سلام عزیزان
امروز تصمیم گرفتم متن ترانه های یکی از بهترین خوانندگان تاریخ ایران رو براتون قرار بدم
تقدیم به همه ی دوست داران بانو مهستی .
روحش شاد :from me :
Printable View
سلام عزیزان
امروز تصمیم گرفتم متن ترانه های یکی از بهترین خوانندگان تاریخ ایران رو براتون قرار بدم
تقدیم به همه ی دوست داران بانو مهستی .
روحش شاد :from me :
دکلمه 1
چرخ که امشب که به کام دل ما خواسته گشتن
دامن وصل تو نتوان به رقیبان تو هشتن
نتوان از تو برای دل همسایه گذشتن
شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تاکه همسایه نداند که تو در خانه مایی
سعدی این گفت و شد از گفته خود باز پشیمان
که مریض عشق تو هدر گوید و هذیان
به شب تیره نهفتن، نتوان ماه درخشان
کشتن شمع چه حاجت بود از بیم رقیبان
پرتو روی تو گوید که تو در خانه مایی
دکلمه2
کس در اين شهر ندارد ،سر تيمار غريبان
نتوان گفت،غم از بيم رقيـبان به حبيبان
حلقه بردر نتوانم زد ن از بيم رقيـبان
اين توانم که بيايم،سر کويت به گدايی
دکلمه 3
گرد گلزار رخ توست غبار خط ريحان
چون نگارين خط تذهيب به ديباچه قرآن
ای لبت آيه رحمت دهنت نقطه ايمان
هان نه حال است و زنخدان و سر و زلف پريشان
که دل اهل نظر برد که سری خدائی
تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت
عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جاهم همه گو رو به سلامت
عشق و درويشی و انگشت نمايی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدائی
بس کن
شرکت ترانه تقدیم می کند .
برنامه ای از گلهای رنگارنگ .
در این برنامه اثری از حبیب الله بدیعی در دستگاه سه گاه با کلامی از لیلا کسری و صدای گرم مهستی به سمع می رسد .
آواز این برنامه را ستار اجرا خواهد کرد . تنظیم از حبیب الله بدیعی . ضرب از رضا ترشیزی . غزل آواز از سیمین بهبهانی .
اشعار متن برنامه از حافظ ، شهریار ، سیمین بهبهانی ، بهادر یگانه . گوینده مولود ذهتاب.
{دکلمه با صدای مولود ذهتاب}
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت / آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت / جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی / که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
{ ترانه با صدای مهستی}
آواره دیوانه ام من بس کن / سرگشته می خونه ام من بس کن
بس کن نزن آتیش به جونم / بد کردی ای نامهربونم
من موندم و این درد دوری / خسته ام از این عشق و صبوری
آواره دیوانه ام من بس کن / سرگشته می خونه ام من بس کن
من موندم و دل پرده بخون / تو شهر جنون یک غریبه خسته ام
تو بی خبر از حال منی ، دستم نزنی / که یک جام شکستم
دیونه بی آشیونم ، گریونم و محتاج مستی
بیچاره من غمگین و تنها / دل کندم از دنیای پستی
آواره دیوانه ام من بس کن / سرگشته می خونه ام من بس کن
گفتی چرا آواره بی آشیانم / گفتی چرا بازیچه دست زمونم
من اسیر تو شدم ای که بستی پر من / داغ آتش را نزار روی خاکستر من
رسوای بی پروا تو هستی / من حیفه رسوای تو باشم
بیگانه با دنیای عشقی / حیفه تو دنیای تو باشم
غم آنقدر تو این صدام بود که نخوندم
آنقدر غذابم دادی ای وای که نموندم
{ دکلمه با صدای مولود ذهتاب}
چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردم
چو دریایم نبخشیدی به درب خویش رو کردم
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
تو با اغیار پیش چشم من می در صبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
{ دکلمه با صدای مولود ذهتاب}
کی گفتمت از کوی من با دیده گریان برو
چون گل به بزم عاشقان خندان بیا گریان برو
امشب چو شمع روشنم سر می کشد جان از تنم
جان برون از تن منم خاموش بیا سوزان برو
امشب سراپا مستی ام جام شراب هستی ام
سرکش مرو از کوی من افتان بیا خیزان برو
بنگر که راز حق شدم زیبایی مطلق شدم
بر چهره سیمین نگر با جلوه جانان برو
{ آواز با صدای ستار}
کی گفتمت از کوی من با دیده گریان برو
چون گل به بزم عاشقان خندان بیا گریان برو
هرگز مپرس از راز من زین ره مشو دمساز من
گر مهربان می خواهی مرا حیران بیا حیران برو
امشب سراپا مستی ام جام شراب هستی ام
سرکش مرو از کوی من افتان بیا خیزان برو
آآآی ی ی ی ، وای ی ی ی ی ، ای یار من ..... وای ی ی ی
بنگر که راز حق شدم زیبایی مطلق شدم
بر چهره سیمین نگر با جلوه جانان برو
{ دکلمه با صدای مولود ذهتاب}
مستی و شور جنون از من دیوانه بپرس
گرمی باده از آن نرگس مستانه بپرس
عقل از زمزمه بی خبری بی خبر است
وصف این لذت جان بخش ز دیوانه بپرس
تو چه دانی ز سرانجام من خانه خراب
سرگذشت دل ویرانه ز دیوانه بپرس
{ ترانه با صدای مهستی}
آواره دیوانه ام من بس کن / سرگشته می خونه ام من بس کن
بس کن نزن آتیش به جونم / بد کردی ای نامهربونم
من موندم و این درد دوری / خسته ام از این عشق و صبوری
آواره دیوانه ام من بس کن / سرگشته می خونه ام من بس کن
من موندم و دل پرده بخون / تو شهر جنون یک غریبه خسته ام
تو بی خبر از حال منی ، دستم نزنی / که یک جام شکستم
دیونه بی آشیونم ، گریونم و محتاج مستی
بیچاره من غمگین و تنها / دل کندم از دنیای پستی
آواره دیوانه ام من بس کن / سرگشته می خونه ام من بس کن
گفتی چرا آواره بی آشیانم / گفتی چرا بازیچه دست زمونم
من اسیر تو شدم ای که بستی پر من / داغ آتش را نزار روی خاکستر من
رسوای بی پروا تو هستی / من حیفه رسوای تو باشم
بیگانه با دنیای عشقی / حیفه تو دنیای تو باشم
غم آنقدر تو این صدام بود که نخوندم
آنقدر غذابم دادی ای وای که نموندم
تنها تو
تنها تو را میشناسم به نام ما میشناسم
از ابتدا میشناسم . تا انتها میشناسم
تنها تو را میشناسم . تو را که این همه خوبی
سپیدی هر سپیده . تو سرخی هر غروبی
تو سرخی هر غروبی...
