صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: تأثیر شعر فارسی در غرب، آن ماری شیمل

  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    تأثیر شعر فارسی در غرب، آن ماری شیمل

    دنیای مغرب‌زمین چگونه به شعر فارسی رغبت و علاقه پیدا كرد؟ نخستین رویارویی جهان اسلام با اروپا در دوره جنگهای صلیبی رخ داد، ولی در همان زمان تحقیقات و علوم اسلامی از طریق اسپانیا– كه از سال 93ه‍.ق (711م) ضمیمه امپراتوری اسلامی شده بود– به اروپا راه یافت. به گفته یوزف گورس: «گرده گلهای جنوب با وزش باد به مشرق رهسپار شد... و گلها، همچنان كه قبلاً مردمان از شمال به جنوب سرازیر شده بودند، از جنوب به شمال روان گردیدند»؛ یعنی افسانه‌ها، شعر و قصه‌ها از دنیای اسلام وارد سنت ادبی اروپای قرون وسطی شدند و جزء آن گردیدند و علاقه‌ای خاص به مشرق‌زمین، سرزمینهای رازآمیز، خطرناك و فریبای مسلمانان، پیدا شد كه در بسیاری از داستانها و قصه‌های سده‌های میانه انعكاس یافته است.


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    قرآن برای نخستین بار در 1143م. به زبان لاتین ترجمه شد؛ اما قرنها پیش از آنكه به بررسی كمتر خصمانه كتاب مقدس مسلمانان پرداخته شود، گذشت. پس از آنكه جنگهای صلیبی به شكست انجامید، قدرتهای مسیحی امیدوار بودند كه شاید مغولان قدرت آن را داشته باشند كه مسلمانان را سركوب كنند، اما این آرزو برآورده نشد، هر چند اقدامات مردانی چون ماركوپولو و روبروك در این زمینه به پدید آمدن سفرنامه‌های دل‌انگیزی انجامید كه به اروپاییان رخصت می‌داد نظری به دنیای شگفت‌انگیز مشرق بیفكنند.


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    دومین رویارویی اروپاییان با دنیای اسلام، باز پس از یك مقابله نظامی در قرن دهم/ شانزدهم و یازدهم/هفدهم، بعد از آنكه دولت توسعه طلب عثمانی وین را در 1529 محاصره كرد، رخ نمود. تكانی كه از این حادثه بر پیكر غرب افتاد موجب طغیان احساسات ضدتركی، یعنی در واقع ضد اسلامی، شد و این احساس در ادبیات عامیانه انعكاس یافت، چنانكه «ترك‌نامه» های آلمانی و اتریشی فوق‌العاده عامیانه و لبریز از نفرت و دشمنی است و نمایشنامه‌های تركی لوهنشاین، تركان را به صورت پست‌ترین مردم قابل تصور در روی زمین نشان می‌دهد. در همان دوره، سیاحان و جهانگردان از اروپا وارد دنیای جدیدی شدند، یعنی جهان ایرانی، آنجا كه شاه اسماعیل صفوی (یا به گفته منابع غربی و عربی: صوفی) مذهب شیعه دوازده امامی را در سال 907/1501 دین رسمی مملكت قرار داده بود.



