-
طاهریان
اولین حکومت مستقل ايران بعد از حمله اعراب بودند.
در اوایل قرن سوم، طاهر ابن حسين ، یکی از سرداران مامون عباسي از طرف او امیر خراسان شد و بدلیل آن که عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ايراني بعد از اسلام در ایران تشکیل شد و حکومت او به طاهریان معروف شد. در زمان طاهریان نيشابور به پايتختي برگزیده شد.
طاهریان در جنگ با خوارج در شرق ایران به پیروزی دست یافتند و سرزمینهای دیگری مانند سيستان و قسمتی از ما ورا النهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنیت را در مرزها بر قرار کردند. گفته میشود که در زمان حکومت طاهریان، به جهت اهمیت دادن آنان به کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان به آسودگی زندگی میکردند.
در زمان طاهریان قیامهای بابك و مازيار که به ترتیب در اذربایجان و طبرستان(مازندران)رخ داد باعث شد که انها از توجه به شرق ایران باز دارد.به همین دلیل خوارج دست به شورش زدند.اخرین امیر طاهری محمد ابن طاهر نیز فردی مقتدر نبود.در نتیجه حکومت طاهریان رو به ضعف نهاد و سرانجام در میانههای سده سوم هجری به دست يعقوب ليث سرنگون شد.
امیران خانواده طاهریان عبارت اند از:
طاهر بن حسین معروف به ذویمینین
طلحه بن طاهر
علی بن طاهر
عبدالله بن طاهر
طاهر بن عبدالله
محمد بن طاهر بن عبدالله
-
طاهـر يان
205 - 259
دولت طاهريان، اولين دولت اسلامي بود كه در دوران خلافت در ايران به وجود آمد و بخش قابل ملاحظه اي از اين سرزمين را به صورت نوع حكومت موروثي محلي از نظارت مستقيم خليفه بغداد خارج كرد. با اين حال، اين دولت در كسب قدرت و حفظ آن، محتاج به اعمال خشونت در مقابل خلفا نشد. طاهر بن حسين، معروف به " ذواليمينين " كه اين دولت به وسيله وي بنياد شد، از موالي وابسته به قبيله خزاعه از اعراب خراسان بود. طاهر تربيت عربي داشت.خاندانش نيز، ايراني نژاد و فارسي زبان بودند كه از مدتها پيش درپوشنگ ( فوشنج ) هرات شهرت و قدرت داشتند
-
در اواخر خلافت هارون و دردوره اي كه مامون در خراسان اقامت داشت، طاهر و پدرش حسين مورد توجه مامون واقع شدند. چون طاهر چند سالي بعد در كشمكشي كه بين مامون و برادرش امين بر سر خلافت در گرفت، موفق به غلبه بر سپاه امين و تامين خلافت مامون گشت ( 198 ه.ق.)، در دستگاه خلافت حيثيت قابل ملاحظه يافت. چندي بعد، از آنجا كه رفع اغتشاشهايي كه در خراسان به وسيله خوارج روي داده بود ضرورت فوري داشت، و نيز خليفه هم ترجيح مي داد قاتل برادر را از پيش چشم خود دور نمايد، ولايت خراسان را به طاهر تفويض كرد البته، اين تفويض شامل فرمانروايي سيستان و كرمان نيز مي شد و مشتمل بر نظارت بر ماور النهر و احيانا فتوحات اسلامي در آن نواحي بود. بدين گونه، قلمرو حكومت طاهر، به قول طبري، از بغداد تا دورترين سرزمينهاي شرق را شامل بود.در خراسان طاهر داعيه استقلال يافت و موجب نگراني خليفه گشت. اما بعد از مرگ مشكوك وي كه بلافاصله بعد از حذف نام مامون از خطبه نماز جمعه واقع شد ( 207 ه.ق.)، خليفه خود را ناچار ديد حكومت خراسان را به پسر وي – طلحه بن طاهر – واگذار كند. البته، حكومت خراسان در آن هنگام در واقع تحت سلطه و تصرف وي بود. بدين سان، حكومت خراسان در خاندان طاهر به صورت موروثي در آمد. خليفه هم به اصطلاح با قبول حكومت طلحه به صورت دست نشانده، وابستگي آن را به خلافت بغداد اعاده و تامين كرد
-
لذا،استقلال حكومت موروثي خاندان طاهر به صورت يك تحول اداري درآمد و شكل يك تجزيه و انفصال سياسي به خود نگرفت. حكومت طلحه هم در خراسان كه به نيابت از برادرش عبدالله بن طاهر منسوب شد، صورت اداري تحول را قابل توجيه ساخت. فرمانروايي طلحه كه شش سالي بيش نكشيد(وفات ربيع الاول 213 ه.ق.) صرف مبارزه با خوارج شد. در عين حال، مانند پدر همچنان خراج مقرر را به خليفه مي پرداخت. با اين كار، حكومت خود را از اينكه نوعي طغيان نسبت به فرمانروايي خلافت تلقي شود، حفظ كرد. در دوران فرمانروايي برادرش، عبدالله بن طاهر (230-213 ه.ق.)، قدرت طاهريان به اوج اعتلاي خويش رسيد. بعد از وفات مامون (218 ه.ق) خليفه جديد " المعتصم بالله "هم، با آنكه به ظاهر از عبدلله دل خوشي نداشت، ابقاي او را در حكومت خراسان اجتناب ناپذير يافت. بدين گونه، استقلال طاهريان بعد از مامون نيز، بي تزلزل ماند