تنها تو تک سایه بونی . میان این بی درختی
تنها تویی که گریزی . از این همه تیره بختی
بیا ببین در چه حالم . با تو چه پر پر و بالم
اگه که شعر محالم . ببین . ببین چه زلالم
نفس . نفس . همه از من . شکفتن و گفتن از تو
مرا چه خوش مینویسی . همیشه چون غزلی نو
دوباره ای بی نهایت . نهایت خود من شو
ترانه ها . همه از تو . هوای ما . همه از تو
هوای ما . همه از تو...
تنها تو تک سایه بونی . میان این بی درختی
تنها تویی که گریزی . از این همه تیره بختی
بیا ببین در چه حالم . با تو چه پر پر و بالم
اگه که شعر محالم . ببین . ببین چه زلالم
بنویس
گفتی میخوای بنویسی دلمو
این دل از تو هنوز قافلمو
بنویس . بنویس . هر چی دلت خواست بنویس
منم یک دریا دل عاشق رو راست . بنویس
قصه عشقه که بین من و تو
انتظار با تو بی حوصلمو
بنویس . بنویس . هر چی دلت خواست بنویس
منم یک دریا دل عاشق رو راست . بنویس
اگه خواستی بنویسی منو یک بار دیگه
لحظه هامو . لحظه پوچ دقایق بنویس
زیر آوار مصیبت . تو هراس بی کسی
تنمو با واژه سرخ شقایق بنویس
بنویس . بنویس . هر چی دلت خواست بنویس
منم یک دریا دل عاشق رو راست . بنویس
با محبتی که داری به من شوریده دل
منو پیشمرگ چشات با دل عاشق بنویس
در گذر از ساحل آفتابی دریای عشق
منو یک دریا دل شکسته قایق بنویس
بنویس . بنویس . هر چی دلت خواست بنویس
منم یک دریا دل عاشق رو راست . بنویس
گفتی میخوای بنویسی دلمو
این دل از تو هنوز قافلمو
بنویس . بنویس . هر چی دلت خواست بنویس
منم یک دریا دل عاشق رو راست . بنویس
قصه عشقه که بین من و تو
انتظار با تو بی حوصلمو
بنویس . بنویس . هر چی دلت خواست بنویس
منم یک دریا دل عاشق رو راست . بنویس
وداع
صدات صدا بود وقتی که میخوندی
کار روزگار بود . رفتی و نموندی
رفتی ولی اسمت رو لبها مونده
صدایی جز صدای تو نمونده
صدایی جز صدای تو نمونده
تو هر دلی خونه و جایی داشتی
با خوندنت . عشق تو دلا میکاشتی
میخوندی شب ستاره بارون میشد
با خوندنت . دل کمی آروم میشد
با خوندنت . دل کمی آروم میشد
یه امشب شب عشقه . همین امشبو داریم
چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم
یه امشب شب عشقه . همین امشبو داریم
چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم
عزیزان همه با هم بخونیم که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه...
زمونه رنگارنگه . شب و روزش یکی نیست
خوشی دووم نداره . غمش همیشگی نیست
اگه فردا برامون . پر از صلح و صفا بود
چه خوب بود . یه فردا مال ما بود
عزیزان همه با هم بخونیم که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه
که امشب شب عشقه...
صدات صدا بود وقتی که میخوندی
کار روزگار بود . رفتی و نموندی
رفتی ولی اسمت رو لبها مونده
صدایی جز صدای تو نمونده
صدایی جز صدای تو نمونده
تو هر دلی خونه و جایی داشتی
با خوندنت . عشق تو دلا میکاشتی
میخوندی شب ستاره بارون میشد
با خوندنت . دل کمی آروم میشد
با خوندنت . دل کمی آروم میشد
دیروز و امروز
تو را آن عاشق و رسوا که میدیدم . نمیبینم
چنان سر مست و بی پروا که میدیدم . نمیبینم
نمیدانم چرا دیگر تو را ای جان شیرینم
خیال انگیز و جان افزا که میدیدم . نمیبینم
چه شد آن آتشین عشقی که میگفتی نمیمیرد
بیا بر جانم آتش زن . دلم آتش نمیگیرد
ای چشم گویا . نگه مستا نه ات کو
آن آتشین می به دل پیمانه ات کو
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
تو را آن عاشق و رسوا که میدیدم . نمیبینم
چنان سر مست و بی پروا که میدیدم . نمیبینم
چه شد آن آتشین عشقی که میگفتی نمیمیرد
بیا بر جانم آتش زن . دلم آتش نمیگیرد
بیا بر جانم آتش زن . دلم آتش نمیگیرد
ای چشم گویا . نگه مستا نه ات کو
آن آتشین می به دل پیمانه ات کو
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
تو را آن عاشق و رسوا که میدیدم . نمیبینم
چنان سر مست و بی پروا که میدیدم . نمیبینم
آوازک
بخون آوازکی تو شور و دشتی . که دل پر شوره امشب
یکی تو صحنه یادم نشسته . که از من دوره امشب
به زیر گنبد آبی احساس . یکی بود و یکی هست
قسم به قصه های عاشقونه . دلم تنگ کسی هست
دلم تنگ کسی هست...
کسی که قصه ناب نگاهو . یه مهتاب شب به من داد
از اون شب تو همه شبهای مهتاب
به یادش خوابم او شد
به زیر گنبد آبی احساس . یکی بود و یکی هست
قسم به قصه های عاشقونه . دلم تنگ کسی هست
دلم تنگ کسی هست...
همون که کوچه بن بست عشقو
به نام دلگشا خوند
منو به خونه گرم دلش برد
دلو عاشقسرا خوند
همون که کوچه بن بست عشقو
به نام دلگشا خوند
منو به خونه گرم دلش برد
دلو عاشقسرا خوند
تو اون کوچه که اسمش که دلگشا بود
دلم تنگ کسی هست
تو اون خونه که اسمش عاشقسرا بود
دلم تنگ کسی هست
دلم تنگ کسی هست...
