-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 173
تاريخ: 29/6/58
بيانات امام خمينى در جمع خواهران انجمن اسلامى تربت حيدريه
انقلاب ايران ضايعاتش نسبت به انقلابات ديگر كم بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
يك صحبت سر كمبودها و اشكالات و جهاتى است كه نه تنها شما به آن مبتلا هستيد، سرتاسر كشور تقريبا اين ابتلا هست. بعد از هر انقلاب هم نبايد انتظار اين داشت كه تا اين انقلاب آن چپاولگرها را بيرون كرد، يكدفعه پشت آن ديوار يك گلستانى باشد. اينها كوشش كردند در طول مدت خصوصا در اين پنجاه سال، پنجاه و چند سال، كه همه نيروهاى انسانى و غير انسانى را از بين ببرند. و قلم و قدم و مطبوعات و همه اينها در خدمتشان بود، راديو و راديو تلويزيون و سينماها و همه چيز در خدمتشان بود براى اينكه جوانهاى ما را به تباهى بكشند و مملكت ما را از هستى ساقط كنند و يك چند روزى خودشان به عيش و عشرت بپردازند. و بعد از يك همچو انقلابى كه آنها را كنار زديد، توقع نداشته باشيد كه فورا همه چيز مطابق دلخواهتان عمل بشود. اين بايد با تدريج بشود. بعضى از انقلابها در صورتى كه امكاناتشان بسيار زياد بوده است مثل انقلاب اكتبر بعد از قريب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاًح كنند هم را، و باز هم ديكتاتورى و فشار رفتار مىكنند. انقلاب ايران بحمدالله از تمام انقلابهايى كه در دنيا واقع شده است بهتر است و اين را بايد انقلاب سفيد اسمش را گذاشت، نه آن انقلابى كه محمدرضا مىگفت. يعنى انقلابى است كه ضايعاتش كم بوده ولو خوب، داشته است، زياد هم ضايعات داشت اما ضايعات نسبت به انقلابات ديگر بسيار كم بوده است و آن چيزهايى كه به دست آمده بسيار زياد، يعنى قدرتى را كه هيچ تصور نمىشد كه شكسته بشود، اين انقلاب شكست.
اين يك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شيطانى
و البته محتاج است حالا به قدمهاى مثبت براى سازندگى و بايد به تدريج و به كمك همه انشاء الله تحقق پيدابكند و اينكه مىگوئيد نيرو بگيريم، كدام نيرويى در دنيا از اين نيروى شما بزرگتر بود؟ كدام نيرويى مىتوانست بدون اينكه ساز و برگ داشته باشد، بدون اينكه يك نظام داشته باشد بر همه آنهائى كه همه ساز و برگها را داشتند و همه نظامها را داشتند و به همه جور مسلح بودند و ورزيده؟ شما خانمها نه نظام رفته بوديد و نه ساز و برگ نظامى داشتيد، برادرهاى ما هم همين طور، آنها هم
صحيفه نور ج 9 صفحه 174
نداشتند. اين قدرت چه قدرتى بود كه همه آنها را شكست؟ اين يك قدرت نورانى بود، اسلامى بود، يك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شيطان. شما چرا بايد سست بشويد؟ شما يك قوه خارق العاده داريد كه با آن قوه يك سدى را شكستيد كه تمام دنيا را به حيرت انداختيد و هيچ احتمال اينكه اين سد را بتواند كسى بشكند نبود. بايد شما هر وقت مىآيد يك سستى درتان پيدا بشود، ملاحظه اين را كه پشتوانه شما خداست، اين را ملاحظه كنيد. و با آن نيروى ايمان است كه شما توانستيد نهضت را تا اينجا برسانيد و اين نيروى ايمانى را بايد حفظ بكنيد و هيچ وقت مايوس نشويد و هيچ وقت سستى به خودتان راه ندهيد، كه ياس و سستى و اينها از جنود شيطان است. هميشه اميدوار باشيد. هميشه اطمينان قلب داشته باشيد. شماها پيروزيد. وقتى براى اسلام يك نهضتى باشد، يك قيامى، قيام الهى باشد، قيام اسلامى باشد. اين قيام اسلامى خواه ناخواه پيروز است. و بحمدالله براى اقشار ملت ما يك تحولى پيدا شد كه اين تحول اعجاب آور بود كه يك جمعيتى كه در فكر هيچ اين مسائل نبودند، در ظرف مدت كوتاهى از بچه و بزرگ و دانشگاهى و غير دانشگاهى و بازارى و كارگر همه به فكر اين افتادند كه بايد اين امور را اصلاًح كرد. وقتى يك ملتى به فكر يك مطلبى باشند درست مىشود. البته با تدريج درست مىشود، مهم اين است كه ما هر كدام وظيفه براى خودمان بدانيم يعنى من كه يك طلبه هستم، اينجا براى خودم وظيفه بدانم كه آنقدرى كه مىتوانم خدمت بكنم، شما خواهرها هم كه در محل خودتان هستيد، وظيفه بدانيد كه يك مملكتى را آشفته است و خراب كردند و از بين بردند، خودتان با همتتان اين مملكت را بسازيد و تربيت كنيد.
فرهنگ ما، فرهنگ غنى است
مهم اين است كه اين اشخاصى كه از مسائل دورند، از مسائل روز دورند، از مسائل اسلامى دورند، اسلام را نشناختهاند، اينها آگاه بشوند اينها را تربيت بكنيد. بالاتر فاجعهاى كه براى اين ملت اتفاق افتاده است در اين ظرفهاى طولانى اين است كه فكرشان عوض شده است، يك فكرى شده است، فكر غربى شده. فكرشان، توجهشان همه به اين است كه ما خودمان چيزى نداريم، از خارج بايد بيايد. اينها بايد علاج بشود، به آنها فهمانده بشود كه ما خودمان همه چيز داريم، غرب به ما محتاج است، نه ما به او. اين احتياج است كه آنها را وادار مىكند كه با همه قوا طرفدارى از محمدرضا بكنند براى اينكه مىبينند محتاج به او هستند، محتاج به اين هستند كه به اين مملكت تسلط پيدا بكنند و ذخاير اين مملكت را ببرند. مملكت ما يك مملكت غنىاى است و يك مملكتى است كه همه چيز خودش را مىتواند اداره بكند، وسعتش وسعتى است كه براى (از قرارى كه احتمال مىدهند) براى صدوپنجاه ميليون جمعيت كافى است و ذخايرش ذخاير بسيار ارزنده است و اميدوارم كه ذخاير انسانيش هم رشد پيدابكند وانسانها انسانهاى رشيد بشوند. آنهايى كه، خواهرهايى كه تاكنون داخل در مسائل روز نبودند، در مسائل داخل بشوند. قشرهائى كه فكر نمىكردند در اين امور، به فكر بيفتند، اشخاصى كه باقلم و قدم خودشان غربى فكر مىكردند و دعوت به غرب مىكردند، به خود
صحيفه نور ج 9 صفحه 175
بيايند و دعوت بكنند به آن چيزهايى كه ما داريم. ما همه چيز داريم، فرهنگ ما، فرهنگ غنى است، مملكت ما، مملكت غنى است، منتها نگذاشتند كه اين امور تحقق پيدا بكند.
اول مهذب بشويد و بعد جوان را تربيت كنيد
و حالا كه بحمدالله مملكت از خودتان است، ديگر دست آنها كوتاه شد و اميدواريم تا آخر كوتاه باشد، خودتان به فكر باشيد كه همه چيزتان را اصلاح كنيد. اول خودتان را اصلاح بكنيد. اول مهذب بشويد و تعليمات اسلامى را كه براى آدم سازى است. آن تعليمات را عمل به آن بكنيد و بعد هم جوانها را، بچهها را تربيت كنيد كه ما بعد از يك مدتى متحول بشويم به يك انسانهائى كه اسلام مىخواهد، نه يك انسانهايى كه استعمار مىخواهد. انشاء الله خداوند همهتان را توفيق بدهد موفق كند و اين مسائلى را كه گفتيد، اينطور نيست كه در نظر نباشد، در نظر هست و بايد به تدريج درست بشود و ما سفارش هم به همه اينها كردهايم و سفارش هم مىكنيم و آنها هم مدعى هستند كه ما مشغول كار هستيم و مىتوانيم، منتها يك قدرى كارها زياد است، مشكل است و آنها هم حق دارند البته، بسيار كار زياد و مشكل، و اميدواريم كه كليه امور حل بشود و مشكلات حل بشود و هيچ وقت به خودتان ياس راه ندهيد و شما يك پيروزى پيدا كرديد كه دنيا را به حيرت انداختيد. يك همچو قدرتى كه يك همچو پيروزى پيدا كرده، هيچ نبايد به خودش ياس نشان دهد. شما با همين قدرت ايمان خودتان انشاء الله همه امور كشور خودتان رااصلاح بكنيد. خداوند انشاء الله همهتان را حفظ كند. و من، هم دعا گوى همه شما هستم و هم خدمتگزار.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 176
تاريخ: 29/6/58
پيام امام خمينى در مورد وظائف حجاج
جناب حجه الاسلام آقاى حاج شيخ محى الدين انوارى و جناب حجهالاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى دامت افاضاتهما
بسم الله الرحمن الرحيم
چون ايام برگزارى يكى از فرايض بزرگ اسلامى با محتواى عظيم انسانى، روحانى، سياسى، اجتماعى يعنى فريضه حج بيت الله الحرام نزديك است و لازم است در آستانه برقرارى جمهورى اسلامى با انقلاب شكوهمند ملت شريف ايران اين فريضه مقدسه از آثار طاغوت پاكسازى و به اسلام راستين برگردد، به اين جهت شما را به عنوان سرپرست حجاج بيت الله الحرام تعيين نموده كه با مشورت با مقامات صالحه هياتى از افراد صالح و متعهد و با ايمان انتخاب و با همكارى آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد كه انشاء الله تعالى در حكومت جمهورى اسلامى اين فريضه مقدسه با محتواى معنوى خود تحقق يابد و لازم است در اين موضوع تذكراتى داده شود:
1- لازم است به حضرات آقايان علما و روحانيون محترم كاروانها تذكر دهيد كه قبل از حركت مجالسى تشكيل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعى و وظائف انسانى آشنا كنند.
