدل نشود و خريد و فروش درآنها صورت نگيرد و تا هروقت كه در مسجد باشى !از هر لغو و باطلى بپرهيز، كه اگر چنين نكنى روز قيامت جز خود را ملامت نخواهى كرد (زيرا به دليل عدم رعايت حقوق مسجد كيفر مى شوى ) (بحارالانوار، ج 80، ص 380).
    1457 - اذان در مناره مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يقول لبلال اذا دخل الوقت : يا بلال ! اعل فوق الجدار و ارفع صوتك بالاذان
    رسول خدا (ص ) هنگامى كه وقت نماز فرا مى رسيد، به بلال مى فرمود: اى بلال ! برفراز ديوار (مسجد) برو و با صداى بلند اذان بگو! (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 626).
    1458 - مسجد و طهارت آن
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    جنبوا مساجدكم النجاسة
    مساجد خود را از نجاسات دور نگه داريد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 504).
    1459 - مسجد و آخرالزمان
    قال الصادق - عليه السلام -
    و راءيت المساجد محتشية ممن لايخاف الله مجتمعون فيها للغيبة و اكل لحوم اهل الحق و يتواصفون فيها شراب المسكر و راءيت السكران يصلى بالناس فهو لايعقل ولايشان بالسكر (در علامات ظهور) و مى بينى كه مساجد پر از افرادى است كه خوفى از خداوند ندارند. (مردم براى غيبت كردن و خوردن گوشت پيروان حق در مساجد جمع مى شوند و درباره نوشيدن مسكر (مى ) سخن مى گويند. امام جماعت را مى بينى كه مست و خراب امامت مردم را به عهده گرفته و از بابت مستى ، ملامت نمى شود. (روضة الكافى ، ص 39، بحارالانوار، ج 52، ص 259).
    1460 - تطهير مسجد
    قال الباقر - عليه السلام -
    اوحى الله نبيه ان طهر مسجدك
    خداوند متعال به پيامبر خويش فرمان داد كه مسجد خويش را طاهر كن . (وسائل الشيعه ج 1، ص 484).
    1461 - خوشبو كردن مسجد
    قال على - عليه السلام -
    و جمروها (المساجد) فى كل سبعة ايام
    و مساجد را هر هفته خوشبو و معطر كنيد. (بحارالانوار، ج 18، ص 107 و 136)
    1462 - داد و ستد در مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    جبنوا مساجدكم البيع و الشراء
    مساجدتان را بازارى براى خريد و فروش قرار ندهيد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 507).
    1463 - كار در مسجد
    ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - مر برجل يبرى مشاقص له فى المسجد فنهاه و قال : انهالغير هذا بنيت
    پيامبر اكرم (ص ) مردى را در مسجد ديدند كه سرگرم تيز كردن تير آن بود آن حضرت او را از اين كار بازداشتند و فرمودند: مساجد براى كارى غير از اين (عبادت ) ساخته شده است . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 496).
    1463 - كشف عورت در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    كشف السرة و الفخذ و الركبة فى المسجد من العورة
    نماياندن ناف ، ران و زانو در مسجد، مانند كشف عورت است . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 515).
    1465 - علت تازيانه خوردن
    ان اميرالمؤ منين - عليه السلام - راءى قاصا فى المسجد فضربه بالدرة و طرده
    اميرالمؤ منين (ع ) مردى را در مسجد ديدند كه مشغول داستان سرايى بود او را تازيانه زدند و از مسجد بيرون كردند. (وسائل الشيعه ج 3، ص 515) .
    1466 - انداختن آب دهان و بينى در مسجد
    قال على - عليه السلام -
    من وقر المسجد من نخامته لقى الله يوم القيامة ضاحكا قد اعطى كتابه بيمينه و ان المسجد ليلتوى عند النخامة كتلوى احدكم بالخيزران اذا وقع به
    كسى كه به احترام مسجد از انداختن اخلاط(آب بينى و سينه ) در آن خوددارى كند، در روز قيامت با سرور و شادمانى و در حالى كه نامه اعمالش را در دست راست دارد خداوند متعال را ملاقات مى كند كسى كه در مسجد خلط مى اندازد، مسجد( از نفرت ) به خود مى پيچد، همان طور كه اگر يكى از شما رابا چوب خيزران بزنند، از شدت درد به خود مى پيچد. (بحارالانوار، ج 80، ص 381).
    1467 - خوابيدن در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من نام فى المسجد بغير عذر ابتلاه الله بداء لازوال له
    كسى كه بدون عذر در مسجد بخوابد، خداوند او را به دردى بى پايان مبتلا مى كند. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 373)
    1468 - قضاوت و اجراى حدود در مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    جنبوا مساجدكم البيع و الشراء و المجانين و الصبيان و الاحكام و الضالة و الحدود و رفع الصوت
    از خريد و فروش در مسجد و آوردن ديوانگان و كودكان و اجراى احكام و حدود و اعلام اشياء و گمشده و بلند كردن صدا در آن ، خوددارى كنيد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص ‍ 507).
    1469 - اعلام اشياء گمشده در مسجد
    سمع النبى -صلى الله عليه وآله - رجلا يشند ضالة فى المسجد، فقال : قولوا له : لا راد الله عليك ، فانها لغير هذا بنيت
    پيامبر خدا (ص ) شنيدند كه مردى در مسجد اعلام مى كند چيزى را گم كرده است تا اگر كسى پيدا كرده است به او بازگرداند آن حضرت فرمودند: به او بگوييد: خدا گمشده ات را به تو برنگرداند، مسجد براى كارهايى غير از اين ساخته شده است . (من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 237)
    1470- نهى كشيدن شمشير در مسجد
    قال الباقر - عليه السلام -
    نهى رسول الله -صلى الله عليه وآله - عن سل السيف و عن برى النبل فى المسجد قال : و انما بنى لغير ذلك
    رسول خدا -صلى الله عليه وآله - بيرون آوردن شمشير از غلاف و تيز كردن در مسجد را نهى كرد و فرمود: مسجد را براى كارهايى غير از اين ساخته اند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص ‍ 495).
    1471 - سرودن شعر در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من سمعتموه ينشده الشعر فى المسجد (المساجد) فقولوا: فض الله فاك انما نصبت المساجد للقرآن
    به كسى كه در شعر مى خواند، بگوييد: خداوند دهانت را بشكند، مساجد را براى خواندن قرآن برپا كرده اند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 492).
    1472 - صداى بلند در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا فعلت امتى خمس عشرة خصلة حل بها البلاء قيل : يا رسول الله ما هن ؟ قال : اذا ارتفعت الاصوات فى المساجد
    هنگامى كه پانزده خصلت در ميان امت من رواج يابد، بلا بر آنان نازل خواهد شد پرسيدند: يا رسول الله ! اين خصلت ها كدامند؟ فرمود: آن هنگام كه در مسجد صداى مردم بلند شود. (تحف العقول ، ص 52).
    1473 - تفسير آيه زينت مسجد
    قال ابوبصير:
    ساءلته (اباعبدالله - عليه السلام -) عن قوله تعالى خذوا زينتكم عند كل مسجد قال : هو المشط عند كل صلاة فرضية و نافلة
    از امام صادق - عليه السلام - در مورد سخن خداوند متعال كه فرمايد: زينت خود را در هر مسجد به همراه داشته باشيد سؤ ال كردم امام (ع ) فرمودند: مراد از زينت ، شانه كردن مو براى نمازهاى واجب و مستحبى است .( بحارالانوار، ج 73، ص 116).
    1474 - نظافت مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من كنس المسجد يوم الخميس ، ليلة الجمعة فاخرج من التراب ما يذر فى العين غفر الله له
    كسى كه مسجد رادر روز پنج شنبه ، شب جمعه ، به نظافت مسجد بپردازد، و به اندازه سرمه اى كه درچشم كشيده مى شود غبار از مسجد برگيرد، خداوند او را مى آمرزد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 511).
    1457 - وضو گرفتن در مسجد
    قال رفاعة بن موسى :
    ساءلت اباعبدالله - عليه السلام - عن الوضوء فى المسجد، فكرهه من البول و الغائظ
    از امام صادق (ع ) راجع به وضو گرفتن در مسجد پرسيدم ، ايشان وضو گرفتن از (حدث ) بول و غائط در مسجد را مكروه دانستند. (وسائل الشيعه ، ج 1، ص 345).
    1476 - جاروب كردن مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من قم مسجدا كتب الله له عتق رقبة و من اخرج منه ما يقذى عينا كتب الله ، عزوجل له كفلين من رحمته
    هركس مسجدى را خاكروبى كند، خداوند پاداش آزاد كردن بنده اى را برايش مى نويسد، و اگر از اين مسجد به اندازه خاشاكى كه در چشم مى رود، غبار برگيرد، خداوند دو برابر آن ، از رحمت خويش را به وى عطا مى فرمايد.(بحارالانوار، ج 80، ص 383).
    1477 - روشنايى مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من ادخل ليلة واحدة سراجا فى المسجد غفر الله له ذنوب سبعين سنة و كتب له عبادة سنة و له عندالله مدينة و ان زاد على ليلة واحدة فله بكل ليلة يزيد ثواب نبى فاذا تم عشر ليال لا يصف الواصفون ماله عند الله من الثواب ، فاذا تم الشهر، حرم الله جسده على النار
    كسى كه يك شب ، چراغى را در مسجد برافروزد، خداوند گناهان هفتاد سال او را مى آمرزد و ثواب عبادت يك سال را براى او مى نويسد، و خداوند (در بهشت ) شهرى به او عطا مى كند و اگر از يك شب تجاوز كند، خداوند در برابر هر شب ، ثوابى را كه به يكى از پيامبران خويش مى دهد، به وى عطا مى فرمايد و اگر چراغ افروختن و روشن نگاه داشتن مسجد، به ده شب رسيد، كسى نمى تواند پاداشى را كه وى در نزد خداوند دارد، بر شمارد. و اگر اين كار به يك ماه رسيد، خداوند بدن او را بر آتش حرام مى كند. (بحارالانوار، ج 80، ص ‍ 377).
    1478 - ثواب مدت اقامت در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يا اباذر !ان الله ما دمت جالسا فى المسجد بكل نفس تتنفس فيه درجة فى الجنة و تصلى عليك الملائكة و يكتب لك بكل نفس تنفست فيه عشر حسنات و يمحى عنك عشر سيئات
    اى ابوذر !خداوند متعال (تا وقتى كه در مسجد نشسته اى ) در مقابل هر نفسى كه مى كشى * درجه اى در بهشت به تو عطا مى كند و فرشتگان نيز بر تو درود مى فرستند و در برابر هر نفس ده پاداش به تو عطا و ده گناه از تو محو مى نمايد. (وسائل الشيعه ج 3 ص 86)
    1479 - نشستن در مسجد و رسيدن روزى
    قال على - عليه السلام -
    الجلوس فى السمجد من طلوع الفجر الى طلوع الشمس اسرع فى طلب الرزق من الضرب فى الارض
    از طلوع فجر تا طلوع خورشيد در مسجد نشستن روزى را بهتر (سريع تر) از تلاش براى كسب آن به تو مى رساند (مفهوم حديث اين است كه بودن در مسجد در اوقات ياد شده روزى انسان را زياد مى كند) (وسائل الشيعه ج 4 ص 1037)
    1480 - حضور در مسجد نجات از دوزخ
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من جلس فى مصلاه من صلاة الفجر الى طلوع الشمس ستره الله من النار
    كسى كه در محل نماز خود از نماز تا طلوع خورشيد بنشيند خداوند او را از آتش جهنم محفوظ مى دارد. (وسائل الشيعه ج 4 ص 1035).
    ز) آداب خروج از مسجد
    1481 - دعاى هنگام خروج از مسجد
    قالت فاطمة الزهراء - عليها السلام -
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا خرج من الباب (المسجد) صلى على النبى و قال : اللهم اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب فضلك
    رسول خدا (ص ) هنگام خروج از مسجد ((صلوات ))مى فرستاد و مى فرمود: خداوندا!گناهانم را مورد آمرزش خويش قرار ده و درهاى فضل (همه نعمتهاى الهى ) خود را بر من بگشا. (وسائل الشيعه ج 3 ص 618)
    1482 - ناله شيطان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا العبد المسجد فقال : اعوذبالله من الشيطان الرجيم قال : اوه كسر ظهرى و كتب الله له بها عبادة سنة و اذا خرج من المسجد يقول مثل ذلك كتب الله بكل شعرة على بدنه مائة حسنة و رفع له مائة درجة
    اگر بنده خدا هنگام ورود به مسجد استعاذه كند شيطان مى گويد: آه كمرم را شكست !و خداوند به پاداش اين عمل براى او عبادت يك سال مى نويسد و چنانچه هنگام خروج از مسجد استعاذه كند خداوند به تعداد هر مويى كه بر بدن اوست حسنه براى مى نويسد و صد درجه به وى عطا مى كند. (مستدرك الوسائل ج 3 ص 398)
    1483 - خروج بدون علت از مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من سمع النداء فى المسجد فخرج من غير علة فهو منافق الا ان يريد الرجوع اليه
    هركس بدون علت در مسجد نداى نماز (اذان ) را بشنود و خارج شود * در زمره منافقين است مگر اينكه قصد برگشت به مسجد داشته باشد.(وسائل الشيعه ج 3 ص ‍ 513).
    1484 - محبوبترين اهل مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ثم قال : و خير البقاع المساجد و احبهم الى الله اولهم دخولا و آخرهم خروجا منها
    بهترين مكانهاى زمين مساجد است و محبوبترين اهل مسجد كسى است كه هنگام ورود به مسجد اولين نفر و هنگام خروج از آن آخرين نفر باشد. (وسائل الشيعه ج 12 ص ‍ 344).
    1485 - آفات با عجله خروج از مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    عشرون خصلة تورث الفقر الى ان قال -صلى الله عليه وآله - و تعجيل الخروج من المسجد
    بيست خصلت موجب پيدايش فقر است و از آن جمله عجله كردن در خروج از مساجد است . (مستدرك الوسائل ج 3 ص 446).
    1486 - راندن گناهكاران از مسجد
    قال الباقر - عليه السلام -
    بينما رسول الله -صلى الله عليه وآله - فى السمجد اذ قال : قم يا فلان قم يا فلان قم يا فلان قم يا فلان حتى اخرج خمسة نفر فقال : اخرجوا من مسجدنا لاتصلوا فيه وانتم لاتزكون
    در حالى كه رسول خدا -صلى الله عليه وآله - در مسجد بود فرمود: فلانى برخيز...تا اين كه پنج تن را به همين صورت جدا نمود آنگاه فرمود: از مسجد ما خارج شويد و تا هنگامى كه زكات نمى دهيد در مسجد ما نماز به جاى نياورد. (وسائل الشيعه ج 6 ص 12).
    1478 - كيفيت ورود به و خروج از مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    الفضل فى دخول المسجد ان تبداء برجلك اليمنى اذا دخلت و باليسرى اذا خرجت
    بهتر است كه هنگام ورود به مسجد پاى راست را و در وقت خروج پاى چپ را پيش گذارى . (وسائل الشيعه ج 3 ص 575).
    فصل بيستم و سوم : اخلاق و صفات نمازگزاران
    آيات :
    116 - نماز، كارخانه انسان سازى
    ان الانسان خلق هلوعا، اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير منوعا الاالمصلين
    انسان حريص و كم طاقت آفريده شد، هنگامى كه بدى به او برسد بى تابى مى كند و وقتى خوبى به او برسد مانع ديگران مى شود مگر نمازگزاران . (سوره معارج ، آيات 19 - 22)
    117 - نماز، موهبتى الهى
    و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة
    انجام كارهاى نيك و برپا داشتن نماز را به آنها وحى كرديم . (سوره انبياء، آيه 72).
    118 - نماز همراه با مردم دارى
    قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوة
    نمازگزار بايد با مردم خوب حرف بزند. (سوره بقره ، آيه 83).
    119 - نماز شرط برادرى و اخوت اسلامى
    فان تابوا و اقاموا الصلوة و اتوا الركوة فاخوانكم فى الدين
    هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند وزكات را بپردازند برادر دينى شما هستند. (سوره توبه ، آيه 11).
    120 - يارى طلبى از نماز
    يا ايهاالذين امنوا استعينوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرين
    اى افراد با ايمان !از صبر و استقامت و از نماز(در برابر حوادث سخت زندگى ) كمك بگيريد (زيرا) خداوند با صابران است .(سوره بقره آيه 153).
    121 - نماز وعدالت اجتماعى
    قل امر ربى بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين كما بداكم تعودون
    بگو اى رسول ما پروردگار من شما را به عدل و درستى امر كرده و نيز فرموده كه در هر عبادت روى به حضرت او آريد و خدا را از سر اخلاص بخوانيد كه چنانچه شما را در اول بيافريد ديگر بار به سويش باز آييد. (سوره اعراف ، آيه 29).
    122 - مراقبت از نماز
    حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى و قوموا لله قانتين
    در انجام همه نمازها و نماز ميانى (ظهر) كوشش و مواظبت كنيد در حال عبادت و خضوع كنان براى خدا به پا خيزيد. (سوره بقره ، آيه 238).
    123 - وظايف والدين در آموزش نماز
    واءمر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها
    اهل خود را به خواندن نماز امر كن و بر اداى آن شكيبا باش . (سوره طه آيه 132).
    124 - نماز، بهترين نوع شكرگزارى
    انا اعطيناك الكوثر، فصل
    به شكرانه عطاياى ما نماز برپادار. (سوره كوثر، آيه 1 و2)
    125 - منافق و اندكى ياد خدا بودن
    ان المنافقون يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى يراؤ ون الناس و لايذكرون الله الا قليلا
    منافقان مى خواهند خدا را فريب دهند، در حالى كه او آنها را فريب مى دهد و هنگامى كه به نماز برمى خيزند، با كسالت برمى خيزند، و در برابر مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى نمايند. (سوره نساء، آيه 142).
    126- اخلاص در نماز
    قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين ، لاشريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين
    بگو همانا نماز و تمام عبادات و زندگى و مرگ من ، همه براى خداون پروردگار جهانيان است ، شريكى براى او نيست و به همين دستور يافته ام و من نخستين مسلمان هستم . (سوره انعام ، آيات 162 و 163).
    127 - نماز، نشانه ايمان
    قل لعبادى الذين امنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا مما رزقناهم سرا و علانية
    به بندگان من كه ايمان آورده اند بگو: نماز را برپا دارند و از آنچه به آنان روزى داده ايم در پنهان و آشكار انفاق كنند. (سوره ابراهيم ، آيه 31)
    128 - برپا داشتن نماز، يكى از اوصاف نيكوكاران
    الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة و هم بالاخرة هم يوقنون
    (محسنين را با سه وصف ، توصيف كرده مى گويد:) آنها كسانى هستند كه نماز را برپا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و به آخرت يقين دارند. (سوره لقمان ، آيه 4).
    احاديث :
    1488 - محبوبترين بندگان
    قال الصادق - عليه السلام -
    احب العباد الى الله - عزوجل - رجل صدوق فى حديثه ، محافظ على صلواته و ماافترض الله عليه مع ادائه الامانة
    محبوب ترين بندگان نزد خدا، مردى است كه در سخنش راستگو باشد، از نماز و هرآنچه كه خداوند بر او واجب كرده است ، محافظت كند و اداى امانت نمايد. (بحارالانوار، ج 82، ص ‍ 11).
    1489 - فلسفه سجده بر خاك
    قال على - عليه السلام -
    و لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تضاغرا
    ساييدن گونه به خاك نشانه تواضع و گذاردن اعضاى شريف بر زمين دليل كوچكى و حقارت (در برابر خدا) است . (نهج البلاغه ، خطبه 192).
