-
*^*خاطرات و حکایتها - جلد ششم*^*
-
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gif
----- فهرست مطالب ------
مقدمه
من از خدا، سى مليون راى خواسته ام !
تنها چيزى كه به يادم ماند، همان حرف شما بود كه گفتيد توى دهن اينها بزنيد!
پيروزى بزرگ ، هم شكر دارد هم پرهيز از خطر
خصوصيات حضرت امام (رحمة الله عليه )
خردمندى و دانايى
ديندارى و ايمان روشن بينانه
شجاعت و جان نثارى
انس با قرآن
هميشه من تعجب مى كردم
بايد به دانشگاههاى اسلامى در آندلس برود
اين يك فريب سياسى است ، اگر چه زير نام انجمن اسلامى باشد
سوابق داغى نداشت ، تحت تاثير جو قرار گرفته بود.
طلبكارند كه چرا آنها را به بازى نمى گيريم
در مقابل امام چه كشورى قرار داشت و امام چگونه آنرا ساخت
وابسته و تابع سياسى
مصرف كننده و فقير
گرفتار انواع و اقسام آسيبهاى اخلاقى
داراى مرتجع ترين حكومتها
امام براى ساختن اين جامعه ، چه كرد؟
احياى روح خودباورى و استقلال در مردم
احياى روح دينى و تقويت ايمان در مردم
طلبه جوان و غريب ، در اين شهر مورد حمايت مردم قرار گرفت
خاندان علم نگذاشتند استعدادهاى اين منطقه شكوفا بشود
مجبور شدند جسد اصلى را بدهند
فرماندهى جوان 18 ساله !
تهديدهاى خارجى و داخلى
تاثير دو چهرگان در مسائل كشور
معناى جهانيگرى
هدف آمريكا از ارتباط با كشورها
خواب خوش ديديد، خير باشد!
منافقان امروز!
اينها به دشمن روحيه مى دهند!
نفى حكومت دينى ، هدف اصلى دشمنان
ضرورت آشنايى با تاريخ
مهمترين ضربه بر اسلام
اين جا، حادثه ى كربلا اتفاق خواهد افتاد
داستان غم انگيز: بعضى از مطبوعات پايگاه دشمنند!
درد دل و شكوه پدرانه
مواظب نفوذيها باشيد
گسست نسل كنونى از نسل گذشته و افتخاراتش !
جايى كه دشمن هرگز نخواهد توانست تصرف بكند
خدا نگذرد از سردمداران دو رژيم خبيث گذشته
در بلوچستان ، به فارسها ((گجر(( مى گفتند!
ايجاد محروميت به خاطر سوابق دشمن ستيزى مردم !
چشمشان را رويهم مى گذارند مى گويند انشاءالله گربه است
تخريب به اسم اصلاح !
دشمن ، سلسله جنبان اين حركتهاست
دشمن حرف خود را از زبان آدمهاى غافل مى زند
سعى مى كنند فضا را آشفته و نا آرام جلوه دهند!
تخريب باورها دومين هدف دشمن
كارشناسان اطلاعاتى ابله و سطحى نگرو ساده لوح بيگانگان
به دروازه خودى گل زدى
رويش هاى دوران غربت اسلام !
چنين چيزى در زندگى او سابقه نداشت
يادگارهاى ارزنده بوشهر
رئيس على دلوارى ، شهيدى در غربت
سوء استفاده ى از تاريخ
خصوصيات جنبش دانشجويى
آرمانگرايى
صدق و صفا و خلوص
آزادى از وابستگى هاى گوناگون
عدم وابستگى حركت به اشخاص
حساسيت نسبت به زشتيها و رفع آنها
همراهى منطق و بينش با احساسات
آقا زود از اين جا برويد
آفات جنبش دانشجويى
سوء استفاده عناصر و مجموعه هاى ناباب
دور شدن از آرمانها
سطحى شدن و تعمق و تفكر نكردن
به دام احزاب و گروهها افتادن
چرا به ملت اهانت مى كنيد؟
از صد سال قبل ، تهاجم فرهنگى عليه اسلام بود
ما بايد آرايش جديد دشمن را بشناسيم
تلاش براى حذف روحانيت از محيط سياسى و دانشجويى
هدف از تبليغات عليه روحانيت ، ضربه به دين بود
سه حادثه ، و يك چهره از استكبار و يك چهره از مبارزه مردم با استكبار
حادثه تبعيد امام در سال 1343 و احياء كاپيتولاسيون آمريكا
حادثه ى دوم سيزده آبان 1357
حادثه سوم تسخير لانه جاسوسى آمريكا
سه چهره از استكبار در سيزده آبان
چهره مردم در مبارزه با استكبار
ايستادگى ملتها و مسؤ ولان كشورها در برابر زورگوييهاى آمريكا
ريشه دينى ، عامل ايستادگى ملت در برابر استكبار
هدف آمريكا از ايجاد ارتباط با ايران
خوش رقصى براى صهيونيستها
درماندگى آمريكا در برابر ملت ايران
كسانى كه نه هويت ملى را مى فهمند و نه غيرت و عزت ملى دارند
نقشه امريكا براى ايران ، بازگشت به وضعتقبل از انقلاب
مهمترين وظيفه ، شناخت دشمن
صداى شما، صداى بسيار قوى و محكمى است .
دعاها و ماءثوره از اهل بيت ، يك خزانه ى عظيم
اينها كور خوانده اند، اين دو هيچ منافاتى با هم ندارند
در اروپا اولين مشعلداران علم ، افراد دينى اند
عالمان دينى ما در علوم مختلف تبحر داشتند
هم صنعتگر را از بين بردند و هم سلاحى را كه ساخته بود
نسل امروز، باورش نيست
مى خواهند گذشته علمى و تمدن ملتها را نفى كنند
گذشته ى علمى كشور را به ياد نسل جديد بياوريد
حربه ى ايجاد ناامنى عليه ملت ايران و انقلاب اسلامى
امنيت نظامى و انتظامى
حمله سنگين تبليغاتى دشمن براى پوشاندن حقايق واضح انقلاب
بسيج و انسانهاى مؤ من و پاكنهاد؛ امنيت را به مملكت بازگرداندند
انكار بسيج انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت كشور است
امنيت اقتصادى
امنيت سياسى و امنيت فكرى
بلندگوى دشمن شدن قابل قبول نيست
مخالفت با بينات نظام اسلامى محكوم است
حكيمانه و خردمندانه و شجاعانه راه اسلام رادنبال كنيد
حركت به سمت تهذيب و تزكيه ى روحى و قلبى
درختهاى بى ريشه را مى كاشتند
چهره ى قم
قم و اهل قم وفادارانه حوزه علميه را در آغوش گرفتند.
يك حرف به دانشجويان : دشمن را خوب بشناسيد، مبادا از شناسايى دشمن غفلت كنيد
يك حرف به خط و خطوط سياسى : يك خط قرمز براى كار سياسى و درگيرى سياسى قائل بشويد
يك حرف به دشمن : خواب برگشتن آمريكا به اين مملكت ، يك خواب پريشان و غيرقابل تعبير است
يك حرف به اميدهاى انقلاب و اسلام : نيروهايتان را براى روزى كه كشور به آن نيازمند است حفظ كنيد
يك كلمه به ملت ايران : دشمن امنيت ملى را نشانه گرفته است ، بهوش باشيد
آخرين كلام به ولى عصر (ارواحنافداء)
او هم خائن است ، هم احمق
همان وقت استشمام كردم كه اينها دارند انحراف پيدا مى كنند
مردمى بى سرزمين ، سرزمينى بى مردم
بعد از انقلاب اسلامى در فلسطين دو اتفاق مهم رخ داد
در قضيه ى فلسطين ، مجرم درجه يك ، آمريكاست
مفاهيم مشتبهى در فضاى ذهنى مردم پرتاب مى شود
على (عليه السلام ) در مقررات خدايى ، مرد خشنى است
روزنامه آلمانى نوشت : ترور لاجوردى ، ترور نيست !!
اصلاحات انقلابى و اسلامى و ايمانى آرى ، اصلاحات آمريكايى نه
-
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gif
مقدمه
تاريخ سازانى كه سر در آخور شرق يا غرب دارند، همچنان دست اندر كار تحريف تاريخ هستند. آنان در صددند تا با حذف عناصر ارزشى بخصوص ارزشهاى دينى و معنوى ، تاريخ را طبق اغراض سياسى خود بنگارند، آنچنان كه افكار مادى غرب تاءييد شود.
((امروز هم چون هميشه تاريخ انقلابها، عده اى بنوشتن تاريخ پر افتخار انقلاب اسلامى مشغولند كه سر در آخور غرب و شرق دارند.))(1)
شبهه افكنى ، دروغ نويسى ، تغيير و تحريف ، حق را ناحق جلوه دادن و ناحق را لباس حق پوشاندن ، حلقه هاى نگارش تاريخ براساس اهداف حقيرانه از پيش تعيين شده است ، امروز بنيادهايى كه در غرب ، با هدايت دلارهاى آمريكايى ، دست اندركار نگارش دائرة المعارفها و تاريخ معاصر ايران مى باشند، كم نيستند. اگر چه در داخل نيز عده اى فريب خورده يا معاند، بهمان كار مشغولند و پياده نظام غرب در تهاجم فرهنگى گسترده اش به ارزشها و هويت دينى ملت ايرانند.
امروز آمريكا، با بازسازى طرح فروپاشى شوروى ، در صدد تحميل همان سرنوشت بر ملت ايران است . اگر چه آمريكا، همچون گذشته ، در ارزيابيهاى خود دچار اشتباهات متعدد و فاحش شده است ، لكن آنچه او را بر اين عمل اميدوار و گستاخ ساخته است ، وجود همين عناصر بى هويت و مرغوب كه لحظه اى بر سفره عيش و نوش و هوسرانى نشستن را بر عزت يك ملت و هويت مستقل او ترجيح مى دهند. در طرح آمريكايى ، گسست نسل جوان از گذشته واقعى خويش ، تزيين و پيراستن رژيم فاسد گذشته ، زير سوال بردن و حذف درخشندگى ايثار و مقاومت نسل انقلاب به ويژه در دفاع مقدس هشت ساله ، تحقير ارزشها و عناصر معنوى و ايمانى عزت آفرين ، شبهه افكنى نسبت به مقدسات و اصول اساسى انقلاب اسلامى ، حلقه هاى پيوسته تهاجمند كه پيش قراولان آن ؛ تاريخ نگاران ، روزنامه نويسان و توليد كنندگان كتاب و فيلم و ديگر ابزارهاى هنرى هستند. ذهنيت سازى براى نسل جوان و تغيير جريان فرهنگى جامعه ، هدف اين طرح است كه رهبر بيدار و الهى انقلاب اسلامى از آن به تهاجم فرهنگى ياد نمودند كه امروز حتى براى ناباوران نيز، اين مقوله روشن و شناخته شده است .
بيان لحظه هاى تاريخ اين ملت از زبان گويا و صادق و مردمى است كه تاريخ ((امين )) را پديد مى آورد و چنين تاريخى است كه طرح آمريكايى تهاجم را عقيم مى گذارد و نسل جديد را صاحب هويتى حقيقى و مستقل و تشخيص قوى و شناخت صحيح مى نمايد.
بازگويى و بازنويسى تاريخ صحيح نمى گذارد يك ملت در چنبره سلطه تبليغاتى استكبار جهانى گرفتار آيد و ناخودآگاه بدست عناصرى سست ايمان و بريده از متن ملت ، داراييهاى انسانى و فرهنگى و مادى خود را به سلطه گران تقديم نمايد.
آگاهى صحيح و اتصال نسل جوان با هويت انقلاب و درخشندگى هاى آن ، استكبار را چون جنگهاى هشت ساله دفاع مقدس ، زمينگير مى سازد و اجازه نمى دهد يك وجب از زيباييهاى فرهنگى و دينى او باشغال دشمن در آيد و فرهنگ منحط غربى بتواند در رفتار و منش فردى و فضاى جامعه اسلامى رسوخ نمايد.
در اين ميان مسئووليت دست اندكاران فرهنگى و سياسى چندان زياد است كه غفلت و تعلل از آن بى گمان ؛ و اگر چه ارتباط مستقيم رهبرى با مردم و جوانان ، نقش عناصرى حزبى و گروهى و رسانه اى كم رنگ نموده ليكن در دراز مدت از تاثير تلاشهاى دشمن و عناصر غير خودى نبايد غفلت نمود.