2- عموم برادران و خواهران اسلامى بايد توجه داشته باشند كه يكى از مهمات فلسفه حج ايجاد تفاهم و تحكيم برادرى بين مسلمين است و بر دانشمندان و معممين لازم است مسايل اساسى سياسى و اجتماعى خود را با ديگر برادران در ميان گذارند و در رفع آن طرحهائى تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.
3- در اين سال كه ايران در آستانه جمهورى اسلامى است و به واسطه تبليغات نارواى اجانب ممكن است مسلمين بلاد از عمق نهضت اسلامى ايران مطلع نباشند، لازم است آقايان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسايل ممكن اين نهضت مقدس را معرفى نمايند و مقصد مسلمانان ايران را كه همان برقرارى حكومت اسلامى تحت پرچم اسلام و هدايت قرآن كريم و پيغمبر مكرم اسلام است گوشزد نمايند كه برادران اسلامى ما بدانند ما به جز اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى فكر نمىكنيم
4- لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمين است احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشكيل
صحيفه نور ج 9 صفحه 177
نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلندگوهاى مخالف رويه اجتناب نمايند و از افتادن روى قبور مطهره و كارهائى كه گاهى مخالف شرع است جدا اجتناب كنند.
5- نيابت از سعى براى نماز طواف صحيح نيست، بايد هر كس خودش به هر نحو مىتواند نماز بخواند و مجزاست از گرفتن نايب و مزاحمت به نمازگزاران اجتناب نمايند.
6- طواف را به نحو متعارف كه همه حجاج به جا مىآورند، به جا مىآورند و از كارهائى كه اشخاص جاهل مىكنند احتراز شود و مطلقا از كارهائى كه موجب وهن مذهب است بايد احتراز شود.
7- در وقوفين، متابعت از حكم قضات اهل سنت لازم و مجزاست، اگر چه قطع به خلاف داشته باشيد.
8- در اين سال كه به واسطه انقلاب اسلامى به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهاى بسيار از حكومت طاغوتى رسيده است و بسيارى از معلولين از حوادث انقلاب، احتياج مبرم به كمك دارند مقتضى است كسانى كه مىخواهند حج استحبابى به جا آورند، هزينه آن را صرف در احتياج برادران و خواهران خود كنند كه ثواب آن نزد خداى تعالى بسيار بر حج استحبابى ترجيح دارد و نيز كسانى كه به عنوان سوغات مصارف ناروا مىنمايند يا تشريفات و مهمانىهاى خارج از رويه در وقت برگشت از حج مىنمايند مقتضى است اين نحو هزينهها را صرف احتياج برادران و خواهران عليل و مستمند خود نمايند كه خداوند تعالى به آنان اجر و بركت عنايت فرمايد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقيت همگان را در كوشش براى به ثمر رسيدن نهضت مقدس اميدواريم.
والسلام عليكم و على جميع المومنين ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 178
تاريخ: 30/6/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمنهاى اسلامى دانشگاههاى سراسر كشور
انجمنهاى اسلامى، وظائف اسلامى را عمل كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من در باب دانشگاهها بنا دارم در وقتى كه بناست دانشگاهها باز بشود، مسائلى را بگويم انشاء الله آنجا مفصلش را بيان مىكنم ولى حالا شما آقايان كه از انجمنهاى اسلامى و نماينده انجمنهاى اسلامى هستيد، لابد عدد مسلمانها در دانشگاهها بيشتر از ديگران است، ديگران در اقليت واقعند، يعنى آنهائى كه منحرفند. اينكه حالا با شما كه دانشگاه اسلامى هستيد و انجمن دانشگاههاى اسلامى و دانشجويان اسلامى دانشگاه هستيد، عرض مىكنم، يك جهت راجع به اينكه خود انجمنها وظايف اسلامى را عمل كنند. از ما نمىپذيرند كه ما اسلامى هستيم مگر خودمان به اسلام عمل بكنيم، نه اينكه فقط بگوييم ما اسلامى هستيم، چنانچه جمهورى اسلامى از ما پذيرفته نيست مگر اينكه محتوايش هم اسلامى باشد. ما همين بگوييم ما در يك مملكتى هستيم كه جمهورى اسلامى است، لكن هر جايش دست بگذاريم اسلامى نباشد، اين پذيرفته نيست، اين يك لفظ بى معناست، همين طور انجمنها، هر جا كه باشد. خوب الان انجمنهاى اسلامى زياد است، هم انجمنهاى اسلامى در دانشگاهها زياد است و هم جاهاى ديگر، شايد در بسيارى از ادارات هم انجمن اسلامى دارند. اول وظيفه اين است كه اين اشخاصى كه انجمن اسلامى را تشكيل مىدهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامى باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامى باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند كه انشاء الله موفق بشوند كه ساختهتر بشوند و اگر ساخته نيستند، جديت كنند كه خودشان را بسازند يعنى همه چيزشان را تطبيق بدهند با احكام اسلام و بينش از احكام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودى كه برايشان ممكن است پيدا بكنند، اسلام براى چه آمده است ، چه مىخواهد بگويد، اين چه جور مكتبى هست، تميز بدهند بين مكتب اسلام با ساير مكتبهايى كه ادعاها را دارند و واقعيتها را ندارند، آنوقت مشغول فعاليت بشوند و فعاليتهاى اسلامى، كه در دانشگاهها كه از ساير جاها حساستر است، يعنى از دانشگاهها بايد انسانها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملكت ما به دست همينهاست كه از دانشگاهها بيرون مىآيند و چنانچه مىدانيد چون مقدرات مملكت دست جوانهائى است كه بعد از دانشگاه كه بيرون آمدند ديگر مشغول فعاليت مىشوند و مملكت دست اينهاست، از اين جهت است كه آنهائى كه مىخواهند مملكت ما به يك سروسامانى نرسد روى دانشگاه حساسيت
صحيفه نور ج 9 صفحه 179
دارند و دانشگاه را نمىخواهند كه يك دانشگاه مفيد براى جامعه مملكت ما باشد. اين يك مطلبى است كه بايد خيلى با هوشيارى در آن دقت بشود كه مبادا ما بگوييم انجمن اسلامى وكذا و رخنه كنند در ما و همين انجمن اسلامى به اسم انجمن اسلامى منحرفش كنند: اينها يك شياطينى هستند كه يعنى خارجىها، آنهائى كه مىخواهند كه همه چيز ما را ببرند و دانشگاهى نباشد تا بتواند مقابلشان بايستد دانشگاه، روحانى نباشد تا بتواند مقابلشان بايستد) ممكن است در همين انجمنهاى اسلامى هم عمالشان رخنه بكنند و منحرف بكنند، با اسم اسلام مسائل ديگر را پيش بياورند. اين بايد خيلى كسانى كه در اين انجمنها وارد هستند هوشيار باشند كه ديگران نفوذ نكنند و آنها متحرك به حركت ديگران نباشند. در خيلى از جاها همين طور دارد مىشود و شده است و سابقا هم بوده است كه با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلك، چيزهايى كه مربوط به اسلام نبوده بلكه بر خلاف مسير اسلام بوده است، تحويل جامعه مىدادند. اين يك مسالهاى است كه تا اين را با تمام قوا و تمام هوشيارى خودتان در مسائلى كه مىخواهيد طرح بكنيد، درست مطالعه نكنيد و رسيدگى نكنيد و افرادى كه به شما مىخواهند متصل بشوند، درست شناسايى نكنيد و ندانيد چه جورى است، سابقهاش را تا ندانيد، افراد را بايد خيلى در آن دقت بكنيد، چه بسا افرادى هستند كه اينها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهايشان از شما بيشتر ادعاى مسلمانى مىكنند و از شما هم بيشتر فرض كنيد آدابش را بجا مىآورند لكن وقتى به حالشان مطالعه مىكنيد مىبينيد كه رويهشان با رويه شما فرق دارد، آن اسلامى كه آنها مىگويند غير از اين اسلامى است كه اسلام مىگويند. در بين اينها هست يك همچو اشخاصى ولهذا اين اشخاصى را كه مىخواهيد در انجمن خودتان وارد كنيد اشخاصى باشد كه بشناسيد آنها را، سوابقشان را مطلع باشيد كه چه جور اشخاصى هستند، چه رويهاى دارند، چه مقاصدى دارند، تا آنوقت بتوانيد يك انجمن اسلامى كه حقيقتا اسلامى باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اينها باشد البته كار مشكل است، اگر تمام دانشگاههاى ايران بخواهند يك همچو كارى انجام بگيرد، انجام گرفتنش مشكل است لكن مشكلات را بايد تحمل كرد. كسانى كه بخواهند يك كارى انجام بدهند، يك كار مثبتى انجام بدهند، يك خدمتى بكنند، آن هم يك همچو خدمت ارزنده بزرگى بخواهند بكنند، بخواهند در سرتاسر كشور دانشگاههايش را اصلاح بكنند، از افراد فاسد تصفيه بكنند، كار مشكل است لكن چون يك كار بسيار ارزندهاى است، مشكلات بايد تحمل بشود. هميشه كارهاى ارزنده اشكالاتش شايد بيشتر باشد از كارهاى ديگر. از اين جهت بايد توجه به اين معنا باشد كه سفارش مىكنم به همه انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور هست و مىخواهند شروع به فعاليت بكنند و چند روز ديگر هم اول باز شدن دانشگاهها هست، بايد اين توجهات باشد. اولا خود افراد، افراد متعهد باشند، افراد صددرصد اسلامى باشند، مواظب به كارهاى خودشان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها ندهند كه تويى كه ادعا مىكنى اسلامى هست، مثلاً اعمالت اسلامى نيست، اخلاقت اسلامى نيست. اين اول، بايد انسان از خودش شروع كند، كسى كه مىخواهد يك جامعهاى را تهذيب كند، تا خودش مهذب نباشد، نمىتواند. گروهى هم كه مىخواهند يك مركزى را مهذب كنند
صحيفه نور ج 9 صفحه 180
و اسلامى كنند تا خودشان ابتدائاً مهياى براى اين كار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نكرده باشند، نمىتوانند ديگران را اصلاح كنند، آدمى كه خودش مرتكب مثلاً مسائلى است كه بر خلاف اسلام است نمىتواند به ديگرى بگويد تو برو اين كار را انجام بده. خوب حرف اين است كه تو خودت چرا نمىكنى؟ و آنكه مهم است، همين قضيهاى است كه عرض كردم كه ممكن است در بين اين انجمنها يك اشخاص با صورت اسلامى، با جهات اسلامى وارد بشوند لكن مسيرشان مسير شما نباشد، بخواهند منحرف كنند و آنوقت كم كم آنها انحراف را از خودشان سرايت به بعضى بدهند و باز در مقابل شما يك گروهى درست كنند كه شما مىخواهيد اسلام را درست كنيد، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام مىخواهند يك چيز ديگر را درست كنند و اين نمىشود الا اينكه شناسائى بشوند افرادى كه در انجمنها وارد مىشوند، معلوم باشد كى هست اين، سوابقش چه بوده، پدر و مادرش چه كسى هستند، كجا زندگى كرده، تحصيلاتش چه هست، چه رشتههايى دارد، اينها همه بررسى بشود، مطالعه بشود تا آن وقت يك انجمن مهذبى باشد و بتواند كا رمثبت، كار اسلامى مثبت، كارى كه به درد مملكتتان بخورد انجام بدهد.