    1490 - نماز و شيعيان اهل بيت (ع )
    قال الصادق - عليه السلام -
    شيعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة و اصحاب الاحدى و خمسين ركعة فى اليوم و اللية
    شيعيان ما اهل تقوا و پاكدامنى و جديت اند و مردمى باوفا و امين اند و اهل زهد و عبادت اند و كسانى هستند كه در شبانه روز پنجاه و يك ركعت نماز مى خوانند (بحارالانوار، ج 68، ص 167)
    1491 - فلسفه نماز از ديدگاه نهج البلاغه
    قال على - عليه السلام -
    وعن ذلك ما حرس الله عبادة المؤ منين بالصلوات و الزكوات ، و مجاهدة الصيام فى الايام المفروضات ، تسكينا لاطرافهم و تخشيعا لابصارهم و تذليلا لنفوسهم ، وتخفيضا لقوبهم و اذهابا للخيلاء عنهم و لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا
    خداوند براى حفظ بندگانش از اين امور (يعنى ظلم و ستم و شيطان ) با نماز، زكات و مجاهده درگرفتن روزه واجب ، آنان راحراست فرموده است تا اعضا و جوارح آنان آرام و چشم هايشان خاشع و غرايز و تمايلات سركششان خوار و ذليل و قلب هاى آنان خاضع شود و تكبر از آنها رخت بربندد ساييدن پيشانى كه بهترين جاهاى صورت است برخاك ، موجب تواضع و گذاردن گرامى ترين اعضاى بدن بر زمين ، موجب كوچكى (به درگاه خداوند) است . (نهج البلاغه ، خطبه 192).

  8. #8
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    1328 - حضور در مصلا پيش از شروع خطبه ها
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الملائكة على ابواب المسجد يكتبون الناس على منازلهم جاء فلان من ساعة كذا و كذا و جاء فلان من ساعة كذا و كذا، جاء فلان و الامام يخطب ، جاء فلان فادرك الصلوة ، و لم يدرك الخطبة
    فرشتگان (در روز جمعه ) بر درهاى مساجد قرار گيرند، و اسامى مردم را حسب زمان حضورشان ثبت مى نمايند و بنويسند كه فلان نمازگزار ساعت چند فلانى ساعت چند و فلانى چه ساعتى وارد شد كه امام جمعه در حال خواندن بود، وفلان فرد آمد و نماز جمعه را درك كرد و به خطبه نرسيد. (كنزالعمال ، حديث ، 21178).
    1329 - دو خطبه به جاى دو ركعت
    قال الصادق - عليه السلام -
    انما جعلت الخطبة عوضا عن الركعتين اسقطتا من صلوة الظهر فهى كالصلوة لايحل فيها الا ما يحل فى الصلوة
    خطبه هاى (نماز جمعه ) را به جاى دو ركعتى كه از نماز ظهر برداشته شده ، قرار داده اند، پس آنها نيز همچون نمازند و جايز نيست در آنها، مگر آنكه در نماز جايز شمرده شده است . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 15).
    1330 - امام جمعه و خطبه
    قال الصادق - عليه السلام -
    يبداء بالخطبة يوم الجمعة قبل الصلوة
    روز جمعه قبل از نماز جمعه خطبه ايراد مى گردد.(مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 23).
    1331 - رعايت ادب در خطبه ها
    عن عدى بن حاتم :
    ان خطيبا خطب عندالنبى -صلى الله عليه وآله - فقال : من يطع الله و رسوله و من يعصهما فقال : قم و اذهب بئس الخطيب انت
    شخصى نزد پيامبر -صلى الله عليه وآله - خطبه اى خواند و گفت : چه كسى اطاعت خدا ورسولش را مى كند و هركسى كه نافرمانى آن دو را مى نمايد؟)) حضرت فرمود: بلند شو برو !كه بد خطيبى هستى (سنن ابى داود، ج 1، حديث 69/1099)
    1332 - خطبه هاى كوتاه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان قصر الخطبة و طول الصلوة مئنة عن فقه الرجل ، فاطيلوا الصلوة ، و اقصروا الخطبة و ان من البيان ، سحرا و انه سياءتى بعدكم اقوام يطيلون الخطب و يقصرون الصلوة
    به درستى كه كوتاهى خطبه و طولانى ساختن نماز نشانه فقاهت امام جمعه است ، پس نماز را طولانى و خطبه را كوتاه كنيد كه بعضى از سخنها دلربا است پس از شما مردمى بيايند كه خطبه ها را طولانى و نماز را كوتاه برگزار نمايند. (كنزالعمال ج 7، ص 748 ح 21223)
    1333 - امام جمعه و سلام
    عن على - عليه السلام -
    انه كان اذا صعد المنبر سلم على الناس
    على (ع ) هرگاه بر منبر مى نشست ، به مردم سلام مى كرد. (بحارالانوار، ج 89، ص 257).
    1334 - آداب ورود به نماز جمعه
    قال على - عليه السلام -
    لا باءس بان يتخطى الرجل يوم الجمعة الى مجلسه حيث كان فاذا خرج الامام فلا يتخطان احد رقاب الناس وليجلس حيث يتيسر الا من جلس على الابواب و منع الناس ان يمضوا الى السعة فلا حرمة ان يتخطاه
    مانعى ندارد كه نمازگزار روز جمعه به جاى سمت خود در نماز گام بردارد، ولى وقتى امام براى خطبه خواندن آماده شد، كسى نبايد بر سر و گردن مردم راه برود بلكه بايد هر كجا كه ممكن بود بنشيند مگر كسى كه در كنار درهاى ورودى نشسته باشد و وجود او در آنجا مانع ورود ديگران به قسمتهاى خالى باشد كه در اين صورت اگر لگدمال شود حرمتى ندارد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 94).
    1335 - نظافت براى نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    ليتزين احدكم يوم الجمعة يغتسل و يتطيب و يسرح لحيته و يلبس انظف ثيابه وليتهياء للجمعة وليكن عليه فى ذلك اليوم السكينة و الوقار
    بايد هر يك از شما در روز جمعه خود را بيارايد (رعايت چهار نوع نظافت :)
    1 - غسل كند.
    2 - عطر بزند
    3 - ريش و موهاى خود را شانه كند.
    4 - پاكيزه ترين جامه هايش را بپوشد و براى نماز جمعه آماده شود، البته بايد آرامش و وقار در رفتار او نمايان باشد. (فروع كافى ، ج 3، ص 417).
    1336 - شيوه پيامبر (ص )
    قال عن جابربن سمرة :
    كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - لايطيل الموعظة يوم الجمعة انما هن كلمات يسيرات
    شيوه پيامبر خدا (ص ) چنين بود كه روز جمعه موعظه را طولانى نمى كرد، بلكه مواعظ او كلماتى اندك بودند. (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 633).
    1337 - سوره مؤ منون و منافقون در نماز جمعه
    عن النبى -صلى الله عليه وآله - قال :
    يقرء فى الجمعة فى الركعة الاولى بسورة الجمعة ليحرض بهاالمؤ منين و فى الثانية بسورة المنافقين ليفرع بها المنافقون
    از پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله - نقل شده كه فرمود: درركعت اول نماز جمعه سوره جمعه خوانده شود تا به آن مؤ منين را راغب كند و در ركعت دوم سوره منافقين خوانده شود تا به وسيله ان منافقين را بترساند. (بحارالانوار، ج 89، ص 221).
    1338 - برگرفتن زينت در روز جمعه
    عن الصادق - عليه السلام - فى قوله - عزوجل - خذوا زينتكم عند كل مسجد قال : فى العيدين و الجمعة
    از امام صادق (ع ) در تفسير سخن خداوند عزوجل : ((زينت خود را نزد هر پرستشگاه برگيريد))نقل شده است كه حضرت فرمود: در عيد قربان و فطر و جمعه . (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 78).
    1339 - دعاى پس از نماز جمعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    من قراء يوم الجمعة بعد فراغه من صلوة الجمعة و قبل ان يثنى رجليه سورة الاخلاص سبع مرات و فاتحة الكتاب مرة ، و قل اعوذ برب الناس سبع مرات ، لم ينزل به بلية و لم تصبه فتنة الى يوم الجمعة الاخرى فان قال : اللهم اجعلنى من اهل اجلنة التى حشوها بركة و عمارها الملائكة مع نبينا محمد -صلى الله عليه وآله - و ابينا ابراهيم جمع الله - عزوجل - بينه و بين محمد و ابراهيم - صلوات الله عليهما و الهما - فى دار السلام - صلى الله على محمد و ابراهيم و على الهما الطاهرين
    هر كس روز جمعه پس از فراغت از نماز جمعه وقبل از آنكه پايش را جمع كند هفت بار سوره اخلاص و يك بار سوره حمد و هفت سوره ناس را بخواند، تا جمعه آينده بر او گرفتارى و آسيبى نمى رسد. و اگر بگويد: خدايا مرا از اهل بهشت قرار بده ، بهشتى سرشار از بركت كه فرشتگان آباد كننده آنند، همراه پيامبرمان محمد (ص ) و پدرمان ابراهيم (ع ) خداوندميان او و حضرت محمد و حضرت ابراهيم در بهشت جمع مى كند. درود خدا بر پيامبر اسلام وحضرت ابراهيم و دودمان آنان . (مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 90).
    فصل بيست و دوم : اهميت و فضيلت مسجد
    آيات :
    106 - نماز وآباد كردن مساجد
    انما يعمر مساجد الله من امن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوة و اتى الزكوة و لم يخش الاالله فعسى اولئك ان يكونوا من المهتدين
    مساجد الهى را تنها كسى آباد مى كند كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده و نماز را برپا دارد و زكات را بپردازد و ازچيزى جز خدا نترسد، اميد است چنين گروهى هدايت يابند. (سوره توبه ، آيه 18).
    107 - توجه به مسجد
    قل امر ربى بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين
    بگو: پروردگارم امر به عدالت كرده است ، و توجه خويش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت ) به سوى او كنيد واو را بخوانيد، در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيد. (سوره اعراف ، آيه 29).
    108 - مقام ابراهيم و جايگاه نماز
    و اذجعلنا البيت مثابة للناس و امنا و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى و عهدنا الى ابراهيم و اسمعيل ان طهرا بيتى للطائفين و العاكفين و الركع السجود
    و به ياد آر زمانى كه كعبه را مقام امن و مرجع امر دين مردم قرار داديم و امر شد كه مقام ابراهيم را جايگاه نماز و عبادت قرار دهيد، و از ابراهيم و اسماعيل پيمان گرفتيم كه حرم خدا را پاكيزه داريد، براى اينكه اهل ايمان به طواف و اعتكاف و ركوع و سجود آيند. (سوره بقره آيه 125).
    109 - محراب عبادت
    هو قائم يصلى فى المحراب
    حضرت زكريا (ع ) در محراب ايستاده مشغول نماز شد. (سوره آل عمران ، آيه 31).
    110 - مسجد ضرار
    والذين اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المؤ منين و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحفلن ان اردنا الاالحسنى و الله يشهد انهم لكاذبون
    كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان ) و (تقويت ) كفر و تفرقه افكنى ميان مؤ منان و كمينگاه براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود.آنها سوگند ياد مى كنند جزنيكى (و خدمت ) نظرى نداشته ايم ، اما خداوند گواهى مى دهد كه آن ها درغگو هستند. (سوره توبه آيه 107).
    111 - مانع ذكر الهى در مسجد
    و من اظلم من منع مساجد الهل ان يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها
    و چه كسى ظالمتر است از آن كه از ذكر نام خدا در مساجد جلوگيرى كند وبراى خرابى آن تلاش نمايد. (سوره بقره آيه 114).
    112 - مساجد از آن خداست
    وان المساجد لله فلاتدعوا مع الله احدا
    و اينكه مساجد از آن خداست ، پس هيچ كس را باخواندن نخوانيد. (سوره جن ، آيه 17).
    113 - تطهير مساجد براى نمازگزاران
    ان طهرا بيتى للطائفين و الفاكفين و الركع السجود
    خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاك و پاكيزده كنيد. (سوره بقره ، آيه 125).
    114 - زينت كردن هنگاه رفتن به مسجد
    يا بنى ادم ! خذوا زينتكم عند كل مسجد
    اى فرزندان آدم !هنگام رفتن به مسجد خود را با زينت بياراييد. (سوره اعراف ، آيه 31).
    115 - بناى مسجد برپايه تقوا
    لمسجد اسس على التقوى من اول يوم احق ان تقوم فيه
    آن مسجدى كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده ، شايسته تر است كه در آن به (عبادت نماز) بايستى . (سوره توبه آيه 108).
    احاديث :
    الف ) اهميت و جايگاه مسجد:
    1340 - خانه پرهيزكاران :
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    المسجد بيت كل تقى
    مسجد خانه هر پرهيزگارى است . (شهاب الاخبار، ص 23).
    1341 - مسجد و بازار
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    شر بقاع الارض الاسواق و خيرالبقاع المساجد و احبهم الى الله اولهم دخولا و اخرهم خروجا منها
    بدترين جاهاى زمين ، بازار و بهترين مكانهاى آن ، مساجد است و محبوبترين افراد نزد خدا كسى است كه زودتر از همه به مسجد داخل شود و ديرتر از همه بيرون رود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 553).
    1342 - حريم مسجد
    قال على - عليه السلام -
    حريم المسجد اربعون ذراعا و الجوار اربعون دارا من اربعة جوانبها
    حريم مسجد چهل ذرع است و چهل خانه از چهار طرف همسايه مسجد است .
    (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 484، بحارالانوار، ج 84، ص 3).
    1343 - نماز خانه اختصاصى
    عن مسمع قال : كتب الى ابوعبدالله - عليه السلام -
    انى احب لك ان تتخذ فى دارك مسجدا فى بعض بيوتك
    مسمع مى گويد: امام صادق (ع ) در نامه اى به من نوشتند كه : من براى تو دوست دارم كه در يكى از اتاقهاى خانه مسكونى خود محلى را مسجد، (مخصوص خواندن نماز) قرار دهى (يعنى اتاقى را فقط براى نمازگزاردن اختصاص دهى و منظور، مسجد اصطلاحى نيست ) (محاسن البرقى ، ج 3، ص 445، بحارالانوار، ج 76، ص 122).
    1344 - مساجد، خانه پارسايان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان المساجد بيوت المتقين ، و من كانت المساجد بيوته فقد ختم الله له بالروح و الرحمة و الجواز على الصراط الى الجنة
    مساجد، خانه پارسايان است و هركس مسجد خانه اش باشد (اوقات خود را در آن و به عبادت بگذارند) خداوند انجام كار او را رحمت و شادى قرار داده واجازه عبور از صراط به سوى بهشت را به او خواهد داد. (كنزالعمال ، ج 7، ص 659، حديث 20785).
    1345 - مساجد، بازار آخرت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    المساجد سوق من السواق الاخرة ، قراها المغفرة و تحفتها الجنة
    مساجد، بازارى از بازارهاى آخرت است كه در آن بر سفره آمرزش مى نشينند و هديه آن بهشت است . (بحارالانوار، ج 84، ص 4، مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 226).
    1346 - زن و مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا استاءذنت امراءة احدكم الى المسجد فلايمنعها
    اگر زنتان اجازه رفتن به مسجد خواست مانع نشويد. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 446).
    1347 - مسجدى و پاداش او
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من كان القرآن حديثه و المسجد بيته بنى الله بيتا فى الجنة
    هركس كلامش قرآن و خانه اش مسجد باشد، خداوند منزلى در بهشت براى او بنا مى كند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 481).
    1348 - نماز همسايه مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لاصلاة لجار المسجد الا فى السمجد
    نماز همسايه مسجد جز در مسجد پذيرفته نيست . (ميزان الحكمه ، ج 4، ص 394).
    1349 - بانيان مسجد و دورى از بلا
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله تعالى ، اذا انزل عاهة من السماء على اهل الارض صرفت من عمارالمساجد
    خداوند وقتى مرضى را از آسمان بر مردم فرود آورد آن را از بانيان مساجد دور بگرداند. (نهج الفصاحه ، حديث 682).
    1350 - هشت فايده مسجد
    قال الحسن بن على - عليه السلام -
    من ادام الاختلاف الى المسجد اصاب احدى ثمان : اية محكمة و اخا مستفادا و علما مستطرفا و رحمة و كلمة تدله على الهدى او ترده عن ردى و ترك الذنوب حياء او خشية
    كسى كه همواره به مسجد (براى اقامه نماز و غيره ) رفت و آمد كند، يكى از اين هشت فايده بر او برسد:
    1 - استفاده از آيه روشنى از قرآن
    2 - يافتن رفيق نيك
    3 - فراگيرى علم تازه
    4 - برخوردارى از رحمتى كه در انتظارش بود.
    5 - شنيدن سخنى كه راهنماى راه باشد.
    6 - از انحراف در امان باشد.
    7 - موجب ترك گناه از روى حيا شود.
    8 - موجب ترك گناه بر اثر ترس گردد. (تحف العقول ، ص 258).
    1351 - زائران خدا
    عن الحسين - عليه السلام -
    اهل المسجد زوار الله و حق على المزور التحفة لزائرة
    اهل مسجد، زائران خدايند و بر صاحب خانه است كه به زائش هديه دهد.(كلمة الامام حسن ، ص 41، الحكم الزهرا، ص 150).
    1352 - مساجد را خانه خود قرار دهيد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    كونوا فى الدنيا اضيافا و اتخذوا المساجد بيوتا و عودوا قلوبكم الرقة
    در دنيا ميهمان باشيد و مساجد راخانه خود قرار دهيد و دلهايتان رابه نرمى و ملايمت عادت دهيد. (بحارالانوار، ج 83، ص 351).
    1353 - مجلس پيامبران
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    المساجد مجالس الانبياء
    مساجد محل جلوس پيامبران است . (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 363).
    1354 - انگيزه حضور در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اتى السمجد لشى ء فهو حظه
    هركس به هر جهت كه به مسجد آيد، بهره اش همان است . (سنن ابى داود، ج 1، ص 128).
    1355 - اهميت مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان الله تعالى جعل لى الارض مسجدا و ترابها طهورا
    خداى تعالى جعل لى الارض مسجدا و ترابها طهورا
    خداى تعالى زمين را براى من (و امت من ) مسجد و خاكش را پاك كننده قرار داده است . (شهاب الاخبار، ص 369).
    1356 - بهترين مكان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    احب البلاد الى الله مساجدها
    محبوبترين جاى شهرها نزد خدا، مسجدهاى آن شهر است . (نهج الفصاحه ، حديث 71).
    1357 - بهترين مساجد براى زنان
    قال الصادق - عليه السلام -
    خير مساجد نسائكم البيوت
    بهترين مسجد براى زنان شما خانه ها است .(بحارالانوار، ج 83، ص 371).
    1358 - شكايت مسجد
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    ثلاثة يشكون الى الله - عزوجل - مسجد خراب لايصلى فيه اهله
    سه چيز به خدا شكايت مى كند: مسجد خرابى كه اهلش (همسايگانش ) در آن نماز نخوانند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 484).
    1359 - مسجد، زيارتگاه موحدان
    حديث قدسى :
    قال الله - تبارك و تعالى - ان بيوتى فى الارض المساجد تضيى ء لاهل السماء كما تضيى ء النجوم لاهل الارض الاطوبى لمن كانت المساجد بيوته الاطوبى لعبد توضاء فى بيته ثم زارنى فى بيتى الا ان على المزور كرامة الزائر، الا بشر المشائين فى الظلمات الى السماجد بالنور الساطع يوم القيامة خداوند متعال مى فرمايد: خانه هاى من در زمين همانا مساجد است كه براى اهل آسمان مى درخشند آن گونه كه ستارگان براى اهل زمين مى درخشند خوشا به حال آنان كه مساجد را خانه خود قرار داده اند!خوشا به حال بندهاى كه در خانه خود وضو مى گيرد و مرا در خانه ام زيارت مى كند!آگاه باشيد كه بر زيارت شونده لازم است است كه زائر خويش را بزرگ شمرده و به وى احسان نمايند كسانى را كه در دل تاريكى شب به سوى مساجد گامى برمى دارند، به نورى درخشان در روز قيامت بشارت ده . (وسائل الشيعه ، ج 1، ص 268).
    1360 - تاءثير علاقه به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    سبعة يظلهم الله تحت ظل عرشه يوم لاظل الا ظلة : رجل قلبه معلق بالمساجد
    هفت نفرند كه خدا (روزى كه سايه اى جز سايه او نيست ) آنان در سايه عرش خود پناه مى دهد: مرديكه به مسجد علاقه دارد (مسجد را رها نميكند) (نهج الفصاحه ، ح 1731).