امروز مقام عظماى ولايت ، اين حكيم زمانه و ديدبان هشيار و بيدار، حسين گونه ، در صحنه بيدار باش امت اسلامى به ايفاى نقش و مسئوليت و تكليف خود مشغول است و شعاع رحمت الهى را بر فضاى دل و جان اين امت مى تاباند و وسوسه ها و شيطنت هاى دشمنان و عناصر غير خودى را نقش بر آب مى سازد، بر ماست كه اين نعمت بزرگ الهى را شكر گذار باشيم و با حمايت و پشتيبانى عملى خويش در حفظ اين نعمت ، كه بفرموده امام راحل عظيم الشان ، از ساير فريضه هاى الهى چون نماز و حج ، برتر است و با اهميت است بكوشيم . بيش از همه ، جوانان وظيفه دارند كه از زبان صادق و الهى ولى خويش حقايق را بشنوند و درك كنند و با تحليل صحيح و دقيق از زمان و مكان و دوست و دشمن و خودى و غير خودى ، و تاريخ پرفراز و نشيب گذشته و دست آوردهاى اصيل و ماندگار و درخشان دوران حاكميت دين در انقلاب اسلامى ، رهرو راه سعادت دنيا و آخرت گردند و به انگشت اشاره هاى شياطين كوچك و بزرگ بى اعتنايى نمايند كه صراط مستقيم يكى است و آن راه ولايت است . انتشار ششمين جلد از مجموعه خاطرات و حكايتهاى مقام معظم رهبرى را در سال امام على (عليه السلام ) گرامى داشته و به تمسك عملى به سيره و راه آن امام همام تاكيد مى نماييم ، باشد كه تشخيص صحيح تكليف و انجام به موقع آن ، رضايت و شفاعت امير حقيقت و عدالت ، على (عليه السلام ) و فرزند صالح او، آيت اله العظمى سيد على خامنه اى ، رهبر معظم انقلاب اسلامى ، را براى همه ما به ارمغان آورد. برترين سود و بهترين عاقبت اين است و لاغير.
موسسه فرهنگى قدر ولايت
-
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gif
من از خدا، سى مليون راى خواسته ام !
از ماههاى قبل ، بعضى از بزرگان و عزيزان و برجستگان كشور، مكرر به من مى گفتند كه اگر شما به شخص خاصى براى رياست جمهورى نظر داريد، آن را به ما بگوييد، تا اوضاع و احوال را همانطور كه مى خواهيد هموار كنيم و مردم را هدايت نماييم كه همان انجام بگيرد. من به آنها گفتم كه آنچه من از خدا خواسته ام ، سى ميليون راءى است . در طول اين چند ماه قبل از انتخابات ، هر چه اصرار شد، آقايان محترم مسؤ ولان برجسته ى كشور و ديگران ، غير از همين حرف ، چيزى از من نشنيدند. گفتم در اين انتخابات ، من آراى مردم را از خداى متعال خواسته ام ؛ آن براى ما و كشور مهم است . بالاخره هر كسى در راءس دولت و قوه ى مجريه قرار بگيرد، كارى مى كند، پيشرفتهايى دارد، مشكلاتى دارد. هيچ كس مطلق نيست ، هيچ كس كامل نيست ، تفاضلها هم خيلى زياد نيست . آنچه براى من مهم است ، اين قضيه است كه همه ى ملت احساس كنند كه در اين آزمايش شريكند. بحمدالله خداوند متعال اين دعا را مستجاب كرد، اين آرزو را برآورده نمود و اين هديه را به ملت ايران داد. ما اگر تا آخر عمرمان هم شكر كنيم ، كم است .
بعد از گذشت هجده ، نوزده سال از پيروزى انقلاب ، بعد از نه سال از رحلت امام بزرگوار - كه دشمن تصور مى كرد يك ماه هم اين نظام باقى نخواهد ماند - مردم در انتخابات رياست جمهورى شركت مى كنند و با حضور خود كه ياد آور روزهاى پرشور و هيجان اول پيروزى است ، چنين انتخابات شيرينى را سازماندهى مى كنند. اين ، نعمت بزرگى است كه بايد آن را شكرگزارى كرد.(2)
-
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gif
تنها چيزى كه به يادم ماند، همان حرف شما بود كه گفتيد توى دهن اينها بزنيد!
بد نيست همه اين چيزها را بدانند. دو سال قبل از اين در دوم خرداد و در انتخابات رياست جمهورى ، ملت ايران حماسه بزرگى درست كردند؛ سى ميليون نفر پاى صندوق ها آمدند، تا قبل از اين كه انتخابات بشود، راديوهاى بيگانه هرچه توانستند، عليه اين انتخابات حرف زدند؛ مرتب گفتند تقلب خواهد شد؛ مرتب گفتند چنين خواهد شد، مرتب گفتند چنان خواهد شد؛ براى آنكه مردم را دلسرد كنند؛ هدفشان اين بود. اگر شما به مجموعه ها و بولتنهايى كه اخبار راديوهاى بيگانه را در آن سه چهار ماه منتهى به انتخابات دوم خرداد پخش مى كردند، نگاه كنيد خيلى از حقايق روشن خواهد شد. به طورى حرف مى زدند كه مردم را دلسرد كنند تا پاى صندوقهاى راى نيايند؛ اما مردم به حرف دلسوزان خودشان گوش كردند و به وسط ميدان آمدند و با سى ميليون راى در انتخابات شركت كرده اند. واقعا حركت خيلى عظيمى بود و موفقيت بزرگى براى ملت و براى نظام جمهورى اسلامى ايران شد به مجرد اين كه انتخابات تمام شد و معلوم شد كه جمعيت زيادى آمده اند و رئيس جمهورى منتخب مشخص شد، راديوهاى بيگانه طورى لحنهايشان را برگرداندند كه انگارى دوم خرداد را آنها راه انداخته اند؛ انگارى كه دوم خرداد مال آنهاست ! تا حالا هم هنوز رها نكرده اند؛ تا الان هم تقريبا دو سال و نيم مى گذرد، همچنان همانطور دارند حركت مى كنند! تبليغات كردند و راجع به رئيس جمهورى محترممان حرف زدند و مطالبى گفتند. من اين خاطره را مى خواهم عرض كنم . در همان روزهاى اول ، دوم بعد از انتخابات بود كه جناب آقاى خاتمى - رئيس جمهور عزيزمان - از من وقت ملاقات خواستند و آمدند و با من ملاقات كردند. به ايشان گفتم كه من نمى دانم شما در اين چند روز كه گرفتار مسائل انتخابات بوده ايد، فرصت كرده ايد كه اين راديوها را گوش كنيد يا نه ؛ اما من گوش كرده ام . اين راديوها دارند اين طور وانمود مى كنند كه حركت دوم خرداد، حركتى بر ضد انقلاب ، بر ضد امام ، بر ضد اسلام بود! روشهاى تبليغات است ؛ دارند اين طور حركت مى كنند. من مايلم كه شما در همين اولين صحبتى كه خواهيد كرد، تو دهن اينها بزنيد و نشان دهيد كه نه ، قضيه اين طور نيست ؛ راه ، راه امام است ؛ راه ، انقلاب است . بعد از سه ، چهار روز ايشان يك مصاحبه اى مطبوعاتى داشتند. بعد كه ايشان با من مجددا ملاقات كردند، گفتند كه من در حال آن مصاحبه مطبوعاتى چيزهايى در ذهنم آماده كرده بودم كه بگويم ؛ اما همه اش از يادم رفت ؛ تنها چيز كه يادم بود، همان حرف شما بود كه بگويم ؛ تو دهن اينها بزنيد. ايشان در آن مصاحبه ، تو دهن آنها زد. تا امروز بحمدالله رئيس جمهور، رئيس مجلس ، رئيس قوه قضائيه ، مسؤ ولان كشور، موضع انقلاب را، موضع امام را، موضع اسلام را، پايبندى به ارزشهاى اسلامى را، هر روز تكرار مى كنند؛ اين مايه افتخار ما است ؛ اين خودش يكى از وسائل وحدت بخش است . يكى از چيزهايى كه مى تواند در سطح كشور دلها را به هم نزديك كند، همين است . اين است كه بنده مكرر عرض مى كنم كه دلها بايد با هم انس پيدا كند، وفاق پيدا بشود و جريانها به هم نزديك بشوند.(3)
-
پيروزى بزرگ ، هم شكر دارد هم پرهيز از خطر
اين كسانى كه در دنيا دم از حقوق مردم و دموكراسى و آزادى مى زنند و آن را به رخ اين و آن مى كشند و همه را متهم مى كنند و هر كسى كه با آنها همسو نباشد، به آنها انتقاد داشته باشد، به خود راءيى متهم مى كنند، مگر در انتخاباتشان چه قدر از مردم شركت مى كنند؟
من گفتم ، آمار مقايسه يى آوردند و انتخابات ما را با انتخابات دو دوره اى رياست جمهورى آمريكا و نيز با انتخابات انگليس و ديگر كشورهاى اروپايى مقايسه كردند؛ ديدم كه هيچكدام اين طورى نيست ؛ نه اين كه به اين اندازه نيست ، نزديك به اين هم نيست ؛ يعنى چهل و نه درصد، پنجاه درصد، پنجاه و چهار درصد، شصت درصد بودند. اينها كجا و هشتاد و هشت درصد يا هشت و نه درصد در كشور ما كجا؟ عده زيادى از كسانى كه مى توانستند در اين انتخابات شركت كنند، شركت كرده اند و راى دادند. همه هم به كورى چشم دشمنان به نظام راى دادند.
البته در تبليغات رسانه يى ، دشمنان سعى كردند كه شايد بتوانند همين پيروزى را هم طبق معمولشان - كه هر خيرى هم كه در ايران اسلامى باشد، از آن يك عيب درست كنند - اين را عيبى درست كنند و بگويند بله ، مردم اعتراض و انتقاد داشتند؛ كه بحمدالله در مصاحبه اى ديروز رئيس جمهور منتخب محترم ، جواب دندان شكنى به همه اينها داده شد. در عين حال ، اينها كه دست بردار نيستند؛ اما من براى مردم خودمان عرض مى كنم كه اين رسانه هاى جهانى را بشناسيد - اگر چه بحمدالله مى شناسيد - اين تحليل گران به اصطلاح سياسى دنيا را كه مى نشينند براى تمام مسائل دنيا تكليف معين مى كنند اظهار نظر و فتوا صادر مى كنند، بشناسيد و ببينند كه اينها چگونه اند.
گفتند كه اين انتخابات ، اعتراض است ! چه اعتراضى ! اكثريت بيست ميليونى مردم به چه كسانى راى دادند؟ شعارهاى رئيس جمهور منتخب مگر چيست ؟ شعارهاى رئيس جمهور منتخب ، نظم و قانون و رفع تبعيض و گسترش عدالت اجتماعى و بر طرف كردن اهداف اسلامى و انقلابى رفتن و پيروى كردن از وصاياى امام بزرگوار است . آيا اينها مخالفت با نظام اسلامى است ؟ اينها شعارهاى نظام اسلامى است . مردم اينها را دوست مى دارند. دشمن منتظر نشسته است كه ببيند در جمهورى اسلامى چه حادثه ى كوچكى ممكن است اتفاق بيافتد، تا بشود با صد من سريشم ، چيز بدى را به آن چسباند و براى مردم ما تلخ كرد و چهره ملت ايران را در دنيا مشوه نمود.
خدا را شكر مى كنم كه ربنا ما بنا من نعمته فمنك لا اله الا انت وحدك لا شريك لك تو جواب دشمنان ملت ايران را دادى . تو دلها را به سوى صندوقهاى راى و به سوى شركت در اين آزمايش بزرگ هدايت كردى . تو مردم را نسبت به اين نظام الهى ، اين قدر با محبت و وفادار قرار دادى . اينها از توست ؛ از ما نيست . ما مغرور نمى شويم و بحمدالله آزمايش بسيار خوب و شيرينى بود، همانطور كه عرض كرديم ، در اين آزمايش بازنده اى هم وجود ندارد؛ همه برنده اند. من اصرار دارم كه اين تعبيرات به كار نرود. متاءسفانه بعضى از مطبوعات هنوز نتوانسته اند تمرين كنند كه اين قدر خودت را تحت تاثير تغييرات غلط فرهنگى غربى قرار ندهند. شركت در ميدان انجام وظيفه ، بازنده يى ندارند؛ همه برنده اند.
من در همين جا به مردم گفتم هر كسى پاى صندوق راى برود و از روى احساس مسئوليت و طبق تشخيص خود راى را بيندازد، بايد احساس كند كه تكليف خود را انجام داده است . الان هم قضيه همين است . آقايان نامزدهاى مختلف كه در صحنه هاى انتخابات وارد شدند و نيز طرفداران آنها بايد خوشحال باشند. از خداوند متعال شاكر باشيم كه به شما توفيق داد، تا در اين صحنه وارد شويد، اين عرصه را براى حضور ملت عظيم الشان ايران هموار كنيد و آنان را در اين آزمايشى كه اين قدر شيرين آغاز گرديد و شيرين تمام شد، درگير نماييد. اين برايتان افتخار است و همه شما پيش خداى متعال ماءجوريد.
همه ى كسانى كه به نحوى در اين انتخابات شركت نمودند، دخالت كردند، تبليغات انجام دادند و از كسى كه مورد علاقه آنهاست و به نظرشان اصلح بوده است ، حمايت كردند، پيش خداوند متعال ماءجورند. همه ى ميليونها انسانى هم كه به پاى صندوقهاى راءى رفتند و از روى احساس مسئوليت راءى خود را نوشتند، در آن سهيم و شريكند. اين شرط اصلى قضيه است . انما يتقبل الله من المتقين . اين ، دستور قرآنى ماست .