با اصلاح انسان، تمامى عالم اصلاح مىگردد
اين كارى كه شما داريد بسيار ارزنده است، بسيار ارزشمند است، همه اديان براى همين مسأله آمدهاند كه درست كنند، انسانها را درست كنند، اصلاً موضوع بحث انبيا، انسان است همه انبيا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چيز ديگر هيچ فكر نمىكنند، به انسان فكر مىكنند براى اينكه همه عالم هم خلاصهاش همين انسان است. انسان يك موجودى است، خلاصه همه موجودات عالم است، از همه موجودات عالم يك چيزى در انسان هست و يك زياده هم دارد، انسان اگر درست بشود، همه چيز عالم درست مىشود. اگر اين انبيا مؤفق شده بودند كه آن برنامهاى كه دارند كه انسانسازى باشد اگر مؤفق به اين معنا شده بودند، الان عالم يك عالم ديگرى بود و اوضاع يك اوضاع غير اين اوضاعى است كه الان ما ملاحظه مىكنيم، لكن خوب مؤفق نشدند، به واسطه كارشكنىهائى كه شد و بعد از آنها شد. و از اين جهت چون اداره عالم را تقريباً غير انسانها مىكنند، از اين جهت آنكه انبيا مىخواستند نشده است. اين كارى كه شما مىكنيد هم يك شعبهاى از همان كار است، كار انبياست كه مىخواهيد كه انسان درست كنيد، مىخواهيد دانشگاهتان، افرادى كه انسان باشند بيرون بدهيد، همينى كه ديگران مىخواهند نگذارند. آنقدرى كه اينها از انسان مىترسند، اين خارجىها آنقدرى كه از انسانها مىترسند از چيز ديگر نمىترسند. همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در يك جايى پيدا بشود، زندگى آنها را تباه مىكند و لهذا كوشش مىكنند كه در اين مملكتهائى كه مىخواهند از آن استفاده كنند، انسان در آن پيدا نشود. كوشش مىكردند كه، از زمان رضاخان كه من همه آن را يادم هست، كوشش مىكردند كه در مجلس شوراى ملى انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمىدانم وزارتخانهها و اينها، يك انسان مهذبى كه اسلامى باشد و كار از او بيايد، نباشد و لهذا تقريباً همه
صحيفه نور ج 9 صفحه 181
مجلسها اين طورى بوده (تقريباً نه تحقيقاً، بودند بعضى از افراد صحيح و همانها اسباب زحمت شدند).
اينها (شرق و غرب) از جمهورى اسلامى مىترسند
الان هم همان مسائل هست، يعنى آنها باز هم چشم طمعشان به اينجاهاست، آن ذخايرى كه ممالك شرق دارد، ايران دارد، نمىگذارد آنها راحت باشند، خصوصاً كه ايران وضعيت جغرافيائياش هم يك وضعيت حساسى است. آنها دست بر نمىدارند از ايران، نه از طرف شرقىها و نه از طرف غربىها، و با هر كوششى كه دارند مىخواهند نگذارند كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. همه شلوغىهائى كه الان درست مىكنند با دست آنها دارد درست مىشود همه جا آشفتگىهائى كه پيدا مىشود با دست آنها درست مىشود و پيدا مىشود كه نگذارند يك آرامشى بشود و يك سامانى پيدا كند مملكت. شما ملاحظه كرديد كه در قبل از اينكه شاه برود و بعد هم وارث خبيثش برود، فعاليت زياد در اين بود كه نگه دارند او را، نرود، بعد از اينكه حالا او رفت و تمام شد، فعاليت زياد بود كه جمهورى اسلامى درست نشود. از جمهورى اسلامى اينها مىترسند، نه از جمهوريش، از اسلامش. آنهائى كه قلمهايشان يا تابع آنها بود يا از باب اينكه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع كردند نوشتن به اينكه ديگر اسلام را مىخواهد چه كند همان جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، آخرش هم ديگر راضى شده بودند به اينكه جمهورى اسلامى دموكراتيك باشد. اينهااز اسلام مىترسند و از رژيم اسلامى مىترسند، حالا كه ضربه خوردهاند از اسلام يعنى رژيم را مسلمانها با كلمه اسلام از بين بردند ديگرانى كه حالا آمده و سر اين سفره مىخواهند بنشينند اينها دخالت نداشتند، آنهائى كه دخالت داشتند همين مستضعفين بودند كه در خيابان و در بازار وزن و مردشان ريختند و جلوى تانك و توپ و مسلسل و اينها رفتند و كار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، يكدفعه ما ديديم از اروپا و آمريكا و از گوشه و كنار خود مملكت كسانى كه آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابى و شدند مخالف رژيم و هر جا باشد هر كس مىآيد اينجا مىگويد ما در سالهاى سابق مخالف رژيم بوديم و ما چيزها ديديم (خيال مىكنند كه من از كره مريخ آمدهام و نمىدانم، هيچ اطلاع ندارم كه اينها چه بودهاند) يك وقتى بود كه همه شاهنشاهى بودند، همه چه فرمان ايزد چه فرمان شاه بود، آنوقت كه باد به بيرق او مىخورد اينها زير آن بيرق سينه مىزدند، حالا كه آن بيرق خوابيده است و يك بيرق اسلامى بلند شده است. و اميدوارم كه اين بيرق و اين پرچم باقى باشد حالا آمدهاند زير اين پرچم سينه مىزنند منتها بعضىشان شيطنت هم دارند، زير اين پرچم بر خلاف پرچم عمل مىكنند، بعضىها همان استفاده مىخواهند، آنها ضررشان كمتر است، آنهايى كه همان مىخواهند كه يك بهرهاى داشته باشند، آنها ضررشان كمتر است. خوب بهرهشان هم مىبرند اما ضرر كم دارند اما يك دستهاى هستند كه اينها يا معوجند و ادراكشان ناقص است و يا اينكه نه، ادراكاتشان هم خوب است و از روى نقشه كار مىكنند و ديگران به آنها گفتهاند اين كارها را بايد
صحيفه نور ج 9 صفحه 182
بكنيد و مىكنند، اينها البته خطرناكند.