    1361 - نجات اهل مسجد از بلاها
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا نزلت العاهات و الافات ، عوفى ، اهل المساجد
    هنگامى كه مشكلات و بلاها (براى اهل زمين ) نازل مى شود، اهل مساج در امانند. (مستدرك الوسائل ج 1، ص 226).
    1362 - عبور و مرور از مساجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لاتجعلوا المساجد طرقا حتى تصلوا فيها ركعتين
    مساجد را گذرگاه قرار ندهيد، مگر آنكه هنگام عبور دو ركعت نماز در آن بخوانيد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 553).
    1363 - مسجد غريب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الغرباء فى الدنيا: قرآن فى جوف ظالم ، و مسجد فى نادى قوم لايصلى فيه ، و مصحف فى بيت لايقرء فيه و رجل صالح مع قوم سوء
    در جهان چهار چيز غريب است :
    1 - قرآن در سينه ستمگر
    2 - مسجد در جمع گروهى كه در آن نماز نخوانند.
    3 - قرآنى در خانه اى كه آن را نخوانند.
    4 - مرد پارسا در ميان مردم بد. (نهج الفصاحه ، حديث 2038).
    1364 - مردگان و اهل مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ما من يوم الا و ملك ينادى فى المقابر: من تغبطون ؟ فيقولون : اهل المساجد، يصلون و لانقدر، و يصومون ولانقدر
    همه روز در ميان مردگان فرشته اى ندا در مى دهد: نسبت به چه كسانى غبطه مى خوريد؟ آنها پاسخ مى دهند: ما نسبت به اهل مساجد غبطه مى خوريم ، زيرا ايشان نماز مى گزارند و روزه مى گيرند و ماتوان انجام آن را نداريم . (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 363).
    1365 - انسان مسجدى ، الگو و نمونه جامعه
    قال الصادق - عليه السلام -
    يا فضل ! لاياءتى المسجد من كل قبيلة الا وافدها و من كل اهل بيت الا نجيبها، يا فضل !لايرجع صاحب السمجد باقل من احدى ثلاث خصال : اما دعاء يدعو به يدخله الله به الجنة و اما دعاء يدعو به فيصرف الله عنه به بلاء الدنيا و اما اخ يستفيده فى الله
    اى فضل ! از هر جمعى تنها آنان كه (در فضايل ) از همه برترند و به منزله الگو براى گروه خود هستند به مسجد مى آيند و از اهل خانه اى تنها برگزيدگان آن ها به مسجد مى آيند. اى فضل ! كسى كه اهل مسجد است باز نمى گردد، مگر اينكه يكى از توفيقات زير نصيب او خواهد شد: موفق به دعايى مى شود كه خداوند به بركت آن دعا او را به بهشت مى برد، يا دعايى مى كند كه خداوند به سبب آن ، بلاى دنيا را از وى دور مى كند ويا دوست و برادرى پيدا مى كند او را در رسيدن به اهداف الهى يارى مى كند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص ‍ 477).
    1366 - انوار الهى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    السماجد انوار الله
    مساجد انوار الهى است . (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 447).
    1367 - دليل عشق مؤ من به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من احب الله فليحبنى و من احبنى فليحب عترتى انى تارك فيكم الثقلين : كتاب الله و عترتى و من احب عترتى فليحب القرآن و من احب القرآن فليحب المساجد فانها افنيه الله و ابنيته اذن فى رفعها و بارك فيها، ميمونة ، ميمون اهلها، مزينة مزين اهلها، محفوظة اهلها هم فى صلاتهم و الله فى حوائجهم هم فى مساجدهم والله من ورائهم
    كسى كه خداوند متعال را دوست بدارد، بايستى مرا نيز دوست و هر كه مرا دوست داشت بايد خاندان مرا نيز دوست بدارد من در ميان شما دو چيز گرانقدر: كتاب خدا و خاندانم را به جاى گذاشته ام هركس كه عترتم رادوست داشته باشد، بايستى قرآن را نيز دوست داشته باشد دوستدار قرآن مى بايستى دوستدار مساجد هم باشد؛ چرا كه مساجد، محضر و خانه هاى خداوند است كه خودش فرمان به برپايى آنها داده و آنها را مبارك گردانيده است مساجد، فرخنده و اهل آن نيز فرخنده اند مساجد و اهل آن هر دو آراسته و محفوظند اهل مسجد در حال نمازند و خداوند حوايج آنان را رفع مى كند آنان در مسجدند و خداوند پشتيبان و ياور آن ها است . (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 355).
    1368 - احترام مسجد و ملاقات خداوند
    قال على - عليه السلام -
    من وقر مسجدا، لقى الله يوم يلقاه ضاحكا مستبشرا و اعطاه كتابه بيمينه
    كسى كه حرمت مسجد را نگه داردت روز قيامت خداوند را با چهره اى خندان و شادمان ملاقات مى كند وخداوند نامه اش (نامه اعمالش ) را به دست راستش ميدهد. (بحارالانوار، ج 84، ص 16).
    1369 - علت احترام به مساجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    انما لتعظيم المساجد لانها بيوت الله فى الارض
    احترام به مساجد از آن رو است كه خانه هاى خدا در روى زمين است . (بحارالانوار، ج 84، ص 6).
    1370 - فرشتگان و اهل مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان للمساجد اوتادا الملائكة جلساوهم ، اذا غابوا افتقدوهم ، و ان مرضوا عادوهم ، و ان كانو فى حاجة اعانوهم
    مساجد را ميخ هايى (مردانى كه حضورى پيوسته در آن دارند) است كه فرشتگان با آن همشنين هستند اگر روزى آنان را نبينند، سراغشان مى روند و چون بيمار مى شوند، از آنان عيادت مى كنند و اگر در كارها نيازمند كمك باشند، آنان رايارى مى دهند. (بحارالانوار، ج 80، ص 373).
    1371 - افراد گريزان از مسجد وتحريم اجتماعى
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان اميرالمؤ منين - عليه السلام - بلغه ان قوما لايحضرون الصلاة فى المسجد فخطب فقال : ان قوما لايحضرون الصلاة معنا فى مساجدنا فلايؤ اكلونا و لايشاربونا و لايشاورنا و لايناكحونا و لا ياءخذوا من فيئنا شيئنا او يحضروا معنا صلاتنا جماعة و انى لاوشك ان امرالهم بنار تشتعل فى دورهم فاحرق عليهم او ينتهون قال : فامتنع المسلمون عن مؤ اكلتهم و مشاربتهم و مناكحتهم حتى حضروا الجماعة مع المسلمين
    به اميرالمؤ منين على (ع ) خبر رسيد كه گروهى براى نماز در مسجد حاضر نمى شوند، اميرالمومنين (ع ) براى مردم سخنرانى كرده و در ضمن آن فرمودند: ((گروهى براى نماز خواندن با ما در مساجد حاضر نمى شوند آنان حق ندارند با ما غذا بخورند و بياشامند و مشورت كنند و با ما ازدواج نمايند و نيز حق ندارند از بيت المال مسلمين استفاده كنند مگر اينكه در نماز جماعت ما حاضر شوند نزديك است اگر آن ها از كار خود دست بر ندارند فرمان دهم خانه هاى آنان را با آتش بسوزانند))آنگاه امام صادق (ع ) فرمود: مسلمانان از خوردن و آشاميدن و ازدواج با آنان خوددارى نمودند تا اينكه آنان در نماز جماعت مسلمين حاضر شوند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 479).
    1372 - نماز خانه در منزل
    قال الصادق - عليه السلام -
    احب لك ان تتخذ فى دارك مسجدا فى بعض بيوتك
    دوست دارم در خانه ات اتاقى به عنوان مسجد قرار دهى . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 584).
    1373 - كيفر كناره گيرى از مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    شكت المساجد الى الله تعالى الذين لايشهدونها من جيرآنهات فاوحى الله اليها و عزتى و جلالى لاقبلت لهم صلاة واحدة و لااظهرن لهم فى الناس عدالة ولا نالتهم رحمتى ول جاورونى فى جنتى
    مساجد، از همسايگان خود كه درمسجد حاضر نمى شوند، به خداوند شكايت بردند. خداوند متعال به مساجد وحى فرمود: به عزت و جلالم سوگند كه يك نماز آنان راقبول نخواهم كرد، در ميان مردم عدالتى را از آنان آشكار نمى سازم ، رحمت من شامل آنان نشود و از همسايگى من در بهشتم محروم خواهند بود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 479).
    1374 - سرگرمى به كارهاى ناپسند در مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان النبى -صلى الله عليه وآله - بصر رجلا يخذف بحصاة فى المسجد فقال : مازالت تلعن حتى وقعت ثم قال : الخذف ، فى النادى من اخلاق قوم لوط ثم تلا: و تاءتون فى ناديكم المنكر قال : هو الخذف
    پيامبر -صلى الله عليه وآله - مردى را ديد كه در مسجد به سنگ پرانى مشغول است ايشان فرمود: اين سنگ تا وقتى كه مجددا به زمين برسد لعنت مى كند سپس فرمود: سنگ پرانى در ميان جمع از اخلاق قوم لوط است آنگاه امام صادق (ع ) اين آيه شريفه را كه مى فرمايد: و در ميان جمع كارهاى زشت انجام مى دهيد (5) تلاوت كرد و فرمود: مراد از كار زشت قوم لوط دراين كريمه ، همان سنگ پرانى است . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 514).
    1375 - همسايه مسجد كيست ؟
    قال على - عليه السلام -
    لاصلاة لجارالمسجد الا فى المسجد الا ان يكون به عذر او به علة فقيل : و من جار المسجد يا اميرالمؤ منين ؟ قال : من سمع النداء
    نماز همسايه مسجد( چنانچه عذر يا بيمارى نداشته باشد) جز در مسجد مقبول درگاه الهى نخواهد بود. از آن حضرت سوال شد: همسايه مسجد چه كسى است ؟ فرمود: كسى كه صداى اذان را بشنود. (بحارالانوار، ج 83، ص 380).
    1376 - آثار نمازگزاردن در مساجد متعدد
    قال الصادق - عليه السلام -
    صلوا من المساجد فى بقاع مختلفة فان كل بقعة تشهد للمصلى عليها يوم القيامة
    در جاهاى مختلف مساجد نماز به جاى آوريد، چون جاى جاى زمين در روز قيامت براى كسى كه بر آن نمازگزارده شد، شهادت مى دهد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص ‍ 474).
    1377 - گرامى داشتن مساجد
    قال ابوبصير:
    ساءلت اباعبدالله : - عليه السلام - عن العلة فى تعظيم المساجد؟ فقال : انما امر بتعظيم المساجد لانها بيوت الله فى الارض
    ابوبصير مى گويد: از امام صادق - عليه السلام - درمورد علت لزوم تعظيم مساجد سوال كردم امام (ع ) فرمودند: از آن روى به تعظيم و احترام مساجد فرمان داده شد، كه مساجد خانه هاى خدا در روى زمين هستند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 557).
    1378 - توصيه هاى پيامبر (ص )
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    الا ادلكم على ما يمحو الله به الخطايا، و يرفع به الدرجات ؟ قالوا: بلى يا رسول الله . قال : اسباع الوضوء على المكاره و كثرة الخطى الى المساجد و انتظار الصلاة بعد الصلاة
    مى خواهيد شما را به كارهايى كه خدا به سبب آن گناهان را از بين برده و درجات انسان را افزون مى كند راهنمايى كنم ؟ گفتند: آرى اى رسول خدا حضرت فرمود:
    1 - وضوى تمام و كامل گرفتن (كه با سختى همراه باشد)
    2 - فراوان به مساجد رفتن
    3 - پس از خواندن نماز، در انتظار نماز بعدى بودن . (رياض الصالحين ، ص 297).
    1379 - بهره بردارى از مسجد
    عن الصادق - عليه السلام - قال :
    لايرجع صاحب المساجد باقل من احدى ثلاث : اما دعاء يدعو به يدخله الله له الجنة و اما دعاء يدعو به فيصرف عنه بلاء و اما اخ يستفيده فى الله - عزوجل -
    از امام صادق - عليه السلام - نقل شده است كه فرمود: شخصى كه از مسجد باز مى گردد، كمترين چيزى كه به چنگ آورده است ، مى توانديكى از سه مورد زير باشد: دخول در بهشت ، دفع بلا، دوستى كه باعث موفقيتهاى او در اعمال نيك شود. (بحارالانوار، ج 74، ص 275، ميزان الحكمه ، ج 4، ص 399).
    1380 - شكايت مسجد
    عن النبى -صلى الله عليه وآله - قال :
    يجيى ء يوم القيامة ثلاثة يشكون : المصحف ، و المسجد، و العترة يقول المصحف : يارب حرفونى و مزقونى و يقول المسجد: يارب عطلونى و ضيعونى و تقول العترة : يارب قتلونا و طردونا و شردونا، فاجثوا للركبتين فى الخصومة فيقول الله ان اولى بذلك
    در قيامت سه چيز به حق شكايت برند: قرآن ، مسجد، عترت
    قرآن مى گويد: پروردگارا!مرا تحريف (از نظر معنى تغيير داده ) و پاره پاره كردند. مسجد مى گويد: پروردگارا!مرا بيكاره گذاردند و ضايع نمودند.
    عترت مى گويد: بارالها! ما را كشتند و راندند و آواره كردند.
    پيامبر (ص ) مى فرمايد: من براى احقاق حق اينها، در پيشگاه حضرت حق ، زانو مى زنم و خداوند مى فرمايد: من به محاكمه خائنان به اين سه سزاوارترم . (بحارالانوار، ج 83، ص ‍ 368).
    1381 - غبطه مردگان به اهل مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ما من ليلة الا و ملك الموت ينادى يا اهل القبور لمن تغبطون اليوم فيقول الموتى : انما نغبط المؤ منين فى مساجدهم لانهم يصلون و لا نصلى
    هر شب فرشته مرگ ندا دهد: اى خفتگان در خاك !نسبت به چه كسى غبطه مى خوريد؟... مردگان درجواب گويند: ما به مؤ منانى غبطه مى خوريم كه در مساجد نماز مى خوانند در حالى كه ما نماز نمى خوانيم . (ارشاد القلوب ، ص 65).
    ب ) ثواب حضور در مسجد:
    1382: نمازگزار در قيامت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يا اباذر !طوبى لاصحاب الالوية يوم القيامة يحملونها فيسبقون الناس الا و هم السابقون الى المساجد بالاسحار و غير الاسحار
    اى ابوذر !خوشا به حال آنان كه در روز رستاخيز پرچم در دست دارند و در رفتن به بهشت بر مردم پيشى مى گيرند، آنان افرادى هستند كه سحرگاهان و ساير اوقات به مساجد ازديگران پيشى مى جويند. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 433).
    1383 - ضمانت خداوند براى اهل مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    خصال ست ما من مسلم يموت فى واحدة منهن ، الا كان ضامنا على الله - عزوجل - ان يدخله الجنة منها: رجل توضا فاحسن الوضوء ثم خرج الى مسجد الصلاة فان مات فى وجهه ، كان ضامنا على الله
    شش خصلت است كه هر كسى در آن حال بميرد خداوند - عزوجل - ضمانت نموده كه او را در بهشت داخل كند: يكى از آن موارد شخصى است كه وضوى خويش را نيكو به جاى آورد و به سوى مسجد و محل نماز حركت كند و چون در راه مرگ وى فرا برسد خداوند بهشت را براى او ضمانت نموده است . (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 364).
    1384 - سكونت درجوار عرش
    قال على - عليه السلام -
    تحت ظل العرش يوم لاضل الا ظلة رجل خرج من بيته فاسبع الطهر ثم مشى الى بيت من بيوت الله ليقضى فريضة من فرائض الله فهلك فيما بينه و بين ذلك و رجل قام فى جوف الليل بعد ما هدات العيون فاسبع الطهر ثم ثام الى بيت من بيوت الله فهلك فيها بينه و بين ذلك
    مردى كه طهارت رانيكو به جاى مى آورد آنگاه به سوى خانه اى از خانه هاى خداوند گام برميداردتا نماز واجب به جاى آورد، در زير سايه عرش الهى است در آن روز كه هيچ سايه اى جز سايه عرش نيست وبا اين كار گناهان او آمرزيد مى شود و همين طور است شخصى كه در دل شب ، در حالى كه مردم به خواب رفته اند طهارت (وضوى ) خويش را نيكو به جاى مى آورد و به سوى خانه اى از خانه هاى خداوند حركت مى كند و در بين خانه و مسجد مى ميرد. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 365).
    1385 - ده حسنه و ده گناه و ده درجه
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من مشى الى مسجد من مساجد الله فله بكل خطوة خطاها حتى يرجع الى منزلة عشر حسنات و يمحى عنه عشر سيئات ، ويرفع له عشر درجات
    هر كه به سوى مسجدى از مساجد خدا روانه شود، براى هر گامى كه برميدارد (تا وقتى كه به منزلش برگردد) ده حسنه براى او نوشته شده و ده گناه از او آمرزيده و ده درجه بر درجاتش افزوده مى شود. (ثواب الاعمال ، ص 259).
    1386 - رفتن به مسجد در شب
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    بشر المشائين الى المساجد فى ظلم الليل ، بنور ساطع يوم القيامة
    به كسانى كه در ظلمت شب به سوى مساجد مى روند، مژده ده كه در روز قيامت فروغى درخشنده خواهند داشت . (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 363).
    1387 - ثواب پياده رفتن به سوى مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    من مشى الى المسجد لم يضع رجله على رطب ولايابس الا سبحت له الارض الى الارضين السابعة
    هركس پياده به سوى مسجدروان شود، پاى خود را به هيچ تر و خشكى نمى گذارد، مگر آنكه از آنجا تا زمين هفتم به جاى او پروردگار را تسبيح مى نمايد. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، ص 51، بحارالانوار، ج 84، ص 13).
    1388 - اهل مسجد مؤ من اند
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذ راءيتم الرجل يعتاد المساجد فاشهدوا له بالايمان ، لان الله يقول : انما يعمر مساجد الله من امن بالله
    هنگامى كه ديديد مردى بر رفت و آمد به مسجد مداومت مى كند وى را مؤ من بدانيد. چونكه خداوند متعال مى فرمايد: آنان كه ايمان خداوند دارند، مساجد خدا را آباد مى كنند. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 362).
    1389 - نماز در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من مشى منكم فى ظلم الليل الى المساجد مشى بالنور التام يوم القيامة يسعى بين يديه
    هركس از شما در تاريكى شب برخيزد و براى نماز به مسجد برود، خداى تعالى در روز قيامت به او نورى دهد كه پياپيش او را روشن كند. (شهاب الاخبار، ص 178).
    1390 - آفات سخن ناروا در مسجد گفتن
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لحديث البغى فى المسجد، تاءكل الحسنات كما تاءكل البهيمة الحشيش
    سخن ناروا در مسجد، حسنات انسان را از بين مى برد، چنانچه كه چهارپايان ، علفها را مى خورند. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 371).
    1391 - اهل مسجد، اهل بهشت است
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اجابة المؤ ذن رحمة و ثوابه الجنة و من لم يجب ، خاصمته يوم القيامة فطوبى لمن اجاب داعى الله و مشى الى المسجد، ولايجيبه و لايمشى الى المسجد الامؤ من من اهل الجنة
    پذيرفتن دعوت مؤ ذن ، توفيق و رحمت الهى بوده و پاداش آن بهشت است و كسى كه اين دعوت را پاسخ نگويد روز قيامت او را مؤ اخذه مى كنم خوشا به حال آنان كه نداى دعوت كننده به سوى خدا (موذن ) را پاسخ گفته و به مسجد بروند، زيرا كسى كه به سوى مسجد گام برميدارد، مؤ من واهل بهشت است . (بحارالانوار، ج 81، ص 154).
    1392 - ثمره رفتن به مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    والمشى الى المسجد طاعة اللله و طاعة رسوله و من اطاع الله و رسوله ادخله الجنة مع الصديقين و الشهداء و كان فى الجنة رفيق داود - عليه السلام - و له مثل ثواب داود - عليه السلام -
    رسول خدا (ص ) فرمود: قدم برداشتن به سوى مسجد اطاعت از خداوند و پيامبر اوست و هر كس كه از خدا و رسولش اطاعت كند، خداونداو راهمراه صديقين و شهدا داخل بهشت خواهد كرد و همنشين داود (ع ) است و مثل او پاداش مى گيرد. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 368).
