-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 210
تاريخ: 28/8/58
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام نورى
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج ميرزا حسين نورى دامت افاضاته
با توجه به درخواستهائى كه از سوى دانشجويان اسلامى مقيم اروپا در مورد اعزام جنابعالى به اروپا شده است، مقتضى است جنابعالى با سوابقى كه داريد مسافرتى بدانجا بنمائيد و از نزديك يه وضع آنان و احتياجات و كمبودهائى كه دارند رسيدگى كنيد و در رفع آنها به هر نحو صلاح مىدانيد اقدام نمائيد و به وظيفه حساس و خطيرى كه در اين برهه از زمان دارند آنان را آشنا سازيد تا به يارى خداى تعالى توطئههاى دشمنان اسلام و معاندين را خنثى نمايند و از راه انتشارات و سخنرانىها و ديگر وسائل، جلوى تبليغات شوم آنها را بگيرند. از خداى تعالى موفقيت همگان را در اين راه خواستارم. سلام اينجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 211
تاريخ: 29/8/57
بيانات امام خمينى در ديدار با جمعى از روحانيون
محرم امسال، ماه مبارزه با ام الفساد قرن آمريكا
بسم الله الرحمن الرحيم
اين ماه محرم با ماه محرم سابق فرقها دارد، از جمله فرقها اين است كه ما در ماه محرم سابق مواجه بوديم با دستگاه ستمكار پهلوى چون دستگاه شاخهاى از فساد ام الفساد بود و در اين ماه، در اين ماه محرم مواجه هستيم با ام الفساد، با آنهائى كه همه ملتهاى ضعيف را تحت سيطره خودشان قرار دادهاند و در هر جا يك مامورى گذاشتند سر ملتها براى چپاولگرى. بحمدالله در آن مبارزه با آن شاخه كثيف به همت ملت عزيز ما و همت شما آقايان اهل منبر و خطباى سراسر كشور و خصوصاً قم كه مبداء خيرات هميشه بوده است، بحمدالله ملت ما با اتكال به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه پيروز شد.
كارتر و امثال او، تودههاى بزرگ ملتها را، جزء جهان حساب نمىكنند
آقاى كارتر در يك كلامى گفته است كه اگر چنانچه اين اشخاص ديپلمات را كه در اين لانه جاسوسى هستند بخواهند بازداشت داشته باشند و آنها را محاكمه كنند خشم جهانيان برانگيخته مىشود. جهان در نظر اين مستكبرين غير جهان است. مستكبرين، جهان را از آن ديد خاص خود استكبارى و آن بيمارى روحى كه در آنها هست نگاه مىكنند و اين بيمارى موجب اين شده است كه تودههاى بزرگ ملتها را اينها از جهان حساب نمىكنند. آقاى كارتر خودش و يك عدهاى كه شايد تمام جمعيتشان را ما حساب بكنيم در تمام مملكتها از اين قريب سه ميليارد جمعيت دنيا پنجاه هزار نيستند. آنهائى كه سران دولتهائى هستند كه ديگران را وادار به جور و تعدى مىكنند. اين ديد امثال ايشان اين است كه همه ملتها، اينها چيزى نيستند، آنى كه جزء جهان است و جهان است عبارت است از يك عده معدودى امثال كارتر و دار و دسته او و آنهائى كه در ساير جاها هم معالاسف جزء دار و دسته او شدهاند، همه جهان را عبارت از اين مىدانند. اين ديد مستكبرين است كه ساير قشرهاى بزرگ ملتها را آنهائى كه دريايى هستند كه كارتر و امثالش قطره است در مقابل آن درياها، آنها را اينها نمىبينند يعنى اين بيمارى، اسباب اين شده است كه آنها را نبينند، از اين جهت وقتى كه در اريكه رياست جمهور نشسته است و با آن ديد بيمارگونه نگاه مىكند و مىبيند كه چند تا وزير در فلان جا و
صحيفه نور ج 10 صفحه 212
چند تا مثلاً اشخاصى كه راجع به مجالس خودشان هست و اينها، يا در جاهاى ديگر عددى از اين وابستهها ممكن است كه اينها خشمشان چه بشود، ايشان اينها را جهان حساب مىكند و مىگويد كه اگر چنانچه اين ديپلماتها را (اينها را ديپلمات حساب مىكند) اينهائى كه جاسوسىشان به حسب شواهد ثابت شده است، اينها را ديپلمات حساب مىكند و جهان را هم عبارت از همان كه خودش بيند حساب مىكند. اين بيمارى تا يك اندازهاى هم در محمدرضا بود و همين بيمارى اسباب اين شد كه از بين رفت او. اين بيمارى كه خودش را ببيند و چند تا از اين تملق گوهايى كه اطرافش هستند و آن دلقكهائى كه دور و برش هستند، همينها را ببيند و ملت را اصلاً به حساب نياورد، نفهمد كه هر مملكتى ملتش اساس هستند، دولتها يك اقليتى هستند كه بايد براى خدمت اين ملت باشند و اينها فهمند كه دولت خدمتگزار ملت بايد باشد، نه حاكم بر ملت. اين بيمارى در آن آدم هم بود كه خودش را همه چيز مىدانست و خودش را فرمانفرما و خودش را همه ملت مىدانست ديگر براى ديگران اصلاً چيزى قائل نبود و همين اسباب اين شد كه به اين ملت اين خيانتها را كرد، همه آن خيانات هم روى همين خيال بود كه نمىديد كسى را كه بازخواست كند از ايشان، به نظرش نمىآمد كه يك قدرت ديگرى هم هست در مقابل سرنيزه و در مقابل مسلسل يك قدرت ديگرى هم هست و اين بيمارى اسباب اين شد كه او مشغول شد به آن جنايات، روى همان زمينه كه قدرتى غير از خودش نمىديد و منتهى شد به اينكه ديديد و ديديم. ايشان هم همان بيمارى را يك قدرى بيشتر دارد براى اينكه اين بيمارى در هر چه قدرت زيادتر باشد اين بيمارى در آن زيادتر است.
پناه دادن اين مجرم (شاه) خودش يك شكست سياسى است براى كارتر، لكن نمىتواند بفهمد
در شكست شاه، آمريكا (يعنى دولت آمريكا، ما هر وقت از آمريكا صحبت بكنيم يا از جاى ديگرى، مگر اينكه اسم ببريم، ملتشان مراد نيست ما با ملتها هيچ مقابلهاى نداريم. ملتها هم با ما مقابله ندارند، ملت آمريكا) در شكست محمدرضا يك شكست اقتصادى خورد و يك قدرى هم شكست سياسى و هر چه هم كوشش كرد آقاى كارتر براى اينكه محمدرضا را نگهدارد و اخيراً هم كراراً پيش ما فرستاد كه مثلاً ايشان باشد و فلان و بعد هم بختيار را مىخواست نگه دارد ولى نتوانست و شكست خورد. آن يك شكستى بود، گر چه بزرگ بود لكن در مقابل اين شكست دوم كه خواهد خورد كوچك است. پناه دادن يك نفرى كه مجرم است و قريب سى و چند سال مجرم بوده است و 35 ميليون جمعيت ما به مجرميت او شهادت مىدهند (يك عدهاى ممكن است كه بدانند و شهادت ندهند) لكن 35 ميليون جمعيت دانند و صدها ميليون جمعيت ساير ممالك دنيا مىدانند كه اين آدمى مجرم بود، آدمى ستمكار بود، جنايتكار بود و اين ملت را آنقدر در جنايت كشيد و اين ملت را آنقدر محروم كرد و آنقدر حبس و تبعيد و كشتار كرد، پناه دادن اين، خودش يك شكست سياسى است در دنيا لكن بيمارى كه آقاى كارتر به آن مبتلاست اين را نمىتواند بفهمد و باقى گذاشتن اين
صحيفه نور ج 10 صفحه 213
اشخاصى كه جاسوس هستند و در اين لانه جاسوسى هستند و نفرستادن اين مجرم ملت ما را به ملت ما برنگرداندن، اين هم يك شكستى است كه از اين شكست دومى بالاتر است براى اينكه اگر ايشان نفرستند، ممكن است كه اينها محاكمه بشوند و اگر محاكمه بشوند، كارتر مىفهمد چهاش هست، چه خواهد شد.
ما روى موجهاى نفت نشستهايم، و دنيا نفت مىخواهد
كارتر گاهى ما را از نظامى، گاهى ما را از جهات اقتصادى مىترساند و خودش هم مىداند كه اين طبل ميان تهى است كه دارد مىزند و نه همچون عرضه نظامى دارد و نه از او گوش مىكنند. باز اين اشتباه روى همان بيمارى كه اين ابرقدرتها دارند، اين باز يك اشتباهى است كه گمان مىكند كه تمام كشورها مثل يك انگشتر در دست اوست كه اگر يك وقت گفت كه مثلاً گندم نفروشيد به ايران، تمام كشورها دستشان را به سينه مىگذارند و تعظيم مىكنند و مىگويند چشم، و ايشان فهميد اين را كه حتى در كشور خودش هم از او اطاعت نكردند، وزير كشاورزى خودش هم گفت كه امرى است غير صحيح. و ما چه احتياجى داريم به گندم آمريكا، ما نفت داريم ما آن را داريم كه آن سياستمدار بزرگ انگلستان در زمان جنگ (چرچيل) وقتى كه مواجه بودند با آلمان و تقريبا از ترس اينكه حالا ديگر بايد شكست بخورند، وقتى كه آمد در ظاهر در مجلس انگلستان صحبت كرد و مصيبتهاى خودش را كه ما چه شديم، چه شديم، كجا شكست خورديم، آخرش گفت كه اما پيروزى مال آن است كه روى موجهاى نفت نشسته است. ما روى موجهاى نفت نشستهايم. شما غارت كرديد ما را، نفتهاى ما را برديد در ازاى آن به ما تفنگ و توپ داديد، آن توپ و تفنگى كه و آن سلاحهايى كه براى خودتان بود، نه براى ما. ما نفت داريم، دنيا نفت مىخواهد، آمريكا را نمىخواهد دنيا. دنيا كارتر را نمىخواهد، دنيا نفت مىخواهد. ما كه نفت داريم، مملكتهاى ديگر به ما خضوع خواهند كرد، نه تو كه مىخواهى رياست جمهورى پيدا بكنى راهش را نمىدانى تمام دست و پاهاى اين براى اين است كه در بعد از اينكه اين دوره گذشت باز او را رئيس جمهور كنند لكن سوراخ دعا را گم كرد او خيال مىكرد كه اگر ارعاب كند مملكت ايران را و اگر بگويد ما حصار اقتصادى دور ايران مىكشيم و به اقتصاد ايران ضرر زنيم ملت ملت او براى او دست مىزنند و بعد هم چنين مىشود كه رئيس جمهور بشود لكن فهميد اين معنا را كه الان قشر بزرگى از ملت كه سياهپوستها بودند از او جدا شدند. پانصد نفر از ملاهاى، روحانيون مسيحى سياهپوست برخلاف او چيز كردند. و براى ايران تظاهر كردند و بعد هم ديگران خواهند كرد جز آنى كه آنها را از جهان مىداند، بله آن عده، اگر جهان عبارت از آن عدهاى است كه رفيق و دوست آقاى كارتر هستند، تمام جهان با اوست نه آمريكا و اما اگر جهان آنى است كه هست و به دوش مستضعفين است، جهان عبارت از مستضعفين هستند، اگر جهان عبارت از آن واقعيتى است كه هست، كه مستضعفين هستند كه جهان را اداره مىكنند و اين مستكبرين جز فساد ايجاد نمىكنند چيز ديگر، جهان اگر آن هست آن جهان با شما موافق نيست. آن جهان موافق نيست كه
صحيفه نور ج 10 صفحه 214
يك رئيس جمهورى كه ادعا مىكند كه من طرفدار حقوق بشر هستم، آنقدر بشر را به تباهى بكشد و آنقدر بكشد. يك كسى كه دعوى اين مىكند كه من حقوق بشر را حفظ مىكنم از او نمىپذيرند كه تويى كه مىگويى من حقوق بشر را حفظ مىكنم، ايران بشر هستند، ايرانىها بشر هستند، چه شد كه در حكومت شما اين چند سال و در حكومت اسلاف شما پنجاه سال اين ملت اينهمه زجر ديدند و نه شما و نه اسلاف شما كه مدعى اين هستيد كه ما طرفدار حقوق بشر هستيم و نه مجلسهايى كه تاسيس كرديد، شماها براى اينكه ما را بازى بدهيد هيچ يك كلمهاى نگفتيد كه چرا محمدرضا اين كارها را مىكند بلكه طرفدارى كرديد از او، بلكه كوشش كرديد كه باقى بماند او. مضحك اين بود كه در آنوقتى كه شدت خفقان در ايران بود كارتر مىگفت كه آزادى زياد به ايران دادند از اين جهت اين صداها درآمده است!! مردم فرياد كه مىزنند مىگويند آزادى مىخواهيم چون آزادىشان زياد است!! اينها تخمه كردند از آزادى!! اين روى همان بيمارى است كه اينها دارند.