    اسماعیل صفوی دشمن خونین تركان عثمانی بود، تركانی كه در جنگ چالدران در 920/1514 سپاهیان او را در هم شكسته بودند و از این رو، متحد بالقوه قدرتهای اروپایی علیه عثمانیها به نظر می‌رسید. دهه‌های پی‌درپی، جهانگردان اروپایی از ایران دیدار كردند و درباره سفرهای خود سفرنامه‌ها نوشتند و از شكوه اصفهان و بعداً بارگاه شاه عباس گزارشها دادند. سفرنامه‌های پزشك آلمانی انگلبرت كامپفر و سیاحان اروپایی چون شارون، تاورنیه و برنیه و جهانگرد ایتالیایی پیترو دلاواله، توده و عامه مردم اروپا را از تحولات ایران آگاه ساختند و از این راه، علاقه‌مندی بیشتری نسبت به دولت صفویه ایجاد كردند. این علاقه‌مندی در آلمان بیشتر از همه جای دیگر بود و یكی از امیران كوچك بی‌شمار آلمان، فرمانروای امیرنشین كوچك «شلسویك.هولشتاین»، گوتورپ، یك گروه سی و چهار نفری را در ششم نوامبر 1633 برای استقرار روابط تجاری و سیاسی به دربار پادشاه ایران فرستاد. گرچه این اقدام با شكست مواجه شد، اما ثمرات زیادی در سطح معنوی– اما نه مادی– به بار آورد.
    یك سال بعد از گسیل این هیات، یك دیپلمات فرانسوی به نام دوریه، نخستین ترجمه فرانسوی گلستان سعدی را منتشر ساخت و ترجمه آلمانی همین اثر را از زبان فارسی می‌توان مهم‌ترین نتایج سفر هیات نمایندگان شلسویك.هولشتاین شمرد. شخصیت برجسته این هیات، آدم اولئاریوس بود، كه شرح رویدادها و ماجراهای بی‌شمار یا مصیبتهای فراوان این سفر طولانی و مشقت‌بار را در كتاب خود به نام Reyssbeschreiburg(1647) Neue Orientalische نگاشت. رفیق همراه او، پاول فلمینگ، نیز كه شاعر آلمانی خوبی بود، بعضی از این ماجراها را به شعر با طراوت آلمانی به نظم كشید. پس از آن، اولئاریوس در 1653 به ترجمه گلستان سعدی به زبان آلمانی دست یازید و در آن، مترجم لاف زد كه: «از این پس مرا پارسی- آلمانی خواهند نامید» و حال آنكه فلمینگ با نخوتی كه موجه می‌نمود، مدعی بود كه: «ما را سپاس باید داشت كه فارسی را وارد كشور هولشتاین كردیم.» این سخن البته بسیار محجوبانه است، زیرا در حقیقت گلستان هرجا ادبیات آلمانی شكوفا می شد با آغوش باز استقبال می‌گردید.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    همراه با رهیافت جدید به مشرق‌زمین در دوره روشنگری، دو ترجمه از گلستان سعدی تصویر شرق را در نظر غربیان شدیداً تحت تاثیر قرار داد. از آلمانیها، یوهان گوتفرید هردر (فت‍1803)، متأله و فیلسوف و دوست پدری گوته، از جوانی یكی از شیفتگان آثار سعدی بود. هردر از این عقیده هامان پیروی می‌كرد كه: «شعر زبان مادری بشریت است» و به حق بر آن بود كه: «ما یقیناً از شعر دانش عمیق‌تری به دست می‌آوریم تا از تاریخ یأس‌آور و پرنیرنگ جنگها و سیاستها.» با آنكه وی مطالعات اولیه خود را وقف «روح شعر عبرانی» كرده بود، اما تا آن حد سعه صدر داشت كه هر رگه و نشانه از بیان شعری را در زبانهای جهان گواهی فوق‌العاده مهم بر كاركرد روح انسان به شمار آورد. تحسین و ستایش وی از شعر او را به ارزیابی منصفانه‌ای از شعر عربی در مقاله‌ای، در 1972، رهنمون شد، اما بر روی هم، كل توجه او معطوف به شعر فارسی بود كه از راه ترجمه گلستان و روایت تامس هاید از بوستان سعدی داشت شناخته می شد و پیوسته با تحقیقات دانشمندان بریتانیایی، فورت ویلیام، كلكته و نیز شرق‌شناسان اتریشی ترتیب یافته در آكادمی مترجمان در وین– كه به وسیله امپراتوریس «ماریا ترزیا» تأسیس شده بود– غنی‌تر می‌گشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    هردر كه با شور و شوق، نخستین اخبار مربوط به تخت جمشید و كشف رمز كتیبه‌های آنجا را دریافت می‌داشت، فریفته سعدی بود: زیباترین گلی كه می‌تواند در باغ سلطان بشكفد. سعدی برای او تجسم همه چیزهای زیبا و سودمند در ادبیات فارسی بود و دیدگاه اخلاقی او برای نظرگاه اخلاقی خود هردر جاذبه داشت. هرآینه باید گفته شود كه اشعار لطیف سعدی را «هردر» به شعر سنگین تعلیمی آلمانی درآورد كه فاقد زیبایی و فریبندگی كلام سعدی است (كه البته هردر آن را درك نمی‌كرد).