بخون آوازکی تو شور و دشتی . که دل پر شوره امشب
یکی تو صحنه یادم نشسته . که از من دوره امشب
به زیر گنبد آبی احساس . یکی بود و یکی هست
قسم به قصه های عاشقونه . دلم تنگ کسی هست
دلم تنگ کسی هست...
آی بهاره
گل میگی . گل میگی . تا بهار در میزنه از گل میگی
هر کجا حرف منه از گل میگی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
همه دستا توی کاره، همه جا نقش و نگاره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
تو هوا عطر دیاره . نفسامون بیقراره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
گل میگی . گل میگی . تا بهار در میزنه از گل میگی
هر کجا حرف منه از گل میگی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
همه دستا توی کاره، همه جا نقش و نگاره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
تو هوا عطر دیاره . نفسامون بیقراره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
تو که شاه عاشقونی . گل عشقو سایه بونی
منو با ماه مینشونی . یار جونی یار جونی
تو که شاه عاشقونی . گل عشقو سایه بونی
منو با ماه مینشونی . یار جونی یار جونی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
گل میگی . گل میگی . تا بهار در میزنه از گل میگی
هر کجا حرف منه از گل میگی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
همه دستا توی کاره، همه جا نقش و نگاره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
تو هوا عطر دیاره . نفسامون بیقراره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
بوی نون (مهستی و ستار)
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
دوباره توپ بازی رفتن
خدمت سربازی رفتن
دوباره موهارو بافتن
قصه از مادر شنفتن
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
چه خوبه با بچه ها تا قله رفتن
گرد و خاک از صورت آفتاب گرفتن
چه خوبه این آسمونو آبی کردن
اون روزای برفی رو آفتابی کردن
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
دوباره تو بار مرمر
خوندن تهران مسور
مردی بر سر دوراهی
سالهای بی پناهی
دوباره یه حوض سنگی
ماهی های رنگی رنگی
از تو اون کلاه فرنگی
آسمون به اون قشنگی
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
مهمان (مهستی)
سفره پاره عشق از گل و گندم خالیست
جای مهمان خالیست
روی قالیچه دل جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
جای یک یاس سپید توی گلدان خالیست
جای پای تو در این برف زمستان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
خواستم که فال بگیرم که تو کی می آیی
دیدم که ای بخت که فنجان خالیست
روی این برکه آب جای نیلوفر عریان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
چه سکوتی چه شبی
جای یک عابر شب گرد غزل خان خالیست
جای مهمان خالیست
جای عطر گل سرخ توی ایوان خالیست
جایت ای دوست خوب زیر باران خالیست
روی قالیچه دل جای مهمان خالیست
جای یک یاس سپید توی گلدان خالیست
جای پای تو در این برف زمستان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
خواستم که فال بگیرم که تو کی می آیی
دیدم که ای بخت که فنجان خالیست
روی این برکه آب جای نیلوفر عریان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
زنجیر عشق
یار همیشه جون جونی
همسایه مهربینی
می خوام بیام به دیدنت
کی میدی خرج و مهمونی
کی میدی خرج و مهمونی
خوبه درارو وا کنی
منو با عشق صدا کنی
مرغ دل شکستمو
از تو قفس رها کنی
از تو قفس رها کنی
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی به دور زندگیم
میشه حصار غم کشید
نفرین و خشم و نفرتو
با بغض دل به جون خرید
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
یار همیشه جون جونی
همسایه مهربینی
می خوام بیام به دیدنت
کی میدی خرج و مهمونی
کی میدی خرج و مهمونی
خوبه درارو وا کنی
منو با عشق صدا کنی
مرغ دل شکستمو
از تو قفس رها کنی
از تو قفس رها کنی
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی به دور زندگیم
میشه حصار غم کشید
نفرین و خشم و نفرتو
با بغض دل به جون خرید
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
نٌتهای جدایی
لاله پر دردسازم
دیگه نیست مرحم دلها
آره اون داره میمیره
تو ورق پاره نوتها
در صدای نا برابر
چه کسی میکنه باور
که یه عمریه میگردم
در به در دنبال یاور
در به در دنبال یاور
در هجوم بی صدایی
روی نت های جدایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
به چه کس بگم که فریاد
رو لبام داغ سکوته
اگه این صدام نباشه
این رسیدن به سقوطه
این رسیدن به سقوطه
چه کسی باید بخونه
این هوا رنگ هوا نیست
اگه آوازی تو کاره
قصه جز مرگ صدا نیست
در هجوم بی صدایی
روی نت های جدایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
میکس (مهستی و ستار)
معصومه تر از چشم تو چشمای درشت اهوی تو در و دشته
اما بخدا اینهمه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته
اون نکشته
معصومه تر از چشم تو چشمای درشت اهوی تو در و دشته
اما بخدا اینهمه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته
اون نکشته
اهو چشاش از مهربونی لب بلبه
رنگ چشاش رنگ تن پوست شبه
ولی تو چشات یه جور دیگس
همونیکه نگات میگس
ولی تو چشات مثه اینه توش نم نم بارون زده خیسه
رنگرز اومده با پر قو از سر نو قصه ی عشقو بنویسه
معصومه تر از چشم تو چشمای درشت اهوی تو در و دشته
اما بخدا اینهمه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته
اون نکشته
یار همیشه جون جونی همساده ی مهربونی
میخوام بیام بدیدنت
کی میدی خرجو مهمونی
کی میدی خرجو مهمونی
خوبه درا رو وا کنی منو با عشق صدا کنی
مرغ دل شکستمو از تو قفس رها کنی
از تو قفس رها کنی
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کشیدم بستمه
هر چی کشیدم بستمه
تا کی میشه نشست و دید پرواز بی پرنده رو
تا کی میشه نشست و دید نیاز لب به خنده رو
تا کی میشه نشست و دید پرواز بی پرنده رو
تا کی میشه نشست و دید نیاز لب به خنده رو