ملت از موضع بحق خود يك قدم به عقب نخواهد رفت
ايشان گمان نكند كه ما يك قدم عقب برويم راجع به اين مسالهاى كه داريم و اين چيزى كه حق ماست در دنيا، همه دنيا مىدانند كه در همه قوانين بينالمللى است كه مجرم بايد برگردد در همان محلى كه جرم كرده است و در آنجا محاكمه بشود. ما اين مجرم را از او خواهيم كه در اينجا محاكمه بشود. بله اگر مجرم ما را برگرداندند، اين خانه را هم كه ما مىبنديم، خانه جاسوسى اينجا ديگر قابل اين نيست كه يك سفارتخانهاى بشود، مگر اين بساط جاسوسى به هم بخورد و بخواهند يك سفارتخانهاى بشود، مگر اين بساط جاسوسى به هم بخورد و بخواهند يك سفارتخانه باشد، نه يك محل جاسوسى ممكن است، آن هم نه مسلم. ممكن است اگر او را برگرداندند و اين لانه جاسوسى را به هم زدند، روابطى كه براى ما نفع دارد محفوظ باشد و مادامى كه آن شخص در آنجا هست ما روابطمان را قطع نمىكنيم از باب اينكه بايد اينها را حفظشان كنيم. اينهايى كه الان بين ما هستند اينها جاسوس هستند، نه ديپلمات. معلوم شد كه ايشان باز با آن ديدى كه دارند و روى آن بيمارى روانى كه دارند و امثال اينها دارند، جاسوسها را هم جزو ديپلماتها مىدانند.اينها بايد خودشان را عوض كنند. اين سران كشورهايى كه با ملتهايشان آنطور رفتار مىكنند، با مستضعفين جهان آنطور رفتار مىكنند، اينها بايد افكارشان را عوض بكنند. اين افكار ديگر در دنيا خريدار ندارد، اين مال يك زمانى بود كه آنوقت باز مردم بيدار نشده بودند. مردم در همه جا الان چشم و گوششان را باز كردهاند. ما مىبينيم كه در ظرف اين چند سال و خصوصاً اين دو سال آخر كشور ما تحول در آن پيدا شده، يعنى افراد يك افراد ديگر شدند، افراد همان هستند لكن افكارشان يك افكار ديگر شده، عوض شده است اين افكار. همانطورى كه ملتها تغيير و تحول پيدا كردند و اين ملتها، آن ملتهاى خواب نيستند كه شما حكومت كنيد برشان و آنها تسليم محض باشند، شماها هم، اين سران كشورها اعم از آمريكا و غير آمريكا بايد خودشان را عوض بكنند، اگر خودشان را عوض نكنند، براى خودشان صلاح نيست و به تباهى كشيده مىشوند.
صحيفه نور ج 10 صفحه 215
مادامى كه ما با هم اختلاف داريم، اين قدرتهاى بزرگ از ما استفاده مىكنند
اين را من گاهى با اشخاصى كه از خارج آمدند گفتم كه مشكل دولتها يكى مشكله بين خودشان و ملتهايشان است. يك اشكال، اشكالى است كه بين ملتها و دولتهاست كه دولتها خودشان را فرمانفرما و ولى امر و همه چيز مىدانند و براى ملت هيچ قائل نيستند از اين جهت از پشتيبانى ملت محرومند. ما آن چيزى را كه مشهودمان بود همين خود ايران بود كه در ايران مادامى كه حكومت خودش را مسلط بر مردم، فرمانفرماى مردم مىدانست و شاهنشاه مىدانست و آريامهر مىدانست، ملت همراه او نبود. اگر ملت همراه او بود ممكن نبود كه از اينجا جاى ديگر برود. اين تحول پيدا كرد به يك حكومت ديگرى كه اين حكومت ديگر البته محتوايش تا حالا باز اسلامى نيست اما يك نسيمى از اسلام آمده، يك نسيمى آمده است همين مقدار كه يك نسيمى آمده است دولتها خودشان را فرمانفرما ديگر نمىدانند، همچو نيست كه بفرستند و بگيرند و بزنند و حبس كنند، هيچ چنين چيزى نيست، وقتى كه آنها فرمانفرما نداشتند، ملت پشتيبانشان است. شما مىبينيد كه الان هر اشكالى كه براى دولت پيدا بشود ملت خودش پيشقدم است براى رفع آن. اگر اين دولتها از آن بيمارى كه عرض كردم بيرون بيانيد و حل اين مشكلها را بكنند، حالا من راجع به اين دولتهاى اسلامى مىگويم اين را، آن دولتهاى خارجى سر جاى خودشان، من براى اين دولتهاى اسلامى مىگويم كه اين دولتهاى اسلامى اين مشكله را رفع بكنند، اين مشكل كليدش دست خودشان است، عبرت بگيرند از ايران و وضع اين دو حال كه زمان محمدرضا و اين زمان. آن روز اگر يك مشكلى براى دولت پيدا مىشد ملت اگر اين مشكل را اضافه نمىكرد رفع هم نمىكرد، اگر مىتوانست، اضافهاش هم مىكرد. امروز همين ملت اگر براى دولت يك پيشامدى بكند ملت خودش پيشقدم است. مىبينيم كه همان بيمارى كه محمدرضا به آن مبتلا بود و به طور زيادتر كارتر بر آن مبتلاست، آنها هم مبتلا هستند، آنها هم خودشان را مىبينند و يك دستهاى كه اقليتى هستند و به آنها چسبيدهاند براى منافعشان، ملت خودشان را نمىبينند، اصلاً توجه ندارند كه ملت هم يك چيزى است. و لهذا برخلاف موازين اسلامى، برخلاف موازين عدل و انصاف هر چه ظلم مىتوانند بكنند به اين مستضعفين بكنند جمع مىكنند و مىدهند به آن عدهاى كه دوروبرشان جمع است. اگر مشكلى برايشان پيدا بشود، ابدا ملت با آنها همراه نيستند، پشت مىكنند ملت به آنها. اگر اين مشكله را حكومتها رفع بكنند، حالشان خوب مىشود. و اگر مشكله بين خودشان هم رفع بكنند كه با هم اينقدر اختلافات نداشته باشند، از تحت يوغ اين ابرقدرتها در مىآيند. مادامى كه ما با هم اختلاف داريم، اين قدرتهاى بزرگ استفاده از ما مىكنند. مسلمين اگر با هم مجتمع بشوند، حكومتها با هم تفاهم كنند ملتها تفاهم خواهند كرد، ملتها مخالف نيستند با هم، حكومتها نمىگذارند كه ملتها با هم تفاهم كنند. اگر اين مشكله حكومت برداشته بشود از ممالك اسلامى، هيچ قدرتى بالاتر از قدرت اسلام نيست و مسلمين براى اينكه بيش از يك ميليارد جمعيت دارند با خزائن فراوان.
صحيفه نور ج 10 صفحه 216
رمز بقاى اسلام و پيروزى نهضت، حفظ سنگر مساجد و مراسم سوگوارى سيدالشهدا و روضه خوانى
ما حالا بيائيم سراغ تكليفمان در اين زمان كه مواجه هستيم با اين قدرت بزرگ و با آن توهماتى كه در ذهن اين آقا هست. ما بايد همانطورى كه در اين يك سال از محرم سال قبل و يك قدرى جلوترش تا آنوقتى كه سقوط كرد محمدرضا عمل كرديم، حالا هم همانطورى بايد باشيم. حالا بايد بيشتر قشرهاى مختلف ملت به هم پيوند كنند. آن روز ممكن بود كه يك دستهاى باشند كه مثلاً به خيالشان كه خوب شاه مملكت است (از اين حرفها داشتند) شاه مملكت است خوب از خودمان است، ظل الله است، از اين مزخرفات. در صورتى كه ظل الله يك مسالهاى است كه اگر اين صادر باشد از ائمه عليهم السلام براى حكومتها كار را خيلى مشكل مىكند براى اينكه ظل، سايه، آن چيزى است كه از خودش هيچ ندارد، هر حركتى هست از ذى ظل است. ظل الله پيغمبر اعظم است كه از خودش هيچ نيست، هر چه هست وحى است، هر چه هست از خداى تبارك و تعالى است. اگر اين مطلب را كه وارد شده باشد كه السلطان ظل الله، فاتحه همه سلاطين عالم را مىخواند براى اينكه اينها ظل الله نيستند، اينها شيطانند. منتها اين منطقها با اشتباهاتى هم بود در كار. حتى از يك معممى فاضل هم هست، كسى نقل كرد كه من در مكه بودم، در همين گيرودارهائى كه شايد همان سال قبل بوده، در همان گيرودارهاى ما، شماها، با اين شخص گفت من در مسجدالحرام نشسته بوديم رو به كعبه، گفتم كه خوب اينجا الان خوب است دعائى بكنيم گفت نه ما تكليفمان اين است كه عين آن به اين معنا كه دعا كنيم براى حفظ او ... خوب اين منطقها گاهى بود اما اين منطقها نسبت به قدرتهاى خارجى اگر هم باشد خيلى كمتر است. ديگر خيلى اشتباه بايد باشد يا خيلى خيانتكار انسان بايد باشد كه ملتش اگر با خارج هم، آن هم خارجى كه غير خودمان هست، خارجى كه معلوم نيست كه حالا آن هم خيلى به مبانى مذهبش هم عمل كه حتما نمىكند، خوب معلوم نيست اقتدايش هم خيلى باشد و با ملت ما مخالف است، در ملت ما باز قشرى باشد كه خلاف ملت باشد و موافق او، اين بايد خيلى كم باشد و لهذا در اين زمان بايد اين وحدت قوىتر باشد، اگر آنوقت هم يك نق و نقى بود، حالا ديگر نبايد باشد بايد همه دستجمعى با هم باشيم و اين راه را برويم و مطمئن باشيد كه پيروز خواهيد شد. حق پيروز است. حق پيروز است منتها ما رمز پيروزى را بايد پيدا بكنيم كه رمز پيروزى ما چه بوده است و رمز بقاى شيعه در اين طول زمان، از زمان اميرالمومنين سلام الله عليه تا حالا، در زمانهايى كه شيعه جمعيتش كم بوده است، ناچيز بوده است، حالا الحمدلله زياد است اما آنوقت كم بوده، نه اينكه زياد در مقابل ديگران، رمز بقاى اين مذهب و بقاء ممالك اسلامى، ممالك شيعى بايد ببينيم چه بوده است، ما آن رمز را بايد حفظش بكنيم.