    او بیشتر شیفته محتوا و معنای شعر بود تا صورت و قالب آن و درباره سعدی نوشت كه: «به نظر می‌آید كه وی گل شعر اخلاقی را در گستان زبان مادری خود چیده است [یعنی به بالاترین هدف ممكن رسیده است] و گویند در این زبان به شیوه‌ای فوق‌العاده ناب و دل‌انگیز قلم زده است، زیرا كه شعر او هنوز هم سر گل آن زبان شمرده می شود.»


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #6
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شعر فارسی در نظر هردر «دختر بهشت زمینی» بود، اما خواننده امروزی هنگامی‌كه اظهارنظر این محقق آلمانی را در مجله‌اش به نام Adrastea درباره حافظ می‌خواند بر جایش خشك می‌شود: «ما از شعرهای حافظ به حد كافی داریم، سعدی برای ما سودمندتر است.»

    جای تردید است كه هردر با نخستین ترجمه لاتینی یك غزل از حافظ– كه دانشمند اتریشی، منینسكی، در سال 1806 منتشر ساخت– آشنا بوده باشد. ممكن است برگردان مختصر یك غزل را به وسیله تامس هاید(1767) دیده باشد، ولی قطعاً از دو گلچین شعر كه دو تن از دوستانش، یكی اندكی پس از دیگری، منتشر ساخته بودند آگاهی داشت. از این دو مجموعه یكی فراهم آورده و ترجمه كنت رویتسكی بود و «نمونه‌های شعر فارسی» (وین 1771) نام داشت و مجموعه دیگر كه دوستش، ویلیام جونز، تدارك دیده بود با عنوان «شعرهای آسیایی»، با شرح و تفسیر، كتاب ششم (1774)، منتشر گشت. این دو اثر را می‌توان نخستین گامهای عمده‌ای دانست كه برای شناساندن شعر فارسی به جامعه فرهیخته كتابخوان غربی برداشته شد. به درستی نمی‌توان قضاوت كرد كه ترجمه چند غزل حافظ به شعر انگلیسی به وسیله ج.نات در 1787 تا چه حد به شناخت مردم از حافظ كمك كرده است. برخلاف عقیده شخصی هردر، این حافظ بود نه سعدی كه بزرگترین الهام‌بخش محققان غربی آن دیار در طی قرن بعد گشت. این سخن به ویژه درباره آلمان نیز صادق است و این به علت ترجمه كامل دیوان حافظ به آلمانی به وسیله مستشرق خستگی ناپذیر اتریشی، یوزف فن هامر، (پورگشتال) بود كه در 1813-1812 به بازار ادب عرضه گشت.


    هامر در 1774 در گراتس متولد شد؛ یعنی، درست همان سالی كه ترجمه ویلیام جونز منتشر گشت. هامر وارد آكادمی مترجمان وین شد و در آنجا زبانهای تركی، فارسی و عربی را فراگرفت. مدتی در اداره دیپلماسی اتریش خدمت كرد و سراسر عمرش را وقف ادبیات شرقی نمود. توانست دوستان توانگری بیابد كه یك مجله عمده را برای مطالعات شرقی به ویژه اسلامی بنیان گذارند. پورگشتال، كه خود را رابط میان فرهنگ شرقی و غربی می‌دانست، شعر ترجمه كرد، مقالات بسیار نوشت و ترجمه آزاد اشعاری را كه خوانده و از آنها لذت برده بود منتشر ساخت و آثار بزرگی درباره تاریخ ادبیات و نیز تاریخ سیاسی نوشت. كتاب «تاریخ امپراتوری عثمانی» او كه در ده مجلد منتشر شد هنوز از مآخذ ضروری برای محققان است. نخستین اثر او كه به ویژه با شعر فارسی ارتباط داشت نمایشنامه‌ای بود به نام «شیرین» (1809) كه بر مبنای خسرو و شیرین نظامی نوشته شده بود. اما فتح باب بزرگ او در این زمینه با انتشار «دیوان شمس‌الدین محمد حافظ» آغاز شد كه در دو مجلد كوچك در 1812-1813 منتشر گردید و ترجمه دیوان حافظ را به آنچه هامر شعر آلمانی می‌شمرد دربرداشت. مهم‌ترین جنبه این ترجمه، كه در واقع به هیچ‌وجه شفافیت الماس‌گون و زیبایی غزلیات حافظ را منعكس نمی‌سازد، مقدمه آن است. در این مقدمه، هامر از مشكلات و دشواریهایی كه بر سر راه مترجم شعر كلاسیك فارسی قرار دارد سخن می‌گوید. مشكل جنس معشوق را وی با اینكه نكته عملی برای خود حل می‌كند كه می‌گوید از تغییر دادن جنسیت كسی كه موضوع عشق است به مؤنث امتناع ورزیده است، «زیرا اگر این كار را می‌كردم، می‌بایست دختران را به خاطر ریشی كه بر صورتشان سبز می‌شود بستایم!»