    1393 - تهديد افراد گريزان از مسجد
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان اناسا كانوا على عهد رسول الله -صلى الله عليه وآله - ابطاوا عن الصلاة فى المسجد، فقال النبى -صلى الله عليه وآله -: ليوشك قوم يدعون الصلوة فى السمجد ان ناءمر بحطب فتوقد عليهم نار فتحرق عليهم بيوتهم
    در زمان رسول خدا (ص ) برخى از مردم نسبت به رفتن به مسجد و شركت در نماز كوتاهى مى كردند. رسول خدا (ص ) فرمودند: زود است دستور دهيم خانه هاى كسانى كه نماز در مسجد را ترك مى كنند تبر سرشان بسوزانند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 478، صحيح بخارى ، ج 1، باب 422).
    1394 - مسجد پناهگاهى در بروز حوادث و مشكلات
    قال الصادق - عليه السلام -
    ما يمنع احدكم اذ دخل عليه غم من غموم الدنيا ان يتوضاء ثم يدخل المسجد فيركع ركعتين يدعوا الله فيهما اما سمعت الله يقول : و استعينوا بالصبر و الصلاة
    چون هر يك از شما گرفتار غم و اندوه شد و با مشكل مواجه گرديد، وضو بگيرد و به مسجدى برود و دو ركعت نماز به جاى آورد وخدا را بخواند آيا اين سخن خداوند را نشينده اى كه مى فرمايد: ((و از صبر و نماز، يارى جوييد)). (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 263).
    ج ) آباد كردن و بناى مسجد
    1395 - مسجدى در خانه
    قال الصادق - عليه السلام -
    احب لك ان تتخذ فى دارك مسجدا فى بعض بيوتك ثم تلبس ثوبين طمرين غليظين ثم تساءل الله ان يعتقك من النار و ان يدخلك الجنة و لا تتكلم بكلمة باطل و لابكلمة بغى
    دوست مى دارم در خانه ات اتاقى را به عنوان مسجد قرار دهى آنگاه دو جامه كهنه و خشن پوشيده و از خداوند تقاضا كنى تو را از آتش نجات داده و در بهشت داخل كند و از سخنان باطل و ظالمانه تو را محافظت كند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 555، صحيح بخارى ، ج 1 ص 324).
    1396 - مسجد سازى
    عن الصادق - عليه السلام -
    من بنى مسجدا بنى الله له بيتا فى الجنة
    هركس مسجدى بسازد، خداوند خانه اى در بهشت براى او مى سازد. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 485، كنزالعمال ، ج 7، ص 469).
    1397 - ساختن مصلى در خانه
    قال الصادق - عليه السلام -
    كان على - عليه السلام - قد جعل بيتا فى داره ليس بالصغير و لابالكبير لصلاته و كان اذا كان الليل ذهب معه بصبى لايبيت معه فيصلى فيه
    اميرالمؤ منين (ع ) در خانه خود اتاقى را كه نه بزرگ بود و نه كوچك به عنوان محل نماز قرار داده و شبها براى نماز خواندن ، طفل كوچكى را كه نمى خوابيد، با خود با خود به آن اتاق برده و نماز مى خواند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 555، صحيح بخارى ، ج 1، ص 324).
    1398 - مساجد نامبارك
    قال الباقر - عليه السلام -
    جددت اربعة مساجد بالكوفة فرحا لقتل الحسين - عليه السلام - مسجد الاشعث و مسجد جرير و مسجد سماك و مسجد شبث ابن ربعى
    به انگيزه خوشحالى از كشته شدن امام حسين (ع ) چهارمسجد در كوفه تجديد بنا شد: مسجد اشعث مسجد جرير، مسجد سماك ، و مسجد شبث ابن ربعى . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص ‍ 520).
    1399 - ساختن مسجد و به ياد خدا بودن .
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من بنى مسجدا ليذكر الله فيه بنى له بيت فى الجنة
    هركس مسجدى را به قصد اين كه در آن نام خدا برده شود بسازد، براى وى خانه اى در بهشت ساخته مى شود. (روضة الواعظين ، ص 370).
    1400 - مسجد ساختن در قبرستان
    ساءل اباعبدالله - عليه السلام - عن زيارة القبور و بناء المساجد فيها فقال : اما زيارة القبور فلاباءس بها و لاينبى عندها مساجد
    از امام صادق (ع ) در مورد زيارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان سوال شد امام (ع ) فرمودند: زيارت قبور مانعى نداردت ولى نبايد در قبرستان مسجد، ساخته شود. (وسائل الشيعه ، ج 2، ص 887).
    1401 - آباد كردن مسجد
    قال على - عليه السلام -
    ان الله - عزوجل - اذا اراد ان يصيب اهل الارض بعذاب قال لولا الذين يتحابون بجلالى و يعمرون مساجدى و يستغفرون بالاسحار لانزلت بهم عذابى
    خداون سبحان وقتى اراده مى كند مردم روى زمين را گرفتار عذاب (دنيوى ) كند، گويد: اگر نبودند افرادى كه مرا به خاطر جلال و جبروتم دوست مى دارند و مساجد مرا آباد مى كنند و سحرگاهان استغفار مى كنند، عذابم را بر زمينيان نازل مى كردم . (بحارالانوار، ج 87، ص 150).
    1402 - بناى مسجد براى خدا
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من بنى مسجدلله بنى الله له فى الجنة مثله
    هركس مسجدى براى خدا بسازد، خداوند خانه اى مثل آن در بهشت برايش بنا مى كند. (صحيح مسلم ، ج 5، ص 14، صحيح بخارى ، ج 1).
    1403 - زينت كردن مساجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لاتزخرفوا مساجدكم كما زخرفت اليهود و النصارى بيعهم
    مساجد خود را آنگونه كه يهود و نصارى معابد خود را زينت مى كردند، نياراييد. (مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 372).
    1404 - محل دستشويى در مسجد
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    واجعلو مطاهركم على ابواب مساجدكم
    محل تطهير (آبريزگاه ) را خارج از مسجد و در محل ورود به مسجد قرار دهيد.

  9. #9
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    1492 - بى بهره از نماز
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    و من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر، لم تزده من الله الا بعدا
    هركس كه نمازش او را از فحشا و منكر باز ندارد، هيچ بهره اى جز دورى از خدا نبرده است . (بحارالانوار، ج 82، ص 198، شهاب الاخبار، ص 215).
    1493 - نماز وسيله پاكسازى از كبر
    قالت فاطمة الزهراء - عليها السلام -
    جعل الله الصلاة تنزيها لكم عن الكبر
    خداوند نماز را مايه دورى شما از كبر و خودپسندى قرار داد. (اعيان الشيعه ، ج 1، ص 316).
    1494 - نماز صحيح
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اسبع وضوءه و احسن صلوته و ادى الزكوة ماله و خزن لسانه و كف غضبه و استغفر لذنبه و ادى النصيحة لاهل بيت رسوله فقد الستكمل حقائق الايمان و ابواب الجنة مفتحة له
    هر كه خوب وضو سازد و نمازش را درست بخواند و زكات مالش را بپردازد و زبانش را نگاه دارد و خشمش را فرو برد و براى گناهانش طلب آمرزش كند و حقوق دوستى خاندان پيغمبر را ادا كند، حقيقت ايمان را كامل كرده و درهاى بهشت برايش باز است . (ثواب الاعمال ، ص 64).
    1495 - ديندارى مؤ منان
    قال الصادق - عليه السلام -
    فى خبر طويل ذكرفيه الائمة و علامة الائمة فقال : ودينهم الورع و العفة و الصدق و الصلاح و الاجتهاد واداء الامانة الى البر و الفاجر و طول السجود و قيام الليل و اجتناب المحارم ، و انتظار الفرج بالصبر و حسن الصحبة و حسن الجوار
    در خبرى طولانى كه در آن امامان و نشانه آنان را ذكر كرده است نقل شده كه حضرت فرمود: دين آنان پرهيز از گناه و عفت و راستى و صلاح و كوشش و اداى امانت به نيك و بد و طول دادن سجده و عبادت شب و پرهيز كردن از حرام و با شكيبايى در انتظار فرج آل محمد (ص ) بودن و نيكى مصاحبت و نيكى رفتار با همسايگان است . (بحارالانوار، ج 87، ص ‍ 143، اصول وافى ، ج 2، ص 121).
    1496 - ملاك شناخت نمازگزار
    قال الصادق - عليه السلام -
    يعرف من يصف الحق بثلاث خصال : ينظر الى اصحابه من هم ، و الى صلوته كيف هى و فى انى وقت يصليها فان كان ذامال نظر اين يصنع ماله
    كسى كه متصف و متصل به حق است ، به سه خصلت شناخته مى شود:
    1 - به دوستانش نگاه كنيد(چگونه دوستى دارد) .
    2 - و نمازش را ببينيد چگونه است و در چه وقتى نماز مى خواند.
    3 - و اگر مالى به دستش آمد چگونه از آن مال استفاده مى كند. (مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 184).
    1497 - نماز، خانه اخلاص
    قال الباقر - عليه السلام -
    الصلاة بيت الاخلاص و تنزيه عن الكبر
    نماز (حقيقى و كامل ) جايگاه و خانه اخلاص و باعث دورى از كبر و خودپسندى است . (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 375، بحارالانوار، ج 78، ص 183).
    1498 - قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ركعتان من رجل ورع افضل من الف ركعة من مخلط
    دو ركعت نماز انسان با تقوا، برتر از هزار ركعت نماز فرد لاابالى است . (نهج الفصاحه ، حديث 1672).
    1499 - نماز با ورع
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    كن بالعمل بالتقوى اشد اهتماما منك بالعمل فانه لايقل عمل بالتقوى ، يا اباذر! اصل الدين الورع و راءسه الطاعة و اعلم انكم لو صليتم حتى تكونوا كالحنايا و صمتم حتى تكونوا كاوتار ما ينفعكم الا بورع
    باپايبندى به تقوا بيشتر از عمل ، اهتمام كن ... اصل دين پرهيزكارى است و راءس آن اطاعت از خداوند است ... بدان كه شماها اگر آن قدر به نماز بايستد كه مانند كمان ، خم شويد و آن قدر روزه بگيريد كه مانند زه كمان لاغر گرديد، جز با پرهيزكارى به شما سود نخواهد داد. (مكارم الاخلاق ، ص 468).
    1500 - نماز عالم
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ركعتان من عالم افضل من سبعين ركعة من غير عالم
    دو ركعت نماز دانشمند بهتر از به جاى آوردن هفتاد ركعت نماز ديگران است . (نهج الفصاحه ، ص 350).
    1051 - ويژگى نمازگزار حقيقى
    قال الصادق - عليه السلام -
    قال الله - تبارك و تعالى - انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتى و يكف نفسه عن الشهوات من اجلى ، و يقطع نهاره بذكرى ولايتعاظم على خلقى و يطعم الجائع و يكسوالعارى ، ويرحم المصاب و يؤ وى الغريب فذلك يشرق نوره مثل الشمس
    خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: همانا نماز كسى را قبول مى كنم كه :
    1 - دربرابر عظمتم تواضع كندو برايم خاكسار باشد.
    2 - براى رضاى من از شهوت ها دورى جويد؛
    3 - روزهايش را با ذكر من به شب رساند؛
    4 - بر بندگانم فخرى نفروشد؛
    5 - گرسنگان را سير كند؛
    6 - برهنگان را بپوشاند؛
    7 - بر مصيبت ديدگان رحم كند؛
    8 - بى پناهان راپناه دهد؛
    اوست كه نور (بندگى اش ) مانند خورشيد مى درخشد. (بحارالانوار، ج 69، ص 391).
    1502 - اخلاص در نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    ليست الصلوة قيامك و قعودك انما الصلوة اخلاصك و ان تريد بها الله وحده
    نماز، قيام و قعود (نشستن و برخاستن ) تو نيست ، بلكه نماز، اخلاص و خداخواهى تو است .(شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 325).
    1503 - تواضع موسى (ع ) در نماز
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    اوحى الله - عزوجل - الى موسى - عليه السلام -: يا موسى !انك اذا صليت وضعت خدك على التراب
    خداوند به موسى - عليه السلام - وحى كرد: اى موسى !هرگاه كه تو نمازگزارى ، گونه خود را به عنوان تواضع روى خاك بر زمين مى نهى . (اصول كافى ، ج 2، باب التواضع ، ص 128، حديث 7).
    1504 - نماز ريايى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من احسن صلاته حين يراه الناس ثم اساء ماحين يخلو، فتلك استهانة استهان بها ربه
    هركه در حضور مردم نماز خويش نيكو كند و چون به خلوت رود، آن را بد به جا آورد به پروردگار خويش اهانت كرده است . (نهج الفصاحه ، ص 584).
    1505 - غيبت مانع قبولى نماز
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلوته و لاصيامه اربعين يوما و ليلة الا ان يغفر له صاحبه
    هركس مرد يا زن مسلمانى را غيبت كند، چهل شبانه روز نماز و روزه اش پذيرفته نيست مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشايد. (بحارالانوار، ج 75، ص 258).
    1506 - دروغ ، مانع نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها صلاة الليل
    همانا مردى دروغ مى گويد و آن دروغگويى او را از نماز شب محروم مى سازد.
    1507 - پيروى از هواى نفس
    قال على - عليه السلام -
    لو صمت الدهر كله و قعدت الليل كله و قتلت بين الركن و المقام ، بعثك الله مع هواك بالغا ما بلغ ، ان فى جنة ففى جنة و ان نار ففى نار
    اگر همه روزگار خود را روزه وشب ها را در نماز شب به سر برى و در ميان ركن و مقام كشته شوى ، خداوند تو را (در قيامت ) با هواى نفس محشور مى كند پس اگر هواى دل تو الهى بود، به بهشت خواهى رفت و اگر جهنمى بود، به جهنم داخل مى شوى . (سفينة البحار، ج 2، ص 827).
    1508 - نمازگزارى كه به حريم مؤ منين مى نگرد
    فيما اوحى الله الى داود - عليه السلام -
    يا داود!لربما صلى العبد فاضرب بها وجهه و احجب عنى صوته اتدرى من ذلك يا داود؟ ذلك الذى يكثر الالتفات الى حرم المؤ منين بعين الفسق ، وذلك الذى حدثته نفسه لو ولى امرا لضرب فيه الاعناق ظلما
    اى داود !چه بسا بنده اى نماز مى خواند و من آن نماز را به صورتش مى زنم و حجابى ميان او و خود قرار مى دهم كه صداى (قرائت ) او را نشنوم اى داود !آيا مى دانى كه آن نمازگزار كيست ؟ او كسى است كه زياد به خانه وحريم مؤ منان با ديده فسق و فساد نگاه مى كند اين شخص كسى است كه نفسش او را وسوسه نموده و با خود چنين مى انديشد كه اگر امير و حاكم بر مردم شود، ظالمانه خون بريزد. (بحارالانوار، ج 84، ص 257).
    1509 - اخلاص در عبادت
    قال على - عليه السلام -
    طوبى لمن اخلص لله العبادة و الدعاء، ولم يشتغل قلبه بما تراه عيناه و لم ينس ذكر الله بما تسمع اذناه ، و لم يحزن صدره بما اعطى غيره
    خوشا به حال كسانى كه خالصانه بندگى خداوند كند و قلبش متوجه آنچه كه مى بيند نگردد و به جهت آنچه مى شنود، از ياد خداوند غافل نشود و سينه اش به سبب آنچه به ديگران داده شده است محزون نگردد. (بحارالانوار، ج 81، ص 261).
    1510 - تاءثير فروتنى در نماز
    قال جعفر - عليه السلام -
    يابن جندب !قال الله - عزوجل - فى بعض ما اوحى : انما اقبل الصلاة ممن يتواضع لعظمتى ، و يكف نفسه و عن الشهوات من اجلى ، و يقطع نهاره بذركرى ، و لايتعظم على خلقى ، و يطعم الجايع و يكسوالعارى ، و يرحم المصاب ، ويؤ وى الغريب ، فذلك يشرق نوره مثل الشمس اجعل له فى الظلمة نورا و فى الجهالة حلما اكلاءه بعزتى و استحفظه ملائكتى يدعونى فالبيه و يسالنى فاعطيه فمثل ذلك العبد عندى كمثل جنات الفردوس لاييبس ثمارها و لاتتغير عن حالها
    اى پسرجندب !خداى - عزوجل - در بعضى از كلام خويش كه وحى نموده مى فرمايد: همانا من نماز كسى را مى پذيرم كه در برابر بزرگى و عظمتم فروتنى كند و خود را براى خشنودى من از شهوات (حرامساءله باز دارد و روزش را به ياد من شب كند وبر خلقم بزرگى نكند گرسنه را سير نموده و برهنه را بپوشاند و بر مصيبت زده ترحم كند و غريب را پناه دهد چنين بنده اى نورش مثل نور خوشيد خواهد درخشيد من براى او در ظلمت ها و تاريكى ها و گرفتارى ها نور و روشنايى قرار مى دهم و در ميان نادانان او را به زينت حلم و بزرگوارى مزين مى كنم به عزت و جلالم سوگند !خود، او را حراست مى نمايم و از ملائكه ام خواسته ام كه او را محافظت نمايند او مرا مى خواند من او را لبيك مى گويم و هرچه سؤ ال و خواهش كند، به او عطا مى نمايم او نزد من مانند باغهاى بهشت است كه ميوه هايش به پايان نمى رسد و تغيير حالت نمى دهد. (بحارالانوار، ج 69، ص 391).
    1511 - ريا در عبادت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ايما عبد التفت فى صلاته ، قال الله تعالى : يا عبدى !الى من تقصد و من تطلب ؟ اربا غيرى تريد؟ او رقيبا سواى تطلب ؟ او جوادا خلاى تبغى ؟ و انا اكرم ، الاكرمين ، و اجود الاجودين ، و افضل المعطين ، اثيبك ثوابا لايحصى قدره اقبل على فانى عليك مقبل و ملائكتى عليك مقبول فان اقبل على صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما كان منه فان التفت ثالثة اعادالله مقالته ، فان اقبل على صلاته له ما تقدم من ذنبه فان ، التفت رابعة اعرض الله عنه ، و اعرضت الملائكة عنه ، و يقول : وليتك يا عبدى الى ما توليت
    هرگاه بنده اى در نمازش توجه و التفات به غير خدا پيدا كند، خداوند، - تبارك و تعالى - به او مى فرمايد: اى بنده من !اراده چه كسى را مى كنى و از كه طلب حاجتى مى نمايى ؟ آيا پروردگارى غير من مى خواهى و يا ناظرى جز من مى جويى و يا بخشنده تر از من يافته اى ؟ حال آن كه من اكرم الاكرمين و اجودالاجودين و شايسته ترين عطا كنندگان مى باشم ، من به تو ثواب بى حساب مى دهم كه قابل شمارش نباشد، (بنده من !) به من توجه كن و به سوى من بيا كه من نيز به تو روى مى آورم و ملائكه ام نيز به تو روى آورده اند اگر روى به خدا آورد،خداوند گناهش را مى آمرزد، چون مجددا روى برگردانيد خداوند گفته اش را تكرار مى كند پس اگر بار سوم به غير خدا رو آورد، خداوند گناهش را مى آمرزد و از تقصير او مى گذرد هرگاه بار سوم به غير خدا رو آورد، خداوند سخنان اول را تكرار مى فرمايد اگر به خدا توجه پيدا كند، خداوند گناهش را مى آمرزد و هرگاه بار چهارم از خداوند روى برگرداند خداوند متعال از او اعراض مى نمايد و ملائكه اش نيز از او روى گردان مى شوند و مى فرمايد: بنده من !تو را به آنچه در پى آن هستى ، وا مى گذارم . (بحارالانوار، ج 84، ص ‍ 244).