يكى از رمزهاى بزرگى كه بالاترين رمز است قضيه سيدالشهدا است. سيدالشهدا سلام الله عليه مذهب را بيمه كرد. با عمل خودش اسلام را بيمه كرد، نگه داشت و آن نهضتى كه آن بزرگوار كرد و شكست داد ولو كشته شد لكن شكست داد بر اموى و بر ديگران، آن نهضت بايد حفظ بشود. اگر ما
صحيفه نور ج 10 صفحه 217
بخواهيم مملكتمان يك مملكت مستقلى باشد، يك مملكت آزادى باشد، بايد اين رمز را حفظ بكنيم، اين مجالسى كه در طول تاريخ برپا بوده است و با دستور ائمه عليهمالسلام اين مجالس بوده است، خيال نكنند بعضى از اين جوانهاى ما كه اين مجالس، مجالسى بوده است كه گريه در آن بوده است، حالا ما بايد گريه ديگر نكنيم، اين يك اشتباهى است كه مىكنند. حضرت باقر سلام الله عليه (شما بهتر مىدانيد) حضرت باقر سلام الله عليه وقتى كهخواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهرا كه در منا اجير كنند كسى را، كسانى را كه براى من گريه كنند. اين چه مبارزهاى است؟ حضرت باقر احتياج به گريه داشت؟ حضرت باقر مىخواست چه كند گريه را؟ آنوقت هم در منا چرا؟ ايام حج و منا. اين همين نقطه اساسى، سياسى، روانى، انسانى است كه ده سال در آنجا گريه كنند. خوب مردم مىآيند مى گويند چه خبر است چيست؟ مىگويند اين اينطور بود. اين توجه مى دهد نفوس مردم را به اين مكتب و ظالم را منهدم مىكند و مظلوم را قوى مىكند. ما جوانها داديم. كربلا جوانها داده، ما اين را بايد حفظش كنيم. اين نمىشود اينطور باشد شما خيال بكنيد كه گريه است، خير گريه نيست. يك مساله سياسى، روانى، اجتماعى است. اگر قضيه گريه است تباكايش ديگر چيست؟ تباكى مىخواهد. تباكى ديگر يك چيزى شد؟ اصلاً حضرت سيد الشهداء چه احتياجى به گريه دارد؟ ائمه اينقدر اصرار كردند به اينكه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براى اينكه اين حفظ مىكند اين كيان مذهب ما را. اين دستجاتى كه در ايام عاشورا راه مىافتند خيال نكنند كه ما اين را تبديل كنيم به راهپيمائى. راهپيمائى است خودش اما راهپيمائى با يك محتواى سياسى، همانطورى كه سابق بود بلكه بالاتر، همان سينه زنى، همان نوحهخوانى همانها، همانها رمز پيروزى ماست. در سرتاسر كشور مجلس روضه باشد، همه روضه بخوانند و همه گريه بكنند. از اين هماهنگ تر چه؟ شما در كجا سراغ داريد كه يك ملتى اينطور هماهنگ بشود؟ كى اينها را هماهنگ كرده؟ اينها را سيدالشهدا هماهنگ كرده است. در تمام كشورهاى اسلامى، ملتهاى اسلامى در روز عاشورا و تاسوعا و مثلاً هشتم و چندم، اين دستجات با آن عظمت (البته جهات غير شرعى اش بايد حساب بشود، بايد جهات شرعى محفوظ بماند) اين دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا، كى مىتواند يك همچنين اجتماعى درست كند؟ در كجاى عالم شما سراغ داريد كه اين مردم اينطور هماهنگ باشند، برويد هندوستان همين بساط، برويد پاكستان همين بساط، برويد اندونزى همين بساط، برويد عراق همين بساط، برويد افغانستان، هر جا برويد همين بساط، كى اينها را هماهنگ كرده؟ اين هماهنگى را از دست ندهيد. اين جوانها را اغفال مىكنند. اين جوانهاى صاف دل ما، عزيز ما، صاف دل ما توجه به شيطنت اينهايى كه تزريق مىكنند، ندارند آنها ديگران تزريقشان مىكنند اينها هم تزريق به اينها مىكنند. يك وقت بود كه اين دست ناپاك اجنبى آمد و بين روحانيون و قشرهاى جوان را جدا كرد از هم. اين اساس داشت. اينطور نبود كه همين طور بيخود بيخودى باشد. هى تزريق كردند به ماها. به قشر ماها هى تزريق كردند كه اين فكلىها چه، اين ريش تراش ها چه، اين فكلىها چه. تزريق كردند به اينكه اين آخوندها را انگليسها آورده اند. ماها را از هم جدا كردند، كى نفعش را برد؟ آنهائى كه
صحيفه نور ج 10 صفحه 218
مىخواستند نفتهاى ما را ببرند. آنهائى كه مىخواهند نفت ما را ببرند، اينطور ما را از هم جدا مىكنند، كنارمان مىگذارند و اين هماهنگى كه ما بايد داشته باشيم از بين مىرود وقتى كه از بين رفت اين هماهنگى هر چه دلشان خواست مىكنند و ما هم هيچ كارى نمىكنيم. امروز هم كه نزديك محرم است مىبينيم كه گفته مىشود (حالا اميدوارم كه صحيح نباشد) گفته مىشود كه بعضى از اين جوانهاى پاكدل ما بازى خوردهاند اگر يك آقايى بخواهد مثلاً روضه بخواند مىگويند كه نه ديگر روضه لازم نيست. اينها ملتفت نيستند كه آنهايى كه با روضه مخالفند همانهايى بودند كه با روحانيت مخالف بودند و همانهايى بودند كه با دانشگاه مخالفند و همانها هستند كه با كارگر مخالفند و همانهايى هستند كه با كشاورز مخالفند و همانها هستند كه مىخواهند كه ما را بدوشند و ما را ذليل نگه دارند. اين هماهنگى كه در تمام ملت ما در قصه كربلا هست اين بزرگترين امر سياسى است در دنيا و بزرگترين امر روانى است در دنيا، تمام قلوب با هم متحد مىشوند. اگر خوب راهش ببريم، ما براى اين هماهنگى پيروز هستيم و قدر اين را بايد بدانيم و جوانهاى ما توجه به اين مسائل داشته باشند.
دستهائى الان در كار است كه مىخواهند يكى يكى اشخاص موثر را از بين ببرند
جوانهاى ما ملتفت اين معنا باشند كه دستهايى الان در كار است كه مىخواهند يكى يكى اشخاص موثر را از بين ببرند، يكى يكى مجالس را از بين ببرند، مساجد را، محتوايش را از بين ببرند. ما همين مساجد و همين روضهها و همين روضههاى هفتگى هم باز همينها، همينها توجه مردم را و همان هماهنگى را ايجاد مىكند. شما اگر دولتهاى ديگر بخواهند يك هماهنگى بين تمام قشرها پيدا كنند ميسر نيست بر ايشان، با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست ما را سيدالشهدا اينطور هماهنگ كرده. ما براى سيدالشهدايى كه اينطور هماهنگ كرده اظهار تاسف نكنيم، ما گريه نكنيم؟ همين گريهها نگهداشته ما را. گول اين شياطينى كه مىخواهند اين حربه را از دست شما بگيرند گول اينها را نخورند جوانهاى ما، همينها هست كه ماها را حفظ كرده، همينها هست كه مملكت ما را حفظ كرده. تكليف آقايان است روضه بخوانند. تكليف مردم است دستههاى شكوهمند بيرون بياورند، دستههاى سينه زن شكوهمند. البته از چيزهائى كه برخلاف مثلاً چه هست از آنها پرهيز كنند اما دستهها بيرون بيايند سينه بزنند، هر كارى كه مىكردند بكنند. اجتماعاتشان را حفظ كنند، اين اجتماعات است ما را نگهداشته، اين هماهنگىها هست كه ما را نگهداشته. گولشان مىزنند اين جوانهاى عزيز صاف دل را. مىآيند توى گوشش مىخوانند، خوب ديگر گريه مىخواهيم چه كنيم؟ گريه مىخواهيم چه كنيم يعنى چه؟ ما تا ابد هم اگر براى سيدالشهدا گريه بكنيم، براى سيدالشهدا نفعى ندارد، براى ما نفع دارد. همين نفع دنيائيش را شما حساب كنيد، آخرتش سر جاى خودش. همين نفع دنيائيش را حساب كنيد و همين جهت روانى مطلب را كه قلوب را چطور به هم متصل مىكند. ما اين سنگر را نبايد از دست بدهيم و كسانى كه كوشش دارند كه اين سنگر را از ما بگيرند آنهايى كه از ما هستند و مردم صالحى هستند بازى خوردهاند، پشت اينجا يك دست مرموز
صحيفه نور ج 10 صفحه 219
فاسد مفسدى هست كه مىخواهد ملت ما را به تباهى بكشد و ما بايد بيدار باشيم، ملت ما بايد بيدار باشد.
از مناقشات دست برداشته و تسليم راى ملت شويد
و كلمه آخرم اين است كه من از همه ملت مىخواهم، از همه قشرهاى ملت كه ما امروز مواجه با يك اجنبى هستيم، يك اجنبى كه مىخواهد اين مملكت ما را به غارت هر چه هست ببرد، ما كه الان مواجه با يك اجنبى هستيم، با يك كسى كه جاسوسى، مركز جاسوسيش براى همه ملتهاى مسلمين يا زيادتر از آنها مستضعفين در اينجا هم بوده است، ديگر ما نبايد بنشينيم و هى نق بزنيم من به او و شما به او و آن به او. نويسندههاى ما! گويندههاى ما! كانونهاى عرض مىكنم كه، كه هستند كانونهاى نويسنده! كانونهاى وكلاى چه! همه مملكت مال خودتان است، آقا نگهش داريد اين مملكت را، مملكت مال شماست، مىخواهند ببرند، بايد نگهش داريد. نگه داشتن به اين است كه هماهنگ بشويد. همين طورى كه مىبينيد اين درجههايى كه شما اسمشان را مىگذاريد مثلا طبقه كذا طبقه پايين و من آنها را بالا مىدانم، ببينيد چطور هماهنگند، اينها الله اكبر مىگويند، برويد بگرديد، كاش فيلم از همه برمىداشتند بعد نشان مىدادند ببيند كىها الله اكبر مىگويند. همين طبقهاند ما از اينها منت مىكشيم، من دست اينها را مىبوسم، ما مرهون همين طايفه هستيم كه امشب مىروند الله اكبر مىگويند و فردا راهپيمائى مىكنند. اينها را حفظ بكنيد ننشينيد شما و بنويسيد و بگوئيد و مناقشه بكنيد و چه.
اين مجلس خبرگانى كه همه ملت يك دستهاى را تعيين كردهاند، ديگر هر كس در محل خودش يك كسى را وكيل كرد، شمائى كه مىگوئيد دموكراسى، دموكراسى بهتر از اين چه كه شما پيدا كنيد كه در يك جايى يك كسى به روز گفته باشد تو راى بده، در تمام ايران پيدا بكنيد يك جايى كه الزام كرده باشد يك كسى را كه راى بده. حتى تبليغات هم كم شد ولى مردم مىشناختند اينها را، هر كسى اهل بلد خودش را مىشناخت و راى به او مىداده. با آن اكثريت قاطع كه پيدا كردند اينها، چرا ديگر مناقشه مىكنند؟ چرا بعدش هى چى گفتند مجلس خوب چيز، مجلس خوب. اين مجلسى است كه مردم مىخواهند، شما چكارهايد؟ مجلسى كه مردم خودشان اشخاصى را فرستادند، وكيل كردند، اينها وكيل مردم بودند و وكيل مردم يك قانونى را يك قوانينى را چيز كردند و من تا آن اندازه كه نگاه كردم، بلكه شايد همهاش را نگاه كرده باشم انحراف اسلامى هيچ ندارد، هيچ ابدا شما آقايان و همه آقايان اهل منبر و همه خطبا و همه نويسندهها و همه گويندهها تاييد كنيد. عيب است كه ما بنشينيم هى چيز بكنيم تا قانون اساسىمان را نتوانيم درست بكنيم. اين قانون اساسى، قانون اساسى صحيحى است. راى بدهند به اين ديگر، الزامى نيست مىخواهند راى ندهند خودشان مىدانند. در اين جهت هم بايد آقايان بگويند به مردم، بيدار كنند مردم را در همه جا. اين آقايان طلابى كه از قم مىروند به جاهاى ديگر و براى ترويج، اينها هم بايد بگويند اين مطلب را و بمانند آنجا تا اين كار انجام بگيرد. همچنين روز دوازدهم
صحيفه نور ج 10 صفحه 220
است، چيزى نيست ديگر، خوب ايام عاشورا كه هستند، ديگر نگذارند روز بعد از عاشورا برگردند، بمانند آنجا مردم را بيدار كنند، هدايت كنند مردم را. نويسندههاى ما همين طور، گويندههاى ما همين طور. فرض كن حالا يك چيزى هم مخالف راى فلان فرض كنيد كه متجدد هست، خوب وقتى مردم راى دادند او هم بايد بگذرد از آن. مردم راى دادند آنها وكيل شدند و گذشتند مطلب خود را، ثابت كردند اين را حالا ما بايد بگذاريم به آراء خود مردم و خود مردم هر چه راى دادند. من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه آن محرم براى ما هديه آورد و مجرم فرعى را از بين برد، همين طور اين محرم هم براى ما هديه بياورد و مجرم اصلى ما را به جاى خودش بنشاند. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق و مويد باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 221
تاريخ: 30/8/58
پيام امام خمينى به مناسبت روز عرفه
بسم الله الرحمن الرحيم
ولكم فى رسول الله اسوه حسنه
صلوات و سلام خداوند بر رسول خدا پيامبر عظيمالشان كه يك تنه قيام فرمود در مقابل بتپرستان و مستكبرين و پرچم توحيد را به نفع مستضعفين به اهتزاز درآورد و از قلت عده و عدد نهراسيد و با عده قليل بدون ساز و برگ جنگى كافى و با نيروى ايمان و قدرت تصميم بر سركشان و ستمكاران تاخت و نداى توحيد را در كمتر از نيم قرن بر بزرگترين معموره جهان به گوش جهانيان رسانيد.