تا کی بدور زندگی میشه حصار غم کشید
نفرینو خشم و نفرتو با مرگ دل بجون خرید
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کشیدم بستمه
هر چی کشیدم بستمه
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کشیدم بستمه
هر چی کشیدم بستمه
موج
منم آنموج بی ارام و سر کش که سرگردان بدریای فریبم
مرا دیگر رفبقو همدمی نیست
بشهر نابسامانی غریقم
با غرور و با شتاب
بر سینه ی نرم اب
دیوانه ای خزیدم
در غایت خود خواهی
در انبوه سیاهی
جز خود نمیشنیدم
خروشانو بسته چشم
با کوله باری از خشم
میرفتم از خشم خود
دنیا رو ویرا نه سازم
دردفتر زندگی از خود افسانه سازم
اما از بازی زمان گمراهو غافل بودم
در اوج پرواز هوای خواهش دل بودم
در سر نبود اندیشه ای جز فکر ویرانگری
غافل من از افسانه ی طوفانو ساحل بودم
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
پیچیده طوفان در وجودم
شد پاره از هم تارو پودم
در لحظه های واپسین پیک اجل امد مرا
افتادمو از پا نشستم
بیداد طوفان انچنان بر سنگ ساحل زد مرا
چون شیشه ای درهم شکستم
گفتم بخود ای موج سرگردان که اخر
بنگر بخود چه بوده ای اکنون چه هستی
حاصل چه بود از ان غرور بیدلیلت
آخر بدست صخره ی ساحل شکستی
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
نور رسيده
عشق نو رسیده ام غم من از سخن گذشته
بکوی دیگری برو که عاشقی از من گذشته
یادم نیار بگذشته های تلخ جوانی
آتش بگیری کاتش گرفتم در زندگانی
ره بگشا من که غمین سر بگریبان میگزارم
همچو غباری خانه بدوش و رو ببیابان میگذرم
یادم نیار بگذشته های تلخ جوانی
آتش بگیری آتش گرفتم در زندگانی
دیگر در این دیوانگان دیوانه ای چون من نبینی
اما دریغا دیگراین قلب منو روشن نبینی
ای عشق سر کش از من گذشته دیوانه بازی
دریای دردم ای کوه آتش با من نسازی
ره بگشا من که غمین سر بگریبان میگزارم
همچو غباری خانه بدوش و رو ببیابان میگذرم
ای عشق سر کش از من گذشته دیوانه بازی
دریای دردم ای کوه آتش با من نسازی
کاش
کاشکی بشهر شما سفر نمیکردم
از سر کویت هرگز گذر نمیکردم
کاشکی دل پاکمو بتو نمیدادم
بپای تو عمرمو هدر نمیکردم
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
اخه من چه میدونستم که تو یار مهربون یه روز نامهربون میشی
اخه من چه میدونستم که دل از من میکنی همدم دیگرون میشی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاشکی بشهر شما سفر نمیکردم
از سر کویت هرگز گذر نمیکردم
کاشکی دل پاکمو بتو نمیدادم
بپای تو عمرمو هدر نمیکردم
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
اخه من چه میدونستم که تو یار مهربون یه روز نامهربون میشی
اخه من چه میدونستم که دل از من میکنی همدم دیگرون میشی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کمی با من مدارا کن
کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم
من گم را تو پیدا کن
تو را از شب جدا کردم
تو را از قصه آوردم
نمیشد با تو بد باشم
نمی شد از تو برگردم
کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن
من گم را تو پیدا کن
نه از برگم نه از جنگل
نه از باران، نه از شبنم
نه آن تعمیدی رودم
نه آن مریم ترین مریم
منم همسقف دیروزی
که عطر خانگی دارم
که دستان تو را باید
به شام سفره بسپارم
اگر سختم، اگر دشوار
اگر سیل مصیبت بار
اگر تلخم،اگر بیمار
منم از عشق تو بسیار
من آن هم خون و هم گریه
که بغضش را به دریا داد
که از اوج پریدن ها
بر این ویرانه ها افتاد
کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن
من گم را تو پیدا
ساکت و سردی چرا
اگه تو با دل من یکدلو همراهی بگو
از دلم بیخبرو یا اگه اگاهی بگو
تو با من قهری بگو اشتی اگه هستی بگو
نمیدونم چی بگم هرچی که میخواهی بگو
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
دل تو پیش دل خسته و رنجور نمیاد
سنگو شیشه که باهم جور نمیاد
بشب تیره و افسرده ی ازرده دلا
غمو تاریکی میاد نور نمیاد
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
اگه تو با دل من یکدلو همراهی بگو
از دلم بیخبرو یا اگه اگاهی بگو
تو با من قهری بگو اشتی اگه هستی بگو
نمیدونم چی بگم هرچی که میخواهی بگو
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
ساکتو سردی چرا سردی اوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
بارون احساس
میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه
که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه
چیکه چیکه...
آهای ای هم اتاقی . بیار شمع و چراغی
که شاید روی عشقو ببینم اتفاقی
ببین خورشید چشمام اسیر این چراغه
تموم خواسته من . همین یک اتفاقه
میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه
که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه
چیکه چیکه...
به گل حاجت ندارم . گلو ننداز تو راهم
که یک باغ گل ناز . شکفته تو نگاهم
چشام تو چشمت انگار . گل نرگس تو آبه
به این گلدون زیبا . بذار آفتاب بتابه
میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه
که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه
چیکه چیکه...
آهای تشنه . چقدر ابر دلم داره بهونت
داره عشق میچکه از نفس خیسم رو گونت
آهای تشنه . همه بارون احساسم از آنت
عجب دریا دلی هستم تو شوق بیکرانت
میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه
که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه
چیکه چیکه...
آهای ای هم اتاقی . بیار شمع و چراغی
که شاید روی عشقو ببینم اتفاقی
ببین خورشید چشمام اسیر این چراغه
تموم خواسته من . همین یک اتفاقه
میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه
که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه
چیکه چیکه...
آهای تشنه . چقدر ابر دلم داره بهونت
داره عشق میچکه از نفس خیسم رو گونت
آهای تشنه . همه بارون احساسم از آنت
عجب دریا دلی هستم تو شوق بیکرانت
میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه
که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه
چیکه چیکه...