    1512 - نماز و دورى از گناه
    اتى النبى -صلى الله عليه وآله - رجل فقال : يا رسول الله انى لااصوم الا شهر رمضان لاازيد عليه ، ولااصلى الاالخمس لاازيد عليها، و ليس لله عندى صدقة و لا حج و لا تطوع انا اين اذا مت ؟ قال -صلى الله عليه وآله - معى فى الجنة ، اذا حفظت لسانك من اثنين الغيبة والكذب و قبلت من اثنين و الحسد، و نظرك من اثنين ، ترك النظر الى ما حرم الله و لاتؤ ذى مسلما دخلت معى فى الجنة
    مردى به حضور پيامبر اكرم -صلى الله عليه وآله - رسيد و گفت : من جز در ماه رمضان روزه نمى گيرم و بيش از نماز پنج گانه به جا نمى آورم وبراى خدا صدقه حج ، و اعمال مستحبى هم ندارم بعد از مرگ جاى من كجاست ؟ پيامبر (ص ) فرمود: اگر زبانت را از غيبت و دروغ حفظ كنى و دلت را از كينه و حسد تهى كنى و چشمت را از آنچه خداوند ممنوع ساخته ، بربندى و مسلمانى را نيازارى ، با من در بهشت خواهى بود. (مواعظ العديده ، ص 43).
    1513 - احترام به نماز
    قال على - عليه السلام -
    من لم ياءخذ اهبة الصلوة وقتها فما و قرها
    كسى كه پيش از نماز، خود را براى نماز آماده نكند، به نماز احترام نكرده است .
    (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، باب 768، ص 329).
    1514 - نمازگزار مشرك
    تفسير سعدبن عبدالله برواية قولوية عنه باسناده - عنهم عليهم السلام - قال :
    الشرك على ثلاثه اوجه : فشرك بالله ، و شرك بالاعمال و شرك بالرياء و اما شرك الرياء فقول الله - عزوجل - فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لايشرك بعبادة ربه احدا فهم قوم يحبون ان يباروا الناس فى صلاتهم وصومهم و عبادتهم فسماهم الله مشركين
    شرك بر سه گونه است : شرك به خدا، شرك با اعمال و شرك باريا، تا آن جا كه فرمود: اما شرك ريا، پس گفتار خداوند اين است كه : ((هركس آرزوى لقاى پروردگارش را دارد، بايد عمل صالح داشته باشدو در عبارت پروردگارش احتى را شريك نگيرد )) امام (ع ) در تفسير آيه شريفه مى فرمايد: اينان قومى هستند كه در نماز، روزه و عبادات خويش به مبارزه و هم چشمى مى پردازند، لذا خداوند آنان را شمرك مى نامد. (بحارالانوار، ج 84، ص 382).
    1515 - فريب ركوع و سجود طولانى كسى را نخوريد
    قال الصادق - عليه السلام -
    لاتنظروا الى طول ركوع الرجل و سجوده ، فان ذلك شى ء اعتاده فلو تركه استوحش لذلك ولكن انظروا الى صدق حديثه ، و اداء امانته
    به طول ركوع و سجود شخص ننگريد (فريفته نگرديد) زيرا ممكن است به آن دعوت كرده باشد و اگر ترك كند و حشتش گيرد، ليكن به راستى گفتار و اداى امانتش بنگريد. (اصول كافى ، ج 3، ص 165).
    1516 - بالاتر از نماز!
    قال على - عليه السلام -
    فانى سمعت جدكما -صلى الله عليه وآله - يقول : صلاح ذات البين افضل من عامة الصلاة و الصيام
    از پيامبر (ص ) شنيدم كه مى فرمود: اصلاح ذات العين (ميان مسلمانان ) از تمامى نماز و روزه برتر است (كه با اختلاف و آشفتگى ميان مسلمانان نماز و روزه از بين مى رود).
    1517 - شيطان و شيوه دعوت به گناه
    قال على - عليه السلام -
    يا كميل !اقسم بالله لسمعت رسول الله -صلى الله عليه وآله - يقول : ان الشيطان اذا حمل قوما على الفواحش ، مثل الزنا، و شرب الخمر و الربا و مااشبه ذلك من الخناء و الماثم حبب اليهم العبادة الشديدة و الخشوع و الركوع و الخضوع و السجود، ثم حملهم على ولاية الائمة الذين يدعون الى النار و يوم القيامة لاينصرون
    اى كميل !سوگند به خدا از پيامبر خدا (ص ) شنيدم كه فرمود: شيطان وقتى كه بخواهد قومى را گناهانى چون : زنا شرابخورى ، ربا و سمعه نمايد، آنان را شيفته عبادات شديد و زيادى با ركوع سجود طولانى و خضوع و خشوع فراوان مى گرداند آنگاه آنان را به پيروى از پيشوايان جور و ستم فرا مى خواند، پيشوايانى كه انسان را به آتش دعوت مى كنند و در قيامت يارى نخواهند شد و كسى به دادشان نخواهد رسيد. (بحارالانوار، ج 84، ص 230).
    1518 - انجام نمازبراى خودنمايى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من صلى صلوة يرائى بها فقد اشرك
    هر كه نمازى براى خودنمايى ، بخواند، شرك ورزيده است . (تفسير قرطبى ج 10، ص 71).
    1519 - نماز بر پايه علم و آگاهى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    نوم على علم خير من صلاة على جهل
    خواب باعلم و آگاهى بهتر از نماز باجهل و نادانى است . (نهج الفصاحه ، حديث 3140).
    1520 - نماز بر پايه يقين
    قال على - عليه السلام -
    نوم على يقين خير من صلوة فى شك
    خوابى كه از روى يقين باشد، بهتر از نمازى است كه باشك (نسبت به خداوند) خوانده شود. (بحارالانوار، ج 33، ص 357).
    1521 - ترك غيبت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ترك الغيبة احب الى الله من عشرة الاف ركعة تطوعا
    ترك غيبت نزدخداوند ازده هزار ركعت نماز مستحبى محبوبتر است . (قصار الجمل ، 2، ص 107).
    1522 - عذاب نمازگزار رياكار
    قال الصادق - عليه السلام -
    يجاء بعبد قوم القيامة قدصلى فيقول : يا رب صليت ابتغاء وجهك فيقال له : بل صليت ليقال ما احسن صلاة فلان ؟ اذهبوا به الى النار
    چون روز قيامت فرا رسد، نمازگزاى را مى آورند. وى مى گويد: خداوندا!من براى خشنودى تونماز گزاردم به او مى گويند: تو بدان جهت نماز گزاردى كه نماز تو را ستايش كنند، آن گاه به ملائكه دستور مى دهد كه او را به سوى آتش ببريد. (بحارالانوار، ج 62، ص 301).
    1523 - شرايط نماز كامل
    قال الصادق - عليه السلام -
    لايتم الصلوة الا الذى طهر سابغ و تمام بالغ غير نازع ولازائغ عرف فوقف واخبت فثبت ؛ فهو واقف بين الياءس و الطمع والصبر والجزع كان الوعد له صنع والوعيد به وقع ؛ بذل عرضه و يمثل غرضه ؛ و بذل فى الله المهجة و اليه و فد و منه استرفد فاذا اتى بذلك كانت هى الصلوة التى بها امر وعنها اخبر و انها هى الصلوة التى تنهى عن الفحشاء و المنكر
    نماز به كمال نرسد، مگر براى كسى كه طهارتى همه جانبه داشته باشد و كاملا حق آن را ادا كند و از وسوسه و انحراف به دور باشد، خداى را بشناسد و براى او خشنود نمايدو ثبات ورزد و چنان اميدوار باشد و برعبادت پايدارى كند كه گويى بهشت پاداش او است و چنان بيم ناك وبى تاب باشدكه گويى در آتش خشم خدا مى سوزد و دارايى خود بذل كرده و مقصودخويش در نظر آورده و جان در راه خدا نهاده و طريق او را برگزيند در بينى برخاك نهادن (در سجده ) كم ترين كراهتى به دل راه ندهد و پيوند علايق را از هر كه جز او بريده و تنها متوجه او گرديده وبه حضور او آمده و عطاى او را بخواهد پس اگر چنين نمازى به جاى آورد، همان نمازى خواهد بود كه به آن امر شده و از آن خبر داده شده و اين همان نمازى است كه از فحشاء ومنكر باز مى دارد. (فلاح السائل ، ص 23).
    1524 - اثر غيبت بر نمازگزار
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلاته و لاصيامه اربعين يوما الا ان يغفر له صاحبه من اغتاب فى شهر رمضان لم يؤ جر على صيامه
    كسى كه غيبت مرد يا زن مسلمانى كند، خداوند متعال نماز و روزه وى راتا چهل روز نمى پذيرد، مگر آن غيبت شونده از وى راضى گردد كسى كه در ماه مبارك رمضان غيبت كند، از روزه دارى خويش اجرى به دست نمى آورد. (بحارالانوار، ج 75، ص 258).
    فصل بيست و چهارم : اسرار و آثارذكر
    آيات :
    129 - ياد خدا در همه حال
    يا ايهاالذين امنوا الذكرو الهل ذكرا كثيرا، و سبحوه بكرة و اصيلا
    اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را بسيار ياد كنيد و صبح و شام او را تسبيح نماييد. (سوره احزاب ، آيات 41، و 42).
    130 - ياد خدا، عامل رستگارى
    واذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون
    خدا را فراوان ياد كنيد تا رستگار شويد. (سوره انفال ، آيه 45).
    131 - نتيجه روگردانى از ذكر خدا
    و من اعرض عن ذكرى فان له معشية ضنكا
    هركس از ياد من روگردان شود به زندگانى سخت و تنگى مبتلا مى گردد. (سوره طه ، آيه 124).
    132 - غفلت از ذكر خدا
    و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا
    هركس از ياد خداى رحمان غفلت ورزد، شيطانى را بر او مسلط مى كنيم (كه پيوسته همراه او باشد). (سوره زخرف ، آيه 36).
    133 - از غفلت پيشگان مباش !
    واذكر ربك فى نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لاتكن من الغافلين
    ياد كن پروردگارت را در درون خويش بازارى و ترس و با گفتار آهسته در بامدادان و شامگاهان و از غفلت پيشگان مباش . (سوره اعراف آيه 205).
    134 - ياد خدا در خانه ها
    فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال
    (اين چراغ پرفروغ ) در خانه هايى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده ديوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد) خانه هايى كه نام خدا در آن ها برده مى شود. (سوره نور، آيه 36).
    135 - زياد به يا خدا بودن
    و الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات
    مردانى كه بسيار به ياد خدايند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى كنند. (سوره احزاب ، آيه 35).
    136 - غفلت از ياد خدا
    يا ايهاالذين امنوا لاتلهكم اموالكم و لااولادكم عن ذكر الله و من يفعل ذلك فاولئك هم الخاسرون
    اى كسانى كه ايمان آورده ايد اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكنند و كسانى كه چنين كنند زيانكارانند. (سوره منافقين ، آيه 6).
    137 - به ياد خدا باشيد !
    فاذكرونى اذكركم
    پس به ياد من باشيد تا به ياد شما باشيم . (سوره بقره آيه 152).
    138 - در همه حال به ياد خدا باشيد
    الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار
    همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته و آنگاه كه بر پهلو خوابيده اند ياد مى كنند و دراسرار آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند ومى گويند بارالها !اينها رابيهوده نيافريده اى ، منزهى تو ما را از عذاب آتش نگاه دار. (سوره آل عمران ، آيه 191).
    احاديث :
    1525 - نتيجه ياد خدا
    قال على - عليه السلام -
    من ذكر الله - سبحانه - احيى الله قلبه و نور عقله و لبه
    هركس خداوند سبحان را ياد كند، خداوند دل او را زنده كرده و عقل و خردش را روشن گرداند. (منتخب الغرر، ص 19)
    1526 - نجات از آتش به وسيله كثرت ذكر
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اكثر ذكر الله - عزوجل - احبه الله و من ذكر الله كثيرا كتبت له براءتان براءة من النفاق
    هركس ذكر خدا را بسيار كند خداوند او را دوست دارد و هر كس ذكرخداوند را بسيار كند، براى او دو برائت (حكم آزادى ) نوشته شود: يكى برائت از آتش جهنم و ديگرى برائت از نفاق و دورويى . (اصول كافى ، ج 2، ص 499، ح 3).
    1527 - ياد خدا و هدايت
    قال على - عليه السلام -
    الذكر نور و رشد
    ياد خدانور و هدايت است . (منتخب الغرر، ص 19).
    1528 - ذكرخدا موجب شرح صدر
    قال على - عليه السلام -
    الذكر يشرح الصدر
    ياد خدا موجب شرح صدر است . (منتخب الغرر، ص 19).
    1529 - گفتار انسان همراه ذكر
    قال على - عليه السلام -
    جمع الخير كله فى ثلاث خصال : النظر و السكوت و الكلام فكل نظر ليس فيه اعتبار فهو سهو و كل سكوت ليس فيه فكرة فهو غفلة و كل كلام ليس فيه ذكر فهو لغو فوطبى لمن كان نظره عبرة و سكونته فكرا و كلامه ذكرا و بكى على خطيئت وامن الناس شره
    خيرو سعادت انسان در سه خصلت نهفته است : توجه ، سكوت و سخن پس هر توجه و نظرى كه در آن عبرت نباشد، بيهوده است و هر سكوتى كه همراه آن انديشه نباشد، غفلت است و هر سخنى كه در آن ذكر خدا نباشد، لغو است پس خوشا به حال كسى كه توجه و نظرش عبرت و سكوت وى همراه با انديشه و گفتار او ذكر خدا باشدو در برابر خطاهايش در پيشگاه خدا گريه كندو مردم از شر وى در امان باشند. (خصال ، ج 1، ص 98).
    1530 - توجه خدابه نمازگزار
    قال الباقر - عليه السلام -
    ذكر الله لاهل الصلاة اكبر من ذكرهم اياه ؛ الاترى انه يقول : اذكرونى اذكركم
    ياخدا براى نمازگزاران بالاتر از ياد آنها از خدا است . آيا نمى بينى كه خدا مى فرمايد: مرا ياد كنيدتا شما راياد كنم . (بحارالانوار، ج 82، ص 199).
    1531 - انس با ياد خدا
    قال على - عليه السلام -
    الذكر مفتاح الانس
    ياد خدا كليدانس باخدا است . (انسان در نتيجه ياد خدا، باخدا ماءنوس مى شود) (منتخب الغرر، ص 19).
    1532 - ذكرگفتن در بازار
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من ذكر ا لله فى السوق مخلصا عند غفلة الناس و شغلهم بما فيه ، كتب الله له الف حسنة و غفرالله له يوم القيامة مغفرة لم تخطر على قلب بشر
    كسيكه در بازار و هنگام غفلت مردم و اشتغال آنان به آنچه در بازار است از روى اخلاص خدا را ياد كند، خداوند براى او هزارحسنه بنويسد و به گونه اى او را در روز قيامت موردرحمت قرار دهد كه به قلب هيچ بشرى خطورنكرده باشد. (عدة الداعى ، ص 198).
    1533 - لذت با يادخدا
    قال على - عليه السلام -
    الذكر لذة المحبين
    يا خدا لذت و دوست داران است (دوستان خدا از ياد وى لذت مى برند).
    (منتخب الغرر، ص 20).
    1534 - موجب روشنى سينه ها
    قال على - عليه السلام -
    الذكر نور العقول وحياة النفوس و جلاء الصدور
    ياد خدا نور عقول وزندگى بخش جان ها وموجب روشنى سينه ها است . (منتخب الغرر، ص 20).
    1535 - صلاح قلب
    قال على - عليه السلام -
    اصل صلاح القلب اشتغاله بذكر الله
    اساس و صلاح قلب اشتغال آن به ذكر خدا است . (منتخب الغرر ص 20).
    1536 - ثمره ذكر
    قال على - عليه السلام -
    ثمرة الذكر استناره القلوب
    ثمره و نتيجه ذكرخدا نورانى شدن دل ها است . (منتخب الغرو، ص 21).
    1537 - هميشه ياد خدا
    استديمواالذكر، فانه ينيرالقلوب و هو افضل العبادة
    منتخب الغرر، ص 20).
    1538 - بهترين ذكر
    قال على - عليه السلام -
    افضل الذكر القرآن ، به تشرح الصدور و تستنير السرائر
    بهترين ذكر، قرآن است كه با تلاوت آن (و تدبر در آياتش ) سينه ها باز و اندرون روشن ميگردد. (منتخب الغرر، ص 20).
    1539 - ماءنوس با ذكر خدا
    قال على - عليه السلام -
    اذ راءيت الله سبحانه يؤ نسك بذكره فقد احبك
    هرگاه ديدى خداوند سبحان تو را به ذكر خود ماءنوس كرده است (بدان كه ) تو را دوست مى دارد. (منتخب الغرر، ص 21).
    1540 - همنشين باخدا
    قال على - عليه السلام -
    ذاكر الله سبحانه مجالسه
    آن كه ياد خدا مى كند، همنشنين خدا است . (منتخ الغرر، ص 21).
    1541 - انس با خدا
    قال على - عليه السلام -
    ثمرة الانس بالله الاستيحاش من الناس
    نتيجه ماءنوس شدن با(ذكر) خداوند، دورى گزيدن از مردم است . (منتخب الغرر، ص 21).
    1542 - كارگشائى ذكر
    قال على - عليه السلام -
    خير ما استنجحت به الامور ذكرالله سبحانه
    بهترين چيزى كه كارها به وسيله آن به سامان رسند، ذكر خداوند سبحان است . (منتخب الغرر، ص 21).
    1543 - نورايمان
    قال على - عليه السلام -
    ذكرالله نورالايمان
    ياد خدا، نور ايمان است . (منتخب الغرر، ص 21).
    1544 - راندن شيطان
    قال على - عليه السلام -
    ذكرالله مطردة الشيطان
    ياد خدا بودن ، موجب راندن شيطان است . (منتخب الغرر، ص 21).
    1545 - روش پرهيزكاران
    قال على - عليه السلام -
    ذكرالله شيمة المتقين
    به ياد خدا بودن ، شيوه پرهيزكاران است . (منتخب الغرر، ص 22).
    1546 - آرامش دلها
    قال على - عليه السلام -
    ذكرالله جلاء الصدور و طماءنينه القلوب
    ياد خدا روشنى سينه ها و آرامش دلها است . (منتخب الغرر، ص 22).
    1547 - قوت جانها
    قال على - عليه السلام -
    ذكرالله قوت النفوس و مجالسة المحبوب
    ياد خدا غذاى جانها و همنشينى بامحبوب است . (منتخب الغرر، ص 22).
    1548 - سرمايه هر مؤ من
    قال على - عليه السلام -
    ذكرالله راءس مال كل مؤ من و ربحه السلامة من الشيطان
    ذكر خدا سرمايه هر مؤ منى است و سود آن ، سالم ماندن از شر شيطان است . (منتخب الغرر، ص 22).
    1549 - داروى بيماريهاى روحى
    قال على - عليه السلام -
    ذكر الله دواء اعلال النفوس
    ياد خدا داروى بيمارى ها روح است . (منتخب الغرر، ص 22).
    1550 - قال على - عليه السلام -
    ذكرالله دعامة الايمان و عصمة من الشيطان
    ياد خدا پشتوانه ايمان ونگهدارنده از شر شيطان است . (منتخب الغرر، ص 22).
    1551 - خلق هرنيكوكار
    قال على - عليه السلام -
    ذكرالله سجية كل محسن وشيمة كل مؤ من
    ياد خدا شيوه هر نيكوكار و روش هر فرد با ايمان است .(منتخب الغرر، ص 22).
    1552 - موجب سرور مؤ من
    قال على - عليه السلام - ذكرالله مسرة كل متق ولذة كل موقن
    ياد خداموجب سرور و شادمانى هر پرهيزكار و التذاذ هر صاحب يقين است . (منتخب الغرر، ص 23).
    1553 - شنونده ذكر خدا
    قال على - عليه السلام -
    سامع ذكر الله ذاكر
    شنونده ذكر خدا، ذاكر خدا است . (منتخب الغرر، ص 23).
    1554 - مشغول ذكر خدا
    قال على - عليه السلام -
    طوبى لمن صمت الابذكرالله
    خوشا به حال كسى كه مشغول ذكر خدا باشدو از گفتار بيهوده خاموش بماند.(منتخب الغرر، ص 23).