همه كسانى كه از روى احساس مسئوليت راى نوشته اند و در صندوق انداختند چه آن آرائى كه آنها نوشتند و با اين رئيس جمهور منتخب محترمى كه بحمدالله امروز مشغول مقدمات انجام تكليف و وظيفه بزرگ خود است ، منطبق شد و چه منطبق نشد؛ فرقى نمى كند، همه در اين جهت يكسانند - بايد بدانند كه براى آنها حسنات الهى نوشته شد اين آموزش قرآنى ماست كه هر كس براى خدا كار كند، خداى متعال اجر او را ضايع نمى كند ولو يك مثقال ذره يى باشد. اين ، صحنه امتحانى بود كه مردم وارد شدند.
البته پيروزى بزرگ ، هم شكر دارد و هم پرهيز از خطر دارد. بعد از همه پيروزيها، يك احتمال خطر وجود دارد. ملت ايران كه در اين حادثه پيروز شده است ، بايد خدا را شكر كند. احتمال خطر چيست ؟ احتمال خطر اين است كه يك وقت خداى نكرده بعضى از افراد كوتاهيهايى در رفتارشان نشان بدهند، نسبت به ديگران بگو مگوهايى بين مردم انجام بگيرد. هم شما آقايان و خانمها محترمى كه نمايندگان مردميد و جز برگزيدگان ملت هستند، نگذاريد، و هم آحاد ملت نگذارند كه دشمن خوشحال بشود.
دشمن منتظر است كه بين شما بگو مگو باشد. دشمن منتظر است كه صفوف متحد شما به هم بخورد. دشمن منتظر است كه نمايش راى ميليونى را - كه نمايش اتحاد ملت ايران در دفاع مقدس از نظام اسلامى است - به يك دعوا و تنازع و تناقض و بگو مگو تبديل كند و اين شيرينى ها را از شما بگيرد؛ نگذاريد. اين جا، جاى هوشيارى شماست همه نامزدها متعلق به جمهورى اسلامى هستند، همه از نظام اسلامى دفاع كردند، همه براى نظام اسلامى و براى خطوط آن و آنچه كه جزو بينات انقلاب است ، شعار دادند. بنابراين ، حركت متحدى به نفع نظام اسلامى اتفاق افتاده است . بايد هوشيار بود؛ بخصوص شما نمايندگان مردم بايستى متوجه باشيد. هم در مجلس و هم در حوزه ى انتخابيه كه مى رويد، به خاطر موفقيت سى ميليونى ، به مردم تبريك بگوييد، اين ، بزرگترين مساءله است .(4)
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gif
-
خصوصيات حضرت امام (رحمة الله عليه )
غير از همه اين خصوصياتى كه در اين بزرگوار بود، سه خصوصيت ممتاز در او شكل بسيار پيچيده و درهم تنيده يى ، جذابيت و تاءثير عجيبى در اين مرد بزرگ به وجود آورده بود.
خردمندى و دانايى
خصوصيت اول ، عبارت از خردمندى و دانايى بود. او مردى دانا، خردمند، عاقل و عميق بود. در او، به معناى حقيقى كلمه ، جوهر دانايى وجود داشت ؛ ((هر كه در او جوهر دانايى است ، بر همه كارش توانايى است )). لذا در هر جايى كه از وجود او چيزى بروز كرد، نشانه اين دانايى و خرمندى در آن ديده مى شود. در ميدان دانشهاى تخصصى خود او - يعنى فلسفه ، فقه - عرفان ، اصول ، اخلاق - همه جا اين دانايى و عمق و اين گوهر درخشان خردمندى بروز كرد؛ حرف نو و سخن تازه به ميدان آورد و به تكرار سخن گذشتگان اكتفا نكرد.
ديندارى و ايمان روشن بينانه
خصوصيت دوم ، ديندارى و ايمان روشن بينانه بود. او متعبد بود؛ اما تعبدى دور از تحجر و توقف . او روشن بين تر و روشنفكر و نوآور در مباحث دينى بود؛ اما نوآورى دور از لاقيديهاى نوآوران . خيلى ها در زمينه مسائل دينى ، سخن نويى را به ميدان مى آورند؛ اما اين سخن نو نشانه لاقيدى و لااباليگرى آنها در وفادارى به متون اسلامى است ؛ سخن آنهاست نه سخن دين ، روشن بينى و نوآورى امام متكى به دين و مبانى دينى بود؛ لذا آنچه را كه در زمينه مسائل اعتقادى و اخلاقى و فقهى و دانشها ورود داشتند؛ در مقابل آن اظهار تسليم كردند و آن را به عنوان يك سخن با بنياد پذيرفتند؛ نه به عنوان سخنى كه متكى به مبانى و اصول نيست . بنابراين ، او متدين و متعبد، اما در عين حال روشن بين و آگاه و بكار گيرنده خرد، با آفاق عظيم در مسائل اعتقادى و علمى بود؛ ديندارى كه به ياد آورنده ديندارى هاى عصر نبوت يا جلوه هايى از عصر معصومين (عليهم السلام ) بود.
شجاعت و جان نثارى
خصوصيت سوم ، شجاعت و دليرى و جان نثارى او بود؛ آماده بود كه در آن جايى كه او حق مى گويد و دنيا باطل مى گويد، با آن دنيا مواجه بشود. اين كه در يكى از بيانيه هاى خود فرمود كه اگر استكبار جهانى دين ما را تهديد كند، ما هم دنياى او را تهديد مى كنيم ، راست مى گفت ؛ مى توانست در مقابل دنيايى بايستد هم چنان كه آن روزى كه اين فرياد را در سال 1341 در قم بلند كرد، اول كار كسى با او نبود. البته فورا بى فاصله گروه گروه مردم مومن و دلهاى پاك در همه جا به او گرويدند اما اولى كه وارد ميدان شد تنها وارد بشود؛ تنها بود و احساس تنهايى هم مى كرد ولى اين دليرى را داشت كه وارد ميدان بشود. انسان وارد ميدانى بشود كه آن طرف اين ميدان قدرتها و نيروهاى نظامى و نيروهاى امنيتى و داغ و درفش باشد، وجدان و دين و ملاحظه نباشد، پشتشان هم به سياسيتهاى جهانى و استكبارى گرم باشد وارد شدن در چنين ميدانى ، اولين شرطش اين است كه انسان از جان خود بگذرد؛ و او از جان خود گذشته بود و براى پذيرفتن همه خطرها حاضر بود؛ يعنى براى او جان و ديگر خصوصياتش اهميت نداشت ، بعضيها مى گويند ما از جانمان گذشتيم ؛ اما در مقام عمل كه نگاه مى كنيد، از يك احترام خشك و خالى نمى گذرند؛ چه طور از جان گذشته اند؟! از يك پول و از يك لذت و شهوت نمى گذرند؛ چه طور از جان گذشته اند؟! اما او راست مى گفت ؛ او حقيقتا جان را كف دست داشت و آماده بود و به ميدان آمد.
بسا باشد كه مردى آسمانى به جانى فتح فرازد لشكرى را نهد جان در يكى تير و رهاند ز ننگ تير روزى كشورى را با اين سه خصوصيت كه اين گونه در وجود او در هم تنيده بود، وارد ميدان شد البته نقاط مثبت امام يك فهرست طولانى دارد؛ اما چون اين سه خصوصيات به هم ارتباط دارند و تاثير بارز و هماهنگ با يكديگر دارند، لذا من اين سه خصوصيت را انتخاب كردم .(5)
-
انس با قرآن
در آن دوران طاغوت ، من در مشهد جلسات تفسير و درس قرآن داشتم ، به جوانانى كه مى آمدند، مى گفتم كه هر كدام از شماها يك نسخه قرآن در جيب بغلتان داشته باشيد، اگر در جايى منتظر كارى مى ايستيد و فراغتى پيدا مى كنيد - يك دقيقه ، دو دقيقه ، پنج دقيقه ، نيم ساعت - قرآن را باز كنيد و به تلاوت آن مشغول شويد، تا با اين كتاب انس پيدا كنيد، تعدادى كه اين طور عمل كرده بودند، هر چند بسيار اندك بودند، ليكن احساس مى كردم كه اينها با اين كه غالبا هم عربى نمى دانستند، اما از لحاظ فهم معارف ، از ديگران برجسته تر بودند و به طور ممتازى با آنها تفاوت داشتند.
انس با قرآن ، معرفت عمومى يك كشور را بالا مى برد، قرآن همه چيز ماست نور است . اين جوانان ما از وقتى كه با قرآن مانوس شدند، وضعيت خيلى فرق كرد، ما در طول هشت سال دفاع مقدس ، زير آتش توپ و تفنگ ، جوانانى را از دست داده ايم كه به مجردى كه بر زمين مى نشستند و اندك فراغتى پيدا مى كردند، قرانشان را باز مى كردند و مشغول تلاوت قرآن مى شدند. يا مثلا اگر در اتوبوس و يا كاميون نشسته بودند و داشتند مى رفتند، قراغنشان را در مى آورند و بنا مى كردند به خواندن آن . اين است كه ما مى گوييم قرآن همه چيز ما بوده است . الان هم به بركت قرآن كشور رو به پيشرفت است .(6)
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2...jhl6f0a9fa.gif
-
هميشه من تعجب مى كردم
ما در مشهد يك انجمن ادبى داشتيم كه در منزل مرحوم نگارنده (7) تشكيل مى شد. عبدالعلى نگارنده ، سرگرد بازنشسته و پير مرد خيلى نازنينى بود. چيزى كه به او نمى آمد، اين بود كه يك روز سرگرد بوده باشد! مرد بسيار لطيفى بود. خانه ى او مركز انجمن ادبى فردوسى بود، كه من هم هر وقت از قم به مشهد مى آمدم ، حتما در آن شركت مى كردم . يكى از كارهايى كه آن جا انجام مى گرفت ، اين بود كه وقتى كسى غزلى يا قصيده اى مى خواند، آن را ويراستارى طولى مى كردند؛ يعنى مى گفتند كه جاى اين بيت اين جا نيست ؛ جايش قبل از اين بيت قبلى است . اين نكته مهمى است .(8)
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
بايد به دانشگاههاى اسلامى در آندلس برود
از رحلت پيامبر هنوز دو قرن نگذشته بود كه پرچم علم در دنياى اسلام با مركزيت منطقه ى عربى برافراشته شد. علم متعلق به آنها نبود؛ آنها از علم خبرى نداشتند. منطقه ى عربى كجا، علم كجا؛ اما علم را جذب كردند؛ چون پيامبر فرموده بود اطلبوا العلم و لو بالصين . ... در قرنهاى چهارم و پنجم ، حكومت اسلامى در جنوب اروپا - يعنى در اسپانياى امروزى - تشكيل شد. برترين دانشگاهها در اروپاى آن روز، در آندلس بود، در كتاب ((تاريخ علوم ))، ((پيرروسو)) مى گويد: تاجرى مى خواست پسر خودش را در دانشگاهى بگذارد تا تحصيل كند؛ با استادى مشورت كرد، استاد گفت اگر مى خواهى پسر تو چهار عمل اصلى را خوب ياد بگيرد همه اين دانشگاههايى كه در فرانسه و در منطقه ميانى اروپاست ، جوابش را مى دهند؛ اما اگر مى خواهى بالاتر از چهار فصل اصلى چيزى ياد بگيرد، بايد به دنشگاههاى اسلامى در آندلس بروى .(9)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
اين يك فريب سياسى است ، اگر چه زير نام انجمن اسلامى باشد
اگر ديديم يك تشكل دانشجويى وجود دارد، ولو اسم دينى بر روى خودش گذاشته ، اما حركت او در جهت كيفيت بخشيدن به ارزشهاى دين و انقلاب نيست ، مطلقا جزو مخاطبان ما نيست و در اين مجموعه هم جا نمى گيرد؛ ولو اسمش انجمن اسلامى باشد؛ دروغ است ، انجمن اسلامى نيست .
فلان آقا به عنوان قلمزنى روشنفكرى بر مى دارد فرضا راجع به دموكراسى مطلب مى نويسد و آه و حسرت دموكراسى آمريكايى و غربى را در اين كشور مى كشد! اين يك فريب سياسى و يك غلط فكرى است . حال اگر فرض كنيم كه يك نفر با نام اسلامى زير نام فلان مجموعه اى اسلامى دانشجويى يا غير دانشجويى ، چنين جهتگيرى اى پيدا كرده است اين كه ديگر نمى شود به آن انجمن اسلامى گفت . اين حركت ، حركت غلطى است .(10)
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
سوابق داغى نداشت ، تحت تاثير جو قرار گرفته بود.