هزار بونه
خدایا تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
خدایا تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
خبر داد عاشق من که شده وارث مجنون
برام رو میکنه گنجینه قلب پریشون
هزار آینه میذاره به سر راه تماشا
که شاید تو نگاهش بشینه گوشه چشما
پس چرا باز تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
واسم بندگی کرده . پریزاده مهتاب
همین عاشق ساده . واسم میگذره از خواب
تو بارون نگاهش بشینم یا نشینم
تمنا رو تو چشماش ببینم یا نبینم
خدایا تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
واسم بندگی کرده . پریزاده مهتاب
همین عاشق ساده . واسم میگذره از خواب
تو بارون نگاهش بشینم یا نشینم
تمنا رو تو چشماش ببینم یا نبینم
خدایا تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
خدایا تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
اگر عاشق من شعله بی صبر و قراره
برای دل من . قصه دلگرمی رو داره
اگه هدیه عاشق یک گلوبند ستاره است
اگه این دم شیرینو تمایل به دوباره است
پس چرا باز تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
واسم بندگی کرده . پریزاده مهتاب
همین عاشق ساده . واسم میگذره از خواب
تو بارون نگاهش بشینم یا نشینم
تمنا رو تو چشماش ببینم یا نبینم
خدایا تو دلم پر بونه است
نگاه کن بونه هاش . دونه دونه است
شریک
شریک سقف من نیستی
بذار همسایه باشیم و فقط یک دونه دیوارو
شریکم باش . شریکم باش . شریکم
شریک عمر من نیستی
بیا هملحظه باشیم و همین یک لحظه دیدارو
شریکم باش . شریکم باش . شریکم
فقط در هفته . یک لبخند . لبتو قسمت من کن
اگه خورشید من نیستی . بیا و شمعو روشن کن
تمنای شرابم نیست . یه جرعه آب شریکم باش
کنار چشمه رویا . یه لحظه خواب شریکم باش
شریک سقف من نیستی
بذار همسایه باشیم و فقط یک دونه دیوارو
شریکم باش . شریکم باش . شریکم
شریک زندگیم نیستی . شریک آرزویم باش
اگه نیستی کنار من . بیا و ربرویم باش
سلامی کن گه و گاهی . به نام آشنا بر من
همین اندازه هم بسه . برای شور دل بستن
غزلخونم نباش اما به حرفی ساده شادم کن
اگه دیدی منو . بشناس . نمیگم اینکه یادم کن
یه عشق نا به سامانو چه سامانی از این خوشتر
شکایتنامه دل رو چه پایانی از این خوشتر؟
شریک سقف من نیستی
بذار همسایه باشیم و فقط یک دونه دیوارو
شریکم باش . شریکم باش . شریکم
شریک زندگیم نیستی . شریک آرزویم باش
اگه نیستی کنار من . بیا و ربرویم باش
سلامی کن گه و گاهی . به نام آشنا بر من
همین اندازه هم بسه . برای شور دل بستن
شریک عمر من نیستی
بیا هملحظه باشیم و همین یک لحظه دیدارو
شریکم باش . شریکم باش . شریکم
فقط در هفته . یک لبخند . لبتو قسمت من کن
اگه خورشید من نیستی . بیا و شمعو روشن کن
تمنای شرابم نیست . یه جرعه آب شریکم باش
کنار چشمه رویا . یه لحظه خواب شریکم باش
بذار همسایه باشیم و فقط یک دونه دیوارو
شریکم باش . شریکم باش . شریکم
هوای عاشقی
دل عاشق اگه رنگ بهارو آبی میبینه
شبای بی کسیهاشو . شب مهتابی میبینه
به لطف عاشقی حتی گلای زرد پاییزو
به رنگ چشم پر خونش . گل سرخابی میبینه
همه زیبایی دنیا رو از چشم تو میبینه
همه گلهای عالم رو با دستای تو میچینه
دل عاشق اگه رنگ بهارو آبی میبینه
شبای بی کسیهاشو . شب مهتابی میبینه
اگر عمری هدر کردم . اگر پا در خطر کردم
نگو که سادگی کردم . عوای عاشقی کردم
که من با عشق تو عاشق . سلام بر زندگی کردم
سلام بر زندگی کردم
سلام بر زندگی کردم . سلام بر زندگی کردم
چه خوب کردم . چه بد کردم
خودم کردم . خودم کردم
هوای عاشقی کردم . هوای عاشقی کردم
که من با عشق تو عاشق . سلام بر زندگی کردم
سلام بر زندگی کردم
دل عاشق اگه رنگ بهارو آبی میبینه
شبای بی کسیهاشو . شب مهتابی میبینه
به لطف عاشقی حتی گلای زرد پاییزو
به رنگ چشم پر خونش . گل سرخابی میبینه
همه زیبایی دنیا رو از چشم تو میبینه
همه گلهای عالم رو با دستای تو میچینه
چه خوب کردم . چه بد کردم
خودم کردم . خودم کردم
هوای عاشقی کردم . هوای عاشقی کردم
که من با عشق تو عاشق . سلام بر زندگی کردم
سلام بر زندگی کردم
دل عاشق اگه رنگ بهارو آبی میبینه
شبای بی کسیهاشو . شب مهتابی میبینه
دل عاشق اگه رنگ بهارو آبی میبینه
شبای بی کسیهاشو . شب مهتابی میبینه
هوس باز
میبخشمت دوباره . اما چه فایده داره
بازم توی هوس باز . میمیری به یک اشاره
میبخشمت دوباره . اما چه فایده داره
بازم توی هوس باز . میمیری به یک اشاره
با قلب عاشق من . نمیدونی چه کردی
میری اما دوباره . نرفته برمیگردی
با خود میگم رهاش کن . قلبم مگه میذاره
انگار با تو زنده است . بی تو آروم نداره
با خود میگم رهاش کن . قلبم مگه میذاره
انگار با تو زنده است . بی تو آروم نداره
میبخشمت دوباره . اما چه فایده داره
بازم توی هوس باز . میمیری به یک اشاره
