در خانه مور شبنمی طوفان است
درخت تو گر بار دانش بگیرد /// به زیر اوری چرخ نیلوفری را
درخت گردکان به این بزرگی، درخت خربزه الله اکبر
درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می اید
در خنس و پنس افتادن
درد باشد روی نا زیبا و ناز (.... سخت باشد چشم نابینا و درد)
درد بی درمان
درد، خروار میاید و مثقال میرود
درد را کسی میکشد که میزاید
در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است؟
درز کردن
درز گرفتن
در شهر کوران ادم یک چشم پادشاه است
در طاق نهان یا به طاق نسیان نهادن
در عمل کوش و هرچه خواهی پوش (.... تاج بر سرنه و علم بر دوش)
در عیب نظر نکن که بی عیب خداست
در غریبی بس توان گفتن گزاف( گفت خر اخر همی زن لاف لاف....)
در محفل خود راه مده همچو منی را /// افسرده دل افسرده کند انجمنی را
در مسجد است نه کندنی است و نه سوزاندنی