من كسانى را ديده ام كه بر خلاف عقيده شان ، همصدا با بچه هاى دانشجو در دانشگاهها، راءيها و نظراتى داده اند، من يكى از مسؤ ولان دانشگاه ها را - كه مرد مسنى هم بود - ديدم و از كارش تعجب كردم . ديدم او اين قدر نسبت به افراد حاد قضاوت مى كند، كه گويى جوان بيست و دو ساله يى است كه الان به تظاهرات رفته و بر گشته است ! در باره او تحقيق كردم تا ببينم آيا سوابق داغى نداشته ؛ بلكه تحت تاثير جو قرار گرفته است ... چنين مساءله يى را شما مواظب باشيد و مو را از ماست بكشيد. بگذاريد به شما ليبرال بگويند، حجتيه بگويند؛ اشكالى ندارد؛ حق مهمتر از همه است . انسان بايد حق را ملاحظه كند.(11)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
طلبكارند كه چرا آنها را به بازى نمى گيريم
احزاب و گروههاى مبارزى كه سالها مبارزه ى سياسى كرده بودند و عاقبت مبارزه ى سياسى بايد چنين چيزى مى شد، حالا كه آن چيز را به چشم خودشان ديدند، تخطئه كردند و كنار كشيدند بعضى ها گوش خواباندند ببينند چه مى شود؛ بعضيها تخطئه هم كردند. در همان اوقات غوغاى سالهاى 56 و 57، به نظرم در همين دانشگاه تهران يا شايد در دانشگاه كنونى شريف بود كه چند نفر از آقايان روشنفكر سخنرانى كردند؛ روشنفكرانى كه الان از همه زمين و زمان طلبكارند، بعضيهايشان فرارى اند، بعضيهايشان هم كه در ايران هستند، از جناب عالى و بنده و همه اين ملت طلبكارند كه چرا همه آنها را به بازى نمى گيريم ! صريحا گفتند مشت است و درفش . يعنى حرفى را كه ما از پدران پيرمان شنيده ايم و آنها را تخطئه مى كرديم و برايشان استدلال مى آورديم تا ذهن پدر پير و مادر پير را برگردانيم كه نه ، مشت و درفش نيست ، و بعلاوه مشت و درفش مى تواند پيروز بشود، و اگر آن پيرمردان و پيرزنان قبول نمى كردند، رويمان را از آنها بر مى گردانديم و در دوران مبارزه ، بى اعتنا كار خودمان را ادامه مى داديم ، اين حرف را جوانان مدعى ، روشنفكران حرفه اى و قلم به دستان پرگو و ياوه گو صريحا گفتند!(12)
-
در مقابل امام چه كشورى قرار داشت و امام چگونه آنرا ساخت
او اين ميدان را طى كرد، تا به منطقه ى نزديك پيروزى - يعنى سال 1375 - رسيد. اما حالا در مقابل حادثه ى عجيبى قرار گرفته است و آن پيروزى ، نهضت اسلامى به پشتيبانى يك ملت با همه ى وجودش است . آن پيروزى ، نه فقط پيروزى بر يك رژيم فاسد و ارتجاعى بود، بلكه آن رژيم فاسد چون از پشتيبانى تقريبا همه ى قدرتهاى استكبارى آن روز برخوردار بود، اين پيروزى ، پيروزى بر همه ى آن قدرتهاى استكبارى به حساب مى آمد. او مى خواهد اين مملكت را با سليقه و نظر و نسخه اسلام اداره كند. در مقابل او چيست ؟ كشورى كه نزديك به دويست سال است از جوانب گوناگون بر آن فشار آورده اند، تا همه خصوصيات ممتاز يك ملت بزرگ را در آن بكوبند و ضعيف و سركوبش كنند. اگر به تاريخ اين دويست سال اخير توجه كنيد عظمت كار امام را بهتر در مى يابيد من تاكيد مى كنم كه جوانان اين مقطع تاريخى را بخوانند. دستگاههاى تبليغى هم حقايقى را كه در اين مدت بر سر اين كشور آمده است ، براى مردم تبيين كنند؛ به نظر من در اين خصوص كار كمى شده است .
از اوايل قرن نوزدهم ميلادى كه مامور انگليسى - ((سرجان ملكم )) - از مرز هندوستان وارد ايران شد؛ يعنى از زمان حكومت فتحعلى شاه قاجار كه با هداياى اغوا كننده و گران قيمت براى رجال دربارى و سياستمداران فاسد وارد ايران شدند و استعمار انگليسى و به عبارت ديگر نفوذ ويرانگر انگليس - چون استعمار به معناى متداولش در ايران پيش نيامد؛ اما بدتر از استعمار پيش آمد - حكومتهاى ايرانى را به شدت در مشت گرفتند و هر كار كه خواستند كردند و به وسيله آنها انجام دادند، از آن روز تا روزى كه انقلاب پيروز شد، در حدود صدوهفتاد، هشتاد سال طول كشيده است . در تمام اين مدت همه عوامل قدرت - قدرتهاى بزرگ جهانى ، عوامل قدرت نظامى ، سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى ، اخلاقى - كار كرده بودند، براى اين كه اين ملت ريشه دار تاريخى و بافرهنگ شجاع بزرگ را آن چنان ضعيف و خرد و نااميد و ماءيوس كنند كه هيچ خطرى از ناحيه او، قدرتهاى بزرگ را تهديد نكند، امام در مقابل چنين واقعيتى قرار گرفتند. البته از اين صدوهفتاد، هشتاد سال ، عمده ى مدتش دولت انگليس ، از سال 32 به بعد به دولت امريكا، در اواسط هم نفوذ دولت روس و انگليس در ايران بود؛ در دوران قاجاريه يك طور، در دوران رژيم پهلوى به مراتب خطرناك تر و سخت تر.
-
وابسته و تابع سياسى
هر كارى كه توانسته بودند، با اين ملت كرده بودند نتيجه اين شد كه در مقابل امام كشورى وجود داشت كه از لحاظ سياسى وابسته و تابع بود. هر كارى كه دولت آمريكا در آن برهه اراده مى كرد در ايران انجام مى شد، هر كارى كه مى خواستند، مى توانستند بكنند؛ در زمينه اقتصادى ، در زمينه نفت ، در زمينه اقتصابات ، در زمينه دولتها - فلان دولت برود، فلان دولت بيايد - در زمينه ارتباطات بين الملل در زمينه عادات و رفتارى كه بر مردم تحميل مى شد، در زمينه ى دانشگاهها؛ بنابراين ، هر كار مى خواستند در ايران بكنند، مى توانستند.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend..._rahbar6/1.jpgکنفرانس تهران : روزولت - استالين - چرچيل
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
مصرف كننده و فقير
ما كاملا تابع و وابسته شده بوديم . از لحاظ اقتصادى كاملا مصرف كننده و فقير بوديم ؛ همه چيز را بايد وارد مى كرديم من يك وقتى گفتم ، اما بعضى ها باور نمى كردند اما باور كنيد در كشور ما دسته بيل وارد مى كردند؛ سوزن وارد مى كردند؛ انواع و اقسام خوراكى ها را وارد مى كردند؛ انواع و اقسام محصولات صنعتى وارد مى كردند! همه چيز مصرفى بود؛ يعنى اين ملت ، اين استعدادها، اين مغزها و اين جوانان قدرت و يا فرصت اين را نداشتند كه بتوانند بگويند ما به خارج احتياجى نداريم و بخشى از نيازهاى خودشان را خودشان توليد كنند. اگر صنعتى را هم به داخل كشور مى آوردند - مثل صنعت اتومبيل سازى ، يا ذوب آهن و امثال اينها كه به شكل بسيار ناقصى وارد كشور شده بود - سر تا پاى آن صنعت وابستگى بود. وسائل پيشرفته و مدرنى را هم كه مى فروختند - مثل هواپيماهاى جنگى - اجازه تعمير آنها را حتى به داخل نمى دادند؛ تعميرش هم بايد در خارج انجام مى شد، از لحاظ اقتصادى صددرصد وابسته و مصرف كننده ؛ از لحاظ علمى ، تقريبا صفر؛ اين ملت هيچ حرف تازه اى در بازار علم و دانش نوى جهانى نداشت . در دانشگاهها - كه البته از لحاظ كميت بسيار كم بودند؛ كه در آخرين سالهاى رژيم پهلوى در حدود يك دهم وضع فعلى دانشجو در كشور بود - اگر درسى در كلاسى گفته مى شد - در هر زمينه اى ؛ چه علوم انسانى ؛ چه علوم فنى و صنعتى ؛ چه علوم طبيعى - همان حرفهاى ديگران بود؛ نفت را مى بردند، معادن را مى بردند، همه چيز را مى بردند؛ با هر قيمتى كه خودشان مى خواستند از لحاظ اجتماعى و وضعيت فقير و غنى ، كشور به شدت مفلوك بود. هزاران ، بلكه دهها هزار روستا در اين كشور بود كه برق و آب تصفيه شده و امثال اينها را نديده بودند، نه اميدش را داشتند! فقط به تهران و چند شهر بزرگ مى رسيدند؛ آن هم به آن شكلى كه همان روز تهران يكى از كثيف ترين و زشت ترين پايتخت هاى دنيا محسوب مى شد! فقط به خودشان مى رسيدند؛ هر جا خودشان جا پايى داشتند، آن جا فرودگاه هم بود، وسائل راحتى هم بود؛ اما آنجايى كه مربوط به خودشان نبود، بكلى رها شده بود! شكاف طبقاتى در اعلى درجه ى خود بود.
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
گرفتار انواع و اقسام آسيبهاى اخلاقى
از لحاظ اخلاقى ، ترويج فساد بود. در دوره پيش از انقلاب - همان سالهاى اوليه دهه چهل و اوايل دهه پنجاه - بارها در سخنرانى هايى كه براى جوانان تشكيل مى شد، از روى شواهد و قرائن مى گفتم اين وضعيتى كه ما از لحاظ بى بند و بارى و بى حجابى و فحشا در كشورمان داريم ، در كشورهاى اروپايى نيست ؛ واقعا هم نبود؛ من اطلاع داشتم . البته در كشورهاى اروپايى ممكن بود فلان مركز فسادى وجود داشته باشد؛ اما عرف زندگى مردم در آن جا - مثلا وضع و پوشش و رفتار زنان - بهتر از آن چيزى بود كه انسان به خصوص در بعضى از شهرهاى ما ملاحظه مى كرد و مى ديد. از لحاظ اخلاقى ، مردم دچار انواع و اقسام آسيبهاى اخلاقى بودند؛ نه فقط اخلاق شهوانى . توسط آنها، ارتباطات مردم ، مراودات مردم ، تكيه و اعتماد مردم ، همه اش آفت زده شده بود؛ اين طورى پيش برده بودند و اداره كرده بودند؛ بحث تعمد بود.
مردم را بى حال و حوصله و نااميد مى خواستند. اخلاقهاى پيشبرنده ى يك ملت ، اميد و تحرك و جديت است ، ملتى كه نا اميد باشد، ملتى كه از آينده خود مايوس باشد، ملتى كه خود را تحقير كند، پيشرفت نخواهد كرد. هر جنسى كه گفته مى شود در داخل توليد شده است ، خود اين داخلى بودن ، معنايش اين بود كه ارزشى ندارد! خود افراد، تحصيل كرده ها، ديگران ، به هم مى گفتند كه ايرانى يك لولهنگ - آن آفتابه هاى گلى قديمى - را نمى تواند بسازد! يعنى نسل پيشرفته علمى هم نسبت به آينده علمى اين كشور نااميد بود؛ اين ، آن مشكل اخلاقى است .
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
داراى مرتجع ترين حكومتها
ما از قافله علم و تمدن دنيا عقب بوديم . از لحاظ نظام حكومتى و حكامى كه بر اين كشور حكومت مى كردند، يكى از مرتجع ترين حكومتها را داشتيم ، سلطنت موروثى بود؛ يك نفر بميرد، مردم مجبور باشند فرزند او را در هر سنى ، با هر شرايطى و با هر خصوصياتى ، به حاكميت مطلق خودشان قبول كنند؛ نه معيارى و نه علمى ، نه تقوايى ، نه عقلى هيچ چيز ملاك نباشد! چنين رژيمى را در ايران و در قانون اساسى اى كه زير چكمه هاى رضاخان و زير برق نگاههاى ماموران رضاخانى در همين تهران تصويب شده بود. ايران در دنيا ذليل شده بود در مجامع جهانى نامى از ايران به عنوان صاحب يك نظر، صاحب يك راى ، صاحب يك شخصيت وجود نداشت . صدقه بگير و محل آزمايش ديگران شده بود! تا ببينند چگونه جواب مى دهند از لحاظ معنوى ، فقير؛ از لحاظ مادى ، فقير؛ از لحاظ سياسى ، فقير، از لحاظ شخصيتى ، فقير! امام در مقابل چنين جامعه و كشورى قرار گرفته بود.
البته نكته بسيار مهمى در اين جا وجود داشت ، و آن هم اين بود كه ملت ايران ، ملت بزرگ و با استعدادى است . آن حالتى كه به وجود آورده بودند، يك حالت عارضى بود وقتى فرياد امام بلند شد، ملت خود را تكان داد. البته از روزى كه امام شروع كرد تا روزى كه اين اقيانوس عظيم تموج پيدا كرد و به خروش افتاد، پانزده سال طول كشيد - پانزده سال پر رنج - اما ملت ، ملتى اصيل ، ريشه دار، با استعداد، با فرهنگ ، با غيرت و با دين بود و توانست خود را از آن حالت تخديرى و خواب آلودگى نجات بدهد و بلند شود؛ توانست شخصيت خود را در دوران مبارزه - بخصوص در يكى دو سال اخير - نشان بدهد، اين ، آن نقطه ى قوت بود؛ اما آن واقعيت ها كه در طول سالهاى متمادى بر اين كشور تحميل شده بود و آثارش را در زندگى گذاشته بود، در مقابل امام بود.