آخه کی مثل من طاقت میاره
کی میبخشه تو رو بازم دوباره
آخه کی مثل من طاقت میاره
کی میبخشه تو رو بازم دوباره
تو رو با این هوس بازی کی میخواد
کی مثل من برات چشم انتظاره
دلی که عاشقه از خود نیازار
من دیوونه رو عاشق نگه دار
دلی که عاشقه از خود نیازار
من دیوونه رو عاشق نگه دار
تو رو میبخشم اما نازنینم
نکن کاری که باشه آخرین بار
میبخشمت دوباره . اما چه فایده داره
بازم توی هوس باز . میمیری به یک اشاره
میبخشمت دوباره . اما چه فایده داره
بازم توی هوس باز . میمیری به یک اشاره
با قلب عاشق من . نمیدونی چه کردی
میری اما دوباره . نرفته برمیگردی
با خود میگم رهاش کن . قلبم مگه میذاره
انگار با تو زنده است . بی تو آروم نداره
با خود میگم رهاش کن . قلبم مگه میذاره
انگار با تو زنده است . بی تو آروم نداره
میبخشمت دوباره . اما چه فایده داره
بازم توی هوس باز . میمیری به یک اشاره
میبخشمت دوباره . اما چه فایده داره
بازم توی هوس باز . میمیری به یک اشاره
تو را دیگر ندیدم هزار سال
هزار ساله که انگار صداتو نشنیدم
هزار ساله که انگار تو رو هرگز ندیدم
آخه هز سالی صد سال گذشته بی تو بر من
نمیدونی چه تلخه کنار تو نبودن
نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست
تو آن هستی که بودی . اگر روزی به هفته است
هنوز عشق تو جاری است . به رگهای تن من
تویی تنها بهونه برای بودن من
از اون روز که تقدیر چه بیرحم منو از تو جدا کرد
از اون روز که دست زمونه منو بی تو رها کرد
نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست
تو آن هستی که بودی . اگر روزی به هفته است
هنوز عشق تو جاری است . به رگهای تن من
تویی تنها بهونه برای بودن من
نبودی . ندیدی . چه ها بی تو کشیدم
جه روزها . چه شبها . که دور از تو ندیدم
چه ها بر من گذشته . خدا میدونه و بس
نمیدونی که موندم چه تنها و چه بی کس
منو با خود غریبه . به هر کس دل نبستم
در این بهت تب آلو . شکستم و شکستم
هزار ساله که انگار صداتو نشنیدم
هزار ساله که انگار تو رو هرگز ندیدم
آخه هز سالی صد سال گذشته بی تو بر من
نمیدونی چه تلخه کنار تو نبودن
از اون روز که تقدیر چه بیرحم منو از تو جدا کرد
از اون روز که دست زمونه منو بی تو رها کرد
نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست
تو آن هستی که بودی . اگر روزی به هفته است
هنوز عشق تو جاری است . به رگهای تن من
تویی تنها بهونه برای بودن من
هم صدا
اگه فکر یه همصدایی بیا با عشق صدام بکن
تو منو اینجور دیوونه کردی بیا فکری برام بکن
تو تک وتنها تو جاده عشق قدم گذاشتی بی همسفر
آخه مسافر دوستت دارم من . بیا منو با خودت ببر
بیا که رو لبهام خنده بکاری شادی بیاری برای من
بیا و با دستات اشکامو پاک کن . گوش بسپار به غمای من
بیا که رو لبهام خنده بکاری شادی بیاری برای من
بیا و با دستات اشکامو پاک کن . گوش بسپار به غمای من
وقت سلام و سرود عشق . ای پیامت نوید من
دل به تو بستم به پات نشستم . تویی تنها امید من
وقت سلام و سرود عشقه . ای پیامت نوید من
دل به تو بستم به پات نشستم . تویی تنها امید من
بیا که رو لبهام خنده بکاری شادی بیاری برای من
بیا و با دستات اشکامو پاک کن . گوش بسپار به غمای من
بیا که رو لبهام خنده بکاری شادی بیاری برای من
بیا و با دستات اشکامو پاک کن . گوش بسپار به غمای من
وقت سلام و سرود عشقه . ای پیامت نوید من
دل به تو بستم به پات نشستم . تویی تنها امید من
وقت سلام و سرود عشقه . ای پیامت نوید من
دل به تو بستم به پات نشستم . تویی تنها امید من
بیا که رو لبهام خنده بکاری شادی بیاری برای من
بیا و با دستات اشکامو پاک کن . گوش بسپار به غمای من
بیا که رو لبهام خنده بکاری شادی بیاری برای من
بیا و با دستات اشکامو پاک کن . گوش بسپار به غمای من
منتظر خوابه
گفتم دل ای دل ای دل . حالا چه وقته خوابه
عشق اومده سراغت . منتظر جوابه
منتظر جوابه...
دل گفت بذار بخوابم . این یکیم سرابه
عشقی که من شناختم . فقط توی کتابه
فقط توی کتابه...
میخوام که بگذرم از امواج باور عشق
اما میبینم از دور پلها همه خرابه
پلها همه خرابه...
دوست داشتن زیادی خودش یه جور عذابه
آری . به دریای دل تا میرسی سرابه
گفتم که دل ای دل ای دل . جوونیمون چی میشه
میون قوم عاشق . نشونیمون چی میشه
تو مهر باطل عشق نزن رو سرنوشتت
عشق تو هر جا که هست . اونجا میشه بهشتت
گفتم دل ای دل ای دل . حالا چه وقته خوابه
عشق اومده سراغت . منتظر جوابه
منتظر جوابه...
دوست داشتن زیادی خودش یه جور عذابه
آری . به دریای دل تا میرسی سرابه
گفتم که دل ای دل ای دل . جوونیمون چی میشه
میون قوم عاشق . نشونیمون چی میشه
تو مهر باطل عشق نزن رو سرنوشتت
عشق تو هر جا که هست . اونجا میشه بهشتت
گفتم دل ای دل ای دل . حالا چه وقته خوابه
عشق اومده سراغت . منتظر جوابه
منتظر جوابه...
