نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: زنی را می شناسم من

  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    زنی را می شناسم من

    زنی را می شناسم من

    که شوق بال و پر دارد

    ولی از بس که پر شور است

    دو صد بیم از سفر دارد

    زنی را می شناسم من

    که در یک گوشه ی خانه

    میان شستن و پختن

    درون آشپزخانه

    سرود عشق می خواند

    نگاهش ساده و تنهاست

    صدایش خسته و محزون

    امیدش در ته فرداست

    زنی را می شناسم من

    که می گوید پشیمان است

    چرا دل را به او بسته

    کجا او لایق آنست

    زنی هم زیر لب گوید

    گریزانم از این خانه

    ولی از خود چنین

    پرسد

    چه کس موهای طفلم را

    پس از من می زند شانه؟

    زنی آبستن درد است

    زنی نوزاد غم دارد

    زنی را با تار تنهایی

    لباس تور می بافد زنی در کنج تاریکی

    نماز نور می خواند

    زنی خو کرده با زنجیر

    زنی مانوس با زندان

    تمام سهم او اینست

    نگاه سرد زندانبان

    زنی را می شناسم من....

    که می میرد ز یک تحقیر

    ولی آواز می خواند

    که این است بازی تقدیر

    زنی با فقر می سازد

    زنی با اشک می خوابد

    زنی با حسرت و حیرت

    گناهش را نمی داند

    زنی واریس پایش را

    زنی درد نهانش را

    ز مردم می کند مخفی

    که

    یک باره نگویندش

    چه بد بختی چه بد بختی

    زنی را می شناسم من

    که شعرش بوی غم دارد

    ولی می خندد و گوید

    که دنیا پیچ و خم دارد

    زنی را می شناسم من

    که هر شب کودکانش را

    به شعر و قصه می خواند

    اگر چه درد جانکاهی

    درون سینه اش دارد

    زنی می ترسد از رفتن

    که او شمعی ست در خانه

    اگر بیرون رود از در

    چه تاریک است این خانه

    زنی شرمنده از کودک

    کنار سفره ی خالی

    که ای طفلم بخواب امشب

    بخواب آری

    و من تکرار خواهم کرد

    سرود لایی لالایی

    زنی را می شناسم من

    که رنگ دامنش زرد است

    شب و روزش شده گریه

    که او نازای پردرد است

    زنی را می شناسم من

    که نای رفتنش رفته

    قدم هایش همه خسته

    دلش در زیر پاهایش

    زند فریاد که بسه

    زنی را می شناسم من

    که با شیطان نفس خود

    هزاران بار جنگیده

    و چون فاتح شده آخر

    به بدنامی بد کاران

    تمسخر وار خندیده

    زنی آواز می خواند

    زنی خاموش می ماند

    زنی حتی شبانگاهان

    میان کوچه می ماند

    زنی در کار چون مرد است

    به دستش تاول درد است

    ز بس که رنج و غم دارد

    فراموشش شده دیگر

    جنینی در شکم دارد

    زنی در بستر مرگ است

    زنی نزدیکی مرگ است

    سراغش را که می گیرد

    نمی دانم؟

    شبی در بستری کوچک

    زنی آهسته می میرد

    زنی هم

    انتقامش را

    ز مردی هرزه می گیرد

    زنی را می شناسم من

    زنی را....

    «سیمین بهبهانی»

    شنبه ۸ خرداد ۱۳۸٩
    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  2. 3 کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    2
    تشکر تشکر کرده 
    0
    تشکر تشکر شده 
    5
    تشکر شده در
    2 پست
    قدرت امتیاز دهی
    15
    Array

    پیش فرض نقض قوانین نسخه برداری!

    با سلام
    دوست محترم این شعر متعلق است به فریبا شش بلوکی از کتاب شبانه به نام زنی را...
    که اشتباها به سیمین بهبهانی نسبت داده شده است
    http://fariba.sheshboluki.com/shabane/zanira.htm
    و نیز در وبسایت شخصی فریبا شش بلوکی در بخش "بیشتر بدانیم" مصاحبه با نشریه ستاره دانایی به این مطلب اشاره گردیده است
    لطفا با درج نام صحیح شاعر مرا در این اطلاع رسانی یاری کنید
    موفق و موید باشید
    فریبا شش بلوکی
    در ضمن برای دیدن عکس این شعر از کتاب شبانه فریبا شش بلوکی می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید
    http://zanira.sheshboluki.com
    و شما هم با تصحیح صفحه خود به من کمک کنید لطفا

  4. 2 کاربر مقابل از فریبا شش بلوکی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/