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
امام براى ساختن اين جامعه ، چه كرد؟
حالا امام مى خواهد اين جامعه را به شكل مطلوب و آرمانى بسازد؛ چه كار بايد بكند؟ ببينيد چه قدر اين مهم است ؛ شوخى نيست . مثلا شما به نقطه اى رفته ايد كه مصالح هست ، امكانات هست ، فضا هست ، اما ساختمان ويرانه و درهم ريخته است ؛ مى خواهيد از اين مصالح و از اين فضا يك بناى شامخ و با عظمت و ماندگار درست كنيد؛ هر مهندسى نمى تواند اين كار را انجام دهد امام به اين ملت و به اين كشور و به اين صحنه و به اين مصالح نگاه كرد. او اسلام را مى شناخت ، آرمانهاى اسلامى و احكام اسلامى را هم مى دانست و مى خواست با مصالح اسلامى و به دست اين مردم بناى شامخ يك حكومت عظيم اسلامى ، مستقل ، سربلند، خوشبخت كننده ، پيشرونده و جبران كننده ضعفهاى گذشته را به وجود آورد در اين مردم چه چيز را بايد بيش از همه چيز دنبال بكند؟ اولويت چيست ؟
امام اولويت ها را تشخيص داد و انتخاب و دنبال كرد به نظر من اين اولويت ها در درجه اول دو چيز بود. ما كه از روزهاى اول خيلى از فرمايشها و افكار و قضاوتها و نحوه برخورد امام با قضايا را از نزديك شاهد بوديم ، مى توانستيم درست بفهميم . امروز شما هم اگر به بيانات امام نگاه كنيد رفتار امام را مى بينيد و آنچه را كه از امام مى دانيد، جلويتان بگذاريد، همين دو چيز را به طور برجسته مشاهده مى كنيد:
-
احياى روح خودباورى و استقلال در مردم
اول ، احياى روح خود باورى و استقلال در مردم در طول ساليان دراز به مردم تفهيم شده بود كه شما نمى توانيد. هرچه افراد از همه ى طبقات - روحانى ، غير روحانى ، دانشگاهى ، عالم ، جاهل - مى گفتند، پاسخ مى دادند كه نمى شود و فايده يى ندارد. اين روحيه بايد عوض مى شد. اين گونه خلقيات اجتماعى ، مثل خلقيات فردى نيست . خلقيات فردى هم به آسانى عوض نمى شود اما خلقيات اجتماعى خيلى دشوارتراست . امام بايد اين را به روح خودباورى و اتكا به نفس و مشى مستقل تبديل مى كرد. براى خاطر اين خصوصيات امام بايد هيچ گونه دخالت و نفوذى را غير از ملت بر اين ملت تحمل نكند، و نكرد. اين كه مى بينيد امام اينگونه در مقابل امريكا و در مقابل شوروى آن روز مى ايستاد؛ به خاطر اين بود. امريكاييها بيست و پنج سال تمام ، سرشان را پايين انداخته بودند و به اين جا آمده بودند سفره ى گسترده يى بود كه اينها و يك مشت مزدور هر كار خواسته بودند، كرده بودند؛ تا ماههاى اول انقلاب هم هنوز قطع اميد نكرده بودند! من قضايايى را در ذهن دارم كه حالا وقت نيست آنها را بگويم . امام ، بكل نوك همه ى اين پرمدعاها را چيد. اگر اندك غفلتى از امام سر مى زد از طريق مختلف و از پنجره هاى متعدد، همان كسانى كه از در بيرون شده بودند، دوباره وارد مى شدند. امام قرص و محكم جلوى نفوذ و تسلط بيگانه را به هر كيفيتى بست و ايستاد؛ اين اولين نقطه بود.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
احياى روح دينى و تقويت ايمان در مردم
دومين چيزى كه امام بر روى آن نهايت اهتمام را داشت ، احياى روح دينى و تقويت ايمان در مردم بود؛ همان ايمانى كه در خودش وجود داشت ؛ لذا روى مسائل دين - تعبد و هر آنچه كه به دين مربوط مى شود - نهايت كوشش و دقت را داشت و هيچ حاضر نبود در اين زمينه كوتاه بيايد؛ چون دين علاج كننده است . وقتى روح دينى در ملتى بود اثر آن فقط اين نيست كه از لحاظ شخصى ، مردم خوب و پاكيزه و پارسايى خواهند شد؛ اثر روح دينى ، در زندگى اجتماعى منعكس مى شود؛ اگر دين درست باشد. براى همين بود كه با دينى كه امام ترويج مى كرد، اسلامى كه امام آن را
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend..._rahbar6/3.jpg
اسلام ناب مى ناميد، همه دشمنان بزرگ دنيا و دنباله هايشان در داخل كشور، شروع به مخالفت كردند؛ به عنوان اين كه اين دين ، سياسى و حكومتى است گاهى هم دايه اى دلسوزتر از مادر مى شدند - كه حالا هم گاهى مى شوند - كه آقا شما دين حكومتى و دين سياسى را كه مطرح مى كنيد، دين از نظر مردم ضعيف مى شود؛ ايمان دينى مردم سست مى شود اين درست عكس واقعيت است . وقتى دين در يك جامعه بود، روح فداكارى در آن جامعه هست ، وقتى دين در يك جامعه بود، آگاهى و هوشيارى و احساس مسئوليت در يك جامعه هست . اين كه شما مى بينيد در جامعه و كشور ما نسبت به مسائل دينى تا آنجايى كه به اطلاع مردم برسد در مردم احساس مسئوليت و احساس غيرت مى كند اين به خاطر روح دينى است ؛ دشمن مى خواهد اين روح دينى را تضعيف كند امام اين روح را در همه اركان جامعه چه اركان حكومتى و چه آحاد مردم بشدت تقويت كرد؛ يعنى در دولت ، در مجلس ، در قوه قضاييه ، در قوانين ، در شوراى نگهبان ، در انتخابات و در همه چيز، امام بر روى ايمان دينى و تعبد دينى تكيه مى كرد. امام اين دو خصوصيت را در اولويت اول قرار داد. غالب آنچه را كه امام به عنوان دستور العمل در مقابل پاى اين ملت گذاشته است ؛ مربوط به اين دو چيز است .
امام جمهورى اسلامى را مطرح كرد. جمهورى اسلامى ، يعنى يك نظام حكومتى نو بنياد و نو آورده شده كه با هيچيك از نظامهاى متعارف دنيايى شباهت ندارد اما همه خصوصيات مثبتى را كه مى شد پيشبينى كرد؛ در جمهورى اسلامى هست ، اسلام هست ، آراء مردم هست ، ايمان مردم هست ، احساس عزت هست تعبد هست ، احكام و مقررات اسلامى - كه احيا كننده ى زندگى انسان است - هست ، بله اگر ما اسلام را به معناى شناخته شده ى به وسيله امام - يعنى به همان معناى صحيح و حقيقى و متكى به مبانى و اصول - به مرحله عمل بياوريم ، همه جا جواب خواهد داد؛ همچنان كه هرجا به ميدان آمديم و دفاع كرديم و اصرار ورزيديم ، جواب داد. اين اسلام در نظام حكومتى جواب داد؛ كه حالا مجال نيست من بگويم اين قواره حكومتى كه امروز در ايران وجود دارد، از همه قواره هايى كه امروز در بخشهاى مختلف جهان است ، براى آزادى و پيشرفت يك ملت متناسب تر است ؛ هم از دمكراسى غربى ، هم از انواع نظامهاى حكومتى ديگر؛ چه برسد به آن نظامهاى بسته ى استبدادى كه راجع به آنها اصلا بحثى نداريم . آن جايى كه پيشنهاد نظام اسلامى هر چه بود، عمل شد، جواب داد؛ در زمينه ى پايبندى به مسائل فرهنگى و مقابله اى با دشمن ؛ جواب داد. تا آنروز هميشه كشور و ملت ما گيرنده فرهنگ غرب بود؛ اما به بركت اقدام امام جريان فرهنگى دوسويه شد؛ يك جريان فرهنگى هم از سوى مركز ما يعنى از سوى جامعه اسلامى به سمت بيرون اين جامعه به حركت در آمده ؛ آن چنان شد كه سران استكبار را بارها و بارها به وحشت انداخت و تا امروز هم آنرا تكرار مى كنند؛ البته حالا كمتر. فرياد مى كردند كه شما مى خواهيد انقلابتان را صادر كنيد؛ در حالى كه ما انقلابمان را بسته بندى نكرده بوديم كه به جايى صادر كنيم ! معنايش همين جريان اين سويه فرهنگى بود كه كشورهاى اسلامى و حتى به غير از كشورهاى اسلامى مى رفت و انسانها را بيدار و متوجه مى كرد.(13)
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
طلبه جوان و غريب ، در اين شهر مورد حمايت مردم قرار گرفت
براى من ديدار با شما برادران و خواهران مومن و خونگرم بيرجندى و زيارت شهر بيرجند، بسيار خاطره انگيز است . سالها قبل از اين ، آن وقتى كه هنوز پرچم اسلام در اين كشور سايه نيفكنده بود و قدرتهاى دست نشانده و ظلم بر سر تا سر اين كشور سايه افكنده بودند و سلطه گرى و حكمرانى مى كردند من به اين شهر آمدم و يك بار ديگر از محبت و ايمان و خونگرمى و علاقه مندى شما مردم عزيز به دين و قرآن بهره مند شدم . در سال 1342 - يعنى سى و شش سال قبل از اين - در آغاز مبارزات اسلامى ، مردم بيرجند با ايمان و قدرت معنوى و پايبندى خود به دين توانستند سهم قابل توجهى را در مبارزات عظيم ملت ايران به عهده بگيرند.
البته آن روز از اين شهر بزرگ و پرجمعيت و آباد، مثل امروز خبرى نبود؛ از هزار دانشجو در اين شهر خبرى نبود؛ از مراكز آموزشى متعدد، دستگاههاى فرهنگى ، امكانات براى زندگى مردم ، مثل امروز خبرى نبود، بيرجند يك شهر كوچك و قديمى بود و به خاطر ستم اربابان آن روز اين منطقه در حال ويرانى بود؛ اما مردم اين شهر - همين مردم مومن و خونگرم و با محبت - همين خصلتهاى نيك و همين پايبندى و ايمان را دارا بودند، من اين را در اين شهر با همه وجود حس كرده ام .
در اين شهر دو عالم برجسته وجود داشت كه هركدام از آنها در حوزه هاى علميه مى بودند، در حد مرجع تقليد بودند؛ يكى مرحوم آيت الله سيد حسن تهامى ، ديگرى مرحوم آيت الله شيخ محمد حسين ضياء آيتى بود؛ دو ملاى بزرگ و دو شخصيت برجسته علمى . نه فقط حوزه علميه و اهل علم و اهل فرهنگ ، بلكه حتى اين دو روحانى بزرگ هم در اين شهر به وسيله دست نشانده هاى استعمارى كهن اين منطقه - يعنى خاندان علم ؛ ميراث خوران جهنمى اجداد خودشان ؛ بيگانگانى كه صاحب اين منطقه شده بودند - تحقير مى شدند. به وسيله آنها، اين دو عالم ، آن روحانيت ، آن حوزه علميه ، آن مدرسه ى معصوميه ، آن مردم مومن و خونگرم و با معرفت ، همه و همه تحقير مى شدند؛ اما مردم به دين پايبند بودند. من در روز هفتم محرم همان سال در مسجدى در اين شهر - شهرى كه سعى مى شد از همه حوادث دور نگه داشته شود، تا خواب اربابان وابسته به انگليس آشفته نگردد - حقايقى را از قضاياى قم و مبارزات روحانيت و مبارزات مردم بر زبان آوردم ، كه غوغايى برپا شد.
امروز بحمدالله از آن كسانى كه آن روز را از نزديك ديدند، كسانى در همين شهر هستند؛ برجسته ترينشان همين عالم كهنسال معنوى بزرگوار اين شهر، حضرت آقاى حاج شيخ جواد عارفى است كه امروز هم بعد از سالهاى متمادى ، اين مرد عالم با شخصيت معنوى كهنسال را زيارت كردم ؛ آن روز هم در كنار آن دو عالم بزرگ ؛ اين مرد ارزشمند و برجسته بود.
آن روز يك طلبه ى جوان و غريب ، در اين شهر مورد حمايت مردم قرار گرفت كه او را حتى به درستى نمى شناختند.(14) همين مردم در مقابل پليس رژيم طاغوت ، از اين طلبه ى ضعيف و غريب حمايت مى كردند. در واقع ، مسطوره يى از ملت ايران بود كه پايبندى خودش را به هر حنجره يى كه از آن نام قرآن و اسلام بلند مى شود و براى حاكميت دين فرياد مى زند اعلام مى داشتند. اين جا شروع مبارزه بود. از سال 41 و 42 مبارزه با غربت و مظلوميت شروع شد؛ اما با پشتيبانى عواطف و ايمانها و احساسات عميق اين ملت مومن مواجه گشت .