باز بگو
بگو باز . باز بگو . باز بگو . بسیار بگو
بگو که دوستم داری. بازم به تکرار بگو
روح آشفته من اینجوری آروم میگیره
تو گوشم دوستت دارم رو صدهزار بار بگو
بگو از عشق بگو که حکایت داره
از شکفتن یک گل که شکایت داره
دیگه ما رو هرگز نمیشه بی هم دید
بوی عطرو از گل مگه میشه پرسید؟
بگو باز . باز بگو . باز بگو . بسیار بگو
بگو که دوستم داری. بازم به تکرار بگو
روح آشفته من اینجوری آروم میگیره
تو گوشم دوستت دارم رو صدهزار بار بگو
بگو که دوستم داری . مستی رو باز بهانه کن
از صدای عشق ما دنیا رو پر ترانه کن
بگو که دوستم داری . مستی رو باز بهانه کن
از صدای عشق ما دنیا رو پر ترانه کن
ناقوس قلب من عاشقو به صدا درآر
بگو باز طنین این ناقوسو جاودانه کن
بگو که دوستم داری . مستی رو باز بهانه کن
بگو باز . باز بگو . باز بگو . بسیار بگو
بگو که دوستم داری. بازم به تکرار بگو
روح آشفته من اینجوری آروم میگیره
تو گوشم دوستت دارم رو صدهزار بار بگو
گو که دوستم داری . مستی رو باز بهانه کن
از صدای عشق ما دنیا رو پر ترانه کن
بگو که دوستم داری . مستی رو باز بهانه کن
از صدای عشق ما دنیا رو پر ترانه کن
ناقوس قلب من عاشقو به صدا درآر
بگو باز طنین این ناقوسو جاودانه کن
بگو که دوستم داری . مستی رو باز بهانه کن
بگو باز . باز بگو . باز بگو . بسیار بگو
بگو که دوستم داری. بازم به تکرار بگو
روح آشفته من اینجوری آروم میگیره
تو گوشم دوستت دارم رو صدهزار بار بگو
'
نمی بخشم ترا
نمیبخشم تو رو تا زنده هستم
به روی دل همه درها رو بستم
ببین عشقت به حال من چه ها کرد
چه آروم در درون خود شکستم
چه آروم در درون خود شکستم
نمیبخشم تو رو . تنها تو بودی
همه عشقم . تمام خواهش من
نمیبخشم تورو . از من ربودی
همه قلبم . همه آرامش من
برو از پیش من . نگو چه کردم
نگو روزی دوباره برمیگردم
برو شکستنم بوده گناهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
نمیبخشم تو رو برای قلبی
که شبها تا سحر به پای سوخت
نمیبخشم تو رو برای چشمی
که منتظر به این پنجره ها دوخت
اگر بغضم رو میبینی برای اولین بار
اگر اشکم رو میبینی برای اولین بار
شکستم رو ببین . ترسی ندارم
که هست این آخرین لحظات دیدار
برو از پیش من . نگو چه کردم
نگو روزی دوباره برمیگردم
برو شکستنم بوده گناهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
دلداده
اگر که من عشق تو باورم بود
سایه تو اگر که بر سرم بود
دنیای تو دنیای آخرم بود
خدای عشق همیشه یاورم بود
یه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
لبریز از خنده میشم . خورشید تابنده میشم
با دیدن چشمای تو مرده میشم . زنده میشم
وقتی که دلبسته میشم . از بی کسی خسته میشم
به زنجیر دلدادگی با دست تو بسته میشم
بیا با ایثار تنت . با لحظه های با منت
با اون همه دلبستگی که داره عطر پیرهنت
یه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
اگر که من عشق تو باورم بود
سایه تو اگر که بر سرم بود
دنیای تو دنیای آخرم بود
خدای عشق همیشه یاورم بود
ه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
بریز از خنده میشم . خورشید تابنده میشم
با دیدن چشمای تو مرده میشم . زنده میشم
وقتی که دلبسته میشم . از بی کسی خسته میشم
به زنجیر دلدادگی با دست تو بسته میشم
بیا با ایثار تنت . با لحظه های با منت
با اون همه دلبستگی که داره عطر پیرهنت
ه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
بی تو می میرم
خدا کنه اون روزی که نبض تو با من میزنه
بر تن من به خواسته عشق تو دامن میزنه
به خود خواهی دست نزنه . عشق تو رو پس نزنه
حرف جدایی با من عاشق بی کس نزنه
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
تو بهتر از من میدونی که عمری دل داده بودم
به پای عشق و عاشقی زندگیمو داده بودم
تو که خودت خوب میدونی که تا نفس میکشیدم
فریاد آزادگیمو از تو قفس میکشیدم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
نبضی که با تو میزنه . چنگ به دل غم نزنه
آرامش زندگیمو غصه ها بر هم نزنه
خدا نیامرزه منو که پشت پا به دل زدم
با تو که هستی رفتم و به روی نیستی پل زدم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
و بهتر از من میدونی که عمری دل داده بودم
به پای عشق و عاشقی زندگیمو داده بودم
تو که خودت خوب میدونی که تا نفس میکشیدم
فریاد آزادگیمو از تو قفس میکشیدم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
مهمون نوازی
اگه گذارت این طرفها افتاد
گذرت به کلبه ما افتاد
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
نگو از تب و تاب افتاده قلبش
میون عاشقا نیست دیگه حرفش
نگو طاقت آهو بی دوومه
نفسش بریده و کارش تمومه
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
درسته مهر باطل روی حرف خورد
درسته روزگار یه هو ورق خورد
درسته چشمامون گریه رو سر داد
یه دستی آرزوهامونو پر داد
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
درسته مهر باطل روی حرف خورد
درسته روزگار یه هو ورق خورد
درسته چشمامون گریه رو سر داد
یه دستی آرزوهامونو پر داد
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
گه گذارت این طرفها افتاد
گذرت به کلبه ما افتاد
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
نگو از تب و تاب افتاده قلبش
میون عاشقا نیست دیگه حرفش
نگو طاقت آهو بی دوومه
نفسش بریده و کارش تمومه
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
نامه
نامه اتو خوندم خوب من
اشکو چکوندم خوب من
یه لحظه بردم خودمو
جای تو نشوندم خوب من
نوشته بودی بدته
غصه خوری عادتته
عشق به دادت برسه
یه قلب عاشق بسته
یه قلب عاشق بسته
نوشته بودی زندگی چنگی به دل نمیزنه
تو آسمون زندگی پرنده پر نمیزنه
نوشته بودی تنهایی رفیق ماه و سالته
نوشته بودی روز و شب . غم از تو دل نمیکنه
چرا گله داری از همه؟
چرا توی شهر عاشقا
فاصله داری از همه؟
چرا درو بستی رو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
در خونه عشقو بزن
همدل عاشقا بخون
تو قلب پاکی لونه کن
همسایه خدا بمون
نمیمونه اینجور روزگار