همه شما اى زائران بزرگوار بيت الله الحرام كه از چهار سوى عالم به طرف خانه خدا، مركز توحيد و محل وحى و مقام ابراهيم و محمد، دو ابرمرد بت شكن و پرخاشگر بر مستكبرين، شتافتيد و خود به مواقف كريمهاى كه در عصر وحى زمينهائى خشك و كوهسارهائى بىآب و سبزه بود لكن محل هبوط ملائكه الله و هجوم جنودالله و توقف انبياء الله و عباد الله الصالحين بود رسانديد، حال بشناسيد اين مشاعر بزرگ را و مجهز شويد از مركز بتشكنى براى شكستن بتهاى بزرگ كه به صورت قدرتهاى شيطانى و چپاولگران آدمخوار درآمدهاند و از اين قدرتهاى تهى از ايمان نهراسيد و با اتكال به خداى بزرگ در اين مواقف عظيمه پيمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرك و شيطنت ببنديد و از تفرق و تنازع بپرهيزيد و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم رنگ و بوى ايمان و اسلام كه اساس پيروزى و قدرت است با تنازع و دستهبندىهاى موافق با هواهاى نفسانيه و مخالف با دستور حق تعالى زدوده مىشود و اجتماع در حق و توحيد كلمه و كلمه توحيد كه سرچشمه عظمت امت اسلامى است، به پيروزى مىرسد.
اى مسلمانان جهان! شما را چه شد كه در صدر اسلام با عده بسيار كم قدرتهاى عظيم را شكستيد و امت بزرگ اسلامى انسانى ايجاد نموديد، اكنون با قريب يك ميليارد جمعيت و دارا بودن مخازن بزرگ كه بالاترين حربه است در مقابل دشمن. اينچنين ضعيف و زبون شديد؟ آيا مىدانيد كه تمام بدبختىهاى شما در تفرقه و اختلاف بين سران كشورهاى شما بالنتيجه بين خود شماست؟ از جاى برخيزيد و قرآن كريم را به دست گرفته و به فرمان خداى تعالى گردن نهيد و تا مجد و عظمت اسلام عزيز را اعاده كنيد بيائيد به يك موعظه خداوند گوش فرا دهيد، آنجا كه مىفرمايد: قل انما
صحيفه نور ج 10 صفحه 222
اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى همه قيام كنيد و براى خدا قيام كنيد، قيام فرادى در مقابل جنود شيطانى باطن خودتان و قيام همگانى در مقابل قدرتهاى شيطانى اگر قيام و نهضت ما الهى و براى خدا باشد پيروز است.اى مسلمانان و اى مستضعفان عالم! دست به دست هم دهيد و به خداى بزرگ رو آوريد و به اسلام پناهنده شويد و عليه مستكبران و متجاوزان به حقوق ملتها پرخاش كنيد. اى زائران خانه خدا! در مواقع مشاعر الهى به هم بپيونديد و از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمين و مستضعفان جهان را بخواهيد.
اى گويندگان! نويسندگان! در اجتماعات بزرگ، عرفات و مشعرومنا و مكه معظمه و مدينه منوره مسائل اجتماعى و سياسى مناطق خود را به گوش برادران ايمانى برسانيد و از هم طلب نصرت كنيد. اى زائران خانه خدا! توطئههاى راست و چپ بخصوص آمريكاى چپاولگر و متجاوز و اسرائيل جنايتكار را به گوش عالميان برسانيد و از آنان استمداد كنيد و جنايات اين جنايتكاران را بشماريد و به خداوند متعال براى اصلاح حال مسلمين و قطع ايادى جنايتكاران التجاء پيدا كنيد. و من به خواست خداى قادر مژده نصرت و پيروزى به شماها مىدهم. انه على ذلك قادر والسلام على رسول الله و على ائمه المسلمين و على عبادالله الصالحين و رحمه الله و بركاته
ذى الحجه الحرام 1399
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 223
تاريخ: 3/9/58
بيانات امام خمينى در جمع افسران نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى پاكستان در بازگشت از سفر حج
ما با همه ملتهاى مسلم برادريم و در شادى و غم آنها شريك هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
چه سعادتى داشتيد كه مشرف شديد به مكه معظمه مركز وحى و به مدينه منوره مركز رسالت. خداوند از شما برادران به طور شايسته اين زيارتها را قبول فرمايد. ما با همه ملتهاى مسلم برادر هستيم و در شادى و غم آنها شريك هستيم و اميد اين را داريم كه آنها هم با غمها و شادىهاى ما شريك باشند. امروز ملت ما مقابل است با قدرت شيطانى بزرگ كه در طول سيصد سال اين اجانب بر ما ملتها، بر ملتهاى مسلمين، بر ملتهاى شرق حكومتهاى غير مشروع كردهاند و در طول پنجاه سال هم در حكومت اين رضاخان و محمدرضا به اين ملت با دست آنها ظلم و خيانت كردند و جنايات آنها اخيراً بالا گرفت و اين جنايات به پشتيبانى از ابرقدرتها خصوصاً آمريكا بود، به طورى كه تحمل ديگر از اين ملت ما برداشته شد و به اتكاء به خداى كريم و اسلام، با وحدت كلمه نهضت كردند و نظام شاهنشاهى را كه يك نظام پوسيده غيرقانونى بود به هم زدند و جمهورى اسلامى را در اينجا برقرار كردند در اين حال كه ما مشغول هستيم براى سازندگى خرابىهائى كه در طول اين تسلط وحشتانگيز اجانب بر ما و تفالههاى آنها كه در اين كشورها حكومت مىكردند، امروز مواجه شديم با دولت آمريكا و ما اميدواريم كه ملتهاى برادر ما، ملتهاى اسلامى كه همانطور كه ما گرفتار بوديم بر ظلم و تعدى اجانب، آنها هم گرفتار بودند، امروز كه ملت ما قيام كرده است آنها هم قيام كنند.
مسلمين بايد در مقابل ابرقدرتها يد واحده باشند
و موجب خرسندى است كه پاكستان قيام كرده است و الان كه من روزنامه را تيترش را ديدم، ديدم كه نوشته است كه تمام پاكستان بر ضد آمريكا قيام كرده است و دانشگاهها ظاهرا نوشته بود كه سه روز تعطيل شده است و اين يك مژدهاى بر ملت مظلوم ما هست كه تنها نيست. مسلمين بايد با هم يد واحده باشند هم يد واحده على من سواه اينها بايد دست واحد باشند، مجتمع باشند، يك باشند، خودشان را از هم جدا ندانند، مرزها را اسباب جدائى قلبها ندانند. مرزها جدا، قلبها با هم. مسلمين داراى قدرت بسيار هستند و داراى خزائن بسيار، اگر چنانچه با هم مجتمع بشوند، اگر چنانچه مسلمين با هم اتحاد پيدا كنند، با حفظ مرزهاى خودشان، لكن قلبهايشان با هم متحد بشود، اينها جمعيت
صحيفه نور ج 10 صفحه 224
بسيار كثيرى هستند، يك ميليارد جمعيت شايد الان بيشتر باشند و خزائن بسيار دارند و احتياج به هيچ كشورى ندارند و همه كشورها تقريبا به آنها محتاج هستند. مع الاسف در اثر تبليغات سوئى كه در طول تاريخ شده است و مردم را از اين ابرقدرتها ترساندهاند، تبليغات خود آن ابرقدرتها اين بوده است كه ملتهاى ما را، ملتهاى شما را از اينها بترسانند، به طورى كه ما گمان بكنيم كه اين ابرقدرتها آسيب پذير نيستند، اگر ملتى نفس بكشد، آنها نفسش را خفه مىكنند.
آمريكا در مقابل مسلمين نمىتواند خودنمائى كند
لكن ما ديديم كه اينها تبليغاتى بود كه صحيح نبود و قدرتهاى بزرگ هم با مقدرات يك مملكتى وقتى كه خود ملت با هم مجتع شدند و نمىتوانند بازى بكنند. و ما اتكال به خدا داريم، اتكال به اسلام داريم، پشتيبان ما اسلام و خداست و اميد اين را داريم كه همه ملتهاى اسلامى به ما بپيوندند. اين نزاعى كه، مبارزهاى كه الان بين كفر و اسلام است، اين منازعه بين ما و آمريكا نيست، بين اسلام است و كفر، اگر چنانچه غلبه كنند خداى نخواسته اينها بر نهضت ما (كه نخواهند كرد) اين غلبه، غلبه بر اسلام است، غلبه بر مسلمين است. بايد همه مسلمين بدانند كه مقدرات ما الان تنها نيست كه بين وجود و عدم است، مقدرات اسلام، مقدرات همه مسلمين است، همه مسلمين در اين مساله با هم بايد شركت كنند كه اگر اين نهضت خداى نخواسته به سستى گرايد يا از بين برود حساب شرق و حساب تمام شرق و خصوصاً مسلمين خواهند به تباهى كشيد. من از همه ملتهاى اسلامى، از همه مسلمين، از همه ارتشهاى اسلامى، از همه قواى انتظامى اسلامى، از همه روساى جمهور ممالك اسلامى مىخواهم كه با اين نهضت ما همراه باشند. با اين مقابلهاى كه ما بين كفر و اسلام است، نه ما بين ايران و آمريكا، ما بين تمام كفر و تمام اسلام است. مسلمين بپاخيزند، برخيزند و در اين معارضه پيروز شوند و پيروز خواهند شد و از اين طبلهاى ميان تهى نترسند، نترسند كه آمريكا يك قدرت بزرگ است، يك قدرت شيطانى است و مىتواند كه با يك روز همه را به هم بزند، اينها تبليغات است آمريكا نمىتواند اين كار را بكند، در مقابل مسلمين نمىتواند آمريكا خودنمائى كند. دنيا توجهش الان به اين مبارزه است، دنيا الان توجه به اين دارد كه در اين مبارزه چه خواهد شد و خود مملكت آمريكا در آن اختلاف واقع شده است، سياههاى آمريكا كه در تحت ظلم آمريكا بودند الان آنها هم موافقت با ما دارند و ممكن است آنها هم قيام بكنند بايد مسلمين در يك چنين موقع حساسى كه ما مقابل ايستاديم در مقابل آمريكا و در مقابل دسايس شيطانى او، با ما موافقت كنند، با ما همراهى كنند، ما و خود را از هم بدانند، مملكت ايران را با ساير ممالك، با پاكستان، با عراق، با اندونزى، با تمام اين ممالك اسلامى يك بدانند و همه قيام كنند و همه تظاهر كنند در مقابل اين ظلمى كه اين شخص به ما دارد كند.