عزيزان من ! بيرجندى هاى عزيز! جوانانى كه امروز بركات ناشى از مجاهدتهاى پدران خودتان را در اين سرزمين و در اين مرز و بوم مشاهده مى كنيد! اين مبارزه مقدس به خاطر اسلام و دين بوده است ؛ كه اولين قدمش حمايت از حقوق انسانها و حقوق مظلومان و مستضعفان شد؛ لذا مبارزان توانسته اند همه فشارها را تحمل كنند آن روز ممكن بود يك طلبه را در اين شهر بيرجند بربايند و او را به مشهد منتقل و زندانى كنند و تحت آزار قرار بدهند آن طلبه كه نمى توانست با نيروى نظامى از خودش دفاع كند، آنها با عواطف مردم چه مى كردند؟ آنها نمى توانستند با ايمان و احساسات مردم و با رشد اين فكر در فضاى ذهنى جامعه ايرانى كارى بكنند؛ و همين شد كه اين مبارزه على رغم مشكلات و فشارها و شكنجه هاى جهنمى و سلولها و زندانهاى تاريك اداره شده ى به وسيله ى كارشناسان اسرائيلى ، پيروز شد و روحانيت و عناصر مومن و انسانهاى فداكار توانستند اين سيل خروشان عظيم افكار و عواطف مردم را بر انگيزند و آنها را به صحنه بكشانند. نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه رژيمى كه وابسته به آمريكا بود و از همه رژيمهاى ديگر بيشتر تحت حمايت نظامى و سياسى و همه جانبه امريكا بود، به وسيله اين مردم ساقط شد و على رغم ميل آنها، پرچم اسلام ، پرچم قرآن ، پرچم دين و پرچم حمايت از حقوق انسان در اين كشور برافراشته شد.(15)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
خاندان علم نگذاشتند استعدادهاى اين منطقه شكوفا بشود
امروز ديگر مثل آن روزها، اين منطقه در قحط انسانهاى متخصص نيست . شما مردم بيرجند بحمدالله استعداد خوبى هم داريد، در اين چند سال اخير جوانانتان در مسابقات علمى و در كنكورها هميشه رتبه هاى بالايى آورده اند. استعدادهاى انسانى اين منطقه بالاست ؛ استعدادهاى طبيعى هم در اين منطقه فراوان است . معدن غنى و سرزمينهاى بالقوه حاصلخيز، امكانات فراوانى را براى اين منطقه فراهم كرده است . دستور اسلام احياى اين استعدادهاست . هر جا انسانى هست ، به خصوص نسل جوان ، بايد بتواند در راه تعالى زندگى عمومى تلاش كند همتهاى عالى - همتهايى كه در حد متناسب متوقف نمى شود - قبل از شروع جنگ و بعد از جنگ تا به حالا شما مردم جنوب خراسان و شما مردم بيرجند و نواحى اطراف آن ، نشان داده ايد كه با همتيد. سرداران رشيد و شجاع شما، شهدا و جانبازان و آزدگان شما، در آمارى كه انسان نگاه مى كند، ارقام افتخارآميزى را به انسان نشان مى دهند.
اين همان بيرجند است كه صد و پنجاه سال ، دويست سال خاندان علم سعى كردند نگذارند اين مردم جز به دوروبر خودشان توجهى پيدا كنند؛ كه البته آنها هم نتوانستند. در همين شهر علماى بزرگى پرورش پيدا كرده اند؛ اگر چه علمايى كه در اين شهر مانده اند زير سايه سنگين آن خوانين قدرتمند و ظالم نتوانسته اند شخصيت حقيقى خودشان را بروز بدهند. مرحوم تهامى اگر در قم و يا در نجف بود، مرجع تقليد بود؛ اما اينجا يك ملاى كنار افتاده اى بود كه فقط خواص مى دانستند شخصيت او چه قدر بزرگ است ؛ همين طور مرحوم آيتى ، همين طور مرحوم شيخ محمد باقر بيرجندى در دوره قبل از اينها و حاج شيخ هادى بيرجندى . آن كسانى كه مى خواستند در عالم ادب و علم گل كنند. از اين شهر رفتند؛ زيرا اين جا نمى گذاشتند. بله براى بچه و نوكرهاى خودشان مدرسه آوردند. آن سالهايى كه من چند بار به بيرجند رفت و آمد كردم - كه آخرينش همين سال 42 بود - علاوه بر روستاها، خود شهر بيرجند براى مردم يك محيط غم آلود و فقير و محروميت مطلق بود؛ اما براى نوكرهاى علم يك محيط اربابى و زورگويى و تشريفات بود! آنها فكر نمى كردند كه روزى فراخواهد رسيد كه اين مردم ، جوانانى ، سردارانى ، شجاعانى ، برجستگان علمى يى ، استعدادهاى درخشانى را از خود بروز خواهند داد. هركس فكر كند كه آنها صدوپنجاه سال اين منطقه را عقب انداختند، به روح آنها لعنت خواهد فرستاد.(16)
-
مجبور شدند جسد اصلى را بدهند
رژيم عراق ، اصلا شرير بالذات است ؛ اصلا نمى تواند عدم شرارت را تحمل كند. شما ببينيد جسد مبارك شهيد تند گويان را موميايى كرده و حاضر دارند؛ اما وقتى كه هياءت و دكتر و مسؤ ولان به آنجا مى روند؛ قبرى را مى كنند و جسد ديگرى را نشان مى دهند! البته اينها هم فهميدند و گفتند كه اين جسد شهيد تند گويان نيست ؛ اصرار كردند، بالاخره آنها مجبور شدند كه جسد اصلى را بدهند. حالا اگر اينها قانع مى شدند و همان جسد را مى آورند، بگو شما با آن جسد موميايى كرده ، مى خواستيد چه كار بكنيد؟! شرارت اين دشمن تا اين حد است ؛ از يك جسد موميايى كرده هم حاضر نيست بگذرد؛ براى اينكه يك وقت به صورتى از آن عليه جمهورى اسلامى استفاده كند؛ يك بى آبرويى سياسى ، يا يك مشكلى درست كند!(17)
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
فرماندهى جوان 18 ساله !
اسلام درباره جوانان ، نظرش دقيقا منطبق بر همان چيزى است كه پيشنهاد و نياز ما از نسل جوان و براى نسل جوان است . پيامبر اكرم (صلى الله عليه و اله و سلم ) درباره جوانان توصيه كرده است ؛ با جوانان انس گرفته است ؛ از نيروى جوانان براى كارهاى بزرگ استفاده كرده است . امسال ، سال اميرالمومنين على بن ابى طالب (عليه السلام ) معين شده است . شما اميرالمومنين را فقط به عنوان يك چهره دوران چهل ساله و پنجاه ساله و شصت ساله نبينيد؛ درخشش اميرالمؤ منين در دوران جوانى ، همان الگوى ماندگارى است كه همه جوانان مى توانند آن را سرمشق خودشان قرار دهند. در دوره جوانى در مكه ، يك عنصر فداكار، يك عنصر باهوش ، يك جوان فعال يك جوان پيشرو و پيشگام بود؛ در همه ميدانها مانع هاى بزرگ را از سر راه پيامبر بر طرف مى كرد؛ در ميدانهاى خطر سينه سپر مى كرد و سخت ترين كارها را بر عهده مى گرفت ؛ با فداكارى خود امكان هجرت پيامبر را به مدينه فراهم كرد و بعد در دوران مدينه ، فرمانده سپاه ، فرمانده دسته هاى فعال ، عالم ، هوشمند، جوانمرد و بخشنده بود؛ در ميدان جنگ سرباز شجاع و فرمانده پيشرو بود؛ در عرصه هاى حكومت ، يك فرد كارآمد بود و در زمينه مسائل اجتماعى هم يك جوان پيشرفته و به تمام معنا بود. پيامبر اكرم نه فقط از كسى مثل على ، بلكه در دوران ده سال و چند ماه حكومت خود، از عنصر جوان و نيروى جوان حداكثر استفاده را كرده است .
پيامبر اكرم در يكى از حساسترين لحاظات عمر خود، مسئوليت بزرگى را به يك جوان هجده ساله داد. در جنگهاى خود پيامبر اكرم فرماندهى را عهده دار مى شد؛ اما آن وقتى كه پيامبر اكرم در آخرين هفته هاى زندگى خود احساس مى كرد كه از اين عالم خواهد رفت و لشكركشى به سرزمين امپراتورى روم به وسيله خود او امكان ندارد - چون كار بسيار بزرگ و دشوارى بود؛ لازم بود نيرويى براى اين كار برگزيده بشود كه هيچ مانعى نتواند جلوى آنرا بگيرد - لذا اين مسئوليت را به يك جوان هيجده ساله داد. پيامبر مى توانست يك نفر از اصحاب پنجاه ساله ، شصت ساله و داراى سابقه جنگ و جبهه را بگذارد؛ اما يك جوان هجده ساله را گذاشت و او ((اسامة بن زيد)) بود. پيامبر از ايمان و از سابقه فرزند شهيد بودن او هم استفاده كرد. آن نقطه اى كه اسامه را فرستاد، همان نقطه اى بود كه پدر اسامة بن زيد - يعنى زيد بن حارثه - در دو سال قبل از آن در آن نقطه به شهادت رسيده بود. پيامبر فرماندهى اين سپاه بزرگ و گران را به اين جوان هجده ساله داد كه همه اصحاب بزرگ و پير مرد و سرداران سابقه دار پيامبر در آن سپاه عضو بودند. پيامبر به او گفت تا آن محلى كه پدرت در آن شهيد شد مى روى - يعنى در ((موته )) كه محلى در امپراتورى روم آن روز در كشور شام امروز بود - آنجا را اردوگاه مى كنى ؛ و بعد دستورات جنگى را به او داد. از نظر پيامبر، نيروى جوانى اينقدر حايز اهميت است .(18)
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
تهديدهاى خارجى و داخلى
عزيزان من ! گاهى يك غفلت ، يك بى توجهى ، يك سستى ، يك سهل انگارى ، ممكن است يك محصول عظيم را از دست ملتى بگيرد؛ نبايد اجازه داد. ملت ما نشان داده ، آن جايى كه جاى كار و حركت و تلاش است ، اگر فرماندهان و مسؤ ولان خوبى بالا سر داشته باشند، خواهند توانست كارهاى بزرگ را به انجام برساند؛ بعد از اين هم خواهد توانست ؛ مشروط بر اينكه اين تهديدها را بدانيم . اين جا ديگر خطاب من فقط به نسل غير جوان نيست ؛ بخصوص به خود جوانان هم توجه مى دهم و مايلم به طور دقيق تهديدهايى كه وجود دارد؛ بشناسد و شما هم به سهم خودتان در مقابله با اين تهديدها كوشا باشيد.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
تاثير دو چهرگان در مسائل كشور
تهديدهاى آينده درخشان ما دو نوعند: تهديدهاى خارجى ، و تهديدهاى داخلى . من اول اين كلمه را بگويم كه اگر در داخل ، اين ملت دشمن داخلى نداشته باشد؛ نفوذى نداشته باشد؛ دو چهرگان در مسائل كشور تخريب نكنند؛ دشمن خارجى نمى تواند كار زيادى انجام دهد. البته توجه كنيد كه بعضى از تهديدها از درون خود ما و از درون نفس ماست . من مى گويم كه هر چيزى كه به سلامت و ايمان و عزم و نشاط صدمه بزند و كار و كوشش و تحصيل جوانان را معوق بگذارد، تهديد است ؛ بى بند و بارى تهديد است ؛ ولنگارى تهديد است ؛ مواد مخدر تهديد است ؛ بى اهميتى به درس و كار تهديد است ؛ سرگرم شدن به مناقشات اجتماعى و بيهوده تهديد است ؛ درگيريهاى داخلى تهديد است ؛ البته غفلت مسؤ ولان هم تهديد است ؛ برنامه ريزى دشمن بيرون هم تهديد است . يك ملت بيدار، يك ملت آگاه ، يك ملت زنده ، يك ملت جوان ، يك ملت انقلابى مثل ملت ما، بايد همه اين تهديدها را از سر راه خودش بردارد.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
معناى جهانيگرى
من وقتى به تهديدهاى خارجى اشاره مى كنم منظورم مراكز قدرت جهانى است . برادران و خواهران ! فرزندان عزيز من ! امروز يك تهديد مضاعفى نه فقط ايران را، بلكه همه كشورهايى را كه در رديف كشورهاى پيشرفته اروپايى و آمريكايى نباشند، تهديد مى كند؛ اين تهديد مضاعف چيست ؟ از يك سو نفوذ مستقيم قدرتهاى بزرگ و در راس آنها امريكا و از سوى ديگر اين موج جهانگيرى ؛ همين چيزى كه شما مى بينيد الان در خود امريكا؛ از طرف بخشى از مردم امريكا، عليه اين موج ، تظاهرات مى شود.