    1555 - زبان مشغول ذكر خدا
    قال على - عليه السلام -
    طوبى لمن شغل قبله بالشكر و لسانه بالذكر
    خوشا به حال كسى كه دلش را به شكر و زبانش را به ذكر خداوند مشغول دارد. (منتخاب الغرور، ص 23).
    1556 - روشنى قلب
    قال على - عليه السلام -
    عليك بذكر الله ، فانه نورالقلب
    پايبند به ذكر خدا باش كه آن روشنى قلب است . (منتخب الغرر، ص 23).
    1557 - زنده بودن دلها
    قال على - عليه السلام -
    فى الذكر حياة القلوب
    ياد خدا موجب زندگى دلها است . (منتخب الغرر، ص 23).
    1558 - ياد خدا
    قال على - عليه السلام -
    من ذكرالله ذكره
    هركه در ياد خدا باشد، خدا او راياد كند(هميشه نظر لطف به او دارد). (منتخب الغرر، ص 24).
    1559 - بصيرت در كارها
    قال على - عليه السلام -
    من ذكر الله استبصر
    هركه ياد خدا كند (دركارها) بصيرت پيدا مى كند. (منتخب الغرر، ص 24).
    1560 - ثمره ياد خدا
    قال على - عليه السلام -
    من اشتغل بذكرالله طيب الله ذكره
    هركس كه به ذكر خدا مشغول باشد، خداوند ياد و نام او را (در نزد مردمساءله نيكو و پاكيزه دارد. (منتخب الغرر، ص 24).
    1561 - مجلس بى ذكر خدا
    قال ابوعبدالله - عليه السلام -
    ما من مجلس يجتمع فيه ابرار و فجار فيقومون على غير ذكرالله - عزوجل - الا كان حسرة عليهم يوم القيامة
    هرگاه عده اى - چه نيك و بد - در مجلسى جمع شوند و به غير ياد خدا بپردازند، در روز قيامت افسوس و حسرت مى دروند. (اصول كافى ، ج 2، ص 496).
    1562 - شيوه ياد خدا بودن
    قال على - عليه السلام -
    لاتذكر الله سبحانه ساهيا ولاتنسه لاهيا و اذكره ذكرا كاملا يوافق فيه قلبك لسانك و يطابق اضمارك اعلانك ، ولن تذكره حقيقة الذكر حتى تنسى نفسك فى ذكر و تفقدها فى امرك
    خداوند سبحان را از روى غفلت ياد منما و از روى سرگرمى فراموشش نكن بلكه او را كامل ياد كن ، به طورى كه دلت بازبان ، موافق و درونت با بيرون ، مطابق باشد، (و بدان كه ) هيچگاه او راذكر حقيقى نمى توانى كنى مگر اينكه در موقع ذكر خدا خود را فراموش كنى و از خويش فارغ شوى ، (و در همه حال دل متوجه او باشد.)
    توضيح : منظور از ذكر و ياد خدا تنها ذكر زبانى نيست ، اگر چه آن هم ذكر است بلكه به طور كلى بايد دل به ياد خدا باشدو انسان ، موقع برخورد با محرمات خدا را در نظر گرفته و از نزديك شدن به آن خوددارى نمايد.
    (منتخب الغرر، ص 24).
    1563 - برترين اعمال نزد خدا
    عن رسول الله -صلى الله عليه وآله - قال :
    واعلموا ان خير اعمالكم عند مليككم و ازكاها و ارفعها فى درجاتكم و خير ما طلعت عليه الشمس ذكر الله سبحانه و تعالى فانه اخبر عن نفسه فقال : انا جليس من ذكرنى
    بدانيد بهترين اعمال شما پيش خداوند و پاكيزه ترين آنها كه شما را به درجات رفيع نايل كند و بهترين چيزى كه آفتاب بر آن پرتو افكنده ، ذكر خداوند سبحان است ؛ زيرا خداوند - تبارك و تعالى - فرمود: من همنشين كسى هستم كه ياد كند مرا. (عدة الداعى ، ص 187).
    1564 - ذكر خدا و آرامش دل
    عن ابن فضال قال :
    قال الله - عزوجل - لعيسى - عليه السلام - يا عيسى !اذكرنى فى نفسك اذكرك فى نفسى و اذكرنى فى ملاءك فى ملاءخير من ملاء الادميين ياعيسى !الن لى قلبك و اكثر ذكرى فى الخلوات و اعلم ان سرورى ان تبصبص الى و كن فى ذلك حيا و لاتكن ميتا
    خداى - عزوجل - به عيسى (ع ) فرمود: اى عيسى ! ياد كن مرا پيش خود، تا ياد كنم تو را در نزد خودم و ياد كن مرا در جمعيت ، تا ياد كنم تو را در جمعيتى بهتر از جمعيت آدمى زادگان اى عيسى !نرم كن از براى من دل خود را و بسيار ياد كن در خلوت ها و بدان كه خشنودى من آن است كه تبصبص كنى به سوى من (تبصبص حركت دم سگ است از خوف يا طمع و اين كنايه از شدت التماس و مسكنت است ) و زنده باش نه مرد (مقصود از زندگى در ذكر، توجه و حضور قلب است . )اصول كافى ، ج 2، ص 502).
    1565 - زيادى ياد خدا
    قال على - عليه السلام -
    من كثر ذكره ، استنار لبه
    هركه بسيار ياد خدا كند، عقلش روشن گردد. (منتخب الغرر، ص 24).
    1566 - ذكر خدا صيقل روح
    قال على - عليه السلام -
    ان الله جعل الذكر جلاء للقلوب تسمع به بعدالوقرة و تبصربه بعدالغشوة
    به درستى كه خداوند، ذكر را صيقل جان ها قرار داد تا گوش هاى سنگين با ياد خدا شنوا و چشم هاى بسته با ياد او بينا شود. (بحارالانوار، ج 69، ص 325).
    1567 - ياد خداوند در همه حال
    قال الصادق - عليه السلام -
    قال الله - عزوجل - يابن آدم !اذكرونى فى نفسك ، اذكرك فى نفسى يابن ادم !اذكرنى فى خلاء اذكرك فى خلاء يابن ادم !اذكرنى فى ملاء اذكرك فى ملاء خير من ملاءك و قال : ما من عبد ذكرالله فى ملاء من الناس الا ذكره الله فى ملاء من الملائكة
    خداوند - عزوجل - فرمود: اى فرزند آدم !پيش خود مرا ياد كن تا تو را پيش خود ياد كنم اى فرزند آدم !در خلوت مرا ياد كن تا در خلوت يادت كنم ، اى فرزند آدم !در جمعيت مرا ياد كن تا در جمعى بهتر از جمع تو يادت كنم . همچنين آن حضرت فرمود: هيچ بنده اى در جمعيت ، ياد خدا نمى كند، مگر آنكه خداوند در جمع ملائكه او را ياد كند. (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 1185).
    1568 - دائما ياد خدا بودن
    قال على - عليه السلام -
    مداومة الذكر خلصان الاولياء
    دائما به ياد خدا بودن ، بهترين دوست اولياى خداست . (منتخب الغرر، ص 24).
    1569 - ذكر، و مسئلت از خدا
    عن ابى عبدالله - عليه السلام -
    قال : ان الله - عزوجل - يقول من : شغل بذكرى عن مساءلتى اعطيته افضل ما اعطى من ساءلنى
    خداوند - عزوجل - مى فرمايد: كسى كه به واسطه ذكر من از سؤ ال (طلب حاجت ) بازماند، بهتر از آنچه به طلب كننده عطا كنم ، به او مى دهم . (اصول كافى ، ج 2، ص 501).
    فصل بيست و پنجم : اهميت و آثار عبادت
    آيات :
    140 - نتيجه ترك عبادت
    ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين
    آنان كه از عبادت خدا تكبر مى ورزند هرچه زودتر ذليلانه به جهنم فرو خواهند رفت . (سوره غافر، آيه 60).
    141 - عبادت
    و ماخلقت الجن و الانس الا ليعبدون
    من جن و انس را نيافريدم ، جز براى اين كه عبادتم كنند(و از اين طريق تكامل يابند و به من نزديك شوند). (سوره ذاريات ، آيه 56).
    142 - اولين فرمان به موسى - عليه السلام -
    اننى انا الله لااله الا انا فاعبدنى و اقم الصلوة لذكرى
    من الله هستم و معبودى جز من نيست ، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من به پادار. (سوره طه ، آيه 14).
    143 - نماز و آيين مستقيم
    و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤ توالزكوة وذلك دين القيمة
    درحالى كه به آن ها دستورى داده نشده بود، جز اين كه خدا را خالصانه پرستش كنند، از شرك به توحيد بازگردند، نماز را برپا دارند، و زكات را ادا كنند و اين است آيين مستقيم و صحيح و پايدار. (سوره بينه ، آيه 5).
    144 - عبادت فقط براى خدا
    انما تعبدون من دون الله اوثانا و تخلقون افكا ان الذين تعبدون من دون الله لايملكون لكم رزقا فابتغوا عندالله الرزق و اعبدوه واشكروا له اليه ترجعون
    شما به جاى خداوند، بت هايى (از سنگ و چوب ) را مى پرستيد و دروغى به هم مى بافيد آن هايى را كه پرستش مى كنيد، مالك هيچ رزقى براى شما نيستند؛ روزى را تنها نزد خدا بجوييد و او را پرستش كنيد و شكر او را به جا آوريد كه به سوى او بازگشت داده مى شويد. (سوره عنكبوت آيه 17).
    145 - پرستش خداوند
    اياك نعبد و اياك نستعين اهدنا الصراط المستقيم ، صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضالين
    تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو مدد مى جوييم ما را به راه راست هدايت كن ؛ راه كسانى كه بر آنان نعمت داده اى نه آنان كه مورد خشم تواند و نه گمراهان .(سوره فاتحه ، آيات 7-5).
    146 - تنها خدا را عبادت كنيد!
    يا عبادى الذين امنوا ان ارضى واسعة فاياى فاعبدون
    اى بندگان من كه ايمان آورده ايد همانا زمين من فراخ و گسترده است پس تنها مرا عبادت كنيد. (سوره عنكبوت ، آيه 56).
    147 - معبودى جز او نيست
    ذلكم الله ربكم لااله الاهو خالق كل شى ء فاعبدوه و هو على كل شى ء وكيل
    اين پروردگار من و شما است كه معبودى جز او نيست و آفريننده همه چيز است پس او را پرستش كنيدو او نگهبان هرچيز است . (سوره انعام ، آيه 102).
    148 - راه راست در عبادت خداست
    ان الله ربى و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم
    همانا خداوند پروردگار من و شما است پس او را عبادت كنيد كه اين راه راست است . (سوره آل عمران ، آيه 51).
    احاديث
    1570 - اشتياق به عبادت
    عن الحسن بن على - عليه السلام -
    ان من طلب العبادة تزكى له و اذا اضرت النوال بالفريضة فارفضوها هركس اشتياق عبادت دارد، دل را براى آن پاك مى كند و هرگاه نمازهاى مستحبى به نمازهاى واجب ضرر رساند. (در صورتى كه نماز شب ، به قضا شدن نماز صبح انجامند. آنها راترك كنيد. (تحف العقول ، ص 267).
    1571 - عبادت مطلوب
    عن الامام حسن العسكرى - عليه السلام -
    ليست العبادة كثرة الصيام و الصلاة و انما العبادة كثرة التفكر فى امر الله
    عبادت به بسيارى روزه و نماز نيست ، بلكه عبادت به انديشيدن بسيار در امر (قدرت ) خداوند است . (بحارالانوار، ج 88، ص 373).
    1572 - نماز، بهترين عبادت
    قال الرضا - عليه السلام -
    ان الصلوة افضل العبادة لله
    همانا نماز، بهترين وسيله بندگى براى خدا است . (جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص 50).
    1573 - اقسام عبادت كنندگان
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان العبادة ثلاثة : قوم عبدوالله - عزوجل - خوفا فتلك عبادة العبيد و قوم عبدواالله - تبارك و تعالى - طلب الثواب فتلك عبادة الاجراء وقوم عبدوالله - عزوجل - حبا له فتلك عبادة الاحرار و هى افضل العبادة
    عبادت كنندگان سه گروهند: دسته اى كه از ترس خدا را عبادت مى كنند كه اين ، عبادت بردگان است گروهى كه خداوند - تبارك و تعالى - را به طمع ثواب پرستش مى كنند كه اين ، عبادت مزدوران است و دسته اى خداى بلند مرتبه را عبادت مى كنند براى دوستى و محبت او و اين ، عبادت آزادمردان است و بهترين عبادت است . (بحارالانوار، ج 70، ص 255 كافى ج 2، ص 84 وسائل الشيعه ، ج 1، ص 45).
    1574 - عبادت و حرام خوارى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    العبادة مع اكل الحرام كالبناء على الرمل
    عبادت كردن با حرام خوارى ، مثل بنا كردن ساختمان بر روى شن است . (بحارالانوار، ج 84، ص 258).
    1575 - عبادت در خفا
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اعظم العبادة اجرا اخفاها
    پاداش عبادتى كه مخفى تر باشد، بيشتر است . (بحارالانوار، ج 70، ص 251).
    1576 - انديشيدن در امور خداوند
    قال الصادق - عليه السلام -
    ليست العبادة كثرة الصلوة والصوم انما العبادة التفكر فى امر الله
    زياد نماز خواندن و روزه گرفتن عبادت نيست ، بلكه انديشيدن در امر خداوند عبادت است .(ميزان الحكمة ، ج 7، ص 543).

  10. #10
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    1577 - عبادت تحميلى
    قال الصادق - عليه السلام -
    لاتكرهوا الى انفسكم العبادة
    عبادت رابر خودتان تحميل نكنيد. (اصول كافى ، ج 2، ص 83).
    1578 - عشق به عبادت
    قال رسول الله عشق العبادة و عانقها
    خوشا به حال آن كسى كه به عبادت عشق ورزد و آن را همچون محبوبى در برگيرد. (بحارالانوار، ج 71، ص 212).
    1579 - سه نمونه عبادت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا كان يوم القيامة صارت امتى ثلاث فرق : فرقة تعبدون الله خالصا و فرقة تعبدون الله رياء و فرقة تعبدون الله يصيبون به دنيا
    روز قيامت امت من به سه گروه تقسيم مى شوند:
    1 - گروهى كه خداوند را با اخلاص عبادت كرده اند؛
    2 - گروهى كه رياكارانه به عبادت خدا پرداخته اند؛
    3 - گروهى كه براى دستيابى به دنيا عبادت كرده اند؛ (تفسير الميزان ، ج 10، ص 181)
    1580 - نتيجه چهل شبانه روز اخلاص
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ما اخلص عبدلله - عزوجل - اربعين صباحا الا حرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه
    كسى كه چهل شبانه روز براى خدا اخلاص پيشه كند، چشمه هاى حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شوند. (بحارالانوار، ج 70، ص 242).
    1581 - عبادت همراه با اخلاص
    قالت فاطمة الزهراء - عليها السلام -
    من اصعد الى الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل اليه افضل مصلحته
    كسيكه عبادت با اخلاص را به خدا تقديم بدارد، خداوند برترين مصلحت ها را بر او نازل مى كند. (بحارالانوار، ج 70، ص 250).
    1582 - ملاك عبادت
    فى الحديث :
    الاخلاص ، ملاك العبادة
    اخلاص ، معيار عبادت است . (غرر الحكم ، ج 1، ص 30).
    1583 - نشانه اخلاص
    نشانه اخلاص
    قال الصادق - عليه السلام -
    و ادنى حد الاخلاص بذل العبد قاطته ، ثم لايجعل لعمله عندالله قدرا فيوجب به على ربه مكافاة بعمله ، لعمله انه لو طالبه بوفاء حق العبودية لعجز
    كمترين نشانه اخلاص آن است كه آدمى در اطاعت و عبادت حق ، كوشا باشد، و براى عمل خود ارزشى قايل نباشد و خود را طلبكار خدا نداند، زيرا مى داند اگر خداوند آن گونه كه بايد از او مطالبه عبادت كند، از انجام آن ناتوان خواهد بود. (شرح مصباح الشريعة ، ص 424).
    1584 - عبادت مخلصان
    قال على - عليه السلام -
    التفكر فى ملكوت السموات و الارض عبادة المخلصين التفكر فى الاء الرحمن نعم العبادة
    انديشيدن در ملكوت آسمان ها و زمين ، عبادت مخلصان است و انديشيدن در نعمت هاى خداوند نيكو عباداتى است . (غرر الحكم ، ج 4، ص 5).
    1585 - اخلاص و بالارفتن عمل
    قال على - عليه السلام -
    بالاخلاص ترفع الافعال
    به وسيله اخلاص ، اعمال انسان بالا مى رود (و پذيرفته مى شود). غرر الحكم ج ، 1 ص 332).
    1586 - سعادتمند كيست ؟
    قال على - عليه السلام -
    السعيد من اخلص الطاعة
    سعادتمند كسى است كه كه در عبادت و طاعت مخلص باشد.
    (مشكوة الانوار، ص 11).
    1587 - جايگاه عبادت
    قال على - عليه السلام -
    لا عبادة كاداء الفرائض
    هيچ عبادتى مانند انجام واجبات نيست . (منتخب الغرر، ص 48).
    1588 - رسيدن به مقام قرب
    قال على - عليه السلام -
    ما تقرب متقرب بمثل عبادة الله
    هيچ صاحب قربى به چيزى مانند عبادت خدا، به مقام قرب نرسيده است . (منتخب الغرر، ص 48).
    1589 - عبادت خالص
    قال على - عليه السلام -
    العبادة الخالصة ان لايرجوا الرجل الا ربه و لايخاف الا ذنبه
    عبادت خالص و بى ريا آن است كه شخص ، به غيرپروردگارش اميدوار نباشد و جز از گناهش ترسان نباشد. (منتخب الغرر، ص 49).
    1590 - برترين عبادت
    قال على - عليه السلام -
    افضل العبادة سهر العيون بذكرالله سبحانه
    برترين عبادت شب زنده دارى و به ياد خداوند مشغول بودن است .(منتخب الغرر، ص 49).
    1591 - بالاترين عبادت
    قال على - عليه السلام -
    اعلى العبادة اخلاص العمل
    بالاترين عبادت اخلاص در عمل است . (منتخب الغرر، ص 50).
    1592 - نتيجه عبادت
    قال على - عليه السلام -
    غاية العبادة الطاعة
    نهايت عبادت و بندگى ، فرمانبردارى ، (از دستورات خدا)است .(منتخب الغرر، ص 51).
    1593 - الهام الهى
    قال على - عليه السلام -
    اذا احب الله عبدا الهمه حسن العبادة
    هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، خوب عبادت كردن را به او الهام نمايد. (منتخب الغرر، ص 50).
    1594 - چشم پوشى از محرمات
    قال على - عليه السلام -
    غض الطرف عن المحارم الله افضل عبادة
    چشم پوشى از محرمات خدا برترين عبادت است . (منتخب الغرر، ص 51).
    1595 - خلوص ، شرط سعادت
    قال على - عليه السلام -
    فاز بالسعادة من اخلص العبادة
    هركه در عبادت ، پاكى و خلوص داشته باشد، به سعادت و نيك بختى نايل آيد. (منتخب الغرر، ص 51).
    1596 - عبادت و رستگارى
    قال على - عليه السلام -
    العبادة فوز
    عبادت رستگارى است . (غرر الحكم ، ج 1، ص 14).
    1597 - خلوت و عبادت
    قال على - عليه السلام -
    فى الانفراد لعبادة الله كنوز الارباح
    گنج هاى سعات (و سود) ثمره عبادت خداوند در خلوت است . (غرر الحكم ، ج 2، ص 55).
    1598 - عشق به عبادت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    افضل الناس من عشق العبادة فعانقها، و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرع لها، فهو لايبالى على ما اصبح من الدنيا على عسر ام على يسر
    برترين مردم كسى است كه به عبادت عشق ورزد عبادت را در آغوش كشد و قلبا آن را دوست داشته ، اعضا وجوارحش را به آن مشغول مى كند و در قيد اين نباشد كه دنياى او همراه با آسايش و يا درحلقه سختى است .