-
عبدالله در تجهيز غزوه هاي اسلامي در ماورالنهر اهتمام كرد و در دفع اغتشاش مجدد خوارج كوشيد. همچنين، توفيقي كه در اطفاي شورش مازيار پيدا كرد (225 ه.ق.) حيثيت او را در نزد متشرعه سني و خليفه بغداد فزوني داد. در خراسان به توسعه آباداني و ترويج كشاورزي علاقه نشان داد و به خصوص در حمايت از طبقات كشاورز در مقابل مالكان بزرگ و عمال دولت مساعي قابل ملاحظه اي به جاي آورد. حكومت پسرش، طاهرين عبدالله ( 248 –230 ه.ق.)، در بسط عدالت و حفظ امنيت گذشت. در پايان عهد او،سيستان دچار اغتشاش شد و با اعتلاي يعقوب ليث، اين منطقه از قلمرو طاهريان جدا گشت ( 248 ه.ق. ). محمد بن طاهر كه بعد از او به امارت رسيد،طبرستان را هم از دست داد (250 ه.ق.) او چندي بعدبه وسيله يعقوب ليث، مغلوب و اسيرشد (259 ه.ق.) سرانجام با غلبه صفاريان بر خراسان، فروانروايي طاهريان پايان يافت
-
آنكه بعدها يك بار ديگر نيز حكومت خراسان چندي به او واگذار شد (271 ه.ق.)ولي قدرت طاهريان ديگر در خراسان هرگز تجديد نشد. امارت طاهريان در خراسان اندكي بيش از نيم قرن طول كشيد. مركز فرمانروايي آنان ابتدا در مرو بود و سپس در نيشابور منتقل شد. از نامه اي كه طاهر بن حسين به پسرش عبدالله در باب آيين فروانروايي نوشت، مي توان مبناي نظري حكومت آنان را دريافت. اين متن در كتاب " بغداد " ابن طيفور وماخذ ديگر نقل شده است. همچنين از دستورالعمل بخشنامه گونه اي كه عبد الله بن طاهر به عمال خود در ولايتهاي تابع فرستاد، كه متن آن نيز در " زين الااخبار " گرديزي آمده است اين امر دريافت مي شود.
البته لازم به يادآوري است كه در تمام قلمرو آنان با آنكه نام خليفه در خطبه و سكه آورده مي شد، حاكم واقعي امير طاهري بود و خليفه بغداد امكان و مجال اعمال قدرت در امور را نداشت
-
صـفار يان
261 -287
دولتي كه به وسيله يعقوب ليث و كمك برادرانش علي بن ليث و عمر بن ليث در سيستان پا گرفت، اولين حكومت مستقل يا مستقل گونه اسلامي ايران بود. اين حكومت قدرت طاهريان را، به رغم ميل خليفه، از خراسان منقرض كرد و با خلع طاعت خليفه و خروج بر او، قسمتي از ايران را تحت تصرف خود درآورد. البته، بغداد به دوام آن حكومت راضي نبود و وجود آن را هم به سختي تحمل مي كرد. اما، در قلمرو بالنسبه وسيعي كه ايشان به دست آوردند،مورد قبول و حمايت اكثريت رعايا واقع گشتند .
-
بنيانگذار اين دولت،يعقوب بن ليث، مانند پدر و شايد اجدادش به طبقات محترفه (پيشه ور) منسوب بود. عنوان صفار (رويگر = مسگر) كه در حق وي و سلسله فرمانروايان خاندان او معمول شد. در واقع انتساب او و برادرانش را به اين حرفه نشان مي دهد. معهذا، اينكه بعدها،موجب نسب نامه اي كه تبار ليث رويگر را به پادشاهان قديم ايران مي رساند (كه در مورد خاندان او در افواه افتاد) محبوبيت او و خاندانش را در آن ايام نزد اكثريت اهل سيستان نشان مي دهد .
-
امیران صفاری
یعقوب بن لیث صفاری
عمرو ان لیث صفاری
علی بن لیث صفاری
طاهر بن محمد بن لیث صفاری
خلف بن احمد (نوه دختری عمرو بن لیث)
-
يعقوب ليث صفاري
رويگرزاده سيستاني{یعقوب } همراه برادرانش، عمرو و علي در جواني عيار پيشه شد. در اغتشاشات سيستان كه منجر به برخورد عياران شهر با خوارج ولايت گشت،با غلبه بر رقيبان سيستان را تحت سلطه خويش در آورد (253 ه.ق. ). چون خليفه حاضر نشد حكومت او را بر خراسان تاييد كند، يعقوب كه خود را فرمانرواي واقعي خراسان و تمام قلمرو طاهريان مي دانست،با خليفه از در تهديد در آمد. بعد از تسخير مجدد فارس كه تا آن زمان چند بار آنجا را به تصرف در آورده بود، از طريق خوزستان عازم فتح بغداد شد. اما، در ديرالعاقول (نزديك بغداد) از سپاه خليفه شكست خورد (262 ه.ق.) و به اهواز عقب نشيني كرد. معهذا، قبل از آنكه براي جبران اين شكست و حمله مجدد به بغداد آمادگي بيابد، در جندي شاپور بيمار شد و در همان جا نيز در گذشت ( شوال 265 ه.ق. ) .