اينها البته خطرناكند. اينها مىخواهند روحانيون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سياست دخالت نكنند
اين طايفه الان هستند كه حالا هم وقتى كه صحبت مىشود، مىنويسند، چه مىكنند، هى كوشش مىكنند كه اسلام نباشد، آن چيزهايى كه مال اسلام است هى كوشش مىكنند با زبانهاى مختلف، گاهى به دلسوزى در قضيه ولايت فقيه كه اين چند روز چيز شده است، خوب اينها ديدند كه يك كار خطرناكى است براى آنها براى اينكه يك حكومت اسلامى دارد درست مىشود اينها هم نمىخواهند اين را. گويندهشان گاهى مىگويد كه بگذاريد كه روحانيون قداستشان را حفظ بكنند، قداست روحانيون كه اينها مىگويند، معنايش اين است كه بگذاريد روحانيون مشغول مسجد و محراب همين مقدار در همين حدود باشند و سياست را به امپراطور واگذار كنيد. اين يك تزى است كه مسجد مال پاپ، سياست مال امپراطور. اينها هم مىگويند مسجدها مال شماست، برويد تو مسجدتان نماز بخوانيد، درس هم مىخواهيد بگوئيد، درس هم بگوئيد هيچ مانعى ندارد اما در يك حدودى نه اينكه تو مسجد برويد و سنگر بگيريد براى ما، يا توى مدرسه برويد و براى ما ايجاد زحمت بكنيد. نه، آن نه، همان مقدارى كه قداست شما محفوظ باشد، بگويند يك آدم مقدس، يك آدم خوب مهذبى است، يك آدمى است كه اگر نفتش را هم ببرند حرفى نمىزند و مىگويد بردند مال دنيا چه ارزشى دارد. اينها اينجور قداست را مىخواهند و نمىدانند كه اسلام
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 185
تاريخ: 31/6/58
پيام امام خمينى در آستانه بازگشائى دانشگاهها و مدارس كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهيانى كه چراغ راه هدايت و راهنمائى ملت به سوى تعالى و سعادت و فضل و فضيلت مىباشند. سلام بر جوانان برومندى كه با سلاح علم در سرفرازى و اعتلا كشور، كشور عزيز اسلامى كوشا و در رسيدن به هدفهاى انسانى اسلامى از هيچ زحمت و كوشش دريغ ندارند. سلام بر دانشجويان و استادانى كه در سالهاى طولانى اختناق با محروميتها و شكنجهها و ناراحتىهاى روحى و جسمى مواجه و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدرىها ايستاده و تسليم قدرتهاى شيطانى نشدهاند. سلام بر عزيزانى كه در نهضت اسلامى و انقلاب بزرگ ملت در سختترين شرايط از محرومين و مستضعفين دفاع و از تهاجم و يورش جنود ابليسى به مراكز علم و ادب نهراسيده و با آنان بافداكارى مقابله كردند و سلام به همه قشرهاى دانشجو، از اطفال دبستانى كه با تهاجم به دبستانها از پاى در آمدند و جوانان دبيرستانى و دانشمندان و استادان و دانشجويان دانشگاهى سراسر كشور كه مكانهاى علمى مقدس خود را به صورت دژهايى مستحكم و سنگرهاى شكستناپذير در آورده و از استقلال و آزادى ميهن عزيز خود دفاع نموده و سنگرهاى شيطانى را با پشتيبانى اين ملت بزرگ در هم شكسته و دشمن خونخوار را دفع كردند. اكنون اى خواهران و برادران و فرزندان عزيز اسلام كه با باز شدن دانشگاهها و دبيرستانها و دبستانها در موضع حساس سرنوشتسازى هستيد و دشمنان اسلام و غارتگران كشور با توطئهها و نيرنگها مىخواهند در اين سنگر عظيم كه اميد ملت و مركز سرنوشت يك كشور است رخنه نموده و با اعمال خود شما را از راه خود كه راه حق و راه محرومين و مستضعفين است منحرف و با اخلالگرى در مراكز علم شما را از هدف باز دارند. لازم مىدانم نكاتى چند را با شما عزيزان در ميان گذارم ، باشد كه قسمتى از دين خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزيزان ادا نمايم و از زير بخشى از مسؤوليتهاى خود نزد خالق و خلق بيرون آيم: 1- همانطور كه كراراً تذكر دادهام بزرگترين وابستگى ملت مستضعف به ابر قدرتها و مستكبرين وابستگى فكرى و درونى است كه ساير وابستگىها از آن سرچشمه مىگيرد و تا استقلال فكرى براى ملتى حاصل نشود، استقلال در ابعاد ديگر حاصل نخواهد شد. و براى به دست آوردن
صحيفه نور ج 9 صفحه 186
استقلال فكرى و بيرون رفتن از زندان وابستگى، خود و مفاخر و مآثر ملى و فرهنگى خود را دريابيد. بزرگترين فاجعه براى ملت ما اين وابستگى فكرى است كه گمان مىكنند همه چيز از غرب و ما در همه ابعاد فقير هستيم و بايد از خارج وارد كنيم. شما استادان و فرهنگيان و دانشجويان و دانشمندان دانشگاهها و دانشسراها و نويسندگان و روشنفكران و دانشمندان معظم بايد كوشش كنيد و مغزها را از اين وابستگى فكرى شستشو دهيد و با اين خدمت بزرگ و ارزنده ملت و كشور خود را نجات دهيد.
2- در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها، دبيرستانها و دبستانها ممكن است اشخاصى يا گروههايى بخواهند با اسمهايى تبليغاتى فريبنده در كار دانشگاه اخلال كنند و از رفتن سر كلاسها جلوگيرى نمايند. عزيزان دانشگاهى و محصلين ساير مدارس با بىاعتنائى و سردى با آنان مواجه شوند و توطئه آنان را خنثى نمايند و بدانند كه از اول انقلاب تاكنون، هم اينان بودند كه از مسير ملت جدا و در مسير طاغوت و از انقلاب اسلامى بر كنار يا برضد آن فعاليت مىكردند، هم اينان بودند كه از رفراندم مىخواستند جلوگيرى كنند و هم اينانند كه از رأى اكثريت قريب به اتفاق ملت سر پيچى مىكنند. اينان با ملت و مصالح كشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژيم سابق هستند. به تبليغات آنان گوش فرا ندهيد و از آنان احتراز كنيد همانند احتراز از طاغوت و رژيم طاغوتى.
3- آنچه كراراً تذكر دادهام و رمز پيروزى است اتحاد گروههاى دانشجويى و تشكيل يك گروه اسلامى ملى است در مقابل منحرفان كه كوشش دارند تفرقه بيفكنند و شما جوانان عزيز را كه اميد كشور هستيد و سعادت و ترقى ميهن بسته به فعاليت شماست به تباهى بكشند و نگذارند در راه تعالى كشور قدم برداريد و به علم و ادب كه مايه پيشرفت و رهايى از استعمار و استثمار نو و كهنه است اشتغال پيدا كنيد و بايد بدانيد اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختىها و اسارتهاست. ممكن است عناصر فاسدى در دانشگاه و ساير مدارس در بين جوانانمان نفوذ كنند و با برنامهاى حساب شده تفرقهافكنى كنند، لازم است با هوشيارى آنان را شناسايى كنيد و بشناسانيد كه جوانان عزيز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثى نمودن آن كوشا شوند.
4- بايد كوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشتههاى مختلفه، اساس فعاليت جوانان دانشجوى عزيز ما باشد كه نيازمنديهاى ميهن به دست خود آنها بر آورده و كشور ما با كوشش شما خودكفا شود. مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود كه ما را در هر چيز وابسته كنند و با ملت ما آن كنند كه دستش براى هر چيز پيش ديگران دراز باشد. شما عزيزان كوشش كنيد كه از اين وابستگى بيرون آييد و احتياجات كشور خودتان را برآوريد و از نيروى انسانى و ايمانى خودتان غافل نباشيد و از اتكال به اجانب بپرهيزيد و استقلال خود را در تمام ابعاد بيمه كنيد و از هياهوى غرب و غربزدگان نهراسيد كه خدواند متعال با شماست.
5- اسلام دين مستند به برهان و متكى به منطق است و از آزادى بيان و قلم نمىهراسد و از طرح مطلبهاى ديگر كه انحراف آنها در محيط خود آن مكتبها ثابت و در پيش دانشمندان خودشان شكست خورده هستند، باكى ندارد. شما دانشجويان محترم نبايد با پيروان مكتبهاى ديگر با خشونت
صحيفه نور ج 9 صفحه 187
و شدت رفتار و درگيرى و هياهو راه بيندازيد كه مىدانم نخواهيد كرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخيزيد و از دانشمندان اسلامى دعوت كنيد با آنان در بحث بنشينند تا تهى بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هياهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض كنيد و با خونسردى بگذريد كه يكى از نقشههاى آنها آن است كه شما را به درگيرى بكشند و از آن استفاده، استفادههاى غير مشروع كنند. ما با آزادى و منطق، موافق ولى اگر توطئه و خرابكارى باشد، تكليف ديگرى داريم و از خداوند متعال خواستارم كه كار به آنجا نكشد.
6- يكى از مسائل بسيار مهم در تمام دستگاهها خصوصاً دانشگاهها و دبيرستانها تغييرات بنيادى در برنامهها و خصوصاً برنامههاى تحصيلى و روش آموزش و پرورش است كه دستگاه فرهنگ ما از غربزدگى و از آموزشهاى استعمارى نجات يابد.
اجانب خصوصاً آمريكا در نيم قرن اخير كوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامههاى فرهنگى و علمى و ادبى ما را از محتواى اسلامى انسانى ملى خود خالى و به جاى آن فرهنگ استعمارى و استبدادى بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، كشور ما را تا لب پرتگاه سقوط كشاند و خداوند تعالى به داد اين كشور اسلامى رسيد ولى بدون تغييرات صحيح بنيادى و تحول فرهنگى و علمى امكان تحول فكرى و روحى نيست و بايد با كوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤساى دانشگاهها و فرهنگيان و جوانان دانشجو به مقصود نزديك شويم و انشاء الله تعالى از پيوستگى و وابستگى نجات پيدا كنيم و كشور عزيزمان را نجات دهيم.
7- از مسائل مهم كه مقدمه اصلاحات است پاكسازى همه مراكز خصوصاً مراكز فرهنگى و علمى است و بايد با شوراهايى مركب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤمن به انقلاب و پشتيبانى رؤسا و استادان و معلمان و دانشجويان مراكز علمى و تربيتى از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژيم سابق تصفيه شوند. اين مراكز بايد از سر سپردگان بكلى تصفيه شوند زيرا تا اين عناصر كه به طور خودكار در خدمت اجانب هستند، در سطح وسيع كشور خصوص مراكز علمى و تربيتى تصفيه نشوند، نخواهيم توانست از استقلال فكرى و درونى نجات پيدا كنيم و در نتيجه نخواهيم توانست در هيچ يك از ابعاد انسانى خود و اسلامى خود مستقل باشيم.