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #7
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    گوته، كه به موضوعات اسلامی از جوانی علاقه داشت و این را از اقدام وی برای نوشتن نمایشنامه‌ای درباره «حضرت محمد»، پیامبر اسلام، در 1779 می‌توان دریافت، ولی دنیای شرق نزدیك را برای دهه‌ها به غفلت سپرده بود، فریفته كتاب هامر شد. گوته با غریزه یك شاعر واقعی اهمیت حافظ را حتی از خلال این ترجمه‌های نابسامان احساس كرد و خود بر اثر تكانی كه این اشعار در وی به جای گذاشت بارور گردید. گوته، برای آنكه درك و شناخت بهتری از حافظ داشته باشد، ادبیات مربوط به ایران و اسلام را بررسی كرد، سفرنامه‌ها، ترجمه‌ها و اولین اقدامات شرق‌شناسان غربی را برای نوشتن تاریخ ملل اسلامی خواند. هنگامی كه گلچین اشعار خود را كه آن را «دیوان غربی- شرقی» می نامید تقریباً به پایان آورد، به سراغ كتاب «تاریخ ادبی ایران» هامر كه در 1818 در وین منتشر شده بود، رفت. به استناد قول خود هامر، این تاریخ ادبی «ثمره بررسی پنجاه مثنوی و دیوان شعر كه بیش از یك میلیون بیت می‌شد» بود.



    روی هم رفته، این كتاب، تقلیدی از تذكره‌های قدیم فارسی چون «تذكرة‌الشعرا»ی دولتشاه است و از جهت آنكه وسعت اطلاع مؤلف را در گزینش و ترجمه صدها قطعه از شعر فارسی نشان می‌دهد، اهمیت دارد (البته از تجزیه و تحلیل واقعی مطالب در این كتاب اثری یافت نمی‌شود)، اما بزرگترین مزیت و شایندگی كتاب آن است كه مقدمه‌ای سودمند برای شناساندن صور خیال در شعر فارسی است؛ شناختی كه برای هر كس كه بخواهد از شعر فارسی به طور كلی لذت ببرد– و از شعر حافظ به خصوص– ضروری و گریزناپذیر است، زیرا بازیهای فوق‌العاده ظریف و تقریباً ناپیدای حافظ با كلمات، جناسها و ابتكارات بلاغی او را كه شعرش را به صورت الماسی گرانبها بیرون می‌آورد جز با آگاهی از این هنرهای بدیعی و بلاغی نمی‌توان دریافت. در این زمینه، دستاورد و سهم هامر، كه اكنون در محافل شرق‌شناسی فراموش شده است، اهمیت زیادی دارد. با وجود این، همه این كار عظیمی كه وی به تنهایی نوشت، مایه جاودانگی نام او نشد، بلكه تاثیری كه كتابش بر گوته گذاشت باعث شد تا شناسانده شود. در بخش عمده دیوان غربی- شرقی، گوته به شعر حافظ و گاهی سعدی به شعر آلمانی پاسخ گفت و با تسخیر حال و هوای این شاعران، خواننده‌اش را در فضاهای گوناگون افكار شاعرانه، با به بازی گرفتن تصاویر و موضوعهای ادبیات كهن فارسی به گردش در آورد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #8
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    اما وی یك رشته یادداشتها و گفتارها بر كتاب دیوان غربی- شرقی، افزوده است كه در آنها به دقت زمینه تاریخی شعر فارسی و عربی را و نیز سابقه اجتماعی، سیاسی و دینی بسیاری از این نوشته‌ها را بررسی می‌كند و نمادها و تصاویر ادب فارسی و ادبیات فارسی شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. در هنگام بحث از سبك خاص غزل– موضوعی كه در چند دهه گذشته موضوع بحث از سبك در میان ایران‌شناسان بوده است– نباید اظهارنظر گوته را نادیده گرفت كه می‌گفت غزل «یك نوع لغز و چیستان است» و شاعر باید با قیود وزن و قافیه خود را همساز كند و ما «شاعری را كه با ظرافت براین مشكلات فایق آید، می‌ستاییم و از اینكه می‌بینیم وی چگونه هوشمندانه و با دقت راه خود را در این وضعیت لغزنده و خطیر می‌گشاید، شادمان می‌شویم.» اما این تاكید بر دشواریهای بیرونی غزل به هیچ روی درك معنای رمزی و باطنی آن را از نظر دور نمی‌دارد. هامر از تفسیر ساده دنیوی حافظ طرفداری می‌كرد و حال آنكه شرق‌شناس فرانسوی، سیلوستر دوساسی، از شارحان و مفسرانی كه ذهنی عرفان گرا داشتند پیروی می‌نمود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #9
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    اما گوته كه شاعر بزرگی بود می دانست كه «واژه چون بادبزن است» كه هم می‌پوشاند و هم آشكار می‌سازد و هر بیتی از شعر می‌تواند قرائت مختلفی داشته باشد، زیرا هنر شاعر آن است كه این دو سطح از تجربه را، بدون آنكه احتیاجی به شرح و تفسیر سنگین فلسفی و عرفانی یا تعبیر ساده و آسان مادی باشد، با هم تلفیق كند. هنر واقعی به ویژه در غزلیات فارسی در سطح استعاره و مجاز و هم در سطح واقعیت ارزشمند است. تفسیر گوته از شعر حافظ، كه هانس هاینریش شدر بحثی مستوفی و عالی از آن در كتاب خود به نام «تجربه شرقی گوته» كرده است، راهی را كه اروپاییان در بررسی شعر فارسی باید در پیش گیرند، به آنها نشان داد، اما بدبختانه كتاب «دیوان غربی- شرقی» گوته از میان تمام آثاری كه گوته پدید آورده، كمتر خوانده شده و كمتر درك شده است.