صحيفه نور ج 10 صفحه 225
ملت ما شهادت را براى خود سعادت و شرف مىداند
يك نفر مجرمى كه پنجاه سال خانههاى اين مملكت را سوزانده است، مردم اين مملكت را به حبس انداخته است، قتلهاى زياد، قتلعامهاى زياد كرده است و سنگفرشهاى خيابان ما را، اسفالتهاى خيابان ما را رنگين كرده است با خون جوانهاى ما، ذخائر ما را برداشته و دزديده و برده است، اينها بردهاند پناه دادهاند يك چنين مجرمى را و مخالف همه قوانين دنياست كه هر مجرمى كه در يك جائى جرم كرد بايد در محل خودش، در همان جائى كه جرم كرده محاكمه بشود. اينها با يك انگيزههاى بچگانه اين را بردهاند نگه داشتند و حالا هم كه مطالبه آنها را مىكنيم، ما را مىترسانند از كشتىهايشان كه آمدند در آبهاى نزديك آبهاى خليج و از طيارههاشان و از اينها. ما از چه مىترسيم؟ ما از طيارههاى اينها مىترسيم؟ ما از كشتىهاى اينها مىترسيم؟ ما اشخاصى هستيم كه در اين راه، شهادت را سعادت براى خودمان مىدانيم. ملت ما الان هم از من مىخواهند كه دعا كنم كه شهيد بشوند، ملتى كه شهادت را مىخواهند، او را از چه مىترسانند؟ او را از مردن مىترسانند؟ اينها شهادت را شرف خودشان مىدانند، آنها ما را از مردن مىترسانند؟ مردن براى آنها ترس دارد كه قائل نيستند به ماوراء طبيعت. كسى كه خدا را مىشناسد، كسى كه قيامت را اطلاع دارد بر آن، كسى كه اعتقاد دارد به ماوراء طبيعت، اين از چه مىترسد؟
آمريكا اشتباه مىكند، آقاى كارتر اشتباه مىكند كه خيال مىكند كه مىتواند يك چنين كارى بكند، دنيا نمىگذارد كه او چنين كارى بكند، خود ملت آمريكا نمىگذارد كه او اين كار را بكند. مگر يك كار آسانى است براى آمريكا كه بيايد و ملت ما را قتل عام كند. يك كارى نيست كه او بتواند اين كار را بكند. بر فرض اينكه بتواند، ملت ما با چنگ و دندان آنها را نابود خواهند كرد و جوانهاى ما الان اعلام كردهاند كه اگر اينها يك وقت بخواهند يك چنين كارى بكنند، سفارتخانه را با هر كس در آن هست منفجر مىكنيم و اگر يك همچو بشود ما نمىتوانيم اين جوانهائى كه الان در غرور جوانى هستند و ظلم ديدند، ما نمىتوانيم آنها را كنترل كنيم. ما نمىتوانيم جلوى يك ملتى را كه پنجاه سال ظلم ديده است و پنجاه سال و بيش از سى و چند سال از يك آدمى ظلم ديده است، از يك آدمى قتل عامها ديده است، برادرها را كشتهاند، پدرها را كشتهاند، زنها و شوهرهايشان از بين رفته است، يك همچو ملتى را ما نمىتوانيم كنترل كنيم كه اگر آمريكا بخواهد يك غلطى بكند، مردم بنشينند همين طور نگاه كنند كه آقا بيايند و چتربازهايشان بيايند و امتحان كنند، بيايند ببينند چطور مىتوانند اين كار را بكنند؟ تمامشان را از بين خواهيم برد و خودمان هم كشته مىشويم، آنها را هم از بين مىبريم.
اگر ايران شكست بخورد مستضعفين شكست خوردهاند
شما برادرها سلام مرا به ارتش خودتان برسانيد و از قول من به آنها بگوئيد كه برادرهاى شما در مقابل كفر گرفتار هستند، شما قيام كنيد، ارتش پاكستان قيام كند در مقابل يك همچو ظلمى كه الان
صحيفه نور ج 10 صفحه 226
دارد به برادرهايشان مىشود. يك همچو قيامى كه الان ما كرديم، در مقابل كفر است، اين نسبت به مقدرات شما هم تاثير دارد. كسى خيال نكند كه اگر ايران شكست بخورد، خودش باقى مىماند. اگر ايران شكست بخورد شرق شكست خورده است. اگر ايران شكست بخورد مستضعفين شكست خوردهاند. بايد همه با هم متحد، با هم قيام كنيم و اين جرثومه فساد را از تاريخ بيرون كنيم و لااقل از ممالك خودمان اينها را برانيم كه ديگر فكر اينكه بيايند در اينجا، مستشارهايشان بيايند در اينجا، مامورينشان بيايند در اينجا، چپاولگرانشان بيايند در اينجا و ما را چپاول كنند، اين فكر را از سر آنها بايد ما بيرون كنيم و بيرون مىكنيم اين فكر را از سرشان.
خداوند انشاءالله به شما همه برادرها سلامت بدهد، عزت بدهد، عافيت بدهد. خداوند اسلام را تقويت كند. خداوند لشكر مسلمين را تقويت كند. خداوند روساى مسلمين را كه علاقهمند به اسلام هستند، خدمت به مسلمين مىكنند، آنها را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 227
تاريخ: 4/9/58
پيام امام خمينى به جنبشهاى آزاديبخش جهان
سازمانهاى آزاديبخش مجتمع در الجزاير
بسم الله الرحمن الرحيم
تلگرام برادران محترم در پشتيبانى از ملت مظلوم ايران در قيام براى احقاق حق خود از دولت امريكا موجب تشكر گرديد. شما مىدانيد كه خيانتكارى كه در طول حكومتش ايران را به تباهى كشيده و ملت شريف ما را در عزاى فرزندان رشيد خود نشانده و ذخائر كشور ما را به تاراج برده است، اكنون در پناه دولت آمريكا به سر مىبرد. از حقوق مسلم يك ملت است كه جانى تبهكار را به محاكمه دعوت كند و از حقوق مسلم بين المللى است كه تبهكار بايد در محل تبهكاريش محاكمه شود. آقاى كارتر با زور سرنيزه تمام حقوق انسانى را نقض مىكند و در مقابل ملتى كه مىخواهد حقوق خويش را مطالبه كند، به توطئه و ارعاب، دخالت نظامى و محاصره اقتصادى پرداخته است. در منطق آقاى كارتر جواب درخواست بحق يك ملت را بايد با قدرت و قواى نظامى داد و در اين منطق، منطق قرون وسطائى و حكومت جنگل بر تمام ارزشهاى انسانى و قوانين بين المللى حكومت دارد.
اين است منطق همه زورمندان و مستكبران در مقابل ملتها و تودههاى ستمديده. قدرتهائى كه با تعليمات انسانى آسمانى مهار نشده است، چشمها را كور و عقلها را آفت زده مىكند. يكى از اشتباهات بزرگ آقاى كارتر و امثال او آن است كه عمق نهضت اسلامى عصر حاضر و نسل معاصر را نشناختهاند. آنان با افكار جنون آميز قدرتمندان و بيمارى روحى مستكبران به نهضتهاى معاصر و ملتهاى از قيد اسارت روحى رها شده مىنگرند و اين اشتباهى است فتنه انگيز. بايد ملتهاى اسلامى با وحدت ايمانى و قدرت الهى، آنان را براى هميشه از اين اشتباه بيرون آورند، بايد شرق و جميع مستضعفين و ابرقدرتها و مستكبرين خود را بيابند و خود گمشده را پيدا كنند. آنان از اسارت تبليغات بلندگوهاى شيطانى بيرون آمده و قدرت خدائى تودهاى خويش را دريابند و اينان به زبونى واقعى خود در مقابل ملتهاى بپا خاسته واقف شوند تا آرامش، دنيا را فرا گيرد و دست ستمگران از جنايات كوتاه شود. برادران شجاع من كه براى آزادى وطنهاى خود قيام كردهايد، ملتهاى خود را هشدار دهيد و مغزها را از آثار تبليغات چند صد ساله و خود باختگى در مقابل غرب و مستكبرين شستشو دهيد و به نهضت ما كه نهضت اسلامى و مستضعفين است بپيونديد، كه امروز اسلام عزيز در مقابل كفر و منطق در برابر زور واقع شده است و نهضت ما اسلامى است قبل از آنكه ايرانى
صحيفه نور ج 10 صفحه 228
باشد، نهضت مستضعفين سراسر جهان است قبل از آنكه به منطقهاى خاص متعلق باشد. اى مسلمانان جهان! و اى مستضعفين بپا خاسته! و اى درياى بىپايان انسانها! بپا خيزيد و از كيان اسلامى و ملى خويش دفاع كنيد. اسرائيل بيتالمقدس را از مسلمين گرفت و با مسامحه دولتها مواجه شد. اكنون چنانكه آثارش ظاهر شده است، امريكا و شاخه فاسد آن اسرائيل در صدد است كه مسجدالحرام و مسجدالنبى را قبضه كند. باز هم مسلمانان نشسته و تماشاگرند و بىتفاوت. برخيزيد و از اسلام و مركز وحى دفاع كنيد و از اين هياهوها نهراسيد كه امروز اسلام به شما محتاج است و شما در قبال خداوند متعال مسوول هستيد. به خداوند تعالى اتكال نمائيد و با وحدت كلمه به پيش رويد. ما به پيروى از اسلام بزرگ از جميع حمايت مىكنيم و از شما و هر سازمانى در جهان كه براى نجات كشور خويش بپا خاسته است پشتيبانى مىكنيم. ما از مبارزات برادران فلسطينى و مردم جنوب لبنان در مقابل اسرائيل غاصب كاملا پشتيبانى مىنمائيم و به خواست خداى تعالى بر دشمنان بشريت و اسلام پيروز خواهيم شد و اميد است كه نصر خدائى و فتح مسلمانان نزديك باشد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 238
تاريخ: 6/9/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران مركز تهران
در راس همه مسائل اسلامى ما، قضيه مواجهه با آمريكاست
بسم الله الرحمن الرحيم
شما غافليد كه الان با امريكا كه مجهز به همه جهازهاى درجه اول دنياست يعنى يك قوهاى است كه در دنيا مقابل ندارد روبرو هستيد، اما ما مجهزيم به يك قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است. ولى نبايد فراموش كنيم ما مواجهيم با يك چنين قدرت بزرگ كه علاوه بر قدرت تسليحاتى، قدرتهاى بزرگ شيطانى هم دارد كه الان در همه دنيا فعاليت و تبليغات مىكند و وادار مىكند ممالك ديگر را كه آنقدر كه بتوانند تجهيز كنند. از اين جهت من آن چيزى را كه به صلاح ملت و به صلاح اسلام است و به صلاح شماست بايد عرض كنم و آن اينكه تشنج صحيح نيست. قواى شما بايد الان همه مجتمع در يك راه باشد. قواى فكرىتان، قواى غير فكرىتان همه بايد در يك راه برود شما مىخواهيد براى اسلام خدمت بكنيد. الان در راس همه مسائل اسلامى ما، قضيه مواجهه با امريكاست. امروز اگر قواى ما از هم منفصل شوند، به نفع امريكاست و الان دشمن ما امريكاست و بايد تمام تجهيزات ما به طرف اين دشمن باشد. مبادا يك وقتى يك تبليغات سوئى بشود و نظرهاى ما تشتت پيدا كند و افكارمان افكار مختلف بشود و در نتيجه ما يك افكارى داشته باشيم و شما يك افكارى داشته باشيد و دستجات ديگر افكار ديگرى داشته باشند. بايد الان همه افكار يك چيز باشند. چطور در آن وقتى كه ما مواجه با اين قدرت شيطانى داخلى بوديم هيچ ديگر تشتتى در كار نبود، همه با هم يك فكر داشتيد و همه الله اكبر گفتيد و مقابله با يك چنين قدرتى مىكرديد. شما الان مىدانيد كه مقابله ما با يك قدرتى است كه قدرتش صدها برابر و بلكه زيادتر از آن قدرت قبلى است. شما امروز يك چنين حالى داريد و مملكتتان يك چنين حالى دارد. مملكت شما الان يك حالى دارد كه اگر دير بجنبيم، براى هميشه تا آخر از بين رفتيم. همه بايد يكصدا باشند. سروصداى امروز، فقط مقابله با امريكاست. امروز هر سروصدائى بلند بكنيد كه غير از اين مسير باشد، بدانيد كه بردش را آنها دارند. شما اين را بدانيد كه من به شماها علاقه دارم، به پاسدارها علاقه دارم، پاسدارها بودند كه مملكت ما را در چنين زمانى كه هيچ كس نمىتوانست حفظ بكند، حفظ كردند. الان هم حفظ مىكنند، اين يك علاقه الهى است كه ما به شما داريم و اين را بدانيد كه يك مطلبى كه برخلاف صلاح شما باشد، برخلاف صلاح اسلام است و ما نخواهيم زد، لكن اگر يك مطلبى را من الان گفتم به شما كه
صحيفه نور ج 10 صفحه 239
بايد راه را چطورى رفت، بدانيد كه اين هم صلاح شماست و هم صلاح مملكتتان.
مملكت اسلامى بايد همهاش نظامى باشد بايد ما همه قواىمان را مجتمع كنيم براى نجات دادن يك كشور، بايد اگر مسائلى براى ما پيش بيايد هرچه هم سخت باشد تحمل كنيم. باز من تكرار مىكنم كه بدانيد شما با يك قدرتى مواجه هستيد كه اگر غفلت بشود، مملكتتان از بين مىرود، غفلت نبايد بكنيد. غفلت نكردن به اين است كه همه قوا را و هر چه فرياد داريد سر امريكا بكشيد، هر چه تظاهرات داريد بر ضد امريكا بكنيد. قواى خودتان را مجهز بكنيد و تعليمات نظامى پيدا كنيد و به دوستانتان تعليم دهيد، به همه اشخاصى كه همين طورى راه مىروند تعليمات نظامى بدهيد. مملكت اسلامى بايد همهاش نظامى باشد و تعليمات نظامى داشته باشد. يكى از ابواب فقه باب رمى است، باب تيراندازى است، آن وقت تيراندازى بوده، حالا هم تيراندازى هست به يك طور ديگرى.