جهانگيرى يعنى چه ؟ يعنى يك مجموعه از قدرتهاى جهانى ؛ عمدتا آن كسانى كه در سازمان ملل هم نفوذ دارند، عمدتا همان كسانى كه استعمارگران ديروز دنيا بودند؛ چند كشورى كه در صدند فرهنگ و اقتصاد و عادات و آداب خودشان را به همه دنيا گسترش بدهند؛ يك شركت سهامى درست كنند كه در واقع نود و پنج درصد سهمش در واقع مال آنهاست ؛ پنج درصد هم مال همه كشورهاى ديگر؛ اختيار در دست آنها است و تصميم گيرى هم با آنها است ! اين معناى جهانگيرى است كه امروز بسيارى از كشورها بسيارى از رجال سياسى جهان سوم ، بسيارى از روشنفكران دنيا، با آن مخالفت و مبارزه مى كنند و از آن مى ترسند، بعضى از مسؤ ولان ما نقل كرده اند كه در اين كنفرانسهاى جهانى ، بسيارى از اين كشورهاى مشترك در اين كنفرانس 77 و غير متعهدها، از جهانى شدن مى ترسند؛ چون مى دانند كه جهانى شدن ، يعنى سلطه امريكا بر اقتصاد و فرهنگ و ارتش و سياست و حكومت و تقريبا بر همه چيز كشورهاى ديگر؛ اين تازه غير از اعمال نفوذ مستقيم است .
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
هدف آمريكا از ارتباط با كشورها
اين كه شما مى بينيد بر روى بى اعتنايى ايران به امريكا اين همه فشار مى آيد - آمريكاييها از تمام وسايل استفاده مى كنند، براى اين كه چهره بى اعتنايى و عبوس را كه ملت ايران در مقابل امريكا گرفته ، در هم بشكنند - براى اين است كه در اطراف دنيا همه زحمت خودشان را كشيده اند، بتوانند سياسيون سالم را وادار به تملق و تواضع و تعظم و تسليم بكنند. امريكاييها به رؤ ساى كشورهاى آفريقاى و آسيايى و امريكاى لاتين اين طور تفهيم كرده اند كه براى زندگى كردن ، هيچ چاره اى نيست ، مگر تسليم شدن در مقابل امريكا و سياستهاى آن ؛ خيلى از آنها هم اين كار را قبول كرده اند! يك كشور و يك ملت و يك دولت در دنيا هست كه زير اين بار نرفته ، مى گويد ما كارى به كار امريكا نداريم ؛ ما حاضر نيستيم تسليم زورگويى و فشار و تسليم تحميل سياستها و روابط امريكا بشويم ؛ و آن ، كشور جمهورى اسلامى ايران است .
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend..._rahbar6/4.jpgبمباران مدرسه اي در بروجرد بهمن ماه 1365
برخلاف اظهارات ريا كارانه اى كه مسؤ ولان امريكايى گاهى در مقام بيان و خطابه ابراز داشته اند بعضى وقتها از ملت ايران يك تعريف نيمه كاره ، يا تعريفى از بخشى از مسؤ ولان و نظام ايران بر زبان مى آورند - هدف آنها اين اين است كه بتواند بر ايران تسلط سياسى و اقتصادى ، و اگر بشود، سلطه نظامى پيدا كنند. بازارهاى ايران مورد طمع آنها است ؛ منابع ايران مورد طمع آنها است ؛ از همه بالاتر چون ملت و نظام انقلابى و اسلامى ايران توانسته است خيزش عظيمى را در دنياى اسلام به وجود آورد - يك بيدارى كه به آسانى نمى توانند آن را از بين ببرند - مى خواهند با قانع كردن و خاضع كردن ايران اين خيزش جهانى را از بين ببرند؛ يعنى به دنيا اينطورى بگويند اينهايى كه خودشان شروع كننده بودند، آمدند در مقابل امريكا اظهار تسليم و خضوع كردند! بنابراين ، هدف روابط سالم نيست . آنها در تبليغاتشان آن حرفها را مى زنند؛ كه گويا ارتباط با آمريكا خواهد توانست همه مشكلات كشور را حل كند؛ اين دروغ و خلاف است .
امريكاييها براى ارتباطات و فعاليتهاى خودشان در دنيا، يك وجهه ى نظر بيشتر ندارند - آن را هم مى گويند؛ پنهان و كتمان نمى كنند - و آن ، منافع آمريكاست . چنانچه با كسى رابطه برقرار كنند، اگر بپرسند چرا، مى گويند منافع ما ايجاب مى كند؛ چون آنها منافعشان مهم است ! امريكا به هيچ كشورى سود نمى رساند؛ اگر چند ميليون دلار به كشورى وام مى دهد، چند برابر از او امكانات مى گيرد! امروز اگر شما به اين منطقه نگاه كنيد، مى بينيد كشورهاى اطراف ما دچار فقر و ضعف و استبداد و فساد و مشكلات روانى هستند؛ اينها مگر با آمريكا روابط ندارند؟! همه اينها با آمريكا روابط دارند؛ آمريكاييها از آنها استفاده مى كنند، اما به آنها استفاده نمى رسانند!
بارها امريكاييها اعلان كردند كه هدف آنها از ارتباط با كشورها، تامين منافع دولت امريكايت ! معناى اين حرف چيست ؟ معنايش اين است كه از نظر امريكاييها، منافع يك شهروند امريكايى ، بر منافع يك شهروند ايرانى - هر كه باشد - ترجيح دارد؛ يك جوان امريكايى ، بر جوان ايرانى ترجيح دارد؛ يك عنصر امريكايى - هر كه باشد - بر يك عنصر ايرانى و يا غير ايرانى ترجيح دارد؛ سياست امريكا در مسائل جهانيش بر اين مبناست ؛ هدف اصلى دين اين است .
البته با دورغ و فريب ، اسم حقوق بشر را مى آورند! كشورهايى هستند كه امريكا از نفت آنها استفاده مى كند؛ در آنها يك بار يك مجلس منتخب مردم تا امروز تشكيل نشده است ؛ يك حاكم منتخب مردم ؛ يك رئيس جمهور منتخب مردم در آن كشورها وجود ندارد؛ اما امريكا اسمى از دموكراسى و حقوق بشر در آن كشورها نمى آورد! چرا؟ چون منافعش را از آنها تامين مى كند. با رژيم صدام - در دورانى كه رژيم صدام با ايران مى جنگيد؛ چون بر طبق منافع آنها بود - كمال همكارى را كردند؛ بعد كه رژيم صدام به كويت حمله كرد و منافع آنها را تهديد كرد، با او مقابله كردند؛ آن وقت صدام شد ظالم و جنايتكار و عنصر غير قابل اعتماد! مگر قبلا نبود؟!
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
خواب خوش ديديد، خير باشد!
همين الان مؤ سسان متعددى در خود امريكا و در اروپا از طرف امريكاييها دارند فعاليت مى كنند؛ براى فشار آوردن ، چه بر روى دولت ايران ، چه بر روى افكار عمومى ايران ؛ چه بر روى فضاهاى ذهنى ايران . من گزارشى دارم از اين مراكز به ظاهر تحقيقاتى ، اما در باطن مراكزى كه براى اين درست شده اند كه فشار سياسى و تبليغاتى بياورند؛ افكار عمومى را عليه نظام اسلامى تجهيز كنند. من اسم اين مؤ سسات را هم دارم ، مى دانم كه فعاليتشان چيست و چه كار دارند مى كنند. اينها به زبان ، احساس دوستى مى كنند؛ اما فلان عنصر سياسيشان ، عنصر نظاميشان ، وزير دفاعشان ، فرمانده نيروهايشان در خليج فارس ، قلدرانه صحبت مى كند! دستگاههاى جاسوسيشان هم در خفا مشغول توطئه هستند، كه چون مجال نيست ، من در اين خصوص بيشتر صحبت نمى كنم . متاءسفانه بعضى از اينها توانسته اند از بعضى از اوضاع آشفته استفاده كنند؛ داخل ايران هم بيايند و با اين و آن تماس داشته باشند! يكى از اينها وقت برگشت از ايران گزارشى داده و گفته كه همه چيز در مورد ايران تمام شده است ؛ ما فقط بايد سفيرانمان را به ايران معرفى كنيم ! شخصى شنيد و گفت خواب خوش ديديد، خير باشد! در اين جا به او چه گفتند كه او چنين برداشت كرده كه همه چيز تمام شده است ؟! چه كسى با او حرف زده است ؟! اينها چيزهايى است كه تهديدهاى داخلى را تشكيل مى دهد.
-
منافقان امروز!
عزيزان من ! اگر ما در داخل متحد و منسجم باشيم ، اگر مردم با دولت و مسؤ ولانشان صميمى باشند و ارتباط داشته باشند، دشمن خارجى هيچ تاثير سوئى نمى تواند بگذارد و هيچ اقدامى نمى تواند بكند؛ اما متاءسفانه در داخل ، ايادى دشمن هستند. امروز در اين كشور عبدالله بن ابى هاى منافق هستند؛ كسانى كه يك روز حكومت امام و حكومت نظام اسلامى را از بن و دندان قبول نكردند! در زمان پيامبر يكى از منافقان بسيار فعال (عبدالله بن ابى ) بود كه با يهوديها و كفار قريش و جاسوسهاى امپراتورى روم مى ساخت و از هر وسيله يى استفاده مى كرد، براى اينكه شايد بتواند حكومت پيامبر را از بين ببرد؛ چرا؟ چون قبل از آنكه پيامبر به مدينه بيايد او تصور مى كرد در آينده رئيس و پادشاه مدينه خواهد شد! پيامبر در واقع مقام او را از او سلب كرده بود. امروز در اين كشور عبدالله بن ابى ها هستند؛ كسانى كه خيال مى كردند كه اگر انقلابى در اين كشور رخ دهد حكومت وقف آنها و متعلق به آنها است ؛ نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند و نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات دينى را قبول داشتند.
پيامبر با عبدالله بن ابى خوشرفتارى كرد و او را مجازات نكرد؛ نظام اسلامى هم با اينها خوشرفتارى كرد و اينها را مجازات نكرد اينها امروز به برخى از پديده ها كه دوست و دشمن در آنها هست ، نگاه مى كنند، خيال مى كنند كه فرصتى پيدا كرده اند كه به نظام اسلامى ضربه بزنند؛ فعاليتهاى منافقانه خودشان را مى كنند، به اميد اين كه بين مسؤ ولان اختلاف باشد؛ به اميد اين كه بين مردم اختلاف باشد؛ به اين اميد كه جوانان رابطه شان را با نظام اسلامى قطع كنند؛ به اميد اين كه جوانان با دين قهر كنند!
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
اينها به دشمن روحيه مى دهند!
شما بدانيد جوانان عزيز! در هر جايى كه شما يك تظاهرات اسلامى يا انقلابى يا دينى از خودتان نشان مى دهيد - وقتى در مجالس دعا شركت مى كنيد، وقتى در مجامع اعتكاف شركت مى كنيد، وقتى در تظاهرات بيست و دوم بهمن شركت مى كنيد، وقتى در روز قدس شركت مى كنيد، وقتى مسؤ ولان كشور مثل رئيس جمهور و ديگران را مورد احترام قرار مى دهيد - از هر حركت شما كه نشانه ى ديندارى و علاقه مندى شما به انقلاب باشد، اين منافقان به خودشان مى لرزند و ناراحت مى شوند! اينها همان كسانى هستند كه با حرفهاى خود، با اظهارات خود، با موضع گيريهاى خود، با تبليغات خود، احيانا با دخالت خود در بعضى از اغتشاشها، دشمن خارجى را اميدوار مى كنند؛ دشمن خارجى خيال مى كند كه حالا بايد به سمت تصرف ايران ، تسلط بر ملت ايران ، درهم شكستن مقاومت انقلابى بيست و يكساله ملت ايران بيايد؛ در واقع اينها مقصرند؛ اينها به دشمن روحيه مى دهند!
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
نفى حكومت دينى ، هدف اصلى دشمنان
عزيزان من ! هدف اصلى دشمنان - چه دشمنان خارجى و چه دشمنان داخلى و دو رو و منافق - عبارت است از نفى حكومت دينى و حكومت اسلام ، اصل قضيه براى اينها اين است و به كمتر از اين هم راضى نمى شوند! اينها مى دانند تا وقتى كه قدرت در دست دين و احكام دينى است ، تا وقتى كه مقررات مجلس شوراى اسلامى بايد طبق دين باشد، تا وقتى اين قانون اساسى هست - كه اين قانون اساسى منطبق بر دين است - اينها در اين كشور نمى توانند كارى بكنند. تا وقتى مسؤ ولان كشور به مبانى دين و اسلام و فقاهت پايبندند، اينها كارى نمى توانند بكنند؛ مى خواهند اين پايبندى را از بين ببرند؛ هدف اين است ؛ مى خواهند همان تجربه اى كه در صدر اسلام به وجود آمده دوباره تكرار كنند.
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
ضرورت آشنايى با تاريخ
من واقعا به شما برادران و خواهران عزيز توصيه مى كنم كه با تاريخ آشنا بشويد. تاريخ درس است ؛ از تاريخ خيلى از درسها را مى شود آموخت و خيلى تجربه ها را مى توان به دست آورد. عده اى سعى مى كنند حوادث روزگار ما را يك حوادث استثنايى - كه به هيچ وجه از تاريخ قابل استفاده نيست - وانمود كنند؛ اين غلط است . رنگهاى اصلى زندگى بشر، جبهه بنديهاى اصلى بشر، تغييرى پيدا نمى كند.