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #10
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    اما درباره تاثیر و نفوذ هامر- پورگشتال، باید بگوییم كه گذشته از گوته، وی تاثیر بارزتر و ثمرات محسوس‌تری در آثار فردریش رویكرت داشت. رویكرت (1788-1866) هنگام بازگشتش از ایتالیا در بهار سال 1818 مدتی را با هامر در وین گذرانید و بلافاصله مقدمات فارسی و عربی را از او فراگرفت. چون به زادگاه بومی خود فرانكونیا بازگشت، برای مدتی در كوربوگ اقامت گزید و تنها به اشتغالات موقتی پرداخت و هم خویش را با تمام دل و جان مصروف مطالعه و ترجمه شعر فارسی كرد و به دنبال آن به ترجمه‌های استادانه از زبان عربی و سنسكریت دست زد. رویكرت بیش از یك دهه بود كه در آلمان به عنوان شاعری با قریحه شناخته شده بود، ترانه‌های كودكانه او، كه در مدرسه‌های آلمان تا این اواخر تعلیم داده می‌شد، برای او شهرت به بار آورد و حتی فراتر از آن سروده‌های آتشین او (كه مجموعه‌ای از ترانه‌هایی است كه در طی جنگهای آزادی علیه ناپلئون در 1812-1813 سروده شده بود) بر شهرت او افزود. اقامت وی در ایتالیا منتج به پدید آوردن اشعاری در قالب و وزنهای شعرهای ایتالیایی شد و فراگرفتن زبانهای شرقی كه اخیراً تحقق پذیرفته بود به نوبه خود گنجینه پایان‌ناپذیری از شعر در اختیار این مترجم چیره‌دست گذاشت. رویكرت در شعری كه بیست سالی پس از آشنایی و شیفتگی‌اش به ادبیات عربی و فارسی منتشر ساخت دم از عشقی دوگانه می‌زند– یعنی عشق به شعر فارسی و عربی– و به عنوان یك كودك پرگو به «بانوی شعر فارسی» می گوید:


    «نسیم بهاری را بر آن می‌دارد كه راز گلها را فاش سازد
    مانند موجی كه تصویر ابرها در آن انعكاس می‌یابد
    می‌خواهد بداند كه چشم و چشمه چگونه در هم منعكس می‌شوند
    در نغمات گلها و بلبلان رویاهایش را می‌بیند و ناله سر می‌دهد
    در رنگها و بویها نهان می‌شود
    و یكراست از باغ به آسمان پرواز می‌گیرد
    و زندگی و تاریكیهایش را به فراموشی می‌سپارد.»

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/