    1599 - تداوم در عبادت
    قال على - عليه السلام -
    دوام العبادة برهان الظفر على السعادة
    عبادتى كه به طور مداوم و مستمر باشد، راهنماى رسيدن به سعادتمندى است . (ميزان الحكمة ، ج 6، ص 10).
    1600 - زيور عبادت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    السكينة زينة العبادة
    وقار و متانت ، زيور عبادت است . (بحارالانوار، ج 77، ص 131).
    1601 - اوصاف عابد
    فى حديث المعراج
    يا احمد! هل تدرى متى تكون العبد عابدا؟ قال : لايارب ، قال : اذا اجتمع فيه سبع خصال : ورع يحجره عن المحارم و صمت يكفيه عما لايعنيه و خوف يزداد كل يوم من بكائه و حياء يستحبى منى فى الخلاء و اكل ما لابد منه و يبغض الدنيا لبعضى لها و يحب الاخيار لحبى اياهم
    اى احمد! آيا مى دانى چگونه مى توان عابد حقيقى بود؟ حضرت پاسخ دادند: نمى دانم . خداوند - تبارك و تعالى - فرمود: هرگاه هفت صفت در انسان تحقق يابد او عابد حقيقى است :
    1 - تقوايى كه او را از ارتكاب معاصى و گناهان بازدارد؛
    2 - سكوتى كه مانع از پرداختن به آنچه كه به او مربوط نمى شود، گردد؛
    3 - ترسى كه هر روز بر اشك و حزن او بيفزايد؛
    4 - حيايى كه در خلوت و تنهايى از من پرواكند و مرتكب گناه نشود؛
    5 - خوردن آنچه از حلال كه روزى او كرده ام و براى ادامه حيات محتاج آن است ؛
    6 - دشمنى دنيا، زيرا كه من دنيا را دشمن مى دارم ؛
    7 - دوستى نيكان و صالحان ، از آن روى كه من آنان را دوست دارم .(بحارالانوار ج 77، ص 30).
    1602 - علت عبادت
    عن فضل بن شاذان ، عن مولانا الرضا - عليه السلام - فى بيان علة العبادة
    فلم تعبدهم ؟ قيل لئلايكونوا ناسين لذكره و لاتاركين لادبه و لا لاهين عن امره و نهيه اذ كان فيه صلاحههم وقوامهم فلوتركوا بغير تعبد لطال عليهم الامد فقست قلوبهم
    حضرت رضا (ع ) در بيان تشريع عبادت فرمود: آنان را به عبادت دعوت كرد تا او را فراموش نكنند و از راه و رسم ادب الهى جدا نشوند و نسبت به دستورات و نواهى او بى تفاوت نگردند، زيرا خير و مايه حيات آنان ، در اين امور است و اگر از عبادت روى گردان شوند، با گذشت روزگار، دلهايشان سخت مى شود. (عيون الاخبار، ج 2، ص 102).
    1603 - مشخصات عبوديت
    قال على - عليه السلام -
    العبودية خمسة اشياء: خلاء البطن ، وقرائة القران ، وقيام الليل ، و التضرع عند الصبح و البكاء من خشية الله
    بندگى بر پنج ركن استوار است :
    1 - خالى ساختن شكم (ازحرام )
    2 - قرائت قرآن ؛
    3 - شب زنده دارى ؛
    4 - زارى و راز و نياز صبحگاهان ؛
    5 - گريه از خوف خدا؛ (مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 294).
    1604 - عابدترين مردم
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    من اتى بما افترض الله عليه ، فهوا من اعبد الناس
    كسى كه تكاليف واجبش را انجام دهد، از جمله عابدترين مردم است .(بحارالانوار، ج 77، ص 45).
    1605 - نخستين گام عبادت
    قال الرضا - عليه السلام -
    اول عبادة الله معرفته و اصل معرفة الله توحيده
    نخستين گام در عبادت حقيقى ، شناخت خداوند است واساس شناخت خدا، به يگانگى خواندن او است . (عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 12).
    1606 - عبادت غير مقبول
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ان لله ملكا ينادى على بيت المقدس كل ليلة : من اكل حراما لم يقبل الله منه صرفا و لاعدلا، و الصرف النافلة و العدل الفريضة
    خداوند را فرشته اى است بر فراز بيت المقدس كه هر شب بانگ برمى آورد: هر كس از طريق نامشروع و حرام امرار معاش كند خداوند از او صرف و عدلى نمى پذيرد (صرف اعمال مستحبى و عدل ، واجبات است ). (بحارالانوار، ج 103، ص 16).
    1607 - عبادت بى فايده
    قال على - عليه السلام -
    لاخير فى عبادة لاعلم فيها
    در عباداتى كه از روى فهم وآگاهى (نسبت به معبود و آنچه انجام مى دهد) صورت نگيرد خيرى نباشد (بحارالانوار، ج 78 ص 75).
    1608 - عبادت خدا و شيطان
    قال ابوعبدالله - عليه السلام -
    من اصعى الى ناطق فقد عبده فان كان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان كان الناطق عن ابليس فقد عبد ابليس
    هر كس به سخنى گوش فرا دهد، در قيد بندگى او درآمده است پس اگر گوينده ، سخن حق گويد، شنونده خداوند - تبارك و تعالى - را عبادت كرده است و چنانچه سخن غير الهى و شيطان گويد، او شيطان راعبادت و اطاعت كرده است . (بحارالانوار، ج 72، ص 268).
    1609 - عن پرستش پروردگار
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    يا على ان هذا الدين متين فاوعل فيه برفق ولاتبغض الى نفسك عبادة ربك
    اى على !همانا اين دين متين و استوار است با رفق و مدارا و ميل در آن گام بنه و پرستش پروردگار خويش را (با تحميل برخود) مبغوض خود مكن . (اصول كافى ، ج 3، ص ‍ 138).
    1610 - عبادت و يقين
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لاعبادة الا بيقين
    عبادت كمال نيابد، مگر اين كه از روى يقين باشد. (بحارالانوار، ج 77، ص 169).
    1611 - عبادت پنهان
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اعظم العبادة اجرا، اخفاها
    برترين عبادات از نظر پاداش ، پنهان ترين آن است . (بحارالانوار، ج 75، ص 251).
    1612 - عبادت و پيروى هوى
    قال على - عليه السلام -
    كيف يجد لذة العبادة من لايصوم عن الهوى
    كسى كه از دنباله روى هوى و هوس ابايى ندارد، چگونه مى تواند لذت عبادت را درك كند؟ (ميزان الحكمة ج 6، ص 27).
    1613 - عبادت كريمان
    قال الصادق - عليه السلام -
    ولكن اعبده حبا له - عزوجل - و تلك عبادة الكرام
    اما من او را به جهت دوست داشتن او عبادت مى كنم و اين عبادت ، عبادت كريمان است . (بحارالانوار، ج 70، ص 17).
    1614 - كنترل چشم
    عن النبى صلى الله عليه و آله - قال :
    النظر الى محاسن النساء سهم من سهام ابليس فمن تركه اذاقة الله طعم عبادة تسره
    نگاه كردن به زيبايى هاى زن (نامحرم ) تيرى از تيرهاى ابليس است هرگاه كسى از اين كار خوددارى كند، خداوند عبادت را در كام او شيرين كند كه او را شادمان سازد. (مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 554).
    1615 - نشاط شرط ورود به عبادت
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    لاتكرهوا الى انفسكم العبادة
    از روى بى ميلى به عبادت نپردازيد (كه در اين صورت از عبادت دل زده مى شويد) (اصول كافى ، ج 3، ص 129).
    1616 - فاطمه (س ) عابدترين مردم
    قال الحسن - عليه السلام -
    ما كان اعبد من فاطمة الزهراء - سلام الله عليها - كانت تقوم حتى تتورم قدماها
    عابدتر از فاطمه زهرا (س ) در دنيانبوده است . آن قدر به نماز مى ايستاد كه پاهايش ورم مى كرد. (بحارالانوار، ج 43، ص 75).
    1617 - شناخت شيعه از طريق عبادت
    عن الامام السجاد - عليه السلام - قال :
    انما شيعتنا يعرفون بعبادتهم المسبحون اذا سكت الناس ، و المصلون اذا نام الناس و المحزنون اذا فرح الناس ، يعرفون بالزهد و كلامهم الرحمة و تشاغلهم بالجنة
    شيعيان ما به راه عبادت شناخته مى شوند هنگامى كه ديگران خاموشند، آنان به ذكر و تسبيح خداوند مشغول هستند (و آنگاه كه ديگران در خوابند آنان به نماز مى پردازند و چون ديگران (بر اثر سرگرمى به دنيا) شادمانند، اينان اندوهگين هستند شيعيان ، با زهد شناخته مى شوند، گفتارشان رحمت است و دل مشغولى آنان ، بهشت است . (نورالثقلين ، ج 3، ص ‍ 94).
    1618 - باطن زندگى
    قال الصادق - عليه السلام -
    العبودية جوهرة كنههاالربوبية فما فقد من العبودية وجدالربوبية و ما خفى من الربوبية اصيب فى العبودية
    بندگى گوهرى است كه ماهيت آن ربوبيت است پس هرچه از بندگى به دست نيامده باشد، در ربوبيت يافته مى شود و هرچه از ربوبيت پوشيده و پنهان باشد، در بندگى حاصل مى گردد. (مصباح الشريعة ،(( فى حقيقة العبودية 9 باب 100)).
    1619 - نگاه نامشروع
    عن النبى -صلى الله عليه وآله -
    النظر الى محاسن النساء سهم من سهام ابليس فمن تركه اذاقه الله طعم عبادة تسره
    نگاه كرن به زينتهاى زن (اعضاى بدن زن كه موجب تحريك مى شود) تيرى از تيرهاى شيطان است پس كسى كه اين عمل (نگاه كردن ) را ترك كند، خداوند لذت عبادات را به وى بچشاند در نتيجه سرمست و خوشحال گردد. (مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 554).
    فصل بيست و ششم : اركان نماز :نيت
    آيات :
    149 - نيت خالص در نماز
    قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين ، لاشريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين
    بگو همانا نماز و تمام عبادات و زندگى و مرگ همه براى خداوند پروردگار جهانيان است شريكى براى او نيست و به همين دستور يافته ام و من نخستين مسلمان هستم . (سوره انعام ، آيه 162 و 163).
    150 - نيت پاك و خالصانه بندگان واقعى
    انى وجهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين
    (ابراهيم گفت ) من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده ، من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم . (سوره انعام ، آيه 79).
    151 - آگاهى خداوند از تمام نيت ها
    ان الله عليم بذات الصدور
    همانا خداوند از (اسرار) درون سينه ها آگاه است . (سوره آل عمران ، آيه 119).
    احاديث :
    1620 - نيت ، اساس اعمال
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    انما الاعمال بالبنيات
    همانا كارها بر اساس نيت ها است . (بحارالانوار، ج 81، ص 381).
    1621 - نيت براى تمامى كارها
    قال الصادق - عليه السلام -
    لابد للعبد من خالص النية فى كل حركة و سكون لانه اذا لم يكن هذا المعنى يكون غافلا
    براى بنده لازم است كه در همه اعمال و عبادات و درهر حركت و سكونى نيت خالصانه داشته باشد زيرا اگر چنين نباشد، آن بنده جزء غافلين به حساب مى آيد. (ميزان الحكمة ، ج 10، ص 285).
    1622 - اهميت نيت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    انما لكن امرء مانوى فمن كان هجرته الى الله و رسوله فهجرته الى الله و رسوله و من كان هجرته الى دنيا يصيبها او امرئة ينكحها فهجرته الى ما هاجر اليه
    همانا براى هر كس همان چيزى است كه نيت كرده ، پس هركس نيتش از هجرت خدا و رسول باشد، اجر و مزدش بر خدا و رسول است و هر كس نيتش از هجرت ، رسيدن به دنيا يا ازدواج با زنى باشد، بهره اش همان است كه به سوى او هجرت كرده است . (مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 90).
    1623 - سئل ابوعبدالله - عليه السلام -
    ماالعبادة ؟ فقال حسن النبية بالطاعة من الوجه الذى يطاع الله منه
    از امام جعفر صادق - عليه السلام - پرسيدند: حقيقت عبادت چيست ؟ فرمود: نيت خوب داشتن به اطاعت و بندگى دركار و جهتى كه خداوند اطاعت و بندگى مى شود. (ميزان الحكمة ، ج 10، ص 287).
    1624 - نيت در عمل
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    لاعمل الابالنبية
    عملى نباشد، جزبه نيت (بحارالانوار، ج 84، ص 371).
    1625 - نيت صادق در عمل
    قال على - عليه السلام -
    صلاح العمل بقدر صلاح النية و قال ايضا: افضل العمل النية الصادقة
    صالح بودن عمل به صلاحيت نيت آن است و نيز فرمود: بهترين عمل ، نيت صادق و خالص در عمل است .(ميزان الحكمة ، ج 10، ص 287).
    1626 - نيت براى نماز شب
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان العبد لينوى من نهاره ان يصلى بالليل فتغلبه عينه فيثبت الله له صلاته و يكتب نفسه تسبيحا و يجعل نومه عليه صدقة
    گاهى مؤ منى در روز تصميم مى گيرد كه در شب نماز شب بخواند، ولى خوابش مى برد و موفق به خواندن نماز شب نميشود خداوند به دليل همان نيت و قصدش براى او اجر نماز شب را ثبت مى فرمايد و براى نفس هايش ثواب تسبيح و براى خوابش ثواب صدقه مى دهد. (ميزان الحكمة ، ج 10، ص 280).
    1627 - نيت از فرايض نماز است
    قال الصادق - عليه السلام -
    فرائض الصلاة سبع : الوثت ، الطهور، و التوجه ، و القبله ، و الركوع و السجود، و الدعاء
    فرايض نماز بر هفت قسم است : وقت ، طهارت ، نيت ، قبله ، ركوع ، سجود و دعا (در قنوت ) (بحارالانوار، ج 85، ص 197).
    1628 - نيت روح عمل است
    قال الصادق - عليه السلام -
    و النية افضل من العمل الا و ان النية هى العمل (ثم تلى قوله تعالى :) قل كل يعمل على شاكلته يعنى على نيته
    نيت عمل از خود عمل برتر است ، آگاه باشيد كه نيت ، اصل و روح عمل است . (سپس اين آيه را تلاوت فرمود:)(( بگو هركس بر طبق شاكله خود عمل مى كند)) يعنى بر طبق نيت و قصد خود. (ميزان الحكمه ، ج 10، ص 271).
    1629 - نيت وقصد الهى
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    يا اباذر! ليكن لك فى كل شى ء نية حتى فى النوم و الاكل
    اى ابوذر ! بايد تو را در هر كارى نيت و قصدى باشد، حتى در خواب و خوراك . (ميزان الحكمه ج 10، ص 285).
    1630 - پاداش نيت خالص
    سئل الصادق - عليه السلام -
    كيف تكون النية خيرا من العمل ؟ قال : لان العمل ربما كان رياء للمخلوقين و النية خالصة لرب العالمين ؛
    از امام صادق - عليه السلام - سؤ ال شد: چگونه نيت از عمل برتر است ؟ فرمود: در عمل ممكن است ريا باشد، ولى نيت امرى است خالص براى خداوند. (بحارالانوار، ج 15، ص ‍ 3).
    1631 - نيت اهل بهشت و جهنم
    قال الصادق - عليه السلام -
    انما خلد اهل النار فى النار لان نياتهم كانت فى الدنيا لو خلدوا فيها ان يعصوا الله ابدا فبالنيات خلد هولاء و هولاء
    اهل جهنم براى هميشه در دوزخ جاى دارند، چون نيت و قصدشان اين بودكه اگر براى هميشه در دنيا باشند، معصيت كنند و اهل بهشت هميشگى هستند، چون قصد آنان اطاعت و بندگى در دنيا براى هميشه بود، پس هر دو گروه به شكل قصد و نيت شان جاودان گشته اند.
    1632 - محشور با نيت در قيامت
    قال الصادق - عليه السلام -
    ان الله يحشر الناس على نياتهم يوم القيامة
    به درستى كه خداوند، مردم را در روز قيامت به شكل و شمايل نياتشان محشور مى كند. (ميزان الحكمة ، ج 10، ص 272).
    1633 - نيت براى نماز
    قال الباقر - عليه السلام -
    لاينبغى للرجل ان يدخل فى صلاة حتى ينويها و من صلى فكانت نيته الصلاة لم يدخل فيها غيرها قبلت منه اذا كانت ظاهرة و باطنة
    سزاوار نيست كه شخصى واردنماز شود، مگر با نيت ، و كسى كه همراه با نيت مشغول نماز شده و نيتى جز نماز ندارد، نماز او قبول است ، در صورتى كه ظاهر و باطن نمازش براى خدا باشد. (بحارالانوار، ج 84، ص 377).
    1634 - بهترين ذخيره ها
    قالى على - عليه السلام -
    افضل الذخائر حسن الضمائر
    برترين ذخيره ها، نيكويى نيت و صفات ملكات است . (غرر الحكم ، ج 2، حديث 3524).
    1635 - نيت نيكو و پاداش آن
    قال على - عليه السلام -
    احسان النية يوجب المثوبة
    نيكو كردن نيت (وقصدكارهاى خوب ) موجب ثواب خواهد شد.(غرر الحكم ، ج 2، ص 1265).
    1636 - توفيق در كارها
    قال على - عليه السلام -
    فى الاخلاص النيات نجاح الامور
    در خالص گردانيدن نيت ها پيروزى و موفقيت در كارها است .(غرر الحكم ، ج 2، حديث 6510).
    1637 - اثر نيت خالص
    قال على - عليه السلام -
    لو خلصت النيات لزكت الاعمال
    اگر نيت ها خالص شوند عمل ها پاكيزه خواهند شد. (غرر الحكم ، ج 2، حديث 7578).
    1638 - عمل بدون نيت
    قال على - عليه السلام -
    لاعمل لمن لانية له
    عملى نيست براى كسى كه او نيتى نيست . (غررالحكم ، ج 2، حديث 10771).
    1639 - نيت شرط اساسى نماز
    فقه الرضا - عليه السلام - سئل بعض العلما من ال محمد - عليهم السلام : فقيل له : جعلت فداك ما معنى الصلوة فى الحقيقة ؟ قال : صلة الله للعبد بالرحمة و طلب الوصال الى الله من العبد اذا كان يدخل بالنية ويكبر بالتعظيم و الاجلال ويقرء يالتريل و يركع بالخشوع ويرفع بالتواضع ويسجد بالذل و الخضوع ويتشهد بالاخلاص مع الامل و يسلم بالرحمة و الرغبة و ينصرف بالخوف و الرجاء فاذا فعل اداها بالحقيقة
    از امام رضا (ع ) سوال شد: فدايت شوم معناى حقيقى نماز چيست ؟ امام فرمود: نماز صله و موهبتى است از طرف خداوند مهربان براى بنده از راه رحمت و عنايت و نماز مطالبه وصال و تقرب بنده به سوى خداوند است وقتيكه با نيت داخل نماز گرديدو با تعظيم و اجلال هرچه بيشتر براى خداوند تكبير گفت و با ترتيل قرائت كردو با خشوع ركوع كرد و با تواضع از ركوع بلند شد و با ذلت و خضوع سر به سجد گذاشت و با اخلاص و آرزو تشهد خواند، سپس نمازش را با رغبتى تمام و با اميد به رحمت واسعه الهى سلام داد و به پايان رساند در حالى كه بين خوف و رجا باشد، (چون نمى داند كه آيا نمازش مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته يا خير؟) پس هرگاه چنين نمازى را به جاى آورد، رعايت مسائل ياد شده را نموده ، نمازى با حقيقت به جاى آورده است . (بحارالانوار، ج 84، ص 246، مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 264).
    فصل بيست و هفتم : اركان نماز: قبله
    آيات :
    153 - تغيير قبله
    سيقول السفهاء من الناس ما وليهم عن قبلتهم التى كانوا عليها قل لله المشرق و المغرب يهدى من يشاء الى صراط مستقيم
    به زودى سبك مغزان از مردم مى گويند: چه چيز آنها را (مسلمانان را) از قبله اى كه بر آن بودند باز گردانيد؟ بگو مشرق و مغرب از آن خدا است ، هركس رابخواهد به راه راست هدايت مى كند. (سوره بقره ، آيه 142).