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
مهمترين ضربه بر اسلام
در صدر اسلام بزرگترين و مهمترين ضربه اى كه بر اسلام وارد شد، اين بود كه حكومت اسلامى از امامت به سلطنت تبديل شد؛ حكومت امام حسن و حكومت امام على به سلطنت شام تبديل شد! البته امام حسن مجتبى ((عليه الاف التحيه و الثناء)) آن روز به خاطر يك مصلحت بزرگتر - كه حفظ اسلام بود - مجبور بود اين تحميل را به جان بپذيرد حكومت را از امام حسن گرفتند؛ وقتى حكومت از مركز دين خودش خارج شد و در اختيار دنيا طلبان و دنيا داران گذاشته شد، بديهى است كه بعد هم حادثه ى كربلا پيش مى آيد؛ آن وقت حادثه ى كربلا آن حادثه يى نيست كه بتوان جلوى آنرا گرفت ؛ اجتناب ناپذير مى شود. بيست سال بعد از آن حكومت اسلامى از دست محور اصلى آن - كه امامت است - گرفته شد، امام حسين فرزند پيامبر در كربلا با آن وضع فجيع به خاك و خون كشيده شد. اساس حمله و نقشه دشمن اين است كه حكومت را از محور اصلى - محور امامت ، محور دين - خارج كند؛ بعد خاطرش جمع است كه همه كار خواهد كرد!
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
اين جا، حادثه ى كربلا اتفاق خواهد افتاد
من به شما عرض بكنم كه امروز دشمن قادر نيست . امروز به بركت ملت هوشيارى مثل ملت ايران ، به بركت افكار بر انگيخته يى مثل افكار ملت ايران ، به بركت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ايران ، نه امريكا و نه بزرگتر از امريكا - اگر در قدرتهاى مادى باشد - قادر نيستند حادثه صلح امام حسن را بر دنياى اسلام تحميل كنند؛ اين جا اگر دشمن خيلى فشار بياورد، حادثه كربلا اتفاق خواهد افتاد.
من خدا را شكر مى كنم كه ملت ما بيدار، مسؤ ولان ما بحمدالله برگرد محور دين و اسلام متفق الكلمه اند. خيلى ها سعى مى كنند كه از زبان مسؤ ولان كشور، از زبان رئيس جمهور يا ديگران ، حرفهايى را بزنند؛ اينها زحمت بيهوده مى كشند! رئيس جمهور يك عنصر روحانى ، مومن ، مريد امام ، متكفل ترويج دين و داراى احساس مسؤ وليت در اين زمينه است ؛ مسؤ ولان ديگر هم بحمدالله در سطوح بالا همين طورند؛ البته در مسؤ ولان ميانى كسانى هستند كه ما از آنها گله داريم !
دشمن در تحليل خود نسبت به ملت ايران و نسبت به جوانان ايران بسيار اشتباه كرد. بحمد الله ملت ايران ، ملتى مقاوم ، آگاه ، هوشيار و آماده به كار است ؛ وضع جوانان هم در همه جاى كشور همين طور است . مسؤ ولان هم بحمدالله مومن ، پايبند به دين و داراى احساس مسئووليتند.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
داستان غم انگيز: بعضى از مطبوعات پايگاه دشمنند!
البته من آن روز در نماز جمعه گفتم : من غالبا از بعضى از پديده هايى كه در كشور مطرح هست ، رنج مى برم . من نمى خواهم آنچه را براى من رنج آور است ، با افكار عمومى مطرح كنم ؛ اما اين نكته كه آن روز گفتم داستان غم انگيزى است ، حقيقتا همين طور است بنده در دو سال قبل از اين در يكى از خطبه هاى نماز جمعه گفتم كه دستگاههاى استكبارى دنيا و در راءس همه آنها امريكا از تبليغات براى ساقط كردن و ايجاد اغتشاش در كشورها استفاده مى كنند؛ بعد به آن مراكز تبليغاتى خطاب كردم و گفتم : ولى بدانيد اين توطئه كه شما بخواهيد به وسيله راديوهاتان در ايران اسلامى ، همان برنامه هايى را كه در اروپاى شرقى و در بعضى از كشورهاى ديگر به وجود آورديد، اين نشدنى است ؛ اين خيال خامى است . من حالا مى بينم متاسفانه همان دشمنى كه به وسيله تبليغات خود همتش اين بود كه افكار عمومى يك كشور را به سمتى متوجه بكند امروز به جاى راديوها آمده و در داخل كشور ما پايگاه زده است ، بعضى از اين مطبوعاتى كه امروز هستند، پايگاه هاى دشمنند؛ همان كارى را مى كنند كه راديو و تلويزيونهاى بى بى سى و امريكا و رژيم صهيونيستى مى خواهند بكنند!
من نه با آزادى مطبوعات مخالفم و نه با تنوع مطبوعات ، اگر چه بيست تا روزنامه ، دويست تا روزنامه هم در اين كشور دربيايد، بنده خوشحال تر هم خواهم شد و از اين كه روزنامه هاى كشور زياد بشوند، بنده هيچ احساس بدى ندارم . اگر مطبوعات آن طورى كه در قانون اساسى است مايه روشنگرى باشند، مصالح كشور را رعايت كنند، به نفع مردم قلم بزنند به نفع دين قلم بزنند اين مطبوعات هر چه بيشتر باشند بهتر است ؛ اما امروز مطبوعاتى پيدا شده كه همه همتشان ، تشويش افكار عمومى و ايجاد اختلاف و ايجاد بدبينى در مردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است ! ده تا پانزده تا روزنامه گويا از يك مركز هدايت مى شوند؛ تيترهاى شبيه به هم در قضاياى مختلف ، قضاياى كوچك را بزرگ مى كنند و تيترهايى مى زنند كه هر كس اين تيترها را نگاه كند خيال مى كند كه همه چيز در كشور از دست رفته است اينها اميد را در جوانان مى ميرانند؛ روح اعتماد به مسؤ ولان را در آحاد مردم كشور تضعيف مى كنند؛ نهادهاى اصلى كشور را مورد اهانت و توهين قرار مى دهند!
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
من نمى دانم مدل اينها كيست و كجاست مطبوعات غربى هم اينطور نيستند اين يك نوع شارلاتانيزم مطبوعاتى است كه امروز بعضى از مطبوعات درپيش گرفته اند در دنيايى كه براى بعضى از روزنامه هاى ما، مدل روزنامه نگارى است ، اگر مسئولى ، وزيرى ، حتى رئيس جمهور دزدى بكند مى نويسند و افشا مى كنند؛ اگر رشوه خوارى بكند تيتر مى زنند و مى گويند؛ اما به قانون اساسى كشور حمله نمى كنند؛ به مجلس قانونگذارى حمله نمى كنند، ممكن است از قوانين مصوب انتقاد بكنند، تحليل بكنند؛ اما در قبال يك قانون ، هوچى بازى راه نمى اندازند؛ اينها از صاحبان اصلى اين روشها هم قدم جلوتر گذاشته اند! قانون اساسى مورد اهانت ؛ سياستهاى اصلى كشور، مورد اهانت ؛ قضاياى كوچك ، درشت نمايى شده !
در هر حادثه يى ، جو تهمت فضا را پر مى كند! ترورى اتفاق مى افتد؛ هنوز هيچ اطلاعى در دست نيست ، هنوز از اين كه اين حادثه را چه كسى انجام داده است ، هيچ كس سر نخى نداشته ؛ اما مى بينيد كه در روزنامه ها تيتر مى زنند و سپاه را متهم مى كنند؛ بسيج را متهم مى كنند؛ روحانيت را متهم مى كنند! هدف از اين كارها چيست ؟! چرا با بسيج اينقدر بدند؟ من در بخش اول صحبتم به شما عرض كردم كه جوان سرشار از انرژى است ؛ جوان هيجان طلب است آن روز كه كشور دچار يك جنگ مسلحانه باشد؛ جوانان با ميل و رغبت مى روند. آن وقتى كه كشور در آرامش و صلح است ، براى ارضاى سالم هيجان طلبى جوانان ، چه چيزى بهتر از بسيج ؟ اين ابتكار امام بود. روح هيجان طلب جوان اگر بنا باشد در راه سازنده ، در راه ايمانى ، در راه سالم ، در راهى كه مى تواند براى كشور مفيد واقع بشود، به كار بيفتد، چه سازمانى مهمتر و مطمئن تر از سازمان بسيج است ؟ چرا اينقدر با بسيج دشمنى مى كنند؟! با چه دشمنند؟! چرا اين قدر بسيج را زير سوال مى برند؟! اينهاست كه آن انگيزه هاى باطنى را برملا مى كند.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend..._rahbar6/5.jpg
من مى دانم كه در بسيارى از اين مطبوعات آدمهاى خوب و مومنى مشغول كارند - چه كسانى كه قلم مى زنند، چه كسانى كه اداره مى كنند - اما در لابلاى همينها اثر انگشت عبدالله بن ابى ها را مى بينم ؛ تفرقه افكنى ها، اختلاف افكنى ها، تشنج آفرينى ها، تشويش افكار عمومى ، نااميد كردنها، ياس پراكنى ها، چهره سازى عناصر وابسته و مريد دشمن ، از نظر انداختن عناصر مفيد و مومن و مخلص و دلسوزانه ! البته اين كارها به جايى هم نخواهد رسيد؛ خداى متعال رسوا مى كند.
من البته مايل نبودم با اين صراحت و تفصيل درباره بعضى از مطبوعات حرف بزنم ؛ در واقع ناگزير شدم . من با مسؤ ولان صحبت كرده ام . رئيس جمهور محترممان هم مثل من از اين مطبوعات ناراحت است ؛ من با ايشان هم صحبت كرده ام . شنيدم ايشان بعضى از اينها را جمع كرده اند، نصيحت كرده اند و به آنها حرفهايى زده اند. من نمى دانم آيا كار با نصيحت پيش مى رود يا نه ؛ بعيد مى دانم ! وقتى كه دشمن براى اثر گذارى بر روى اذهان عمومى و ايجاد مساءله روز برنامه ريزى كرده ، فرصت نمى دهند كه مردم نفس بكشند. اگر مردم در جايى يك شادى هم پيدا كنند بلافاصله مساءله يى را علم مى كنند و دايم كشمكش راه مى اندازند!
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
درد دل و شكوه پدرانه
من بارها به مسؤ ولان دولتى تذكر داده ام و به طور جدى از آنها خواسته ام كه جلوى اين وضعيت را بگيرند؛ اين اسمش محدود كردن مطبوعات نيست ؛ اين اسمش جلوگيرى از انتقال آزاد اطلاعات نيست - انتقال سالم اطلاعات مورد تاييد ماست - اين معنايش جلوگيرى از نفوذ دشمن است ؛ جلوگيرى از به ثمر رسيدن توطئه ى تبليغاتى دشمن است . من وجود اين جريان تبليغاتى و مطبوعاتى را به حال كشور، به حال اين جوانان ، به حال آينده ، به حال انقلاب ، به حال اين مردم مضر مى دانم ، اين جريان ، دائم در صدد قداست شكنى از مسائل اساسى اسلامى است ؛ مباحث اسلامى را زير سوال مى برند؛ انقلاب را زير سوال مى برند؛ نه با بيان منطقى ، با روشهاى بسيار غلط كه جز در مطبوعات ناسالم در دوره هايى كه بوده ، انسان نمى تواند نظير و شبيهش را پيدا كند! من به نظرم رسيد بعد از آن كه با مسؤ ولان در ميان گذاشتيم و به رئيس جمهورى گفتم ، اين را به عنوان يك درد دل و شكوه - مثل پدرى كه با فرزندانش مطلبى را در ميان مى گذارد - با شما در ميان بگذارم .
-
مواظب نفوذيها باشيد
البته من به شما عرض مى كنم كه يكى از هدفهاى دشمن اين است كه با تحريك احساسات ، در كشور ايجاد ناامنى بكند. من قويا توصيه مى كنم كه به خاطر احساسات و به خاطر طرفدارى از فلان كس ، مبادا بر خلاف قانون هيچ اقدامى انجام بگيرد؛ من به هيچ وجه اجازه نمى دهم دشمن وقتى بخواهد ايجاد اغتشاش و درگيرى بكند، براى او خيلى مشكل نيست كه چهار نفر مزدور در بين بچه هاى مومن بچه هاى حزب الهى و بچه هاى صادق بفرستد؛ به عنوان طرفدارى از رهبرى ؛ به عنوان اينكه رهبرى مظلوم واقع شده ، بياييد كمك كنيد؛ سپس جنجال درست كنند! مراقب نفوذيها باشيد. من مى خواهم شما فقط بدانيد؛ مى خواهم افكار عمومى بى خبر نماند از اينكه اين دشمن در زمينه ى مسائل فرهنگى در كشور چه مى كند و هدفهايش چيست ؟ هدفهاى دشمن از اين كارها عبارت است از بى ايمان كردن ، ايجاد گسست بين نسل كنونى و نسل گذشته ، و كوچك كردن افتخارات بيست سال گذشته همه مردمان با فرهنگ در كشورها سعى مى كنند افتخارات گذشته ى خودشان را بزرگ كنند. اين جنگ هشت ساله و اين دفاع مقدس از بزرگترين افتخارات ملت ايران بود. همه دنيا - ناتو، كشورهاى بلوك شرق ، خود آمريكا، كشورهاى مرتجع منطقه - با هم همدست شدند به عراق كمك كردند و به ايران فشار آوردند؛ اما نتوانستند يك وجب از خاك اين كشور را اشغال كنند.