8- مراكز علمى و فرهنگى قديم و جديد و روحانيون و دانشمندان فرهنگى و طلاب علوم دينيه و دانشجويان دانشگاهها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفكر جامعه هستند و از نقشههاى اجانب، كوشش در جدايى اين دو قطب و تفرقهاندازى بين اين دو مركز حساس آدمساز بوده و هست. جدا كردن اين دو مركز، در مقابل يكديگر قرار دادن آنها را اينها را در مقابل هم قرار دادن و در نتيجه خنثى كردن فعاليت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترين فاجعههاى عصر حاضر است. فاجعهاى كه ما و كشور ما را تا آخر به تباهى و نسل جوان ما را كه از ارزندهترين مخازن كشور است به فساد مىكشد. اين توطئه شيطانى طاغوتى را كه اكنون قشرهاى ملت و خصوصاً دانشمندان بيدار بدان توجه كردهاند، بايد با كار بردن تمام تدبير و توان خنثى كرد و راه تفاهم مكتبهاى ديگر با خشونت
صحيفه نور ج 9 صفحه 188
سريعتر و سريعتر باز نمود و با وحدت اين دو قطب، اين دو قطب متفكر، كشور عزيز به رشد واقعى و ترقى و تعالى حقيقى مىرسد. علما و دانشمندان اين دو مركز لازم است كوشش كنند در پيوند دادن اين دو قشر عزيز و بايد بدانند كه نه دانشگاهى بدون روحانى مىتواند به استقلال برسد و نه روحانى بدون دانشگاهى. عزيزان من! اگر اسلام را مىخواهيد و كشور را، به فرمان خداوند متعال گوش فرا دهيد و اطاعت كنيد كه مىفرمايد: اطيعواالله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم اختلاف و نزاع شماها را به شكست مىكشد و قدرت را از شما سلب مىكند و رنگ و بوى شما را در جوامع بشرى مىبرد. واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا از خداوند تعالى توفيق همگان را در به ثمر رساندن جمهورى اسلامى و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 189
تاريخ: 1/7/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ناشران اسلامى
نشر معارف اسلامى خدمت بسيار بزرگى است كه شما مىتوانيد بكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
خط مشى را اسلام معين كرده است و ما تابع اسلام هستيم و آن اين است نشرياتى كه شما مىخواهيد اقدام بر چاپ آن بكنيد، بايد اسلامى باشد و منزه از انحرافات و البته اين تشخيص با يك هياتى بايد باشد، آقايان مثلاً هياتى را تعيين بكنند كه در اين امور وارد باشند و كتابها وقتى كه بناست نشر بشود، به نظر آقايان برسد و آن آقايان وقتى كه تصويب كردند مانعى ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر بدهند. چون ممكن است كه يك وقت يك كتابى چند سطرش اسلامى باشد و در خلالش يك مسائلى غير اسلامى باشد، ابتدائش يك جور باشد بعدش يك انحرافاتى داشته باشد و شما كه مىخواهيد براى اسلام خدمت كنيد خداى نخواسته اين اسباب اين بشود كه برخلاف مسير اسلامى باشد و لهذا بايد كتابها تحت نظر اهل علم باشد، اهل علم مطلع بر اين مطلبهاى انحرافى و آنها مطالعه كنند و وقتى اين كتابى كه مىخواهيد نشرش بدهيد، وقتى مطالعه كردند آنها، تصديق كنند كه اين نشرش مانع ندارد بعد نشر بدهند. و البته اين خدمت بسيار بزرگى است كه به اسلام شما مىتوانيد بكنيد و آن نشر معارف اسلامى، نشر احكام اسلام، نشر حقايق اسلام، نشر مكتب اسلام و كتبى كه اين نحو هستند، نشرش بسيار خوب و انشاء الله شما ماجور هستيد در اين امر، لكن با اين وضع بايد باشد، با اين وضعى كه عرض كردم كه مصون باشد از اينكه يك وقت خداى نخواسته شما مىخواهيد يك كار خيرى بخواهيد بكنيد، با دست خود شما يك كار خلافى انجام بگيرد. اين بايد با يك كنترل شديدى از طرف يك هياتى چند نفرى كه خودتان تعيين بكنيد و مورد تصديق مثلاً اهل علم تهران باشد، باشد، آنوقت آنها، آن چند نفر بررسى كنند و شما هم مشغول باشيد و انشاء الله خداوند حفظ كند شما را و من هم دعاگوى همهتان هستم انشاء الله. و مسؤوليت شما بسيار سنگين است و كار شما بسيار با ارزش و مسؤوليت هم زياد پر ارزش است براى اينكه نشر احكام خداست، نشر مكتب الهى است، مسؤوليت زياد است براى اينكه بايد طورى انجام بگيرد كه خداى نخواسته يك وقت لغزش در آن نباشد و كتابى كه مثلاً غير اسلامى و انحرافى باشد در آن نباشد و اين البته بايد يك دستهاى، يك جمعى اين كار را انجام بدهند. انشاء الله خداوند تأييدتان كند.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 190
تاريخ: 1/7/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشآموزان دبستان فيض قم
معلمين در تربيت اسلامى انسانى كودكان كوشا باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز كه روز اول تحصيل است و روز اول باز شدن مدارس است پيش اين اطفال كوچك دبستانى آمدهام كه اينها به فطرت نزديكترند كل مولود يولد على الفطره ثم ان ابواه يهود انه وينصرانه و يمجسانه چون بچهها جديد العهد به ملكوت هستند، آن كدورتهائى كه از طبيعت عايد انسان مىشود و آن كدورتهائى كه از دولت طاغوتى نصيب ماشد، اينها از او دور بودند.
جوانان ما را نگذاشتند تربيت انسانى بشوند. اين كودكها كه الان در پيش من هستند و با فشار به دامن من هجوم مىآورند مورد علاقه من هستند، بچههاىمنند، عزيزانمنند، به ملكوت نزديكترند، از آلودگىهاى طبيعت دورند و من اميدوارم كه معلمهاى اين بچهها و اين كودكها در تربيت انسانى اسلامى اينها كوشا باشند و از آن تعليمات سوئى كه در سابق بود مبرا باشند.
معلمان مدارس در هر جا هستند عنايتشان به اين كودكها بيشتر باشد كه اين كودكها اميد آتيه مملكت ما هستند و از اين كودكهاى امروز، انسانها و دانشمندان فردا درست مىشود. اينها هستند كه در آتيه مملكت ما را اداره مىكنند و پس از ما اينها بايد استقلال مملكت و آزادى را حفظ كنند. معلمان از اين كودكهاى نورس قدردانى كنند و اين كودكهاى نورس را كه آلوده نيستند به آن چيزهائى كه ما بزرگها آلوده هستيم، نگذارند آلوده شوند.
اسلام تمام آزادىها و استقلالها را بيمه مىكند
تربيتها، تربيت دينى باشد. اسلام تمام آزادىها و استقلالها را بيمه مىكند و بچه كوچك ما را اگر اسلامى بار بياوريد، استقلال و آزادى مملكت شما بيمه خواهد شد. از اين كودكها قدردانى كنيد و از اين عواطف كودكانه آنها من تشكر مىكنم.
من اينها را دوست مىدارم همانطور كه شما عزيزان خودتان را دوست مىداريد. اينها همه عزيزان من هستند و نور چشم من هستند و در آتيه اميد من به اينهاست. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت اين قشر كودكان را كه مايه سرفرازى ما در آتيه بايد بشوند تشكر مىكنم و به همه دعا مىكنم. خداوند اين غنچه نزديك به شكوفا را در تربيت اسلامى شكوفا كند. خداوند اين بچههاى
صحيفه نور ج 9 صفحه 191
لطيف ظريف انسانى را در پناه خود حفظ كند و نور فطرت آنها را شكوفا كند.
من بيش از اين طول كلام نمىدهم كه اين بچهها در اين فشار ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت مىشوند.
خداوند همه شما را سعادتمند كند. خداوند مملكت ما را به وجود شما مستقل كند.
والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 192
تاريخ: 2/7/58
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
مسؤوليت عظيم ما حفظ مكتب و چهره اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما و شما دو مسؤوليت داريم: يك مسؤوليت كوچك و يك مسؤوليت بزرگ مسؤوليت كوچك، حفظ كشور و حفظ نظام و پيشبرد نهضت و رعايت جهات نظمى و تربيتى افراد، كه اين مهم است لكن كوچكتر از آن دومى است. دوم، حفظ مكتب و چهره اسلام. ما اگر چنانچه در آن امر اول پيش ببريم، البته پيشبرد بزرگ است و اگر شكست هم بخوريم شكستش هم بزرگ، لكن با حفظ چهره اسلام و حفظ مكتب، شكست آخرى براى ما نيست، شكست همان در فعاليتهاى نظامى و فعاليتهاى انتظامى است. اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ بكنيم و در آن شكست نخوريم، براى ما در عاقبت پيروزى است. شما وقتى ملاحظه كنيد، از زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و زمان خلافت حضرت امير سلام الله عليه جنگهاى زيادى شده است و جنگها همه جنگهاى اسلامى، براى تربيت جامعه بودند، يك جنگ ما در اسلام نداريم كه از اين مطلب كه براى ساختن جامعه باشد و جلوگيرى كردن از كسانى كه نمىخواهند بگذارند جامعه ترقى بكند، در اسلام نداريم يك همچو جنگى. پيغمبر اسلام جنگهاى متعددى كردند و در بعضى از جنگ شكست خوردند، در عين حالى كه شكست خوردند مكتبشان شكست نخورد، مكتب محفوظ بود. حضرت امير سلام الله عليه در بعضى از جنگها شكست خوردند حتى در جنگ با معاويه بالاخره شكست با ايشان بود، آنها با حيله و با همين طور ايشان را شكست دادند، معذلك چون مكتب محفوظ بود، شكست نخورد بلكه پيروز شد در آخر. الان پيروزى او معلوم است، همه ملتهاى اسلامى به او توجه دارند و معاويه را قبلاً اگر بعضى از برادرهاى اهل سنت ما نمىخواستند راجع به معاويه مثلاً چيزى بگويند، لكن حالا ديگر معلوم نيست اينطور باشد، معاويه ديگر اينقدر رسوا شده است كه مسلمين، ديگر او را قبول ندارند. پس در عين حالى كه در جنگ صفين امير المؤمنين بالاخره شكست خورد، لكن پيروز شد براى اينكه مكتب محفوظ بود و معاويه هم ماهيتش معلوم شد، براى آن اشخاصى كه نمىدانستند ماهيتش معلوم شد، منكشف شد. و همين طور حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه، خوب، در كربلا تشريف آوردند و جنگ بين يك عده كم با يك گروههاى زياد منتهى به قتل ايشان و اسارت اهل بيت ايشان و به شكست منتهى شد، لكن در عين حال يزيد را شكست داد. اين يزيد در دنيا مفتضح شد به طورى كه ديگر نشد باقى
صحيفه نور ج 9 صفحه 193
بماند او، براى اينكه مكتب محفوظ بود، مكتب، مكتب توحيدى و اسلامى بود و اسلام محفوظ بود، از اين جهت شكستى نبود. الان ما در يك وضعى واقع هستيم كه براى ما سرد و راهى ما واقع شدهايم كه ممكن است كه خداى نخواسته ما در مكتبمان شكست بخوريم. اگر فرض بكنيد كه ما در اين مبارزهاى كه ملت ما با محمدرضا بلكه با همه كشورهايى كه با او همراه بودند، در اين مبارزه ما فرض كنيم كه خداى نخواسته ملت ما شكست خورده بود، اين يك شكستى بود كه دنبالش باز پيروزى بود و اگر هم شكست خورده بوديم به نظر من خيلى غصه نداشت براى اينكه ما مكتبمان محفوظ بود و با محفوظ بودن مكتب بالاخره حق بر باطل غلبه مىكند. اما ما الان سر يك دوراهى واقع شدهايم كه ممكن است با دست ما اسلام آن چهره زيبائى كه دارد، در پيش كشورهاى خارجى يا دشمنهاى داخلى، آن چهرهاش به طور ديگرى نمايش پيدا بكند كه مكتب ما شكست بخورد. آنهائى كه ما هميشه مىگفتيم مكاتبشان انحرافى است و اسلام است كه مىتواند يك مكتبى داشته باشد كه بسازد جمعيتها را و گروهها و ملتها را بسازد و اسلام مكتب انسان ساز است، انسانها را از قوه به فعليت مىآورد، اين حرفها را ما مىزديم و مىزنيم، خوف اين است كه اگر چنانچه در اعمال ما يك نحوى مشاهده بشود كه بر خلاف آنى است كه ما ادعا مىكنيم، دشمنهاى ما پاى ما حساب نكنند، پاى اسلام حساب كنند، بگويند پاسدارهاى اسلامى، ملاهاى اسلام، نظامى اسلامى اينطور عمل مىكنند. پى بهانه هستند آنها كه يك خلاف ببينند و آن خلاف را علم كنند با اضافاتى صد چندان و به خيال خودشان ما را معرفى كنند در جوامع به اينكه جمهورى اسلامى كه اينها مىگفتند، اينطور بود كه الان مردم از گرفتارى آن رژيم سابق خلاص شدهاند و به گرفتارى اين رژيم افتادهاند. الان دارند اين حرفها را مىزنند در عين حالى كه بهانههايشان كم است، در عين حالى كه در اين انقلابى كه ملت ايران كرد از همه انقلابهاى دنيا آرامتر و سفيد بود، يك انقلاب سفيد بايد اسمش را گذاشت، نه مثل انقلاب محمدرضا، يعنى آنقدرى كه ما از دست داديم چند صد مقابل آن به دست آورديم، لكن نه آنى كه مىخواهيم، آنى كه مىخواهيم باز به دستمان نيامده است، آنى كه به دست آورديم اين است كه موانع را از سر راه به طور عمده برداشتيم، يك مقدارى هم هست لكن اگر چنانچه ما امروز يك كارى بكنيم كه گفته بشود كه آن وقت رژيم سلطنتى بود و اين كارها را مىكرد، حالا هم كه جمهورى اسلامى است و اسلام است و دم از قرآن مىزنند و دم از اسلام مىزنند و دم از ايمان مىزنند، حالا هم همان است منتها لفظش فرق كرده است، معنا همان معناست لكن الفاظ تغيير كرده است، به جاى رژيم سلطنتى رژيم جمهورى گفته شده است لكن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه، اين يك مسؤوليت بزرگى است گردن من و آقا هست، گردن آقا و شماها هم هست و گردن همه ملت، يعنى هر كس الان در پوشش جمهورى اسلامى هست، اين مسؤوليت را دارد. مسؤوليت، مسؤوليت شخص نيست، اگر مسؤوليت شخص بود چيزى نبود، اگر مسؤوليت آقا بود چيزى نبود. فرض كنيد كه آقاى لاهوتى هم متهم بشوند يا من متهم بشوم و يا آقاى ابو شريف متهم بشوند، اين چيزى نيست. مسأله اتهام مكتب است، مكتب ما را اينها متهم مىخواهند بكنند، به اشخاص كار ندارند. آنها آن چيزى را كه بر خلاف مقصدشان بوده
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 197
تاريخ: 2/7/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام مهرى
جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سيد عباس مهرى دامت افاضاته
بسمه تعالى
اميد است وجود شريف از بليات محفوظ و به انجام وظايف الهى مشغول باشيد، ضمناً با توجه به وضع زمان و احتياج مسلمانان به آشنائى با مسائل روز و اطلاع از وضع همديگر و اجتماعات با شكوهتر لازم است جنابعالى در كويت اقامه نماز جمعه نموده و بدين وسيله جنابعالى به اقامه اين فريضه الهى منصوب مىشويد. اميد است مؤمنين محترم نيز از اين فرصت استفاده كرده و با اجتماع بيشتر و هر چه با شكوهتر از همكارى در برگزارى و شركت در مراسم نماز جمعه دريغ ننمايند. از خداوند تعالى مؤفقيت همگان را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 198
تاريخ: 3/7/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آيت اللهى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سيد حسن آيت اللهى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
اميد است وجود شريف از بليات محفوظ و به انجام وظايف دينى و اجتماعى مشغول و مؤفق باشيد. ضمناً طومارى با امضاهاى بسيار از طرف اهالى محترم جهرم و اصل گرديد كه در خواست شده بود جنابعالى كماكان در جهرم نماز جمعه را اقامه كنيد. مقتضى است دعوت آقايان را بپذيريد و اينجانب جنابعالى را به اقامه نماز جمعه مأمور و منصوب مىنمايم كه انشاء الله تعالى ضمن اقامه نماز، اهالى محترم منطقه را در خطبه به وظايف حساس و خطيرى كه در اين برهه از زمان دارند آشنا و آگاه سازيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 199
تاريخ: 4/7/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت فاطميون تهران
رژيمهاى سلطنتى گذشته، مانع تحقق اسلام واقعى بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
تفاوت ما بين رژيم پهلوى با رژيمهاى سابق و دولت اموى و عباسى اين بود كه همه اينها در يك معنى مشترك بودند و آن اينكه نمىخواستند اسلام آنطورى كه هست تحقق پيدا بكند، هم بنىاميه اين مطلب را مىخواستند، اسلام را به حسب ظاهر قبول داشتند و در راه او هم كارهائى مىكردند و جماعت جمعه همان سلاطينشان به جا مىآوردند، هم بنىاميه، هم بنى عباس، لكن نمىخواستند آن اسلامى كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود و اهل بيت آن را مىشناختند، نمىخواستند اين تحقق پيدا بكند براى اينكه آن اسلام او بود كه خود پيغمبر و اميرالمؤمنين سلام الله عليه رأس آن بودند و زندگىشان آن بود.
اينها مىديدند كه اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند، آنطورى كه اهل بيت خواستند ارائه بدهند، نمىتوانند ديگر كاخ داشته باشند و آن وسائل، و مردم در كوخها باشند و اينها در آن كاخها و با عظمت باشند كه بعد از اينكه بعضىشان مردند طلاهايشان را با كلنگ شكستند و تقسيم كردند. اسلام يك همچون عنوان سرمايهدارى به آن معنا كه هست نمىپذيرد، اسلام قواعد دارد، اينها هم نمىخواستند اينطور باشد، يعنى طبق قواعد، لكن غير از اين رژيم اخير هم سلاطين كه همهشان سر تا پايشان فاسد بوده و گمان ندارم در تمامشان بتوانيد پيدا كنيد كه به اندازه دو نفر، سه نفر پيدا بكنيد كه اينها يك اشخاص صحيحى بودند، آنهائى هم كه معروف به جنت مكان هستند، آنها هم دوزخ مكان بودند، همانها بودند كه پسر خودشان را كور كردند براى اينكه مبادا چه بشود و همان كه معروف به انوشيروان عادل است وقتى ظلمهايش را تاريخ مىگويد روى تاريخ را سياه كرده. لكن تا قبل از اين رژيم اخير، آن رژيمهاى بنى اميه و بنى عباس و رژيمهاى سلطنتى غالباً اسلام را به حسب ظاهر پذيرفته و به حسب واقع نمىخواستند آنطور باشد، لكن براى خودشان همه را مىخواستند، هر چيزى را مىخواستند براى خودشان، مىخواستند كه مملكت اسلامى را گسترش بدهند براى اينكه نفوذشان زياد بشود، كشور گشائى بكنند كه نفوذخودشان زياد بشود، هر چه مىخواستند، مىخواستند براى خودشان و دار و دسته خودشان باشد.