در اسلام با اينكه رهان، يعنى يك چيزى را بگذارند براى چيزى كه نظير قماربازى مىشود حرام است، براى تيراندازى حرام نيست، براى اسب دوانى حرام نيست. سبق و رمايه يكى از مسائل فقه است براى اينكه براى همه افراد مستحب است كه سوارى را ياد بگيرند. حالا اتومبيلسوارى و رانندگى را ياد بگيرند و براى همه است كه تيراندازى را ياد بگيرند، فنون جنگى را ياد بگيرند. بايد ملت ما جوانهاىشان مجهز باشند به همين جهاز و علاوه بر جهاز دينى و ايمانى كه دارند مجهز به جهازهاى مادى و سلاحى هم باشند و ياد گرفته باشند. اينطور نباشد كه يك تفنگى كه دستشان آمد ندانند كه با آن چه كنند. بايد ياد بگيرند و ياد بدهند. جوانها را يادشان بدهيد، همه جا بايد اينطور بشود كه يك مملكتى بعد از چند سالى كه بيست ميليون جوان دارد، بيست ميليون تفنگدار داشته باشد و بيست ميليون ارتش داشته باشد و يك چنين مملكتى آسيبپذير نيست و الان هم الحمدلله آسيبپذير نيست. الان هم ما پشتيبانمان خداست و ما براى او نهضت كرديم، براى پياده كردن دين او نهضت كرديم، و خدا با ماست و من اميدوارم كه شكست براى شما نباشد.
امروز بايد همه يك شعار بدهند
خداوند همهتان را حفظ كند و اين معنائى را كه عرض كردم توجه به آن داشته باشيد به رفقائى كه داريد، به دستجاتى كه هستند و هر جا كه هستند توجه بدهيد كه امروز يك روزى است كه همه با هم يك مطلب را بايد بگوئيم، همان كه الان شعار مردم شده. الان محرم است و همه دستجات بيرون مىآيند و دستجات بايد عزادارى بكنند. عزادارى مهم است، در ضمن عزادارى همان شعارهائى هم كه مىدهند، بدهند ولى عزاداريشان هم بايد باشد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند. من دعاگوى همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 229
تاريخ: 5/9/58
مصاحبه خبرنگار ژاپنى با امام خمينى
خبرنگار ژاپنى: به نام تمام مردم ژاپن تشكر مىكنم كه اجازه دادهايد كه با شما مصاحبه كنيم. دفعه قبل، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود كه با شما يك مصاحبهاى كردهايم كه كوتاه بود. امسال را مىخواهيم با عمق بيشترى واقعيت ايران را به مردم ژاپن نشان بدهيم و متاسفانه شناخت كاملى از ايران نداريم.
سوال: مىگويند كه در مبارزهاى كه عليه امريكا شروع كردهايد، در مورد ساير كشورها، شما ژاپن را در جمع اين متجاوزين مىبينيد يا تبعيضى قائل هستيد؟
جواب: بسم الله الرحمن الرحيم اول من راجع به آن حرفى كه ايشان زدهاند كه ژاپنىها اطلاع ندارند از اوضاع كشور ما، بايد يك كلمه بگويم كه چرا بايد ژاپنىها اطلاع نداشته باشند و چرا بايد مطبوعات ژاپن و گروه تبليغاتى ژاپن يك چنين مهمى كه در دنيا واقع شده است و يك چنين ظلمى كه در طول پنجاه سال بيشتر به ما شده است و يك چنين تعدى كه دولت امريكا به ما روا داشته است، چرا نبايد در مطبوعات ژاپن، در گروه تبليغى ژاپن منعكس بشود تا مردم بىخبر باشند. اين را من بايد يك چنين احتمالى را بدهم كه دست امريكا در كار است كه نمىگذارد مسائل ما به دنيا برسد و مع الاسف به اين اعترافى كه شما كرديد كه ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، اين احتمال پيش مىآيد كه اين فعاليت در ژاپن هم بوده است كه نگذارند مسائل ما منعكس بشود و يا بالعكس منعكس بكنند. و اما راجع به سوالى كه كرديد راجع به ملتها، حتى ملت امريكا و هر ملت ديگرى، ملت ما و ما هيچ ابدا مخالفتى با آنها نداريم و از آنها هم به ما ظلمى نشده است كه ما مخالفت با آنها داشته باشيم، مسائل روى دولتهاست. ما الان منتظر اين هستيم كه ببينيم دولتهاى اروپائى، دولتهاى آسيايى ژاپن در اين غصهاى كه ما داريم و اين مظلوميتى كه براى ماست و اين تعدياتى كه دولت امريكابر ما كرده است و اين خلاف قوانينى كه آقاى كارتر مىكند و يك نفر مجرم را پناه داده است و براى اينكه ما مطالبه آن مجرم را مىكنيم، اين هياهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهديد به حصر اقتصادى يا دخالت نظامى مىكند، ما ببينيم كه دولتهاى اروپايى و آسيايى،
صحيفه نور ج 10 صفحه 230
دولت ژاپن در اين قضيه چه عملى خواهند كرد، آيا با مظلومها موافقند يا با ظالم؟ آيا با ما كه دادخواهى مىكنيم از همه عالم، در همه عالم دادخواهى خودمان را بلند مىكنيم و مع الاسف نمىگذارند كه صداى ما برسد به دولتها، حالا ما ببينيم كه آيا ژاپن و امثال ژاپن در اين امتحانى كه براى همه پيش آمده است، مقابله يك ملت مظلوم كه همه چيزش را پنجاه سال بيشتر است برده از بين و يك دولت ظالم كه همه چيز ما را برده است، آيا دولتها در اين باب چه مىكنند؟ ما در اينجا حسابمان با دولتها جدا مىشود. در همين مبارزه، حساب ما با دولتها معلوم مىشود كه دولتهائى كه طرفدارى ظلم بكنند پيش ما ممتازند از دولتهائى كه طرفدارى مظلوم را بكنند و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالمها واقع بشود، ما در صف مظلومين هستيم و با او هم موافقتى نداريم و اگر در صف مظلومها واقع بشود و كمك به مظلومها بكند، ما همانطور كه با ملت ژاپن هيچ مخالفتى نداريم با دولت هم نخواهيم مخالفت داشت.
سوال: از زمانى كه ما به ايران آمدهايم مىبينيم كه مردم ايران خيلى لطف دارند نسبت به ژاپنىها و با محبت با آنها رفتار مىكنند، مىخواستيم بدانيم كه آيا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار مىدهيد يا اينكه او را متمايز مىدانيد از غرب؟
جواب: من جواب را الان دادم كه ما با ملت ژاپن ابدا مخالفتى نداريم و با ملت امريكا هم مخالفتى نداريم، لكن آقاى كارتر دارند منعكس مىكنند در امريكا كه ملت ايران با ملت امريكا مخالف است و اين هم يكى از جناياتى است كه دارد واقع مىشود در تاريخ كه ما فرياد مىزنيم كه ما با آقاى كارتر مخالف هستيم براى اينكه او برده است جانى ما را و حمايت از او مىكند و او دارد منعكس مىكند كه ما با ملت امريكا مخالف هستيم و ملت امريكا را وادار مىكند كه از ما عصبانى بشوند و با ما مخالفت كنند، در صورتى كه اينطور نيست. ما الان هم فرياد مىزنيم كه ما با كارتر كه جانى ما را برده و حفظ كرده است و هياهو در دنيا به راه انداخته است و برخلاف واقع دارد مطالب را منعكس جلوه مىدهد و تحت تاثير اين قدرتهاى شيطانى صهيونيسم واقع شده است، ما از او فرياد مىزنيم. ما با ملتها به هيچ وجه مخالفت نداريم بلكه ما با مظلومها كه ملتها هم از طبقه مظلومين هستند موافق هستيم و با اشخاصى كه ظلم مىكنند، چه در مملكت خودشان و چه به ملت خودشان ظلم بكنند و چه به ملتهاى ضعيف ظلم بكنند، با آنها ما مخالف هستيم.
سوال: ايشان مىگويند كه كتاب شما را كه در فرانسه به اسم حكومت اسلامى درآمده است كه همان ولايت فقيه است، خواندهاند و در اين كتاب خواندهاند كه اسلام بايد مذهب عفو اغماض
صحيفه نور ج 10 صفحه 231
باشد، در حالى كه پرسشى كه از افكار عمومى در فرانسه شده نشان مىدهد كه 79 درصد مردم فكر مىكنند كه مبارزه شما بر ضد شاه انتقامگيرى شخصى شما بوده است، در اينباره نظرتان چيست؟
جواب: اين هم از مسائلى است كه ابرقدرتها، قدرتهاى بزرگ براى ما پيش آوردهاند، ملتها به واسطه اعمال قدرت بزرگ قدرتها اطلاع از مسائل ما پيدا نكردند. اگر اطلاع پيدا كرده بودند، راى آنها غير راى دولتها بود. منطق ملتها با منطق دولتها فرق دارد وقتى دولتها مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه مىدهند، البته ملتها هم منحرف مىشود افكارشان. اينكه شما مىگوئيد كه در فرانسه يك چنين امرى واقع شده است و عفو و اغماضى كه در اسلام مطرح است آنها مبدل كردند به انتقامجويى، چنانچه آقاى كارتر هم اين مسائل را مىگويد و در ملت خودش منتشر كرده است، اينها براى اين است كه مسائل ما پيش مردم معلوم نيست، مطالب ما را اگر بدانند كه ما چه مىگوئيم و در مقابل ما چه منطقى است، ما مىگوئيم كه ما پنجاه سال مظلوم واقع شدهايم و تاريخ ما، تاريخ عالم اگر چنانچه ضبط كنند تاريخ ايران را، شاهد بر اين بوده است كه ما از زمانى كه رضاخان آمده است در ايران و او را انگليسىها آوردند و تا اين وقتى كه محمدرضا بود كه او را امريكائىها تاييد كردند و دنبال حرفهاى آنها بودند، ما در اين پنجاه سال همه چيزمان به باد رفته است. ما يك ملت مظلوم هستيم. در اين پنجاه سال، ذخايرمان كه بايد صرف مستمندان ما، زاغهنشينان ما بشود، برده شده است، به كاخنشينان دادهاند و ابرقدرتها از آن استفاده كردند. ملت ما روى يك گنج بزرگى كه آن نفت است، نشستهاند و گرسنگى مىخورند و امريكا و امثال امريكا اين مخزنهاى ما را مىبردند، چپاول مىكردند در اين پنجاه سال و مىدادند به اشخاصى كه كاخنشين هستند و قدرت طلب هستند و مىدادند به اجانب و در مقابلش براى اين ملت هيچ چيز نبود.
يك مطلب ما اين است كه ما مىگوئيم كه اين آدم كه الان امريكا او را نگه داشته است و از او حمايت مىكند و دنيا را متزلزل كرده است امريكا براى خاطر يك نفر جانى، ملت ما مىگويند كه اين جانى كه به ما آنقدر خسارت مالى وارد آورده است و خسارات جانى اين پدر و پسر براى ملت ما بار آوردهاند، قتل عامهائى كه در زمان اين پدر و پسر واقع شده است و جوانهائى كه از ما تلف شده است، قبرستانهاى ما را اينها آباد كردند و خانههاى ما را خراب و مملكت را خراب، مملكت ما ويرانهاى شده است به واسطه بودن اين شخص و پدرش در اين مملكت و حكومت كردن آنها و به دست حكومتهاى بزرگ اينها را به ما سلطه دادهاند و ما اين مطلب را مىگوئيم كه ما يك ملت مظلوم هستيم كه همه چيز ما را اينها از بين بردهاند و ما حالا اين مجرم خودمان را مىخواهيم بياوريم اينجا كه اين چيزهائى را كه از ما
صحيفه نور ج 10 صفحه 232
برده به بانكها سپرده شده است، ما به دست بياوريم و ما آن جانى اصلى را پيدا بكنيم كه آن كسى كه اين آدم را وادار كرده است به اين كار و مامور كرده است و به ما مسلط كرده است، ما مىخواهيم اين آدم را پيدا بكنيم كه مخازن خودمان را كه برده است و در بانكها هست، كشف بكنيم و بگيريم و اينهمه جمعيت كه از ما كشته است، ما نمىتوانيم از او انتقام بگيريم تا اينكه كسى بگويد انتقامجويى است. يك نفر آدم در مقابل يك نفر آدم بايد قصاص بشود. يك نفر آدم كه از اول حكومتش تا حالا بيش از صد هزار جمعيت را از ما كشته است، ما چطور مىتوانيم از او انتقام بگيريم تا اين منطق بيايد پيش كه شما مىخواهيد انتقام بگيريد. ما مىخواهيم اموالمان را از او پس بگيريم، ما مىخواهيم بيايد اينجا و معلوم بشود به مظلومهاى دنيا كه ظالم اصلى كى هست، كيست كه دنيا را اينطور مشوش كرده، آنهائى كه اينها را مامور كردهاند، در حكومتهائى كه به دست آنها در اين مملكتهاى اسلامى و در ساير ممالكى كه حكومتهايشان دست نشانده اينها هست، ببينيم كه ظلمهائى كه شده است از چه راهى شده است و كى اين ظلمها را كرده است و چه كسى وادار كرده است كه اين ظلمها را بكنند. اين را اگر چنانچه منطق دولتها اين است كه اين انتقامجويى است معلوم مىشود منطق آنها غير منطق مظلومان است، چنانچه هميشه اينطور بوده است كه منطق ظالم يك منطق بوده است و منطق مظلومها منطق ديگر بوده است. ما با منطق مظلومها داريم صحبت مىكنيم، نه با منطق ظالمها.