    153 - فلسفه و اسرار تغيير قبله
    وكذلك جعلناكم امة و سطا لتكونوا شهدا على الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا و ما جعلنا القبلة التى كنت عليها الا لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب على عقيبة و ان كانت لكبيرة الا على الذين هدى الله و ما كان الله ليضع ايمانكم ان الله بالناس لرؤ ف رحيم :
    همان گونه (كه قبله شمايك قبله ميانه است ) شما رانيز امت ميانه اى قرار داديم (كه در حد اعتدال ، كه ميان افراط و تفريط است ) تا گواه بر مردم باشيدو پيامبر هم گواه بر شما و آن قبله اى راكه قبلا بر آن بودى ، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى از پيامبر پيروى مى كنند، از آنها كه به جاهليت باز مى گردند، مشخص شوند؛ اگر چه اين جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده دشوار بود (اين را نيز بدانيدكه نمازهاى شما در برابر قبله سابق صحيح بوده ) و خدا هرگز ايمان (نماز) شما را ضايع نمى گرداند، زيرا خداوند نسبت به مردم رحيم مهربان است . (سوره بقره آيه 143).
    154 - همه جا روبه سوى كعبه كنيد
    قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضيها فول وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره و ان الذين اوتوا الكتاب ليعلمون انه الحق من ربهم و ماالله بغافل عما يعملون
    نگاهاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نمايى ) مى بينيم ، اكنون تو را به سوى قبله اى كه از آن خشنود باشى ، باز مى گردانيم ، روى خود را به جانب مسجدالحرام كن و هرجا باشيد كه روى خود را به جانب آن بگردانيد و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده است ، به خوبى مى دانند كه اين فرمان حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده (و در كتابهاى خود خوانده اند كه پيغمبر اسلام به سوى دو قبله نماز مى گزارد) و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن آيات ) غافل نيست . (سوره بقره آيه 144).
    155 - قبله براى هر قومى
    ولكل وجهة هو موليها
    و هر طايفه اى قبله اى دارد كه خداوند آن را تعيين كرده است . (سوره بقره ، آيه 148).
    156 - به سمت قبله نماز بخوانيد
    ومن حيث خرجت فول وجهك شطر المسجد الحرام و انه الحق من ربك و ماالله بغافل عما تعملون
    از هر جا (و از هر شهر نقطه اى ) خارج شدى (به هنگام نماز) روزى خود را به جانب مسجدالحرام كن ، اين دستور حقى است از طرف پروردگار تو و خداوند از كردار شما غافل نيست .(سوره بقره آيه 149).
    157 - فلسفه قبله
    ولله المشرق و المغرب فاينما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع عليم
    مشرق و مغرب از آن خداوند است و به هر سو روى كنيد خدا آنجا است ، به درستى كه خداوند بى نياز و دانا است . (سوره بقره ، آيه 115).
    158 - روكردن به قبله در هر عبادت
    قل امر ربى بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين كما بداءكم تعودون
    بگو اى رسول ما پروردگار من شما را به عدل و درستى امر كرده و نيز فرموده كه در هر عبادت روى به حضرت او آريد و خدا را از سر اخلاص بخوانيد كه چنان كه شما را در اول بيافريدت ديگر بار به سويش باز آييد. (سوره اعراف ، آيه 29).
    159 - دستور خداوند به موسى (ع )
    و اوحينا الى موسى و اخيه ان تبوء القومكما بمصر بيوتا و اجعلوا بيوتكم قبلة اقيموا الصلوة و بشرالمؤ منين
    و به موسى و برادرانش وحى كرديم كه براى قوم خويش خانه هايى را در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانه هايتان را مقابل يكديگر (و متمركز) قرار دهيد و نماز را برپا داريد و به مؤ منان بشارت ده (كه سرانجام پيروز مى شويد.) (سوره يونس ، آيه 87).
    احاديث :
    1640 - نماز روبه قبله
    قال ابوعبدالله - عليه السلام - فى قوله تعالى :
    فاينما تولوا فثم وجه الله هذا فى النوافل خاصة فى حال السفر فاما الفرائض فلابد فيها من استقبال القبلة
    امام صادق (ع ) در تفسير آيه (( به هر جهت كه روى كنيدت همان جهت وجه الله است )) فرمود: اين مطلب درباره نمازهاى مستحبى و در هنگام سفر است اما نمازهاى واجب حتما بايد روبه قبله خوانده شود. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 243).
    1641 - قبله و نمازگزار
    قال الباقر - عليه السلام -
    اذا استقبل المصلى القبلة استقبل الرحمان بوجهه لااله غيره
    آن گه كه نمازگزار روى به قبله مى ايستد، روى به آن خدايى ايستاده است كه جز او خدايى نيست .(ميزان الحكمة ، ج 5، ص 376)
    1642 - قبله آداب و حال آن
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا استقبلت القبلة فانس من الدنيا و ما فيها و الخلق و ما هم فيه و استفرغ عن كل شاغل يشغلك عن الله و عاين بسرك عظمة الله و اذكر و قوفك بين يديه يوم تبلو اكل نفس ما استلفت و ردوا الى الله موليهم الحق وقف على قدم الخوف و الرجاء
    هرگاه براى نمازى روبه قبله ايستادى ، از دنيا و آنچه در آن است و مردم و آنچه در آنند ماءيوس باش ، و قبلت را از هرچيز كه تو را از خدا غافل مى كند خالى كن ، و با چشم دل عظمت خدا را نظاره كن و به ياد ايستادنت در محكمه خدا در قيامت باش ؛ روزى كه هر كس آنچه از پيش فرستاده مى يابدو همه به سوى خداوند كه سرپرست و صاحب اختيار همه است بازگردانده مى شوند و بايست با ترس و اميد (كه از گناهان و عذاب الهى بترسى و در عين حال اميدوار به فضل و رحمت خدا باشى ) (مستدرك الوسائل ج 4، ص 95، باب افعال الصلاة ).
    1643 - حكم عكس و تنديس در قبله
    محمد بن مسلم قال : ساءلت احدهما عن التماثيل فى البيت فقال :
    لاباءس اذا كانت عن يمينك و عن شالك و عن خلفك او تحت رجلك و ان كانت فى القبلة فالق عليها ثوبا
    محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق (ع ) يا امام باقر (ع ) پرسيدم : اگر در خانه اى كه تنديش و عكس وجود داشته باشد مى توان در آن خانه نماز خواند؟ آن حضرت فرمود: اگرعكس طرف راست يا چپ ياپشت سر يا زير پا باشند، اشكال ندارد و اگر طرف قبله بود، پارچه اى رويش بينداز و نماز بخوان . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 462).
    1644 - وجوب قبله در نماز
    قال الباقر - عليه السلام -
    عن الفرض فى الصلاة ، الوقت و الطهور و القبلة و التوجة و الركوع و السجود و الدعاء
    آنچه كه در نماز واجب مى شود، عبارت است از: 1 - وقت نماز2 - طهارت ، 3 - قبله ، 4 - توجه داشتن 5 - ركوع ، 6 - سجود، 7 - دعا (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 80).
    1645 - قبله به سمت كعبه
    قال الصادق - عليه السلام -
    البيت قبلة لاهل المسجد و المسجد قبلة لاهل الحرم و الحرم قبلة للناس جميعا
    خانه كعبه ، قبله كسانى كه در مسجدالحرام هستند، و مسجدالحرام ، قبله كسانى است كه در حرم اند و حرم ، قبله همه مردم روى زمين است . (اصول وافى ، ج 7، ص 542).
    1646 - روى برگرداندن از قبله
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اما يخاف الذى يحول وجهه فى الصلاة ان يحول الله وجهه وجه حمار
    آيا آن كس كه در نماز صورتش را از قبله برمى گرداند نمى ترسد از اين كه خداوند او رامسخ نمايدو صورتش را مبدل به صورت حمار كند. (المحجة البيضاء، ج 1، ص ‍ 382).
    1674 - سجده به سمت قبله
    قال الباقر - عليه السلام -
    اذا قراءت السجدة و انت جالس فاسجد متوجها الى القبلة و اذا قراءتها و انت راكب فاسجد حيث توجهت فان رسول الله -صلى الله عليه وآله - كان يصلى على راحلته و هو متوجه الى المدين بعد انصرافه من مكة يعنى النافلة قال : و فى ذلك قول الله فاءينما تولوا فثم وجه الله
    هنگامى كه در حالت نشسته آيه سجده خواندى ، روبه قبله سجده را به جاى آر و وقتى سوار بر مركب آيه را مى خوانى به هر سويى كه راه مى روى سجده كن ، زيرا رسول خدا (ص ) سوار بر شتر هنگامى كه از مكه به سوى مدينه مى رفت ، نماز نافله گزارد همچنين امام باقر (ع ) فرمود: آيه (( فاينما تولوا فثم وجه الله )) در اين باره نازل گشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 175).
    1648 - قبله از فرايض نماز
    قال على - عليه السلام -
    و فرض عليكم حج بيته الحرام الذى جعله قبلة للانام
    و (خداوند) حج بيت حرام خود را با شما واجب كرد، بيتى كه آن را قبله مردم قرار دارد. (نهج البلاغه ، خطبه 1 - 50).
    فصل بيست و هشتم : اركان نماز: قيام
    آيات :
    160 - قيام براى عبادت
    الذى يريك حين تقوم ، و تقبلك فى الساجدين
    همان كسى كه تو را به هنگامى كه (براى عبادت ) برمى خيزى مى بيند و حركت تو را در ميان سجده كنندگان مشاهده مى كند. (سوره شعراء، آيات 218 و 219).
    161 - قيام با خضوع
    حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى وقوموا لله قانتين
    در انجام همه نمازها و نماز ميانى (ظهر) كوشش و مواظبت كنيد، در حال عبادت و خضوع كنان براى خدا به پا خيزيد. (سوره بقره ، آيه 238).
    احاديث
    1649 - براى نماز برخيز!
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    قم فصل فان فى الصلوة شفاء
    برخيز نماز به جاى آورد ! پس همانا در نماز شفا است . (جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص 28).
    1650 - نظر خداوند به نمازگزار
    قال الباقر - عليه السلام -
    المرء المسلم باذن الله - عزوجل - مادام فى الصلوة لم يزل الله - عزوجل - ينظر اليه حتى يفرغ من صلاته
    فرد مسلمان تا هنگامى كه به نماز ايستاده ، خداوند نظر مرحمتش را از او قطع نخواهد كرد و انوارالهى شامل اوست تا وقتى كه انسان از نمازش فارغ گردد. (بحارالانوار، ج 82، ص ‍ 227).
    1651 - حسادت شيطان بر نمازگزار
    قال على - عليه السلام -
    اذا قام الرجل الى الصلاة اليه ابليس ينظر اليه حسدا لما يرى من رحمة الله التى تغشاه
    هنگامى كه كسى به نماز برمى خيزد، شيطان مى آيد و به نظر حسادت به او نگاه مى كند زيرا مى بيند كه رحمت خدا او را فراگرفته است . (بحارالانوار، ج 82، ص 207).
    1652 - نزول رحمت الهى هنگام قيام
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا قام المصلى الى الصلاة ، نزلت عليه الرحمة من اعنان السماء الى اعنان الارض و حفت به الملائكة و ناداه ملك لو يعلم هذا المصلى مافى الصلاة ما انفتل
    هنگامى كه انسان به نماز ايستاد، رحمت خداوند از آسمان بر او نازل مى شود و ملائكه اطرافش را احاطه مى كنندو فرشته اى گويد: اگر اين نمازگزار ارزش نماز را مى دانست هيچ گاه از نماز منصرف نمى شد. (اصول كافى ، ج 3، ص 265).
    1653 - نماز تنها قيام و قعود نيست
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    ليست الصلاة قيامك وقعودك انما الصلاة اخلاصك و ان تريد بهاالله وحده
    نماز برخاستن و نشستن تو نيست ، بلكه بايد آن را خالصانه انجام دهى و تنها خشنودى خداوند را بخواهى . (اصول وافى ، ج 2، ص 109، شرح نهج البلاغه ج 1، ص ‍ 325).
    1654 - حق نماز
    قال زين العابدين - عليه السلام -
    و حق الصلاة ان تعلم انها وفادة الى الله - عزوجل - و انت فيها قائم بين يدى الله - عزوجل - فاذا علمت ذلك قمت مقام العبد الدليل الحقير الراغب الراهب الراجى الخائف المسكين المتضرع المعظم لمن كان بين يديه بالسكون و الوقار تقبل عليها بقلبك وتقيمها بحدودها و حقوقها
    وحق نماز اين است كه بدانى آن هجرتى است به سوى خداوند - عزوجل - و تو در حال نماز در مقابل خداوند گرانقدر وشكوهمند ايستاده اى هنگامى كه اين را دانستى ، در جايگاه بنده خوار كوچك مشتاق نگران اميدوار ترسان بيچاره اى قرار مى گيرى كه آن را كه در برابرش ايستاده اى ، بزرگ و با آرامش و هيبت دانسته ، عظمت او را پاس ميدارى و با قلبت به نماز روى آورده و باتمام حد و مرزها و حقوق لازم برپا مى دارى . (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 396 بحارالانوار، ج 74، ص 4).
    1655 - حرام شدن آتش
    قال الباقر - عليه السلام -
    فما من مؤ من يوافق تلك الساعة ان يكون ساجدا او راكعا او قائما الا حرم الله جسده على النار
    هيچ مؤ منى نيست كه در چنين وقت نماز در حال سجود و يا ركوع يا قيام باشد، مگر اين كه خدا جسمش را بر آتش حرام كرده است . (جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص ‍ 27).
    1656 - صلوات در قيام
    قال الباقر - عليه السلام -
    من قال فى ركوعه وسجوده و قيامه اللهم صلى على محمد و آله محد كتب الله له ذلك بمثل الركوع و السجود و القيام
    هركسى در ركوع وسجود وقيام خود بگويد: (( اللهم صل على محمد و آل محمد)) خدا ثواب آن را مانند ثواب در ركوع و سجود و قيام براى او مى نويسد. (ثواب الاعمال ، ص ‍ 61).
    1657 - قيام فرشتگان
    قال على - عليه السلام -
    من صلى باذان واقامة صلى خلفه من الملائكه لايرى طرفاه و من صلى باقامة صلى خلفه ملك
    هركس نمازش را با اذان واقامه بخواند، صفى از فرشتگان پشت سر او به نماز مى ايستند كه دو طرف آن صف ديده نمى شوند و هركس كه نمازخود را با اقامه تنها بخواند يك فرشته پشت سر او نماز مى گزارد. (ثواب الاعمال ، ص 58).
    1658 - قيام امام سجاد - عليه السلام -
    عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
    كان ابى يقول كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة كانه ساق شجر لايتحرك مه شى ء الا ما حركت الريح منه
    امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ايستاد، گويى شاخه درخت بود كه جز آنچه باد از او به حركت درآورد چيزى از او تكان نخورد. (فروع كافى ، ج 3، ص 300، حديث 4).
    1659 - توجه به خداوند به نمازگزار هنگام قيام
    قال الباقر - عليه السلام -
    انما مثل الصلاة لصاحبها، كمثل رجل دخل على ذى سلطان فانصت له حتى فرغ من حاجته ، و كذلك المرء المسلم باءذن الله - عزوجل - مادام فى الصلاة لم يزل الله - عزوجل - ينظر اليه حتى يفرغ من صلاته
    همانا مثل نماز براى نمازگزار، مثل مردى است كه بر ذى سلطانى وارد گردد و اظهار حاجت كند؛ پس آن شخص توانمند، ساكت و آماده استماع صاحب حاجت گردد، تا اين كه از درخواستش فارغ شود، همچنين است نمازگزار مسلمان تا هنگامى كه به نماز ايستاده ، خداوند نظر مرحمتش را از او قطع نخواهد كرد و انوار الهى شامل اوست تاوقتى كه از نمازش ‍ فارغ گردد. (بحارالانوار، ج 82، ص 231).
    1660 - دعا به هنگام نماز
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا قمت الى الصلوة فقل اللهم انى اقدم اليك محمدا -صلى الله عليه وآله - بين يدى حاجتى و اتوجه به اليك فاجعلنى به وجيها عندك فى الدنيا و الاخرة و من المقربين و اجعل صلوتى به مقبولة و ذنبى به مغفورا و دعائى به مستجابا انك انت الغفور الرحيم
    هرگاه به نماز ايستادى بگو: خدايا! محمد - پيامبرت - را نزد تو شفيع قرار مى دهم به واسطه او روى به تو مى آورم ، حاجت خود مى طلبم پس مرا به حرمت او در دنيا و آخرت وگناهم راببخشاى و دعايم را مستجاب فرما؛ زيرا تو آمرزنده و مهربانى . (اصول وافى ، ج 8، ص 635).
    1661 - اداى نماز به هر صورت
    قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
    اذا لم يستطع الرجل ان يصلى قائما فليصل مستلقيا ناصبا رجليه حيال القبلة يومى ايماء
    هرگه شخصى قادر نيست ايستاده نماز بخواند، بايدنشسته بخواند و اگر نشسته هم قادر نيست ، به پشت بخوابد و پاهايش را به سمت قبله بكشد و براى ركوع و سجودش اشاره كند (با سر يا چشم و ابرو). (بحارالانوار، ج 84، ص 334).
    1662 - گفتن ذكر هنگام بلند شدن
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا قمت من السجود قلت : اللهم بحولك و قوتك اقوم و اقعد و اركع و اسجد
    هنگامى كه از سجده برخاستى (و خواستى قيام كنى ) بگو: (( اللهم بحولك و قوتك اقوم و اقعد و اركع و اسجد)) (بحارالانوار، ج 85، ص 183).
    1663 - ذكر برخاستن براى قيام
    قال الصادق - عليه السلام -
    اذا قمت من الركعة فاعتمد على كفيك ، و قل : بحول الله و قوته اقوم و اقعد فان عليا - عليه السلام - كان يفعل ذلك
    هنگامى كه پس از انجام ركعتى از نماز برمى خيزى ، بر دو دست تكيه كن و بگو: (( بحول الله وقوته اقوم و اقعد)) زيرا على - عليه السلام - چنين مى كرد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 183).
    1664 - ايستادن باآرامش و وقار
    قال الرضا - عليه السلام -
    فاذا اردت ان تقوم الى الصلوة فلا تقم اليها متكاسلا و لا متناعسا ولا مستعجلا و لا متاهيا ولكن تاءتيها على السكون و الوقار و التؤ ده
    چون خواستى به نماز بايستى ، با حال كسالت ، خواب آلودگى ، شتاب و لهو و بازى مايست ، بلكه با آرامش و وقار نماز را به جاى آور. مستدرك الوسائل ، ج 4، ص 87، باب افعال الصلاة ، ح 7)
    1665 - گذاشتن دستها برزمين بعد از تشهد
    سؤ ل ابوعبدالله - عليه السلام -
    لاى علة توضع اليدان الى الارض فى السجود قبل الركعتين ؟ قال : لان اليدين بهما مفتاح الصلاة
    از امام صادق (ع ) سوال شد: چرادستها (پس از تشهد)پيش از دو ركعت (دوم ) بر زمين گذاشته مى شود؟ فرمود: چون مفتاح و كليدنماز دستها هستند (و درتكبيرة الاحرام بالا مى روند). (بحارالانوار، ج 85، ص 184).
    1666 - آداب قيام
    عن ابى الحسن موسى - عليه السلام -
    انه كان اذارفع راءسه فى صلاته من السجدة الاخيرة جلس جلسة ثم نهض للقيام و بادر بركبتيه من الارض قبل يديه ، و اذا سجد بادربهما الارض قبل ركبتيه
    هنگامى كه امام كاظم (ع ) سر از سجده دوم برميداشت ، كمى مى نشست و بعد قيام مى كرد (و يكسره از سجده قيام نمى كرد) و پيش از دستها، زانوها را از زمين برميداشت وهنگامى كه به سجده مى رفت ، دستها راپيش از زانوها بر زمين مى گذاشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 162).

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/