اي فردا سروده اي از هوشنگ ابتهاج
میخوانم و میستایمت پُرشور
ای پردۀ دلفریبِ رویا رنگ!
میبوسمت، ای سپیدۀ گلگون؛
ای فردا! ای امید بینیرنگ!
دیریست که من پی تو میپویم.
هر سو که نگاه میکُنم، آوخ!
غرق است در اشک و خون نگاه من.
هر گام که پیش میروم، برپاست
سر نیزۀ خونفشان بهراه من
وین راه یگانه: راه بیبرگشت.
ره میسپریم همره امید
آگاه ز رنج و آشنا با درد.
یک مرد اگر به خاک میافتد،
برمیخیزد بهجای او صد مرد.
اینست که کاروان نمیماند.
آری، ز درون این شب تاریک
ای فردا! من سوی تو میرانم.
رنج است و درنگ نیست، میتازم.
مرگ است و شکست نیست، میدانم.
آبستن فتح ماست این پیکار.
میدانمت، ای سپیدۀ نزدیک؛
ای چشمۀ تابناک جانافروز!
کز این شب شومبخت بدفرجام
برمیآیی شکفته و پیروز
وز آمدن تو: زندگی خندان.
میآیی و بر لبِ تو صد لبخند.
میآیی و در دلِ تو صد امید.
میآیی و از فروغ شادیها
تابنده بهدامن تو صد خورشید.
وز بهر تو باز گشته صد آغوش.
در سینۀ گرم توست، ای فردا!
درمان امیدهای غمفسرد.
در دامن پاک توست، ای فردا!
پایان شکنجههای خونآلود.
ای فردا؛ ای امید بینیرنگ! . . .
زندگی نامه و اشعار هوشنگ ابتهاج
زندگی نامه و اشعار هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج ه.ا.سایه
هوشنگ ابتهاج در سال 1306 در شهر رشت زاده شد
دوره آموزش دبستانی را در همین شهر و آموزش دبیرستانی را در تهران پایان رساند
وی مدتی را به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت از سال 1350 تا 1356 نیز برنامه گلهای تازه و گلچین هفته رادیو ایران را سرپرستی می کرد
او در دوران دبیرستان اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمه ها منتشر کرد
وی با سرودن شعر های عاشقانه آغاز کرد اما با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از 1332 است به شعر اجتماعی روی آورد
دفترهای شعر
نخستین نغمه ها رشت 1325
سراب صفی علیشاه 1320
سیاه مشق امیر کبیر 1332
شبگیر زوار 1332
زمین برگزیده شعر نیل 1334
چند برگ از یلدا تهران 1334
یادگار خون سرو توس 1360
اینه در اینه برگزیده شعر نشر چشمه 1368