ظالمها البته از ما منافع ما را بردند و حالا كه يك نفر كار گذاشته شده است كه به آنها منفعتى نمىرسد آنها البته اين مسائل را طرح مىكنند و قضيه انتقامجويى والا اسلام تمامش عفو است، تمامش اين است كه كسانى كه خلاف مىكنند و البته مظلومها مىتوانند كه از آنها چيز بگيرند، لكن اسلام مساله عفو است. لكن منطق آقاى كارتر و امثال آقاى كارتر غير از اين مطلب است. مائى كه يك نفر آدم را مىخواهيم كه بفهميم كه ريشه فساد، چه كسى است و به دنيا معرفى كنيم اين ريشه فساد را، تا اينكه فساد در دنيا از بين برود، مائى كه مىخواهيم يك نفر آدمى كه اموال ما را برده است بيايد اينجا و بگويد اموال شما كجاهاست، تا ما برويم سراغ اموالمان و اين ملتى كه گرسنگى مىخورد و اموالش در بانكهاى خارجى مانده است و آقاى كارتر هم جلوى اموال او را گرفته است و اين مظلومها را گرسنگى مىدهد، منطق ما اين است. اين را آقاى كارتر اسمش را انتقامجوئى مىگذارد و دولتهايى هم كه تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجويى مىگذارند و در منطق مظلومين اين اسمش انتقامجويى نيست، اسمش اين است كه مى خواهند ملك خودشان را، مال خودشان را كه بايد صرف خودشان بشود، در بانكها متمركز نشود و آقاى كارتر جلويش را نگيرند و بگذارند بيايد كه مردم زندگى بكنند در اينجا.
صحيفه نور ج 10 صفحه 233
سوال: حضرت امام به نظر بسيارى از ناظران از پيروزى انقلاب به اين سو، به نظر مىآيد كه نظم حكومت رو به انحطاط دارد، شما در اينباره چه فكر مىكنيد؟ جواب: اين منطق چپاولگر است. بايد ما مقايسه كنيم انقلاب اسلامى ايران را با انقلابهائى كه در دنيا واقع شده است، ببينيم كه آيا انقلابهائى كه در دنيا واقع شده است، به مجردى كه انقلاب شد و پيروز شد مردم نظم همه چيزها فورا برقرار شد يا اينكه اينطور نبوده است؟ ما به مجردى كه انقلاب واقع شد و پيروز شديم تمام راهها باز بود بر دنيا، و تمام احزاب آزاد بودند و تمام جمعيتها آزاد بودند و تا پنج ماه تمام اين امور آزاد بود و ايران هم مشغول زندگى خودش بود و نظمش برقرار بود و بى نظمى به اينكه آنطورى كه در مثل انقلاب اكتبر واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، اين قتل و غارتها نبود در ايران و الان هم ايران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ مى كنند نظم را و اين فرقى است كه مابين انقلاب اسلامى با انقلابهاى ديگر است. انقلاب اسلامى چون مردم مسلمان هستند، بدون اينكه يك ارتباطى بين حكومتى باشد كه بخواهد يك نظمى را ايجاد بكند، مردم نظم را ايجاد كردند. به مجردى كه انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ايجاد كردند. و ما نظم را بعدها به طور كامل، خود ملت ايجاد مىكند. ملت ما موافق با حكومت اسلامى است، راى داده به حكومت اسلامى، راى قاطع قريب به اتفاق داده است به حكومت اسلامى و موظف مىداند ملت ما به قواعد اسلام عمل كند و يكى از قواعد اسلام حفظ نظم است، حفظ نظم را خود مردم دارند مىكنند و اين كه گفته مىشود كه حكومت دارد رو به انحطاط مىرود، نخير حكومت دارد رو به اعتلا مىرود، اشتباه مىكنند آنها. ما يك ملتى بوديم كه در تحت فشار ابرقدرتها بوديم و الان از تحت فشار آنها بيرون آمديم و داريم به پيش مىرويم و اين اعتلاى ملت است. اعتلا به اين نيست كه شكم ما سير باشد، اعتلا به اين است كه ما مسلكمان را و مكتبمان را به پيش ببريم و ما بحمدالله داريم مكتب را پيش مىبريم و مكتبمان را گسترش خواهيم داد به همه ممالك اسلامى، بلكه در همه جا كه مستضعفين هستند و ما رو به اعتلا هستيم و بشر را رو به اعتلا مىخواهيم ببريم. چطور گفته مىشود كه ما رو به انحطاط هستيم؟ آنها خيال مىكنند كه انحطاط و اعتلا، سير شدن شكم است. انسان حيوان نيست، انسان هست. انسان كه بعد مسائل انسانى را بايد مراعات بكند، مملكت ما مسائل انسانى را دارد طرح مىكند، دارد رو به اعتلا مىرود، نه دارد رو به انحطاط مىرود، اينها همه از تبليغاتى است كه امثال كارتر مىكنند. و آنها منطق آنها، اعتلا اين است كه همه نفتها را ما به آنها بدهيم خودمان بنشينيم اينجا و تماشا كنيم و انحطاط اين است كه ما نفتمان را از آنها بگيريم و تو دهانشان بزنيم. اگر اين انحطاط است ما منحطيم لكن اين انحطاط نيست، اين اعتلاست و ما مملكتمان را به پيش مىبريم و دست
صحيفه نور ج 10 صفحه 234
ظالمها را كوتاه مىكنيم از مملكت و اجازه نمىدهيم كسى دخالت در مملكتمان بكند و اين اعتلاست، نه انحطاط.
سوال: حضرت امام در نوفل لوشاتو شما وعده كرديد كه نه تنها آزادىها حفظ مىشوند، بلكه تعميم نيز مىيابند، در صورتى كه بعد از پيروزى انقلاب ديدهايم كه تظاهراتى بر ضد زنان شد و اقليتهاى قومى مثل كردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامهها و احزاب سياسى ممنوع شد، آيا ممكن است اين تناقضهاى ظاهرى را براى ما روشن بفرماييد؟
جواب: اين هم از همان ريشه همان امورى است كه امثال كارتر پيش آوردند. بايد ديد كه اين تشنجاتى كه در ايران واقع مىشود، اين را چه كسى دارد ايجاد مىكند، قضيه كردستان را چه كسى دارد ايجاد مىكند و ايجاد كرده است؟ و چه كسى كوشش مىكند كه قضيه كردستان را خاتمه بدهد و برادران كرد را از آن ظلمهائى كه بر ايشان شده است نجات بدهد؟ ما كوشش داريم كه تمام قشرهاى ملتمان در رفاه باشند و همانطورى كه اسلام طرح كرده است هيچ يك از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند و هيچ يك از افرادمان ظلم نكنند اين يك مطلبى است اسلامى و ما در صدد همين معنا هستيم و ما از اول كه انقلابمان واقع شد تمام آزادىها در ايران بود و مجالى به تمام دستجات ما داديم و هيچ ابداً جلوگيرى از هيچى نشد، لكن توطئهها شروع شد. وقتى كه ديدند آزادند توطئهها شروع شد، توطئه قلمى كه مىخواستند مسير ملت ما را منحرف كنند و اينها همان اشخاصى بودند كه جيرهخوار شاه سابق يا جيرهخوار امريكا و امثال امريكا بودند و مىخواستند كه نهضت ما را به تباهى بكشند و ما بعد از پنج ماه كه به همه فرصت داديم، توطئهگرها را پيدا كرديم، قلمهائى كه توطئهگر بودند و مىخواستند باز سلطه اجانب را بر مملكت ما مسلط كنند، آنها را گفتيم كه نبايد اين كار را بكنند و بايد محكمه ببيند كه آيا اينها چكاره هستند و ديديم كه بعد از اينكه بررسى شد، اينها از اسرائيل خيلىشان ارتزاق مىكردند و بلندگوى اسرائيل بودند، بلندگوى امريكا بودند منتها با صورتهاى ديگر و يك ملتى حق دارد كه كسى كه بخواهد ملتش را به تباهى بكشد و توطئه كند و باز همان مسائل سابق را براى او پيش بياورد، از آن جلوگيرى بكند و الا ملت ما طرفدار آزادى است، طرفدار همه جور آزادى است وليكن طرفدار توطئه نيست، طرفدار تباهى نيست.
زنهايى كه تظاهر كردهاند همان زنهايى بودند كه از تتمه آن مسائل بودند، آنهائى بودند كه شاه آنها را به عنوان آزاد زنان به ميدان آورده بود و آنها را به تباهى كشيده بود، آنها هم چون از اين وضعى كه آن تباهى آورد، آن آزادىهايى كه آنها مىخواستند، مىخواستند كه جوانها آزاد باشند كه هر كارى مىخواهند بكنند و مىخواستند با تباهىها هم آغوش باشند،
صحيفه نور ج 10 صفحه 235
مىخواستند كارهاى برخلاف عفت بكنند و مىديدند كه اسلام با كارهاى خلاف عفت، با كارهائى كه مملكت را به تباهى مىكشد و ملت را به عقب مىراند موافق نيست، آنها بودند كه آمدند در خيابانها و با آن صورتهايى كه مردم ديدند تظاهر كردند. والا جلوى آزادى هرگز گرفته نشده است و نمىشود و مردم آزادند، الا آنجائى كه بخواهند تباهى بكنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.
سوال: مساله سفارت ايالات متحده، كشورهاى بسيارى را نگران كرده، فكر مىكنند گروگانگيرى يك سابقه خطرناكى خواهد شد، آيا شما واقعاً فكر مىكنيد كه با گرفتن اين 50 گروگان فشارى مىآوريد و در مقابل، شاه را مىگيريد؟
جواب: كشورها معلوم مىشود كه در نظر شما هم همان هست كه در نظر كارتر است. كشورها را اين ابرقدرتها خيال مىكنند همان دستگاه دولتى است كه وقتى دستگاه دولتى از يك چيزى ناراضى شد، كشور ناراضى است. در صورتى كه دستگاههاى دولتى نسبت به كشورها، نسبت به جمعيتهائى كه اساس كشورها بر آنهاست، يك قطرهاى در مقابل درياست. بايد ديد كه اين عملى كه ما كرديم چه بوده است و اگر اين عمل منعكس بشود در دنيا به طور صحيح، ببينيم موافقين ما كيست، مخالفين ما كيست. آيا مظلومها در دنيا بيشتر است عددشان يا ظالمها؟ وقتى كه مطالعه بكنند در حال همه كشورهاى دنيا مىبينيد كه اكثريت قاطع با مظلومهاست، ظالمها يك عدد قليلى هستند مجهز به جهاز شيطانى و مظلومها عدد كثيرى هستند و هميشه در طول تاريخ ظالمها عدد محدود بودند و مظلومها عددهاى بسيار زياد اگر مراد شما از ناراحتى، ناراحتى ظالمهاست، مطلب صحيحى است براى اينكه ظالمها با امثال خودشان رفيق هستند و هر كسى به آن جنسى كه دارد متمايل است، به اشباه خودش متمايل است. ظالمها با ظالمها هميشه هستند و اينها اقليت هستند. اگر مطلب ما بر دنيا منعكس بشود، آنى كه با آن مخالف است ظالمها هستند كه اقليت دارند و آنى كه موافق است مظلومين هستند كه اكثريت قاطع دارند.