صحيفه نور ج 9 صفحه 200
مورد هدف قرار دادن روحانيون از سوى رژيم جهت مخالفت با اسلام بود
لكن اين رژيم فاسد، ما را براى ديگران مىخواست. از اول كه رضاخان آمد و من هم يادم هست و از اولش در مسائل بودم تا حالا، اولى كه آمد و ابتدائا با سالوسى رفتار كرد، وقتى كه مستقر شد اول هدف اسلام بود، لكن نمىگفت هدف را، آن قرار داد كه اسلام نباشد (البته به تعليم ديگران، تعليم خارج) لكن از روحانيين شروع كرد، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگيرى كرد. از اينجا شروع كردند كه بلكه مؤفق بشوند اساس، اساسى كه خارجىها از آن مىترسيدند از بين ببرند، آنها مطالعات دامنهدار دارند نسبت به شرق و نسبت به ايران ما مطالعات دامنهدار دارند، هم نسبت به ذخائرى كه ايران دارد اينها نقشه بردارى كردهاند و مطلعند، بهتر از خود ايرانىها مىدانند كجا چه هست و هم مطالعات دامنهدارى شايد بيشتر از آن مطالعات نسبت به گروههاى مردم كردند. عشاير را مطالعه كردند كه ببينند اينها چه جور مقاصد دارند، چه جور مىشود اينها را به دام انداخت، طوايفى كه در شهرستانها بودند و جز عشاير نبودند اينها را با چه مىشود همراه كرد كه همان مقصد مشترك كه اسلام نباشد، اينها را با هم همصدا كرد و بدون اينكه اسمش را بياورند واقعيتش باشد. در زمان رضاخان كه من شاهد مسائل بودم طورى كرده بودند كه شاعرش، نويسندهاش، گويندهاش، همه بر ضد روحانيت بودند. آن شعرا و گويندگان خودشان بودند نه گويندگان مردم، شاعرش مىگفت، كه نمىخواهم شعرش را بخوانم، كه تا آخوند و قجر در اين مملكت هست اين ننگ را كشوردارا به كجا خواهد برد، آخوند را ننگ مىدانستند، قجر هم كه با او دشمن بودند. يك جلسهاى درست كرده بودند اينها، من شنيدم همان وقتها يك مجلس نمايش مىدادند فتح اعراب را كه ايران را فتح كرده بود، در آن مجلس نمايش دادند و عربهائى كه مثلاً پا برهنه بودند و با آن وضعى كه بوده نمايش دادند واينكه كاخهاى آن را از آنها گرفتهاند در آنجا، دستمالها بيرون آمد براى گريه كه اسلام غلبه كرد بر اينها، الان هم كه من و شما اينجا نشستهايم همچو فكرهائى هست كه متاسفند از اينكه اسلام بر مليت غلبه كرده، اسلام را كارى با او ندارند، مخالف با او هستند. الان هم در نويسندههاى ما، در گويندههاى ما و در روشنفكرهاى ما، در غربزدههاى ما، اين معنى هست كه اسلام را نمىخواهند و آنها كه راست نمىگويند مليت را مىخواهند، وقتى هم از مليتشان مىخواهند اسم ببرند، از همين شاهها اسم مىبرند، از همين شاههائى كه همهشان در تاريخ معلوم است كه چكاره بودند. از اولى كه رضاخان آمد، بعد از اينكه مستقر شد، البته اولش خيلى هم روضه مىگرفت، هم روضه مىرفت و هم تكيهها، همه را رفت يك مرتبه در يك محرمى گفتند همه تكيهها را رفته بود، بعد كه بازى داد ملت راو ملت ماهم صفاى نفس دارند زود بازى مىخورند، بعد كه بازى داد ملت را، آنوقت آن چهرهاش را نشان داد، تمام روضهها را سرتاسر مملكت قدغن كرد و بر معممين آن كرد كه نمىتوانست يك نفر معمم ظاهر بشود توى خيابان، بعضى از محترمين معممين كه نمىخواهم اسمش را ببرم، بردند در كلانترى و همانجا با چاقو عبا و قبايش را بريدند به شكل اينكه كت و شلوار بايد باشد و رهايش كردند و معممين را قدغن كرده بودند كه شوفرها هم سوارشان مىكردند، بعضى از شوفرها هم خوش رقصى مىكردند مقصد
صحيفه نور ج 9 صفحه 201
آخوند نبود، مقصد اسلام بود اينها را مىديدند كه تا اينها هستند اسلام را نمىشود از بين برد، بايد اينها را از بين برد بعدش اسلام را، اسلام منهاى روحانيت همين تز است، حالا گويندهاش ملتفت نيست و يا ملتفت است و مغرض.
مجالس روضه است كه مردم را تهييج مىكند كه به همه چيز حاضرند
اين مطلبى كه الان القا كردهاند به جوانهاى ما كه تا كى گريه و تا كى روضه و اينها، بيائيد تظاهر كنيم، اينها نمىفهمند روضه چيست و اين اساس تا حالا سر كى نگه داشته شده است، اين را نمىدانند و نمىشود هم بهشان بفهمانند.
اينها نمىفهمند كه اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مىكند، اين مجالس روضه، اين مجالس عزاى سيدالشهدا و آن تبليغات بر ضد ظلم، اين تبليغ بر ضد طاغوت است، بيان ظلمى كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. همين در عين حالى كه جوانهايشان كه كشته شدند و برايشان فرياد مىزنند و چه مىكنند، لكن بازى خوردند و مىگويند آن جوانها را از ياد ببريد براى اينكه آنهائى كه به اينها تلقين مىكنند اساس را سيدالشهدا مىدانند، اساسى كه همه چيز را تا حالا نگه داشته او بوده، پيغمبر (ص) هم فرمود كه انا من حسين يعنى ديانت را او نگه مىدارد و اين فداكارى، ديانت اسلام را نگه داشته است و ما بايد نگهش داريم. اين جوان توجه ندارند، البته يك دستهاند و تزريق به اينها شده از اشخاص كه مىخواهند نباشد. اينها از اساس مىخواهند روضه را از بين ببرند كه روضه خوانى است كه عواطف مردم را همچو تهييج مىكند كه بر همه چيز حاضرند. وقتى مردم ديدند كه سيدالشهدا جوانهايش را آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوانهاى خودش را داد، براى مردم آسان مىشود كه جوان بدهند و ما با اين حس شهادت دوستى اين معنى را ملت ما پيش برد و رمز همين معنائى بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتى كه ما داشتيم، به همه ملت ما، و همه آرزوى شهادت مىكردند، همان شهادتى كه سيدش سيدالشهدا بود و اينها نمىفهمند كه اينجاست كه نگه داشته است، آنهائى كه مىفهمند تزريق مىكنند و ديگران را گول مىزنند.
آنهائى كه به ضد روحانيت حرف مىزنند، قلمفرسائى مىكنند و حالا بيشتر براى اينكه مىبينند كه اين روحانيت است كه اسلام را نگه داشته و اين اسلام است كه با منافع آنها مخالف است، اين اسلامى است كه طرفدار مستضعفين است، (و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين) وعده فرموده و عمل خواهد كرد. اين طبقهاى كه آن بالانشينها پست مىشمردند، مىگفتند طبقه پائين، منطق مستكبرين همين بود كه استكبار و تكبر مىفروختند بر جامعه، ملت ما را طبقه پائين حساب مىكردند، بالا كى بود؟ آقاى آريامهر و دستجات خودش، آنها بودند و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمىآوردند، چيزى نيستند اينها، قضيه استضعاف اين است، نه اينكه خدا مىفرمايد ضعفا، ضعفانه مستضعفين يعنى آنهائى كه قدرت دارند، قدرت ايمان دارند و آنها نمىفهمند و اينها را مستضعف حساب مىكنند، مىگويند اينها ضعيفند. آنهائى كه اينها را جزء ضعفا
صحيفه نور ج 9 صفحه 202
مىشمارند نه اينكه ضعفا هستند، بعضىها اين كلمه را چون نفهميدهاند، مستضعف را نفهميدهاند مىگويند كه خوب، چرا ما بايد مستضعف باشيم آنها ما را حساب مىكنند مستضعف وضعيف، نه اينكه شما ضعيفيد، شما قوه ايمان داريد، شما آن بوديد كه يك همچو قدرتى را با مشت عقب زديد و به جهنم فرستاديد. قوت ايمان در شماست و حس شهادت خواهى كه جوانها مكرر اين معنا را مىخواهند، زنها مكرر مىگويند به اينكه فلان جوان، فلان جوان از من رفته دو تا ديگر هست، اين هم مىدهم برود.اين حس بود، اين حس شهادت خواهى، فداكارى بود كه يك ملتى كه هيچ نداشت بر طاغوت غلبه پيدا كرد.
همه روز بايد ملت ما مقابل ظلم بايستد
اساس را بايد حفظ بكنيم، اساس، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى، بايد كوشش كنيد تا حفظ شود، اين مجالس و مجامع اسلامى را بايد حفظ كرد، هر دو جهت بايد باشد نه آنطورى كه سابق بود و اصلش كارى به دستگاه ظلم نداشتند آن هم با يك تبليغاتى كه شده بود، نه آنكه ما بيائيم نمازمان را بخوانيم و برويم سراغ كارمان توى خانهمان بنشينيم و اهل منبر هم بروند و چهار تا كلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار تا كلمه اخلاق هم بگويند و بروند در خانههاشان بنشينند، بايد در مقابل ظلم، در مقابل ستم بايستند. اين كلمه (كل يوم عاشورا وكل ارض كربلا) يك كلمه بزرگى است كه اشتباهى از او مىفهمند، آنها خيال مىكنند كه يعنى آنها خيال مىكنند كه يعنى هر روز بايد گريه كرد لكن اين محتوايش غير از اين است. كربلا چه كرد، ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى كرد، همه زمينها بايد اينطور باشند، نقش كربلا اين بود كه سيدالشهدا سلام الله عليه با چند نفر جنگ كرد، عدد معدود آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبار، در مقابل امپراطور زمان ايستادند و فداكارى كردند و كشته شدند، ولكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند يزيد را، همه جابايد اينطور باشد، و همه روز هم بايد اينطور باشد، همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشور است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد، انحصار به يك افراد نمىشود، قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفرى و يك زمين كربلا نبوده، همه زمينها بايد اين نقش را ايفا كنند و همه روزها، غفلت نكنند ملتها از اينكه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند. در بعضى روايات كه من حالا نمىدانم صحت و سقمش را، هست كه يكى از چيزهاى مستحب اين است كه مومنين در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهيا، نه اينكه اسلحه را بگذارند كنار و بنشينند منتظر، اسلحه داشته باشند براى اينكه با ظلم مقابله كنند، با جور مقابله كنند. تكليف است، نهى از منكر است، به همه ما تكليف است كه بايد مقابله كنيم با اين دستگاههاى ظالم خصوصاً دستگاههائى كه با اساس مخالفند.