باز دوباره بهار میاد
دوباره این چرخ فلک
با من و تو کنار میاد
نامه اتو خوندم خوب من
اشکو چکوندم خوب من
یه لحظه بردم خودمو
جای تو نشوندم خوب من
نوشته بودی بدته
غصه خوری عادتته
عشق به دادت برسه
یه قلب عاشق بسته
یه قلب عاشق بسته
نوشته بودی زندگی چنگی به دل نمیزنه
تو آسمون زندگی پرنده پر نمیزنه
نوشته بودی تنهایی رفیق ماه و سالته
نوشته بودی روز و شب . غم از تو دل نمیکنه
چرا گله داری از همه؟
چرا توی شهر عاشقا
فاصله داری از همه؟
چرا درو بستی رو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
در خونه عشقو بزن
همدل عاشقا بخون
تو قلب پاکی لونه کن
همسایه خدا بمون
نمیمونه اینجور روزگار
باز دوباره بهار میاد
دوباره این چرخ فلک
با من و تو کنار میاد
نامه اتو خوندم خوب من
اشکو چکوندم خوب من
یه لحظه بردم خودمو
جای تو نشوندم خوب من
نوشته بودی بدته
غصه خوری عادتته
عشق به دادت برسه
یه قلب عاشق بسته
یه قلب عاشق بسته
حرفهای قشنگ
از عشق که میگی دیوونم میکنی
به سوی زندگی روونم میکنی
از عشق که میگی حرفات شیرینه
هر یک کلمه اش به دلم میشینه
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
میدونم نمیدونی . میدونم نمیدونی
زود به بن بست میرسه عاشقیا
وقتی که هجوم آورد خستگیا
عزیزم فردا پشیمون نشیا
با همه عشقا و دلبستگیا
با همه عشقا و دلبستگیا
تب تند عشق تو باعث دلواپسیه
به دلم افتاده در طالع من بی کسیه
بذار تا به حرفای قشنگ تو تکیه کنم
عشقو با رنگ حقیقت به خودم هدیه کنم
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
با حرفات داری سنگ میزنی
تب تند عشق تو باعث دلواپسیه
به دلم افتاده در طالع من بی کسیه
بذار تا به حرفای قشنگ تو تکیه کنم
عشقو با رنگ حقیقت به خودم هدیه کنم
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
با حرفات داری سنگ میزنی
از عشق که میگی دیوونم میکنی
به سوی زندگی روونم میکنی
از عشق که میگی حرفات شیرینه
هر یک کلمه اش به دلم میشینه
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
میدونم نمیدونی . میدونم نمیدونی
زود به بن بست میرسه عاشقیا
وقتی که هجوم آورد خستگیا
عزیزم فردا پشیمون نشیا
با همه عشقا و دلبستگیا
با همه عشقا و دلبستگیا
قدیمها
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
یه گل دادی به دستم
خیال کردم بهاره . خیال کردم بهاره
به دل گفتم نخور غم . آی نخور غم
دیگه پایان کاره . دیگه پایان کاره
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
همیشه قلب من میل به غم داشت
انگار دل تنگم تو رو کم داشت
به قلبی که به خود ندیده عشقی
عاشق نشدن حکم ستم داشت
عاشق نشدن حکم ستم داشت
از وقتی میدونم تو رو دارم
بیشتر به خودم امیدوارم
بیشتر به خودم امیدوارم
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
واسه من بریده از صف عشق
تو یک ندای عاشقانه بودی
واسه بیدارباش این دل خواب
واسه من بهترین بهانه بودی
واسه من بهترین بهانه بودی
از وقتی میدونم تو رو دارم
بیشتر به خودم امیدوارم
بیشتر به خودم امیدوارم
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
سرای محبت
به لبخند آیینه ای تشنه ام
به آغوش بی کینه ای تشنه ام
سلامی صمیمانه آیا کجاست؟
سر آغاز الفت خدایا کجاست؟
خدایا سرای محبت کجاست؟
من آواره ام . شهر الفت کجاست؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
خدایا نسیم نوازش کجاست؟
کویرم . سر آغاز بارش کجاست؟
بیا تا به لبخند عادت کنیم
به این راه ز پیوند عادت کنیم
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
بیا ساده مثل چکاوک شویم
بیا بازگردیم و کودک شویم
خدایا سرای محبت کجاست؟
من آواره ام . شهر الفت کجاست؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
ه لبخند آیینه ای تشنه ام
به آغوش بی کینه ای تشنه ام
سلامی صمیمانه آیا کجاست؟
سر آغاز الفت خدایا کجاست؟
خدایا سرای محبت کجاست؟
من آواره ام . شهر الفت کجاست؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
دوست من
من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی
ماندن و پوسیدن همانا . روزی به حرفم میرسی
در این غریب آباد تا آب بیگانه
تا خاک بیگانه
ای عاشق رفتن . خوش میروی خانه
هر جا که آهویی . گم کرده راهش را
معصوم میبینی طرز نگاهش را
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
هر جا کبوتری با قلب دلواپس
پر میزند اما افتاده از نفس
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
هر جا گلی از شاخه دیدی جدا ماند
پا در گلی از رفتن دیدی که وا ماند
هر جا قناریها را افسرده میبینی
یا پشت سالاری را تا خورده میبینی
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی
ماندن و پوسیدن همانا . روزی به حرفم میرسی
در این غریب آباد تا آب بیگانه
تا خاک بیگانه
ای عاشق رفتن . خوش میروی خانه
هر جا که آهویی . گم کرده راهش را
معصوم میبینی طرز نگاهش را
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
هر جا کبوتری با قلب دلواپس
پر میزند اما افتاده از نفس
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
نیاور آن زمان که او
به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او
به خون من وضو کند
مگیرش از من
کنون که بسته عمر من
به گرمی وجود او
مگیرش از من
تب وفا شرر زند
ز تار من به پود او
مگیرش از من
مرا از او جدا مکن
به بحرغم رها مکن
دل پر از محبتش
به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا
تو کردهای اسیرم
رها مکن ز بندم
که دور از او بمیرم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
نیاور آن زمان که او
به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او
به خون من وضو کند
مگیرش از من
کنون که بسته عمر من
به گرمی وجود او
مگیرش از من
تب وفا شرر زند
ز تار من به پود او
مگیرش از من
مرا از او جدا مکن
به بحرغم رها مکن
دل پر از محبتش
به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا
تو کردهای اسیرم
رها مکن ز بندم
که دور از او بمیرم
مگیرش از من