شما كه مىگوئيد كه ناراحت شدند و كشورها ناراحت شدند، همان منطق ابرقدرتها را داريد تكرار مىكنيد و تحت تأثير حرفهاى ابرقدرتها واقع شديد كه كشورها را عبارت از همان عده، همان پاركها و همان عمارتهاى بزرگ و همانها و همان كاخ نشينها عبارت از ملت است و اين جمعيت كثير، بسيار كثيرى كه زاغهنشين هستند و خانههاى گلى دارند، اينها اصلاً از كشور نيستند و از ملت نيستند. اگر اين مقصود است ما اينها را از هم جدا كنيم و مىگوئيم كه آنى كه از اين عمل ناراحت است، اين دسته كاخنشين و ابرقدرت و سرنيزه به دست است و آن كه اگر مطلب ما را در دنيا منعكس بشود با ما موافقند، و آن ملتها هستند،
صحيفه نور ج 10 صفحه 236
ملتها كه مثل يك دريائى هستند و يك سيلهاى خروشان هستند، آنها با ما موافقند. ما مسائلمان، مسائل مظلومين است و موافق با طبقات مظلوم و آنها با ما موافقند، اگر ظالمها بگذارند صداى ما به آنها برسد و اگر نگذاشتند يا منعكس جلوه دادند، اين مخالفت نيست، اين مخالف آن عملى است كه شده است كه ما از آن عمل برى هستيم. ما تمام مسائلمان، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم، غارت شده است در مقابل غارتگر، كشته شده است در مقابل كشنده. اينها مسائل ماست و از اينها خارج نيست. ما مىخواهيم مملكتمان مال خودمان باشد، مستقل باشيم. ما مىخواهيم آزاد باشيم، مطبوعاتمان آزاد باشد، قلمهايمان آزاد باشد. ما مىخواهيم ذخائر مملكتمان خرج مملكتمان بشود، گرسنهها را سير كنيم، برهنهها را لباس بدهيم، بى خانهها را خانماندار كنيم. ظالمها با اين منطق مخالفند، با اين مطلب كه لانه جاسوسى كه به اسم سفارت در ايران بوده است و جوانهاى ما لابد مطلع شدند بر اينكه مسائل جاسوسى در اينجاست و رفتند و آنجا را قبضه كردند، ظالمها با اين مساله جاسوسى موافقند همهشان. ظالمها همه مىخواهند كه مساله جاسوسى رواج پيدا بكند و لانههاى جاسوسى در ممالك مظلوم باشد لكن منطق مظلوم غير از اين منطق است. منطق مظلوم كه اكثريت قاطع دنيا را تشكيل مىدهد اين است كه بايد هر مملكتى آزاد باشد، هر مملكتى مستقل باشد، هر مملكتى ذخائرش خرج خودش بشود. اين منطق مظلومهاست. منطق ظالمها اين است كه بايد اينها را غارت كرد، اينها آدم اصلاً نيستند. اين ابرقدرتها ما را اصلاً آدم نمىدانند. مظلومها را در هر جا هست، در ممالك خودشان كه هست. مظلومها را جزء بشر حساب نمىكنند. حقوق بشر مى گويند، حقوق بشر يعنى حقوق ظالمها، حقوق بشر يعنى اينكه حق دارند كه تمام نفتهاى ما را ببرند و در ازاء آن چيزى ندهند الا براى خودشان نفع داشته باشد، بايد همه اين ملتها بى چون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نكشند. اينها منطق ظالمهاست كه اقليت هستند و اينها كه ناچار بايد آنها نگران باشند از اين امرى كه در ايران پيدا شده است بر اينكه همه ظالمها را ما اعلام مىكنيم كه در خطر هستند و از بين خواهند رفت و مملكتها، مملكتهاى مظلومين است و خداى تبارك و تعالى اراده فرموده است كه زمين را به اين مستضعفين بدهد و اين مستكبرين را از صحنه تاريخ خارج بكند و ما ابتداست كه قيام كرديم براى اين معنا و تمام ملتهاى مظلوم را پشتيبانى مىكنيم و تمام ملتهاى مظلوم بايد ظالمها را از صفحه روزگار بيرون كنند و از تاريخ بيرون برانند. آن كه با ما مخالف است طبقه ظالم است و طبقه ظالم يك اقليت ناچيزى است و آنى كه با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسيار خوشحال مىشود راجع به اين لانه جاسوسى، آن عبارت از طبقه مظلوم است. شما ببينيد كه الان در ممالكى كه دولتهايشان اگر اجازه به ايشان بدهند (الان هم كه اجازه ندادند دولتها) در بسيارى از ممالك مظلومها موافقت خودشان را با ما اظهار كردند، تظاهرات كردند بر ضد امريكا، تظاهر كردند و ظالمها نمىگذارند كه آنها تظاهر كنند، پليس نمىگذارد كه آنها تظاهر
صحيفه نور ج 10 صفحه 237
كنند. اگر اين سرنيزه برداشته بشود، تمام ممالكى كه مظلوم هستند و اكثريت قاطعى كه مظلومين هستند، اينها بر وفاق ما هستند و اين لانه جاسوسى را به منطق مظلومين اين است كه بايد بسته بشود و منطق ظالمين اين است كه بايد به حقوق خودشان برسند و اين ظالمها هستند كى مىگويند حقى براى مظلومين نيست. اين دستگاههايى كه براى حقوق بشر درست كردند، تمام دستگاههايى است كه براى چپاول بشر است. اين دستگاههاى شوارى امنيت كه با طمطراق اسمش را مىبرند، ديشب بعد از اينكه اجازه داد آقاى كارتر به اينكه شوراى امنيت باشد، مىگويد كه فقط راجع به اين كسانى كه گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اينها، اما راجع به شاه نبايد شوراى امنيت دخالت بكند. اما راجع به چيزهائى كه آنها از ما بردهاند، مظلوميتى كه براى ما واقع شده است و ظلمى كه بر ما شده است، اجازه ندارد شوراى امنيت دخالت بكند. شوراى امنيت را از اول تكليف آن را معين كردهاند كه بايد راجع به گروگانها تو بحث بكنى و راجع به شاه نبايد تو بحث بكنى و راجع به اين مظلوميتهائى كه بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نبايد دخالت بكنى. او مىداند كه اگر دخالت، دخالت صحيح باشد خودش گرفتار خواهد شد، خودش به آن سرنوشتى كه شاه پيدا كرده است خواهد گرفتار شد، از اين جهت از اول معلوم كرده است كه بايد اين نوكر مآبها بنشينند و فقط گوش به فرمان آقاى كارتر بدهند كه ايشان اجازه بدهند كه فقط راجع به اين گروگانها بحث بكنند. ما هرگز همچو بحثى را با آنها نمىكنيم و هرگز يك همچو شوراى امنيتى را پذيرفته نداريم و نخواهيم پذيرفت.والسلام
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 240
تاريخ: 6/9/58
پيام امام خمينى در رابطه با تشكيل شوراى امنيت براى رسيدگى به امر جاسوسهاى آمريكائى
بسم الله الرحمن الرحيم
اين روزها زمزمه آن است كه شوراى امنيت براى رسيدگى به امر گروگانها كه نزد ملت ما جاسوسى آنها ثابت است تشكيل شود. آقاى كارتر پس از مانور نظامى و سياسى راضى شدهاند كه شوراى امنيت فقط براى رسيدگى به اين امر تشكيل شود، غافل از آنكه ملت ما مىدانند كه هر شورايى يا محكمهاى كه تحت نفوذ مستقيم آمريكا تشكيل شود، از اول راى آنان ديكته شده است و محكوميت ملت مظلوم ما مورد استقبال آنان است. ملت ما با شوراى امنيت فرمايشى كه از اول تكليف آن معلوم شده موافق نيست. رسيدگى به امر شاه مخلوع و امر جاسوسان در مركز جاسوسى جز در ايران امكان ندارد زيرا علائم و شواهد جرم در ايران است و قابل انتقال به غير از ايران نيست. ما قريب صدها هزار شهيد داديم و چندين ميليون شاهد و بيش از صدهزار معلول داريم كه امكان ندارد به خارج روند و عرضه شوند و شهادت دهند. علاوه بر پروندههاى بسيارى كه در اينجا هست و رسيدگى به امر لانه جاسوسى بايد در همان محل به اصطلاح سفارت صورت گيرد زيرا شواهد جرم در همان محل است با توجه به مراتب فوق تشكيل هر محكمه يا شورائى بر خلاف موازين قضائى و از نظر ملت ما مردود است. ملت عزيز ما بايد بدانند كه در اين ميدان پيروز و به خواست خداوند تعالى و با اتكاء به قدرت اسلام و ايمان، نقشههاى شوم قدرتمندان يكى پس از ديگر نقش برآب خواهند شد. من براى چندمين بار تكرار مىكنم كه در اين امر حياتى قشرهاى ملت با هر مسلكى كه دارند و با هر فكر سياسى يا مذهبى كه دارند لازم است وحدت خود را حفظ نموده و عليه جنايات بيشمار دولت امريكا موضعى خصمانه گرفته و اشكال تراشى و تفرقه اندازى كه به سود دشمنان كشور ماست، نباشد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 241
تاريخ: 6/9/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام ربانى املشى
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى ربانى املشى دامت افاضاته
با توجه با مشكلاتى كه در منطقه گيلان پيش آمده مقتضى است جنابعالى كه در منطقه هستيد مسافرتى به نقاط مختلف استان كرده و از نزديك مشكلات را بررسى كرده و با مشورت علماى اعلام محل جناب حجت الاسلام آقاى احسانبخش و آقايان محترم ديگر ايدهم الله تعالى در رفع آنها سعى كافى را مبذول داريد، اهالى محترم منطقه را با اتحاد كلمه و پرهيز از اختلاف و تفرقه در اين موقعيت حساس دعوت نمائيد. بديهى است كه سازمانهاى مختلف ديگر مانند سپاه پاسداران و ستاد جهاد سازندگى و گروههاى ديگر نيز همكارىهاى لازمه را در اين مورد با جنابعالى خواهند داشت و از ارشاد و راهنمائىهاى آن جناب بهرهمند خواهند شد از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 242
تاريخ: 7/9/58
پيام امام خمينى به ملت ايران پيرامون همهپرسى قانون اساسى
بسم الله الرحمن الرحيم
خواهران و برادران! محرم ماهى است كه به وسيله سيد مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده و از توطئه عناصر فاسد و رژيم بنى اميه كه اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهائى بخشيد. اسلام از اول پيدايش، با خون شهيدان و مجاهدان آبيارى شد و به ثمر رسيد. اسلام در كشور ما مىرفت تا به تباهى كشيده شود كه با خون شهيدان ملت ما حيات خود را باز يافت.
در اين موقع كه بحمدالله تعالى قانون اساسى را نوشتند و به تصويب علماء اعلام و روشنفكران رسيد، عناصر توطئهگر كه با قدم و قلم مىخواستند جمهورى اسلامى تصويب نشود و راى نياورد، اينك مىخواهند به ثمر نرسد. قانون اساسى يكى از ثمرات عظيم، بلكه بزرگترين ثمره جمهورى اسلامى است و راى ندادن به آن به هدر دادن خون شهيدان ماست. مبادا تحت تاثير دشمنان اسلام رفته و از راى دادن و حضور در حوزههاى راىگيرى خوددارى كنيد. اسلام بزرگتر از آن است كه به واسطه يك اشكالى قابل رفع از اساس آن صرفنظر نمائيد. اگر اشكالى باشد ممكن است در متمم كه در نظر گرفتهاند رفع شود. عزيزان كرد و عرب و بلوچ و تركمن و ساير قشرهاى محترم! اسلام براى همه و به نفع همه است و جمهورى اسلامى انشاءالله تعالى تامين تمام نابسامانىها را مىكند. عناصرى كه در اطراف از آن جمله مناطق كردنشين و مناطقى كه برادران اهل سنت هستند تبليغ مىكنند كه مانع از راى دادن به قانون اساسى شوند دوستان شما نيستند، دلسوز براى شما و كشور شما نيستند از اين تكليف شرعى شما را باز ندارند، شما را باز در مقابل برادران خود قرار ندهند.
اينجانب در روز اخذ آراء رأى مثبت دهم و از تمام برادران و خواهران عزيز خود از هر قشرى و در هر مسلكى هستند تقاضا مىكنم كه به اين قانون سرنوشتساز رأى مثبت بدهند. عزيزان من! امروز كه ما در مقابل يك قدرت شيطانى قرار داريم، كشور ما را مىخواهند به تباهى بكشند، نگذاريد اساس جمهورى اسلامى سست شود و دشمنان اسلام دلشاد شوند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و توفيق همگان را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page