صحيفه نور ج 9 صفحه 203
ما ملت و مليت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم
اگر يك دستگاهى بود كه مثلاً سلاطين سابق كه مىخواستند براى خودشان يك چيز مىكردند، ولى با اساسش معلوم نبود كه مخالف باشند، اما يك دستگاهى كه با اساس مخالف است، نمىخواهد اسلام باشد، نمىخواهد مجالس اسلامى باشد، مىخواهد هميشه چيزهائى باشد مربوط به غير اسلام ولو ملت باشد، مليت باشد، ما ملت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم و ملت، ملت ايران است و ما براى ملت همه جور فداكارى مىكنيم اما در سايه اسلام است نه اينكه همهاش مليت و همهاش گبريت است، مليت حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تاييد مىكند او را. مليت اسلام را بايد حفظ كرد، دفاع از ممالك اسلامى جزء واجبات است نه اينكه ما اسلامش را كنار بگذاريم و بنشينيم فرياد مليت بزنيم و پانايرانيسم.
اسلام سياست است و سياست، خدعه و فريب نيست
در هر صورت نقشه يك مطالعاتى كه اينها كردهاند طولانى و مخازن ما را به دست آوردند كه ما چقدر داريم و تا چه وقت به اينها پس بدهيم و از ما بگيرند و همه ملتها و اقشارى كه ما داريم و همه قطرها را مطالعه كردهاند در اين معنا كه ديدهاند ما اگر بخواهيم اين مخازن را از آنها بگيريم و اين مملكت و اين كشور را از اينكه پايگاه خودمان براى كارهاى نظامى، تا اسلام زنده است نمىشود، بايد اسلام را سر بريد حالا اگر مىشود توى دامن خود مردم، و اين را كردند و خيلى هم توفيق حاصل كردند. يك روزى بود كه اگر يك ملائى راجع به مطلب سياسى يك كلمه مىگفت، مىگفتند اين آخوند سياسى شده بيندازش دور، شايد به نماز او هم نمىرفتند، اين چه بود؟ اين روى نقشهاى بود كه آخوند را از سياست كنار بگذارند، اسلام را كنار بگذارند و سياست هم كنار و عليحده، آنها هم كارهاى خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملكت ما را تحت سلطه قرار بدهند آخوند هم برود توى خانه آخوند هم برود توى خانهاش بنشيند و حمد و سوره بخواند، خيلى هم كار بكند، يك چند كلمه مسائل اخلاقى را براى مردم بگويد، اين نقشهاى بود كه مىخواستند اسلام را كنار بگذارند از سياست، سياست دست آنها و اسلام هم بر كنار.
پاكروان به من گفت در همان روز آخرى كه ديگر از همانجا از حبس به حصر ما را آوردند (حبس دوم) گفت كه سياست دروغ گفتن است، خدعه است، فريب است و كلمهاش هم اين بود كه پدر سوختگى است، همين جا مىخواست پدر سوختگى كند يعنى مىخواست كلاه سر من بگذارد، به من گفت، به اين معنا كه شما مىگوئيد ما هيچ وقت همچو سياستى را نخواستيم، خدعه و فريب و از اين چيزها، بعد آمد بيرون و منتشر كرد در روزنامه كه ما تفاهم كرديم و فلان و اينكه دخالت در سياست نكند، من هم بالاى منبر گفتم كه ايشان اين را گفت، من هم اين را گفتم كه بيخود گفته، آنها مىخواهند كه ماها با همين خدعه و فريب كه سياست، خدعه است، شما نكند از سياست كنار برويد، سياست خدعه نيست، سياست يك حقيقتى است، سياست يك چيزى است كه مملكت را اداره مىكند، خدعه
صحيفه نور ج 9 صفحه 204
و فريب و اينها نيست، اينها همهاش خطاست. اسلام سياست است، طبيعت سياست است، خدعه و فريب نيست. اين نماز جمعه يك نماز جمعه سياسى است. يك اجتماعى سياسى است كه معالاسف در سالهاى طولانى از دست ما رفته بود و مورد طعن ديگران هم شده بود. اين اجتماع حج از امور بسيار سياسى اسلام است كه تمام طبقات مستطيع كه هر جاى ايران اسلامى هستند، هر جاى ممالك اسلامى هستند جمع بشوند در هر سال در يك محلى، چند تا مجتمع شان بكنند، بنشينند مطالبشان را بگويند، بنشينند رفع اشكالاتشان را بكنند.
يك همچو مجلسهائى كه اسلام درست كرد مثل حج، هيچ قدرتى نمىتواند درست كند، هيچ قدرتى، همه ممالك اسلامى و سران ممالك اسلامى جمع بشوند كه نيم ميليون جمعيت را يك جائى ببرند، نخواهند مؤفق شد، با خرجهاى فلانها، تبليغات فلان. خداى تبارك و تعالى با كلمه ولله على الناس حج البيت با يك كلمه مردم را فرستاده به آنجا، اجتماعات را فراهم كرده است. مع الاسف استفاده كرد، اجتماعات هست استفاده كرد، وقتى هم كاروانهاى ما در آنجا رفت همه استفادههايش را آريامهر مىكرد، براى اوشان و شوون او را در آنجا مىگفتند در صورتى كه اين اجتماعات، اجتماعات سياسى است، اجتماعى است، بايد در اين اجتماعات گويندگان، نويسندگان همه بلاد مسلمين در آنجا مسائل اسلام را، مسائل بلاد مسلمين، گرفتارى كه دارند، مسلمين از دست كى گرفتارى دارند و آن بايد چه بكند، دولتهائى كه با مسلمين چه مىكنند با او چه بكند، كوشش كنند در وحدت كلمه، كوشش كنند در اينكه مطلب را همه يكى قرار بدهند، اعتصام (بحبل الله) سرمشق است براى همه، خداى تبارك و تعالى فراهم كرده اسبابش را، و ما مسلمين نمىتوانيم از آن استفاده كنيم، بيعرضه هستيم، او فراهم كرده همه را، سالى يك دفعه حج، آن كنگره عظيمى كه در دنيا سابقه ندارد لكن مىروند آنجا و كار مثبتى انجام نمىدهند، از اول هم مىروند، فكر اينند كه سوغاتى چقدر بگيرند، فكر آنى كه بايد باشند نيستند، اعمالشان را بجا مىآورند، بعدش هم هيچ كلمه اى راجع به گرفتارىهاى مسلمين و گرفتارىهاى اسلام، اين گرفتارىهائى كه همه دول اسلامى الان مبتلا به آن هستند، فكر اين نيستند.
اين نهضت عظيم را كه مورد توجه دنياست حفظ كنيد
و انشاءالله اگر اسلام يك ظهورى پيدا كرد، يك نمايش واقعيتش داد، اميدوارم كه جمع هم درست بشود. بايد اين نهضت را حفظش كنيد. شما با دست خالى يك امپراطورى بزرگ دنيا را شكست داديد. الان به ما مىگويند كه اينها ملتفت نيستند كه چه كردند، خارج مىفهمد، خارج كه مىرويم عظمت اين نهضت و عظمت اين فداكارى ايران در خارج منعكس است، هر كه از خارج مىآيد و از هر جا مىآيد، همين چند روز هم يك چند نفرى، يك نفرى از بيرون آمده بود، از بنگلادش هم چند نفرى آمده بودند، اينها مىگويند كه همه توجهات دنيا الان به ايران است، همه توجهات الان به ايران است، ايران سرمشق همه مسلمين شده است و بايد بشود. انشاءالله اين را حفظش كنيد كه ماها
صحيفه نور ج 9 صفحه 205
هيچ نيستيم، هيچ براى خودتان يك چيزى خيال نكنيد كه هستيد، نه من و نه تو، نه هيچ كس، هيچ نيستيم، هر چه هست خداى تبارك و تعالى است، اوست كه شما را غلبه داد، الله اكبر، شما را غلبه داد و با مشت خالى همه چيز را درهم شكستيد. اين ايمان، اسباب اين معنا شد، اين توجه به خدا اسباب اين شد كه بچه كوچك و پيرمرد هشتاد ساله و زنهاى محترمه و مردهاى عزيز همه را به بيرون ريخت و مقابل يك دستگاه ظلم قرار داد. اين اسلام بود، اسلام همه چيز دست اوست و ما هيچ نيستيم، اين را حفظش كنيد، اين اسلام و اين نهضت را با اسلاميتش حفظ كنيد. خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند براى نگهدارى اين نهضت و تا اين نهضت هست از هيچ نترسيدو اصلاً ترس در دل خود راه ندهيد. اين حرفهائى كه كردستان چه شد و بلوچستان چه، اينها همه حرف است، آنها هم برادر ما هستند و آنها هم برادر هستند و آنها هم مفسدين را بيرون مىكنند و هيچ وقت به دلتان راه ندهيد كه مائى كه آن قدرت عظيم را درهم شكستيم حالا از يك حزب مثلاً دموكرات و از چهار تا جوان مثلاً فاسد بترسيم، هيچ اصلاً اين حرفها نيست مملكت شما بحمدالله بيمه شده و خداوند با شماست به شرط اينكه شما هم به وظيفهتان عمل كنيد، شما وفاى به عهدتان بكنيد، خداوند هم وفا مىكند، شما توجه به اسلام داشته باشيد و آنطورى كه اسلام گفته به او عمل بكنيد، خداوند هم پشتيبان شماست. خداوند انشاءالله به شما صحت و سلامت و عظمت و قدرت عنايت كند و من هم دعاگوى همهتان هستم و خدمتگزار همه
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page